ام القری

از ویکی حج
شهر مکه

بنابر روایتی از امام صادق(ع) ام القری از نام‌های مکه است، امّ به معنای مادر، بنیاد، اصل و اساس هرچیز و قُری جمع قَریه به معنای اجتماع است و در لغت ام القری به معنی مادر آبادی ها است . در وجه تسمیه ام القری نظراتی بیان شده است از جمله اینکه مکه بر دیگر شهرها برتری دارد، کعبه در این شهر قرار دارد و دیگران برای حج به این شهر می‌آیند، مکه قبله‌گاه دیگر شهرها است، کعبه اولین خانه‌ای بوده که خداوند بنا کرده، مکه اولین شهر مسکونی بوده است. همچنین ام القری نامی قرآنی است که در آیه 92 سوره انعام بیان شده و به صورت گسسته تعبیر ام القری در جاهای مختلف قرآن آمده است.

واژه‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امّ القری ترکیبی اضافی از «امّ» و «القری» و بر پایه روایتی از امام صادق(ع) از نام‌های مکه است.[۱]آیات 92 انعام و 7 شوری شاهد این نام‌‌گذاری‌اند.[۲]امّ به معنای مادر، بنیاد، اصل و اساس هرچیز است.[۳]هرچه قوام‌بخش و مصدر و منبع امور دیگر باشد، امّ خوانده می‌شود و این معنا در ترکیب‌هایی مانند امّ‌الکتاب، امّ‌الراس و امّ‌القری لحاظ شده است.[۴]قُری جمع قَریه به معنای اجتماع است. با توجه به جمع شدن مردم در یک منطقه، روستا یا شهر، به آن قریه گفته می‌شود.[۵]

در منابع و ادبیات[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تعبیر «امّی» دو بار (سوره اعراف، آیه 157-158) و به صورت جمع «امّیین یا امّیون» چهار بار (سوره بقره، آیه 78؛ سوره آل‌عمران، آیه 20 و 75؛ سوره جمعه، آیه 2) در قرآن آمده و درباره پیامبر گرامی(ص) یا مردم مکه به‌کار رفته است. این تعبیر در یک احتمال به امّ القری اشاره دارد.[۶]به فرد منسوب به‌ ام القری، امّی گفته می‌شود. در شعری منسوب به حضرت خدیجه(س) در مدح پیامبر گرامی(ص) این ترکیب به کار رفته است: نطق البعیر علی فضل احمد مخبرا/ هذا الذی شرفت به اُمّ القری.[۷]چنین برمی‌آید که تعبیر امّ القری در منابع و ادبیات پیش از روزگار بعثت به‌کار نرفته است. این نکته از تحلیل جوادعلی در بحث از پیشینه نام‌های مکه به دست می‌آید. او در این بحث، برای برخی نام‌های مکه، تاریخی کهن‌تر یافته است؛ اما تصریح می‌کند که «ام القری» نامی قرآنی است.[۸] در آیه 92 انعام: ( ... لِتُنذِرَ اُمّ القُری و مَن حَولَها) مفعول واژه ( لِتُنذِرَ) (اهل) در تقدیر است؛ یعنی: برای این‌که مردمان‌ ام القری و دیگر شهرها را انذار کنی.[۹]آورده‌اند که مقصود از ( مَن حَولَها) مردمان دیگر شهرها[۱۰]یا مردم طائف[۱۱]بوده است.

وجه تسمیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در تفسیر این آیه و درباره وجه تسمیه مکه به‌ ام القری، سخنان گوناگون در میان است: از آن رو که مکه بر دیگر شهرها تقدم دارد[۱۲]؛ کعبه در این شهر مقدس است و مردمان برای انجام حج و عمره به آن رو می‌آورند[۱۳]؛ مکه قبله‌گاه دیگر سرزمین‌ها است[۱۴]و همین به مکه منزلت و عظمت داده و آن را بر دیگر ناحیه‌ها و شهرها برتری داده است.[۱۵]نیز این احتمالات را به میان آورده‌اند: مکه نخستین ناحیه مسکونی جهان بوده[۱۶]؛ خداوند زمین را از زیر مکه[۱۷]یا کعبه[۱۸]گسترش داده است (← دَحوالاَرض)؛ کعبه نخستین خانه‌ای است که خداوند آن را آفرید.[۱۹]

درباره تاریخ بسط زمین از کعبه یا مکه، مباحث جغرافیایی قابل طرح است و برخی دانشوران شیعه از جمله علامه مجلسی با تکیه بر این نکته، به توضیح و تبیین شکل‌گیری هفت زمین و گسترش آسمانِ هریک از این زمین‌ها پرداخته‌اند.[۲۰]

درباره نام‌‌گذاری مکه به امّ القری، در تفسیر ثعلبی این تحلیل آمده که مکه منبع و مرکز دانش‌ها و نیکی‌ها است.[۲۱] ابن‌ عطیه‌ اندلسی(481-542ق.) مجموعه ‌این سخنان را تلخیص کرده و گفته است: نام‌‌گذاری مکه به‌ ام القری بدین دلیل است که خاستگاه دین و شریعت بوده یا زمین از آن‌جا گسترش یافته یا وسط زمین و نقطه مرکزی دیگر شهرها است و یا قبله همه سرزمین‌ها است.[۲۲]نیز آورده‌اند که این نام‌‌گذاری نشانه عنایت الهی به این حرم مقدس است؛ زیرا دعوت اسلامی و گسترش توحید از آن‌جا آغاز می‌شود.[۲۳]

تعبیر امّ ‌القری در قرآن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در آیه‌ای دیگر از قرآن کریم، تعبیر امّ ‌القُری به صورت گسسته آمده است: ( وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهلِکَ القُری حَتَّی یَبعَثَ فی‏ اُمِّها رَسُولاً). (سوره قصص، آیه 59) این آیه درصدد بیان سنت الهی در نزول عذاب استیصالی است و به مشرکان مکه هشدار می‌دهد که با ارسال پیامبر در اُمّ القری (مکه) حجت بر آن‌ها تمام شده است.[۲۴]

