۵٬۱۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> ') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
[[پرونده:مفردة عبدالله بن کثیر المکی.jpg|بندانگشتی|کتابی درباره قرائت ابن کثیر مکی]] | [[پرونده:مفردة عبدالله بن کثیر المکی.jpg|بندانگشتی|کتابی درباره قرائت ابن کثیر مکی]] | ||
==نام و نسب== | ==نام و نسب== | ||
ابومعبد عبدالله بن کثیر (۴۵-۱۲۰ق)، [[ایران|ایرانی]] تبار<ref>تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵؛ المنتظم، ج۷، ص۲۰۳.</ref>، متولد [[مکه]]<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> و فرزند عمرو بن عبدالله بن زاذان بن فیروزان بن هرمز<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> از نسل ایرانیانی بود که انوشیروان، پادشاه ایران، آنان را مأمور عقب راندن [[حبشه|حبشیان]] کرد.<ref>المنتظم، ج۷، ص۲۰۳؛ تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۰۴.</ref> وی به سال ۴۵ق. در مکه زاده شد<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> و بدان سبب که از موالی عمرو بن علقمه کنانی بود<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۵.</ref>، برخی از او با عنوان ابومعبد کنانی یاد کردهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> | ابومعبد عبدالله بن کثیر (۴۵-۱۲۰ق)، [[ایران|ایرانی]] تبار<ref>تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵؛ المنتظم، ج۷، ص۲۰۳.</ref> ، متولد [[مکه]]<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> و فرزند عمرو بن عبدالله بن زاذان بن فیروزان بن هرمز<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> از نسل ایرانیانی بود که انوشیروان، پادشاه ایران، آنان را مأمور عقب راندن [[حبشه|حبشیان]] کرد.<ref>المنتظم، ج۷، ص۲۰۳؛ تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۰۴.</ref> وی به سال ۴۵ق. در مکه زاده شد<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> و بدان سبب که از موالی عمرو بن علقمه کنانی بود<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۵.</ref> ، برخی از او با عنوان ابومعبد کنانی یاد کردهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> | ||
بهجز ابومعبد<ref>الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶.</ref>، ابوسعید، ابوبکر،<ref>الفهرست، ص۳۱.</ref> ابوعباد،<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> ابومحمد و ابوصلت<ref>تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵.</ref> هم کنیههای او هستند. وی از [[تابعین]] شمرده میشود.<ref>التیسیر، ج۱، ص۳؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵.</ref> | بهجز ابومعبد<ref>الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶.</ref> ، ابوسعید، ابوبکر،<ref>الفهرست، ص۳۱.</ref> ابوعباد،<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> ابومحمد و ابوصلت<ref>تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵.</ref> هم کنیههای او هستند. وی از [[تابعین]] شمرده میشود.<ref>التیسیر، ج۱، ص۳؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵.</ref> | ||
