۵٬۱۲۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> ') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|تورفتگی=0 | |تورفتگی=0 | ||
|تراز=وسط | |تراز=وسط | ||
|عنوان={{عربی|اندازه=92%|إِلا تَنصُـرُوهُ فَقَد نَصَـرَهُ اللَّهُ إِذ أَخرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِی اثنَینِ إِذ هُمَا فِی الغَارِ إِذ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لا تَحزَن إِنَّ اللهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَیهِ وَأَیدَهُ بِجُنُودٍ لَم تَرَوهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفلَى وَکَلِمَةُ اللهِ هِی العُلیا وَاللهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ<ref>سوره توبه، آیه ۴۰.</ref> }} | |عنوان={{عربی|اندازه=92%|إِلا تَنصُـرُوهُ فَقَد نَصَـرَهُ اللَّهُ إِذ أَخرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِی اثنَینِ إِذ هُمَا فِی الغَارِ إِذ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لا تَحزَن إِنَّ اللهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَیهِ وَأَیدَهُ بِجُنُودٍ لَم تَرَوهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفلَى وَکَلِمَةُ اللهِ هِی العُلیا وَاللهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ<ref>سوره توبه، آیه ۴۰.</ref> }} | ||
| اگر او [پیامبر] را یارى نکنید، قطعاً خدا او را یارى کرد؛ هنگامى که کسانى که کفر ورزیدند، او را [از مکّه] بیرون کردند، و او نفرِ دوم از دو تن بود، آنگاه که در غار [ثور] بودند، وقتى به همراه خود مىگفت: «اندوه مدار که خدا با ماست.» پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد، و او را با سپاهیانى که آنها را نمىدیدید تأیید کرد، و کلمه کسانى را که کفر ورزیدند پستتر گردانید و کلمه خداست که برتر است و خدا شکستناپذیرِ حکیم است.<ref>ترجمه فولادوند</ref> | | اگر او [پیامبر] را یارى نکنید، قطعاً خدا او را یارى کرد؛ هنگامى که کسانى که کفر ورزیدند، او را [از مکّه] بیرون کردند، و او نفرِ دوم از دو تن بود، آنگاه که در غار [ثور] بودند، وقتى به همراه خود مىگفت: «اندوه مدار که خدا با ماست.» پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد، و او را با سپاهیانى که آنها را نمىدیدید تأیید کرد، و کلمه کسانى را که کفر ورزیدند پستتر گردانید و کلمه خداست که برتر است و خدا شکستناپذیرِ حکیم است.<ref>ترجمه فولادوند</ref> | ||
}} | }} | ||
==موضوع آیه== | ==موضوع آیه== | ||
آیه در شمار آیات [[غزوه تبوک]] است و به پناهندهشدن [[پیامبر اسلام(ص)]] به [[غار ثور]] و برخورداری او از نصرت الهی هنگام [[هجرت]] اشاره دارد. از همین رو به «آیه غار» معروف شده است.<ref>سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج۸، ص۱۲۵؛ شرح المنام، ص۲۵؛ مناقب، ج۱، ص۳۰۴؛ المیزان، ج۹، ص۲۹۴.</ref> در پی گردهمایی سران [[قریش]] در [[دار الندوه]] و تصمیم به قتل پیامبر و آگاهیدادن خداوند به پیامبرش درباره توطئه [[مشرکان]]<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۷۶؛ المنتظم، ج۳، ص۴۵.</ref> پیامبر به [[امام علی(ع)]] دستور داد تا آن شب در بسترش بخوابد.<ref>الکامل، ج۲، ص۱۰۳؛ المنتظم، ج۳، ص۴۷؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۱۶.</ref> سپس خود شبانه از خانه خارج شد و همراه [[ابوبکر]] به [[غار ثور]] پناه برد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۷۷؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۱۹.</ref> | آیه در شمار آیات [[غزوه تبوک]] است و به پناهندهشدن [[پیامبر اسلام(ص)]] به [[غار ثور]] و برخورداری او از نصرت الهی هنگام [[هجرت]] اشاره دارد. از همین رو به «آیه غار» معروف شده است.