۵٬۱۲۵
ویرایش
جز (ویرایش جزئی سرشناسه) |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات خاندان | {{جعبه اطلاعات خاندان | ||
| نام | | نام = ایلخانیان | ||
| تصویر | | تصویر = | ||
| اندازه تصویر | | اندازه تصویر = | ||
| نام کامل | | نام کامل = سلسلهای از مغولان حاکم بر ایران | ||
| نسب | | نسب = | ||
| محل حکومت | | محل حکومت = ایران، آسیای صغیر ، شام | ||
| مدت حکومت | | مدت حکومت = (۶۵۳-۷۳۶ق.) | ||
| مکان قبیله | | مکان قبیله = | ||
| سرسلسله | | سرسلسله = هلاکو خان مغول | ||
| اشخاص مهم | | اشخاص مهم = منگوقاآن، آباقاخان، احمد تگودار، غازانخان | ||
| جمعیت | | جمعیت = | ||
| جنگها | | جنگها = | ||
| شاخهای از | | شاخهای از = | ||
| زیرشاخهها | | زیرشاخهها = | ||
| مهمترین اقدامات = | | مهمترین اقدامات = | ||
| مناصب مهم | | مناصب مهم = | ||
| مذهب | | مذهب = | ||
}} | }} | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==نحوه آغاز حکومت ایلخانی== | ==نحوه آغاز حکومت ایلخانی== | ||
حکومت ایلخانی که قلمرو آن، [[ایران]]، [[آسیای صغیر]] و گاه تا [[شام]] را در بر میگرفت، از دوران هُلاکوخان مغول (حک: 653-663ق.) | حکومت ایلخانی که قلمرو آن، [[ایران]]، [[آسیای صغیر]] و گاه تا [[شام]] را در بر میگرفت، از دوران هُلاکوخان مغول (حک: 653-663ق.) آغاز شد. او در [[ربیعالاول]] 651ق. از جانب مُنگوقاآن، خان مغول، برای تکمیل فتوحات از مغولستان روانه ایران شد.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص974؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص94.</ref>هُلاکو نخست به سال 654ق. اسماعیلیان نَزاری را با فتح قلعه اَلَموت برانداخت.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص986؛ تاریخ جهانگشای جوینی، ج3، ص122؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص95.</ref>سپس با فتح [[بغداد]] به سال 656ق. به خلافت [[عباسیان]] پایان داد.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1016؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص95؛ تحریر تاریخ وصاف، ص28-29.</ref> | ||
با انتشار خبر مرگ منگوقاآن، هلاکوخان به [[آذربایجان]] رفت. قوبیلای به عنوان فرمانروای مغولها پس از منگوقاآن همه متصرفات غربی امپراتوری مغول را به وی واگذار کرد که سبب ماندگاری او در ایران شد.<ref>تاریخ اجتماعی ایران، بخش1، ج8، ص297.</ref>هلاکو لقب ایلخان را از منگوقاآن دریافت کرد.<ref>فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج1، ص161.</ref>به همین مناسبت، حکومت او و جانشینانش به ایلخانیان مشهور شد. | با انتشار خبر مرگ منگوقاآن، هلاکوخان به [[آذربایجان]] رفت. قوبیلای به عنوان فرمانروای مغولها پس از منگوقاآن همه متصرفات غربی امپراتوری مغول را به وی واگذار کرد که سبب ماندگاری او در ایران شد.<ref>تاریخ اجتماعی ایران، بخش1، ج8، ص297.</ref>هلاکو لقب ایلخان را از منگوقاآن دریافت کرد.<ref>فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج1، ص161.</ref>به همین مناسبت، حکومت او و جانشینانش به ایلخانیان مشهور شد. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==تاریخ وفات هلاکو== | ==تاریخ وفات هلاکو== | ||
هُلاکو در 19 [[ربیعالثانی]] 663ق. درگذشت و در پی او پسرش اباقاخان (حک: 663-680ق.) | هُلاکو در 19 [[ربیعالثانی]] 663ق. درگذشت و در پی او پسرش اباقاخان (حک: 663-680ق.) جانشین وی شد<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1051-1052؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص108.</ref>که در پی 18 سال حکومت جای خود را به برادرش احمد تَگودار (حک: 680-683ق.) داد.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1118، 1125؛ مجمع الانساب، ص264.</ref> | ||
==درگیری جانشینان هلاکو== | ==درگیری جانشینان هلاکو== | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
