۵٬۱۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==واژهشناسی== | ==واژهشناسی== | ||
ابطح (جمع: اَباطِح) به معنای رودی فراخ است که کف آن را سنگریزه پوشانیده باشد. نیز به کف و داخل دره، ریگزار، مسیل آکنده از سنگریزه و گذرگاه سیل تنگ یا فراخ<ref>لسان العرب، ج۲، ص۴۱۳؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۲۱۰، «بطح»؛ معجم البلدان، ج۱، ص۷۴.</ref> | ابطح (جمع: اَباطِح) به معنای رودی فراخ است که کف آن را سنگریزه پوشانیده باشد. نیز به کف و داخل دره، ریگزار، مسیل آکنده از سنگریزه و گذرگاه سیل تنگ یا فراخ<ref>لسان العرب، ج۲، ص۴۱۳؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۲۱۰، «بطح»؛ معجم البلدان، ج۱، ص۷۴.</ref> و به هرجای فرورفته، ابطح گفتهاند. جاهای فراوان به این نام شهرت یافتهاند<ref>الصحاح، ج۱، ص۳۵۶، «بطح».</ref> ؛ اما مشهورترین آنها ناحیهای در شمال مکه، حد فاصل این شهر و سرزمین منا و اندکی نزدیکتر به منا، میان دو کوه حجون و جبل نور و متصل به المُعَلّی است.<ref>اخبار مکه، ج۲، ص۲۹؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۲۱۰.</ref> اکنون بیشترین بخش ابطح در محدوده شهری مکه در منطقه مُعابده قرار گرفته است. در منابع از این سرزمین افزون بر ابطح به خیف (منزلگاه) بنیکنانه و مُحَصَّب یاد شده؛ زیرا از سنگریزه و شن پوشیده شده است. در گزارشی نیز از آن به ذی طُویٰ تعبیر شده که یاقوت حموی آن را رد کرده است.<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۷۴.</ref> این مکان را به سبب هموار بودنش سیل فرامیگرفته است.<ref>نک: اخبار مکه، ج۲، ص۳۲۹؛ ج۳، ص۳، ۳۱۶.</ref> | ||
گویند: در ابطح مسجدی بوده که اکنون از آن اثری نیست.<ref>مسالک الافهام، ج۲، ص۳۷۶.</ref> | گویند: در ابطح مسجدی بوده که اکنون از آن اثری نیست.<ref>مسالک الافهام، ج۲، ص۳۷۶.</ref> | ||
==حضور پیامبران== | ==حضور پیامبران== | ||
به نقل از [[امام صادق(ع)]]، [[حضرت آدم(ع)]] به امر الهی تا طلوع فجر در ابطح درنگ کرد.<ref>الکافی، ج۴، ص۱۹۱-۱۹۲؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۹۹؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۷۳.</ref> | به نقل از [[امام صادق(ع)]]، [[حضرت آدم(ع)]] به امر الهی تا طلوع فجر در ابطح درنگ کرد.<ref>الکافی، ج۴، ص۱۹۱-۱۹۲؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۹۹؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۷۳.</ref> برخی بر این باورند که این سرزمین را ابطح نامیدند، زیرا ایشان در آنجا درنگ کرد.<ref>الکافی، ج۴، ص۱۹۲-۱۹۳؛ معجم البلدان، ج۱، ص۷۴.</ref> سپس وی به دستور [[جبرئیل]]، [[شیطان]] را در [[منا]] رجم کرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۶.</ref> به نقل ازرقی، [[حضرت ابراهیم(ع)|ابراهیم(ع)]] نیز در ابطح حضور یافته است.<ref>اخبار مکه، ج۱، ص۷۴.</ref> | ||
==انتساب قبیله قریش و پیامبر(ص) به ابطح== | ==انتساب قبیله قریش و پیامبر(ص) به ابطح== | ||
