معاویه بن ابی سفیان

از ویکی حج

معاویه نخستین خلیفه از سلسله خلفای اموی است.

حمله بسر بن ارطاه به حجاز[ویرایش | ویرایش مبدأ]

معاویه (حک: 41-60ق.) به سال 39ق. در دوران خلافت امام علی(ع) سپاهی را به فرماندهی بُسر بن ارطاه به حجاز گسیل داشت که با غارت و تهدید، برای معاویه بیعت گرفت.[۱] بُسر پس از ورود به مدینه، با تهدید مردم بر منبر مسجد نبوی[۲] و کشتار شماری[۳] از آن‌ها به قصد خون‌خواهی عثمان بیعت گرفت[۴] و همه مردم مدینه را به بهانه قتل عثمان تهدید به کشتار کرد.[۵]

بر پایه گزارشی، بسر پس از تسلط بر مدینه، خانه ابوایوب، میزبان پیامبر، را به آتش کشید[۶] و ابوهریره را به عنوان حاکم آن شهر منصوب کرد. بسر سپس به مکه رفت و از مردم آن شهر برای معاویه بیعت گرفت.[۷]

حضور معاویه در حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

معاویه دو بار در سال‌های 44 و51ق. در مراسم حج حضور یافت.[۸] وی امیران مکه را بیشتر از میان امویان مانند مروان بن حکم، سعید بن عاص، عبدالله بن خالد بن اسید، عمرو بن سعید بن عاص، عتبة بن ابی‌سفیان، ولید بن عتبة بن ابی‌سفیان، و عثمان بن محمد بن ابی‌سفیان[۹] برگزید. او با سفر به مکه به سال 56ق. مشکل مخالفت برخی بزرگان آن شهر با ولایت‌عهدی پسرش یزید را حل کرد.[۱۰]

اقدامات معاویه در مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حفر چاه و چشمه: معاویه کوشش‌هایی سودمند همانند جاری ساختن چند چشمه در حرم انجام داد.[۱۱] چاهی در عُسفان و چاه شوذب، از موالی معاویه، از آن جمله هستند.[۱۲]

پوشاندن کعبهوی همچنین کعبه را با پارچه‌های قباطی که از مصر آورده شده بود، پوشاند.[۱۳]

نصب انصاب: در این دوره، از آن‌جا که برخی از سنگ نشانه‌های حرم (انصاب) از میان رفته بود، معاویه در نامه‌ای به مروان بن حکم، امیر مدینه، به وی دستور داد تا در صورت زنده بودن کُرز بن علقمه خزرجی که در مدینه می‌زیست، وی را مامور بازسازی انصاب کند.[۱۴]

اقدامات معاویه در مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

معاویه در سال 50ق. قصد انتقال عصا و منبر پیامبر به شام را داشت؛ اما خورشید گرفتگی[۱۵] و یا سخنان برخی صحابه مانند جابر و ابوهریره، او را از تصمیمش منصرف کرد.[۱۶] او شش پله بر منبر رسول خدا افزود.[۱۷]

ساخت سد: معاویه در مدینه سدهایی ساخت؛ از جمله سدی میان مَدینه و رحضیه، سدی به نام عنتر نزدیک کوه عیر نزدیک ذوالحلیفه و سدی نزدیک به صَبِر.[۱۸]

حفر قنات: به گزارش سمهودی، مروان به دستور معاویه، از جنوب مدینه قناتی را به سوی شمال آن شهر کنار کوه احد جاری ساخت. در این میان، بدن برخی شهدای احد بیرون آمد و فرزندانشان به دفن آن‌ها پرداختند.[۱۹]

انتقال قبر شهدای احد: بر پایه گزارشی دیگر، در سال 49ق. که سیل اجساد برخی شهدای احد را نمایان کرد، آن‌ها در جای دیگر دفن شدند.[۲۰] همچنین مروان با حفر قنات از پشت مسجد قبا، چشمه معروف به زرقاء را تا کنار مسجدالنبی روان ساخت.[۲۱]

الحاق حش کوکب به بقیع: به گزارشی، معاویه مروان بن حکم را مامور کرد تا حُش کوکب را که عثمان در آن مدفون بود، به بقیع ملحق سازد.[۲۲] شماری از منابع این کار را به عثمان (حک: 23-35ق.)[۲۳] و برخی بدون نام بردن از معاویه، آن را به بنی‌امیه نسبت داده‌اند.[۲۴] نیز آن‌ها سنگی را که به دست پیامبر بر قبر عثمان بن مظعون جمحی، از مسلمانان پیشگام، قرار گرفته بود، بر روی قبر عثمان بن عفان نهادند.[۲۵]

سنگفرش کردن بلاط: از دیگر کارهای معاویه در مدینه، دستور سنگفرش کردن بِلاط، بازار تا ورودی مسجد نبوی، و زمین‌های پیرامونی آن بود که به دست مروان در میان سال‌های 42 تا 48ق. صورت پذیرفت.[۲۶]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. تاریخ یعقوبی، ج2، ص197-198؛ الغارات، ج2، ص603-607؛ انساب الاشراف، ج3، ص210.
  2. مروج الذهب، ج3، ص21.
  3. تاریخ طبری، ج5، ص139.
  4. مروج الذهب، ج3، ص22؛ تاریخ دمشق، ج59، ص119.
  5. انساب الاشراف، ج3، ص211؛ مروج الذهب، ج3، ص21.
  6. الغارات، ج2، ص603-604؛ الفتوح، ج4، ص232؛ شرح نهج البلاغه، ج2، ص10.
  7. الغارات، ج2، ص607؛ تاریخ طبری، ج5، ص139-140.
  8. مروج الذهب، ج4، ص303.
  9. نک: شفاء الغرام، ج2، ص194 به بعد.
  10. تاریخ طبری، ج5، ص301-303؛ البدایة و النهایه، ج8، ص78-79.
  11. اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص227.
  12. مراصد الاطلاع، ج1، ص142؛ معجم البلدان، ج1، ص302.
  13. موسوعة مکة المکرمه، ج3، ص501-502.
  14. اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص122؛ الاصابه، ج5، ص436.
  15. مروج الذهب، ج3، ص26.
  16. تاریخ طبری، ج5، ص239.
  17. تاریخ طبری، ج5، ص239.
  18. حجاز در صدر اسلام، ص140.
  19. سیر اعلام النبلاء، ج3، ص190؛ وفاء الوفاء، ج3، ص115، 149-150.
  20. تاریخ المدینه، ج1، ص127-128.
  21. وفاء الوفاء، ج3، ص150؛ المعالم الاثیره، ص204.
  22. الدرة الثمینه، ص168؛ شرح نهج البلاغه، ج10، ص7؛ وفاء الوفاء، ج3، ص98-99.
  23. تاریخ دمشق، ج39، ص520.
  24. تاریخ المدینه، ج1، ص113.
  25. وفاء الوفاء، ج3، ص84.
  26. آثار المدینه، ص144.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]