غری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح نویسههای عربی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
در روایتی از [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] نقل شده که غری، بخشی از کوهی بوده که خداوند با [[حضرت موسی(ع)]] در آنجا سخن گفت و [[حضرت عیسی(ع)|عیسی(ع)]] را به قداست برگزید.<ref>وسائل الشیعة، ج14، ص384.</ref> | در روایتی از [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] نقل شده که غری، بخشی از کوهی بوده که خداوند با [[حضرت موسی(ع)]] در آنجا سخن گفت و [[حضرت عیسی(ع)|عیسی(ع)]] را به قداست برگزید.<ref>وسائل الشیعة، ج14، ص384.</ref> | ||
در ماجرای آشکار شدن مکان پنهان [[آستان مقدس امام علی(ع)|قبر امام علی(ع)]] در زمان هارون الرشید نیز نام غری و [[ثویه (کوفه)|ثویّه]] برده شده است.{{یادداشت|ماجرای آشکار شدن [[آستان مقدس امام علی(ع)|مکان دفن امام علی(ع)]]، بنابر روایاتی از زبان عبدالله بن حازم (از نزدیکان هارون الرشید) به این شکل روایت شده است: روزی همراه هارون برای شکار از [[کوفه]] خارج شدیم. به ناحیه غَری و [[ثویه]] رسیدیم. در آن محل، آهوانی را دیدیم. بازها و سگهای شکاری را به سوی آنها فرستادیم. آهوان پا به فرار گذاشتند و خود را به تپهای که در آنجا بود، رساندند و بالای آن تپه ایستادند. بازها و سگهای شکاری از تپه بالا نرفتند و برگشتند. آهوان از آن تپه پایین آمدند. بازها و سگهای شکاری آنها را تعقیب کردند. آهوان دوباره به آن تپه پناه بردند و بازها و سگها دوباره برگشتند. این حادثه، بار سوم نیز تکرار شد. هارون گفت بروید و هرکس را پیدا کردید، نزد من بیاورید. آنها پیرمردی از بنیاسد را پیدا کردند و نزد هارون آوردند. هارون از او پرسید: «این تپه چیست؟» پیرمرد گفت: «اگر به من امان دهی، تو را باخبر میسازم». هارون گفت: «برای تو نزد خدا عهد و پیمان میبندم که آزار و اذیتی به تو نرسانم. پیرمرد پاسخ داد: پدرم از پدرانشان نقل کردهاند که آنها میگفتند: این تپه، قبر علی بن ابیطالب(ع) است که خداوند آنجا را حرم قرار داد و هرکس به آنجا پناه ببرد، در امان است. هارون از اسبش پیاده شد و آب خواست و وضو گرفت و کنار آن تپه، نماز خواند و دعا و گریه و زاری کرد. سپس از آنجا رفتند. بعد از این قضیه، هارون دستور داد تا گنبدی روی قبر امام علی(ع) بنا کردند.}} <ref>ارشاد، ج ١ ص ٢۶.</ref> | در ماجرای آشکار شدن مکان پنهان [[آستان مقدس امام علی(ع)|قبر امام علی(ع)]] در زمان هارون الرشید نیز نام غری و [[ثویه (کوفه)|ثویّه]] برده شده است.{{یادداشت|ماجرای آشکار شدن [[آستان مقدس امام علی(ع)|مکان دفن امام علی(ع)]]، بنابر روایاتی از زبان عبدالله بن حازم (از نزدیکان هارون الرشید) به این شکل روایت شده است: روزی همراه هارون برای شکار از [[کوفه]] خارج شدیم. به ناحیه غَری و [[ثویه (کوفه)|ثویه]] رسیدیم. در آن محل، آهوانی را دیدیم. بازها و سگهای شکاری را به سوی آنها فرستادیم. آهوان پا به فرار گذاشتند و خود را به تپهای که در آنجا بود، رساندند و بالای آن تپه ایستادند. بازها و سگهای شکاری از تپه بالا نرفتند و برگشتند. آهوان از آن تپه پایین آمدند. بازها و سگهای شکاری آنها را تعقیب کردند. آهوان دوباره به آن تپه پناه بردند و بازها و سگها دوباره برگشتند. این حادثه، بار سوم نیز تکرار شد. هارون گفت بروید و هرکس را پیدا کردید، نزد من بیاورید. آنها پیرمردی از بنیاسد را پیدا کردند و نزد هارون آوردند. هارون از او پرسید: «این تپه چیست؟» پیرمرد گفت: «اگر به من امان دهی، تو را باخبر میسازم». هارون گفت: «برای تو نزد خدا عهد و پیمان میبندم که آزار و اذیتی به تو نرسانم. پیرمرد پاسخ داد: پدرم از پدرانشان نقل کردهاند که آنها میگفتند: این تپه، قبر علی بن ابیطالب(ع) است که خداوند آنجا را حرم قرار داد و هرکس به آنجا پناه ببرد، در امان است. هارون از اسبش پیاده شد و آب خواست و وضو گرفت و کنار آن تپه، نماز خواند و دعا و گریه و زاری کرد. سپس از آنجا رفتند. بعد از این قضیه، هارون دستور داد تا گنبدی روی قبر امام علی(ع) بنا کردند.}} <ref>ارشاد، ج ١ ص ٢۶.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |