بلد الامین

از ویکی حج
(تغییرمسیر از البلد الامین)

بَلَدُ الْأَمین (سرزمین ایمن) از نام‌های قرآنی مکه است که خداوند در سوره تین به آن قسم یاد کرده است. در آیاتی از قرآن به دعای حضرت ابراهیم(ع) اشاره شده است. بنابر آیاتی از قرآن حضرت ابراهیم(ع) از خدا خواست مکه را شهری امن قرار دهد. برخی روایات امنیت مکه را نتیجه دعای آن حضرت و برخی دیگر آن را از ابتدای آفرینش دانسته‌اند.

مفسران در بیان معنای امنیت حرم اختلاف‌ نظر دارند، عده‌ای آن را امنیت تکوینی به معنای دور ماندن از بلایای طبیعی و در امان ماندن از قتل و دشمنی می‌دانند و عده‌ای دیگر نیز امنیت حرم را تشریعی، به معنای قداست و حرمت مکه با وضع بعضی از احکام مخصوص حرم مثل ممنوعیت آزار حاجیان و حیوانات و بریدن درختان و غیره می‌دانند که منجر به امنیت گیاهان و حیوانات و انسان‌ها می‌شود. برخی روایات شیعه نیز تعبیر بلد الامین را به پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) تأویل کرده‌اند که ایمان به آنها موجب ایمنی از گمراهی می‌شود.

واژه‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در بیشتر منابع تفسیری و تاریخی مسلمانان تعبیر بلدالامین از نام‌ها و ویژگی‌های شهر مکه دانسته شده است.[۱] بلد الامین ترکیبی از دو واژه «بلد» و «امین» است. بلد بر شهر و سرزمین اطلاق می‌شود.[۲] «امین» از ریشه «امن» ضد «خوف» و به معنای آرامش[۳] و یا آمِن یعنی دارای امنیت[۴] و «بلد الامین» به معنای شهر دارای امنیت و آرامش و فاقد ترس و وحشت است.[۵]

بلد الامین در قرآن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نخستین آگاهی ما از کاربرد تعبیر «بلد الامین» به آیه 3 سوره تین برمی‌گردد که در سال‌های آغازین بعثت نازل شده است:[۶] ﴿وَهذَا البَلَدِ الامینِ ﴾در این آیه خداوند به بلدالامین قسم خورده است که برخی آن را اشاره به شرافت ویژه مکه و ظهور اسلام در آن دانسته‌اند.[۷]

دعای ابراهیم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در آیات دیگری از قرآن آمده است که ابراهیم(ع) از خدا خواست مکه را شهری امن قرار دهد. در دو آیه با‌ اندکی تفاوت در تعبیر به دعای ابراهیم اشاره شده است. برخی روایت‌ها امنیت مکه را نتیجه این دعا دانسته[۸] و برخی دیگر، امنیت آن را از آغاز آفرینش آسمان‌ها و زمین شمرده‌اند:[۹]

  • ﴿وَ إِذْ قَالَ‌ إِبْرَاهِيمُ‌ رَبِ‌ اجْعَلْ‌ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي‌ وَ بَنِيَ‌ أَنْ‌ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ‌﴾ (سوره ابراهیم، آیه ۳۵)[۱۰]
در آیه ۱۲۶ سوره بقره، حضرت ابراهیم(ع) از خدا خواست که مکه را شهری امن قرار دهد.
  • ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴾ (سوره بقره، آیه ۱۲۶).[۱۱]

مفاهیم نزدیک در قرآن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آیات دیگری نیز به مفاهیمی نزدیک به مفهوم بلد امین اشاره دارد. آیاتی که در آن اشاره به حرم امن شده است که به گفته مفسران همان شهر مکه و اطراف آن است:[۱۲]

  • ﴿...وَ لَمْ‌ نُمَکِّنْ‌ لَهُمْ‌ حَرَماً آمِناً يُجْبَى‌ إِلَيْهِ‌ ثَمَرَاتُ‌ کُلِ‌ شَيْ‌ءٍ رِزْقاً مِنْ‌ لَدُنَّا وَ لٰکِنَ‌ أَکْثَرَهُمْ‌ لاَ يَعْلَمُونَ‌﴾ (سوره قصص، آیه ۵۷)[۱۳]
  • ﴿اَوَلَمْ یَرَوْا اَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِم﴾ (سوره عنکبوت، آیه ۶۷)[۱۴]

ایمن بودن وارد شونده به مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در آیه دیگری از قرآن بعد از اشاره به مفهوم بیت، آن کس که به مکه وارد شود ایمن دانسته شده است[۱۵]:

﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴾ (آل عمران، آیه ۹۷).[۱۶]

مصداق امنیت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مفسران درباره اینکه معنا و مصداق امنیت در مفهوم قرآنی سرزمین امن چیست اختلاف نظر دارند. دسته‌ای آن را تکوینی و گروهی تشریعی می‌دانند:

