آل برکات: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۷۴۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> ')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


==خاندان برکات==
==خاندان برکات==
نسب خاندان برکات به زین‌الدین ابوزهیر<ref>نزهة النفوس، ج۳، ص۳۴۴-۳۶۵.</ref> برکات بن حسن بن عِجلان بن رُمَیثه و از طریق او با هفت واسطه به [[آل قتاده|آل‌قتاده]] از [[اشراف مکه|اشراف]] بنوحسن [[مکه]] می‌رسد. ابن فهد نسب خاندان برکات را تا [[عبدمناف]]، جد سوم [[پیامبر(ص)]]، یاد کرده است.<ref>غایة المرام، ج۱، ص۴-۱۳.</ref>  
نسب خاندان برکات به زین‌الدین ابوزهیر<ref>نزهة النفوس، ج۳، ص۳۴۴-۳۶۵.</ref> برکات بن حسن بن عِجلان بن رُمَیثه و از طریق او با هفت واسطه به [[آل قتاده|آل‌قتاده]] از [[اشراف مکه|اشراف]] بنوحسن [[مکه]] می‌رسد. ابن فهد نسب خاندان برکات را تا [[عبدمناف]]، جد سوم [[پیامبر(ص)]]، یاد کرده است.<ref>غایة المرام، ج۱، ص۴-۱۳.</ref>


حسن بن عجلان (حک: ۸۰۹-۸۲۱ق.) در ۸۰۹ق. فرزندش برکات را در حکمرانی خود بر مکه شریک کرد. سال بعد، فرزند دیگرش احمد را در حکمرانی شرکت داد. این هر سه تن تا ۸۱۸ق. نایب‌السلطنه<ref>نزهة النفوس، ج۳، ص۲۴۷.</ref> سراسر حجاز شدند. حکمرانی مکه تا ۸۲۹ق. که حسن بن عجلان درگذشت، تحولاتی را از سر گذراند<ref>تاریخ امراء مکه، ص۱۸۸.</ref> ؛ از جمله این که در ۸۲۷ق. سلطان مصر، بَرسبای چَرْکَسی، این منصب را به شریف علی بن عنان، از عموزادگان مخالف حسن بن عجلان، وانهاد.<ref>تاریخ امراء مکه، ص۱۸۸.</ref> سال بعد سلطان از این رأی بازگشت و حکمرانی را به حسن بن عجلان داد؛ اما آن‌گاه که آماده بازگشت به مکه شد، مرگش فرارسید و سلطان فرمان حکمرانی مکه را برای برکات بن حسن صادر کرد.<ref>تاریخ مکه، طبری، ج۱، ص۲۱۲؛ خلاصة الکلام، ص۴۱.</ref>  
== برکات بن حسن ==
حسن بن عجلان (حک: ۸۰۹-۸۲۱ق.) در ۸۰۹ق. فرزندش برکات را در حکمرانی خود بر مکه شریک کرد. سال بعد، فرزند دیگرش احمد را در حکمرانی شرکت داد. این هر سه تن تا ۸۱۸ق. نایب‌السلطنه<ref>نزهة النفوس، ج۳، ص۲۴۷.</ref> سراسر حجاز شدند. بعد از وفات حسن در سال 829، برکات با حمایت سلطان مصر، بَرسبای چَرْکَسی، حکمران مکه شد.<ref>تاریخ مکه، طبری، ج۱، ص۲۱۲؛ خلاصة الکلام، ص۴۱.</ref>  


در ۸۴۵/۸۴۶ق.<ref>تاریخ امراء مکه، ص۱۹۱.</ref> سلطان چَقمَق از ممالیک مصر که بر حجاز سلطه داشت، شریف برکات را از حکومت مکه برکنار نمود و حکمرانی برادرش علی را تنفیذ کرد. در پی این رخداد، برکات به یمن رفت. وی در ۸۴۹ق. بازگشت و با برادرش ابوالقاسم به نبرد برخاست و بر او چیره شد. اما چون از خشم سلطان مصر آگاهی یافت، دچار هراس شد و در عین هوشیاری و مراقبت، در موسم حج با احتیاط به پیشواز محمل* مصر آمد. امیر محمل از او دلجویی کرد و خلعتش بخشید. در پی سفر برکات به بیرون از مکه، ابوالقاسم بر مکه چیره گشت و تا ۸۵۱ق. بر این شهر حکومت کرد. در این سال، فرمان تأیید حکمرانی شریف برکات، برای بار چهارم صادر شد.<ref>تاریخ امراء مکه، ص۱۹۱-۱۹۲.</ref> اعتبار و منزلت شریف برکات نزد امیران مصر به اندازه‌ای بود که چون به مصر آمد، سلطان چَقمَق با پیمودن راهی دراز به پیشوازش شتافت و او را بسیار گرامی داشت. در این سفر، شماری از اهل حدیث نزد شریف برکات آمدند و از وی که صاحب اجازات حدیث بود، بهره علمی برگرفتند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۳۷۰.</ref>  
در ۸۴۵/۸۴۶ق.<ref>تاریخ امراء مکه، ص۱۹۱.</ref> سلطان چَقمَق از ممالیک مصر که بر حجاز سلطه داشت، شریف برکات را از حکومت مکه برکنار نمود و حکمرانی برادرش علی را تنفیذ کرد. در پی این رخداد، برکات به یمن رفت. وی در ۸۴۹ق. بازگشت و با برادرش ابوالقاسم به نبرد برخاست و بر او چیره شد. اما چون از خشم سلطان مصر آگاهی یافت، دچار هراس شد و در عین هوشیاری و مراقبت، در موسم حج با احتیاط به پیشواز محمل* مصر آمد. امیر محمل از او دلجویی کرد و خلعتش بخشید. در پی سفر برکات به بیرون از مکه، ابوالقاسم بر مکه چیره گشت و تا ۸۵۱ق. بر این شهر حکومت کرد. در این سال، فرمان تأیید حکمرانی شریف برکات، برای بار چهارم صادر شد.<ref>تاریخ امراء مکه، ص۱۹۱-۱۹۲.</ref> اعتبار و منزلت شریف برکات نزد امیران مصر به اندازه‌ای بود که چون به مصر آمد، سلطان چَقمَق با پیمودن راهی دراز به پیشوازش شتافت و او را بسیار گرامی داشت. در این سفر، شماری از اهل حدیث نزد شریف برکات آمدند و از وی که صاحب اجازات حدیث بود، بهره علمی برگرفتند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۳۷۰.</ref>  


نامه‌نگاری‌های سلطان یمن، احمد بن اسماعیل، با شریف برکات که با تهدید و توبیخ او همراه بود، از تیرگی روابط وی و حکمرانان یمن حکایت دارد.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۳۷۱-۳۷۲.</ref> شاید از همین رو بود که شریف برکات خود را به حاکمان مصر نزدیک‌تر می‌کرد. همزمان با افزایش سلطه مصریان بر دریای سرخ، تجارت هندیان رونق گرفت و بر شمار حاجیان هندی افزوده شد و قافله‌های هندی به مکه آمدند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۳۶۷.</ref> برسبای، از ممالیک مصر، فرمان داده بود که یک سوم مالیات این قافله‌ها به حاکم مکه برسد و دو سوم دیگر برای او فرستاده شود. برکات افزایش سهم مکه را از او درخواست کرد و این خواسته پذیرفته شد. دحلان گزارش کرده که در ۸۴۰ق. فرمانی درباره تقسیم مساوی این درآمدها صادر گشت.<ref>خلاصة الکلام، ص۴۲.</ref> از دیدگاه مورخان، پرداخت سالانه ۰۰۰/۱۰ یا ۵۰۰۰ دینار از سوی امیر مکه به حاکمان چرکسی مصر، نشانه نفوذ این حاکمان در مکه، در آن روزگار است. در عهد چَقمَق چرکسی این نفوذ بیشتر شد و امیر سودون که از سوی او ناظر حرمین بود، در بسیاری از کارها دخالت می‌کرد. نفوذ حاکمان مصر در حرمین، از زمان ممالیک آغاز شد و دخالت‌ها و بسیاره‌خواهی‌های آنان، سبب گشت اشراف مکه بر آنان بشورند و شماری از سپاهیانشان را بکشند.<ref>خلاصة الکلام، ص۳۸.</ref> از عادات اشراف در این دوره آن بود که هنگام رسیدن سلطان مصر به مکه، پای شتر محمل او را می‌بوسیدند. برکات از سلطان چقمق خواست تا او را از این کار معاف کند و او هم این خواسته را پذیرفت.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۳۶۸.</ref>  
نامه‌نگاری‌های سلطان [[یمن]]، احمد بن اسماعیل، با شریف برکات که با تهدید و توبیخ او همراه بود، از تیرگی روابط وی و حکمرانان یمن حکایت دارد.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۳۷۱-۳۷۲.</ref> شاید از همین رو بود که شریف برکات خود را به حاکمان [[مصر]] نزدیک‌تر می‌کرد. همزمان با افزایش سلطه مصریان بر دریای سرخ، تجارت هندیان رونق گرفت و بر شمار حاجیان هندی افزوده شد و قافله‌های هندی به مکه آمدند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۳۶۷.</ref> برسبای، از [[ممالیک مصر]]، فرمان داده بود که یک سوم مالیات این قافله‌ها به حاکم مکه برسد و دو سوم دیگر برای او فرستاده شود. برکات افزایش سهم مکه را از او درخواست کرد و این خواسته پذیرفته شد. [[زینی دحلان|دحلان]] گزارش کرده که در ۸۴۰ق. فرمانی درباره تقسیم مساوی این درآمدها صادر گشت.<ref>خلاصة الکلام، ص۴۲.</ref> از دیدگاه مورخان، پرداخت سالانه ۰۰۰/۱۰ یا ۵۰۰۰ دینار از سوی امیر مکه به حاکمان چرکسی مصر، نشانه نفوذ این حاکمان در مکه، در آن روزگار است. <ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۳۶۸.</ref>
در دوران وی، به سال ۸۵۳ق. نخستین بار مصریان همراه پرده کعبه، پرده‌ای نیز برای حِجْر اسماعیل فرستادند. از آن‌جا که این رخداد سابقه نداشت، آن پرده را درون کعبه نهاده، سال بعد بر حِجْر پوشاندند.<ref>تاریخ مکه، طبری، ج۱، ص۲۴۱.</ref>


برکات از ۸۵۱ق. تا پایان عمر، یعنی شعبان ۸۵۹ق. چهار بار به حکمرانی مکه رسید. او به کارهای ملک‌داری دانا بود و توانست با آرامش و عدالت بر مکه حکومت کند.<ref>تحصیل المرام، ج۲، ص۷۶۴-۷۶۵.</ref> پس از مرگش مردم بر جنازه‌اش نماز خوانده، به رسم اشراف مکه هفت بار گرد کعبه طوافش دادند و پیکرش را در گورستان مَعْلات به خاک سپردند و بر قبرش قبه‌ای ساختند.<ref>خلاصة الکلام، ص۴۳.</ref> شاعرانی فراوان در رثای او شعر سرودند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۳۷۱.</ref>  
برکات از ۸۵۱ق. تا پایان عمر، یعنی شعبان ۸۵۹ق. چهار بار به حکمرانی مکه رسید. او به کارهای ملک‌داری دانا بود و توانست با آرامش و عدالت بر مکه حکومت کند.<ref>تحصیل المرام، ج۲، ص۷۶۴-۷۶۵.</ref> پس از مرگش مردم بر جنازه‌اش نماز خوانده، به رسم اشراف مکه هفت بار گرد کعبه طوافش دادند و پیکرش را در [[جنه المعلاه|گورستان مَعْلات]] به خاک سپردند و بر قبرش قبه‌ای ساختند.<ref>خلاصة الکلام، ص۴۳.</ref> شاعرانی فراوان در رثای او شعر سرودند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۳۷۱.</ref>


== محمد بن برکات ==
شریف برکات در دوران پایان عمر، به سال ۸۵۹ق. بر اثر پیری توان اداره مکه را نداشت. از این رو، به نایب جده، امیر جانی بیک ظاهری، نوشت تا از سلطان مصر بخواهد که ولایت فرزندش محمد را بر مکه تأیید کند. وی درخواست او را پذیرفت و فرمان حکمرانی برای محمد بن برکات فرستاد.<ref>تاریخ مکه، طبری، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۰.</ref> در همین سال، سلطان محمد فاتح، از حاکمان عثمانی، قسطنطنیه (استانبول کنونی) را فتح کرد.<ref>تاریخ مکه، طبری، ج۱، ص۲۵۰.</ref>  
شریف برکات در دوران پایان عمر، به سال ۸۵۹ق. بر اثر پیری توان اداره مکه را نداشت. از این رو، به نایب جده، امیر جانی بیک ظاهری، نوشت تا از سلطان مصر بخواهد که ولایت فرزندش محمد را بر مکه تأیید کند. وی درخواست او را پذیرفت و فرمان حکمرانی برای محمد بن برکات فرستاد.<ref>تاریخ مکه، طبری، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۰.</ref> در همین سال، سلطان محمد فاتح، از حاکمان عثمانی، قسطنطنیه (استانبول کنونی) را فتح کرد.<ref>تاریخ مکه، طبری، ج۱، ص۲۵۰.</ref>