بر پایه گزارشهایی [[قصی بن کلاب]]، جد چهارم [[پیامبر(ص)]] در پی مرگ حلیل خزاعی بزرگ [[مکه]]، از این رو که داماد و جانشین او بود یا در پی نبرد با قبایل [[قبیله خزاعه|خزاعه]] و [[قبیله بنیبکر|بنیبکر]] و چیرگی بر ایشان در ابطح<ref>الطبقات، ج۱، ص۶۷-۶۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۰.</ref> ، ریاست مکه را به دست گرفت. از کارهای مهم وی در دوران ریاستش آن بود که تیرههای [[قبیله قریش|قریش]] را از پیرامون آن شهر فراخواند و برخی را در ابطح<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۴۰؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۴۹-۵۲.</ref> | بر پایه گزارشهایی [[قصی بن کلاب]]، جد چهارم [[پیامبر(ص)]] در پی مرگ حلیل خزاعی بزرگ [[مکه]]، از این رو که داماد و جانشین او بود یا در پی نبرد با قبایل [[قبیله خزاعه|خزاعه]] و [[قبیله بنیبکر|بنیبکر]] و چیرگی بر ایشان در ابطح<ref>الطبقات، ج۱، ص۶۷-۶۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۰.</ref> ، ریاست مکه را به دست گرفت. از کارهای مهم وی در دوران ریاستش آن بود که تیرههای [[قبیله قریش|قریش]] را از پیرامون آن شهر فراخواند و برخی را در ابطح<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۴۰؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۴۹-۵۲.</ref> و شماری دیگر را در حومه مکه اسکان داد که به ترتیب به «قریش بطاح» (بطائح) و «قریش ظواهر» شهرت یافتند.<ref>المحبّر، ص۱۶۷؛ الطبقات، ج۱، ص۷۱.</ref> خاندان پیامبر(ص) از قریش بطاح بودند. [[عبدمناف]] و [[عبدالمطلب]]، اجداد رسول خدا و [[ابوطالب]] عموی ایشان را به ترتیب قمر البطحاء<ref>سبل الهدی، ج۱، ص۲۷۲؛ اضواء البیان، ج۲، ص۶۲.</ref> ، ابوالبطحاء<ref>سبل الهدی، ج۱، ص۲۶۲؛ السیرة الحلبیه، ج۱، ص۹؛ تاج العروس، ج۱۹، ص۱۳۳.</ref> و سیدالبطحاء خواندهاند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۴۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۸.</ref> | ||
==ابطح پس از اسلام== | ==ابطح پس از اسلام== | ||
به نقل طبری، [[جبرئیل]] در ابطح بر پیامبر(ص) فرود آمد.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۱-۵۲.</ref> | به نقل طبری، [[جبرئیل]] در ابطح بر پیامبر(ص) فرود آمد.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۱-۵۲.</ref> دعوت آشکار رسول خدا(ص) هم در ابطح آغاز شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴.</ref> هنگامی که رسول خدا(ص) [[عمرة القضاء]] را به سال هفتم ق. انجام داد، از ورود به خانههای مکه خودداری کرد و در ابطح چادر زد.<ref>المغازی، ج۲، ص۸۲۹؛ الطبقات، ج۲، ص۱۲۲.</ref> در روز [[فتح مکه]] به سال هشتم ق. نیز خیمه خود را در آن مکان برافراشت.<ref>المغازی، ج۲، ص۸۲۸-۸۳۰؛ اخبار مکه، ج۲، ص۱۶۱.</ref> پس از فتح آن شهر، چند تن از زنان، از جمله [[هنده همسر ابوسفیان|هند]] همسر [[ابوسفیان]]، به جایگاه استقرار رسول خدا(ص) در ابطح آمدند و با ایشان بیعت کردند.<ref>المغازی، ج۲، ص۸۵۰؛ الطبقات، ج۸، ص۲۳۶.</ref> از همین مکان پیامبر(ص) به مصاف [[قبیله هوازن|قبیله هَوازِن]] رفت و [[غزوه حنین]] رخ داد.<ref>المغازی، ج۲، ص۸۰۹.</ref> در حجة الوداع به سال دهم ق. رسول خدا(ص) پس از حرکت از [[منا]] نماز ظهر و عصر را در ابطح به جای آورد.<ref>المغازی، ج۳، ص۱۱۱۳.</ref> گویا ایشان چند بار در بازگشت از برخی غزوهها و نیز پس از [[مناسک حج]]، در سال دهم ق. در ابطح فرود آمده و نماز خوانده است.<ref>نک: البدایة و النهایه، ج۵، ص۲۲۳-۲۲۵.</ref> | ||
==قداست مکان و مفاخره به آن== | ==قداست مکان و مفاخره به آن== | ||
