بدر بن حسنویه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۱۸۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲: خط ۲:


==قلمرو حکومت==
==قلمرو حکومت==
حَسَنویه یا حَسنوَیه بن حسین (درگذشت 369ق.) بنیان‌گذار حکومت خاندانی [[شیعه مذهب]] از کردان بَرْزَکانی [[ایران]] است که حدود نیمه دوم سده 4ق. بر قسمت‌هایی از جبال و کردستان و لرستان فرمان راندند. نفوذ و اقتدار این خاندان تا حدود خوزستان و آذربایجان رسید و حکمرانی آنان بیش از 60 سال پایید.<ref>شرفنامه، ج1، ص21؛ نک: دانشنامه جهان اسلام، ج13، ص368-370، «حسنویه. </ref><ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص684-686، «آل حسنویه. </ref>حسنویه را به عدالت‌پیشگی و برقراری امنیت ستوده‌اند.<ref>تاریخ الفی، ج3، ص2055.</ref>او به امور [[حرمین]] توجه ویژه داشت و برای مردم و مجاوران حرمین، انفاق‌ها و هدایای بسیار می‌فرستاد.<ref>الکامل، ج8، ص706؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص688.</ref>شیعی بودن [[آل حسنویه]] در ‌گزارش‌های منابع معاصر<ref>نک: سفرنامه‌های سهام الدوله، ج2، ص274-275؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص684، «آل حسنویه. </ref>آمده و چنین برمی‌آید که از همسانی مذهبی آنان با حاکمان [[آل بویه]] که معمولا شیعه شمرده می‌شوند، <ref>المواعظ و الاعتبار، ج4، ص191؛ تاریخ اجتماعی ایران، ج9، ص230؛ تاریخ اجتماعی ایران، ج9، ص243.</ref> چنین نتیجه‌گیری شده است. حسنویه دینوَر، نهاوند، شاپور خواست (خرم‌ آباد) یزدگرد و اسدآباد همدان را به‌تدریج تصرف کرد و قلعة سَرْماج یا دُزبُز<ref>معجم البلدان، ج2، ص454.</ref> (هرسین کرمانشاه) را بر فراز کوهی بنا نمود و تختگاه خود ساخت که از آن پس نیز تختگاه امیران حسنویه بود.<ref>الکامل، ج8، ص706؛ البدایة و النهایه، ج11، ص353-354.</ref>
حَسَنویه یا حَسنوَیه بن حسین (درگذشت 369ق.) بنیان‌گذار حکومت خاندانی [[شیعه مذهب]] از کردان بَرْزَکانی [[ایران]] است که حدود نیمه دوم سده 4ق. بر قسمت‌هایی از جبال و کردستان و لرستان فرمان راندند. نفوذ و اقتدار این خاندان تا حدود خوزستان و آذربایجان رسید و حکمرانی آنان بیش از 60 سال پایید.<ref>شرفنامه، ج1، ص21؛ نک: دانشنامه جهان اسلام، ج13، ص368-370، «حسنویه. </ref><ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص684-686، «آل حسنویه. </ref> حسنویه را به عدالت‌پیشگی و برقراری امنیت ستوده‌اند.<ref>تاریخ الفی، ج3، ص2055.</ref> او به امور [[حرمین]] توجه ویژه داشت و برای مردم و مجاوران حرمین، انفاق‌ها و هدایای بسیار می‌فرستاد.<ref>الکامل، ج8، ص706؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص688.</ref> شیعی بودن [[آل حسنویه]] در ‌گزارش‌های منابع معاصر<ref>نک: سفرنامه‌های سهام الدوله، ج2، ص274-275؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص684، «آل حسنویه. </ref> آمده و چنین برمی‌آید که از همسانی مذهبی آنان با حاکمان [[آل بویه]] که معمولا شیعه شمرده می‌شوند،<ref>المواعظ و الاعتبار، ج4، ص191؛ تاریخ اجتماعی ایران، ج9، ص230؛ تاریخ اجتماعی ایران، ج9، ص243.</ref> چنین نتیجه‌گیری شده است. حسنویه دینوَر، نهاوند، شاپور خواست (خرم‌ آباد) یزدگرد و اسدآباد همدان را به‌تدریج تصرف کرد و قلعة سَرْماج یا دُزبُز<ref>معجم البلدان، ج2، ص454.</ref> (هرسین کرمانشاه) را بر فراز کوهی بنا نمود و تختگاه خود ساخت که از آن پس نیز تختگاه امیران حسنویه بود.<ref>الکامل، ج8، ص706؛ البدایة و النهایه، ج11، ص353-354.</ref>  


