پرش به محتوا

تحفةالعراقین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
خط ۴۲: خط ۴۲:
   
   
==معرفی نویسنده==
==معرفی نویسنده==
[[خاقانی شروانی|افضل‌الدین بدیل بن علی بن عثمان]] که شرح‌حال‌نگاران نامش را ابراهیم و عثمان نیز گفته‌اند، <ref>تذکرة الشعراء، ص 63؛ تذکره آتشکده، ص 24؛ خاقانی شروانی، ص 52-60.</ref> از بزرگان شعر فارسی در (سده ششم‌ق.) است. تاریخ تولد خاقانی مانند بسیاری از دیگر رخدادهای زندگی او به‌درستی معلوم نیست.  
[[خاقانی شروانی|افضل‌الدین بدیل بن علی بن عثمان]] که شرح‌حال‌نگاران نامش را ابراهیم و عثمان نیز گفته‌اند،<ref>تذکرة الشعراء، ص 63؛ تذکره آتشکده، ص 24؛ خاقانی شروانی، ص 52-60.</ref> از بزرگان شعر فارسی در (سده ششم‌ق.) است. تاریخ تولد خاقانی مانند بسیاری از دیگر رخدادهای زندگی او به‌درستی معلوم نیست.  




خط ۹۷: خط ۹۷:


====راه بیابانی حج====
====راه بیابانی حج====
با گذر از کوفه، سفر حاجی در [[راه بیابانی حج]] آغاز می‌شد. در تحفة العراقین از دشواری‌های سفر بادیه که همه سفرنامه نویسان و حتی خود خاقانی در دیگر سروده‌هایش از آن گلایه کرده، خبری نیست.<ref>نک: حج در ادب فارسی، ص 216.</ref>بادیه در زبان شاعرانه خاقانی به باغ تشبیه شده و پوشش گیاهی آن به لباسی به رنگ سبز پسته‌ای بر تن خاک ماننده گشته است. او بادهای سَموم بیابان را عطرآگین و سرابش را آینه صفابخش جان دانسته و بیابان را به دلیل فراوانی گیاهان شفابخش، داروکده نامیده است.<ref>تحفةالعراقین 119-120</ref> آب باران جمع شده در مشربه‌ها و چاه‌های بر سر راه را به شراب صبوح مانند کرده و درمان‌کننده استسقاء دانسته است.<ref>تحفةالعراقین، ص 121</ref> وی که [[وادی بطحا]] را به دریا و حرکت ناقه را بر آن به حرکت کشتی تشبیه کرده، صدای زنگ شتران را از نغمه‌های زبور و آواز مغنیان دل‌انگیزتر شمرده است. <ref>تحفةالعراقین، ص 121-123</ref>
با گذر از کوفه، سفر حاجی در [[راه بیابانی حج]] آغاز می‌شد. در تحفة العراقین از دشواری‌های سفر بادیه که همه سفرنامه نویسان و حتی خود خاقانی در دیگر سروده‌هایش از آن گلایه کرده، خبری نیست.<ref>نک: حج در ادب فارسی، ص 216.</ref>بادیه در زبان شاعرانه خاقانی به باغ تشبیه شده و پوشش گیاهی آن به لباسی به رنگ سبز پسته‌ای بر تن خاک ماننده گشته است. او بادهای سَموم بیابان را عطرآگین و سرابش را آینه صفابخش جان دانسته و بیابان را به دلیل فراوانی گیاهان شفابخش، داروکده نامیده است.<ref>تحفةالعراقین 119-120</ref> آب باران جمع شده در مشربه‌ها و چاه‌های بر سر راه را به شراب صبوح مانند کرده و درمان‌کننده استسقاء دانسته است.<ref>تحفةالعراقین، ص 121</ref> وی که [[وادی بطحا]] را به دریا و حرکت ناقه را بر آن به حرکت کشتی تشبیه کرده، صدای زنگ شتران را از نغمه‌های زبور و آواز مغنیان دل‌انگیزتر شمرده است.<ref>تحفةالعراقین، ص 121-123</ref>




خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:


===مقاله‌ی چهارم===
===مقاله‌ی چهارم===
در پی زیارت کعبه و اختصاص دادن مقاله چهارم به مدح آن، خاقانی سخن خود را درباره مدینه با وصف نخلستان مدینه آغاز کرده و به ستایش مدینه و [[مرقد پیامبر (ص)]] پرداخته و سخن را در مدح وی و راز و نیاز با او به درازا کشانده است. <ref>تحفةالعراقین، ص 149-176</ref>
در پی زیارت کعبه و اختصاص دادن مقاله چهارم به مدح آن، خاقانی سخن خود را درباره مدینه با وصف نخلستان مدینه آغاز کرده و به ستایش مدینه و [[مرقد پیامبر (ص)]] پرداخته و سخن را در مدح وی و راز و نیاز با او به درازا کشانده است.<ref>تحفةالعراقین، ص 149-176</ref>