۵٬۱۲۵
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
===معنای لغوی و اصطلاحی=== | ===معنای لغوی و اصطلاحی=== | ||
امرا جمع امیر از ریشه «اـ مـ ر» به معنای فرمان دادن و از اَمرَ به معنای گفتن و دستور دادن است. در اصطلاح، امیر به کسی گفته میشود که سرپرستی امری را بر عهده گیرد.<ref>الصحاح، ج2، ص581؛ لسان العرب، ج4، ص31؛ تاج العروس، ج6، ص32، «امر. </ref> از برابرهای واژه امیر میتوان به عامل، والی، سالار، زعیم، رئیس و حاکم اشاره کرد.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص242-243.</ref> | امرا جمع امیر از ریشه «اـ مـ ر» به معنای فرمان دادن و از اَمرَ به معنای گفتن و دستور دادن است. در اصطلاح، امیر به کسی گفته میشود که سرپرستی امری را بر عهده گیرد.<ref>الصحاح، ج2، ص581؛ لسان العرب، ج4، ص31؛ تاج العروس، ج6، ص32، «امر.</ref> از برابرهای واژه امیر میتوان به عامل، والی، سالار، زعیم، رئیس و حاکم اشاره کرد.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص242-243.</ref> | ||
===پیشینه=== | ===پیشینه=== | ||
خط ۲۵۴: | خط ۲۵۴: | ||
در امارت اشراف نیز رقابت دولتهای همسایه برای تسلط بر مکه ادامه داشت. اهمیت سلطه بر آن شهر، این ستیزها را دامن میزد. آنها برای کسب اعتبار و مشروعیت میان مسلمانان و نیز برای گسترش قلمرو بدون نبرد و هزینه، تلاش خود را برای نفوذ در مکه و خوانده شدن خطبه به نام ایشان و نیز انجام تلاشهای عمرانی و خدمت رسانی به حاجیان از راه ایجاد امنیت در مسیر [[حج]]، آبرسانی و دیگر کارهای خیر به کار میبستند تا با بازتاب یافتن آنها در سرزمینهای اسلامی، این دولتها از مشروعیت برخوردار گردند. آل بویه، فاطمیان، و [[سلجوقیان]] از حکومتهایی بودند که برای اعمال نفوذ در مکه با یکدیگر به رقابت پرداختند. | در امارت اشراف نیز رقابت دولتهای همسایه برای تسلط بر مکه ادامه داشت. اهمیت سلطه بر آن شهر، این ستیزها را دامن میزد. آنها برای کسب اعتبار و مشروعیت میان مسلمانان و نیز برای گسترش قلمرو بدون نبرد و هزینه، تلاش خود را برای نفوذ در مکه و خوانده شدن خطبه به نام ایشان و نیز انجام تلاشهای عمرانی و خدمت رسانی به حاجیان از راه ایجاد امنیت در مسیر [[حج]]، آبرسانی و دیگر کارهای خیر به کار میبستند تا با بازتاب یافتن آنها در سرزمینهای اسلامی، این دولتها از مشروعیت برخوردار گردند. آل بویه، فاطمیان، و [[سلجوقیان]] از حکومتهایی بودند که برای اعمال نفوذ در مکه با یکدیگر به رقابت پرداختند. | ||
اشراف حسنی به عنوان امیران مکه در عرصه این رقابتها معمولاً جانب قدرتی را میگرفتند که توان نظامی بیشتری داشت و نیز کمکهای مادی افزونتری به آنان میکرد تا بدین وسیله امنیت حرم و رفاه اهالی آن را تامین کنند. اشراف برای بهرهمندی از کمکهای فاطمیان و عباسیان، تلاش داشتند تا با هر دو کانون قدرت ارتباط یابند؛ هر چند بیشتر نگاهشان به خلافت فاطمیان بود.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص16.