در منابع تاریخی با القابی چون [[قاری]]، مکی، داری<ref>تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۲۲؛ تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۹.</ref> و دارانی<ref>الفهرست، ص۳۱.</ref> از او یاد میشود. عنوان «داری» ابهامهایی را درباره وی پدید آورده است. برخی این عنوان را نشان انتساب وی به قبیله بنیعبدالدار<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۸-۴۶۹.</ref> یا نسبت ولاء (پیمانی که بر پایه آن، شخصی در حمایت قبیلهای دیگر قرار میگیرد) او با این قبیله<ref>تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۲۲.</ref> و گروهی نشان شغل و حرفه وی در مکه، یعنی عطاری، دانستهاند؛ زیرا مکیان، عطار را داری مینامیدند.<ref>الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶؛ الفهرست، ص۳۱.</ref> برای این نسبت احتمالهای دیگر نیز آوردهاند: انتساب به محلی نزدیک دریا که از آنجا عطر آورده میشد،<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳.</ref> نشان سرمایهداری، چرا که برای تأمین مخارج زندگی نیازمند بیرون رفتن از خانه نبود،<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۰.</ref> و نشانه [[زهد]]، زیرا غالبا در خانه مشغول [[عبادت]] بود.<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳.</ref> | در منابع تاریخی با القابی چون [[قاری]]، مکی، داری<ref>تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۲۲؛ تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۹.</ref> و دارانی<ref>الفهرست، ص۳۱.</ref> از او یاد میشود. عنوان «داری» ابهامهایی را درباره وی پدید آورده است. برخی این عنوان را نشان انتساب وی به قبیله بنیعبدالدار<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۸-۴۶۹.</ref> یا نسبت ولاء (پیمانی که بر پایه آن، شخصی در حمایت قبیلهای دیگر قرار میگیرد) او با این قبیله<ref>تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۲۲.</ref> و گروهی نشان شغل و حرفه وی در مکه، یعنی عطاری، دانستهاند؛ زیرا مکیان، عطار را داری مینامیدند.<ref>الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶؛ الفهرست، ص۳۱.</ref> برای این نسبت احتمالهای دیگر نیز آوردهاند: انتساب به محلی نزدیک دریا که از آنجا عطر آورده میشد،<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳.</ref> نشان سرمایهداری، چرا که برای تأمین مخارج زندگی نیازمند بیرون رفتن از خانه نبود،<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۰.</ref> و نشانه [[زهد]]، زیرا غالبا در خانه مشغول [[عبادت]] بود.<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳.</ref> | ||
==اوصاف ظاهری و اخلاقی== | ==اوصاف ظاهری و اخلاقی== | ||
ابن کثیر بلند قامت، تنومند، سفید موی و دارای چشمانی میشی رنگ بود و محاسنش را به رنگ زرد یا حنایی خضاب میکرد.<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.</ref> وی را با وقار و فصیح و اندرزگوی وصف کردهاند.<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.</ref>در وصف [[زهد]] و تقوای او گفتهاند بارها همه اموالش را در راه خدا انفاق کرد و شغلی جز [[عبادت]] نداشت.<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳-۴۴۴.</ref> | ابن کثیر بلند قامت، تنومند، سفید موی و دارای چشمانی میشی رنگ بود و محاسنش را به رنگ زرد یا حنایی خضاب میکرد.<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.</ref> وی را با وقار و فصیح و اندرزگوی وصف کردهاند.<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.</ref> در وصف [[زهد]] و تقوای او گفتهاند بارها همه اموالش را در راه خدا انفاق کرد و شغلی جز [[عبادت]] نداشت.<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳-۴۴۴.</ref> | ||
==منصب== | ==منصب== | ||