در تفسیر آیه 157 اعراف: ( الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْاُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکتُوباً عِندَهُم... ) آورده‌اند که امی خوانده شدن پیامبر اکرم(ص) به سبب نسبت ایشان به‌ ام القری[۲۵]یا ناخوانا و نانویسا[۲۶]بودن ایشان است.[۲۷]نیز در آیه 20 آل عمران: ( وَ قُل لِلَّذینَ اُوتُوا الکِتابَ وَ الاُمِّیِّینَ اَ اَسلَمتُم) اُمّیین منسوب به امّ القری و منظور از آن، مشرکان مکه است.[۲۸]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. بحار الانوار، ج96، ص77؛ نک: اخبار مکه، ج2، ص281؛ اعلام الساجد، ص79.
  2. تفسیر سمرقندی، ج1، ص486؛ تفسیر بغوی، ج4، ص120.
  3. مفردات، ص85، «ام»؛ الصحاح، ج5، ص1863؛ مجمع البحرین، ج6، ص9، «امم».
  4. العین، ج8، ص426، «امم؛ معجم مقاییس اللغه، ج1، ص21-23، «ام»؛ تفسیر ثعلبی، ج3، ص9.
  5. معجم مقاییس اللغه، ج5، ص78، «قری».
  6. معانی القرآن، ج1، ص374؛ تفسیر بغوی، ج2، ص205.
  7. الغدیر، ج2، ص17.
  8. نک: المفصل، ج4، ص9-12.
  9. مجمع البیان، ج4، ص110.
  10. تفسیر سمرقندی، ج1، ص486؛ تفسیر بغوی، ج1، ص115؛ ج4، ص120.
  11. المیزان، ج7، ص304.
  12. التبیان، ج1، ص22.
  13. التفسیر الکبیر، ج3، ص38.
  14. تفسیر نسفی، ج1، ص334؛ غریب القرآن، ص489.
  15. معانی القرآن، ج2، ص457؛ التبیان، ج4، ص201؛ مجمع البیان، ج4، ص110.
  16. مجمع البیان، ج4، ص110؛ التبیان، ج4، ص201؛ زاد المسیر، ج3، ص59.
  17. معانی القرآن، ج1، ص49؛ تفسیر ثعلبی، ج1، ص127؛ الاصفی، ج1، ص334.
  18. تفسیر سمرقندی، ج1، ص486.
  19. نور الثقلین، ج4، ص557.
  20. بحار الانوار، ج54، ص29؛ نک: مسند الامام الرضا، ج2، ص483.
  21. تفسیر ثعلبی، ج1، ص127.
  22. المحرر الوجیز، ج2، ص322.
  23. المیزان، ج7، ص279.
  24. المیزان، ج16، ص62.
  25. معانی القرآن، ج3، ص89؛ تفسیر سمرقندی، ج1، ص569؛ تفسیر بغوی، ج2، ص205.
  26. نک: الامثل، ج5، ص244-245.
  27. مفردات، ص87، «ام»؛ زاد المسیر، ج3، ص184؛ التفسیر الکبیر، ج8، ص109.
  28. تفسیر سمعانی، ج1، ص303-304.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل ام القری.
  • اخبار مکه: الفاکهی (م. 279ق.)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1414ق؛
  • الاصفی: الفیض الکاشانی (م. 1091ق.)، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1418ق؛
  • اعلام الساجد باحکام المساجد: الزرکشی (م. 794ق.)، به کوشش المراغی، قاهره، 1384ق؛
  • الامثل: مکارم الشیرازی، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام)، 1421ق؛
  • بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق؛
  • التبیان: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. 606ق.)، قم، دفتر تبلیغات، 1413ق؛
  • تفسیر بغوی (معالم التنزیل): البغوی (م. 510ق.)، به کوشش خالد عبدالرحمن، بیروت، دار المعرفه؛
  • تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان): الثعلبی (م. 427ق.)، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422ق؛
  • تفسیر سمرقندی (بحر العلوم): السمرقندی (م. 375ق.)، به کوشش محمود مطرجی، بیروت، دار الفکر؛
  • تفسیر سمعانی (تفسیر القرآن): منصور السمعانی (م. 489ق.)، به کوشش غنیم و یاسر، ریاض، دار الوطن، 1418ق؛
  • تفسیر نسفی (مدارک التنزیل): النسفی (م. 701ق.)؛
  • زاد المسیر: ابن جوزی (م. 597ق.)، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛
  • الصحاح: الجوهری (م. 393ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق؛
  • العین: خلیل (م. 175ق.)، به کوشش مخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق؛
  • الغدیر: الامینی (م. 1390ق.)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1366ش؛
  • غریب القرآن الکریم: الطریحی (م. 1085ق.)، به کوشش محمد کاظم، قم، زاهدی؛
  • مجمع البحرین: الطریحی (م. 1085ق.)، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، 1403ق؛
  • مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1415ق؛
  • المحرر الوجیز: ابن عطیة الاندلسی (م. 546ق.)، به کوشش عبدالسلام، لبنان، دار الکتب العلمیه، 1413ق؛
  • مسند الامام الرضا (علیه‌السّلام): عزیز الله‏ عطاردی، المؤتمر العالمی للامام الرضا (علیه‌السّلام)، 1406ق؛
  • معانی القرآن: النحاس (م. 338ق.)، به کوشش الصابونی، عربستان، جامعة‌ام القری، 1409ق؛
  • معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م. 395ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، 1404ق؛
  • مفردات: الراغب (م. 425ق.)، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دار القلم، 1412ق؛
  • المفصل: جواد علی، بیروت، دار العلم للملایین، 1980م؛
  • المیزان: الطباطبائی (م. 1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق؛
  • نور الثقلین: العروسی الحویزی (م. 1112ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، 1373ش.