</ref> با توجه به دیپلماسی کارآمد فاطمیان مصر و صرف هزینه بیشتر در مکه، امارت اشراف حدود یک سده و ربع تا سال 480ق. زیر نفوذ آنها بود.<ref>نک: نامه تاریخپژوهان، سال1384ش، ش3، ص103، «مکه آوردگاه رقابت امرای ایرانی و مصری. </ref> البته نمیتوان قرابت مذهبی و نسبی آن دو را نیز در این روابط نادیده انگاشت. | اشراف حسنی به عنوان امیران مکه در عرصه این رقابتها معمولاً جانب قدرتی را میگرفتند که توان نظامی بیشتری داشت و نیز کمکهای مادی افزونتری به آنان میکرد تا بدین وسیله امنیت حرم و رفاه اهالی آن را تامین کنند. اشراف برای بهرهمندی از کمکهای فاطمیان و عباسیان، تلاش داشتند تا با هر دو کانون قدرت ارتباط یابند؛ هر چند بیشتر نگاهشان به خلافت فاطمیان بود.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص16.</ref> با توجه به دیپلماسی کارآمد فاطمیان مصر و صرف هزینه بیشتر در مکه، امارت اشراف حدود یک سده و ربع تا سال 480ق. زیر نفوذ آنها بود.<ref>نک: نامه تاریخپژوهان، سال1384ش، ش3، ص103، «مکه آوردگاه رقابت امرای ایرانی و مصری.</ref> البته نمیتوان قرابت مذهبی و نسبی آن دو را نیز در این روابط نادیده انگاشت. | ||
در این مدت، به رغم تلاش آل بویه و دستگاه خلافت برای تسلط بر حرمین، رقیب سرسخت آنان یعنی فاطمیان مصر موفقتر بودند.<ref>نک: رقابت عباسیان و فاطمیان، ص14.</ref> امیر مکه هر ماه 3000 دینار با اسب و خلعت از مصر دریافت میکرد.<ref>سفرنامه ناصر خسرو، ص105.</ref> فاطمیان در مکه استیلای کامل داشتند و خطبه به نام آنها خوانده میشد. این روند تا روی کار آمدن سلجوقیان (447-590ق.) تقریباً بدون وقفه ادامه داشت. در پی ضعف فاطمیان به دلیل رویارویی با هجوم صلیبیها و بحران درونی دستگاه خلافت فاطمی و نیز تثبیت حکومت سلجوقیان در عراق و [[ایران]] به عنوان منجی دستگاه خلافت عباسی، عباسیان بر حرمین نفوذی بیشتر یافتند.<ref>رقابت عباسیان و فاطمیان، ص90.</ref> | در این مدت، به رغم تلاش آل بویه و دستگاه خلافت برای تسلط بر حرمین، رقیب سرسخت آنان یعنی فاطمیان مصر موفقتر بودند.<ref>نک: رقابت عباسیان و فاطمیان، ص14.</ref> امیر مکه هر ماه 3000 دینار با اسب و خلعت از مصر دریافت میکرد.<ref>سفرنامه ناصر خسرو، ص105.</ref> فاطمیان در مکه استیلای کامل داشتند و خطبه به نام آنها خوانده میشد. این روند تا روی کار آمدن سلجوقیان (447-590ق.) تقریباً بدون وقفه ادامه داشت. در پی ضعف فاطمیان به دلیل رویارویی با هجوم صلیبیها و بحران درونی دستگاه خلافت فاطمی و نیز تثبیت حکومت سلجوقیان در عراق و [[ایران]] به عنوان منجی دستگاه خلافت عباسی، عباسیان بر حرمین نفوذی بیشتر یافتند.<ref>رقابت عباسیان و فاطمیان، ص90.</ref> | ||
خط ۳۶۹: | خط ۳۶۹: | ||
==مذهب و کارهای مذهبی امیران مکه== | ==مذهب و کارهای مذهبی امیران مکه== | ||