یکی از فرزندان حسنویه بر ضد حکومت ابوشجاع عضدالدوله بویهی (حک: 338-372ق.) سرکشی کرد. همین موجب شد که عضدالدوله به تصرف اموال و املاک و کشتار همه فرزندان حسنویه بپردازد. عضدالدوله تنها با بدر که درایت و سیاست‌ورزی‌اش را دریافته بود، خوش‌رفتاری کرد و امارت کردستان را به او داد.<ref>الکامل، ج9، ص5؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص689؛ شرفنامه، ج1، ص21.</ref>بدر بن حسنویه به تدریج بر بخش‌های گوناگون جبل چیره شد و از 369 تا 405ق. امیر مناطقی از جبل بود. در اصطلاح جغرافی‌نویسان اسلامی، جبل به مناطق کوهستانی مغرب ایران گفته می‌شود و در آن دوران بیشتر بر همدان و دینور و کرمانشاه و کردستان تا نزدیکی [[عراق]] اطلاق می‌شده که بعدها به عراق عجم نام‌بردار شده است.<ref>معجم البلدان، ج2، ص99؛ نک: دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص537، «جبال. </ref>البته قلمرو بدر بن حسنویه در اوج قدرت او، افزون بر مناطق یاد شده، به شاپور خواست، بروجرد، مناطقی از اهواز و گاه نیز قَرْمیسین (کرمانشاه) و حُلْوان و شَهْرَزور در کردستان عراق می‌رسیده است.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص684، «آل حسنویه. </ref>
یکی از فرزندان حسنویه بر ضد حکومت ابوشجاع عضدالدوله بویهی (حک: 338-372ق.) سرکشی کرد. همین موجب شد که عضدالدوله به تصرف اموال و املاک و کشتار همه فرزندان حسنویه بپردازد. عضدالدوله تنها با بدر که درایت و سیاست‌ورزی‌اش را دریافته بود، خوش‌رفتاری کرد و امارت کردستان را به او داد.<ref>الکامل، ج9، ص5؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص689؛ شرفنامه، ج1، ص21.</ref> بدر بن حسنویه به تدریج بر بخش‌های گوناگون جبل چیره شد و از 369 تا 405ق. امیر مناطقی از جبل بود. در اصطلاح جغرافی‌نویسان اسلامی، جبل به مناطق کوهستانی مغرب ایران گفته می‌شود و در آن دوران بیشتر بر همدان و دینور و کرمانشاه و کردستان تا نزدیکی [[عراق]] اطلاق می‌شده که بعدها به عراق عجم نام‌بردار شده است.<ref>معجم البلدان، ج2، ص99؛ نک: دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص537، «جبال. </ref> البته قلمرو بدر بن حسنویه در اوج قدرت او، افزون بر مناطق یاد شده، به شاپور خواست، بروجرد، مناطقی از اهواز و گاه نیز قَرْمیسین (کرمانشاه) و حُلْوان و شَهْرَزور در کردستان عراق می‌رسیده است.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص684، «آل حسنویه. </ref>  


==لقب==
==لقب==


پس از انجام برخی کارها و کسب خوشنامی در امور حج و حرمین، [[القادر عباسی]] در 388ق. به او لقب ناصرالدین و الدوله اعطا کرد. اعطای القاب افتخاری آمیخته با کلمات «دوله» و «دین» به امیران و بزرگان، به باور اشپولر، پیشینه کهن ندارد و پیش از سده پنجم و ششم ق. یعنی عهد غزنوی و سلجوقی، کاربرد نداشته است.<ref>نک: تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ج1، ص407.</ref>در تایید این دیدگاه می‌توان گفت که درپاره‌ای گزارش‌ها، لقب اعطایی خلیفه به بدر بن حسنویه، ناصر الدوله بوده است.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص689؛ شذرات الذهب، ج5، ص29.</ref>از این رو، در منابع گاه او را ملقب به ناصر الدوله خوانده‌اند.<ref>شرفنامه، ج1، ص21.</ref>
پس از انجام برخی کارها و کسب خوشنامی در امور حج و حرمین، [[القادر عباسی]] در 388ق. به او لقب ناصرالدین و الدوله اعطا کرد. اعطای القاب افتخاری آمیخته با کلمات «دوله» و «دین» به امیران و بزرگان، به باور اشپولر، پیشینه کهن ندارد و پیش از سده پنجم و ششم ق. یعنی عهد غزنوی و سلجوقی، کاربرد نداشته است.<ref>نک: تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ج1، ص407.</ref> در تایید این دیدگاه می‌توان گفت که درپاره‌ای گزارش‌ها، لقب اعطایی خلیفه به بدر بن حسنویه، ناصر الدوله بوده است.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص689؛ شذرات الذهب، ج5، ص29.</ref> از این رو، در منابع گاه او را ملقب به ناصر الدوله خوانده‌اند.<ref>شرفنامه، ج1، ص21.</ref>  


==جنگ‌ها==
==جنگ‌ها==
به سال 367ق. جانبداری بدر بن حسنویه از فخرالدوله بویهی (حک: 366-387ق.) حاکم همدان، اصفهان و ری، شرف‌الدوله ابوالفوارس پسر و جانشین عضدالدوله بویهی (حک: 372-379ق.) را خشمگین ساخت و سپاهی به فرماندهی قراتکین جَهِشیاری را به نبرد بدر فرستاد. نخست بدر شکست خورد؛ اما در یک حمله بی‌باکانه و برق‌آسا از سوی بدر و گزیده‌ای از یارانش، سپاه قراتکین را از هم گسست و او را به [[بغداد]] گریزاند.<ref>تاریخ الاسلام، ج26، ص482؛ تاریخ الفی، ج3، ص1947.</ref>بدین ترتیب، قلمرو بدر بن حسنویه در جبل گسترش یافت. در 377ق. در نبردی دیگر با سپاه شرف‌الدوله، بدر بن حسنویه پیروز شد و حکومتش بر عراق غربی گسترشی تقریباً کامل یافت.<ref>تجارب الامم، ج7، ص167؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص689؛ تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریان، ص170.</ref>به سال 397ق. بدر بن حسنویه به حمایت از ابوجعفر حجاج سپاهی گران فرستاد که بغداد را محاصره کردند.<ref>الکامل، ج9، ص192؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص690.</ref>در 400ق. میان بدر و فرزندش هلال جنگی رخ داد<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص627.</ref>که سبب آن را دوری هلال از پدر و توجه بدر به دیگر فرزندش دانسته‌اند.<ref>الکامل، ج9، ص213.</ref>
به سال 367ق. جانبداری بدر بن حسنویه از فخرالدوله بویهی (حک: 366-387ق.) حاکم همدان، اصفهان و ری، شرف‌الدوله ابوالفوارس پسر و جانشین عضدالدوله بویهی (حک: 372-379ق.) را خشمگین ساخت و سپاهی به فرماندهی قراتکین جَهِشیاری را به نبرد بدر فرستاد. نخست بدر شکست خورد؛ اما در یک حمله بی‌باکانه و برق‌آسا از سوی بدر و گزیده‌ای از یارانش، سپاه قراتکین را از هم گسست و او را به [[بغداد]] گریزاند.<ref>تاریخ الاسلام، ج26، ص482؛ تاریخ الفی، ج3، ص1947.</ref> بدین ترتیب، قلمرو بدر بن حسنویه در جبل گسترش یافت. در 377ق. در نبردی دیگر با سپاه شرف‌الدوله، بدر بن حسنویه پیروز شد و حکومتش بر عراق غربی گسترشی تقریباً کامل یافت.<ref>تجارب الامم، ج7، ص167؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص689؛ تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریان، ص170.</ref> به سال 397ق. بدر بن حسنویه به حمایت از ابوجعفر حجاج سپاهی گران فرستاد که بغداد را محاصره کردند.<ref>الکامل، ج9، ص192؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص690.</ref> در 400ق. میان بدر و فرزندش هلال جنگی رخ داد<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص627.</ref> که سبب آن را دوری هلال از پدر و توجه بدر به دیگر فرزندش دانسته‌اند.<ref>الکامل، ج9، ص213.</ref>  


