پرش به محتوا

انتفاضه شعبانیه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳: خط ۳:


==زمینه‌ها==
==زمینه‌ها==
حزب بعث پس از روی کار آمدن، ضد الحاد و شیوعی نشان داده می‌شد؛ ولی پس از مدتی سیاست‌هایی برای محدود کردن آیین‌های شیعیان، مانند عزاداری و زیارت، به ویژه زیارت حرم‌های امام علی(ع) و امام حسین(ع) اجرا کرد.<ref name=":0">سال‌های رنج، ص ١٨٨-٢٠٢.</ref>


===انتفاضه صفر===
=== انتفاضه صفر ===
یکی از برجسته‌ترین آیین‌های مرسوم بین شیعیان عراق، پیاده‌روی اربعین بود، صدام محدودیت این پیاده‌روی را درآغاز از بخش‌ها پس از آن شهرها و پس از آن در استان‌ها اجرا کرد؛ ولی هنوز عزداری در دو شهر شیعه‌نشین کربلا و نجف آزاد بود؛ تا این‌که در ماه صفر سال ۱۳۹۷ق. (۱۹۷۷م) از پیاده‌روی مردم از نجف به سوی کربلا جلوگیری کرد. مردم بدون توجه به تهدید، راهپیمایی را آغاز کرده، در منطقه خان النص، بین کربلا و نجف، میان نیروهای صدام و مردم درگیری شد و شماری از مردم به شهادت رسیدند. این رویداد، عشایر را تحریک کرد، از این روی، صدام پیاده‌روی اربعین را آزاد کرد. با این همه، خیزش مردمی ادامه یافت. در مقابل، رژیم بعث، سید محمدباقر صدر و محمدباقر حکیم را دستگیر کرد. این خیزش مردمی به انتفاضه صفر معروف شد.<ref name=":0" />
حزب بعث پس از روی کار آمدن، ضد الحاد و شیوعی نشان داده می‌شد؛ ولی پس از مدتی سیاست‌هایی برای محدود کردن آیین‌های شیعیان، مانند عزاداری و زیارت، به ویژه زیارت حرم‌های امام علی(ع) و امام حسین(ع) اجرا کرد.<ref name=":0">سال‌های رنج، ص ١٨٨-٢٠٢.</ref> یکی از برجسته‌ترین آیین‌های مرسوم بین شیعیان عراق، پیاده‌روی اربعین بود، صدام محدودیت این پیاده‌روی را درآغاز از بخش‌ها پس از آن شهرها و پس از آن در استان‌ها اجرا کرد؛ ولی هنوز عزداری در دو شهر شیعه‌نشین کربلا و نجف آزاد بود؛ تا این‌که در ماه صفر سال ۱۳۹۷ق. (۱۹۷۷م) از پیاده‌روی مردم از نجف به سوی کربلا جلوگیری کرد. مردم بدون توجه به تهدید، راهپیمایی را آغاز کرده، در منطقه خان النص، بین کربلا و نجف، میان نیروهای صدام و مردم درگیری شد و شماری از مردم به شهادت رسیدند. این رویداد، عشایر را تحریک کرد، از این روی، صدام پیاده‌روی اربعین را آزاد کرد. با این همه، خیزش مردمی ادامه یافت. در مقابل، رژیم بعث، سید محمدباقر صدر و محمدباقر حکیم را دستگیر کرد. این خیزش مردمی به انتفاضه صفر معروف شد.<ref name=":0" />


===انتفاضه رجب===
===انتفاضه رجب===
خط ۲۱: خط ۲۰:


==آغاز انتفاضه شعبانیه==
==آغاز انتفاضه شعبانیه==
در پی حمله آمریکا به خاک عراق و فرار سربازان عراقی و بروز شکست و ضعف در نظام صدام، شیعیان که سال‌ها در خفقان بودند، انقلابی را سامان دادند که به «انتفاضه شعبانیه» موسوم شد. معروف است که این انقلاب یک روز پس از اعلام آتش‌بس بین نیروهای صدام و نیروهای [[آمریکا|آمریکایی]]، در ۱۴ شعبان ۱۴۱۱ق. (اول مارس ١٩٩١م) و با شلیک یک گلوله تانک، از سوی ارتشیان پیوسته به مردم، به تصویر دیواریِ صدام در میدان سعد [[بصره]]، آغاز شد و دامنه آن به دیگر شهرهای شیعه‌نشین کشیده شد. در این انقلاب، بیشتر مناطق شیعه‌نشین، از جمله بصره، [[ناصریه]]، [[عماره]]، [[کربلا]] و [[نجف]] به دست انقلابی‌ها افتاد.<ref name=":1" /> تظاهرات نجف در ظهر روز یکشنبه ٣ مارس ١٩٩١ مصادف با ١۶ شعبان ١۴١١ شکل گرفت و مراکز حکومتی به سرعت در برابر موج مردم، شکست خورده و اسلحه‌ها به دست مردم افتاد. مجاهدان، [[آستان مقدس امام علی(ع)|حرم امام علی(ع)]] را به عنوان مقر فرماندهی خود انتخاب کردند. در روز بعد، هیئت‌های حسینی با شعارهای خون‌خواهی برای اهل بیت(ع) درحالی که برخی از آن‌ها مسلح بودند، وارد خیابان‌های اصلی شدند و استانداری را گرفتند.<ref name=":2">مجله پژوهش و حوزه، به نقل از محمد یعقوبی،مسئول حزب فضیله و از نزدیکان سید محمد صدر.</ref>
این انقلاب یک روز پس از اعلام آتش‌بس بین نیروهای صدام و نیروهای [[آمریکا|آمریکایی]]، در ۱۴ شعبان ۱۴۱۱ق. (اول مارس ١٩٩١م) و با شلیک یک گلوله تانک، از سوی ارتشیان پیوسته به مردم، به تصویر دیواریِ صدام در میدان سعد [[بصره]]، آغاز شد و دامنه آن به دیگر شهرهای شیعه‌نشین کشیده شد. در این انقلاب، بیشتر مناطق شیعه‌نشین، از جمله بصره، [[ناصریه]]، [[عماره]]، [[کربلا]] و [[نجف]] به دست انقلابی‌ها افتاد. علت موفقیت آغازینِ این انقلاب، ضعف دولت صدام در پی شکست اشغال کویت، حمله آمریکا به عراق و فرار سربازان عراقی بود. شیعیان که سال‌ها در خفقان بودند، ضعف دولت را فرصتی مناسب برای انقلاب دیدند.<ref name=":1" />  


از سویی کردها نیز در شمال عراق مناطق کردنشین را از دست نیروهای صدام خارج کردند. این انقلاب بیشتر به صورت خودجوش عمل می‌کرد و نمی‌توان آن را به نام هیچ‌یک از گروه‌ها و احزاب ثبت کرد. یکی از عوامل پیروزی‌های اولیه این انقلاب، دستور ممنوعیت پرواز هواپیماهای عراقی توسط آمریکا بود که طبق آن، از هرگونه پرواز هواپیما و بالگرد عراقی بر فراز عراق جلوگیری می‌شد.<ref name=":1">برنامه «بلاحدود»، شبکه الجزیره، با حضور عبدالله النفیسی، ١٨/٩/٢٠٠٢.</ref> پس از مدتی آمریکا به صدام اجازه داد بالگردهایش را به پرواز درآورد؛ دلیل این اجازه، خراب بودن راه‌های بازگشت سربازان عراقی از [[کویت]] اعلام شد.<ref>صدام؛ زندگی مخفی، ص۴٠٧.</ref> برخی بر این باورند که دلیلی اعلامی از طرف آمریکا برای اجازه پرواز، بهانه بوده و دلیل اصلی آن نگرانی آمریکا از موفقیت خیزش شیعیان بوده است.<ref name=":1" /> با پرواز بالگردها، کشتار شیعیان جنوب آغاز شد.