او از قاضیان [[مکه]] بود<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> و امامت نمازهای پنجگانه [[مسجدالحرام]] را تا پایان عمر بر عهده داشت.<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳-۴۴۴.</ref> مایه شهرت وی در تاریخ و علوم قرآنی، قرار گرفتنش در زمره [[قراء هفتگانه|قُرّاء هفتگانه]]<ref>المنتظم، ج۷، ص۲۰۳؛ البرهان، ج۱، ص۳۲۷.</ref> و طبقات نخستین قاریان<ref>الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶؛ الفهرست، ص۳۱.</ref> و مقبولیت قرائت وی در مکه و [[حجاز]] است. قرائت وی مشهورترین قرائت مکه در سده دوم بود.<ref>فتح الباری، ج۹، ص۲۸؛ مفتاح الکرامه، ج۷، ص۲۱۴.</ref> از او با عنوان فصیح در قرائت<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۷۰.</ref> و امام مکیان در قرائت و ضبط [[قرآن]] یاد شده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.</ref> | او از قاضیان [[مکه]] بود<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> و امامت نمازهای پنجگانه [[مسجدالحرام]] را تا پایان عمر بر عهده داشت.<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳-۴۴۴.</ref> مایه شهرت وی در تاریخ و علوم قرآنی، قرار گرفتنش در زمره [[قراء هفتگانه|قُرّاء هفتگانه]]<ref>المنتظم، ج۷، ص۲۰۳؛ البرهان، ج۱، ص۳۲۷.</ref> و طبقات نخستین قاریان<ref>الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶؛ الفهرست، ص۳۱.</ref> و مقبولیت قرائت وی در مکه و [[حجاز]] است. قرائت وی مشهورترین قرائت مکه در سده دوم بود.<ref>فتح الباری، ج۹، ص۲۸؛ مفتاح الکرامه، ج۷، ص۲۱۴.</ref> از او با عنوان فصیح در قرائت<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۷۰.</ref> و امام مکیان در قرائت و ضبط [[قرآن]] یاد شده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.</ref> | ||
او و [[حمید بن قیس]] (م.۱۳۰ق.) را مهمترین قاریان مکه دانستهاند.<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۷۰.</ref> انحصاری بودن قرائت وی و انتساب قرائتش از طریق [[مجاهد بن جبر]] (م.۱۰۴ق) و [[عبدالله بن عباس]] (م.۶۸ق) و [[ابیابن کعب]] (م.۲۲ق.) به [[پیامبر اسلام(ص)]]<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۰-۲۲۱.</ref> را از امتیازات قرائت او دانستهاند. | او و [[حمید بن قیس]] (م.۱۳۰ق.) را مهمترین قاریان مکه دانستهاند.<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۷۰.</ref> انحصاری بودن قرائت وی و انتساب قرائتش از طریق [[مجاهد بن جبر]] (م.۱۰۴ق) و [[عبدالله بن عباس]] (م.۶۸ق) و [[ابیابن کعب]] (م.۲۲ق.) به [[پیامبر اسلام(ص)]]<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۰-۲۲۱.</ref> را از امتیازات قرائت او دانستهاند. | ||
==ویژگیهای قرائت== | ==ویژگیهای قرائت== | ||
ابن کثیرو و [[نافع]] (م.۹۹ق) را در میان قراء «حرمیان» و همراه ابن عامر «ابنان» مینامند.<ref>العنوان، ج۱، ص۱.</ref> وی از [[مصحف|مُصحَف]] مکه پیروی کرده است.<ref>ابراز المعانی، ج۱، ص۲۷.</ref> برخی از ویژگیهای قرائت وی عبارتند از: ضمهدادن میم جمع و اضافهکردن واو به آن (سمعهم= سمعهمو)، اشباع مدّ در حروف مدّ و لین هنگامی که در کنار همزه قرار گیرند و قرائت همزه مکسور پس از همزه مفتوح به صورت یاء در مثل «اَ اِله مع الله»؛<ref>العنوان، ج۱، ص۴۰.</ref> اما برخی او را در تمام ویژگیهای قرائت پیرو [[مجاهد]] میدانند.<ref>السبعة فی القراءات، ص۶۴.</ref> | ابن کثیرو و [[نافع]] (م.۹۹ق) را در میان قراء «حرمیان» و همراه ابن عامر «ابنان» مینامند.<ref>العنوان، ج۱، ص۱.</ref> وی از [[مصحف|مُصحَف]] مکه پیروی کرده است.<ref>ابراز المعانی، ج۱، ص۲۷.</ref> برخی از ویژگیهای قرائت وی عبارتند از: ضمهدادن میم جمع و اضافهکردن واو به آن (سمعهم= سمعهمو)، اشباع مدّ در حروف مدّ و لین هنگامی که در کنار همزه قرار گیرند و قرائت همزه مکسور پس از همزه مفتوح به صورت یاء در مثل «اَ اِله مع الله»؛<ref>العنوان، ج۱، ص۴۰.</ref> اما برخی او را در تمام ویژگیهای قرائت پیرو [[مجاهد]] میدانند.<ref>السبعة فی القراءات، ص۶۴.</ref> | ||
==اساتید قرائت== | ==اساتید قرائت== | ||
اساتید قرائت ابن کثیر عبارتند از: [[مجاهد بن جبر]]، درباس مولی [[ابن عباس]] و عبدالله بن سائب (م.۷۳ق).<ref>التیسیر، ج۱، ص۵.</ref> برخی سلسله مشایخ وی را پس از مجاهد و ابن عباس به [[علی بن ابیطالب]]<ref>القرآن فی الاسلام، ص۱۴۶، «پاورقی».</ref> و گروهی به [[ابی بن کعب]]<ref>تفسیر بغوی، ج۴، ص۵۰۱.</ref> میرسانند. ناقلان قرائت وی نیز از این قرارند: ابوعمرو بن علاء (م.۱۵۴ق.) معروف به ابن مشکان (م.۱۶۵ق)، اسماعیل بن عبدلله بن قسطنطین (م.۱۹۰ق.)، خلیل بن احمد (م.۱۷۰ق)، حماد بن سلمه (م.۱۶۷ق) و شبل بن عباد (م.۱۴۸ق).<ref>السبعة فی القراءات، ص۶۵؛ امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.</ref> گسترش دهندگان قرائت او در دورههای بعد، محمد بن عبدالرحمن معروف به قنبل (م.۲۹۱ق.) و یک [[ایران|ایرانی]] به نام احمد بن محمد بزی (م.۲۵۰ق.) بودهاند.<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۱؛ البیان، ص۱۲۸.</ref> | اساتید قرائت ابن کثیر عبارتند از: [[مجاهد بن جبر]]، درباس مولی [[ابن عباس]] و عبدالله بن سائب (م.۷۳ق).<ref>التیسیر، ج۱، ص۵.</ref> برخی سلسله مشایخ وی را پس از مجاهد و ابن عباس به [[علی بن ابیطالب]]<ref>القرآن فی الاسلام، ص۱۴۶، «پاورقی».</ref> و گروهی به [[ابی بن کعب]]<ref>تفسیر بغوی، ج۴، ص۵۰۱.</ref> میرسانند. ناقلان قرائت وی نیز از این قرارند: ابوعمرو بن علاء (م.۱۵۴ق.) معروف به ابن مشکان (م.۱۶۵ق)، اسماعیل بن عبدلله بن قسطنطین (م.۱۹۰ق.)، خلیل بن احمد (م.۱۷۰ق)، حماد بن سلمه (م.۱۶۷ق) و شبل بن عباد (م.۱۴۸ق).<ref>السبعة فی القراءات، ص۶۵؛ امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.</ref> گسترش دهندگان قرائت او در دورههای بعد، محمد بن عبدالرحمن معروف به قنبل (م.۲۹۱ق.) و یک [[ایران|ایرانی]] به نام احمد بن محمد بزی (م.۲۵۰ق.) بودهاند.<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۱؛ البیان، ص۱۲۸.</ref> | ||
==تفسیر== | ==تفسیر== | ||
افزون بر سبک قرائت ابن کثیر، آرای او در [[تفسیر]] و [[شأن نزول]] آیات نیز مورد توجه علما [[شیعه]] و [[سنی]] قرار گرفته است.<ref>سنن ابی داود، ج۲، ص۲۴۸؛ المحرر الوجیز، ج۱، ص۳۵۰، ۴۵۵؛ التبیان، ج۳، ص۷۵؛ ج۴، ص۲۹۰، ۴۲۷؛ منتهی المطلب، ج۱، ص۶۲.</ref> روایتهای او که به اعتقاد ابن سعد (م.۲۳۰ق.) و ابن حجر (م.۸۵۲ق.) موثقاند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۴۸۴؛ فتح الباری، ج۴، ص۳۵۵.</ref>، افزون بر یافتههای قرآنی مشتمل بر دستهای از گزارشهای تاریخی هستند. وی در شأن نزول آیه ۱۰۳ [[سوره نحل]] به اتهام [[مشرکان]] به [[پیامبر اسلام(ص)]] در زمینه ارتباط با غلامی [[مسیحی]] به نام «جبر» در [[کوه مروه]] و فراگیری آیات قرآن از او اشاره کرده و این آیات را پاسخی به این اتهام دانسته است.<ref>جامع البیان، ج۱۴، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref> نیز ابن جریج به نقل از وی در شأن نزول آیه ۱۵۳ [[سوره آل عمران]] میگوید: در [[جنگ احد|جنگ اُحد]]، ابوسفیان پس از توقف در شعب، ندا داد: «أُعْلُ هُبَل، یومٌ بیوم بدر و حنظلة بحنظله». به دستور پیامبر مسلمانان پاسخ دادند: «الله أعلی و أجلّ... لایستوی أصحاب النار و أصحاب الجنة».<ref>جامع البیان، ج۴، ص۱۸۴.