<ref>سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج۸، ص۱۲۵؛ شرح المنام، ص۲۵؛ مناقب، ج۱، ص۳۰۴؛ المیزان، ج۹، ص۲۹۴.</ref> در پی گردهمایی سران [[قریش]] در [[دار الندوه]] و تصمیم به قتل پیامبر و آگاهیدادن خداوند به پیامبرش درباره توطئه [[مشرکان]]<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۷۶؛ المنتظم، ج۳، ص۴۵.</ref> پیامبر به [[امام علی(ع)]] دستور داد تا آن شب در بسترش بخوابد.<ref>الکامل، ج۲، ص۱۰۳؛ المنتظم، ج۳، ص۴۷؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۱۶.</ref> سپس خود شبانه از خانه خارج شد و همراه [[ابوبکر]] به [[غار ثور]] پناه برد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۷۷؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۱۹.</ref> | ||
برخی گزارشها حکایت دارد که در آغاز حرکت به سوی غار ثور، ابوبکر با رسول خدا همراه نبوده است.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۱۰۲؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۴، ص۱۰.</ref> افزون بر این، گزارشهای تاریخی درباره همراه پیامبر در این سفر یکسان نیستند.<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۸۲.</ref> سُراقة بن مالک که همراه مشرکان، اثر پای ایشان را تا جلو غار ثور دنبال میکرد،<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۹؛ دلائل النبوه، ج۲، ص۴۸۲.</ref> به مشرکان گفت: ردّ پای پیامبر تا اینجا ادامه دارد؛ اما وی از اینجا یا به آسمان یا به اعماق زمین و یا به درون غار رفته است.<ref>روض الجنان، ج۳، ص۲۵۲؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۲۲، ۲۲۳.</ref> مشرکان مکه به درون غار رفتن پیامبر را به علت وجود تار عنکبوت و لانه کبوتران در دهانه غار منتفی دانستند و از تعقیب او دست برداشتند. پیامبر پس از سه روز ماندن در آنجا راهی [[مدینه]] شد.<ref>المنتظم، ج۳، ص۵۱؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۱۸۳.</ref> | برخی گزارشها حکایت دارد که در آغاز حرکت به سوی غار ثور، ابوبکر با رسول خدا همراه نبوده است.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۱۰۲؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۴، ص۱۰.</ref> افزون بر این، گزارشهای تاریخی درباره همراه پیامبر در این سفر یکسان نیستند.<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۸۲.</ref> سُراقة بن مالک که همراه مشرکان، اثر پای ایشان را تا جلو غار ثور دنبال میکرد،<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۹؛ دلائل النبوه، ج۲، ص۴۸۲.</ref> به مشرکان گفت: ردّ پای پیامبر تا اینجا ادامه دارد؛ اما وی از اینجا یا به آسمان یا به اعماق زمین و یا به درون غار رفته است.<ref>روض الجنان، ج۳، ص۲۵۲؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۲۲، ۲۲۳.</ref> مشرکان مکه به درون غار رفتن پیامبر را به علت وجود تار عنکبوت و لانه کبوتران در دهانه غار منتفی دانستند و از تعقیب او دست برداشتند. پیامبر پس از سه روز ماندن در آنجا راهی [[مدینه]] شد.<ref>المنتظم، ج۳، ص۵۱؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۱۸۳.</ref> | ||
==شأن نزول== | ==شأن نزول== | ||
بر پایه گزارشهای تاریخی، در سال نهم [[هجرت]]، پیامبر مسلمانان را از حرکت به [[تبوک]] برای رویارویی با رومیان خبر داد. از آنجا که فاصله [[مدینه]] تا تبوک ۶۱۰ کیلومتر و تا شام ۶۹۲ کیلومتر بود<ref>المغازی، ج۳، ص۹۹۰؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۵، ۶.</ref> و این جنگ نیز با فصل گرما و برداشت خرما همراه بود،<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۳۶۶؛ الکامل، ج۲، ص۲۷۶.</ref> جنگ با امپراتوری روم کاری دشوار بود. تردید و سستی مسلمانان در حرکت به سوی جبهه جنگ، از آیات مربوط به [[غزوه تبوک]] به روشنی پیداست.