تگودار با پذیرش [[اسلام]] نام خود را احمد نهاد و با تلاش برای بهبود رابطه با ممالیک، به احیای احکام اسلام همت گمارد.<ref>تاریخ مختصر الدول، ص252-254؛ مسامرة الاخبار، ص136-137.</ref>اَرغون (حک: 683-690ق.) پسر اَباقا اگر چه در آغاز حکومت او را پذیرفت، در ادامه به یاری گروهی از امیران مغول بر او شورید و با کشتن وی، قدرت را به دست گرفت.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1148، 1150؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص125.</ref> جانشین اَرغون، گیخاتو (حک: 690-694ق.) پسر دیگر اَباقا بود که به دلیل میدان دادن به ایرانیان مسلمان و رعایتنکردن یاسا (قوانین چنگیز) با شورش بایدو، نوه هلاکو، رویارو شد که به یاری برخی از امیران مغول، او را از میان برداشتند.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1201؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص139.</ref>اما بایدو (694ق.) نیز با مخالفت غازان خان پسر اَرغون رویارو شد که پیش از غلبه بر بایدو مسلمان شد<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1255؛ تحریر تاریخ وصاف، ص179.</ref>و با کشتن بایدو در 694ق. به جای او بر تخت نشست.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1259-1261؛ تحریر تاریخ وصاف، ص182-183.</ref>حکومت غازان خان (حک: 694-703ق.) تحولی در تاریخ ایلخانیان به شمار میرود؛ زیرا پذیرش اسلام از سوی او، اسلامآوردن دستهجمعی مغولان را در پی داشت.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1255؛ تحریر تاریخ وصاف، ص179.</ref> | تگودار با پذیرش [[اسلام]] نام خود را احمد نهاد و با تلاش برای بهبود رابطه با ممالیک، به احیای احکام اسلام همت گمارد.<ref>تاریخ مختصر الدول، ص252-254؛ مسامرة الاخبار، ص136-137.</ref>اَرغون (حک: 683-690ق.) پسر اَباقا اگر چه در آغاز حکومت او را پذیرفت، در ادامه به یاری گروهی از امیران مغول بر او شورید و با کشتن وی، قدرت را به دست گرفت.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1148، 1150؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص125.</ref> جانشین اَرغون، گیخاتو (حک: 690-694ق.) پسر دیگر اَباقا بود که به دلیل میدان دادن به ایرانیان مسلمان و رعایتنکردن یاسا (قوانین چنگیز) با شورش بایدو، نوه هلاکو، رویارو شد که به یاری برخی از امیران مغول، او را از میان برداشتند.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1201؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص139.</ref>اما بایدو (694ق.) نیز با مخالفت غازان خان پسر اَرغون رویارو شد که پیش از غلبه بر بایدو مسلمان شد<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1255؛ تحریر تاریخ وصاف، ص179.</ref>و با کشتن بایدو در 694ق. به جای او بر تخت نشست.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1259-1261؛ تحریر تاریخ وصاف، ص182-183.</ref>حکومت غازان خان (حک: 694-703ق.) تحولی در تاریخ ایلخانیان به شمار میرود؛ زیرا پذیرش اسلام از سوی او، اسلامآوردن دستهجمعی مغولان را در پی داشت.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1255؛ تحریر تاریخ وصاف، ص179.</ref> | ||
پس از مرگ غازان به سال 703ق. برادرش اولجایتو معروف به سلطان محمد خدابنده (حک: 703-717ق.) بر تخت نشست.<ref>تحریر تاریخ وصاف، ص252؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص191.</ref>جانشین اولجایتو، پسرش ابوسعید (حک: 717-736ق.) | پس از مرگ غازان به سال 703ق. برادرش اولجایتو معروف به سلطان محمد خدابنده (حک: 703-717ق.) بر تخت نشست.<ref>تحریر تاریخ وصاف، ص252؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص191.</ref>جانشین اولجایتو، پسرش ابوسعید (حک: 717-736ق.) بود که به سال 717ق. به حکومت رسید.<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص198؛ مجمع الانساب، ج2، ص272-273.</ref> | ||