==قتل حسنویه==
==قتل حسنویه==


به سال 405ق. بدر بن حسنویه به حسین بن مسعود کردی یورش برد و او را در قلعه‌اش محاصره کرد. اما با فرارسیدن زمستان و سرد شدن هوا، شماری از سربازان خسته و ناراضی، به او هجوم بردند و وی را به قتل رساندند.<ref>الکامل، ج9، ص248؛ البدایة و النهایه، ج11، ص349؛ البدایة و النهایه، ج11، ص354.</ref>تنها در یک ‌گزارش، سال قتل بدر بن حسنویه در 395ق. ثبت شده<ref>تاریخ الفی، ج3، ص2055.</ref>که صحیح نمی‌نماید. جنازه بدر به مرقد [[امام علی(ع)]] در [[نجف اشرف]] منتقل و در آن‌جا به خاک سپرده شد.<ref>الکامل، ج9، ص248.</ref>پسرش هلال نیز در همین سال کشته شد و نوه‌‏اش طاهر بن هلال به حکومت دست یافت. اما نتوانست بیش از یک سال قدرت خود را حفظ کند. وی از شمس‌الدوله پسر فخرالدوله بویهی (حک: 387- حدود412ق.) حاکم همدان شکست خورد و در پی ترک قلمرو سابق خود، به قتل رسید. شمس‌الدوله از ناپایداری و آشفتگی دستگاه بدر بن حسنویه بهره برد و مناطق زیر نفوذ او را تصرف کرد.<ref>الکامل، ج9، ص248-249؛ تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریان، ص182.</ref>
به سال 405ق. بدر بن حسنویه به حسین بن مسعود کردی یورش برد و او را در قلعه‌اش محاصره کرد. اما با فرارسیدن زمستان و سرد شدن هوا، شماری از سربازان خسته و ناراضی، به او هجوم بردند و وی را به قتل رساندند.<ref>الکامل، ج9، ص248؛ البدایة و النهایه، ج11، ص349؛ البدایة و النهایه، ج11، ص354.</ref> تنها در یک ‌گزارش، سال قتل بدر بن حسنویه در 395ق. ثبت شده<ref>تاریخ الفی، ج3، ص2055.</ref> که صحیح نمی‌نماید. جنازه بدر به مرقد [[امام علی(ع)]] در [[نجف اشرف]] منتقل و در آن‌جا به خاک سپرده شد.<ref>الکامل، ج9، ص248.</ref> پسرش هلال نیز در همین سال کشته شد و نوه‌‏اش طاهر بن هلال به حکومت دست یافت. اما نتوانست بیش از یک سال قدرت خود را حفظ کند. وی از شمس‌الدوله پسر فخرالدوله بویهی (حک: 387- حدود412ق.) حاکم همدان شکست خورد و در پی ترک قلمرو سابق خود، به قتل رسید. شمس‌الدوله از ناپایداری و آشفتگی دستگاه بدر بن حسنویه بهره برد و مناطق زیر نفوذ او را تصرف کرد.<ref>الکامل، ج9، ص248-249؛ تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریان، ص182.</ref>  


