آل قتاده

از ویکی حج
آل قتاده
نام کامل آل قتاده
نسب اشراف حسنی
سرسلسله قتاده
مکان قبیله مکه
زیرشاخه‌ها آل ابی‌نمی، آل برکات، آل زید، آل عبدالله
مذهب گرایش به زیدیه
محل حکومت مکه
مدت حکومت ۵۹۷-۶۷۰ق
اشخاص مهم حسن بن قتاده، راجح بن قتاده، ادریس بن قتاده
مهم‎ترین اقدامات بازگرداندن کاروانسرای خرّازین به فقرای مکه،

آل قَتاده خاندانی از سادات حسنی و از اشراف طبقه چهارم حاکم بر مکه که بیش از هفتاد سال (حک: ۵۹۷-۶۷۰ق) بر این شهر حکومت کردند. ابوعزیز قتاده بن ادریس سرسلسله این خاندان در سال ۵۹۷ق. با اخراج شریف مکثر بن عیسی، حکومت مکه را در دست گرفت و پس از وی فرزندانش حسن، راجح و ادریس بر مکه حکمرانی کردند. افراد این خاندان متمایل به زیدیه بودند و در دوره‌ای حتی اعلان «حی علی خیر العمل» را در اذان رسمی کردند.

معرفی خاندان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خاندان قتاده از نسل ابوعزیز قتادة بن ادریس بن مطاعن حسنی، ملقب به نابغه، و از طبقه چهارم اشراف حاکم بر مکه هستند. آل قتاده در حجاز به تدریج به تیره‌های گوناگون تقسیم شدند و به نام‌های مختلف شهرت یافتند.[۱] حکمرانی این خاندان با سال‌های پایانی خلافت عباسیان در عراق، دولت ایوبیان در مصر و شام، و دولت ممالیک همزمان بود.

قتاده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

قتاده، سرسلسله آل قتاده، در قریه عَلقمیه در ینْبُع از مادری که از اشراف هواشم (سادات حسنی حاکم بر مکه) بود، زاده شد.[۲] وی پس از همراه کردن خویشان خود، با تیره‌هایی از سادات حسنی حاکم بر ینبع مبارزه کرد و پس از اخراج آنان، بنی‌یحیی را نیز از وادی صفراء در مسافت ۵۱کیلومتری مدینه در راه بدر[۳] اخراج کرد و دیگران را فرمانبر خویش ساخت.[۴] او در سال ۵۹۷ق. با آگاهی از ظلم هواشم مکه[۵] بدان جا حمله کرد و با اخراج شریف مکثر بن عیسی، حاکم مکه، و کشتن فرزندش محمد، حکومت مکه را در دست گرفت.[۶] وی به رغم ناکامی در تصرف مدینه[۷] بر برخی از نواحی اطراف آن و نیز طائف، نجد و بعضی از نواحی یمن چیره شد.[۸] او سرانجام در ذی‌حجه سال ۶۱۷ق. در ۹۰ سالگی از دنیا رفت[۹] و به نقلی به دست فرزندش حسن کشته شد.[۱۰]

در منابع، گزارش‌های فراوان از فرزندان قتاده آمده است.[۱۱] راجح، حسن، علی اکبر، علی اصغر، محمد، قاسم، حسان، حنظله و ادریس[۱۲] از فرزندان او هستند که برخی از آنان به حکمرانی مکه رسیدند.

حسن بن قتاده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شهاب الدین[۱۳] حسن بن قتاده (حک: ۶۱۷-۶۱۹ق.) ادیب و شاعر بود و طبعی تند داشت.[۱۴] حسن از سال ۶۱۷ق. به مدت سه سال حکمران مکه بود. در گزارشی، به سال ۶۱۸ق. وی با توطئه برادرش راجح و آقباش، امیر الحاج خلیفه عباسی، الناصر لدین‌الله، روبه‌رو شد. او با آگاهی از این اتحاد، دستور داد تا راه‌های ورودی مکه را بر روی حج‌گزاران عراقی بسته، به آنان حمله کنند. در این درگیری، آقباش که بر فراز کوه حبشی رفته بود، کشته شد و راجح نیز به یمن گریخت. مدتی بعد او از خلیفه عباسی عذرخواهی کرد و خلیفه هم پذیرفت.[۱۵]

در پی حمله ملک مسعود، حاکم یمن، به مکه در سال۶۱۸ق. حسن به سبب بدرفتاری با اشراف و حجاج، از حمایت آنان بی‌نصیب ماند و پس از شکست به شام گریخت. چندی بعد به سال ۶۲۳ق. در عراق وفات یافت و در کنار حرم کاظمین(ع) دفن شد.[۱۶]

از خدمات او در مکه، بازگرداندن کاروانسرای خرّازین به فقرای مکه بود.[۱۷] جماز، از فرزندان او، در سال ۶۵۱ق. با سپاهی بزرگ از شامیان به مکه یورش برد و پس از کشتن عموزاده‌اش ابوسعد حسن بن علی اکبر[۱۸] چند ماه امیر مکه شد. اما در همین سال، در پی شکست از سپاه راجح بن قتاده، کنار رفت.[۱۹] خاندان حسن که به اشراف ذوهجار مشهورند، تا سده ۱۴ق. بر ینبع حکومت کردند.[۲۰]

راجح بن قتاده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

راجح بن قتاده (حک: ۶۲۰-۶۵۳ق.) بزرگ‌ترین فرزند قتاده بود که در زمان حکمرانی پدر، از سوی او به دربار خلیفه عباسی مأمور شد.[۲۱] وی بلند قد، تنومند و نیرومند بود.[۲۲] او در پی شکست از برادرش حسن و کشته شدن هم‌پیمانش آقباش[۲۳] به ملک مسعود، حاکم یمن، پناه برد[۲۴] و او را بر ضدّ برادر خود تحریک کرد. ملک مسعود در سال ۶۱۹/۶۲۰ق. با سپاهی به مکه هجوم برد. حسن پس از اندکی مقاومت گریخت و سپاه یمن پس از اشغال مکه، اموال و حتی لباس‌های مردم را غارت کردند.[۲۵] از آن پس راجح و حاکم یمن به اشتراک بر مکه حکومت کردند. همین امر تا مدت‌ها زمینه رقابت میان حاکمان یمن و مصر برای تسلط بر مکه را فراهم کرد. هرگاه یمنی‌ها حاکم می‌شدند، راجح نیز در کنار آنان حکمرانی می‌کرد.[۲۶] او در سال ۶۵۱ق. پس از کنار زدن جماز بن حسن توانست برای آخرین بار و به صورت مستقل بر مکه حاکم شود.[۲۷] پس از یک سال، وی به دست فرزندش، غانم بن راجح، از حکمرانی مکه برکنار شد و در سال ۶۵۴ق. پس از عمری طولانی وفات یافت. برای او نسل مشخصی بر جای نمانده است.[۲۸]

ادریس بن قتاده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ادریس بن قتاده (۶۵۳-۶۷۰ق.) ۱۷ سال بر مکه حکم راند. او و محمد ابونُمی اول در سال ۶۵۲ق. با شورش بر غانم بن راجح، حکمرانی مکه را از وی گرفتند.[۲۹] در بیشتر دوران حکومتش با ابونمی، نوه برادرش، شراکت داشت.[۳۰] از فرزندانش محمد بن ادریس مدتی کوتاه از جانب حاکم مصر به حکمرانی مکه رسید.[۳۱]

فرزندان علی اکبر بن قتاده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

علی اکبر خود بر مکه حکمرانی نیافت؛ اما فرزندان او تا سده ۱۴ق. به تناوب و با نام خاندان‌های دیگر همچون آل ابی ‌نمی، آل برکات، آل زید و آل عبدالله، امیران مکه بودند. نخستین فرزندش ابوسعد حسن بن علی (حک: ۶۴۷-۶۵۱ق.) بود که ۴ سال بر مکه و ینبع حکومت کرد. او با حمله جماز بن حسن بن قتاده همراه لشکر شام در سال ۶۵۱ق. کشته شد. وی را به فضایل اخلاقی ستوده‌اند.[۳۲] پس از ابوسعد، نخست فرزندش جماز بن حسن بن علی مدتی بر مکه حکمرانی یافت[۳۳] و پس از او فرزند دیگرش محمد، معروف به ابونُمی اول، امیر مکه شد.

رویکرد مذهبی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

درباره مذهب آل قتاده به درستی نمی‌توان داوری کرد. نیز عملکرد قتاده و فرزندانش در برابر مذاهب مختلف یکسان نبوده است. او به امام زیدیان، عبدالله بن حمزه (م.۶۱۴ق.) بسیار گرایش داشت و حتی برایش از قبایل حجازی بیعت ‌گرفت و با فرستادن نامه‌ای به وی، سوگند یاد کرد که بر اطاعتش بماند. همو نماینده امام زیدیان یمن را مأمور اخذ بیعت و اقامه نماز در مسجدالحرام گرداند.[۳۴] بر پایه مذهب زیدیه، همچون امامیه، اعلان «حی علی خیر العمل» را در اذان رسمی کرد.[۳۵] از این رو، زیدی بودن قتاده و برخی فرزندانش بر بسیاری از مورخان پنهان نمانده است.[۳۶] با این حال، وی گاه به نام خلیفه عباسی و ایوبیان نیز خطبه می‌خواند.[۳۷] البته هیچ‌گاه به دیدن خلیفه عباسی نرفت. در گزارش‌ها آمده که خود را از خلیفه عباسی، الناصر لدین‌الله، به خلافت شایسته‌تر می‌دانست.[۳۸] برخی معتقدند شرفای مکه تا اوایل سده پانزدهم میلادی پیوند خود را با ائمه زیدیه حفظ کردند؛ ولی از آن پس آرام آرام به مذهب شافعی روی آوردند.[۳۹] گفتنی است که از زمان نفوذ دولت فاطمیان مصر در مکه، نفوذ تشیع در مکه آغاز شده بود و تا بر کار آمدن دولت سعودی، سنت‌های شیعیان در مکه ادامه یافت.[۴۰]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۰-۳۵۹؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲؛ الاصیلی، ص۱۰۵.
  2. تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۴-۱۳۵؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲.
  3. المعالم الاثیره، ص۱۵۹.
  4. تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۰؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.
  5. العقد الثمین، ج۷، ص۴۰؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲.
  6. عمدة الطالب، ص۱۳۸؛ الاشراف، ج۱، ص۴۷؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۴۴.
  7. الکامل، ج۱۵، ص۲۰۵؛ تاریخ امراء مکه، ص۴۶۸.
  8. تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۳؛ تحصیل المرام، ج۲، ص۷۴۲.
  9. الکامل، ج۱۲، ص۴۰۱؛ العقد الثمین، ج۷، ص۶۰.
  10. الکامل، ج۱۲، ص۴۰۲؛ العقد الثمین، ج۴، ص۱۷۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۲۷.
  11. الاصیلی، ص۱۰۵؛ عمدة الطالب، ص۱۴۲.
  12. طرفة الاصحاب، ص۱۰۶؛ الاصیلی، ص۱۰۵؛ عمدة الطالب، ص۱۴۲.
  13. غایة المرام، ج۱، ص۵۸۰.
  14. تاریخ مکه، ص۲۹۰.
  15. شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۳۰، ۳۲؛ منائح الکرم، ج۲، ص۲۸۷-۲۸۸.
  16. الکامل، ج۱۲، ص۴۱۳؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۹۳؛ الاشراف، ج۱، ص۶۳-۶۴.
  17. العقد الثمین، ج۴، ص۱۷۴؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۸۸.
  18. شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴.
  19. غایة المرام، ج۱، ص۶۳۸؛ تاریخ امراء مکه، ص۵۱۳.
  20. تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ الاشراف، ج۱، ص۶۰.
  21. البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۹۲؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.
  22. خلاصة الکلام، ص۲۷.
  23. اتحاف الوری، ج۳، ص۳۰.
  24. تاریخ مکه، ص۲۹۱.
  25. اتحاف الوری، ج۳، ص۳۴؛ تاریخ مکه، ص۲۹۱.
  26. العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۴؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۳۴.
  27. تاریخ مکه، ص۳۰۱.
  28. الاشراف، ج۱، ص۷۳-۷۵.
  29. شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴.
  30. العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۶۴۰.
  31. تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۰.
  32. تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۱؛ الاشراف علی تاریخ الاشراف، ج۱، ص۶۶-۶۸.
  33. تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۴.
  34. السیرة المنصوریه، ص۷۶-۷۸.
  35. تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰.
  36. تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۷۷.
  37. تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۵؛ العقد الثمین، ج۷، ص۵۳؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.
  38. تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰؛ البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۹۲؛ الاعلام، ج۵، ص۱۸۹.
  39. میقات حج، ش۲۲، ص۶۸، «تاریخ تشیع در مکه و مدینه، جبل عامل، حلب».
  40. تاریخ مکه، ص۲۷۴.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل آل قتاده.
  • اتحاف الوری باخبار ام القری: عمر بن فهد (م.۸۵۵ق.)، به کوشش شلتوت، جده، مکتبة المدنی
  • الاشراف علی تاریخ الاشراف: عاتق بن غیث البلادی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۲۳ق
  • الاصیلی فی انساب الطالبیین: محمد بن تاج ‌الدین المعروف بابن الطقطقی (م.۷۰۹ق.)، به کوشش الرجائی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۱۸ق
  • الاعلام: الزرکلی (م.۱۳۹۶ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م
  • البدایة والنهایه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، بیروت، مکتبة المعارف
  • تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م.۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق
  • تاریخ امراء مکة المکرمه: عارف عبدالغنی، دمشق، دار البشائر، ۱۴۱۳ق
  • تاریخ مکه از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه: احمد السباعی (م.۱۴۰۴ق.)، ترجمه: جعفریان، تهران، مشعر، ۱۳۸۵ش
  • تحصیل المرام: محمد بن احمد الصباغ (م.۱۳۲۱ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، ۱۴۲۴ق
  • تحفة الازهار و زلال الانهار: ضامن بن شدقم الحسینی (م.۱۰۹۰ق.)، به کوشش الجبوری، تهران، میراث، ۱۴۲۰ق
  • خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام: احمد زینی دحلان (م.۱۳۰۴ق.)، مصر، مطبعة الخیریه، ۱۳۰۵ق
  • السیرة المنصوریه: ابن دعثم (م.قرن۷)، به کوشش عبدالغنی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق
  • شفاء الغرام: محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.)، به کوشش مصطفی محمد، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۹۹۹م
  • طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب: عمر بن یوسف بن رسول (م.۶۹۶ق.)، به کوشش ک. وسترستین، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۲ق
  • العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین: محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.) به کوشش فؤاد سیر، مصر، الرساله، ۱۴۰۶ق
  • عمدة الطالب: ابن عنبه (م.۸۲۸ق.)، به کوشش محمد حسن، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۰ق
  • غایة المرام باخبار سلطنة البلد الحرام: عبدالعزیز بن فهد المکی (م.۹۲۰ق.)، به کوشش شلتوت، جده، دار مدنی، ۱۴۰۶ق
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق
  • المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۱ق
  • منائح الکرم فی اخبار مکه: علی بن تاج الدین السنجاری (م.۱۱۲۵ق.)، مکه، جامعة ام‌القری، ۱۴۱۹ق
  • میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.