</ref> | افزون بر سبک قرائت ابن کثیر، آرای او در [[تفسیر]] و [[شأن نزول]] آیات نیز مورد توجه علما [[شیعه]] و [[سنی]] قرار گرفته است.<ref>سنن ابی داود، ج۲، ص۲۴۸؛ المحرر الوجیز، ج۱، ص۳۵۰، ۴۵۵؛ التبیان، ج۳، ص۷۵؛ ج۴، ص۲۹۰، ۴۲۷؛ منتهی المطلب، ج۱، ص۶۲.</ref> روایتهای او که به اعتقاد ابن سعد (م.۲۳۰ق.) و ابن حجر (م.۸۵۲ق.) موثقاند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۴۸۴؛ فتح الباری، ج۴، ص۳۵۵.</ref> ، افزون بر یافتههای قرآنی مشتمل بر دستهای از گزارشهای تاریخی هستند. وی در شأن نزول آیه ۱۰۳ [[سوره نحل]] به اتهام [[مشرکان]] به [[پیامبر اسلام(ص)]] در زمینه ارتباط با غلامی [[مسیحی]] به نام «جبر» در [[کوه مروه]] و فراگیری آیات قرآن از او اشاره کرده و این آیات را پاسخی به این اتهام دانسته است.<ref>جامع البیان، ج۱۴، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref> نیز ابن جریج به نقل از وی در شأن نزول آیه ۱۵۳ [[سوره آل عمران]] میگوید: در [[جنگ احد|جنگ اُحد]]، ابوسفیان پس از توقف در شعب، ندا داد: «أُعْلُ هُبَل، یومٌ بیوم بدر و حنظلة بحنظله». به دستور پیامبر مسلمانان پاسخ دادند: «الله أعلی و أجلّ... لایستوی أصحاب النار و أصحاب الجنة».<ref>جامع البیان، ج۴، ص۱۸۴.</ref> | ||
او همچنین در شأن نزول آیه ۱۱ [[سوره مائده]] به توطئه [[یهود]] برای قتل پیامبر(ص) اشاره کرده است.<ref>جامع البیان، ج۶، ص۱۹۸.</ref> همچنین در روایتهایش به شیوه نماز پیامبر در سفر<ref>المصنف، صنعانی، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref> و سفارش وی به [[صحابه]] در چگونگی بیان خطبه و اقامه [[نماز جماعت]]<ref>التمهید، ج۱۰، ص۱۹.</ref> پرداخته و از رخدادهایی چون پریشانحالی همسران شهیدان [[غزوه احد|غَزوه اُحُد]]<ref>کنز العمال، ج۹، ص۶۹۴.</ref> سخن به میان آورده است. وی از برخی رخدادهای روزگار خود همچون کیفیت خطبه و نماز جمعه [[عمر بن عبدالعزیز]] در [[مسجدالحرام]] گزارش داده است.<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج۴، ص۳۳۶.</ref> | او همچنین در شأن نزول آیه ۱۱ [[سوره مائده]] به توطئه [[یهود]] برای قتل پیامبر(ص) اشاره کرده است.<ref>جامع البیان، ج۶، ص۱۹۸.</ref> همچنین در روایتهایش به شیوه نماز پیامبر در سفر<ref>المصنف، صنعانی، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref> و سفارش وی به [[صحابه]] در چگونگی بیان خطبه و اقامه [[نماز جماعت]]<ref>التمهید، ج۱۰، ص۱۹.</ref> پرداخته و از رخدادهایی چون پریشانحالی همسران شهیدان [[غزوه احد|غَزوه اُحُد]]<ref>کنز العمال، ج۹، ص۶۹۴.</ref> سخن به میان آورده است. وی از برخی رخدادهای روزگار خود همچون کیفیت خطبه و نماز جمعه [[عمر بن عبدالعزیز]] در [[مسجدالحرام]] گزارش داده است.<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج۴، ص۳۳۶.</ref> | ||
==نقل حدیث== | ==نقل حدیث== | ||
روایتهای ابن کثیر بیانگر برخی سنتها و گزارشها در موضوع [[حج]] نیز هستند. ابن جریج به نقل از ابن کثیر در شأن نزول آیه ۲۰۰ [[سوره بقره]] {فَإِذا قَضَیتُم مَناسِککم فَاذکرُوا اللهَ کذِکرِکم آباءَکم...} میگوید: رسم [[عرب]] این بود که پس از فراغت از [[قربانی]] در روز دهم [[ذیحجه]]، به فخرفروشی درباره کارهای پدران خود میپرداختند. خداوند در این آیه آنان را به یاد خداوند فرامیخواند.<ref>جامع البیان، ج۲، ص۴۰۶.</ref> نیز وی در روایتی روز دهم ذیحجه را روز حج اکبر از منظر پیامبر(ص) دانسته است.<ref>مسند الشامیین، ج۱، ص۱۶۰.</ref> او در انجام [[مناسک حج]] به سنت پیامبر اهتمامی خاص داشت و با استناد به سیره او هنگامی که در [[طواف]] به روبروی خانه [[یعلی بن منبه]] میرسید، رو به [[کعبه]] دعا میکرد.