فرهاد میرزا معتمدالدوله: تفاوت میان نسخهها
←تبار
(←ولادت) |
(←تبار) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==نشانها و لقبها== | ==نشانها و لقبها== | ||
فرهادميرزا به لقب «معتمدالدوله» دست یافت؛ دليل آن را خدمات دولتى و ديوانى و تدبير لازم در اداره امور ايالات و ولايات دانستهاند. در سال ١٢٧۶ق. به دريافت نشان ميرپنجى و حمايل مخصوص با حمايل اميرتومانى دست پیدا کرد.<ref name=":1" /> [[محمدشاه قاجار]] در سال ١٢۵٣ق. كه عازم هرات و منطقه [[خراسان]] بزرگ شد، فرهادميرزا را به عنوان نايب ايالت برگزيده و براى حفظ پايتخت، در [[تهران]] مستقر کرد. این کار، در سفر محمدشاه به [[اصفهان]]، در سال ١٢۵۵ق. نیز انجام شد.<ref name=":2">جورج كرزن، ايران و قضيه ايران، ترجمه غلامعلى وحيد مازندرانى، ج ٢، ص | فرهادميرزا به لقب «معتمدالدوله» دست یافت؛ دليل آن را خدمات دولتى و ديوانى و تدبير لازم در اداره امور ايالات و ولايات دانستهاند. در سال ١٢٧۶ق. به دريافت نشان ميرپنجى و حمايل مخصوص با حمايل اميرتومانى دست پیدا کرد.<ref name=":1" /> [[محمدشاه قاجار]] در سال ١٢۵٣ق. كه عازم هرات و منطقه [[خراسان]] بزرگ شد، فرهادميرزا را به عنوان نايب ايالت برگزيده و براى حفظ پايتخت، در [[تهران]] مستقر کرد. این کار، در سفر محمدشاه به [[اصفهان]]، در سال ١٢۵۵ق. نیز انجام شد.<ref name=":2">جورج كرزن، ايران و قضيه ايران، ترجمه غلامعلى وحيد مازندرانى، ج ٢، ص ٢۴۶؛ حاج میرزا حسن فسائی، فارسنامه ناصری، تصحیح منصور رستگار فسائی، ج 2 ، ص 863؛ دوران خوف و وحشت (خاطرات حاج سیاح)، به کوشش حمید سیاح و تصحیح سیفالله گلکار، زیر نظر ایرج افشار، ص۱۷-۲۱.</ref> لقبهايى مانند نايبالسلطنه و نايبالإياله را نیز به او نسبت دادهاند.<ref>غلامرضا طباطبايى مجد، مقدمه سفرنامه فرهاد ميرزا، ص ٩.</ref> | ||
==حکمرانی خوزستان و لرستان== | ==حکمرانی خوزستان و لرستان== | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
==فرمانرواى منطقه فارس== | ==فرمانرواى منطقه فارس== | ||
فرهادمیرزا، در سال ۱۲۵۷ق. در ۲۴ سالگی، به عنوان نایب الایاله، به حکومت فارس فرستاده شد. در ١٢۵٧ق پس از فوت نصرالله خان قاجار دَولّو، صاحب اختيار منطقه فارس، ناصرالدينميرزا وليعهد وقت به حكومت فارس گمارده شد و فرهادميرزا از سوى او به عنوان نايبالاياله در ٢۴ سالگى به حكومت فارس فرستاده شد. در اين منطقه افراد راهزن و شرور، شهرها، روستاها و راههاى ارتباطى را ناامن كرده بودند و در مواقعى مردم را مورد هجوم وحشيانه خويش قرار داده، به قتل مىرساندند. فرهادميرزا در اولين فرصت، اين ياغيان و راهزنان را دستگير كرد و به مجازات رساند تا سبب عبرت ديگران شود و اهل شرارت، چنان در هالهاى از بيم و هراس قرار گرفتند كه ديگر نتوانستند در اين منطقه شرارت كنند. | فرهادمیرزا، در سال ۱۲۵۷ق. در ۲۴ سالگی، به عنوان نایب الایاله، به حکومت فارس فرستاده شد و به مدت پنج سال عهدهدار این منصب بود. او را درباره دستگیری راهزانان و امن کردن راههای فارس ستودهاند.<ref name=":2" /> از اقدامات دیگر او، جاری کردن حدّ در برخی منکرات مانند شرابخواری و قماربازی بود.<ref>دوران خوف و وحشت (خاطرات حاج سیاح)، به کوشش حمید سیاح و تصحیح سیفالله گلکار، زیر نظر ایرج افشار، ص۱۷-۲۱.</ref> | ||