تا هنگام امارت اشراف (حک: 358ق.) امیران مکه بیشتر بر مذهب [[اهل سنت]] بودند. با روی کار آمدن اشراف تا دوران ممالیک (647-923ق.) بیشتر مذهب زیدی داشتند. شریف قتاده، همچون [[امامیه]]، «حی علی خیر العمل» را در اذان رسمی کرد.<ref>تاریخ الاسلام، ج44، ص360؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص16؛ غایة المرام، ج1، ص577.</ref> [[ابن تغری بردی]] از اینکه شریف عجلان در سده هشتم ق. بر مذهب اهل سنت، گویا [[شافعی]]، بوده، تعجب کرده و تصریح نموده که آنان آشکارا به مذهب زیدی پایبند هستند.<ref>النجوم الزاهره، ج11، ص139.</ref> البته از دوران ممالیک، برخی از اشراف به تدریج به مذهب شافعی،<ref>میقات حج، ش22، ص66، «تاریخ تشیع در مکه، مدینه، جبل عامل، حلب. </ref> [[مالکی]] و در دوران عثمانی به مذهب [[حنفی]] روی آوردند که شاید دلیل آن، حفظ موقعیت و نیز [[تقیه]] بوده است. به طور کلی، سیاست مذهبی آنان چنان بود که با موضع سیاسی ایشان درباره قدرتهای همسایه و ذی نفوذ در حرمین منافات نداشته باشد. نفوذ [[تشیع]] در مکه از هنگام نفوذ دولت فاطمیان مصر و قدرتگیری اشراف در مکه آغاز شد و سنتهای شیعیان تا آمدن دولت سعودی در مکه ادامه یافت.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص216.</ref> یک گزارش از زیدی بودن آنان در سده یازدهم ق. حکایت دارد؛ چنانکه نابلسی، امیر مکه شریف سعد بن زید را بر این مذهب دانسته است.<ref>الحقیقة و المجاز، ج3، ص73.</ref> | تا هنگام امارت اشراف (حک: 358ق.) امیران مکه بیشتر بر مذهب [[اهل سنت]] بودند. با روی کار آمدن اشراف تا دوران ممالیک (647-923ق.) بیشتر مذهب زیدی داشتند. شریف قتاده، همچون [[امامیه]]، «حی علی خیر العمل» را در اذان رسمی کرد.<ref>تاریخ الاسلام، ج44، ص360؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص16؛ غایة المرام، ج1، ص577.</ref> [[ابن تغری بردی]] از اینکه شریف عجلان در سده هشتم ق. بر مذهب اهل سنت، گویا [[شافعی]]، بوده، تعجب کرده و تصریح نموده که آنان آشکارا به مذهب زیدی پایبند هستند.<ref>النجوم الزاهره، ج11، ص139.</ref> البته از دوران ممالیک، برخی از اشراف به تدریج به مذهب شافعی،<ref>میقات حج، ش22، ص66، «تاریخ تشیع در مکه، مدینه، جبل عامل، حلب.</ref> [[مالکی]] و در دوران عثمانی به مذهب [[حنفی]] روی آوردند که شاید دلیل آن، حفظ موقعیت و نیز [[تقیه]] بوده است. به طور کلی، سیاست مذهبی آنان چنان بود که با موضع سیاسی ایشان درباره قدرتهای همسایه و ذی نفوذ در حرمین منافات نداشته باشد. نفوذ [[تشیع]] در مکه از هنگام نفوذ دولت فاطمیان مصر و قدرتگیری اشراف در مکه آغاز شد و سنتهای شیعیان تا آمدن دولت سعودی در مکه ادامه یافت.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص216.</ref> یک گزارش از زیدی بودن آنان در سده یازدهم ق. حکایت دارد؛ چنانکه نابلسی، امیر مکه شریف سعد بن زید را بر این مذهب دانسته است.<ref>الحقیقة و المجاز، ج3، ص73.</ref> | ||
==تکنگاریها درباره امیران مکه== | ==تکنگاریها درباره امیران مکه== |
ویرایش