چاه اریس: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''چاه اَریس''' یا '''چاه خاتم''' یا '''بئر النبی(ص)'''، یکی از چاههای [[مدینه]] است که پیش از تخریب، در غرب [[مسجد قبا| | '''چاه اَریس''' یا '''چاه خاتم''' یا '''بئر النبی(ص)'''، یکی از چاههای [[مدینه]] است که پیش از تخریب، در غرب مسجد قدیم [[مسجد قبا|قبا]] قرار داشت. | ||
<br /> | بر پایه برخی منابع [[اهل سنت]]، [[حضرت محمد(ص)]] از این چاه نوشیده و وضو گرفته است و بر پایه گزارشی، با دمیدن، آن را [[تبرک|متبرک]] کرده است. | ||
انگشتر حضرت محمد(ص) که پس از [[ابوبکر بن ابیقحافه|خلیفه اول]] و [[عمر بن خطاب|دوم]] به [[عثمان بن عفان|عثمان]] رسیده بود، هنگامی که عثمان با آن بازی میکرد یا به کارگران فرمان میداد در چاه افتاد.<br />این چاه و ساختمانی که روی آن بنا شده بود، تا پیش از گسترش مسجد قبا وجود داشت. امروزه جای آن، در ضلع غربی مسجد قبا، در محل حوض و آبشاری است که ساخته شده است. به گفته برخی، جای کنونی آن، روبهروی در غربی میانه مسجد، در سنگفرش پیادهرو است. | |||
==نام== | ==نام== | ||
چاه اَریس، به «اویس» نیز خواند شده که به گمان، تصحیف است.<ref>تاریخ مکه المشرفه، ج2، ص138.</ref> واژه «اریس»، به معنای کشاورز، در کاربرد [[شام|شامیان]] به کشاورزان سواحل [[دجله]] و [[فرات]] گفته میشد و به آنها نسبت «اریسی» میدادند.<ref>لسان العرب، ج6، ص5؛ تاج العروس، ج8، ص181 «أرس»؛ موسوعه العتبات المقدسه، ج3، ص64.</ref> | چاه اَریس، به «اویس» نیز خواند شده که به گمان، تصحیف است.<ref>تاریخ مکه المشرفه، ج2، ص138.</ref> واژه «اریس»، به معنای کشاورز، در کاربرد [[شام|شامیان]] به کشاورزان سواحل [[دجله]] و [[فرات]] گفته میشد و به آنها نسبت «اریسی» میدادند.<ref>لسان العرب، ج6، ص5؛ تاج العروس، ج8، ص181 «أرس»؛ موسوعه العتبات المقدسه، ج3، ص64.</ref> | ||
خط ۲۸: | خط ۳۰: | ||
آب چاه اریس گوارا توصیف شده و<ref name=":0">بهجه النفوس، ج1، ص306؛ الدرة الثمینه، ص59.</ref> در اطراف آن، بستانهای سرسبز و قلعههای برجسته برقرار بوده است.<ref name=":1">الجواهر الثمینه، ص91؛ جغرافیایی تاریخی کشورهای اسلامی، ج1، ص164.</ref> در عین حال، گاه خبر از کمی آب چاه اریس نیز دادهاند،<ref name=":2">البدایة و النهایه، ج7، ص155؛ الروض المعطار، ص22.</ref> که گمان میرود در جهت اشاره به تقدیر الهی دریافت نشدن انگشتر گمشده عثمان، به رغم کمی آب چاه بوده است.<ref name=":3">تاریخ ابن خلدون، ج1، ص326.</ref> داستان انگشتر را اینگونه آوردهاند که این انگشتر نبوی به عنوان مهر حکومتی از پیامبر به خلفای بعد از او رسیده و نزد خلفای اول تا سوم نگهداری میشد؛<ref>التنبیه و الاشراف، ص254، اسد الغابه، ج4، ص465، البدایة و النهایه، ج5، ص356.</ref> ولی درسال ۳۰ هجری<ref>تاریخ الموصل، ج1، ص61.</ref> هنگامی که عثمان سرچاه اریس، با آن بازی میکرد یا به کارگران فرمان میراند، در چاه افتاد.<ref>امتاع الاسماع، ج7، ص47.</ref> سپس خالی کردن آب چاه و تلاشهای بسیار نتیجه نداد و اثری از انگشتر یافت نشد. برخی آوردهاند که شورش علیه عثمان و کشته شدن او، پس از گم شدن این انگشتر بود زیرا به زعم اینان با افتادن انگشتر در چاه، برکت آن به پایان رسید.<ref>اسد الغابه، ج4، ص465، التعریف بماآنست الهجره، ص151 نیز نک:تاریخ المدینه، ج3، ص1107.</ref> در عین حال، گم شدن انگشتر نبوی به [[چاه قریصه|چاه قُریصه]]<ref>سبل الهدی، ج7، ص230.</ref> و [[چاه یسره]]<ref>وفاء الوفاج، 3، ص142.</ref> هم نسبت داده شده و گاه گفتهاند که انگشتر از دست عثمان در چاه خریف در منطقه اریس افتاد،<ref>المدینه بین الماضی و الحاضر، ص256.</ref> که احتمال میرود نام چاه خریف را برای چاه اریس به کار برده باشند. احتمال یکبار رخدادن گم شدن انگشتر و اشتباه گزارشگران و فراموش کردن نام چاه وجود دارد. احتمال دیگر این است که انگشتر از دست عثمان در چاه اریس افتاده و هیچگاه یافت نشده اما پیشتر از دست خود پیامبر(ص) در چاه قریصه افتاده اما ظاهراً آن را پیدا کردهاند. | آب چاه اریس گوارا توصیف شده و<ref name=":0">بهجه النفوس، ج1، ص306؛ الدرة الثمینه، ص59.</ref> در اطراف آن، بستانهای سرسبز و قلعههای برجسته برقرار بوده است.<ref name=":1">الجواهر الثمینه، ص91؛ جغرافیایی تاریخی کشورهای اسلامی، ج1، ص164.</ref> در عین حال، گاه خبر از کمی آب چاه اریس نیز دادهاند،<ref name=":2">البدایة و النهایه، ج7، ص155؛ الروض المعطار، ص22.</ref> که گمان میرود در جهت اشاره به تقدیر الهی دریافت نشدن انگشتر گمشده عثمان، به رغم کمی آب چاه بوده است.<ref name=":3">تاریخ ابن خلدون، ج1، ص326.</ref> داستان انگشتر را اینگونه آوردهاند که این انگشتر نبوی به عنوان مهر حکومتی از پیامبر به خلفای بعد از او رسیده و نزد خلفای اول تا سوم نگهداری میشد؛<ref>التنبیه و الاشراف، ص254، اسد الغابه، ج4، ص465، البدایة و النهایه، ج5، ص356.</ref> ولی درسال ۳۰ هجری<ref>تاریخ الموصل، ج1، ص61.</ref> هنگامی که عثمان سرچاه اریس، با آن بازی میکرد یا به کارگران فرمان میراند، در چاه افتاد.<ref>امتاع الاسماع، ج7، ص47.</ref> سپس خالی کردن آب چاه و تلاشهای بسیار نتیجه نداد و اثری از انگشتر یافت نشد. برخی آوردهاند که شورش علیه عثمان و کشته شدن او، پس از گم شدن این انگشتر بود زیرا به زعم اینان با افتادن انگشتر در چاه، برکت آن به پایان رسید.<ref>اسد الغابه، ج4، ص465، التعریف بماآنست الهجره، ص151 نیز نک:تاریخ المدینه، ج3، ص1107.</ref> در عین حال، گم شدن انگشتر نبوی به [[چاه قریصه|چاه قُریصه]]<ref>سبل الهدی، ج7، ص230.</ref> و [[چاه یسره]]<ref>وفاء الوفاج، 3، ص142.</ref> هم نسبت داده شده و گاه گفتهاند که انگشتر از دست عثمان در چاه خریف در منطقه اریس افتاد،<ref>المدینه بین الماضی و الحاضر، ص256.</ref> که احتمال میرود نام چاه خریف را برای چاه اریس به کار برده باشند. احتمال یکبار رخدادن گم شدن انگشتر و اشتباه گزارشگران و فراموش کردن نام چاه وجود دارد. احتمال دیگر این است که انگشتر از دست عثمان در چاه اریس افتاده و هیچگاه یافت نشده اما پیشتر از دست خود پیامبر(ص) در چاه قریصه افتاده اما ظاهراً آن را پیدا کردهاند. | ||
== ویژگیها == | ==ویژگیها== | ||
آب چاه اریس گوارا توصیف شده و<ref name=":0" /> در اطراف آن، بستانهای سرسبز و قلعههای برجسته برقرار بوده است.<ref name=":1" /> در عین حال، گاه خبر از کمی آب چاه اریس نیز دادهاند،<ref name=":2" /> که گمان میرود در جهت اشاره به تقدیر الهی دریافت نشدن انگشتر گمشده عثمان، به رغم کمی آب چاه بوده است.<ref name=":3" /> | آب چاه اریس گوارا توصیف شده و<ref name=":0" /> در اطراف آن، بستانهای سرسبز و قلعههای برجسته برقرار بوده است.<ref name=":1" /> در عین حال، گاه خبر از کمی آب چاه اریس نیز دادهاند،<ref name=":2" /> که گمان میرود در جهت اشاره به تقدیر الهی دریافت نشدن انگشتر گمشده عثمان، به رغم کمی آب چاه بوده است.<ref name=":3" /> | ||