تظاهرات نجف در ظهر روز یکشنبه ١۶ شعبان ١۴١١ق. (٣ مارس ١٩٩١م) شکل گرفت و مراکز حکومتی به سرعت در برابر موج مردم، شکست خورده و اسلحه‌ها به دست مردم افتاد. مجاهدان، [[آستان مقدس امام علی(ع)|حرم امام علی(ع)]] را به عنوان مقر فرماندهی خود انتخاب کردند. در روز بعد، هیئت‌های حسینی با شعارهای خون‌خواهی برای اهل بیت(ع) درحالی که برخی از آن‌ها مسلح بودند، وارد خیابان‌های اصلی شدند و استانداری را گرفتند.<ref name=":2">مجله پژوهش و حوزه، به نقل از محمد یعقوبی،مسئول حزب فضیله و از نزدیکان سید محمد صدر.</ref>


تانک‌های ارتش عراق زیر نظر حسین کامل، داماد صدام در حالی که پرچم‌هایی با شعار «لا شیعة بعد الیوم»{{یادداشت|برگردان فارسی آن: «پس از امروز، دیگر شیعه‌ای باقی نخواهد ماند.»}} حمل می‌کردند، عملیات نسل‌کشی شیعیان را آغاز کردند. به گفته علی حسن المجید، ارتش عراق طی سه هفته ٣٠٠هزار نفر را کشت. این نسل‌کشی حتی برخی از طرف‌های غیر سیاسی شیعه و غیر شیعه را به حرکت واداشت.<ref>شیعیان عرب؛ مسلمانان فراموش شده، ص٢١٢و٢١٣.</ref>
از سویی کردها نیز در شمال عراق مناطق کردنشین را از دست نیروهای صدام خارج کردند. این انقلاب بیشتر به صورت خودجوش عمل می‌کرد و نمی‌توان آن را به نام هیچ‌یک از گروه‌ها و احزاب ثبت کرد. یکی از عوامل پیروزی‌های اولیه این انقلاب، دستور ممنوعیت پرواز هواپیماهای عراقی توسط آمریکا بود که طبق آن، از هرگونه پرواز هواپیما و بالگرد عراقی بر فراز عراق جلوگیری می‌شد.<ref name=":1">برنامه «بلاحدود»، شبکه الجزیره، با حضور عبدالله النفیسی، ١٨/٩/٢٠٠٢.</ref> پس از مدتی آمریکا به صدام اجازه داد بالگردهایش را به پرواز درآورد؛ دلیل این اجازه، خراب بودن راه‌های بازگشت سربازان عراقی از [[کویت]] اعلام شد.<ref>صدام؛ زندگی مخفی، ص۴٠٧.</ref> برخی بر این باورند که دلیل اعلام شده، بهانه بوده و دلیل اصلی آن نگرانی آمریکا از موفقیت خیزش شیعیان بوده است.<ref name=":1" /> با پرواز بالگردها، کشتار شیعیان جنوب آغاز شد. تانک‌های ارتش عراق زیر نظر حسین کامل، داماد صدام در حالی که پرچم‌هایی با شعار «لا شیعة بعد الیوم»{{یادداشت|برگردان فارسی آن: «پس از امروز، دیگر شیعه‌ای باقی نخواهد ماند.»}} حمل می‌کردند، عملیات نسل‌کشی شیعیان را آغاز کردند. به گفته علی حسن المجید، ارتش عراق طی سه هفته ٣٠٠هزار نفر را کشت. این نسل‌کشی حتی برخی از طرف‌های غیر سیاسی شیعه و غیر شیعه را به حرکت واداشت.<ref>شیعیان عرب؛ مسلمانان فراموش شده، ص٢١٢و٢١٣.</ref>
==سرکوب انتفاضه==
==سرکوب انتفاضه==
با ربوده شدن آیت‌الله العظمی خوئی و حملات بالگردهای گارد ریاست‌جمهوری به مردم و پس از آن ورود گارد ریاست‌جمهوری به شهرهای انقلابی و کشتار مردم، نیروهای بعثی بر اوضاع مسلط شده و انقلاب را در جنوب عراق سرکوب کردند. برخی این سرکوب را با چراغ سبز بوش پدر دانسته‌اند. این در حالی بود که کمک نیروهای بین‌المللی باعث شد تا گروه‌های معارض کرد، در مناطق خود اوضاع را به دست گیرند.<ref name=":3">پایگاه مؤسسة الخوئی الإسلامیة.</ref> مقتدی صدر، ایجاد اختلاف توسط برخی جریان‌ها و افراد در میان تشکل‌ها و هسته‌های مردمی بغداد را دلیل از دست رفتن بغداد و در نهایت سیطره دوباره صدام بر عراق معرفی کرده است. پس از این شکست، خانه‌ها ویران، مردم قلع و قمع و جنایات صدام فزونی یافت.<ref name=":3" /> یکی دیگر از علت‌های شکست انقلاب، بی‌برنامه‌گی بود؛ به گزارش محمد یعقوبی، مسئول حزب فضیله و از نزدیکان سید محمد صدر، پس از تصرف نجف توسط انقلابی‌ها، هیچ کس دراره مرحله بعدی انتفاضه چیزی نمی‌دانست و تمام نمازهای جماعت، جز نماز سید محمد صدر که در حرم برگزار می‌شد، تعطیل شده بود. محمد یعقوبی، نبود رویکرد واحد و مشخص برای سرایت انقلاب به بغداد و دیگر استان‌ها را از دیگر علت‌های شکست انقلاب دانسته است.<ref name=":2" />
با ربوده شدن آیت‌الله العظمی خوئی و حملات بالگردهای گارد ریاست‌جمهوری به مردم و پس از آن ورود گارد ریاست‌جمهوری به شهرهای انقلابی و کشتار مردم، نیروهای بعثی بر اوضاع مسلط شده و انقلاب را در جنوب عراق سرکوب کردند. برخی این سرکوب را با چراغ سبز بوش پدر دانسته‌اند. این در حالی بود که کمک نیروهای بین‌المللی باعث شد تا گروه‌های معارض کرد، در مناطق خود اوضاع را به دست گیرند.<ref name=":3">پایگاه مؤسسة الخوئی الإسلامیة.</ref> مقتدی صدر، ایجاد اختلاف توسط برخی جریان‌ها و افراد در میان تشکل‌ها و هسته‌های مردمی بغداد را دلیل از دست رفتن بغداد و در نهایت سیطره دوباره صدام بر عراق معرفی کرده است. پس از این شکست، خانه‌ها ویران، مردم قلع و قمع و جنایات صدام فزونی یافت.<ref name=":3" /> یکی دیگر از علت‌های شکست انقلاب، بی‌برنامه‌گی بود؛ به گزارش محمد یعقوبی، مسئول حزب فضیله و از نزدیکان سید محمد صدر، پس از تصرف نجف توسط انقلابی‌ها، هیچ کس دراره مرحله بعدی انتفاضه چیزی نمی‌دانست و تمام نمازهای جماعت، جز نماز سید محمد صدر که در حرم برگزار می‌شد، تعطیل شده بود. محمد یعقوبی، نبود رویکرد واحد و مشخص برای سرایت انقلاب به بغداد و دیگر استان‌ها را از دیگر علت‌های شکست انقلاب دانسته است.<ref name=":2" />
==پس از انتفاضه==
پس از شکست انتفاضه ١٩٩١م. و استقرار دوباره صدام و در حالی که حوزه نجف سکوت خود را شکسته بود، فشارها بر حوزه نجف بیشتر شد.  رژیم بعث، سعی کرد با مطرح کردن مرجعیت عربی، در مقابل مراجع ایرانی، شکافی را در نهاد مرجعیت به وجود آورد.<ref>١٩. Gilles kepel, p٢٣٢</ref> با درگذشت آیت‌الله خویی و ترور برخی از بزرگان حوزه مانند آیت‌الله غروی و بروجردی، کار برای انقلابیان سخت‌تر شده و آیت‌الله سیستانی، به عنوان رهبر جدید حوزه علمیه نجف، رهبری آن دوران را به عهده گرفت.<ref>اسلام السیاسی فی العراق بعد سقوط صدام حسین, ص٨۶.</ref>
==نقش عالمان==
===آیت‌الله خویی===
سید ابوالقاسم خویی، فتوایی در حمایت از اماکن مقدسه به هنگام تیراندازی سربازان عراقی در حرم امام علی(ع) صادر کرده و نامه سرزنش‌آمیزی برای بوش پدر، رییس‌جمهور وقت آمریکا فرستاد. برخی اقدامات وی را نشان دادن قدرت سیاسی مرجعیت پس از سال‌ها خاموشی آن دانسته‌اند.<ref>الطائفیه والسیاسة فی العالم العربی، ص۴۴٠.</ref> او در بیانیه‌ای که در ۲۰ شعبان ۱۴۱۱ق. صادر شد، یک هیأت هشت نفره از عالمان نجف را برای مدیریت انقلاب تعیین کرد.<ref>کیهان، ۶ فروردین ١٣٧٠، شماره١۴١۴٩.</ref> در این بیانیه، کشور عراق در مرحله‌ای سخت و نیازمند حفظ سازمان، برقراری امنیت و نظارت بر امور عمومی و مذهبی دانسته شده است. از همین رو، گروهی تعیین شده، که به نمایندگی از سید ابوالقاسم خویی به این وظیفه عمل کنند؛{{یادداشت|برگردان فارسی متن بیانیه: «بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و به نستعین وصلّی الله علی محمد وآله الطاهرین.