<ref>المصنف، صنعانی، ج۵، ص۷۷-۷۸.</ref> | روایتهای ابن کثیر بیانگر برخی سنتها و گزارشها در موضوع [[حج]] نیز هستند. ابن جریج به نقل از ابن کثیر در شأن نزول آیه ۲۰۰ [[سوره بقره]] {فَإِذا قَضَیتُم مَناسِککم فَاذکرُوا اللهَ کذِکرِکم آباءَکم...} میگوید: رسم [[عرب]] این بود که پس از فراغت از [[قربانی]] در روز دهم [[ذیحجه]]، به فخرفروشی درباره کارهای پدران خود میپرداختند. خداوند در این آیه آنان را به یاد خداوند فرامیخواند.<ref>جامع البیان، ج۲، ص۴۰۶.</ref> نیز وی در روایتی روز دهم ذیحجه را روز حج اکبر از منظر پیامبر(ص) دانسته است.<ref>مسند الشامیین، ج۱، ص۱۶۰.</ref> او در انجام [[مناسک حج]] به سنت پیامبر اهتمامی خاص داشت و با استناد به سیره او هنگامی که در [[طواف]] به روبروی خانه [[یعلی بن منبه]] میرسید، رو به [[کعبه]] دعا میکرد.<ref>المصنف، صنعانی، ج۵، ص۷۷-۷۸.</ref> | ||
== تشابه اسمی ابن کثیر== | == تشابه اسمی ابن کثیر== | ||
وجود شخصی دیگر به نام عبدالله بن کثیر بن مطلب سهمی در همان روزگار، اختلافها و ابهامهایی را در منابع تاریخی و حدیثی پدید آورده است. برخی تنها به ابن کثیر سهمی و گروهی تنها به ابن کثیر [[قاری]] اشاره کردهاند. ذهبی در تفصیلی که گویا جمعکننده سخنان دیگران است، عقیده دارد که ابن کثیر داری از رجال مشهور [[مکه]] است و ابن کثیر سهمی که از او با عنوان «قرشی» نیز یاد میشود، تنها با روایت یک حدیث در [[صحیح مسلم]] شناخته میشود.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۲۱.</ref> ابن حجر (م.۸۵۲ق) پس از پذیرش این تفصیل، هر دو را [[ثقه]] و ابن کثیر قاری را ارجح دانسته است.<ref>فتح الباری، ج۴، ص۳۵۵.</ref> البته در برابر، ذهبی کسی را نیافته که ابن کثیر سهمی را ثقه شمرده باشد.<ref>میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۷۴.</ref> از پیامدهای ناصواب اختلاط میان این دو شخصیت، میتوان انتساب قرائت مکیان به ابن کثیر سهمی را به قلم برخی از مورخان برشمرد.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.</ref> گروهی نیز وی را از قصهخوانان مکه دانستهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.</ref> با توجه به عهدهداری مناصبی چون قضاوت مکه و امامت [[مسجدالحرام]] و جایگاه ویژه وی در قرائت قرآن، شاید بتوان منشأ این نظر را قصهگو بودن شخصی همنام وی<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۲۲.</ref> دانست. | وجود شخصی دیگر به نام عبدالله بن کثیر بن مطلب سهمی در همان روزگار، اختلافها و ابهامهایی را در منابع تاریخی و حدیثی پدید آورده است. برخی تنها به ابن کثیر سهمی و گروهی تنها به ابن کثیر [[قاری]] اشاره کردهاند. ذهبی در تفصیلی که گویا جمعکننده سخنان دیگران است، عقیده دارد که ابن کثیر داری از رجال مشهور [[مکه]] است و ابن کثیر سهمی که از او با عنوان «قرشی» نیز یاد میشود، تنها با روایت یک حدیث در [[صحیح مسلم]] شناخته میشود.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۲۱.</ref> ابن حجر (م.۸۵۲ق) پس از پذیرش این تفصیل، هر دو را [[ثقه]] و ابن کثیر قاری را ارجح دانسته است.<ref>فتح الباری، ج۴، ص۳۵۵.</ref> البته در برابر، ذهبی کسی را نیافته که ابن کثیر سهمی را ثقه شمرده باشد.<ref>میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۷۴.</ref> از پیامدهای ناصواب اختلاط میان این دو شخصیت، میتوان انتساب قرائت مکیان به ابن کثیر سهمی را به قلم برخی از مورخان برشمرد.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.</ref> گروهی نیز وی را از قصهخوانان مکه دانستهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.</ref> با توجه به عهدهداری مناصبی چون قضاوت مکه و امامت [[مسجدالحرام]] و جایگاه ویژه وی در قرائت قرآن، شاید بتوان منشأ این نظر را قصهگو بودن شخصی همنام وی<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۲۲.</ref> دانست. | ||
==راویان از ابن کثیر و اساتید حدیث او== | ==راویان از ابن کثیر و اساتید حدیث او== | ||
با توجه به سخن ذهبی که ابن کثیر سهمی را تنها دارای یک روایت در صحیح مسلم میداند، میتوان راویان اخبار ابن کثیر داری را چنین برشمرد: اسماعیل بن امیه (م.۱۴۴ق.)، [[ایوب سختیانی]] (م.۱۳۱ق)، [[جریر بن حازم]] (م.۱۷۰ق)، حسین بن واقد مروزی (م.۱۵۹ق)، زمعة بن صالح، [[سفیان بن عیینه]] (م.۱۹۸ق)، عبدالله بن عثمان (م.۱۳۲ق)، عبدالله بن ابونجیح (م.۱۳۱ق)، عبدالملک بن جریج، عمر بن حبیب مکی (م.۲۰۷ق) و لیث بن ابوسلیم (م.۱۵۸ق).<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۹.</ref> مشایخ (اساتید) حدیث او عبارتند از: [[عبدالله بن زبیر]] (م.۷۳ق)، عبدالرحمن بن مطعم، [[عکرمه مولی ابن عباس]] (م.۱۰۸ق)<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> و بدیح بن سدره.<ref>اسد الغابه، ج۳، ص۶۲۳-۶۲۴.</ref> | با توجه به سخن ذهبی که ابن کثیر سهمی را تنها دارای یک روایت در صحیح مسلم میداند، میتوان راویان اخبار ابن کثیر داری را چنین برشمرد: اسماعیل بن امیه (م.۱۴۴ق.)، [[ایوب سختیانی]] (م.۱۳۱ق)، [[جریر بن حازم]] (م.۱۷۰ق)، حسین بن واقد مروزی (م.۱۵۹ق)، زمعة بن صالح، [[سفیان بن عیینه]] (م.۱۹۸ق)، عبدالله بن عثمان (م.۱۳۲ق)، عبدالله بن ابونجیح (م.۱۳۱ق)، عبدالملک بن جریج، عمر بن حبیب مکی (م.۲۰۷ق) و لیث بن ابوسلیم (م.۱۵۸ق).<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۹.</ref> مشایخ (اساتید) حدیث او عبارتند از: [[عبدالله بن زبیر]] (م.۷۳ق)، عبدالرحمن بن مطعم، [[عکرمه مولی ابن عباس]] (م.۱۰۸ق)<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> و بدیح بن سدره.<ref>اسد الغابه، ج۳، ص۶۲۳-۶۲۴.</ref> | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
محل وفات ابن کثیر قاری را همگان مکه دانستهاند.<ref>الفهرست، ص۳۱؛ البرهان، ج۱، ص۳۲۷.</ref> اما سال درگذشت وی را ۱۲۰ق<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۴.</ref> و نیز ۱۲۲ق<ref>تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۰۴.</ref> یاد کردهاند. گروهی به سبب تشابه اسمی، به هر دو تاریخ اشاره نمودهاند.<ref>البرهان، ج۱، ص۳۲۷.</ref> ابن خلکان با استناد به این که عبدالله بن ادریس (متولد ۱۱۵ق) از ابن کثیر قاری نقل قرائت کرده است، ابن کثیر قاری را درگذشتهٔ پس از سال ۱۲۰ق دانسته و عبدالله بن کثیر سهمی را وفات یافته در همین سال شمرده است.<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> | محل وفات ابن کثیر قاری را همگان مکه دانستهاند.<ref>الفهرست، ص۳۱؛ البرهان، ج۱، ص۳۲۷.</ref> اما سال درگذشت وی را ۱۲۰ق<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۴.</ref> و نیز ۱۲۲ق<ref>تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۰۴.</ref> یاد کردهاند. گروهی به سبب تشابه اسمی، به هر دو تاریخ اشاره نمودهاند.<ref>البرهان، ج۱، ص۳۲۷.</ref> ابن خلکان با استناد به این که عبدالله بن ادریس (متولد ۱۱۵ق) از ابن کثیر قاری نقل قرائت کرده است، ابن کثیر قاری را درگذشتهٔ پس از سال ۱۲۰ق دانسته و عبدالله بن کثیر سهمی را وفات یافته در همین سال شمرده است.<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> | ||
==مطالعه بیشتر== | ==مطالعه بیشتر== |
ویرایش