جای داشتن سرزمین ابطح در جوار [[کعبه|خانه خدا]]، سکونت برخی از تیرههای ممتاز [[قریش]] در آنجا، و قرار داشتنش در مسیر حرکت [[حاجی|حاجیان]] به [[منا]] و به عکس، مایه قداست این مکان گشته است. از اینرو، برخی از [[قبیله قریش|قریش]] به خود نسبت ابطحی میداده و بدان افتخار میکردهاند؛ چنانکه [[معاویه]] در مقام مفاخره به [[امام حسن(ع)]] گفت: من پسر بطحاء و مکهام. سپس ایشان با بیان افتخارات خود بدو پاسخ داد.<ref>تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۱۳.</ref> | جای داشتن سرزمین ابطح در جوار [[کعبه|خانه خدا]]، سکونت برخی از تیرههای ممتاز [[قریش]] در آنجا، و قرار داشتنش در مسیر حرکت [[حاجی|حاجیان]] به [[منا]] و به عکس، مایه قداست این مکان گشته است. از اینرو، برخی از [[قبیله قریش|قریش]] به خود نسبت ابطحی میداده و بدان افتخار میکردهاند؛ چنانکه [[معاویه]] در مقام مفاخره به [[امام حسن(ع)]] گفت: من پسر بطحاء و مکهام. سپس ایشان با بیان افتخارات خود بدو پاسخ داد.<ref>تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۱۳.</ref> نیز آنگاه که [[هشام اموی]] هنگام [[طواف]] کعبه، [[امام سجاد(ع)]] را دید و وانمود کرد که ایشان را نمیشناسد، [[فرزدق]] شاعر گفت که او کسی است که سنگریزههای سرزمین بطحاء او را میشناسند<ref>تاریخ دمشق، ج۱۷، ص۱۴۹-۱۵۰؛ ج۴۱، ص۴۰۰؛ مناقب، ج۳، ص۳۰۶.</ref> : | ||
هذا الذی تعرف البطحاء وطأته | هذا الذی تعرف البطحاء وطأته | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
==احکام ابطح== | ==احکام ابطح== | ||
بیشتر [[فقیه|فقیهان]] شیعه بلند گفتن [[لبیک]] در ابطح را سنت و [[مستحب]] دانسته<ref>من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۳۸؛ الاستبصار، ج۲، ص۲۵۱؛ المقنع، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref> | بیشتر [[فقیه|فقیهان]] شیعه بلند گفتن [[لبیک]] در ابطح را سنت و [[مستحب]] دانسته<ref>من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۳۸؛ الاستبصار، ج۲، ص۲۵۱؛ المقنع، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref> و در این حکم تفاوتی میان سواره و پیاده قائل نشده<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۸۸.</ref> و استحباب استمرار آن را تا هنگام خروج به [[سرزمین منا]] یادآور شدهاند.<ref>النهایه، ص۲۴۸.</ref> [[حر عاملی|حرّ عامِلی]] بابی با عنوان «استحباب بلند گفتن لبیک در ابطح در [[حج تمتع]]» گشوده است.<ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۹۶.</ref> نیز گفتهاند که مستحب است حاجیان برای تأسی به سیره [[پیامبر گرامی(ص)]] پس از رسیدن به ابطح اندکی توقف و استراحت کنند و سپس به مکه وارد شوند.<ref>الکافی، ج۴، ص۵۲۳؛ دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۳۲؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۴۸۲.</ref> سیره [[امام باقر(ع)]] همانند پیامبر(ص) توقف کوتاه مدت در آنجا بوده است.<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۱۶۲.</ref> | ||
برخی از فقیهان [[اهل سنت]] خواندن نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را در این سرزمین، سنت میدانند.<ref>نک: المغنی، ج۳، ص۴۸۳-۴۸۴.</ref> | برخی از فقیهان [[اهل سنت]] خواندن نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را در این سرزمین، سنت میدانند.<ref>نک: المغنی، ج۳، ص۴۸۳-۴۸۴.</ref> گویند: [[ابوبکر]] نماز ظهر را در ابطح خوانده است.<ref>المغازی، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref> از دیگر سنن، استحباب ورود به مکه از بلندای آن و ابطح است؛ زیرا رسول خدا(ص) از این سوی به مکه درآمده است.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۸۰.</ref> | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |
ویرایش