اما بعد، در این روزها کشور مرحله سختی را می‌گذراند و بیش از پیش نیازمند حفظ سازمان و برقرار امنیت و نظارت بر امور عامه و امور مذهبی و اجتماعی می‌باشد، تا مباد مصالح عمومی از مدیریت صحیح خارج شده و موجبات ضایع شدن مصالح واموال عمومی را فراهم آورد. از همین رو به نظر ما مصلحت عمومی جامعه امروز اقتضا می‌کند یک کمیته عالی برای نظارت بر اداره تمام امور که نظر آن، نظر ما می‌باشد و هر آنچه صادر کند، از جانب ما باشد، گماشته شود. به همین منظور نخبگانی از علما که نام‌های‌شان در ذیل خواهد آمد، از کسانی که به کفایت و حسن تدبیرشان اعتماد داریم را به عنوان اعضای این کمیته معرفی می‌نماییم. فرزندان مؤمنمان باید دنباله‌رو ایشان باشند و از دستورات ایشان پیروی کنند و به ارشاداتشان گوش فرادهند و در به انجام رسیدن این مهم یاری‌گرشان باشند. از خدای متعال می‌خواهیم تا ایشان را در انجام خدمات عمومی، آن‌گونه که خدای متعال و رسول گرامیش خشنود شوند، یاری رساند.
الله ولی التوفیق وهو حسبنا و نعم الوکیل، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته...»}} نام آن‌ها عبارتند از: سید محیی‌الدین غریفی، سید محمدرضا موسوی خلخالی، سید جعفر بحرالعلوم، سید عزالدین بحرالعلوم، سید محمدرضا خرسان، سید محمد سبزواری، محمدرضا شبیب ساعدی، سید محمدتقی خوئی. پس از یک روز، نام سید محمدصالح و سید عبدالرسول خرسان به این فهرست افزوده شد.<ref>[http://www.alkhoei.net/ar/Document/34/%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82 المواقف السیاسیة، العراق،] پایگاه مؤسسة الخوئی الإسلامیة.</ref> برخی این بیانیه را ملایم‌تر از بیانیه آیت‌الله سبزواری و بیشتر تاکید بر حفظ نظم اجتماعی و محافظت از اموال عمومی دانسته، ولی اقبال عمومی را به سوی آیت‌الله خویی دانسته‌اند.<ref name=":2" />
آیت‌الله خویی، خرید و فروش اموال به غنیمت گرفته شده از کویت را حرام اعلام کرد.<ref>پایگاه سید محمدحسین فضل الله.</ref> اهمیت این فتوا را از این جهت دانسته‌اند که یکی از برنامه‌های مهم صدام و خانواده‌اش در کویت، دزدیدن برنامه‌ریزی شده اموال کویتی‌ها و فروش آن‌ها در عراق بود. نیروهای صدام، به‌ویژه پس از چراغ سبز آمریکا از ٢۶ اسفند ١٣۶٩ش. به مدت ۴ روز دو شهر کربلا و نجف را مورد حمله شدید توپخانه‌ای قرار دادند و در روز ٢٩ اسفند، با انتقال نیرو به وسیله بالگرد به نجف، وارد این شهر شده و پس از درگیری با مقاومان، آیت‌الله خوئی و تنی چند از اعضای خانواده‌اش، از جمله یک زن وکودک را ربودند. پس از آن از تلوزیون دولتی عراق، برنامه‌ای پخش شد با این محتوا که آیت‌الله خویی با صدام موافقت کرده است. برخی این برنامه را نمایشی تلویزیونی، تحریف سخنان آیت‌الله خوئی و صحنه‌سازی دانسته‌اند.<ref>پایگاه مجلس خبرگان رهبری.</ref> جواد خویی، نوه آیت‌الله خویی در روز دستگیری در خانه پدرش محمدتقی خویی، جایی که به محل استقرار آیت‌الله خویی تبدیل شده بود، حضور داشت. به گفته وی، انقلابیان به آیت‌الله خوئی توصیه کردند با نزدیک شدن نیروهای بعثی، به سوی ایران روانه شود، ولی او مخالفت کرده و حاضر نشده شهر نجف را بی‌دفاع و تنها بگذارد. او به انقلابیان توصیه کرده بود سرنوشتشان را با وی گره نزده، از شهر خارج شوند. سرانجام تنها چند نفر با آیت‌الله خویی ماندند.{{یادداشت|آن افراد عبارتند از: سید محمدتقی خوئی، سید إبراهیم خوئی، سید محمود میلانی، سید محمدرضا خلخالی، سید عزالدین بحرالعلوم، سید جعفر بحرالعلوم، سید جواد بحرالعلوم و سه جوانی که خود را وقف خدمت به آیت‌الله کرده بودند.}} پس از سه روز ماندن در خانه، در ۳ رمضان ۱۴۱۱ق. نیروهای نظام بعث وارد خانه شده، آیت‌الله خویی و همراهان او را دستگیر کردند.<ref>کیهان، ١۵ فروردین١٣٧٠، شماره١۴١۵۵.</ref>
===آیت‌الله سبزواری و صدر===
در این میان، جز آیت‌الله خویی، عالمان و فقیهان دیگری نیز رهبری این حرکت مردمی را به دست گرفتند. مقتدی صدر در مصاحبه‌ای، آیت‌اللّه سبزواری و پدرش را از پیش‌قدمان رهبری انتفاضه و فتوای جهاد دانسته است.<ref name=":3" /> سید محمد صدر، در بیانیه‌ای مردم را به یاری انقلاب اسلامی عراق دعوت کرد. وی پیش از این چنان شهرتی نداشته، با صدور این بیانیه، در میان مردم شناخته شد. برخی بیانیه آیت‌الله سبزواری را برخلاف بیانیه آیت‌الله خویی، بسیار حماسی دانسته‌اند.<ref name=":2" />
==علت‌های شکست==
==علت‌های شکست==
انقلاب مردم عراق در شعبان سال ١۴١١ق. به شکست خورد و به هدف اصلی خود که اسقاط دولت [[صدام]] بود، نرسید. برخی از علت‌های این ناکامی از این قرار است:
انقلاب مردم عراق در شعبان سال ١۴١١ق. به شکست خورد و به هدف اصلی خود که اسقاط دولت [[صدام]] بود، نرسید. برخی از علت‌های این ناکامی از این قرار است:
خط ۷۳: خط ۵۶:
برخی گروه‌های سیاسی به مذاکره با صدام پرداخته و سپس همراه او در کنفرانس مطبوعاتی، با موضوع تعدد احزاب سیاسی سخن گفته و آزادی بیان و انتخابات را نماد بارز آزادی در عراق برشمردند. مردم عراق این مذاکرات را محکوم کرده و آن را ساختگی دانسته و اظهار داشتند که این گفت وگوها برای ایجاد شکاف میان صفوف مردم انجام شده و دولت می‌خواهد ذهن‌ها را از جنایات خود در سرکوب انتفاضه دور کند.<ref>نقش نجف اشرف در تمدن بشری، ج۲، ص۳۶۹.</ref>
برخی گروه‌های سیاسی به مذاکره با صدام پرداخته و سپس همراه او در کنفرانس مطبوعاتی، با موضوع تعدد احزاب سیاسی سخن گفته و آزادی بیان و انتخابات را نماد بارز آزادی در عراق برشمردند. مردم عراق این مذاکرات را محکوم کرده و آن را ساختگی دانسته و اظهار داشتند که این گفت وگوها برای ایجاد شکاف میان صفوف مردم انجام شده و دولت می‌خواهد ذهن‌ها را از جنایات خود در سرکوب انتفاضه دور کند.<ref>نقش نجف اشرف در تمدن بشری، ج۲، ص۳۶۹.</ref>


