پرش به محتوا

بقیع: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۵۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> '
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> ')
خط ۱۱: خط ۱۱:


==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
بقیع از ریشه بَقَع به زمینی گفته می‌شود که با زمین‌های مجاور متفاوت باشد و نیز زمینی که درختانش یا ریشه آن‌ها به صورت پراکنده در آن وجود داشته باشد.<ref>العین، ج1، ص184، «بقع.</ref> در منابع اسلامی به قبرستان مشهور مدینه بقیع گفته می‌شود که به علت رویش درختان خاردار غَرقَد درآن، با نام «بقیع الغرقد» نیز خوانده شده است.<ref>العین، ج1، ص184؛ النهایه، ج‌1، ص146‌، «بقع.</ref> افزون بر درختان غرقد، وجود چشمه‌سار و شوره‌گزهایی نیز در آن گزارش شده است. همچنین آورده‌اند که پشه‌های این قطعه از زمین چنان فراوان بود که هنگام غروب آفتاب، هم‌چون دودی غلیظ به نظر می‌رسید.<ref>الطبقات، ج3، ص303.</ref>
بقیع از ریشه بَقَع به زمینی گفته می‌شود که با زمین‌های مجاور متفاوت باشد و نیز زمینی که درختانش یا ریشه آن‌ها به صورت پراکنده در آن وجود داشته باشد.<ref>العین، ج1، ص184، «بقع.</ref>   در منابع اسلامی به قبرستان مشهور مدینه بقیع گفته می‌شود که به علت رویش درختان خاردار غَرقَد درآن، با نام «بقیع الغرقد» نیز خوانده شده است.<ref>العین، ج1، ص184؛ النهایه، ج‌1، ص146‌، «بقع.</ref>   افزون بر درختان غرقد، وجود چشمه‌سار و شوره‌گزهایی نیز در آن گزارش شده است. همچنین آورده‌اند که پشه‌های این قطعه از زمین چنان فراوان بود که هنگام غروب آفتاب، هم‌چون دودی غلیظ به نظر می‌رسید.<ref>الطبقات، ج3، ص303.</ref>


مکان‌های گوناگون در مدینه و پیرامون آن بقیع خوانده شده که از آن جمله می‌توان به [[بقیع الخیل]] (بازاری در مدینه)،<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص306.</ref> [[بقیع الزبیر]] (منطقه‌ای در مدینه)،<ref>معجم البلدان، ج1، ص474.</ref> بقیع الخبجبه،<ref>معجم ما استعجم، ج1، ص266؛ معجم البلدان، ج2، ص343.</ref> [[بقیع المصلی]] (محل برگزاری نمازهای عید در غرب مدینه)،<ref>معجم البلدان، ج5، ص82.</ref> [[بقیع بطحان|بقیع بُطحان]] (وادی‌ای در مدینه)<ref>الطبقات، ج4، ص80؛ معجم ما استعجم، ج1، ص258.</ref> و [[بقیع الخضمات]] (دهی نزدیک مدینه) اشاره کرد.<ref>معجم ما استعجم، ج1، ص266؛ معجم البلدان، ج5، ص302.</ref>
مکان‌های گوناگون در مدینه و پیرامون آن بقیع خوانده شده که از آن جمله می‌توان به [[بقیع الخیل]] (بازاری در مدینه)،<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص306.</ref>   [[بقیع الزبیر]] (منطقه‌ای در مدینه)،<ref>معجم البلدان، ج1، ص474.</ref>   بقیع الخبجبه،<ref>معجم ما استعجم، ج1، ص266؛ معجم البلدان، ج2، ص343.</ref>   [[بقیع المصلی]] (محل برگزاری نمازهای عید در غرب مدینه)،<ref>معجم البلدان، ج5، ص82.</ref>   [[بقیع بطحان|بقیع بُطحان]] (وادی‌ای در مدینه)<ref>الطبقات، ج4، ص80؛ معجم ما استعجم، ج1، ص258.</ref>   و [[بقیع الخضمات]] (دهی نزدیک مدینه) اشاره کرد.<ref>معجم ما استعجم، ج1، ص266؛ معجم البلدان، ج5، ص302.</ref>
برخی بقیع الخبخبه یعنی محل رویش درختان خبخبه را به عنوان نام دیگر قبرستان بقیع برشمرده‌اند.<ref>الطبقات، ج3، ص303؛ المستدرک، ج3، ص190.</ref> اما به عقیده گروهی دیگر، این محل جایی جز بقیع و نزدیک [[چاه ابی‌ایوب]] در مدینه است.<ref>معجم ما استعجم، ج1، ص265.</ref>
برخی بقیع الخبخبه یعنی محل رویش درختان خبخبه را به عنوان نام دیگر قبرستان بقیع برشمرده‌اند.<ref>الطبقات، ج3، ص303؛ المستدرک، ج3، ص190.</ref>   اما به عقیده گروهی دیگر، این محل جایی جز بقیع و نزدیک [[چاه ابی‌ایوب]] در مدینه است.<ref>معجم ما استعجم، ج1، ص265.</ref>


==جایگاه جغرافیایی==
==جایگاه جغرافیایی==
بقیع مسیر دسترسی به قبایل یهودی‌نشین<ref>الطبقات، ج3، ص241؛ سبل الهدی، ج5، ص22.</ref> و مجاور گورستان یهودیان<ref>تاریخنامه طبری، ج5، ص1398.</ref> و [[قبیله بنی‌قریظه]] بوده است.<ref>الطبقات، ج3، ص241.</ref> منابع از «[[یوم البقیع]]» به عنوان زمان یکی از جنگ‌های خونین میان دو قبیله [[اوس]] و [[خزرج]] در این منطقه یاد کرده‌اند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص37؛ الکامل، ج1، ص673.</ref>
بقیع مسیر دسترسی به قبایل یهودی‌نشین<ref>الطبقات، ج3، ص241؛ سبل الهدی، ج5، ص22.</ref>   و مجاور گورستان یهودیان<ref>تاریخنامه طبری، ج5، ص1398.</ref>   و [[قبیله بنی‌قریظه]] بوده است.<ref>الطبقات، ج3، ص241.</ref>   منابع از «[[یوم البقیع]]» به عنوان زمان یکی از جنگ‌های خونین میان دو قبیله [[اوس]] و [[خزرج]] در این منطقه یاد کرده‌اند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص37؛ الکامل، ج1، ص673.</ref>


در دوره‌هایی که در پیرامون مدینه دیوارهایی برای پاسداری از شهر کشیده شد، بقیع بیرون از حصار شهر قرار گرفت.<ref>معجم البلدان، ج5، ص82؛ المسالک و الممالک، ص18.</ref> نام‌گذاری یکی از دروازه‌های مدینه به نام بقیع، به علت نزدیکی این در به قبرستان بقیع بود.<ref>احسن التقاسیم، ص82؛ امتاع الاسماع، ج14، ص627.</ref>  
در دوره‌هایی که در پیرامون مدینه دیوارهایی برای پاسداری از شهر کشیده شد، بقیع بیرون از حصار شهر قرار گرفت.<ref>معجم البلدان، ج5، ص82؛ المسالک و الممالک، ص18.</ref>   نام‌گذاری یکی از دروازه‌های مدینه به نام بقیع، به علت نزدیکی این در به قبرستان بقیع بود.<ref>احسن التقاسیم، ص82؛ امتاع الاسماع، ج14، ص627.</ref>  


بقیع اکنون در شرق مسجدالنبی و تقریباً در فاصله 100 متری آن و وسط شهر مدینه قرار دارد. خیابان‌های ستین، عبدالعزیز و ابوذر آن را در برگرفته‌اند و خیابان [[باب العوالی]] از آن آغاز می‌شود.<ref>آثار اسلامی، ص322.</ref> همچنین یکی از درهای [[مسجدالنبی]] نیز به [[باب البقیع]] مشهور است.<ref>احسن التقاسیم، ص82؛ نزهة المشتاق، ص143.</ref>
بقیع اکنون در شرق مسجدالنبی و تقریباً در فاصله 100 متری آن و وسط شهر مدینه قرار دارد. خیابان‌های ستین، عبدالعزیز و ابوذر آن را در برگرفته‌اند و خیابان [[باب العوالی]] از آن آغاز می‌شود.<ref>آثار اسلامی، ص322.</ref>   همچنین یکی از درهای [[مسجدالنبی]] نیز به [[باب البقیع]] مشهور است.<ref>احسن التقاسیم، ص82؛ نزهة المشتاق، ص143.</ref>


==سیر شکل‌گیری و تحول==
==سیر شکل‌گیری و تحول==


با هجرت [[پیامبر]] به مدینه و گسترش این شهر، تعیین قبرستانی برای دفن اموات [[مسلمانان]] ضرورت یافت. از این رو، پیامبر(ص) در پی بازدید از مناطق گوناگون مدینه، بقیع را که در فاصله‌ای‌ اندک از جنوب شرقی مسجد نبوی و در مسیر [[باب جبرئیل]] مسجد قرار داشت،<ref>بقیع الغرقد، ص34.</ref> برگزید و فرمود: «من به این مکان فرمان یافته‌ام.»<ref>الطبقات، ج3، ص303؛ المستدرک، ج3، ص189-190.</ref>
با هجرت [[پیامبر]] به مدینه و گسترش این شهر، تعیین قبرستانی برای دفن اموات [[مسلمانان]] ضرورت یافت. از این رو، پیامبر(ص) در پی بازدید از مناطق گوناگون مدینه، بقیع را که در فاصله‌ای‌ اندک از جنوب شرقی مسجد نبوی و در مسیر [[باب جبرئیل]] مسجد قرار داشت،<ref>بقیع الغرقد، ص34.</ref>   برگزید و فرمود: «من به این مکان فرمان یافته‌ام.»<ref>الطبقات، ج3، ص303؛ المستدرک، ج3، ص189-190.</ref>


از زمان این رویداد گزارشی در دست نیست؛ ولی با توجه به هنگام وفات [[اسعد بن زراره خزرجی]] در [[شوال]] سال اول ق. و دفن او در بقیع، شاید بتوان تعیین بقیع به عنوان قبرستان مسلمانان را به سال اول ق. و پس از بنای مسجد و یا هم‌زمان با آن دانست.<ref>الطبقات، ج3، ص459؛ الاستیعاب، ج4، ص1600.</ref> برخی نویسندگان به قرینه مرثیه [[عمرو بن نعمان بیاضی]]، تاریخ دفن مردگان در بقیع را پیش از [[اسلام]] یاد کرده و گفته‌اند که با ظهور اسلام این آرامگاه به مسلمانان اختصاص یافت.<ref>معالم مکة و المدینه، ص420.</ref>
از زمان این رویداد گزارشی در دست نیست؛ ولی با توجه به هنگام وفات [[اسعد بن زراره خزرجی]] در [[شوال]] سال اول ق. و دفن او در بقیع، شاید بتوان تعیین بقیع به عنوان قبرستان مسلمانان را به سال اول ق. و پس از بنای مسجد و یا هم‌زمان با آن دانست.<ref>الطبقات، ج3، ص459؛ الاستیعاب، ج4، ص1600.</ref>   برخی نویسندگان به قرینه مرثیه [[عمرو بن نعمان بیاضی]]، تاریخ دفن مردگان در بقیع را پیش از [[اسلام]] یاد کرده و گفته‌اند که با ظهور اسلام این آرامگاه به مسلمانان اختصاص یافت.<ref>معالم مکة و المدینه، ص420.</ref>
در این دوره، بقیع پر از درختان غرقد بود. از این رو، اصحاب برای دفن مردگان خود برخی درختان را قطع می‌کردند.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص100-101.</ref> پس از دفن [[عثمان بن مظعون جحمی|عثمان بن مظعون جُمحی]] در [[ذی‌حجه]] سال دوم ق. و تاکید پیامبر بر مقام و جایگاه او،<ref>الطبقات، ج1، ص115.</ref> مسلمانان برای دفن مردگان خود در بقیع ترغیب شدند.
در این دوره، بقیع پر از درختان غرقد بود. از این رو، اصحاب برای دفن مردگان خود برخی درختان را قطع می‌کردند.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص100-101.</ref>   پس از دفن [[عثمان بن مظعون جحمی|عثمان بن مظعون جُمحی]] در [[ذی‌حجه]] سال دوم ق. و تاکید پیامبر بر مقام و جایگاه او،<ref>الطبقات، ج1، ص115.</ref>   مسلمانان برای دفن مردگان خود در بقیع ترغیب شدند.


با وفات ابراهیم، فرزند پیامبر، به سال دهم ق. و دفن وی نزدیک قبر عثمان بن مظعون، اقبال اصحاب بیشتر شد و قبایل گوناگون مدینه نیز قسمت‌هایی از بقیع را برای دفن مردگان خود اختصاص دادند و درختان آن را قطع کردند. بدین سان، بقیع شکل قبرستانی با مقبره‌های خانوادگی یافت.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص121؛ وفاء الوفاء، ج3، ص83.</ref>
با وفات ابراهیم، فرزند پیامبر، به سال دهم ق. و دفن وی نزدیک قبر عثمان بن مظعون، اقبال اصحاب بیشتر شد و قبایل گوناگون مدینه نیز قسمت‌هایی از بقیع را برای دفن مردگان خود اختصاص دادند و درختان آن را قطع کردند. بدین سان، بقیع شکل قبرستانی با مقبره‌های خانوادگی یافت.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص121؛ وفاء الوفاء، ج3، ص83.</ref>


دفن [[فاطمه بنت اسد]] مادر [[علی(ع)]]، [[عباس عموی پیامبر]]<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص127.</ref> و نیز [[امامان شیعه]]<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص111؛ مروج الذهب، ج3، ص285.</ref> در خانه [[عقیل بن ابی‌طالب]] که در غرب بقیع و در منطقه میان بقیع و مسجد قرار داشت، بیانگر آن است که مسلمانان همچنان مردگان خود را بیرون از قبرستان بقیع و در خانه‌های خود دفن می‌کردند؛ با مرگ [[عثمان بن عفان]]، از دفن وی در بقیع پیشگیری شد. به ناچار او در [[حش کوکب]]، بستانی کنار ضلع جنوب شرقی بقیع، که محل دفن یهودیان بود، دفن گشت.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص412؛ تاریخ المدینه، ج4، ص1241.</ref>
دفن [[فاطمه بنت اسد]] مادر [[علی(ع)]]، [[عباس عموی پیامبر]]<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص127.</ref>   و نیز [[امامان شیعه]]<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص111؛ مروج الذهب، ج3، ص285.</ref>   در خانه [[عقیل بن ابی‌طالب]] که در غرب بقیع و در منطقه میان بقیع و مسجد قرار داشت، بیانگر آن است که مسلمانان همچنان مردگان خود را بیرون از قبرستان بقیع و در خانه‌های خود دفن می‌کردند؛ با مرگ [[عثمان بن عفان]]، از دفن وی در بقیع پیشگیری شد. به ناچار او در [[حش کوکب]]، بستانی کنار ضلع جنوب شرقی بقیع، که محل دفن یهودیان بود، دفن گشت.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص412؛ تاریخ المدینه، ج4، ص1241.</ref>
==گسترش بقیع==
==گسترش بقیع==
به گزارشی، [[معاویه]] در فرمانی به [[مروان بن حکم]]، او را مامور الحاق حَش کوکب به قبرستان کرد.<ref>شرح نهج البلاغه، ج10، ص7.</ref> [[ابن‌عساکر]] که گرایش اموی دارد، خرید و الحاق حش کوکب به بقیع را به عثمان نسبت داده<ref>تاریخ دمشق، ج39، ص520.</ref> و [[ابن‌شبه]] این الحاق را بدون یاد کردن از نام معاویه، به [[بنی‌امیه]] نسبت داده است.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص113.</ref> این مکان بعدها به آرامگاه بنی‌امیه تبدیل شد.
به گزارشی، [[معاویه]] در فرمانی به [[مروان بن حکم]]، او را مامور الحاق حَش کوکب به قبرستان کرد.<ref>شرح نهج البلاغه، ج10، ص7.</ref>   [[ابن‌عساکر]] که گرایش اموی دارد، خرید و الحاق حش کوکب به بقیع را به عثمان نسبت داده<ref>تاریخ دمشق، ج39، ص520.</ref>   و [[ابن‌شبه]] این الحاق را بدون یاد کردن از نام معاویه، به [[بنی‌امیه]] نسبت داده است.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص113.</ref>   این مکان بعدها به آرامگاه بنی‌امیه تبدیل شد.


بر پایه گزارشی، هنگام وفات [[ابوسعید خدری|ابو‌سعید خُدری]] به سال 74ق.<ref>البدایة و النهایه، ج9، ص4؛ شذرات‏ الذهب، ج1، ص311.</ref> هنوز در بقیع که در آن هنگام افزون بر وسعت دوران پیامبر، حش کوکب هم به آن پیوسته بود، جای خالی یافت می‌شد؛ زیرا بر پایه وصیت ابوسعید، او را در دورترین نقطه بقیع که کسی دفن نشده بود، به خاک سپردند.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص97.</ref>
بر پایه گزارشی، هنگام وفات [[ابوسعید خدری|ابو‌سعید خُدری]] به سال 74ق.<ref>البدایة و النهایه، ج9، ص4؛ شذرات‏ الذهب، ج1، ص311.</ref>   هنوز در بقیع که در آن هنگام افزون بر وسعت دوران پیامبر، حش کوکب هم به آن پیوسته بود، جای خالی یافت می‌شد؛ زیرا بر پایه وصیت ابوسعید، او را در دورترین نقطه بقیع که کسی دفن نشده بود، به خاک سپردند.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص97.</ref>
به تدریج خانه‌هایی که برخی [[صحابه]] در بقیع یا زمین‌های میان بقیع و [[مسجدالنبی]] ساخته بودند و برخی از آن‌ها به صورت آرامگاه خانوادگی درآمده بود، همچون خانه‌های عقیل بن ابی‌طالب،<ref>الطبقات، ج4، ص33.</ref> [[محمد بن حنفیه]]<ref>الطبقات، ج5، ص83.</ref> و [[ابن‌افلح]]<ref>تاریخ طبری، ج7، ص587؛ مقاتل الطالبیین، ص372.</ref> به قبرستان افزوده شد.
به تدریج خانه‌هایی که برخی [[صحابه]] در بقیع یا زمین‌های میان بقیع و [[مسجدالنبی]] ساخته بودند و برخی از آن‌ها به صورت آرامگاه خانوادگی درآمده بود، همچون خانه‌های عقیل بن ابی‌طالب،<ref>الطبقات، ج4، ص33.</ref>   [[محمد بن حنفیه]]<ref>الطبقات، ج5، ص83.</ref>   و [[ابن‌افلح]]<ref>تاریخ طبری، ج7، ص587؛ مقاتل الطالبیین، ص372.</ref>   به قبرستان افزوده شد.


از زمان دقیق این گسترش‌ها گزارشی در دست نیست؛ خانه‌ها و کوچه‌هایی که به تدریج بقیع العمات (محل دفن عمه‌های پیامبر) را از قبرستان بقیع جدا کرده بودند، به سال 1373ق.<ref>بقیع الغرقد، ص36.</ref> ویران شدند. این بخش به مساحت تقریبی 3500 متر مربع و نیز کوچه میان آن‌ها که زقاق العمات نام داشت، با مساحت 824 متر مربع به بقیع پیوست و مساحت بقیع به 15000متر مربع (150* 100 متر) افزایش یافت.<ref>بقیع الغرقد، ص35-36؛ معالم مکة و المدینه، ص420.</ref>
از زمان دقیق این گسترش‌ها گزارشی در دست نیست؛ خانه‌ها و کوچه‌هایی که به تدریج بقیع العمات (محل دفن عمه‌های پیامبر) را از قبرستان بقیع جدا کرده بودند، به سال 1373ق.<ref>بقیع الغرقد، ص36.</ref>   ویران شدند. این بخش به مساحت تقریبی 3500 متر مربع و نیز کوچه میان آن‌ها که زقاق العمات نام داشت، با مساحت 824 متر مربع به بقیع پیوست و مساحت بقیع به 15000متر مربع (150* 100 متر) افزایش یافت.<ref>بقیع الغرقد، ص35-36؛ معالم مکة و المدینه، ص420.</ref>


به سال 1385ق. قطعه‌ای مثلث شکل در شمال بقیع که متعلق به شهرداری بود، با مساحت 1612 متر مربع افزوده شد.<ref>فصول من تاریخ المدینه، ص173؛ معالم مکة و المدینه، ص420.</ref> با گسترش دوم سعودی، مساحت بقیع به 180000متر مربع افزایش یافت.<ref>المجموعة المصوره، ج3، ص461.</ref>
به سال 1385ق. قطعه‌ای مثلث شکل در شمال بقیع که متعلق به شهرداری بود، با مساحت 1612 متر مربع افزوده شد.<ref>فصول من تاریخ المدینه، ص173؛ معالم مکة و المدینه، ص420.</ref>   با گسترش دوم سعودی، مساحت بقیع به 180000متر مربع افزایش یافت.<ref>المجموعة المصوره، ج3، ص461.</ref>


==فضیلت و اهمیت ==
==فضیلت و اهمیت ==


از [[پیامبر(ص)]] گزارش شده که به وی امر شد تا برای اهل بقیع آمرزش بخواهد و بر آن‌ها درود فرستد.<ref>الارشاد، ج1، ص181؛ وفاء الوفاء، ج3، ص77.</ref> در روایتی دیگر از وی آمده که هفتاد هزار تن با صفات نیکو از بقیع محشور می‌شوند.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص89-90؛ وفاء الوفاء، ج3، ص79.</ref>
از [[پیامبر(ص)]] گزارش شده که به وی امر شد تا برای اهل بقیع آمرزش بخواهد و بر آن‌ها درود فرستد.<ref>الارشاد، ج1، ص181؛ وفاء الوفاء، ج3، ص77.</ref>   در روایتی دیگر از وی آمده که هفتاد هزار تن با صفات نیکو از بقیع محشور می‌شوند.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص89-90؛ وفاء الوفاء، ج3، ص79.</ref>


بر پایه گزارشی دیگر، او بشارت داد که کسانی که در بقیع دفن شوند، مورد شفاعت یا گواهی وی قرار خواهند گرفت.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص97.</ref> پیامبر هر شبِ جمعه به بقیع می‌رفت و برای اموات بقیع طلب آمرزش می‌کرد.<ref>کامل الزیارات، ص530.</ref> گزارش‌هایی بسیار از حضور پیامبر و سخنان<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص200-201.</ref> و نمازهای او از جمله [[نماز استسقاء]]<ref>کنز العمال، ج8، ص435-436.</ref> و [[نماز عید]]<ref>الکافی، ج3، ص460؛ التهذیب، ج3، ص129.</ref> در بقیع حکایت دارند.
بر پایه گزارشی دیگر، او بشارت داد که کسانی که در بقیع دفن شوند، مورد شفاعت یا گواهی وی قرار خواهند گرفت.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص97.</ref>   پیامبر هر شبِ جمعه به بقیع می‌رفت و برای اموات بقیع طلب آمرزش می‌کرد.<ref>کامل الزیارات، ص530.</ref>   گزارش‌هایی بسیار از حضور پیامبر و سخنان<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص200-201.</ref>   و نمازهای او از جمله [[نماز استسقاء]]<ref>کنز العمال، ج8، ص435-436.</ref>   و [[نماز عید]]<ref>الکافی، ج3، ص460؛ التهذیب، ج3، ص129.</ref>   در بقیع حکایت دارند.


پیامبر در واپسین سال زندگانی خود از سوی [[خداوند]] دوبار مامور شد تا به بقیع رود و برای اموات بقیع طلب آمرزش کند. در دومین حضور، در حالی که مریض بود، همراه با حضرت علی(ع) و [[فضل بن عباس]] و گروهی از صحابه به بقیع رفت و اموات را با عباراتی خطاب نمود و از وفات خود خبر داد.<ref>ارشاد القلوب، ج1، ص33.</ref>
پیامبر در واپسین سال زندگانی خود از سوی [[خداوند]] دوبار مامور شد تا به بقیع رود و برای اموات بقیع طلب آمرزش کند. در دومین حضور، در حالی که مریض بود، همراه با حضرت علی(ع) و [[فضل بن عباس]] و گروهی از صحابه به بقیع رفت و اموات را با عباراتی خطاب نمود و از وفات خود خبر داد.<ref>ارشاد القلوب، ج1، ص33.</ref>
بر پایه گزارش برخی منابع، [[حضرت فاطمه]] دخت گرامی پیامبر پس از رحلت پدر بزرگوارش هر روز با دیده گریان به بقیع می‌رفت و در [[بیت الاحزان]] به سوگواری برای او می‌پرداخت.<ref>رحلة ابن جبیر، ص155.</ref> محل نماز خواندن حضرت زهرا در مسجدی در بقیع مشخص بوده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص577.</ref>
بر پایه گزارش برخی منابع، [[حضرت فاطمه]] دخت گرامی پیامبر پس از رحلت پدر بزرگوارش هر روز با دیده گریان به بقیع می‌رفت و در [[بیت الاحزان]] به سوگواری برای او می‌پرداخت.<ref>رحلة ابن جبیر، ص155.</ref>   محل نماز خواندن حضرت زهرا در مسجدی در بقیع مشخص بوده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص577.</ref>


==توجه اهل بیت به بقیع==
==توجه اهل بیت به بقیع==


بقیع مورد توجه [[اهل بیت]] نیز بوده و گزارش‌هایی از زیارت بقیع از جانب اهل بیت در منابع یاد شده است.<ref>البدایة و النهایه، ج8، ص228؛ القاب الرسول، ص58.</ref> همچنین برخی منابع کراماتی از امامان را که در بقیع ظهور یافته، ثبت کرده‌اند.<ref>الثاقب، ص370-371؛ بحار الانوار، ج48، ص85.</ref> دانشورانی بسیار از [[شیعه]]<ref>المهذب، ج1، ص283؛ شرائع الاسلام، ج1، ص210؛ الرسائل العشر، ص272.</ref> و [[سنی]]<ref>مغنی المحتاج، ج1، ص513؛ کشاف القناع، ج2، ص601.</ref> به استحباب زیارت بقیع فتوا داده‌اند؛ اهمیت بقیع نزد مسلمانان به گونه‌ای بود که برخی با صرف هزینه‌های بسیار، به رغم نبود امکانات، جنازه عزیزانشان را برای دفن در بقیع از دورترین نقاط جهان اسلام بدان جا منتقل می‌کردند. از آن جمله می‌توان به انتقال جنازه [[امیر چوپان]] به بقیع اشاره کرد.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100.</ref>
بقیع مورد توجه [[اهل بیت]] نیز بوده و گزارش‌هایی از زیارت بقیع از جانب اهل بیت در منابع یاد شده است.<ref>البدایة و النهایه، ج8، ص228؛ القاب الرسول، ص58.</ref>   همچنین برخی منابع کراماتی از امامان را که در بقیع ظهور یافته، ثبت کرده‌اند.<ref>الثاقب، ص370-371؛ بحار الانوار، ج48، ص85.</ref>   دانشورانی بسیار از [[شیعه]]<ref>المهذب، ج1، ص283؛ شرائع الاسلام، ج1، ص210؛ الرسائل العشر، ص272.</ref>   و [[سنی]]<ref>مغنی المحتاج، ج1، ص513؛ کشاف القناع، ج2، ص601.</ref>   به استحباب زیارت بقیع فتوا داده‌اند؛ اهمیت بقیع نزد مسلمانان به گونه‌ای بود که برخی با صرف هزینه‌های بسیار، به رغم نبود امکانات، جنازه عزیزانشان را برای دفن در بقیع از دورترین نقاط جهان اسلام بدان جا منتقل می‌کردند. از آن جمله می‌توان به انتقال جنازه [[امیر چوپان]] به بقیع اشاره کرد.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100.</ref>
با توجه به تاکیدهای پیامبر، زیارت قبور بقیع در طول تاریخ اسلام همواره مورد اهتمام مسلمانان بوده و حاکمان نیز به آن توجه نشان داده‌اند. در دوره [[امویان]]، حش کوکب به بقیع پیوست و سنگی که به دست پیامبر بر قبر عثمان بن مظعون قرار داده شده بود، به قبر عثمان بن عفان انتقال یافت.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص98-99.</ref>
با توجه به تاکیدهای پیامبر، زیارت قبور بقیع در طول تاریخ اسلام همواره مورد اهتمام مسلمانان بوده و حاکمان نیز به آن توجه نشان داده‌اند. در دوره [[امویان]]، حش کوکب به بقیع پیوست و سنگی که به دست پیامبر بر قبر عثمان بن مظعون قرار داده شده بود، به قبر عثمان بن عفان انتقال یافت.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص98-99.</ref>


==آداب و کیفیت زیارت ==
==آداب و کیفیت زیارت ==


از جمله آداب زیارت بقیع، به غسل نمودن<ref>التهذیب، ج6، ص79؛ المقنعه، ص475؛ المختصر النافع، ص98.</ref> و خواندن هشت رکعت نماز زیارت (برای هر امام دو رکعت) اشاره شده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص577؛ منتهی المطلب، ج2، ص894.</ref>
از جمله آداب زیارت بقیع، به غسل نمودن<ref>التهذیب، ج6، ص79؛ المقنعه، ص475؛ المختصر النافع، ص98.</ref>   و خواندن هشت رکعت نماز زیارت (برای هر امام دو رکعت) اشاره شده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص577؛ منتهی المطلب، ج2، ص894.</ref>
عباراتی از پیامبر(ص) در زیارت اهل بقیع گزارش شده است؛ از جمله: «السّلام علیکم اهل الدیار رحمکم الله»؛  «سلام بر شما اهل قبور؛ خداوند رحمتتان کند.»<ref>کامل الزیارات، ص530.</ref>
عباراتی از پیامبر(ص) در زیارت اهل بقیع گزارش شده است؛ از جمله: «السّلام علیکم اهل الدیار رحمکم الله»؛  «سلام بر شما اهل قبور؛ خداوند رحمتتان کند.»<ref>کامل الزیارات، ص530.</ref>


در گزارشی دیگر، پیامبر اموات بقیع را با این عبارت خطاب نمود: «السَّلَامُ عَلَی اَهْلِ الدِّیَارِ مَنْ فِیهَا مِنَ المُسْلِمِینَ، دَارِ قَوْمٍ مَیِّتِینَ، وَاِنَّا فِی آثَارِهِمْ ـ اَوْ قَالَ ـ: فِی آثَارِکُمْ لَلَاحِقُونَ»؛  «سلام بر مسلمانان از این سرزمین و بر کسانی که در خانه‌های مردگان مسکن دارند و ما نیز پس از آنان روانیم».<ref>المصنف، عبدالرزاق، ج3، ص574.</ref>
در گزارشی دیگر، پیامبر اموات بقیع را با این عبارت خطاب نمود: «السَّلَامُ عَلَی اَهْلِ الدِّیَارِ مَنْ فِیهَا مِنَ المُسْلِمِینَ، دَارِ قَوْمٍ مَیِّتِینَ، وَاِنَّا فِی آثَارِهِمْ ـ اَوْ قَالَ ـ: فِی آثَارِکُمْ لَلَاحِقُونَ»؛  «سلام بر مسلمانان از این سرزمین و بر کسانی که در خانه‌های مردگان مسکن دارند و ما نیز پس از آنان روانیم».<ref>المصنف، عبدالرزاق، ج3، ص574.</ref>
[[عایشه]] از حضور شبانه پیامبر در بقیع و آمرزش‌خواهی برای اموات آن گزارش داده است. آن گاه که وی چگونگی زیارت بقیع را از پیامبر جویا شد، او در جواب فرمود: «قولی: السَّلَامُ عَلَی اَهْلِ الدِّیَارِ مِنَ المُؤْمِنِینَ وَالمُسْلِمِینَ وَیَرْحَمُ اللهُ المُسْتَقْدِمِینَ مِنَّا وَالمُسْتَاخرین وَاِنَّا اِنْ شَاءَ اللهُ بِکُمْ لَلَاحِقُونَ»<ref>صحیح مسلم، ج2، ص64.</ref>؛ «بگو: سلام بر اهل سرزمین از [[مؤمنان]] و [[مسلمانان]]. خداوند رحمت کند پیشی گیرندگان بر ما و کسانی را که پس از ما خواهند آمد. ما به خواست خدا به شما خواهیم پیوست».   
[[عایشه]] از حضور شبانه پیامبر در بقیع و آمرزش‌خواهی برای اموات آن گزارش داده است. آن گاه که وی چگونگی زیارت بقیع را از پیامبر جویا شد، او در جواب فرمود: «قولی: السَّلَامُ عَلَی اَهْلِ الدِّیَارِ مِنَ المُؤْمِنِینَ وَالمُسْلِمِینَ وَیَرْحَمُ اللهُ المُسْتَقْدِمِینَ مِنَّا وَالمُسْتَاخرین وَاِنَّا اِنْ شَاءَ اللهُ بِکُمْ لَلَاحِقُونَ»<ref>صحیح مسلم، ج2، ص64.</ref> ؛ «بگو: سلام بر اهل سرزمین از [[مؤمنان]] و [[مسلمانان]]. خداوند رحمت کند پیشی گیرندگان بر ما و کسانی را که پس از ما خواهند آمد. ما به خواست خدا به شما خواهیم پیوست».   
برای زیارت امامان بقیع آداب و زیارتنامه ویژه روایت شده است.<ref>الکافی، ج4، ص559؛ المقنعه، ص475-476.</ref> [[ابراهیم فرزند رسول خدا(ص)]] و نیز [[فاطمه بنت اسد]] مادر گرامی [[امیرالمؤمنین]] دارای زیارتنامه‌های ویژه هستند.<ref>بحار الانوار، ج97، ص217-219.</ref>
برای زیارت امامان بقیع آداب و زیارتنامه ویژه روایت شده است.<ref>الکافی، ج4، ص559؛ المقنعه، ص475-476.</ref>   [[ابراهیم فرزند رسول خدا(ص)]] و نیز [[فاطمه بنت اسد]] مادر گرامی [[امیرالمؤمنین]] دارای زیارتنامه‌های ویژه هستند.<ref>بحار الانوار، ج97، ص217-219.</ref>
==شیوه دفن در قبرستان بقیع==
==شیوه دفن در قبرستان بقیع==


پیامبر(ص) پس از دفن [[عثمان بن مظعون]]، سنگی را بالای قبرش گذاشت تا قبرش شناخته شود و دیگر مسلمانان کنار او دفن شوند.<ref>الطبقات، ج3، ص305.</ref> این سنگ بزرگ تا هنگام حکمرانی مروان بر مدینه وجود داشت. او این سنگ را به گوشه‌ای پرتاب کرد تا قبر عثمان بن مظعون مشخص نباشد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص102.</ref>
پیامبر(ص) پس از دفن [[عثمان بن مظعون]]، سنگی را بالای قبرش گذاشت تا قبرش شناخته شود و دیگر مسلمانان کنار او دفن شوند.<ref>الطبقات، ج3، ص305.</ref>   این سنگ بزرگ تا هنگام حکمرانی مروان بر مدینه وجود داشت. او این سنگ را به گوشه‌ای پرتاب کرد تا قبر عثمان بن مظعون مشخص نباشد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص102.</ref>


پیامبر(ص) فرزندش ابراهیم را همانند عثمان دفن کرد و بدن او را در لحد با آجر پوشاند و پس از دفن، بر آن آب پاشید و بالای قبرش ایستاد و بر او سلام داد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص99؛ وفاء الوفاء، ج3، ص82.</ref>
پیامبر(ص) فرزندش ابراهیم را همانند عثمان دفن کرد و بدن او را در لحد با آجر پوشاند و پس از دفن، بر آن آب پاشید و بالای قبرش ایستاد و بر او سلام داد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص99؛ وفاء الوفاء، ج3، ص82.</ref>


در بقیع مردگان با فاصله بسیار از یکدیگر دفن می‌شدند و قبر مردان با یک سنگ در بالای سر و قبر زنان با دو سنگ در بالا و پایین مشخص می‌شد.<ref>آثار اسلامی، ص332.</ref> بر سنگ‌ مزارهای بقیع مطالبی نیز نگاشته می‌شد که از آن جمله می‌توان به برخی ابیات شاعر تونسی [[ابوالبرکات سعدی]] (م. 734ق.)  اشاره کرد:
در بقیع مردگان با فاصله بسیار از یکدیگر دفن می‌شدند و قبر مردان با یک سنگ در بالای سر و قبر زنان با دو سنگ در بالا و پایین مشخص می‌شد.<ref>آثار اسلامی، ص332.</ref>   بر سنگ‌ مزارهای بقیع مطالبی نیز نگاشته می‌شد که از آن جمله می‌توان به برخی ابیات شاعر تونسی [[ابوالبرکات سعدی]] (م. 734ق.)  اشاره کرد:


حضرنا مسجد الهادی الشفیـــع
حضرنا مسجد الهادی الشفیـــع
خط ۸۳: خط ۸۳:
نبی الهدی المبعوث من آل‌هاشم
نبی الهدی المبعوث من آل‌هاشم


علیه صلاة الله فی السر والجهر<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص206.</ref>
علیه صلاة الله فی السر والجهر<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص206.</ref>


به پیشگاه راهنمای شفاعت‌گر آمدیم تا در بقیع دفن شویم. اگر قبرم در بقیع در [[مدینه]] باشد، بی‌تردید در حمایت پیامبر هستم؛ پیامبری که از [[خاندان‌ هاشم]] مبعوث شد و درود خداوند در نهان و آشکار بر او باد!
به پیشگاه راهنمای شفاعت‌گر آمدیم تا در بقیع دفن شویم. اگر قبرم در بقیع در [[مدینه]] باشد، بی‌تردید در حمایت پیامبر هستم؛ پیامبری که از [[خاندان‌ هاشم]] مبعوث شد و درود خداوند در نهان و آشکار بر او باد!
خط ۸۹: خط ۸۹:
==مدفونان ==
==مدفونان ==


گزارش‌ها از [[اسعد بن زراره خزرجی]]<ref>الثقات، ج1، ص135-136؛ المستدرک، ج3، ص186.</ref> یا عثمان بن مظعون قرشی صحابی مشهور<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج7، ص264؛ معجم البلدان، ج4، ص471؛ فتح الباری، ج9، ص102.</ref> به عنوان نخستین مدفون در بقیع یاد کرده‌اند. [[ابن‌شبه]]، اسعد را نخستین انصاری و عثمان را نخستین مهاجر مدفون در بقیع دانسته است.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص96، 102.</ref> بقیع آرامگاه برخی [[امامان شیعه]]، گروهی از [[صحابه رسول خدا]]، [[تابعان]]، دانشوران و سادات است که از آن جمله‌اند:
گزارش‌ها از [[اسعد بن زراره خزرجی]]<ref>الثقات، ج1، ص135-136؛ المستدرک، ج3، ص186.</ref>   یا عثمان بن مظعون قرشی صحابی مشهور<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج7، ص264؛ معجم البلدان، ج4، ص471؛ فتح الباری، ج9، ص102.</ref>   به عنوان نخستین مدفون در بقیع یاد کرده‌اند. [[ابن‌شبه]]، اسعد را نخستین انصاری و عثمان را نخستین مهاجر مدفون در بقیع دانسته است.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص96، 102.</ref>   بقیع آرامگاه برخی [[امامان شیعه]]، گروهی از [[صحابه رسول خدا]]، [[تابعان]]، دانشوران و سادات است که از آن جمله‌اند:
===اهل بیت و بستگان رسول خدا===
===اهل بیت و بستگان رسول خدا===
[[پرونده:قبور ائمه بقیع قبل از تخریب.png|300px|thumb|left|قبور ائمه بقیع]]
[[پرونده:قبور ائمه بقیع قبل از تخریب.png|300px|thumb|left|قبور ائمه بقیع]]


[[امام حسن مجتبی(ع)]]، [[امام علی بن حسین زین العابدین(ع)]]، [[امام محمد باقر(ع)]] و [[امام جعفر صادق(ع)]] همراه [[فاطمه بنت اسد]] مادر [[امام علی(ع)]]<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص85، 95.</ref> و [[عباس عموی پیامبر]]<ref>الطبقات، ج4، ص24؛ وفاء الوفاء، ج3، ص95.</ref> که روبه‌روی در ورودی اصلی بقیع به سوی جنوب در سمت راست دفن شده‌اند.<ref>مروج الذهب، ج3، ص286.</ref> دختران رسول خدا [[زینب دختر پیامبر|زینب]]،<ref>الاستیعاب، ج4، ص1853؛ اسد الغابه، ج6، ص130؛ الاصابه، ج8، ص151.</ref> [[رقیه دختر پیامبر|رقیه]]<ref>الاستیعاب، ج4، ص1839-1840؛ اسد الغابه، ج6، ص114-115.</ref>و‌ [[ام‌کثوم دختر پیامبر|ام‌کلثوم]]<ref>الاستیعاب، ج4، ص1839-1841؛ اسد الغابه، ج6، ص113-114؛ الاصابه، ج8، ص138-139.</ref> در برابر در اصلی با‌ اندک فاصله‌ای از آن دفن شده‌اند.
[[امام حسن مجتبی(ع)]]، [[امام علی بن حسین زین العابدین(ع)]]، [[امام محمد باقر(ع)]] و [[امام جعفر صادق(ع)]] همراه [[فاطمه بنت اسد]] مادر [[امام علی(ع)]]<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص85، 95.</ref>   و [[عباس عموی پیامبر]]<ref>الطبقات، ج4، ص24؛ وفاء الوفاء، ج3، ص95.</ref>   که روبه‌روی در ورودی اصلی بقیع به سوی جنوب در سمت راست دفن شده‌اند.<ref>مروج الذهب، ج3، ص286.</ref>   دختران رسول خدا [[زینب دختر پیامبر|زینب]]،<ref>الاستیعاب، ج4، ص1853؛ اسد الغابه، ج6، ص130؛ الاصابه، ج8، ص151.</ref>   [[رقیه دختر پیامبر|رقیه]]<ref>الاستیعاب، ج4، ص1839-1840؛ اسد الغابه، ج6، ص114-115.</ref> و‌ [[ام‌کثوم دختر پیامبر|ام‌کلثوم]]<ref>الاستیعاب، ج4، ص1839-1841؛ اسد الغابه، ج6، ص113-114؛ الاصابه، ج8، ص138-139.</ref>   در برابر در اصلی با‌ اندک فاصله‌ای از آن دفن شده‌اند.


[[عقیل بن ابی‌طالب]]،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص96؛ تاریخ حرم ائمه بقیع، ص250.</ref> [[عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب]]،<ref>الغارات، ص694؛ وفاء الوفاء، ج3، ص97.</ref> [[حلیمه سعدیه]] دایه رسول خدا<ref>الاستیعاب، ج4، ص1813؛ اسد الغابه، ج6، ص67-68؛ ج8، ص87.</ref>
[[عقیل بن ابی‌طالب]]،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص96؛ تاریخ حرم ائمه بقیع، ص250.</ref>   [[عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب]]،<ref>الغارات، ص694؛ وفاء الوفاء، ج3، ص97.</ref>   [[حلیمه سعدیه]] دایه رسول خدا<ref>الاستیعاب، ج4، ص1813؛ اسد الغابه، ج6، ص67-68؛ ج8، ص87.</ref>
و صفیه عمه پیامبر<ref>اسد الغابه، ج6، ص172-173.</ref> نیز از مدفونان بقیع هستند.
و صفیه عمه پیامبر<ref>اسد الغابه، ج6، ص172-173.</ref>   نیز از مدفونان بقیع هستند.
با وجود شهرت دفن [[عاتکه]] عمه دیگر پیامبر در بقیع<ref>فصول من تاریخ المدینه، ص170.</ref> منابع تاریخی گزارشی در این زمینه ارائه نداده‌اند. [[‌ام‌سلمه]]، [[حفصه]]، [[زینب بنت جحش]]، [[زینب بنت خزیمه]]، [[صفیه بنت حیی]]، [[عایشه بنت ابی‌بکر]]، و [[ماریه قبطیه]] از همسران پیامبر در شمال قبور دختران پیامبر در فاصله هشت متری سمت راست دفن شده‌اند.<ref>الطبقات، ج8، ص37.</ref>
با وجود شهرت دفن [[عاتکه]] عمه دیگر پیامبر در بقیع<ref>فصول من تاریخ المدینه، ص170.</ref>   منابع تاریخی گزارشی در این زمینه ارائه نداده‌اند. [[‌ام‌سلمه]]، [[حفصه]]، [[زینب بنت جحش]]، [[زینب بنت خزیمه]]، [[صفیه بنت حیی]]، [[عایشه بنت ابی‌بکر]]، و [[ماریه قبطیه]] از همسران پیامبر در شمال قبور دختران پیامبر در فاصله هشت متری سمت راست دفن شده‌اند.<ref>الطبقات، ج8، ص37.</ref>
===صحابه و تابعین===
===صحابه و تابعین===


[[ابوسعید خدری]]،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص199.</ref> [[عثمان بن عفان]]،<ref>اسد الغابه، ج3، ص491؛ الاصابه، ج4، ص379؛ الاعلام، ج4، ص210.</ref> [[سعد بن ابی‌وقاص]]،<ref>الاستیعاب، ج2، ص610؛ البدایة و النهایه، ج8، ص78.</ref> [[سعد بن معاذ]]،<ref>المنتظم، ج3، ص247.</ref> [[عبدالله بن مسعود]]،<ref>الاستیعاب، ج3، ص994.</ref> [[کلثوم بن هدم|کلثوم بن هِدم]]،<ref>سبل الهدی، ج12، ص53.</ref> [[خنیس بن حذافه]]،<ref>الطبقات، ج3، ص300.</ref> [[مقداد بن عمرو]]<ref>الثقات، ج2، ص254.</ref> و نیز برخی [[شهدای احد|شهدای اُحد]] (3ق.)<ref>المغازی، ج1، ص312.</ref> از جمله صحابه مدفون در بقیع‌ هستند.
[[ابوسعید خدری]]،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص199.</ref>   [[عثمان بن عفان]]،<ref>اسد الغابه، ج3، ص491؛ الاصابه، ج4، ص379؛ الاعلام، ج4، ص210.</ref>   [[سعد بن ابی‌وقاص]]،<ref>الاستیعاب، ج2، ص610؛ البدایة و النهایه، ج8، ص78.</ref>   [[سعد بن معاذ]]،<ref>المنتظم، ج3، ص247.</ref>   [[عبدالله بن مسعود]]،<ref>الاستیعاب، ج3، ص994.</ref>   [[کلثوم بن هدم|کلثوم بن هِدم]]،<ref>سبل الهدی، ج12، ص53.</ref>   [[خنیس بن حذافه]]،<ref>الطبقات، ج3، ص300.</ref>   [[مقداد بن عمرو]]<ref>الثقات، ج2، ص254.</ref>   و نیز برخی [[شهدای احد|شهدای اُحد]] (3ق.)<ref>المغازی، ج1، ص312.</ref>   از جمله صحابه مدفون در بقیع‌ هستند.
===شخصیت‌های اسلامی===
===شخصیت‌های اسلامی===


[[مالک بن انس]] (م. 179ق) رئیس مذهب [[مالکی]]،<ref>المعارف، ص498-499؛ وفاء الوفاء، ج3، ص102.</ref> محمد بن علی بن ابی‌منصور مشهور به [[جمال‌الدین جواد اصفهانی]] (م. 559ق.)  وزیر زنگیان [[موصل]] و [[شام]]،<ref>وفیات الاعیان، ج5، ص143.</ref> [[ابوشجاع ظهیرالدین]] (م. 488ق.)<ref>سیر اعلام النبلاء، ج19، ص30؛ البدایة و النهایه، ج12، ص150.</ref> وزیر [[آل بویه]] و نویسنده ذیل [[تجارب الامم]]، [[سمهودی]] (م. 911ق.)  مؤلف [[وفاء الوفاء]]،<ref>عبقات الانوار، ج8، ص359.</ref> [[ابوالفضل شهاب‌الدین نویری]] از مجاوران [[بیت‌الله الحرام]] که در مدینه وفات یافت،<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص114.</ref> [[جعفر بن حسن برزنجی]] (م. 1317ق.) مؤلف [[مولد النبی]]،<ref>الکنی و الالقاب، ج2، ص77؛ الذریعه، ج5، ص21-22.</ref> [[عبدالقادر بن توفیق شلبی]] (م. 1369ق.) رئیس حنفیان مدینه<ref>الاعلام، ج4، ص38.</ref> و [[سیدمحمدتقی طالقانی]] (م. 1376ق.)  نماینده [[آیت‌الله بروجردی]] در مدینه<ref>گنجینه دانشمندان، ج7، ص66.</ref> از جمله مدفونان بقیع به شمار می‌روند.
[[مالک بن انس]] (م. 179ق) رئیس مذهب [[مالکی]]،<ref>المعارف، ص498-499؛ وفاء الوفاء، ج3، ص102.</ref>   محمد بن علی بن ابی‌منصور مشهور به [[جمال‌الدین جواد اصفهانی]] (م. 559ق.)  وزیر زنگیان [[موصل]] و [[شام]]،<ref>وفیات الاعیان، ج5، ص143.</ref>   [[ابوشجاع ظهیرالدین]] (م. 488ق.)<ref>سیر اعلام النبلاء، ج19، ص30؛ البدایة و النهایه، ج12، ص150.</ref>   وزیر [[آل بویه]] و نویسنده ذیل [[تجارب الامم]]، [[سمهودی]] (م. 911ق.)  مؤلف [[وفاء الوفاء]]،<ref>عبقات الانوار، ج8، ص359.</ref>   [[ابوالفضل شهاب‌الدین نویری]] از مجاوران [[بیت‌الله الحرام]] که در مدینه وفات یافت،<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص114.</ref>   [[جعفر بن حسن برزنجی]] (م. 1317ق.) مؤلف [[مولد النبی]]،<ref>الکنی و الالقاب، ج2، ص77؛ الذریعه، ج5، ص21-22.</ref>   [[عبدالقادر بن توفیق شلبی]] (م. 1369ق.) رئیس حنفیان مدینه<ref>الاعلام، ج4، ص38.</ref>   و [[سیدمحمدتقی طالقانی]] (م. 1376ق.)  نماینده [[آیت‌الله بروجردی]] در مدینه<ref>گنجینه دانشمندان، ج7، ص66.</ref>   از جمله مدفونان بقیع به شمار می‌روند.
==بقعه‌های بقیع==
==بقعه‌های بقیع==
[[پرونده:نگاره ای از بقیع از قرن دهم هجری.jpg|250px|thumb|left|نگاره‌‌ای از گنبدهای بقیع، ترسیم شده در قرن دهم هجری]]
[[پرونده:نگاره ای از بقیع از قرن دهم هجری.jpg|250px|thumb|left|نگاره‌‌ای از گنبدهای بقیع، ترسیم شده در قرن دهم هجری]]
به تدریج بر برخی از قبور بقیع، گنبدها و نشانه‌هایی ساخته شد. ابن‌شبه به گزارش از [[ابن‌زباله]] (م. 200ق.) از وجود مسجدی بر قبر عباس بن عبدالمطلب و امامان شیعه خبر می‌دهد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص126-127.</ref> سفرنامه‌نویسانی چون [[ابن‌جبیر]] (م. 612ق.)،<ref>رحلة ابن جبیر، ص155.</ref> [[ابن‌نجار]] (م. 643ق.)<ref>اخبار مدینة الرسول، ص153.</ref> و [[ابن‌بطوطه]] (م. 779ق.)<ref>رحلة ابن بطوطه، ج1، ص360-361.</ref> نیز از این آثار یاد کرده‌اند.
به تدریج بر برخی از قبور بقیع، گنبدها و نشانه‌هایی ساخته شد. ابن‌شبه به گزارش از [[ابن‌زباله]] (م. 200ق.) از وجود مسجدی بر قبر عباس بن عبدالمطلب و امامان شیعه خبر می‌دهد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص126-127.</ref>   سفرنامه‌نویسانی چون [[ابن‌جبیر]] (م. 612ق.)،<ref>رحلة ابن جبیر، ص155.</ref>   [[ابن‌نجار]] (م. 643ق.)<ref>اخبار مدینة الرسول، ص153.</ref>   و [[ابن‌بطوطه]] (م. 779ق.)<ref>رحلة ابن بطوطه، ج1، ص360-361.</ref>   نیز از این آثار یاد کرده‌اند.


نخستین گنبد بر حرم [[امامان بقیع]] و قبر [[عباس بن عبدالمطلب]] به دست [[مجدالملک براوستانی]]، وزیر برکیارق سلجوقی (حک: 486-498ق.)  ساخته شد.<ref>الکامل، ج8، ص214.</ref> در سال‌ 519ق. به دست [[مسترشد بالله]] (حک: 485-529ق.) و میان سال‌های 623-640ق. به دست [[مستنصر بالله]] (حک: 623-640ق.) تعمیراتی در آن انجام گرفت.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100.</ref>
نخستین گنبد بر حرم [[امامان بقیع]] و قبر [[عباس بن عبدالمطلب]] به دست [[مجدالملک براوستانی]]، وزیر برکیارق سلجوقی (حک: 486-498ق.)  ساخته شد.<ref>الکامل، ج8، ص214.</ref>   در سال‌ 519ق. به دست [[مسترشد بالله]] (حک: 485-529ق.) و میان سال‌های 623-640ق. به دست [[مستنصر بالله]] (حک: 623-640ق.) تعمیراتی در آن انجام گرفت.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100.</ref>


[[فاطمیان]] نیز به ساخت قبه و بارگاهی بر قبر اسماعیل فرزند [[امام صادق(ع)]] پرداختند.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص103.</ref> بر پایه گفته [[رفعت پاشا]] (م. 1353ق.) مردم مدینه هر پنجشنبه به زیارت اهل قبور بقیع می‌رفتند و بر قبرها دسته‌های ریحان و بر کنار آن‌ها شاخه‌های گل می‌چیدند. شیعیان برای زیارت قبور امامان بقیع باید پنج قروش به نگهبانان می‌دادند.<ref>مرآة الحرمین، ج1، ص480.</ref> گویا پول ستاندن از شیعیان برای زیارت بقیع پیش از آن نیز مرسوم بوده است. [[محمد ولی میرزا]] به سال 1260ق. از پرداخت مبلغی برای زیارت امامان بقیع گزارش داده است.<ref>پنجاه سفرنامه، ج1، ص62.</ref>
[[فاطمیان]] نیز به ساخت قبه و بارگاهی بر قبر اسماعیل فرزند [[امام صادق(ع)]] پرداختند.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص103.</ref>   بر پایه گفته [[رفعت پاشا]] (م. 1353ق.) مردم مدینه هر پنجشنبه به زیارت اهل قبور بقیع می‌رفتند و بر قبرها دسته‌های ریحان و بر کنار آن‌ها شاخه‌های گل می‌چیدند. شیعیان برای زیارت قبور امامان بقیع باید پنج قروش به نگهبانان می‌دادند.<ref>مرآة الحرمین، ج1، ص480.</ref>   گویا پول ستاندن از شیعیان برای زیارت بقیع پیش از آن نیز مرسوم بوده است. [[محمد ولی میرزا]] به سال 1260ق. از پرداخت مبلغی برای زیارت امامان بقیع گزارش داده است.<ref>پنجاه سفرنامه، ج1، ص62.</ref>


از جمله این گنبدها و نشانه‌ها می‌توان به گنبدی بر قبور امامان چهارگانه و نیز سنگی بر قبر فاطمه بنت اسد و امامان بقیع با عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم الحمد للَّه مُبِید الامم و محیی الرمم هذا قبر فاطمة بنت رسول الله(ص) سیدة نساء العالمین و قبر الحسن بن علی بن ابی‌طالب و علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب و محمد بن علی و جعفر بن محمد‏»<ref>مروج الذهب، ج3، ص285؛ التنبیه و الاشراف، ص260.</ref> و نیز گنبد قبرهای عثمان بن عفان،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص102.</ref> عقیل بن ابی‌طالب،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100.</ref> قبور همسران پیامبر،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100-101.</ref> [[عبدالله بن جعفر طیار]]،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص82، 101.</ref> ابراهیم فرزند رسول خدا<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص101-102.</ref> و همچنین گنبد قبر امیر چوپان از امیران ایلخانی<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100.</ref> اشاره کرد.
از جمله این گنبدها و نشانه‌ها می‌توان به گنبدی بر قبور امامان چهارگانه و نیز سنگی بر قبر فاطمه بنت اسد و امامان بقیع با عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم الحمد للَّه مُبِید الامم و محیی الرمم هذا قبر فاطمة بنت رسول الله(ص) سیدة نساء العالمین و قبر الحسن بن علی بن ابی‌طالب و علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب و محمد بن علی و جعفر بن محمد‏»<ref>مروج الذهب، ج3، ص285؛ التنبیه و الاشراف، ص260.</ref>   و نیز گنبد قبرهای عثمان بن عفان،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص102.</ref>   عقیل بن ابی‌طالب،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100.</ref>   قبور همسران پیامبر،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100-101.</ref>   [[عبدالله بن جعفر طیار]]،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص82، 101.</ref>   ابراهیم فرزند رسول خدا<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص101-102.</ref>   و همچنین گنبد قبر امیر چوپان از امیران ایلخانی<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100.</ref>   اشاره کرد.
==تخریب بقیع==
==تخریب بقیع==


با قدرت گرفتن [[وهابیان]] در [[عربستان]] که زیارت قبور را [[شرک]] و وجود بقعه‌ها و ضریح در پیرامون قبور را از مظاهر شرک می‌دانند، رویکرد به بقیع و دیگر زیارتگاه‌ها دچار تحول شد؛ در سال 1220ق. [[مدینه]] به محاصره نیروهای وهابی درآمد. پس از تسلیم شدن شهر، [[سعود بن عبدالعزیز]] همراه توقیف و تصرف همه اموال موجود در خزائن [[حرم نبوی]]، دستور ویران کردن همه گنبدهای بقیع را صادر کرد.<ref>من اخبار الحجاز و النجد، ص104؛ البقیع قصة التدمیر، ص84.</ref>
با قدرت گرفتن [[وهابیان]] در [[عربستان]] که زیارت قبور را [[شرک]] و وجود بقعه‌ها و ضریح در پیرامون قبور را از مظاهر شرک می‌دانند، رویکرد به بقیع و دیگر زیارتگاه‌ها دچار تحول شد؛ در سال 1220ق. [[مدینه]] به محاصره نیروهای وهابی درآمد. پس از تسلیم شدن شهر، [[سعود بن عبدالعزیز]] همراه توقیف و تصرف همه اموال موجود در خزائن [[حرم نبوی]]، دستور ویران کردن همه گنبدهای بقیع را صادر کرد.<ref>من اخبار الحجاز و النجد، ص104؛ البقیع قصة التدمیر، ص84.</ref>


با توجه به موج اعتراض مسلمانان کشورهای اسلامی به اهانت‌های سعودیان، [[دولت عثمانی]] که تمایل به بازپس گرفتن [[حرمین]] داشت، لشکری انبوه برای تصرف مدینه فرستاد و در [[ذی‌حجه]] 1227ق. آن شهر را بازپس گرفت.
با توجه به موج اعتراض مسلمانان کشورهای اسلامی به اهانت‌های سعودیان، [[دولت عثمانی]] که تمایل به بازپس گرفتن [[حرمین]] داشت، لشکری انبوه برای تصرف مدینه فرستاد و در [[ذی‌حجه]] 1227ق. آن شهر را بازپس گرفت.
برخی از آن بقعه‌ها در سال 1234ق. به دستور [[سلطان محمود ثانی]] (حک: 1223-1255ق.) بازسازی شد.<ref>پنجاه سفرنامه، ج3، ص196.</ref> اما با حمله دیگر بار وهابیان به سال 1344ق. همه آثار تاریخی این قبرستان به فتوای [[شیخ عبدالله بلیهد]]، قاضی القضاة سعودی، به بهانه شرک و بدعت بودن زیارت قبور در هشتم شوال این سال ویران شد.<ref>البقیع قصة التدمیر، ص113-139؛ بقیع الغرقد، ص49.</ref>
برخی از آن بقعه‌ها در سال 1234ق. به دستور [[سلطان محمود ثانی]] (حک: 1223-1255ق.) بازسازی شد.<ref>پنجاه سفرنامه، ج3، ص196.</ref>   اما با حمله دیگر بار وهابیان به سال 1344ق. همه آثار تاریخی این قبرستان به فتوای [[شیخ عبدالله بلیهد]]، قاضی القضاة سعودی، به بهانه شرک و بدعت بودن زیارت قبور در هشتم شوال این سال ویران شد.<ref>البقیع قصة التدمیر، ص113-139؛ بقیع الغرقد، ص49.</ref>


این بار نیز ویرانی بقیع واکنش‌های بسیاری را میان مسلمانان جهان برانگیخت. دولت ایران روز 16 صفر سال 1344ق. را به مناسبت هتک حرمت به بقیع، عزای عمومی اعلان کرد و [[آیت‌الله مدرس]] به تلاش‌هایی برخاست و مجلس ایران کمیسیونی را برای بررسی موضوع تشکیل داد. مسلمانان در کشورهایی چون [[هند]]، [[پاکستان]] و نیز کشورهای استقلال یافته شوروی سابق با برپایی تجمعات و ارسال پیام به این اقدام اعتراض کردند.
این بار نیز ویرانی بقیع واکنش‌های بسیاری را میان مسلمانان جهان برانگیخت. دولت ایران روز 16 صفر سال 1344ق. را به مناسبت هتک حرمت به بقیع، عزای عمومی اعلان کرد و [[آیت‌الله مدرس]] به تلاش‌هایی برخاست و مجلس ایران کمیسیونی را برای بررسی موضوع تشکیل داد. مسلمانان در کشورهایی چون [[هند]]، [[پاکستان]] و نیز کشورهای استقلال یافته شوروی سابق با برپایی تجمعات و ارسال پیام به این اقدام اعتراض کردند.
===ساخت سایبان بر قبور ائمه===
===ساخت سایبان بر قبور ائمه===
دولت سعودی برای پیشگیری از خشم مسلمانان و توجیه کارهای خود، نمایندگان دولت‌های مسلمان را به [[مکه]] فراخواند. از ایران هیاتی مرکب از [[غفار خان جلال‌‏السلطنه]]، وزیر مختار ایران در مصر، و [[حبیب الله خان هویدا]] در تاریخ 1304/6/24 قمری وارد [[جده]] شد. با ترفندهای دولت سعودی و عدم پیگیری جدی از سوی مقام‌های کشورهای اسلامی، این قضیه مسکوت ماند.<ref>نک: تخریب و بازسازی بقیع، ص41-60.</ref>
دولت سعودی برای پیشگیری از خشم مسلمانان و توجیه کارهای خود، نمایندگان دولت‌های مسلمان را به [[مکه]] فراخواند. از ایران هیاتی مرکب از [[غفار خان جلال‌‏السلطنه]]، وزیر مختار ایران در مصر، و [[حبیب الله خان هویدا]] در تاریخ 1304/6/24 قمری وارد [[جده]] شد. با ترفندهای دولت سعودی و عدم پیگیری جدی از سوی مقام‌های کشورهای اسلامی، این قضیه مسکوت ماند.<ref>نک: تخریب و بازسازی بقیع، ص41-60.</ref>


پس از گذشت حدود 40 سال از این حادثه، حکومت سعودی پس از تلاش‌ها و پیگیری‌های شیعیان [[عراق]] به رهبری شیخ [[کاشف الغطاء]] و پیگیری‌های [[امیر اعلم]]، سفیر ایران در [[حجاز]]، سایبانی کنار این مقابر مطهر ساخت و راهی سنگچین برای عبور و مرور افراد در بقیع ایجاد کرد.<ref>اسناد روابط ایران و عربستان، ص248-260؛ نک: تخریب و بازسازی بقیع، ص98-147.</ref> نیز دیوار بقیع در دوران ملک [[فهد بن عبدالعزیز]] به شکلی زیبا بازسازی گشت و سپس در سال‌های 1418-1419ق. مسیرهای درون بقیع برای رفت و آمد زائران سنگفرش شد.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص332.</ref>
پس از گذشت حدود 40 سال از این حادثه، حکومت سعودی پس از تلاش‌ها و پیگیری‌های شیعیان [[عراق]] به رهبری شیخ [[کاشف الغطاء]] و پیگیری‌های [[امیر اعلم]]، سفیر ایران در [[حجاز]]، سایبانی کنار این مقابر مطهر ساخت و راهی سنگچین برای عبور و مرور افراد در بقیع ایجاد کرد.<ref>اسناد روابط ایران و عربستان، ص248-260؛ نک: تخریب و بازسازی بقیع، ص98-147.</ref>   نیز دیوار بقیع در دوران ملک [[فهد بن عبدالعزیز]] به شکلی زیبا بازسازی گشت و سپس در سال‌های 1418-1419ق. مسیرهای درون بقیع برای رفت و آمد زائران سنگفرش شد.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص332.</ref>


==وضعیت کنونی بقیع==
==وضعیت کنونی بقیع==


بقیع دارای سه در است که یکی از آن‌ها در دیوار شرقی و دیگری در دیوار شمالی و در سوم در سمت غرب آن قرار دارد. در سمت غرب، در اصلی است و برای ورود جنازه و زائران بقیع باز می‌شود.<ref>التاریخ الامین، ص356.</ref>
بقیع دارای سه در است که یکی از آن‌ها در دیوار شرقی و دیگری در دیوار شمالی و در سوم در سمت غرب آن قرار دارد. در سمت غرب، در اصلی است و برای ورود جنازه و زائران بقیع باز می‌شود.<ref>التاریخ الامین، ص356.</ref>
در دوره‌های گذشته نیز زیارت بقیع با مشکلاتی همراه بود و زائران شیعی برای دریافت اجازه زیارت ناچار به پرداخت باج به دربانان و ماموران بودند؛ اما زیارت قبور بقیع با ممنوعیت کلی روبه‌رو نبود.
در دوره‌های گذشته نیز زیارت بقیع با مشکلاتی همراه بود و زائران شیعی برای دریافت اجازه زیارت ناچار به پرداخت باج به دربانان و ماموران بودند؛ اما زیارت قبور بقیع با ممنوعیت کلی روبه‌رو نبود.


اکنون درهای بقیع در ساعات ویژه از روز (بعد از نماز صبح و پس از نماز عصر حدود دو ساعت) گشوده می‌شود و زائران مرد می‌توانند به درون بقیع روند و زیارت کنند. با وجود برخی گزارش‌ها از حضور حضرت فاطمه(س) در بقیع در روزگار پیامبر و هنگام تدفین رقیه دختر رسول خدا9<ref>الکافی، ج3، ص241.</ref> و نیز تداوم زیارت بقیع از جانب زنان در دوره‌های گوناگون که در سفرنامه‌ها بازتاب یافته،<ref>پنجاه سفرنامه، ج5، ص750-751؛ سفرنامه منظوم حج، ص70-71.</ref> [[آل سعود]] به پشتوانه احادیثی از [[پیامبر(ص)]] ورود زنان به بقیع را ممنوع می‌شمرند و حتی هنگام ورود مردان، از گرد آمدن زنان پشت دیوارهای بقیع پیشگیری می‌کنند.<ref>حج26، ص359.</ref>
اکنون درهای بقیع در ساعات ویژه از روز (بعد از نماز صبح و پس از نماز عصر حدود دو ساعت) گشوده می‌شود و زائران مرد می‌توانند به درون بقیع روند و زیارت کنند. با وجود برخی گزارش‌ها از حضور حضرت فاطمه(س) در بقیع در روزگار پیامبر و هنگام تدفین رقیه دختر رسول خدا9<ref>الکافی، ج3، ص241.</ref>   و نیز تداوم زیارت بقیع از جانب زنان در دوره‌های گوناگون که در سفرنامه‌ها بازتاب یافته،<ref>پنجاه سفرنامه، ج5، ص750-751؛ سفرنامه منظوم حج، ص70-71.</ref>   [[آل سعود]] به پشتوانه احادیثی از [[پیامبر(ص)]] ورود زنان به بقیع را ممنوع می‌شمرند و حتی هنگام ورود مردان، از گرد آمدن زنان پشت دیوارهای بقیع پیشگیری می‌کنند.<ref>حج26، ص359.</ref>


اداره‌ای مشهور به اداره امر به معروف و نهی از منکر نزدیک در اصلی بقیع مستقر شده است که از نزدیکی زائران به قبور و تبرک جستن به آن‌ها پیشگیری می‌نماید و به تبلیغ باورهای وهابیان می‌پردازد.<ref>با کاروان صفا، ص135-137.</ref>
اداره‌ای مشهور به اداره امر به معروف و نهی از منکر نزدیک در اصلی بقیع مستقر شده است که از نزدیکی زائران به قبور و تبرک جستن به آن‌ها پیشگیری می‌نماید و به تبلیغ باورهای وهابیان می‌پردازد.<ref>با کاروان صفا، ص135-137.</ref>


==برای مطالعه بیشتر==
==برای مطالعه بیشتر==