<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۲، ۱۷۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۵، ۵۶.</ref> در آیات ۳۸ و ۳۹ [[سوره توبه]] خداوند مؤمنان را به شرکت در جنگ ترغیب میکند و کسانی را که از شرکت در جنگ سستی ورزند و زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دهند، نکوهش و به عذاب و جایگزینی قومی دیگر به جای آنان تهدید میکند. در آیه غار نیز به یاری پیامبر از سوی خداوند در جایهای پر مخاطره همچون [[غار ثور]] و [[غزوه|غزوههای]] پیشین و همین مرحله اشاره شده است. | بر پایه گزارشهای تاریخی، در سال نهم [[هجرت]]، پیامبر مسلمانان را از حرکت به [[تبوک]] برای رویارویی با رومیان خبر داد. از آنجا که فاصله [[مدینه]] تا تبوک ۶۱۰ کیلومتر و تا شام ۶۹۲ کیلومتر بود<ref>المغازی، ج۳، ص۹۹۰؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۵، ۶.</ref> و این جنگ نیز با فصل گرما و برداشت خرما همراه بود،<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۳۶۶؛ الکامل، ج۲، ص۲۷۶.</ref> جنگ با امپراتوری روم کاری دشوار بود. تردید و سستی مسلمانان در حرکت به سوی جبهه جنگ، از آیات مربوط به [[غزوه تبوک]] به روشنی پیداست.<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۲، ۱۷۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۵، ۵۶.</ref> در آیات ۳۸ و ۳۹ [[سوره توبه]] خداوند مؤمنان را به شرکت در جنگ ترغیب میکند و کسانی را که از شرکت در جنگ سستی ورزند و زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دهند، نکوهش و به عذاب و جایگزینی قومی دیگر به جای آنان تهدید میکند. در آیه غار نیز به یاری پیامبر از سوی خداوند در جایهای پر مخاطره همچون [[غار ثور]] و [[غزوه|غزوههای]] پیشین و همین مرحله اشاره شده است. | ||
==مراد از غار== | ==مراد از غار== | ||
غار همان سوراخ و شکاف کوه است و مراد از آن در این آیه، غاری است که بالای [[کوه ثور]]<ref>المحرر الوجیز، ج۳، ص۳۵؛ تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۱۸۲.</ref> در پنج کیلومتری [[مکه]]<ref>سبل الهدی، ج۱، ص۱۴، «مقدمه».</ref> در سمت [[یمن]] قرار دارد. البته بر پایه [[روایت|روایتی]]، مقصود [[غار حرا|غار حَرا]] است.<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۲۴۵.</ref> | غار همان سوراخ و شکاف کوه است و مراد از آن در این آیه، غاری است که بالای [[کوه ثور]]<ref>المحرر الوجیز، ج۳، ص۳۵؛ تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۱۸۲.</ref> در پنج کیلومتری [[مکه]]<ref>سبل الهدی، ج۱، ص۱۴، «مقدمه».</ref> در سمت [[یمن]] قرار دارد. البته بر پایه [[روایت|روایتی]]، مقصود [[غار حرا|غار حَرا]] است.<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۲۴۵.</ref> | ||
==پیشینه بحث از آیه غار== | ==پیشینه بحث از آیه غار== | ||
{{جعبه نقل قول | عنوان= آیه غار و مسئله خلافت| نقلقول= نخستین بار [[ابوعبیده]] و [[عمر بن خطاب]] برای اثبات اولویت [[ابوبکر]] در [[خلافت]] به آیه غار استناد کردند.|تاریخ بایگانی | | منبع = | تراز = چپ| عرض = 32۰px | اندازه خط = ۱۴px|رنگ پسزمینه=#DEB887| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول | عنوان= آیه غار و مسئله خلافت| نقلقول= نخستین بار [[ابوعبیده]] و [[عمر بن خطاب]] برای اثبات اولویت [[ابوبکر]] در [[خلافت]] به آیه غار استناد کردند.|تاریخ بایگانی | | منبع = | تراز = چپ| عرض = 32۰px | اندازه خط = ۱۴px|رنگ پسزمینه=#DEB887| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | ||
پس از وفات [[پیامبر اسلام]]، این آیه همواره مورد توجه [[تفسیر|مفسران]] و دانشپژوهان شیعه و سنی بوده و بحثهای گوناگونی را برانگیخته است. برخی راه افراط و برخی راه تفریط پیمودهاند؛ تا آنجا که گروهی با استناد به این آیه، همراهی [[ابوبکر]] با پیامبر را برترین فضیلت برای وی شمرده و آن را علت اولویت وی بر دیگر [[اصحاب پیامبر]] در جانشینی او دانستهاند. بر پایه روایتی، خداوند در این آیه همه مسلمانان را سرزنش و تنها ابوبکر را ستایش کرده است.<ref>الوسیط، ج۲، ص۲۵۷؛ تفسیر بغوی، ج۲، ص۳۴۹؛ الدر المنثور، ج۴، ص۱۹۹.</ref> | پس از وفات [[پیامبر اسلام]]، این آیه همواره مورد توجه [[تفسیر|مفسران]] و دانشپژوهان شیعه و سنی بوده و بحثهای گوناگونی را برانگیخته است. برخی راه افراط و برخی راه تفریط پیمودهاند؛ تا آنجا که گروهی با استناد به این آیه، همراهی [[ابوبکر]] با پیامبر را برترین فضیلت برای وی شمرده و آن را علت اولویت وی بر دیگر [[اصحاب پیامبر]] در جانشینی او دانستهاند. بر پایه روایتی، خداوند در این آیه همه مسلمانان را سرزنش و تنها ابوبکر را ستایش کرده است.<ref>الوسیط، ج۲، ص۲۵۷؛ تفسیر بغوی، ج۲، ص۳۴۹؛ الدر المنثور، ج۴، ص۱۹۹.</ref> | ||
به گزارش منابع تاریخی، نخستین بار پس از وفات پیامبر [[ابوعبیده]] بر اساس این فضیلت، به اولویت ابوبکر در [[خلافت]] استناد نمود.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۳۵؛ المصنف، ج۸، ص۵۷۳؛ کنز العمال، ج۵، ص۶۴۹، ۶۵۰.</ref> سپس [[عمر بن خطاب]] در [[سقیفه بنیساعده]] با تمسک به این آیه امتیازهای ویژهای را برای ابوبکر ذکر کرد.<ref>مجمع الزوائد، ج۵، ص۱۸۲؛ الدر المنثور، ج۴، ص۲۴۳.</ref> | به گزارش منابع تاریخی، نخستین بار پس از وفات پیامبر [[ابوعبیده]] بر اساس این فضیلت، به اولویت ابوبکر در [[خلافت]] استناد نمود.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۳۵؛ المصنف، ج۸، ص۵۷۳؛ کنز العمال، ج۵، ص۶۴۹، ۶۵۰.</ref> سپس [[عمر بن خطاب]] در [[سقیفه بنیساعده]] با تمسک به این آیه امتیازهای ویژهای را برای ابوبکر ذکر کرد.<ref>مجمع الزوائد، ج۵، ص۱۸۲؛ الدر المنثور، ج۴، ص۲۴۳.</ref> | ||
در روز [[بیعت عام]] نیز عمر مهمترین سبب برتری ابوبکر و اولویت وی را برای خلافت، همراهی او با پیامبر در غار ذکر کرد و با استناد به آیه غار، او را سزاوارترین فرد برای سرپرستی امور مسلمانان دانست و مردم را به [[بیعت]] با او تشویق کرد.<ref>البدایة و النهایه، ج۵، ص۲۶۷، ۲۶۸.</ref> [[عثمان بن عفان]] نیز به همین آیه برای اثبات اولویت ابوبکر در خلافت استناد کرده است.<ref>کنز العمال، ج۵، ص۶۵۳؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۴، ص۷۸.</ref> این شیوه در همه روزگاران پی گرفته شده است.<ref>تاریخ دمشق، ج۳۰، ص۲۶۶.</ref> برخی مفسران [[اهل سنت]] با استناد به این آیه، داوزده فضیلت برای ابوبکر یاد کردهاند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۶۳-۶۷.</ref> | در روز [[بیعت عام]] نیز عمر مهمترین سبب برتری ابوبکر و اولویت وی را برای خلافت، همراهی او با پیامبر در غار ذکر کرد و با استناد به آیه غار، او را سزاوارترین فرد برای سرپرستی امور مسلمانان دانست و مردم را به [[بیعت]] با او تشویق کرد.<ref>البدایة و النهایه، ج۵، ص۲۶۷، ۲۶۸.</ref> [[عثمان بن عفان]] نیز به همین آیه برای اثبات اولویت ابوبکر در خلافت استناد کرده است.<ref>کنز العمال، ج۵، ص۶۵۳؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۴، ص۷۸.</ref> این شیوه در همه روزگاران پی گرفته شده است.<ref>تاریخ دمشق، ج۳۰، ص۲۶۶.</ref> برخی مفسران [[اهل سنت]] با استناد به این آیه، داوزده فضیلت برای ابوبکر یاد کردهاند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۶۳-۶۷.</ref> | ||
در منابع روایی [[شیعه]] از وجود چنین مباحثی در زمان [[ائمه]] سخن رفته است. در برخی از روایتها، مناظره [[ائمه]] با استدلالکنندگان به آیه غار و نیز مناظره شاگردان آنان یاد شده است.<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۱۲۹۰؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۸۸، ۸۹؛ الاختصاص، ص۹۶؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۶.</ref> | در منابع روایی [[شیعه]] از وجود چنین مباحثی در زمان [[ائمه]] سخن رفته است. در برخی از روایتها، مناظره [[ائمه]] با استدلالکنندگان به آیه غار و نیز مناظره شاگردان آنان یاد شده است.<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۱۲۹۰؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۸۸، ۸۹؛ الاختصاص، ص۹۶؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۶.</ref> | ||
== تفسیرهای مختلف از آیه غار== | == تفسیرهای مختلف از آیه غار== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
* '''«ثَانِی اثنَینِ»'''<br /> | * '''«ثَانِی اثنَینِ»'''<br /> | ||
در این تعبیر، خداوند به «همراه [[پیامبر(ص)]]» اشاره میکند. مورخان<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۳۵؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۰؛ تاریخ دمشق، ج۳۰، ص۱۴، ۲۲.</ref> و [[تفسیر|مفسران]]<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۵؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۷۲.</ref> همراه پیامبر در [[غار ثور]] را [[ابوبکر]] دانستهاند. برخی از این تعبیر قرآن منزلتی بینظیر برای ابوبکر برداشت کرده و او را همردیف پیامبر به شمار آوردهاند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۶۴؛ فتح الباری، ج۱۳، ص۱۸۰.</ref> مخالفان این استدلال گفتهاند: این تعبیر تنها گزارشی درباره پیامبر و همراه او است و صرفا نشان میدهد همزمان با حضور پیامبر در [[غار ثور]]، فردی دیگر هم با وی بوده است. چنین تعبیری فضیلت و ستایشی را برای همراه ایشان در بر ندارد؛ چنانکه ممکن است افراد مختلف در مقام شمارش کنار هم قرار گیرند.<ref>سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج۸، ص۲۷، ۲۸؛ التبیان، ج۵، ص۲۲۲.</ref> | در این تعبیر، خداوند به «همراه [[پیامبر(ص)]]» اشاره میکند. مورخان<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۳۵؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۰؛ تاریخ دمشق، ج۳۰، ص۱۴، ۲۲.</ref> و [[تفسیر|مفسران]]<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۵؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۷۲.</ref> همراه پیامبر در [[غار ثور]] را [[ابوبکر]] دانستهاند. برخی از این تعبیر قرآن منزلتی بینظیر برای ابوبکر برداشت کرده و او را همردیف پیامبر به شمار آوردهاند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۶۴؛ فتح الباری، ج۱۳، ص۱۸۰.</ref> مخالفان این استدلال گفتهاند: این تعبیر تنها گزارشی درباره پیامبر و همراه او است و صرفا نشان میدهد همزمان با حضور پیامبر در [[غار ثور]]، فردی دیگر هم با وی بوده است. چنین تعبیری فضیلت و ستایشی را برای همراه ایشان در بر ندارد؛ چنانکه ممکن است افراد مختلف در مقام شمارش کنار هم قرار گیرند.<ref>سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج۸، ص۲۷، ۲۸؛ التبیان، ج۵، ص۲۲۲.</ref> | ||
* '''«إِنَّ اللهَ مَعَنَا»'''<br /> | * '''«إِنَّ اللهَ مَعَنَا»'''<br /> | ||
در این قسمت از [[آیه]]، پیامبر همراهی خداوند را با خود و همراه خویش یادآوری میکند. به گفته [[آلوسی]]، این همراهی خداوند با پیامبر و همراه وی، ویژه [[ابوبکر]] است و برای هیچ یک از صحابه ثابت نشده است. این ویژگی، ابوبکر را نه تنها از [[اصحاب پیامبر]] بلکه از صحابه همه پیامبران ممتاز و جدا میسازد.<ref>روح المعانی، ج۱۰، ص۱۰۰.</ref> | در این قسمت از [[آیه]]، پیامبر همراهی خداوند را با خود و همراه خویش یادآوری میکند. به گفته [[آلوسی]]، این همراهی خداوند با پیامبر و همراه وی، ویژه [[ابوبکر]] است و برای هیچ یک از صحابه ثابت نشده است. این ویژگی، ابوبکر را نه تنها از [[اصحاب پیامبر]] بلکه از صحابه همه پیامبران ممتاز و جدا میسازد.<ref>روح المعانی، ج۱۰، ص۱۰۰.</ref> | ||
