۵٬۱۱۵
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| عنوان | | عنوان =ای قوم به حج رفته | ||
| عنوان اصلی | | عنوان اصلی =سفرنامه ای قوم به حج رفته | ||
| تصویر | | تصویر = | ||
| اندازه تصویر | | اندازه تصویر = | ||
| توضیح_تصویر | | توضیح_تصویر = | ||
| نویسنده | | نویسنده =جواد مجابی | ||
| برگرداننده | | برگرداننده = | ||
| ویراستار | | ویراستار = | ||
| به تصحیح | | به تصحیح = | ||
| به کوشش | | به کوشش = | ||
| تاریخ نگارش | | تاریخ نگارش =1351ش | ||
| تصویرگر | | تصویرگر = | ||
| طراح جلد | | طراح جلد = | ||
| موضوع | | موضوع =سفرنامه حج | ||
| سبک | | سبک = | ||
| زبان | | زبان =فارسی | ||
| تعداد جلد | | تعداد جلد = | ||
| صفحه | | صفحه =90 صفحه | ||
| قطع | | قطع = | ||
| ناشر | | ناشر =انتشارات کتاب موج | ||
| وبسایت ناشر | | وبسایت ناشر = | ||
| محل انتشارات | | محل انتشارات = | ||
| تاریخ نشر | | تاریخ نشر = | ||
| ترجمه به | | ترجمه به = | ||
| مجموعه | | مجموعه = | ||
| شابک | | شابک = | ||
}} | }} | ||
'''ای قوم به حج رفته''': [[سفرنامه حج]]، نوشته شاعر، داستاننویس، طنزپرداز، روزنامهنگار، جواد مجابی در سال 1351ش، میباشد. مجابی به عنوان روزنامهنگار از سوی روزنامه اطلاعات برای گزارش [[مراسم حج]] اعزام شده بود. این کتاب از یک مقدمه کوتاه و سی عنوان اصلی تشکیل شده که مؤلف ذیل آنها، دیدهها و برداشتهای خود را از سفر حج نگاشته است. نگارنده 21 صفحه از کتاب را از [[جده]] گزارش کرده و 20 از [[مدینه]] گزارش کرده است. وی گزارشهای کاملی از شهر مدینه و جده و [[مکه]] و [[اعمال حج]] و [[عرفات]] و [[منا]] میدهد، وی همچنین گزارشهای از بازارها و خرید حاجیان و وضع معیشت مردم آن مناطق داده است. | '''ای قوم به حج رفته''': [[سفرنامه حج]]، نوشته شاعر، داستاننویس، طنزپرداز، روزنامهنگار، جواد مجابی در سال 1351ش، میباشد. مجابی به عنوان روزنامهنگار از سوی روزنامه اطلاعات برای گزارش [[مراسم حج]] اعزام شده بود. این کتاب از یک مقدمه کوتاه و سی عنوان اصلی تشکیل شده که مؤلف ذیل آنها، دیدهها و برداشتهای خود را از سفر حج نگاشته است. نگارنده 21 صفحه از کتاب را از [[جده]] گزارش کرده و 20 از [[مدینه]] گزارش کرده است. وی گزارشهای کاملی از شهر مدینه و جده و [[مکه]] و [[اعمال حج]] و [[عرفات]] و [[منا]] میدهد، وی همچنین گزارشهای از بازارها و خرید حاجیان و وضع معیشت مردم آن مناطق داده است. | ||
خط ۳۹: | خط ۴۰: | ||
==مقدمه نگارنده== | ==مقدمه نگارنده== | ||
نگارنده در مقدمه مینویسد: نوشتن درباره [[حج]] جرئتی میخواهد که باید احتمال جفای قشریان را داشته باشی و عشوه لادینان را، که از هر دو سوی راهاندیشه بر اهل حرف و قلم میبندند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص4.</ref> وی سپس سفرنامهاش را با بیان چگونگی توفیقش برای حضور در این سفر آغاز میکند و میگوید که در کاروان «ویژه» با تنی چند از روزنامهنگاران و سرشناسان همسفر بوده است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص6.</ref> آنها در پی فرود، سه روز<ref>ای قوم به حج رفته، ص29.</ref> در [[جده]] بودهاند و نویسنده 21 صفحه از کتاب را به یادداشتهایش در این شهر اختصاص داده است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص7-29.</ref> وی در این بخش آگاهیهایی درباره آب و هوا، مردمان، فرهنگ، معماری و اوضاع اقتصادی شهر به دست میدهد. مؤلف به طعنه، اسم خرید بیامان مردم از بازارهای جده را «مناسک بازار» گذاشته است که به سخن او به موازات [[مناسک حج]] پیش میرود.<ref>ای قوم به حج رفته، ص21. | نگارنده در مقدمه مینویسد: نوشتن درباره [[حج]] جرئتی میخواهد که باید احتمال جفای قشریان را داشته باشی و عشوه لادینان را، که از هر دو سوی راهاندیشه بر اهل حرف و قلم میبندند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص4.</ref> وی سپس سفرنامهاش را با بیان چگونگی توفیقش برای حضور در این سفر آغاز میکند و میگوید که در کاروان «ویژه» با تنی چند از روزنامهنگاران و سرشناسان همسفر بوده است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص6.</ref> آنها در پی فرود، سه روز<ref>ای قوم به حج رفته، ص29.</ref> در [[جده]] بودهاند و نویسنده 21 صفحه از کتاب را به یادداشتهایش در این شهر اختصاص داده است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص7-29.</ref> وی در این بخش آگاهیهایی درباره آب و هوا، مردمان، فرهنگ، معماری و اوضاع اقتصادی شهر به دست میدهد. مؤلف به طعنه، اسم خرید بیامان مردم از بازارهای جده را «مناسک بازار» گذاشته است که به سخن او به موازات [[مناسک حج]] پیش میرود.<ref>ای قوم به حج رفته، ص21. ای قوم به حج رفته، ص86.</ref> دیدن فقر [[مسلمانان]] برخی کشورها، تازه آنها که [[مستطیع]] بوده و به حج آمدهاند، او را متاثر میکند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص27.</ref> | ||
==گزارش از مدینه== | ==گزارش از مدینه== | ||
خط ۴۷: | خط ۴۸: | ||
وی خاطرات و باورهایش را درباره چیزهایی که در مدینه میبیند، در حدود 20 صفحه گزارش میکند. گویا نخستین جایی که رفته، [[قبرستان بقیع]] بوده است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص30.</ref> سختگیری در زیارت بقیع و ویرانی آنجا<ref>ای قوم به حج رفته، ص38.</ref> و نیز ویرانی مزار [[حمزه سید الشهداء|حمزه]] آزارش میدهد.<ref>ای قوم به حج رفته، ص42.</ref> در مدینه به کوچههایی سر میزند که چراغی آنها را روشن نمیکند و ساکنان خانههایش بسیار فقیرند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص35.</ref> تعجب میکند که چرا از پول نفت به این آدمها کمکی نمیکنند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص46.</ref> در شرح دیدار خود از برخی مکانها، به تاریخچه آنها نیز اشاره مینماید که از آن جمله است: داستان [[اصحاب صفّه]] در وصف [[مسجدالنبی]]<ref>ای قوم به حج رفته، ص33.</ref> و [[مقام ابراهیم]] در [[مسجدالحرام]].<ref>ای قوم به حج رفته، ص57- 58.</ref> | وی خاطرات و باورهایش را درباره چیزهایی که در مدینه میبیند، در حدود 20 صفحه گزارش میکند. گویا نخستین جایی که رفته، [[قبرستان بقیع]] بوده است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص30.</ref> سختگیری در زیارت بقیع و ویرانی آنجا<ref>ای قوم به حج رفته، ص38.</ref> و نیز ویرانی مزار [[حمزه سید الشهداء|حمزه]] آزارش میدهد.<ref>ای قوم به حج رفته، ص42.</ref> در مدینه به کوچههایی سر میزند که چراغی آنها را روشن نمیکند و ساکنان خانههایش بسیار فقیرند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص35.</ref> تعجب میکند که چرا از پول نفت به این آدمها کمکی نمیکنند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص46.</ref> در شرح دیدار خود از برخی مکانها، به تاریخچه آنها نیز اشاره مینماید که از آن جمله است: داستان [[اصحاب صفّه]] در وصف [[مسجدالنبی]]<ref>ای قوم به حج رفته، ص33.</ref> و [[مقام ابراهیم]] در [[مسجدالحرام]].<ref>ای قوم به حج رفته، ص57- 58.</ref> | ||
به جده باز میگردند<ref>ای قوم به حج رفته، ص50-51.</ref> و برای آنکه حج آنها از لحاظ شرعی دچار مشکل نشود، با راهنمایی روحانی کاروان نذر میکنند که از کنار دریای سرخ [[محرم]] شوند. پنجم ذیحجه لبیکگویان و با ماشین به سوی مکه حرکت میکنند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص52.</ref> مؤلف تصویری زیبا از لحظات [[احرام]] و مسیر جده تا مکه و ورود به مسجدالحرام ارائه کرده است که تا چند صفحه ادامه یافته است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص52-56.</ref> اینگونه نگارش در سراسر سفرنامه به چشم میخورد.<ref>ای قوم به حج رفته، ص53. | به جده باز میگردند<ref>ای قوم به حج رفته، ص50-51.</ref> و برای آنکه حج آنها از لحاظ شرعی دچار مشکل نشود، با راهنمایی روحانی کاروان نذر میکنند که از کنار دریای سرخ [[محرم]] شوند. پنجم ذیحجه لبیکگویان و با ماشین به سوی مکه حرکت میکنند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص52.</ref> مؤلف تصویری زیبا از لحظات [[احرام]] و مسیر جده تا مکه و ورود به مسجدالحرام ارائه کرده است که تا چند صفحه ادامه یافته است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص52-56.</ref> اینگونه نگارش در سراسر سفرنامه به چشم میخورد.<ref>ای قوم به حج رفته، ص53. ای قوم به حج رفته، ص59. ای قوم به حج رفته، ص80.</ref> | ||
==متون و سرودههای عرفانی== | ==متون و سرودههای عرفانی== | ||
وی اهل ادبیات است و به عرفان دلبستگی دارد. از اینرو، جا به جا به متون و سرودههای عرفانی استناد میکند؛ از جمله آنجا که از سخن [[بایزید بسطامی]] یاد مینماید: بایزید! خدای را در بسطام نهادی و قصد [[کعبه]] کردی؟<ref>ای قوم به حج رفته، ص6. | وی اهل ادبیات است و به عرفان دلبستگی دارد. از اینرو، جا به جا به متون و سرودههای عرفانی استناد میکند؛ از جمله آنجا که از سخن [[بایزید بسطامی]] یاد مینماید: بایزید! خدای را در بسطام نهادی و قصد [[کعبه]] کردی؟<ref>ای قوم به حج رفته، ص6. ای قوم به حج رفته، ص60-61.</ref> مراحل عمره را تا پایان انجام میدهد و منتظر رسیدن [[ایام حج تمتع]] میماند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص60.</ref> در این مدت یک بار شاهد شستوشوی [[کعبه]] با گلاب بوده<ref>ای قوم به حج رفته، ص61-62.</ref> و شبی را به مهمانی [[ملک فیصل]] رفته<ref>ای قوم به حج رفته، ص63-64.</ref> و گفتوگویی نیز با یک حاجی فارسیدان کنیایی<ref>ای قوم به حج رفته، ص67.</ref> داشته که جزئیات آنها را بیان کرده است. | ||
==گزارش از عرفات== | ==گزارش از عرفات== |
ویرایش