==پس از انتفاضه==
پس از شکست انتفاضه ١٩٩١م. و استقرار دوباره صدام و در حالی که حوزه نجف سکوت خود را شکسته بود، فشارها بر حوزه نجف بیشتر شد.  رژیم بعث، سعی کرد با مطرح کردن مرجعیت عربی، در مقابل مراجع ایرانی، شکافی را در نهاد مرجعیت به وجود آورد.<ref>١٩. Gilles kepel, p٢٣٢</ref> با درگذشت آیت‌الله خویی و ترور برخی از بزرگان حوزه مانند آیت‌الله غروی و بروجردی، کار برای انقلابیان سخت‌تر شده و آیت‌الله سیستانی، به عنوان رهبر جدید حوزه علمیه نجف، رهبری آن دوران را به عهده گرفت.<ref>اسلام السیاسی فی العراق بعد سقوط صدام حسین, ص٨۶.</ref>
==نقش عالمان==
===آیت‌الله خویی===
سید ابوالقاسم خویی، فتوایی در حمایت از اماکن مقدسه به هنگام تیراندازی سربازان عراقی در حرم امام علی(ع) صادر کرده و نامه سرزنش‌آمیزی برای بوش پدر، رییس‌جمهور وقت آمریکا فرستاد. برخی اقدامات وی را نشان دادن قدرت سیاسی مرجعیت پس از سال‌ها خاموشی آن دانسته‌اند.<ref>الطائفیه والسیاسة فی العالم العربی، ص۴۴٠.</ref> او در بیانیه‌ای که در ۲۰ شعبان ۱۴۱۱ق. صادر شد، یک هیأت هشت نفره از عالمان نجف را برای مدیریت انقلاب تعیین کرد.<ref>کیهان، ۶ فروردین ١٣٧٠، شماره١۴١۴٩.</ref> در این بیانیه، کشور عراق در مرحله‌ای سخت و نیازمند حفظ سازمان، برقراری امنیت و نظارت بر امور عمومی و مذهبی دانسته شده است. از همین رو، گروهی تعیین شده، که به نمایندگی از سید ابوالقاسم خویی به این وظیفه عمل کنند؛{{یادداشت|برگردان فارسی متن بیانیه: «بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و به نستعین وصلّی الله علی محمد وآله الطاهرین.
اما بعد، در این روزها کشور مرحله سختی را می‌گذراند و بیش از پیش نیازمند حفظ سازمان و برقرار امنیت و نظارت بر امور عامه و امور مذهبی و اجتماعی می‌باشد، تا مباد مصالح عمومی از مدیریت صحیح خارج شده و موجبات ضایع شدن مصالح واموال عمومی را فراهم آورد. از همین رو به نظر ما مصلحت عمومی جامعه امروز اقتضا می‌کند یک کمیته عالی برای نظارت بر اداره تمام امور که نظر آن، نظر ما می‌باشد و هر آنچه صادر کند، از جانب ما باشد، گماشته شود. به همین منظور نخبگانی از علما که نام‌های‌شان در ذیل خواهد آمد، از کسانی که به کفایت و حسن تدبیرشان اعتماد داریم را به عنوان اعضای این کمیته معرفی می‌نماییم. فرزندان مؤمنمان باید دنباله‌رو ایشان باشند و از دستورات ایشان پیروی کنند و به ارشاداتشان گوش فرادهند و در به انجام رسیدن این مهم یاری‌گرشان باشند. از خدای متعال می‌خواهیم تا ایشان را در انجام خدمات عمومی، آن‌گونه که خدای متعال و رسول گرامیش خشنود شوند، یاری رساند.
الله ولی التوفیق وهو حسبنا و نعم الوکیل، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته...»}} نام آن‌ها عبارتند از: سید محیی‌الدین غریفی، سید محمدرضا موسوی خلخالی، سید جعفر بحرالعلوم، سید عزالدین بحرالعلوم، سید محمدرضا خرسان، سید محمد سبزواری، محمدرضا شبیب ساعدی، سید محمدتقی خوئی. پس از یک روز، نام سید محمدصالح و سید عبدالرسول خرسان به این فهرست افزوده شد.<ref>[http://www.alkhoei.net/ar/Document/34/%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82 المواقف السیاسیة، العراق،] پایگاه مؤسسة الخوئی الإسلامیة.</ref> برخی این بیانیه را ملایم‌تر از بیانیه آیت‌الله سبزواری و بیشتر تاکید بر حفظ نظم اجتماعی و محافظت از اموال عمومی دانسته، ولی اقبال عمومی را به سوی آیت‌الله خویی دانسته‌اند.<ref name=":2" />
آیت‌الله خویی، خرید و فروش اموال به غنیمت گرفته شده از کویت را حرام اعلام کرد.<ref>پایگاه سید محمدحسین فضل الله.</ref> اهمیت این فتوا را از این جهت دانسته‌اند که یکی از برنامه‌های مهم صدام و خانواده‌اش در کویت، دزدیدن برنامه‌ریزی شده اموال کویتی‌ها و فروش آن‌ها در عراق بود. نیروهای صدام، به‌ویژه پس از چراغ سبز آمریکا از ٢۶ اسفند ١٣۶٩ش. به مدت ۴ روز دو شهر کربلا و نجف را مورد حمله شدید توپخانه‌ای قرار دادند و در روز ٢٩ اسفند، با انتقال نیرو به وسیله بالگرد به نجف، وارد این شهر شده و پس از درگیری با مقاومان، آیت‌الله خوئی و تنی چند از اعضای خانواده‌اش، از جمله یک زن وکودک را ربودند. پس از آن از تلوزیون دولتی عراق، برنامه‌ای پخش شد با این محتوا که آیت‌الله خویی با صدام موافقت کرده است. برخی این برنامه را نمایشی تلویزیونی، تحریف سخنان آیت‌الله خوئی و صحنه‌سازی دانسته‌اند.<ref>پایگاه مجلس خبرگان رهبری.</ref> جواد خویی، نوه آیت‌الله خویی در روز دستگیری در خانه پدرش محمدتقی خویی، جایی که به محل استقرار آیت‌الله خویی تبدیل شده بود، حضور داشت. به گفته وی، انقلابیان به آیت‌الله خوئی توصیه کردند با نزدیک شدن نیروهای بعثی، به سوی ایران روانه شود، ولی او مخالفت کرده و حاضر نشده شهر نجف را بی‌دفاع و تنها بگذارد. او به انقلابیان توصیه کرده بود سرنوشتشان را با وی گره نزده، از شهر خارج شوند. سرانجام تنها چند نفر با آیت‌الله خویی ماندند.{{یادداشت|آن افراد عبارتند از: سید محمدتقی خوئی، سید إبراهیم خوئی، سید محمود میلانی، سید محمدرضا خلخالی، سید عزالدین بحرالعلوم، سید جعفر بحرالعلوم، سید جواد بحرالعلوم و سه جوانی که خود را وقف خدمت به آیت‌الله کرده بودند.}} پس از سه روز ماندن در خانه، در ۳ رمضان ۱۴۱۱ق. نیروهای نظام بعث وارد خانه شده، آیت‌الله خویی و همراهان او را دستگیر کردند.<ref>کیهان، ١۵ فروردین١٣٧٠، شماره١۴١۵۵.</ref>
===آیت‌الله سبزواری و صدر===
در این میان، جز آیت‌الله خویی، عالمان و فقیهان دیگری نیز رهبری این حرکت مردمی را به دست گرفتند. مقتدی صدر در مصاحبه‌ای، آیت‌اللّه سبزواری و پدرش را از پیش‌قدمان رهبری انتفاضه و فتوای جهاد دانسته است.<ref name=":3" /> سید محمد صدر، در بیانیه‌ای مردم را به یاری انقلاب اسلامی عراق دعوت کرد. وی پیش از این چنان شهرتی نداشته، با صدور این بیانیه، در میان مردم شناخته شد. برخی بیانیه آیت‌الله سبزواری را برخلاف بیانیه آیت‌الله خویی، بسیار حماسی دانسته‌اند.<ref name=":2" />
==نقض حقوق بشر==
==نقض حقوق بشر==


۱۵٬۶۱۴

ویرایش