امنیت تکوینی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

درباره معنای امنیت تکوینی سه‌ وجه بیان شده است:

  • دور ماندن از زمین‌لرزه و ویرانی
  • دوری از قحطی
  • در امان بودن از قتل و دشمنی.[۱۷]

هواداران نظریه امنیت تکوینی در توجیه وقوع بیماری‌ها و بلایای طبیعی در طول تاریخ در مکه، گناهان مردم را سبب ناامنی‌های یاد شده دانسته‌اند.[۱۸] برخی محققان برآنند که امنیت تکوینی مکه امری مطلق و نقض‌ناپذیر نیست بلکه نسبی است.[۱۹]

امنیت تشریعی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

گروهی دیگر از مفسران، امنیت حرم را تشریعی می‌دانند به این معنا که حفظ قداست و حرمت مکه به وضع احکام و مقرراتی انجامید که آن سرزمین را به منطقه‌ای امن تبدیل کرد. بر اساس احکام اسلامی برخی کارها مانند بریدن درختان، تعرّض به حیوانات؛[۲۰] جز جانوران موذی،[۲۱] آزار حج‌گزاران[۲۲] و اجرای حد یا قصاص برای مجرمان پناهنده به آن تا هنگام بیرون آمدن از مسجد الحرام، ممنوع شده است.[۲۳]

تأویل امنیت مکه به ایمنی از عذاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی امنیت مکه برای کسانی که بدان وارد می‌شوند: ﴿وَمَن دَخَلَهُ کانَ آمِناً﴾[۲۴] را به ایمنی یافتن آن‌ها از آتش دوزخ و ورود به بهشت تأویل کرده‌اند.[۲۵] برخی روایت‌ها کسانی را که در مکه بمیرند، ایمن از عذاب آخرت دانسته‌اند.[۲۶]

تأویل بلد الامین به پیامبر و اهل‌بیت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

گاه در روایت‌های شیعی «بلد الامین» به پیامبر اسلام(ص)[۲۷] و اهل بیت(ع)[۲۸] تأویل شده است که ایمان به آنها سبب ایمنی از گمراهی دنیا و کیفر آخرت می‌شود.[۲۹]در برخی روایت‌ها نیز ورود به مکه همراه با معرفت به اهل بیت(ع) سبب امنیت در دنیا و آخرت دانسته شده است.[۳۰]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص281؛ مجمع البیان، ج1، ص387؛ العقد الثمین، ج1، ص35.
  2. التحقیق، ج1، ص328، «بلد».
  3. العین، ج8، ص388؛ مفردات، ج1، ص90؛ التحقیق، ج1، ص150، «امن.
  4. التبیان، ج10، ص376؛ تحصیل المرام، ص562؛ التحریر و التنویر، ج1، ص695.
  5. التحقیق، ج1، ص150-151.
  6. نک: مجمع البیان، ج10، ص612-613؛ درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن، ص303-307.
  7. البحر المحیط، ج10، ص503؛ التحریر و التنویر، ج30، ص373.
  8. تفسیر ابن ابی حاتم، ج1، ص229؛ تفسیر ابن کثیر، ج1، ص297-299؛ الدر المنثور، ج1، ص121.
  9. صحیح البخاری، ج5، ص98؛ الکافی، ج4، ص225-226؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص49.
  10. ترجمه: و [ياد كن] آنگاه كه ابراهيم گفت:پروردگارا، اين سرزمين [مكّه] را حرَمى اَمن قرار ده و من و فرزندانم را از پرستيدن بت ها دور بدار
  11. ترجمه: [يادكن] آنگاه كه ابراهيم گفت:پروردگارا، اينجا را ديارى امن قرار ده و از اهل آن هر كس كه به خدا و روز قيامت ايمان آورد را از همۀ ثمرات و محصولات روزى عطا فرما، خدا فرمود:[چنين خواهد شد ولى] هر كس هم كفر بورزد اندكى بهره مندش مى‌كنم سپس [در آخرت] او را به سوى عذاب آتش مى‌كشانم و بد سرانجامى است
  12. المیزان، ج16، ص150
  13. ترجمه: مشركان به پيامبر] گفتند:اگر همراه تو از راهت پيروى كنيم ، [توسط مش‍- ركان ديگر ] از سرزمينمان ربوده خواهيم شد.و [در جواب از جانب خدا گفته مى‌شود ] آيا ما آنها (مشركان) را در حرم امنى (مكّه) جاى نداديم كه محصولات هر چيزى، در حالى كه رزقى از جانب ماست، به آنجا گردآورى مى‌شود؟ ولى بيشتر آنان نمى‌دانند
  14. ترجمه: آيا نديده اند كه ما حرَمَ اَمَنى (مكّهّ‌) را [براى آنها] قرار داديم و حال آنكه مردمِ [ديگر جاها به خاطر ناامنى] از اطراف آنها ربوده مى‌شوند، با اين حال آيا به باطل ايمان مى‌آورند و نسبت به نعمت هاى خدا ناسپاسى مى‌كنند؟
  15. المیزان، ج3، ص 351
  16. ترجمه: در آن نشانه هايى روشن، [از جمله] مقام ابراهيم است، و هر كس داخل آن شود، در اَمَان خواهد بود.حج گزاردنِ براى خدا در آن خانه بر عهده مردم است.[البتّهّ‌] در صورتى كه كسى بتواند به سوى آن راهى بيابد(توان لازم براى حج را داشته باشد) و كسى كه از آن روى برتابد، پس [بايد بداند كه] بى گمان، خدا از جهانيان بى نياز است
  17. مجمع البیان، ج1، ص388؛ زاد المسیر، ج1، ص111؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص49.
  18. اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص268؛ اتحاف الوری، ج2، ص569-570؛ نک: صهبای حج، ص155.
  19. نگاه کنید به: تسنیم، ج6، ص597-598.
  20. الکافی، ج4، ص226؛ المجموع، ج7، ص441؛ جواهر الکلام، ج18، ص414-415.
  21. اخبار مکه، ازرقی، ص720-724.
  22. سوره مائده، آیه ۲.
  23. اخبار مکه، فاکهی، ج3، ص360؛ المحلی، ج7، ص262؛ التفسیر الکبیر، ج32، ص212.
  24. سوره آل‌عمران، آیه 97
  25. فضائل مکه، ص23-24؛ نک: الدر المنثور، ج2، ص55.
  26. اخبار مکه، فاکهی، ج3، ص68-69؛ الدر المنثور، ج1، ص133.
  27. البرهان، ج5، ص693؛ کنز الدقائق، ج14، ص341؛ بیان السعاده، ج4، ص264.
  28. تفسیر قمی، ج2، ص430؛ بحار الانوار، ج24، ص105-108.
  29. بحار الانوار، ج24، ص107.
  30. الکافی، ج4، ص545.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل بلد الامین.
  • اتحاف الوری: عمر بن محمد بن فهد (درگذشت 885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة‌ام القری، 1408ق.
  • اخبار مکه: الازرقی (درگذشت 248ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکتبة الاسدی، 1424ق.
  • اخبار مکه: الفاکهی (درگذشت 279ق.)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1414ق.
  • بحار الانوار: المجلسی (درگذشت 1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
  • البحر المحیط: ابوحیان الاندلسی (درگذشت 754ق.)، بیروت، دار الفکر، 1412ق.
  • البرهان فی تفسیر القرآن: البحرانی (درگذشت 1107ق.)، قم، البعثه، 1415ق.
  • بیان السعاده: الجنابذی (درگذشت 1327ق.)، ترجمه: رضاخانی و ریاضی، تهران، پیام نور، 1372ش.
  • التبیان: الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • التحریر و التنویر: ابن‏عاشور (درگذشت 1393ق.)، مؤسسة التاریخ.
  • تحصیل المرام: محمد بن احمد الصباغ (درگذشت 1321ق.)، به کوشش ابن دهیش، 1424ق.
  • التحقیق: المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، 1374ش.
  • تسنیم: جوادی آملی، قم، اسراء، 1378ش.
  • تفسیر ابن ابی‌حاتم (تفسیر القرآن العظیم): ابن ابی‌حاتم (درگذشت 327ق.)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، 1419ق.
  • تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (درگذشت 774ق.)، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق.
  • التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (درگذشت 606ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق.
  • جامع البیان: الطبری (درگذشت 310ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1412ق.
  • جواهر الکلام: النجفی (درگذشت 1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • الدر المنثور: السیوطی (درگذشت 911ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1365ق.
  • درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن: جعفر نکونام، تهران، هستی‌نما، 1380ش.
  • زاد المسیر: ابن جوزی (درگذشت 597ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، 1422ق.
  • صحیح البخاری: البخاری (درگذشت 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق.
  • صهبای حج: جوادی آملی، قم، اسراء، 1377ش.
  • العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین: محمد الفاسی (درگذشت 832ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق.
  • العین: خلیل (درگذشت 175ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق.
  • فضائل المکه: الحسن البصری (درگذشت 110ق.)، به کوشش العانی، کویت، مکتبة الفلاح، 1400ق.
  • الکافی: الکلینی (درگذشت 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش.
  • کنز الدقائق: المشهدی (درگذشت 1125ق.)، به کوشش درگاهی، تهران، وزارت ارشاد، 1411ق.
  • مجمع البیان: الطبرسی (درگذشت 548ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
  • المجموع شرح المهذب: النووی (درگذشت 676ق.)، دار الفکر.
  • المحلی بالآثار: ابن حزم الاندلسی (درگذشت 456ق.)، به کوشش احمد شاکر، بیروت، دار الفکر.
  • مفردات: الراغب (درگذشت 425ق.)، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دار القلم، 1412ق.
  • المیزان فی تفسیر القرآن: محمدحسین الطباطبائی (درگذشت 1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق.