غری: تفاوت میان نسخهها
←در روایات
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
غری، در منطقه [[ظهر الکوفه]] قرار داشته که پیکر [[امام علی(ع)]] برای دفن به آنجا برده شد. از این رو به [[نجف]]، غری هم گفته میشد و کتابهایی همچون «شعراء الغری» یا «فرحة الغری» مربوط و منسوب به آن است. اهل نجف و ساکنان نجف را نیز به همین سبب، «غروی» میگویند.<ref name=":0" /> | غری، در منطقه [[ظهر الکوفه]] قرار داشته که پیکر [[امام علی(ع)]] برای دفن به آنجا برده شد. از این رو به [[نجف]]، غری هم گفته میشد و کتابهایی همچون «شعراء الغری» یا «فرحة الغری» مربوط و منسوب به آن است. اهل نجف و ساکنان نجف را نیز به همین سبب، «غروی» میگویند.<ref name=":0" /> | ||
== علت نامگذاری == | ==علت نامگذاری== | ||
اصل غری و غریّان، نام دو بنای شبیه به صومعه بوده که پشت کوفه{{یادداشت|[[ظهر الکوفه]].}} و نزدیک [[آستان مقدس امام علی(ع)|محل دفن امام علی(ع)]] قرار داشته و در گذشته، زمان منذر بن امرء القیس، ساخته شد، تا بنای یادبودی باشد برای دو ندیم او، که در حال مستی کشته بود.<ref>مروج الذهب، ج٣ ص٣٢٠.</ref> | اصل غری و غریّان، نام دو بنای شبیه به صومعه بوده که پشت کوفه{{یادداشت|[[ظهر الکوفه]].}} و نزدیک [[آستان مقدس امام علی(ع)|محل دفن امام علی(ع)]] قرار داشته و در گذشته، زمان منذر بن امرء القیس، ساخته شد، تا بنای یادبودی باشد برای دو ندیم او، که در حال مستی کشته بود.<ref>مروج الذهب، ج٣ ص٣٢٠.</ref> | ||
== در روایات == | ==در روایات== | ||
در روایتی از [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] نقل شده که غری، بخشی از کوهی بوده که خداوند با [[حضرت موسی(ع)]] در آنجا سخن گفت و [[حضرت عیسی(ع)|عیسی(ع)]] را به قداست برگزید.<ref>وسائل الشيعة، ج14، ص384.</ref> | در روایتی از [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] نقل شده که غری، بخشی از کوهی بوده که خداوند با [[حضرت موسی(ع)]] در آنجا سخن گفت و [[حضرت عیسی(ع)|عیسی(ع)]] را به قداست برگزید.<ref>وسائل الشيعة، ج14، ص384.</ref> | ||
در ماجرای | در ماجرای آشکار شدن مکان پنهان [[آستان مقدس امام علی(ع)|قبر امام علی(ع)]] در زمان هارون الرشید نیز نام غری و [[ثویه (کوفه)|ثویّه]] برده شده است.{{یادداشت|ماجرای آشکار شدن مکان دفن امام علی(ع)، بنابر روایاتی از زبان عبدالله بن حازم (از نزدیکان هارون الرشید) به این شکل روایت شده است: روزی همراه هارون برای شکار از کوفه خارج شدیم. به ناحیه غَری و ثویه رسیدیم. در آن محل، آهوانی را دیدیم. بازها و سگهای شکاری را به سوی آنها فرستادیم. آهوان پا به فرار گذاشتند و خود را به تپهای که در آنجا بود، رساندند و بالای آن تپه ایستادند. بازها و سگهای شکاری از تپه بالا نرفتند و برگشتند. آهوان از آن تپه پایین آمدند. بازها و سگهای شکاری آنها را تعقیب کردند. آهوان دوباره به آن تپه پناه بردند و بازها و سگها دوباره برگشتند. این حادثه، بار سوم نیز تکرار شد. هارون گفت بروید و هرکس را پیدا کردید، نزد من بیاورید. آنها پیرمردی از بنیاسد را پیدا کردند و نزد هارون آوردند. هارون از او پرسید: «این تپه چیست؟» پیرمرد گفت: «اگر به من امان دهی، تو را باخبر میسازم». هارون گفت: «برای تو نزد خدا عهد و پیمان میبندم که آزار و اذیتی به تو نرسانم. پیرمرد پاسخ داد: پدرم از پدرانشان نقل کردهاند که آنها میگفتند: این تپه، قبر علی بن ابیطالب(ع) است که خداوند آنجا را حرم قرار داد و هرکس به آنجا پناه ببرد، در امان است. هارون از اسبش پیاده شد و آب خواست و وضو گرفت و کنار آن تپه، نماز خواند و دعا و گریه و زاری کرد. سپس از آنجا رفتند. بعد از این قضیه، هارون دستور داد تا گنبدی روی قبر شریف امیرمؤمنان(ع) بنا کردند.}} <ref>ارشاد، ج ١ ص ٢۶.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |