جعفر بن ابی طالب: تفاوت میان نسخهها
←هجرت به حبشه
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==هجرت به حبشه== | ==هجرت به حبشه== | ||
=== سرپرستی مهاجران === | |||
جعفر در هجرت دومِ<ref>الطبقات، ج4، ص25؛ انساب الاشراف، ج1، ص225.</ref>مسلمانان به حبشه<ref group="یادداشت">سال چهارم یا پنجم [[بعثت]].</ref> سرپرستی مسلمانان مهاجر را بر عهده داشت.<ref>الطبقات، ج4، ص25؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص206.</ref> بعدها پیامبر(ص) طی نامهای که با عمرو بن امیه ضَمری برای نجاشی فرستاد، از وی خواسته بود تا به اوضاع جعفر و دیگر مسلمانان مهاجر رسیدگی کند.<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص652.</ref> جعفر را میتوان نخستین مدافع و مبلغ اسلام در خارج از [[جزیرة العرب]] دانست. در این هجرت همسر او [[اسماء بنت عمیس]] خثعمی نیز حضور داشت.<ref>الطبقات، ج4، ص25.</ref> برخی مفسران، نزول آیه دهم سوره زمر را<ref group="یادداشت">{{آیه|وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ | جعفر در هجرت دومِ<ref>الطبقات، ج4، ص25؛ انساب الاشراف، ج1، ص225.</ref>مسلمانان به حبشه<ref group="یادداشت">سال چهارم یا پنجم [[بعثت]].</ref> سرپرستی مسلمانان مهاجر را بر عهده داشت.<ref>الطبقات، ج4، ص25؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص206.</ref> بعدها پیامبر(ص) طی نامهای که با عمرو بن امیه ضَمری برای نجاشی فرستاد، از وی خواسته بود تا به اوضاع جعفر و دیگر مسلمانان مهاجر رسیدگی کند.<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص652.</ref> جعفر را میتوان نخستین مدافع و مبلغ اسلام در خارج از [[جزیرة العرب]] دانست. در این هجرت همسر او [[اسماء بنت عمیس]] خثعمی نیز حضور داشت.<ref>الطبقات، ج4، ص25.</ref> برخی مفسران، نزول آیه دهم سوره زمر را<ref group="یادداشت">{{آیه|وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ | ||
}} | }} | ||
خط ۱۵: | خط ۱۷: | ||
و زمين خدا گسترده است [بر شماست از سرزمينى كه دچار مضيقه دينى هستيد به سرزمينى ديگر مهاجرت كنيد] فقط شكيبايان پاداششان را كامل و بدون حساب دريافت خواهند كرد.</ref> در شأن جعفر و مهاجران حبشه دانستهاند.<ref>تفسیر بغوی، ج4، ص74؛ تفسیر قرطبی، ج15، ص240؛ مبهمات القرآن، ج2، ص438.</ref> | و زمين خدا گسترده است [بر شماست از سرزمينى كه دچار مضيقه دينى هستيد به سرزمينى ديگر مهاجرت كنيد] فقط شكيبايان پاداششان را كامل و بدون حساب دريافت خواهند كرد.</ref> در شأن جعفر و مهاجران حبشه دانستهاند.<ref>تفسیر بغوی، ج4، ص74؛ تفسیر قرطبی، ج15، ص240؛ مبهمات القرآن، ج2، ص438.</ref> | ||
=== تبیین اسلام برای نجاشی === | |||
نمایندگان قریش، با دادن هدایایی به نجاشی پادشاه حبشه، از او خواستند مسلمانان را به مکه بازگرداند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص335-336.</ref> به نقل [[عبدالله بن عباس|ابنعباس]]، نجاشی از مهاجران مسلمان خواست که آیاتی از قرآن را برای او بخوانند، جعفر<ref>الطبقات، ج4، ص93؛ تفسیر قمی، ج1، ص176-177.</ref> آیاتی از سوره مریم درباره [[حضرت عیسی(ع)]] و مادرش را خواند که موجب گریه نجاشی، کشیشان و راهبان شد. قرآن<ref>سوره مائده (۵)، آیات ۸۲–۸۶؛</ref> نیز به این جریان اشاره کرده است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج 2، ص29؛ اسباب النزول، واحدی 205-206؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص255.</ref> بر پایه نقلی، نجاشی مسلمانان را حزب ابراهیم خطاب کرد و با بیاعتنایی به اعتراض فرستادگان قریش که خود را حزب ابراهیم دانستند، آنان را با هدایایشان بازگرداند. قرآن<ref group="یادداشت">{{آیه|إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ | |||
}} | |||
مسلماً نزديك ترين مردم به ابراهيم [از جهت پيوند و انتساب معنوى] كسانى اند كه [از روى حقيقت] از او پيروى كردند، و اين پيامبر و كسانى كه [به او] ايمان آوردهاند [از همه به او نزديكترند] و خدا ياور و سرپرست مؤمنان است.</ref><ref>آل عمران (۳)، آیة ۶۸؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۵۸.</ref> پس از بیان این جریان، بر ایمان جعفر و دیگر مهاجران گواهی داده است.<ref>اسباب النزول، ص111.</ref> | |||
=== فعالیتهای فرهنگی === | |||
بر پایه اخباری با فعالیت جعفر، شماری از حبشیان اسلام آوردند و بعدها به همراه او به [[مدینه]] آمدند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص225؛ الاستیعاب، ج1، ص242.</ref> به باور برخی مفسران، قرآن<ref group="یادداشت">{{آیه|لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ | |||
}} | |||
مسلّماً يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيدهاند، دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت؛ و قطعاً كسانى را كه گفتند: «ما نصرانى هستيم»، نزديكترين مردم در دوستى با مؤمنان خواهى يافت، زيرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانانى اند كه تكبر نمىورزند.</ref><ref>سوره مائده (۵)، آیه ۸۲؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۱۲۱.</ref> به این تازهمسلمانان اشاره کرده است.<ref>التبیان، ج3، ص613.</ref> برخی از مفسران، شمار آنها را ۴۰ نفر دانسته و آیه ۱۲۱ سوره بقره را<ref group="یادداشت">{{آیه|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ | |||
}} | |||
كسانى كه كتاب [آسمانى] به آنان دادهايم، آن را به طورى كه شايسته آن است [با تدبّر و به قصد عمل كردن] مىخوانند.</ref> در شأن آنها دانستهاند.<ref>مجمع البیان، ج 1، ص374؛ اسباب النزول، ص43.</ref> برخی نیز آیههای ۵۲ تا ۵۵ سوره قصص را در شأن آنها معرفی کردهاند.<ref>التبیان، ج8، ص162-163؛ مجمع البیان، ج 9، ص367، تفسیر قرطبی، ج 13، ص296.</ref> | |||
آیة ۴۱ نحل/۱۶ نیز دربارة جعفر، امام علی(ع) و برخی دیگر نازل شده که به خاطر ستمدیدگی در راه خدا و هجرت در دنیا و آخرت دارای پاداشند.<ref>شواهد التنزیل، ج 1، ص431.</ref> | |||
==بازگشت به مدینه== | ==بازگشت به مدینه== | ||
جعفر در سال هفتم هجرت از حبشه به مدینه بازگشت.<ref>الطبقات، ج4، ص25؛ تاریخ الطبری، ج11، ص459.</ref> | جعفر در سال هفتم هجرت از حبشه به مدینه بازگشت.<ref>الطبقات، ج4، ص25؛ تاریخ الطبری، ج11، ص459.</ref> با رسیدن جعفر، [[حضرت محمد(ص)]] پیشانی او را بوسید و چون آمدن جعفر با فتح خیبر همزمان شده بود، فرمود نمیدانم به کدامیک از این دو «آمدن جعفر» یا «پیروزی در خیبر» مسرور شوم.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص359؛ الطبقات، ج4، ص25 - 26؛ انساب الاشراف، ج1، ص225.</ref> پیامبر(ص) نماز جعفر طیار را به او آموزش داد<ref>الکافی، ج3، ص465؛ من لایحضره الفقیه، ج1، ص552.</ref> و ضمن اختصاص بخشی از غنایم خیبر به جعفر،<ref>الطبقات، ج4، ص.26</ref> خانهای نزدیک [[مسجد النبی(ص)|مسجد نبوی(ع)]] در اختیارش قرار داد. او جعفر را همانند دیگر مهاجران به حبشه، «صاحب الهجرتین» نامید.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص299.</ref> | ||
جعفر در همین سال در [[عمرة القضا]]، از سوی حضرت محمد(ص) مأمور شد تا [[میمونه بنت حارث|میمونه دختر حارث]] بن حزن را برای وی خواستگاری کند.<ref>اتحاف الوری، ج1، ص475.</ref> | |||
==سریه مؤته== | |||
=== فرماندهی === | |||
جعفر در سال هشتم هجرت، از سوی حضرت محمد(ص) به عنوان یکی از فرماندهان لشکر سه هزار نفری مسلمانان<ref name=":0" /> و یا نخستین فرمانده<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص65؛ مقاتل الطالبیین، ص29.</ref> در سریهای که به [[مؤته]] شهرت یافت، انتخاب شد تا به انتقام خون سفیر پیامبر(ص)،<ref group="یادداشت">حارث بن عمیر ازدی.</ref> با سپاه روم بجنگد.<ref name=":0" /> وی را نخستین کسی دانستهاند که پس از اسلام، مرکب خویش را پی کرد و سپس به نبرد با دشمن پرداخت.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص378؛ الطبقات، ج4، ص28؛ تاریخ الطبری، ج3، ص39؛ ج11، ص494.</ref> | |||
=== شهادت === | |||
جعفر پس از شهادت [[زید بن حارثه]]،<ref name=":0">السیرة النبویه، ج2، ص373؛ انساب الاشراف، ج1، ص487-488.</ref> پرچم را به دست گرفت و پس از رشادتهایی، در حالی که دو دستش قطع شده و زخمهای بسیاری برداشته بود، به شهادت رسید.<ref>الطبقات، ج4، ص28؛ انساب الاشراف، ج1، ص487؛ الاستیعاب، ج1، ص244-245.</ref> سن او هنگام شهادت حدود ۴۱ سال دانسته شده<ref name=":1">الاستیعاب، ج1، ص245؛ اسد الغابه، ج1، ص344؛ مقاتل الطالبیین، ص25.</ref> که با زمان تولد وی در بیست عام الفیل همخوانی دارد. البته در برخی منابع، سن وی را ۳۳، 34<ref>السیرة النبویه، ج2، ص378؛ مقاتل الطالبیین، ص32.</ref> و39<ref>البدایة و النهایه، ج 4، ص256.</ref> سال نیز ثبت کرده و برخی مورد اخیر را تقویت کردهاند.<ref>البدایة و النهایه، ج 4، ص256.</ref> جعفر را نخستین شهید از خاندان ابوطالب دانستهاند.<ref name=":1" /> | |||
با | به فرموده پیامبر، خداوند به جای دو دست جعفر که در این نبرد قطع شد، به وی دو بال عطا کردکه با آنها در بهشت هرجا که خواهد پرواز کند.<ref>الطبقات، ج4، ص28 - 29؛ انساب الاشراف، ج1، ص487؛ مقاتل الطالبیین، ص34.</ref> لقب طیار و ذوالجناحین برای جعفر، برگرفته از این سخن پیامبر(ص) است.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص298؛ تاریخ دمشق، ج19، ص368.</ref> درباره این لقب وجه تسمیه دیگری هم ذکر شده است.<ref>تاریخ دمشق، ج54، ص165.</ref> | ||
بر پایه روایتی، منظور از شهدا در آیة ۶۹ نساء/۴ جعفر و حمزهاند که در کنار پیامبران، صدیقان و صالحان از نعمت الهی برخوردارند.<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص113؛ التبیان، ج5، ص318؛ شواهد التنزیل، ج1، ص196.</ref> | |||
=== گریه پیامبر(ص) === | |||
حضرت محمد(ص)، با آگاهی از شهادت جعفر، گریست و ضمن اعلام خبر شهادت او و دیگر شهیدان به دلجویی از همسر و فرزندان جعفر پرداخت و برای آنان دعا کرد.<ref>تاریخ دمشق، ج27، ص254-258؛ سبل الهدی، ج11، ص108.</ref> وی مسلمانان را به گریه بر جعفر سفارش کرد<ref>السیرة النبویه، ج2، ص380 - 381؛ الطبقات، ج4، ص29-30؛ انساب الاشراف، ج1، ص488.</ref> و از اطرافیان خود خواست تا غذای خانواده داغدیده جعفر را تهیه کنند که به مدت سه روز تهیه شد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص488؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص66.</ref> بر پایه نقلی، پیامبر(ص) سر فرزندان جعفر را تراشید.<ref>الاستیعاب، ج3، ص1367.</ref> | |||
[[حضرت فاطمه(س)]]، برای شهادت جعفر شیون و زاری کرد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص488؛ الاستیعاب، ج1، ص243؛ اسد الغابه، ج1، ص343.</ref> و [[حسان بن ثابت]] و دیگران نیز در رثای جعفر اشعاری سرودند.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص386 - 387؛ مقاتل الطالبیین، ص32 – 33؛ تاریخ دمشق، ج72، ص129 - 130.</ref> | |||
==فضایل و مناقب== | ==فضایل و مناقب== | ||
=== نزد پیامبر(ص) === | |||
او پس از مسلمان شدن، به دلیل دستگیری از نیازمندان، لقب ابوالمساکین به معنای پدر بینوایان یافت.<ref>مقاتل الطالبیین، ص26؛ اسد الغابه، ج1، ص342؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص217.</ref> برخی این لقب را از سوی حضرت محمد(ص) دانستهاند.<ref>اسد الغابه، ج1، ص342.</ref> پیامبر(ص) او را از لحاظ جسمی و اخلاقی شبیه خود میدانست<ref>الطبقات، ج4، ص26 - 27؛ انساب الاشراف، ج2، ص204؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص117.</ref> و او در کنار حمزه و [[امام علی(ع)]] بهترین مردم معرفی میکرد.<ref>مقاتل الطالبیین، ص34.</ref> وی آفرینش مردمان را از درختان گوناگون، ولی طینت خود و جعفر را یکی دانست.<ref>مقاتل الطالبیین، ص34 - 35؛ تاریخ دمشق، ج19، ص362؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص214.</ref> | |||
بر پایه نقلی، حضرت محمد(ص) در غیاب او، بین جعفر و معاذ بن جبل عقد اخوت بست<ref>السیرة النبویه، ج1، ص505؛ البدایة و النهایه، ج3، ص226.</ref> و سهمی از غنایم [[غزوه بدر|جنگ بدر]] را برای جعفر که در آن زمان در حبشه بود، کنار گذاشت.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج1، ص216.</ref> | |||
=== نزد امامان(ع) === | |||
[[امام علی(ع)]] فرزندان جعفر را اکرام میکرد چنانکه به نقل عبدالله پسر جعفر، هر گاه وی از عمویش علی(ع) چیزی میخواست، او را به حق جعفر قسم میداد و او با درخواستش موافق میشد.<ref>الاستیعاب، ج1، ص244؛ اسد الغابه، ج1، ص344؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص20.</ref> امام علی(ع) دختر خود، زینب را به ازدواج عبدالله بن جعفر درآورد.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص29.</ref> [[امام حسین(ع)]] نیز در عاشورا، به جعفر افتخار کرد.<ref>الارشاد، ج2، ص96-97.</ref> | |||
=== نزد اهل سنت و صحابه === | |||
جعفر در منابع [[اهل سنت]]، با توصیفهایی مانند خطیب توانا، سرداری برجسته و شجاع، با سخاوت و آگاه به مسائل دینی یاد شده است.<ref>نک: دانشنامه جهان اسلام، ج10، ص407.</ref> [[ابوهریره]] نیز روایاتی از بخشندگیهای جعفر و فضل و شرافت او نقل کرده است.<ref>الطبقات، ج4، ص31؛ الاستیعاب، ج1، ص244؛ اسد الغابه، ج1، ص342.</ref> برخی اهل سنت، دایره شمول [[اهل بیت]] را، که از نظر شیعه بر معصومان(ع) اختصاص دارد گسترش داده و آل جعفر را نیز داخل در آن دانستهاند که صدقه بر آنان حرام است.<ref>بهجة النفوس، ج2، ص944؛ امتاع الاسماع، ج5، ص377؛ بحار الانوار، ج23، ص115.</ref> [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] در پاسخ پرسش فردی صحابی، که از اهل بیت پرسیده بود، هفت خصلت برای آنان برشمرد که یکی از آنها افتخارِ داشتن جعفر است که با دوبال در بهشت پرواز میکند.<ref>الارشاد، ج1، ص37؛ بحار الانوار، ج37، ص48.</ref> | |||
به | برخی صحابه همانند [[عمر بن خطاب|عمر]] و فرزندش عبدالله، عبدالله بن جعفر را «ابن ذی الجناحین» خطاب میکردند.<ref>اسد الغابه، ج1، ص344؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص215؛ الاصابه، ج1، ص594.</ref> | ||
=== در قرآن === | |||
برخی مفسران ذیل بعضی آیههای قرآن، جعفر بن ابیطالب را مصداق ویژگیهای ذکر شده در آن آیات دانستهاند. برخی از آن ویژگیها و آیات چنیناند: | |||
* نام جعفر، همردیف مؤمنانی مانند [[حمزه]] و [[امام علی(ع)]] و الگویی برای اهل ایمان؛ در آیههای ۱۳ بقره،<ref>شواهد التنزیل، ج 1، ص93.</ref> ۵۴ انعام،<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص134؛ شواهد التنزیل، ج1، ص261؛ مجمع البیان، ج 4، ص476.</ref> ۱۹ توبه و ۴۷ حجر<ref>شواهد التنزیل، ج1، ص414؛ البرهان، ج3، ص374.</ref> دانسته شده است. | |||
* جعفر مصداق مؤمنان راستین، در آیه ۱۵ حجرات<ref>شواهد التنزیل، ج 2، ص259.</ref> دانسته شده است. | |||
* او یکی از یاوران [دین] خدا، در آیه ۱۴ صف<ref>تفسیر قرطبی، ج 19، ص89؛ الدر المنثور، ج 6، ص214؛ البرهان، ج 5، ص369.</ref> معرفی شده است. | |||
* وی مصداق پرهیزکاران، در آیه ۳۴ انفال، دانسته شده که مانند امام علی(ع) و حمزه،<ref>شواهد التنزیل، ج 1، ص283.</ref> برخلاف مشرکان، شایستگی سرپرستی و اداره [[مسجدالحرام]] و [[کعبه]] را دارند.<ref>الکافی، ج 8، ص204؛ تفسیر قمی، ج 1، ص284؛ تفسیر عیاشی، ج 2، ص83.</ref> | |||
* جعفر بر پایه روایتی ذیل آیه ۳۳ احزاب، با امام علی(ع)، حمزه و عبیدة بن حارث همپیمان شده که در راه خدا و فرستادهاش وفادار بماند و به عهد خود وفا کرده است.<ref>الخصال، ص376؛ مجمع البیان، ج5، ص122؛ التبیان، ج 8، ص329؛ ج5، ص318.</ref> | |||
* مراد از اهل ایمان و عمل نیک در آیة ۲۱ جاثیه، حضرت محمد(ص) و [[اهل بیت]] او و جعفر دانسته شده است.<ref>شواهد التنزیل، ج 2، ص239؛ البرهان، ج5، ص29.</ref> | |||
* بر پایه روایتی از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، جعفر یکی از مصداقهای «رجال» در آیه ۴۶ اعراف است که در روز جزا بر جایگاههای اهل بهشت اشراف دارند.<ref>مجمع البیان، ج4، ص652؛ تفسیر قرطبی، ج7، ص212؛ روح المعانی، ج4، ص363.</ref> | |||
* بر پایه روایتی از [[ابوهریره]]، جعفر یکی از مصداقهای «اولیاء الله» در آیة ۶۲ یونس است که نام او در ردیف حضرت محمد(ص)، امام علی(ع)، حمزه و [[عقیل بن ابیطالب|عقیل]] آمده است.<ref>شواهد التنزیل، ج 1، ص354.</ref> | |||
* بر پایه روایتی از [[امام باقر(ع)]]، آیه ۴۰ حج درباره جعفر، امام علی(ع) و حمزه نازل شده<ref>تفسیر قمی، ج2، ص84؛ الکافی، ج8، ص338؛ شواهد التنزیل، ج1، ص521.</ref> که تنها به جرم استواری در ایمان از خانه و کاشانه خود رانده شدند. | |||
جعفر، راوی حدیث نبوی بود و از وی فرزندش عبدالله، ابوموسی اشعری و عمرو عاص روایت نقل کردهاند.<ref>اسد الغابه، ج1، ص342-343؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص240.</ref> | |||
==فرزندان و نوادگان== | ==فرزندان و نوادگان== | ||
جعفر در حبشه از اسماء بنت عمیس صاحب سه پسر به نامهای عبدالله، محمد و عون شد.<ref>الطبقات، ج8، ص219؛ انساب الاشراف، ج2، ص298؛ تاریخ دمشق، ج27، ص250.</ref> | |||
جعفر در حبشه از اسماء بنت عمیس صاحب سه پسر به نامهای عبدالله، محمد و عون شد.<ref>الطبقات، ج8، ص219؛ انساب الاشراف، ج2، ص298؛ تاریخ دمشق، ج27، ص250.</ref> بر پایه گزارشی، محمد و عون در رویداد کربلا یا در صفین به شهادت رسیدند.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص299.</ref> بر پایه سخن برخی محققان، محمد با امام علی(ع) به کوفه رفت و در نبرد صفین شهید شد و آن که در کربلا حضور داشت محمد بن عبدالله بن جعفر است.<ref>معجم رجال الحدیث، ج16، ص166.</ref> گفته شده قاسم بن محمد بن جعفر نیز در کربلا شهید شده است.<ref>معجم رجال الحدیث، ج15، ص50.</ref>نسل جعفر از عبدالله*تداوم یافت. وی نخستین فرزند مسلمانان در حبشه و در میان مسلمانان از جایگاه ویژهای برخوردار بود. به نقلی عون و محمد در جریان فتوحات در ایران در شوشتر به شهادت رسیدند.<ref>الاستیعاب، ج3، ص1247.</ref> از نسل جعفر کسانی از اصحاب و راویان ائمه (علیهمالسلام) بودند. داود بن قاسم بن اسحاق، اسماعیل بن عبدالله بن جعفر از تابعین و اصحاب امام سجاد(ع)، جعفر بن ابراهیم بن محمد، صالح بن منصور بن عبدالله و ابراهیم بن علی بن عبدالله از آن جملهاند.<ref>رجال النجاشی، ص110، 156، 175، 216، 225، 271و 352.</ref> | |||
برخی از نسل جعفر به امارت حرمین رسیدند. از آن جمله است: اسحاق بن محمد بن یوسف جعفری در سال ۲۷۱ق، موسی بن محمد بن یوسف پس از درگذشت اسحاق و سلیمان بن محمد بن یوسف که همگی در مدینه امارت داشتند.<ref>نک: تاریخ امراء المدینه، ص197- 198، 215 - 216.</ref> محمد بن حسن بن معاویه بن عبدالله نیز از سوی نفس زکیه* در سال ۱۴۵ والی مکه شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص186-187.</ref> نسل جعفر به آل جعفر شهرت دارند. آنان موقوفاتی در حرمین داشته و در برخی سالها بر سر اداره آنها منازعه داشتند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص148.</ref> برخی از آنان در حضرموت ساکن شدند و با تیرههایی چون آل کده نزاعهایی داشتند.<ref>ادام القوت، ص559، 602- 605.</ref> در اُثیل میان بدر و صفراء؛ فرزندان جعفر چشمهای داشتند.<ref>الاماکن، ص8؛ وفاء الوفاء، ج4، ص8.</ref> | برخی از نسل جعفر به امارت حرمین رسیدند. از آن جمله است: اسحاق بن محمد بن یوسف جعفری در سال ۲۷۱ق، موسی بن محمد بن یوسف پس از درگذشت اسحاق و سلیمان بن محمد بن یوسف که همگی در مدینه امارت داشتند.<ref>نک: تاریخ امراء المدینه، ص197- 198، 215 - 216.</ref> محمد بن حسن بن معاویه بن عبدالله نیز از سوی نفس زکیه* در سال ۱۴۵ والی مکه شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص186-187.</ref> نسل جعفر به آل جعفر شهرت دارند. آنان موقوفاتی در حرمین داشته و در برخی سالها بر سر اداره آنها منازعه داشتند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص148.</ref> برخی از آنان در حضرموت ساکن شدند و با تیرههایی چون آل کده نزاعهایی داشتند.<ref>ادام القوت، ص559، 602- 605.</ref> در اُثیل میان بدر و صفراء؛ فرزندان جعفر چشمهای داشتند.<ref>الاماکن، ص8؛ وفاء الوفاء، ج4، ص8.</ref> |