==ویژگی‌های حکومت==
==ویژگی‌های حکومت==


از تدابیر بدر بن حسنویه که نشان از هوشمندی سیاسی او دارد، پناه دادن به وزیران، امیران و رجال برکنار شده و فراری بود. او از این راه می‌توانست در سیاست آینده دستگاه خلافت نفوذ کند.<ref>البدایة و النهایه، ج11، ص332؛ روضة الصفا، ج4، ص3014-3015؛ تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ج2، ص108.</ref>بر پایه آگاهی‌های موجود در منابع، بدر بن حسنویه از امیران نیکوکار منطقه جبال به‌شمار می‌رفت و در گستره حکومت او، امنیت پایدار برقرار بود. آورده‌اند هرگاه که بازرگانان در راه خسته می‌شدند، اموال و شتران خود را وامی‌نهادند و با این یقین که پاسداران شهر آن را دست نخورده تحویل صاحبش خواهند داد، به‌شهر می‌آمدند.<ref>تاریخ الفی، ج3، ص2055.</ref>بدر بن حسنویه یک‌بار برای تنبیه یکی از سردارانش که بر کشاورزان سخت گرفته بود، مجلسی ترتیب داد و سفره غذای بدون نان آماده کرد و در پاسخ تعجب حاضران، ستم به کشاورزان را یادآور شد و آن‌ها را سخت تهدید کرد که انجام این کارها باعث کشتن آن‌ها خواهد شد. بدر بن حسنویه هر جمعه به فقیران و مسکینان 000/20 درهم می‌داد.<ref>البدایة و النهایه، ج11، ص353-354.</ref>او به هرجا که سفر می‌کرد و آبی گوارا می‌یافت، روستا و دهکده‌ای بنا می‌نهاد. افزون بر این کارها، بدر بن حسنویه به تعمیر و بازسازی و اصلاح را‌ه‌ها دلبستگی داشت<ref>تجارب الامم، ج7، ص339.</ref>و بودجه‌ای خاص برای این کار کنار می‌نهاد. در ‌گزارش‌های گوناگون، تاریخ‌نگاران تصریح کرده‌اند که او بیش از دو هزار یا سه هزار<ref>شذرات الذهب، ج5، ص29.</ref>مسجد و کاروان‌سرا ساخت و در این زمینه، مال فراوان هزینه کرد. نیز گفته‌اند که از دیوان خود مالیات‌ها و خراج‌های بسیار برای مستحقان و نیازمندان هزینه می‌کرد. او در رفع نیاز مالی اهل دانش کوشا بود و برای فقیهان، مؤذنان و یتیمان و جز آن‌ها مقرری وضع کرد. درباره رفتار دینی و عبادی او نیز به ستایش پرداخته‌اند و وی را اهل [[نماز]] و ذکر و [[عبادت]] بسیار دانسته‌اند.<ref>البدایة و النهایه، ج11، ص353-354؛ تاریخ الفی، ج3، ص2056؛ جامع التواریخ، ص154.</ref>
از تدابیر بدر بن حسنویه که نشان از هوشمندی سیاسی او دارد، پناه دادن به وزیران، امیران و رجال برکنار شده و فراری بود. او از این راه می‌توانست در سیاست آینده دستگاه خلافت نفوذ کند.<ref>البدایة و النهایه، ج11، ص332؛ روضة الصفا، ج4، ص3014-3015؛ تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ج2، ص108.</ref> بر پایه آگاهی‌های موجود در منابع، بدر بن حسنویه از امیران نیکوکار منطقه جبال به‌شمار می‌رفت و در گستره حکومت او، امنیت پایدار برقرار بود. آورده‌اند هرگاه که بازرگانان در راه خسته می‌شدند، اموال و شتران خود را وامی‌نهادند و با این یقین که پاسداران شهر آن را دست نخورده تحویل صاحبش خواهند داد، به‌شهر می‌آمدند.<ref>تاریخ الفی، ج3، ص2055.</ref> بدر بن حسنویه یک‌بار برای تنبیه یکی از سردارانش که بر کشاورزان سخت گرفته بود، مجلسی ترتیب داد و سفره غذای بدون نان آماده کرد و در پاسخ تعجب حاضران، ستم به کشاورزان را یادآور شد و آن‌ها را سخت تهدید کرد که انجام این کارها باعث کشتن آن‌ها خواهد شد. بدر بن حسنویه هر جمعه به فقیران و مسکینان 000/20 درهم می‌داد.<ref>البدایة و النهایه، ج11، ص353-354.</ref> او به هرجا که سفر می‌کرد و آبی گوارا می‌یافت، روستا و دهکده‌ای بنا می‌نهاد. افزون بر این کارها، بدر بن حسنویه به تعمیر و بازسازی و اصلاح را‌ه‌ها دلبستگی داشت<ref>تجارب الامم، ج7، ص339.</ref> و بودجه‌ای خاص برای این کار کنار می‌نهاد. در ‌گزارش‌های گوناگون، تاریخ‌نگاران تصریح کرده‌اند که او بیش از دو هزار یا سه هزار<ref>شذرات الذهب، ج5، ص29.</ref> مسجد و کاروان‌سرا ساخت و در این زمینه، مال فراوان هزینه کرد. نیز گفته‌اند که از دیوان خود مالیات‌ها و خراج‌های بسیار برای مستحقان و نیازمندان هزینه می‌کرد. او در رفع نیاز مالی اهل دانش کوشا بود و برای فقیهان، مؤذنان و یتیمان و جز آن‌ها مقرری وضع کرد. درباره رفتار دینی و عبادی او نیز به ستایش پرداخته‌اند و وی را اهل [[نماز]] و ذکر و [[عبادت]] بسیار دانسته‌اند.<ref>البدایة و النهایه، ج11، ص353-354؛ تاریخ الفی، ج3، ص2056؛ جامع التواریخ، ص154.</ref>  


