جنبش خلافت

از ویکی حج


جنبش خلافت پس از جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸میلادی به پشتیبانی از خلافت عثمانی در هندوستان پدید آمد. این جنبش پس از سقوط عثمانی تلاش کرد تا برای حفظ حرمت بقیع، حرمین شریفین و حج، نقش میانجی را ایفا کند، چرا که در پی انحلال خلافــت عثمانی در 1920میلادی بین پادشاه سعودی نجد و شرفای مکه، جنــگ درگرفته بود و نیاز شدیدی برای حفظ مقامات مقدسه جهان اسلام از سوی این جنبش احساس می‌شد که در این راستا، اقدامات متعددی که در این مقاله اشاره شده را ساماندهی کرد. جنبش خلافت از 1926میلادی در پی ناکامی‌ها و اختلافات داخلی، به سمت یک فروپاشی تدریجی قدم نهاد.

معرفی جنبش[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مولانا محمدعلی جوهر (1878-1931م)، رهبری اصلی جنبش خلافت

جنبش خلافـت پــس از جنــگ جهانــی اول در سال ۱۹۱۸میلادی به پشتیبانی از خلافت عثمانی در هندوستان پدید آمد.[۱] در سال 1919میلادی به علت اعتراض مسلمانان هند به شرایط صلح سیور (که قلمرو عثمانی را از سلطنت او خارج میکرد)، اجلاسی با حضور همه رهبران برجسته آنان در شهر لکنو برگزار و منجر به صدور چندین قطعنامه شد. قطعنامه‌ها عموما درباره بازگشت خلافت عثمانی، رفع تسلط غیرمسلمانان بر جزیرة العرب و تاکید بر گسترش فعالیت‌های کمیته جنبش خلافت صادر شده بودند.[۲]

پس از این اجتماع، جنبش خلافت بر اساس جایگاه سلطان عثمانی نزد مسلمانان هندوستان[۳] - که خلیفةالمسلمین لقب داشت- تشکیل شد و رهبری اصلی آن محمدعلی جوهر(1878-1931م) بود.[۴]

سقوط عثمانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پس از پایان جنگ جهانی اول (مارس1920م) و پس سقوط خلافت عثمانی، سران جنبش خلافت ضمن اظهار تاثر بسیار.[۵] مصطفی کمال آتاتورک (1881-1938) را به خاطر این اقدام محکوم کردند؛ زیــرا بــه عقیــده آنــان انحلال خلافت، باعــث زیان جهان اسلام شــد.[۶]

تغییر فعالیت ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در پی انحلال خلافــت عثمانی در 1920میلادی، حکومتهای محلــی از جمله ســعودیان نجــد به فکر گســترش قلمــرو افتادند و میــان عبدالعزیز آل سعود پادشاه نجد و شریف حسین بن علی الهاشمی در حجــاز جنــگ درگرفت که حدود یک سال از 1924 تا 1925میلادی طول کشید. درگیری دو مسلمان در بلد امین، برای جنبش خلافت ناگوار بود. ازاینرو آنها سمت و سوی فعالیتهای خود را به جزیرةالعرب و حفظ اماکن مقدس پیش بردند.[۷]این جنبش در جریان درگیری شرفای مکه و آل سعود نجد، تلاش کرد تا برای حفظ حرمت بقیع، حرمین شریفین و حج، نقش میانجی را ایفا کند.[۸]

جنبش خلافت و مسئله حجاز[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مسلمانان هندوستان موضع یکسانی درباره طرفین درگیر در حجاز نداشتند، گروهی شریف حسین را از خاندان هاشمی و محترم و گروهی او را یک شورش کننده علیه خلیفه عثمانی میدانستند.[۹] گروهی عبدالعزیز را سلطان اسلام و بدعت‌شکن می‌دانســت که رســوم مشرکانه را از بین برده اســت. گروهی او را وهابی، ضال و دجالی می‌دانست که به قبور اصحاب، اهل‌بیت و بزرگان دین بی‌حرمتی کرده و آلت دسـت انگلیس اســت. گروهی هم هیچکدام را قبول نداشتند.[۱۰]

جنبش خلافت در آغاز درگیری‌های حجاز، در چند تلگراف از شریف حسین و سلطان عبدالعزیز خواست کــه حرمــت بلــدالامیــن را حفــظ، و از جنــگ و خونریزی اجتنــاب کننــد. از طرفی جنبــش خلافت بر تأســیس حکومت جمهوری شــرعی و اداره امور حجاز با شــرکت نمایندگان مســلمانان جهان بســیار تأکید میکرد و در همین راستا در قالب اجلاس خلافت (برگزار شده در 1924میلادی در هند) بیانیه ای جهت تاسیس حکومت جمهوری صادر کرد و محتوای آن را برای سلطان عبدالعزیز فرستادند و او نیز جواب داد که خود او هم همین را میخواهد و هدفش فقط این است که شــریف و خاندانش را از حجــاز بیرون کند و مسئله حجاز را به نمایندگان جهان اسلام بسپارد.[۱۱]

فعالیت های جنبش در قبال اماکن مقدس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جنبش خلافت در فاصلــه ســالهای 1344-1345 قمــرى، یعنــی پیش و پــس از تخریــب دوم بقیــع، ضمن برگزاری اجلاس، ســخنرانی و نوشــتن مقالات، چهار هیئت تحقیقاتی به حجاز فرســتاد که سه تای آن ها پیش از تخریب بقیع و چهارمین آنها در قالب شرکت در همایش مؤتمر اسلامی انجام شد. گزارش هر کدام از هیئت های تحقیقاتی پس از بازگشت، چاپ شد و در اختیار مسلمانان هندوستان قرار داده شد.[۱۲]

اعزام هیئت های مذاکره[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این جنبش در بازه زمانی 1924تا 1926میلادی چهار گروه را برای دیدار با صاحب نفوذان مختلف از جمله سلطان عبدالعزیز و استاندار مکه برگزار کرد[۱۳] و به ارائه پیشنهاد جهت بهبود اوضاع اقتصادی، استدلال کلامی جهت منع تخریب بقاع، استناد به سنت پیامبر(ص) و مسلمانان در حفظ و زیارت بقاع، پرداخت.[۱۴] هیئت اول در دسامبر1924، به علت ممانعت های حاکم حجاز، نتوانست با سلطان عبدالعزیز دیدار کند و به بازدید طرف اول این اختلاف، اکتفا کرد، هیئت دوم در قالب کاروان حجاج هندی در مارس 1925 به حجاز رفتند که گزارش مفصل این حج در ادامه می‌آید، هیئت سوم پس از فتح مدینه توسط ابن سعود در اکتبر 1925 با سلطان عبدالعزیز دیدار کرد و از مناطق مختلف بین مکــه، مدینه و جده بازدید کرد و عکسهایی از مقابــر و مآثــر تخریب شــده در مکــه، جــد و طائف گرفت. بر اســاس گــزارش این هیئت مزار نبوی، که گنبدش با برخورد گلوله توپ آســیب دیده بود، در حال بازســازی بود.[۱۳]

اعزام حجاج به حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در میانه جنگ بین شرفای مکه و آل‌سعود که با ایام حج همزمان شــده بــود(مارس 1925)، به خاطر ناامن بــودن بنادر حجاز، انگلیس از مردم خواســت که از رفتــن بــه حج صرفنظر کنند، اما جنبش خلافت که انگلیس اجنبی غیر مســلمان را صاحبنظر در به‌جاآوردن فریضۀ مســلمانان نمیدید و با نیت اینکه حج یکی از ارکان واجب مسلمانان است با مقامات انگلیس نامه‌نگاری کرد و با تکیه و اعتماد به تضمین امنیــت راه‌هــای حجاز از ســوی ســلطان عبدالعزیز، جنبــش خلافت با مســئولیت خود حجاج را از هندوستان اعزام کرد.[۱۵] در این سفر نمایندگان جنبش خلافت با سلطان عبدالعزیز جهت پیگیری مرمت بناهای تخریب شده و برگزاری هرچه زودتر موتمر اسلامی ملاقات کردند و گزارش مفصلی از اماکن تخریب شده نیز منتشر کردند.[۱۶]

شرکت در همایش مؤتمر اسلامی در پی تخریب دوم بقیع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این همایش در مکه به دعوت سلطان عبد العزیز، یک ماه پس از تخریب دوم بقیع (که در ماه آوریل1926میلادی رخ داده بود) برگزار شد، هیئت اعزامی جنبش خلافت، اموری را مطالبه نمود که از جمله میتوان به این موارد اشاره نمود «پیگیری بازسازی بقاع تخریب شده»، «حفاظت از قبرهایی که هنوز تخریب نشده است»، «تشکیل کمیته ای از علمای شیعه و سنی برای بررسی بازسازی ها» و «تلاش برای آزادی مذاهب در حجاز در مسئله زیارت قبور».[۱۷]

فروپاشی تدریجی جنبش خلافت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به مرور زمان بین اعضای جنبش درباره حکومت پادشاهی و دیگر امروز حجاز اختلاف افتاد و تلاش های آنها در حفظ اماکن مقدسه کاهش پیدا کرد[۱۸] چون برخی، تخریب ها را مشروع دانستند و از فعالیت های سلطان عبدالعزیز پشتیبانی کردند.[۱۹]

جنبش خلافت در مکاتبات و اعزام نمایندگانش همیشه خود را نمایندۀ مسلمانان هنــد معرفــی میکــرد. از سال 1926 میلادی، گروههای مخالفی پیدا شدند که این جایــگاه رســمی را رد کرده و در قالب جلسات و بیانیه‌هایی به چالش کشیدند.[۲۰]

از جهت مالی نیز با توجه به بی‌نتیجه بودن فعالیت هیئت های اعزامی، زمینه شبهه افکنی مخالفان، بدبینی مردم و کاهش حمایت های مردمی محیا شد. به این دلایل، محبوبیت و اعتبار داخلی جنبش خلافت کاهش یافت و باعث شد تا سلطان عبدالعزیز، نجدیها و دیگران با جرأت بیشتری با پیشنهادات جنبش مخالفت کنند.[۲۱]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. واکنش مسلمانان هندوستان به تخریب بقیع، ج1.
  2. نقش جنبش «خلافت» هندوستان در تحولات حجاز و تخریب دوم بقیع (سال های 1344-1345 ق)، پژوهشنامه حج و زیارت، زمستان1402، شماره23، ص85.
  3. یــاد رفتــگان، سلیمان ندوی؛ ص100-137
  4. نقش جنبش «خلافت» هندوستان در تحولات حجاز و تخریب دوم بقیع، ص85 و 87.
  5. Right Hon’ble Syd Ameer Ali Political Writings، ص291.
  6. موالنا محمد علی بحیثیت تاریخ اور تاریخ ساز کی، ص13.
  7. نقش جنبش «خلافت» هندوستان در تحولات حجاز و تخریب دوم بقیع، ص87.
  8. نقش جنبش «خلافت» هندوستان در تحولات حجاز و تخریب دوم بقیع، ص85.
  9. تبرکات آزاد، ص217.
  10. نقش جنبش «خلافت» هندوستان در تحولات حجاز و تخریب دوم بقیع، ص87 تا 89.
  11. مسئله حجاز، ص13-9.
  12. نقش جنبش «خلافت» هندوستان در تحولات حجاز و تخریب دوم بقیع، ص90.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ حجاز کی تیسری وفد کی رپورت، ص34.
  14. مقالات محمدعلی، حصه اول، ص96-94.
  15. مقالات محمد علی، ص34 تا 41.
  16. نقش جنبش «خلافت» هندوستان در تحولات حجاز و تخریب دوم بقیع، ص92تا94
  17. مسئله حجاز، ص64.
  18. یــاد رفتــگان، سلیمان ندوی، ص137.
  19. بهارستان، ص353.
  20. تاریخ جماعت رضائی مصطفی، ص196-190.
  21. تاریخچه جامع و مفصل از حرم ها و مقابر معروف مکه و مدینه، ص12.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • یــاد رفتــگان، سلیمان ندوی، کراچی، دارالمصنفین، 2003م.
  • بهارستان، محمد علی خان، لاهور، آکادمی پنجاب، 1937م.
  • واکنش مسلمانان هندوستان به تخریب بقیع، لیلا عبدی خجسته.
  • مسئله حجاز؛ رپورت وفد خلافت، مولانا محمد علی جوهر و دیگران، بمبئی، درج نهیس، 1926م.
  • حجاز کی تیسری وفد کی رپورت، مولانا محمد عرفان و دیگران، دهلی، پیش بوئی، 1926م.
  • مقالات محمد علی، مولانا محمد علی جوهر، حیدرآباددکن، اداره اشاعت اردو، 1943م.
  • تاریخ جماعت رضائی مصطفی، مولانا محمد شهاب‌الدین رضوی، لاهور، فرید بک ستال، 2000م.
  • مزارات حرمین یعنی مکه معظمه و مدینه منوره کی مشهور مزارات و مقابر کی جامع و مفصل تاریخ، مولوی علی شبّیر، حیدرآباددکن، مطبع انورالاسلام، 1347ق.
  • Right Hon’ble Syd Ameer Ali Political Writings، محمد شان، دهلی، انتشارات آشیش، 1989م.
  • موالنا محمد علی بحیثیت تاریخ اور تاریخ ساز کی، محمد سرور، لاهور، سندساگر، 1962م.
  • تبرکات آزاد، مولانا غلام رسول مهر، دهلی، ادبی دنیا، 1963م.
    این مقاله برگرفته از بخش هایی از کتاب نقش جنبش «خلافت» هندوستان در تحولات حجاز و تخریب دوم بقیع (سال های 1344-1345ق) محمدسعید نجاتی و لیلا عبدی خجسته، قم، پژوهشنامه حج و زیارت، شماره23، 1402ش. است.