امرای مکه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ ژوئن ۲۰۱۹
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
===معنای لغوی و اصطلاحی===
===معنای لغوی و اصطلاحی===


امرا جمع امیر از ریشه «ا‌ـ ‌م‌ـ ‌ر» به معنای فرمان دادن و از اَمرَ به معنای گفتن و دستور دادن است. در اصطلاح، امیر به کسی گفته می‌شود که سرپرستی امری را بر عهده گیرد.<ref>الصحاح، ج2، ص581؛ لسان العرب، ج4، ص31؛ تاج العروس، ج6، ص32، «امر. </ref> از برابرهای واژه امیر می‌توان به عامل، والی، سالار، زعیم، رئیس و حاکم اشاره کرد.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص242-243.</ref>  
امرا جمع امیر از ریشه «ا‌ـ ‌م‌ـ ‌ر» به معنای فرمان دادن و از اَمرَ به معنای گفتن و دستور دادن است. در اصطلاح، امیر به کسی گفته می‌شود که سرپرستی امری را بر عهده گیرد.<ref>الصحاح، ج2، ص581؛ لسان العرب، ج4، ص31؛ تاج العروس، ج6، ص32، «امر.</ref> از برابرهای واژه امیر می‌توان به عامل، والی، سالار، زعیم، رئیس و حاکم اشاره کرد.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص242-243.</ref>  


===پیشینه===
===پیشینه===
خط ۲۵۴: خط ۲۵۴:
در امارت اشراف نیز رقابت دولت‌های همسایه برای تسلط بر مکه ادامه داشت. اهمیت سلطه بر آن شهر، این ستیزها را دامن می‌زد. آن‌ها برای کسب اعتبار و مشروعیت میان مسلمانان و نیز برای گسترش قلمرو بدون نبرد و هزینه، تلاش خود را برای نفوذ در مکه و خوانده شدن خطبه به نام ایشان و نیز انجام تلاش‌های عمرانی و خدمت رسانی به حاجیان از راه ایجاد امنیت در مسیر [[حج]]، آبرسانی و دیگر کارهای خیر به کار می‌بستند تا با بازتاب یافتن آن‌ها در سرزمین‌های اسلامی، این دولت‌ها از مشروعیت برخوردار گردند. آل بویه، فاطمیان، و [[سلجوقیان]] از حکومت‌هایی بودند که برای اعمال نفوذ در مکه با یکدیگر به رقابت پرداختند.
در امارت اشراف نیز رقابت دولت‌های همسایه برای تسلط بر مکه ادامه داشت. اهمیت سلطه بر آن شهر، این ستیزها را دامن می‌زد. آن‌ها برای کسب اعتبار و مشروعیت میان مسلمانان و نیز برای گسترش قلمرو بدون نبرد و هزینه، تلاش خود را برای نفوذ در مکه و خوانده شدن خطبه به نام ایشان و نیز انجام تلاش‌های عمرانی و خدمت رسانی به حاجیان از راه ایجاد امنیت در مسیر [[حج]]، آبرسانی و دیگر کارهای خیر به کار می‌بستند تا با بازتاب یافتن آن‌ها در سرزمین‌های اسلامی، این دولت‌ها از مشروعیت برخوردار گردند. آل بویه، فاطمیان، و [[سلجوقیان]] از حکومت‌هایی بودند که برای اعمال نفوذ در مکه با یکدیگر به رقابت پرداختند.


اشراف حسنی به عنوان امیران مکه در عرصه این رقابت‌ها معمولاً جانب قدرتی را می‌گرفتند که توان نظامی بیشتری داشت و نیز کمک‌های مادی افزون‌تری به آنان می‌کرد تا بدین وسیله امنیت حرم و رفاه اهالی آن را تامین کنند. اشراف برای بهره‌مندی از کمک‌های فاطمیان و عباسیان، تلاش داشتند تا با هر دو کانون قدرت ارتباط یابند؛ هر چند بیشتر نگاهشان به خلافت فاطمیان بود.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص16.</ref> با توجه به دیپلماسی کارآمد فاطمیان مصر و صرف هزینه بیشتر در مکه، امارت اشراف حدود یک سده و ربع تا سال 480ق. زیر نفوذ آن‌ها بود.<ref>نک: نامه تاریخ‌پژوهان، سال1384ش، ش3، ص103، «مکه آوردگاه رقابت امرای ایرانی و مصری. </ref> البته نمی‌توان قرابت مذهبی و نسبی آن دو را نیز در این روابط نادیده انگاشت.
اشراف حسنی به عنوان امیران مکه در عرصه این رقابت‌ها معمولاً جانب قدرتی را می‌گرفتند که توان نظامی بیشتری داشت و نیز کمک‌های مادی افزون‌تری به آنان می‌کرد تا بدین وسیله امنیت حرم و رفاه اهالی آن را تامین کنند. اشراف برای بهره‌مندی از کمک‌های فاطمیان و عباسیان، تلاش داشتند تا با هر دو کانون قدرت ارتباط یابند؛ هر چند بیشتر نگاهشان به خلافت فاطمیان بود.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص16.</ref> با توجه به دیپلماسی کارآمد فاطمیان مصر و صرف هزینه بیشتر در مکه، امارت اشراف حدود یک سده و ربع تا سال 480ق. زیر نفوذ آن‌ها بود.<ref>نک: نامه تاریخ‌پژوهان، سال1384ش، ش3، ص103، «مکه آوردگاه رقابت امرای ایرانی و مصری.</ref> البته نمی‌توان قرابت مذهبی و نسبی آن دو را نیز در این روابط نادیده انگاشت.


در این مدت، به رغم تلاش آل بویه و دستگاه خلافت برای تسلط بر حرمین، رقیب سرسخت آنان یعنی فاطمیان مصر موفق‌تر بودند.<ref>نک: رقابت عباسیان و فاطمیان، ص14.</ref> امیر مکه هر ماه 3000 دینار با اسب و خلعت از مصر دریافت می‌کرد.<ref>سفرنامه ناصر خسرو، ص105.</ref> فاطمیان در مکه استیلای کامل داشتند و خطبه به نام آن‌ها خوانده می‌شد. این روند تا روی کار آمدن سلجوقیان (447-590ق.) تقریباً بدون وقفه ادامه داشت. در پی ضعف فاطمیان به دلیل رویارویی با هجوم‌ صلیبی‌ها و بحران درونی دستگاه خلافت فاطمی و نیز تثبیت حکومت سلجوقیان در عراق و [[ایران]] به عنوان منجی دستگاه خلافت عباسی، عباسیان بر حرمین نفوذی بیشتر یافتند.<ref>رقابت عباسیان و فاطمیان، ص90.</ref>  
در این مدت، به رغم تلاش آل بویه و دستگاه خلافت برای تسلط بر حرمین، رقیب سرسخت آنان یعنی فاطمیان مصر موفق‌تر بودند.<ref>نک: رقابت عباسیان و فاطمیان، ص14.</ref> امیر مکه هر ماه 3000 دینار با اسب و خلعت از مصر دریافت می‌کرد.<ref>سفرنامه ناصر خسرو، ص105.</ref> فاطمیان در مکه استیلای کامل داشتند و خطبه به نام آن‌ها خوانده می‌شد. این روند تا روی کار آمدن سلجوقیان (447-590ق.) تقریباً بدون وقفه ادامه داشت. در پی ضعف فاطمیان به دلیل رویارویی با هجوم‌ صلیبی‌ها و بحران درونی دستگاه خلافت فاطمی و نیز تثبیت حکومت سلجوقیان در عراق و [[ایران]] به عنوان منجی دستگاه خلافت عباسی، عباسیان بر حرمین نفوذی بیشتر یافتند.<ref>رقابت عباسیان و فاطمیان، ص90.</ref>  
خط ۳۶۹: خط ۳۶۹:
==مذهب و کارهای مذهبی امیران مکه==
==مذهب و کارهای مذهبی امیران مکه==


تا هنگام امارت اشراف (حک: 358ق.) امیران مکه بیشتر بر مذهب [[اهل سنت]] بودند. با روی کار آمدن اشراف تا دوران ممالیک (647-923ق.) بیشتر مذهب زیدی داشتند. شریف قتاده، هم‌چون [[امامیه]]، «حی علی خیر العمل» را در اذان رسمی کرد.<ref>تاریخ الاسلام، ج44، ص360؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص16؛ غایة المرام، ج1، ص577.</ref> [[ابن تغری بردی]] از این‌که شریف عجلان در سده هشتم ق. بر مذهب اهل سنت، گویا [[شافعی]]، بوده، تعجب کرده و تصریح نموده که آنان آشکارا به مذهب زیدی پایبند هستند.<ref>النجوم الزاهره، ج11، ص139.</ref> البته از دوران ممالیک، برخی از اشراف به تدریج به مذهب شافعی،<ref>میقات حج، ش22، ص66، «تاریخ تشیع در مکه، مدینه، جبل عامل، حلب. </ref> [[مالکی]] و در دوران عثمانی به مذهب [[حنفی]] روی آوردند که شاید دلیل آن، حفظ موقعیت و نیز [[تقیه]] بوده است. به طور کلی، سیاست مذهبی آنان چنان بود که با موضع سیاسی ایشان درباره قدرت‌های همسایه و ذی نفوذ در حرمین منافات نداشته باشد. نفوذ [[تشیع]] در مکه از هنگام نفوذ دولت فاطمیان مصر و قدرت‌گیری اشراف در مکه آغاز شد و سنت‌های شیعیان تا آمدن دولت سعودی در مکه ادامه یافت.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص216.</ref> ‌یک گزارش از زیدی بودن آنان در سده یازدهم ق. حکایت دارد؛ چنان‌که نابلسی، امیر مکه شریف سعد بن زید را بر این مذهب دانسته است.<ref>الحقیقة و المجاز، ج3، ص73.</ref>  
تا هنگام امارت اشراف (حک: 358ق.) امیران مکه بیشتر بر مذهب [[اهل سنت]] بودند. با روی کار آمدن اشراف تا دوران ممالیک (647-923ق.) بیشتر مذهب زیدی داشتند. شریف قتاده، هم‌چون [[امامیه]]، «حی علی خیر العمل» را در اذان رسمی کرد.<ref>تاریخ الاسلام، ج44، ص360؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص16؛ غایة المرام، ج1، ص577.</ref> [[ابن تغری بردی]] از این‌که شریف عجلان در سده هشتم ق. بر مذهب اهل سنت، گویا [[شافعی]]، بوده، تعجب کرده و تصریح نموده که آنان آشکارا به مذهب زیدی پایبند هستند.<ref>النجوم الزاهره، ج11، ص139.</ref> البته از دوران ممالیک، برخی از اشراف به تدریج به مذهب شافعی،<ref>میقات حج، ش22، ص66، «تاریخ تشیع در مکه، مدینه، جبل عامل، حلب.</ref> [[مالکی]] و در دوران عثمانی به مذهب [[حنفی]] روی آوردند که شاید دلیل آن، حفظ موقعیت و نیز [[تقیه]] بوده است. به طور کلی، سیاست مذهبی آنان چنان بود که با موضع سیاسی ایشان درباره قدرت‌های همسایه و ذی نفوذ در حرمین منافات نداشته باشد. نفوذ [[تشیع]] در مکه از هنگام نفوذ دولت فاطمیان مصر و قدرت‌گیری اشراف در مکه آغاز شد و سنت‌های شیعیان تا آمدن دولت سعودی در مکه ادامه یافت.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص216.</ref> ‌یک گزارش از زیدی بودن آنان در سده یازدهم ق. حکایت دارد؛ چنان‌که نابلسی، امیر مکه شریف سعد بن زید را بر این مذهب دانسته است.<ref>الحقیقة و المجاز، ج3، ص73.</ref>  


==تک‌نگاری‌ها درباره امیران مکه==
==تک‌نگاری‌ها درباره امیران مکه==