==خدمت به امور حاجیان==
==خدمت به امور حاجیان==
بدر بن حسنویه سالانه به 20 تن هزار دینار می‌داد تا به نیابت از مادرش و نیز عضدالدوله که او را به حکومت رسانده بود، [[حج]] بگزارند و برای تعمیر نعل اسبان و پا افزارشان 3000 دینار به آهنگران و کفشگران همدان و بغداد سپرده بود. به سال 384ق. کاروان حاجیان عراقی در منزلگاه هبیر، میانه زَباله و ثَعلَبیه، با پیش‌گیری اُصَیفِر اَعرابی که مالیات و حق راهداری دو سال پیش را طلب کرد، رویارو شد و چون اصیفر راضی نشد، کاروان بازگشت. در این سال، تنها راه [[مصر]] و [[مغرب]] برقرار بود و حاجیان آن سرزمین‌ها توانستند حج به‌جا آورند.<ref>الکامل، ج9، ص105؛ البدایة و النهایه، ج11، ص313؛ اتحاف الوری، ج2، ص423.</ref>پس از این تجربه، در سال‌های بعد که احمد بن محمد علوی [[امیر الحاج]] بود، <ref>اتحاف الوری، ج2، ص424.</ref> با تدبیر بدر بن حسنویه، حاجیان به آرامی از منزلگاه‌ها گذشتند و به [[سرزمین وحی]] رسیدند. بدر بن حسنویه از ثروت خود مبلغ 9000 دینار همراه کاروان برای اصیفر اعرابی فرستاد.<ref>تاریخ الاسلام، ج27، ص19.</ref>این مبلغ تا سال 403ق. برقرار بود. به سال 385ق. بدر بن حسنویه مبلغ 5000 دینار با کاروان خراسان به‌عنوان مالیات راهداری و بدرقه کاروان (خفارة الطریق) برای اصیفر اعرابی فرستاد.<ref>تجارب الامم، ج7، ص339؛ النجوم الزاهره، ج4، ص169.</ref>این مبلغ به تدریج تا مرز 9200 دینار رسید.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص425.</ref>موضوع [[خفارة الطریق]] در اصل نوعی مالیات راه و حق العمل صاحبان سرزمین‌های میان راه تلقی می‌شد و پرداخت آن در عرف آن روزگار، برای حفظ امنیت و نگهبانی کاروان‌ها مرسوم بود.<ref>نک: تجارب الامم، ج4، ص129-130؛ تاریخ طبری، ج2، ص221؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص270.</ref>البته این رسم همیشه با زیاده‌خواهی کسانی مانند اصیفر اعرابی همراه می‌شد.
بدر بن حسنویه سالانه به 20 تن هزار دینار می‌داد تا به نیابت از مادرش و نیز عضدالدوله که او را به حکومت رسانده بود، [[حج]] بگزارند و برای تعمیر نعل اسبان و پا افزارشان 3000 دینار به آهنگران و کفشگران همدان و بغداد سپرده بود. به سال 384ق. کاروان حاجیان عراقی در منزلگاه هبیر، میانه زَباله و ثَعلَبیه، با پیش‌گیری اُصَیفِر اَعرابی که مالیات و حق راهداری دو سال پیش را طلب کرد، رویارو شد و چون اصیفر راضی نشد، کاروان بازگشت. در این سال، تنها راه [[مصر]] و [[مغرب]] برقرار بود و حاجیان آن سرزمین‌ها توانستند حج به‌جا آورند.<ref>الکامل، ج9، ص105؛ البدایة و النهایه، ج11، ص313؛ اتحاف الوری، ج2، ص423.</ref> پس از این تجربه، در سال‌های بعد که احمد بن محمد علوی [[امیر الحاج]] بود،<ref>اتحاف الوری، ج2، ص424.</ref> با تدبیر بدر بن حسنویه، حاجیان به آرامی از منزلگاه‌ها گذشتند و به [[سرزمین وحی]] رسیدند. بدر بن حسنویه از ثروت خود مبلغ 9000 دینار همراه کاروان برای اصیفر اعرابی فرستاد.<ref>تاریخ الاسلام، ج27، ص19.</ref> این مبلغ تا سال 403ق. برقرار بود. به سال 385ق. بدر بن حسنویه مبلغ 5000 دینار با کاروان خراسان به‌عنوان مالیات راهداری و بدرقه کاروان (خفارة الطریق) برای اصیفر اعرابی فرستاد.<ref>تجارب الامم، ج7، ص339؛ النجوم الزاهره، ج4، ص169.</ref> این مبلغ به تدریج تا مرز 9200 دینار رسید.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص425.</ref> موضوع [[خفارة الطریق]] در اصل نوعی مالیات راه و حق العمل صاحبان سرزمین‌های میان راه تلقی می‌شد و پرداخت آن در عرف آن روزگار، برای حفظ امنیت و نگهبانی کاروان‌ها مرسوم بود.<ref>نک: تجارب الامم، ج4، ص129-130؛ تاریخ طبری، ج2، ص221؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص270.</ref> البته این رسم همیشه با زیاده‌خواهی کسانی مانند اصیفر اعرابی همراه می‌شد.


==خدمات در حرمین==
==خدمات در حرمین==


بدر در هیچ سالی از ارسال مال برای حرمین خودداری نمی‌کرد و امنیت طریق [[حجاز]] برایش اهمیت شایان داشت.<ref>نک: الکامل، ج9، ص144.</ref>وی سالانه صد هزار دینار برای مجاوران حرمین، تعمیر آب انبارها و تهیه آب و بازسازی چاه‌های آب یا به تعبیر برخی، برای رفع نیازها و مصالح راه حجاز<ref>شذرات الذهب، ج5، ص29.</ref>انفاق و صرف می‌کرد.<ref>تجارب الامم، ج7، ص342.</ref>او اموال و انفاق‌های ارسالی به حرمین را میان نوادگان [[انصار]] و [[مهاجر]] تقسیم می‌کرد.<ref>تجارب الامم، ج7، ص339.</ref>وی مبلغی مشخص به صاحبان خانه‌ها که در موسم حج پذیرای حاجیان بودند، اعطا می‌کرد. در روزگار او، [[موسم حج]] رونقی خاص داشت. از این رو، مورد توجه خلیفه واقع شد و به سبب خدمات او به حاجیان، اهتمام در منع تعدی بادیه‌نشینان به حاجیان، و پرداخت هزینه و بذل مال در این راه از او تجلیل کرد.<ref>الکامل، ج9، ص144.</ref>پس از دو سال تعطیلی حج به‌سبب پیشگیری اصیفر اعرابی، در 412ق.<ref>تاریخ الاسلام، ج28، ص245.</ref>گروهی از بزرگان خراسان نزد محمود غزنوی شکایت بردند و نوشتند که امنیت راه حرمین از تصرف سرزمین کافران برتر است و دوران بدر بن حسنویه و خاطرات خوش گذشته را متذکر شدند و به یاد آوردند که بدر 20 سال ثروت و تدبیر خود را در راه امنیت راه حجاز هزینه کرده بود. این ‌گزارش نتیجه ‌بخشید و سلطان غزنوی را واداشت تا با سرعت به آسان‌سازی امور حج همت نماید.<ref>الکامل، ج5، ص458؛ النجوم الزاهره، ج4، ص255-256.</ref>
بدر در هیچ سالی از ارسال مال برای حرمین خودداری نمی‌کرد و امنیت طریق [[حجاز]] برایش اهمیت شایان داشت.<ref>نک: الکامل، ج9، ص144.</ref> وی سالانه صد هزار دینار برای مجاوران حرمین، تعمیر آب انبارها و تهیه آب و بازسازی چاه‌های آب یا به تعبیر برخی، برای رفع نیازها و مصالح راه حجاز<ref>شذرات الذهب، ج5، ص29.</ref> انفاق و صرف می‌کرد.<ref>تجارب الامم، ج7، ص342.</ref> او اموال و انفاق‌های ارسالی به حرمین را میان نوادگان [[انصار]] و [[مهاجر]] تقسیم می‌کرد.<ref>تجارب الامم، ج7، ص339.</ref> وی مبلغی مشخص به صاحبان خانه‌ها که در موسم حج پذیرای حاجیان بودند، اعطا می‌کرد. در روزگار او، [[موسم حج]] رونقی خاص داشت. از این رو، مورد توجه خلیفه واقع شد و به سبب خدمات او به حاجیان، اهتمام در منع تعدی بادیه‌نشینان به حاجیان، و پرداخت هزینه و بذل مال در این راه از او تجلیل کرد.