در دوران او، حکومت ایلخانیان با بحرانهای داخلی و تهدیدهای خارجی فراوان روبهرو شد. هجوم امیران جغتایی و اُزبکها از شرق و مصریان از غرب و ناتوانی ابوسعید در اداره حکومت، اوضاع را آشفته کرد و ناآرامیهایی پدید آورد؛ به گونهای که باید با مرگ او در 736ق. حکومت ایلخانیان را پایان یافته دانست؛ گرچه تا بر آمدن تیمور، چندین امیر مغول بر سرزمینهای گوناگون حکومت میکردند. | در دوران او، حکومت ایلخانیان با بحرانهای داخلی و تهدیدهای خارجی فراوان روبهرو شد. هجوم امیران جغتایی و اُزبکها از شرق و مصریان از غرب و ناتوانی ابوسعید در اداره حکومت، اوضاع را آشفته کرد و ناآرامیهایی پدید آورد؛ به گونهای که باید با مرگ او در 736ق. حکومت ایلخانیان را پایان یافته دانست؛ گرچه تا بر آمدن تیمور، چندین امیر مغول بر سرزمینهای گوناگون حکومت میکردند. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
ممالیک در دوران حکومت بیبرس، یکی از بازماندگان عباسیان را با لقب الحاکم بامرالله در [[قاهره]] به عنوان خلیفه بر تخت نشاندند و با تشکیل خلافتی تشریفاتی، <ref>نک: السلوک، ج3، ص288؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص253.</ref> داعیه رهبری جهان اسلام و ریاست حرمین را سردادند و با تسلط بر حجاز، امور حج را به دست گرفتند. با توجه به مسلماننبودن مغولان، حرکت آنان بر ضد ایلخانیان [[جهاد]] به شمار میرفت. | ممالیک در دوران حکومت بیبرس، یکی از بازماندگان عباسیان را با لقب الحاکم بامرالله در [[قاهره]] به عنوان خلیفه بر تخت نشاندند و با تشکیل خلافتی تشریفاتی، <ref>نک: السلوک، ج3، ص288؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص253.</ref> داعیه رهبری جهان اسلام و ریاست حرمین را سردادند و با تسلط بر حجاز، امور حج را به دست گرفتند. با توجه به مسلماننبودن مغولان، حرکت آنان بر ضد ایلخانیان [[جهاد]] به شمار میرفت. | ||
البته برخی از مغولان مانند تَکودار، سلطان ایلخانی، [[مسلمان]] شدند و برای بهبود رابطه با مصر کوشیدند. او حتی در صدد صلح با سیفالدین قلاوون مملوکی برآمد و هر دو حکومت نمایندگانی به دربار یکدیگر فرستادند. یکی از مهمترین موارد مذاکرات و مکاتبات آنها، حج و امنیت کاروانهای حاجیان بود.<ref>تاریخ مختصر الدول، ص252-257؛ مسامرة الاخبار، ص136-137.</ref>اما حاکمیت اَرغون و تسلط دیگر بار مغولان متعصب و غیرمسلمان، وضعیت را به حالت پیشین بازگرداند. حتی در دوران غازان خان نیز که مسلمان شد، از دشمنی آنان با ممالیک کاسته نشد؛ بلکه بهانه بیشتری به دست مغولان افتاد. یکی از مهمترین پیامدهای اسلام آوردن او این بود که بهانه جهاد با کافران را از ممالیک گرفت و حتی وی لشکرکشی خود به شام را جهاد بر ضد مملوکان منحرف از اسلام قلمداد کرد.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1290؛ صبح الاعشی، ج8، ص70-71؛ تحریر تاریخ وصاف، ص204-205.</ref>اسلام آوردن مغولها مشکل ایدئولوژیک آنها را تا حدی حل کرد؛ اما [[ابنتیمیه]] (661-728ق.) | البته برخی از مغولان مانند تَکودار، سلطان ایلخانی، [[مسلمان]] شدند و برای بهبود رابطه با مصر کوشیدند. او حتی در صدد صلح با سیفالدین قلاوون مملوکی برآمد و هر دو حکومت نمایندگانی به دربار یکدیگر فرستادند. یکی از مهمترین موارد مذاکرات و مکاتبات آنها، حج و امنیت کاروانهای حاجیان بود.<ref>تاریخ مختصر الدول، ص252-257؛ مسامرة الاخبار، ص136-137.</ref>اما حاکمیت اَرغون و تسلط دیگر بار مغولان متعصب و غیرمسلمان، وضعیت را به حالت پیشین بازگرداند. حتی در دوران غازان خان نیز که مسلمان شد، از دشمنی آنان با ممالیک کاسته نشد؛ بلکه بهانه بیشتری به دست مغولان افتاد. یکی از مهمترین پیامدهای اسلام آوردن او این بود که بهانه جهاد با کافران را از ممالیک گرفت و حتی وی لشکرکشی خود به شام را جهاد بر ضد مملوکان منحرف از اسلام قلمداد کرد.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1290؛ صبح الاعشی، ج8، ص70-71؛ تحریر تاریخ وصاف، ص204-205.</ref>اسلام آوردن مغولها مشکل ایدئولوژیک آنها را تا حدی حل کرد؛ اما [[ابنتیمیه]] (661-728ق.) برای جلوگیری از تردید ساکنان مصر و شام در رویارویی با مغولها، به بیاعتباری اسلام آنها فتوا داد.<ref>الفتاوی الکبری، ج5، ص542.</ref> | ||
غازانخان با شکست ممالیک، حَمْص و [[دمشق]] را تصرف کرد.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1293؛ النجوم الزاهره، ج8، ص125.</ref>اما این پیروزی دیری نپایید و به زودی آن سرزمینها به دست ناصرالدین محمد بن قِلاوُون (حک: 693-741ق. در سه مرحله<ref>تاریخ گزیده، ص594.</ref> بازستانده شد و حتی شکستی سختتر در ناحیه مرج الصُّفَّر<ref>نک: معجم البلدان، ج3، ص413.</ref>بر سپاهیان او وارد گشت.<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص260؛ تاریخ گزیده، ص594؛ تاریخ ابن خلدون، ج5، ص478.</ref>غازانخان به رغم رابطه دشمنانه با ممالیک، با شریف ابونُمَی (م. 701ق.) حاکم [[مکه]] رابطه خوبی داشت. از اینرو، یکی از پسران ابونُمَی به نام عضدالدین عبدالله به دربار غازان رفت و مورد استقبال او قرار گرفت.<ref>الفصول الفخریه، ص122.</ref> | غازانخان با شکست ممالیک، حَمْص و [[دمشق]] را تصرف کرد.<ref>جامع التواریخ، ج2، ص1293؛ النجوم الزاهره، ج8، ص125.</ref>اما این پیروزی دیری نپایید و به زودی آن سرزمینها به دست ناصرالدین محمد بن قِلاوُون (حک: 693-741ق. در سه مرحله<ref>تاریخ گزیده، ص594.</ref> بازستانده شد و حتی شکستی سختتر در ناحیه مرج الصُّفَّر<ref>نک: معجم البلدان، ج3، ص413.</ref>بر سپاهیان او وارد گشت.<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص260؛ تاریخ گزیده، ص594؛ تاریخ ابن خلدون، ج5، ص478.</ref>غازانخان به رغم رابطه دشمنانه با ممالیک، با شریف ابونُمَی (م. 701ق.) حاکم [[مکه]] رابطه خوبی داشت. از اینرو، یکی از پسران ابونُمَی به نام عضدالدین عبدالله به دربار غازان رفت و مورد استقبال او قرار گرفت.<ref>الفصول الفخریه، ص122.</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
===بیشترین توجه مغولان به حج=== | ===بیشترین توجه مغولان به حج=== | ||
در دوران سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) برادر و جانشین غازان، بیشترین توجه مغولان به حج تا آن هنگام مشاهده میشود. او خود در پی رفع مشکلات حاجیان بود و رخدادهای سیاسی نیز او را به دخالت در امر حج وامیداشت. دشمنی ایلخانیان با ممالیک در این هنگام دیگر مقابله اسلام و کفر نبود؛ بلکه دو گروه مسلمان با یکدیگر درافتاده بودند. تسلط بر حرمین شریفین که از دیرباز مورد توجه مسلمانان و حاکمان آنها بود، به این رقابت دامن میزد. اختلاف اشراف مکه برای حکومت بر آن شهر نیز بر آتش این ستیز میافزود. اشراف حسنی حاکم مکه در این هنگام فرزندان ابونُمَی محمد بن حسن بن علی بن قَتاده (م. 701ق.) | در دوران سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) برادر و جانشین غازان، بیشترین توجه مغولان به حج تا آن هنگام مشاهده میشود. او خود در پی رفع مشکلات حاجیان بود و رخدادهای سیاسی نیز او را به دخالت در امر حج وامیداشت. دشمنی ایلخانیان با ممالیک در این هنگام دیگر مقابله اسلام و کفر نبود؛ بلکه دو گروه مسلمان با یکدیگر درافتاده بودند. تسلط بر حرمین شریفین که از دیرباز مورد توجه مسلمانان و حاکمان آنها بود، به این رقابت دامن میزد. اختلاف اشراف مکه برای حکومت بر آن شهر نیز بر آتش این ستیز میافزود. اشراف حسنی حاکم مکه در این هنگام فرزندان ابونُمَی محمد بن حسن بن علی بن قَتاده (م. 701ق.) بودند. | ||
===درگیری برای تسلط بر مکه=== | ===درگیری برای تسلط بر مکه=== | ||
خط ۲۱۳: | خط ۲۱۳: | ||
* '''الفصول الفخریه''': احمد بن عنبه (م. 828ق.)، به کوشش محدث ارموی، تهران، علمی فرهنگی، 1363ش؛ | * '''الفصول الفخریه''': احمد بن عنبه (م. 828ق.)، به کوشش محدث ارموی، تهران، علمی فرهنگی، 1363ش؛ | ||
* '''لغتنامه''': دهخدا (م. 1334ش.) | * '''لغتنامه''': دهخدا (م. 1334ش.) و دیگران، مؤسسه لغتنامه و دانشگاه تهران، 1373ش؛ | ||
* '''مجالس المؤمنین''': قاضی نورالله شوشتری (م. 1019ق.)، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1365ش؛ | * '''مجالس المؤمنین''': قاضی نورالله شوشتری (م. 1019ق.)، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1365ش؛ |
ویرایش