در ١٢۵٧ق پس از فوت نصرالله خان قاجار دَولّو، صاحب اختيار منطقه فارس، ناصرالدينميرزا وليعهد وقت به حكومت فارس گمارده شد و فرهادميرزا از سوى او به عنوان نايبالاياله در ٢۴ سالگى به حكومت فارس فرستاده شد. در اين منطقه افراد راهزن و شرور، شهرها، روستاها و راههاى ارتباطى را ناامن كرده بودند و در مواقعى مردم را مورد هجوم وحشيانه خويش قرار داده، به قتل مىرساندند. فرهادميرزا در اولين فرصت، اين ياغيان و راهزنان را دستگير كرد و به مجازات رساند تا سبب عبرت ديگران شود و اهل شرارت، چنان در هالهاى از بيم و هراس قرار گرفتند كه ديگر نتوانستند در اين منطقه شرارت كنند. ميرزاحسن حسينى فسايى مىنويسد: | |||
فرهادميرزا در مدت پنج سال ايالت و فرمانروايى بر فارس، اهالى را تربيت نمود و اخلاق رذيله را از ميان برداشت و اخلاق حسنه را به جاى آن گذاشت. تمام مردمان بقاى عمر و دوام ايالت او را از حضرت قادر متعال مسئلت مىداشتند و چون به عزم تهران حركت فرمود، عموم اهل شيراز به عنوان مشايعت، بيشتر از ازدحام ايام استقبال، مجالس، مراكز تجارى، مدارس و بازارها را بسته، از شهر بيرون آمدند؛ سواره و پياده در ركاب فرهادميرزاى عاقل عادل و باذل روانه گشتند. معتمدالدوله در تپه سلام كه تلّ كوچكى بود، از مركب پياده شده روى به جانب قبله كرده، خطبهاى به زبان عربى به عنوان وداع با فصاحت تمام خوانده و با مشايعين خداحافظى نموده به آنان رخصت بازگشت داد. جماعت مشايع با چشم گريان بخشى از آيه ٨۵ سوره قصص را خواندند: (لرادّك الَى معاد) ؛ تو را به وعدهگاهت بازمىگرداند.<ref>حاج ميرزا حسن فسائى، فارسنامه ناصرى، تصحيح منصور رستگار فسائى، ج ٢، ص ٨۶٣.</ref> | فرهادميرزا در مدت پنج سال ايالت و فرمانروايى بر فارس، اهالى را تربيت نمود و اخلاق رذيله را از ميان برداشت و اخلاق حسنه را به جاى آن گذاشت. تمام مردمان بقاى عمر و دوام ايالت او را از حضرت قادر متعال مسئلت مىداشتند و چون به عزم تهران حركت فرمود، عموم اهل شيراز به عنوان مشايعت، بيشتر از ازدحام ايام استقبال، مجالس، مراكز تجارى، مدارس و بازارها را بسته، از شهر بيرون آمدند؛ سواره و پياده در ركاب فرهادميرزاى عاقل عادل و باذل روانه گشتند. معتمدالدوله در تپه سلام كه تلّ كوچكى بود، از مركب پياده شده روى به جانب قبله كرده، خطبهاى به زبان عربى به عنوان وداع با فصاحت تمام خوانده و با مشايعين خداحافظى نموده به آنان رخصت بازگشت داد. جماعت مشايع با چشم گريان بخشى از آيه ٨۵ سوره قصص را خواندند: (لرادّك الَى معاد) ؛ تو را به وعدهگاهت بازمىگرداند.<ref>حاج ميرزا حسن فسائى، فارسنامه ناصرى، تصحيح منصور رستگار فسائى، ج ٢، ص ٨۶٣.</ref> |