<ref>الکامل، ج9، ص144.</ref> پس از دو سال تعطیلی حج به‌سبب پیشگیری اصیفر اعرابی، در 412ق.<ref>تاریخ الاسلام، ج28، ص245.</ref> گروهی از بزرگان خراسان نزد محمود غزنوی شکایت بردند و نوشتند که امنیت راه حرمین از تصرف سرزمین کافران برتر است و دوران بدر بن حسنویه و خاطرات خوش گذشته را متذکر شدند و به یاد آوردند که بدر 20 سال ثروت و تدبیر خود را در راه امنیت راه حجاز هزینه کرده بود. این ‌گزارش نتیجه ‌بخشید و سلطان غزنوی را واداشت تا با سرعت به آسان‌سازی امور حج همت نماید.<ref>الکامل، ج5، ص458؛ النجوم الزاهره، ج4، ص255-256.</ref>  


از این ‌گزارش‌ها برمی‌آید که از 383 تا 403ق. بیست سال مردم به آسانی و بی‌دغدغه خاطر در موسم حج شرکت کردند و بدر بن حسنویه زمینه آرامش خاطر حاجیان را فراهم کرد. او بخشش و تدبیر را به‌گونه متعادل به‌کار می‌گرفت و برای تسهیل امور حاجیان، ثروت خود را هزینه می‌کرد. نیز با درایت و تدبیر، با قدرتمندان محلی و رؤسای طوایف گفت‌وگو و آن‌ها را به حفاظت و امنیت راه‌ها مجاب می‌کرد.<ref>نک: تاریخ ارتش ایران، ص88.</ref>
از این ‌گزارش‌ها برمی‌آید که از 383 تا 403ق. بیست سال مردم به آسانی و بی‌دغدغه خاطر در موسم حج شرکت کردند و بدر بن حسنویه زمینه آرامش خاطر حاجیان را فراهم کرد. او بخشش و تدبیر را به‌گونه متعادل به‌کار می‌گرفت و برای تسهیل امور حاجیان، ثروت خود را هزینه می‌کرد. نیز با درایت و تدبیر، با قدرتمندان محلی و رؤسای طوایف گفت‌وگو و آن‌ها را به حفاظت و امنیت راه‌ها مجاب می‌کرد.<ref>نک: تاریخ ارتش ایران، ص88.</ref>  


==پانویس==
==پانویس==
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
* '''النجوم الزاهره''': ابن تغری بردی الاتابکی (درگذشت 874ق.)، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
* '''النجوم الزاهره''': ابن تغری بردی الاتابکی (درگذشت 874ق.)، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
{{پایان}}
{{پایان}}
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]
[[Category:حاکمان]]
[[Category:حاکمان ایران]]


[[رده:حاکمان]]
[[رده:حاکمان]]
[[رده:حاکمان ایران]]
[[رده:حاکمان ایران]]