برخی دیگر بر این باورند که مقصود از {مَعَنا} در آیه، تنها پیامبر است و ایشان با لفظ جمع از خود تعبیر کرده است؛ همچون این سخن خداوند: {إِنَّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}.<ref>سوره حِجر، آیه ۹.</ref> | برخی دیگر بر این باورند که مقصود از {مَعَنا} در آیه، تنها پیامبر است و ایشان با لفظ جمع از خود تعبیر کرده است؛ همچون این سخن خداوند: {إِنَّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}.<ref>سوره حِجر، آیه ۹.</ref> | ||
* '''«فَأَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَیهِ»'''<br /> | * '''«فَأَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَیهِ»'''<br /> | ||
در این قسمت آیه، به نزول آرامش الهی تنها بر یک نفر اشاره شده است. درباره مرجع ضمیر {عَلَیهِ} دو احتمال وجود دارد: مفسران [[شیعه]]<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۵۸؛ روض الجنان، ج۹، ص۲۵۳؛ المیزان، ج۹، ص۲۷۹.</ref> و برخی مفسران [[اهل سنت]]<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۷؛ المحرر الوجیز، ج۳، ص۳۶؛ البحر المحیط، ج۵، ص۴۵.</ref> برآناند که این ضمیر به [[پیامبر]] باز میگردد. برخی از مفسران اهل سنت بازگشت این ضمیر به [[ابوبکر]] را منطقیتر پنداشتهاند؛<ref>تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۴۷.</ref> با این استدلال که پیامبر به تسکین و آرامش نیاز نداشت؛ زیرا طمأنینه و آرامش الهی همواره همراه او بود و تنها ابوبکر که در آن موقعیت، مضطرب و اندوهگین بود، به آرامش نیاز داشت.<ref>تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۵۹؛ تفسیر بغوی، ج۲، ص۲۵۰؛ الوسیط، ج۶، ص۲۹۲.</ref> | در این قسمت آیه، به نزول آرامش الهی تنها بر یک نفر اشاره شده است. درباره مرجع ضمیر {عَلَیهِ} دو احتمال وجود دارد: مفسران [[شیعه]]<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۵۸؛ روض الجنان، ج۹، ص۲۵۳؛ المیزان، ج۹، ص۲۷۹.</ref> و برخی مفسران [[اهل سنت]]<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۷؛ المحرر الوجیز، ج۳، ص۳۶؛ البحر المحیط، ج۵، ص۴۵.</ref> برآناند که این ضمیر به [[پیامبر]] باز میگردد. برخی از مفسران اهل سنت بازگشت این ضمیر به [[ابوبکر]] را منطقیتر پنداشتهاند؛<ref>تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۴۷.</ref> با این استدلال که پیامبر به تسکین و آرامش نیاز نداشت؛ زیرا طمأنینه و آرامش الهی همواره همراه او بود و تنها ابوبکر که در آن موقعیت، مضطرب و اندوهگین بود، به آرامش نیاز داشت.<ref>تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۵۹؛ تفسیر بغوی، ج۲، ص۲۵۰؛ الوسیط، ج۶، ص۲۹۲.</ref> | ||
علامه طباطبایی در اشکال به این استدلال، نمونههایی از آیات [[قرآن]] را ذکر کرده است که در آنها خداوند از نزول آرامش بر پیامبرش و مؤمنان سخن گفته است.<ref>المیزان، ج۹، ص۲۸۱.</ref> ؛ همانند {ثُمَّ أَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى المُؤمِنِینَ} (آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد).<ref>سوره توبه، آیه ۲۶.</ref> | علامه طباطبایی در اشکال به این استدلال، نمونههایی از آیات [[قرآن]] را ذکر کرده است که در آنها خداوند از نزول آرامش بر پیامبرش و مؤمنان سخن گفته است.<ref>المیزان، ج۹، ص۲۸۱.</ref> ؛ همانند {ثُمَّ أَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى المُؤمِنِینَ} (آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد).<ref>سوره توبه، آیه ۲۶.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش