پرش به محتوا

زیارت اربعین: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ اوت ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
<br />
<br />


== تاریخچه پیاده روی در اربعین حسینی ==
==تاریخچه پیاده روی در اربعین حسینی==
<br />روايات بسياري در خصوص فضيلت پياده‌روي براي زيارت امام حسين7 وجود دارد. يکي از ايامي که حرکت پياده براي زيارت حضرت اباعبدالله الحسين7 فضيلت دارد، ايام اربعين حسيني است. مي‌دانيم که اولين زائران اربعين امام حسين7، جابر بن عبدالله انصاري، صحابي جليل القدر پيامبر اکرم9 و عطيه عوفي هستند که براي زيارت قبر مطهر آن حضرت و ديگر شهدا به سرزمين کربلا آمدند. عطيه عوفي قضيه زيارت جابر را چنين بيان کرده است:
<br />روايات بسياري در خصوص فضيلت پياده‌روي براي زيارت امام حسين (ع) وجود دارد. يکي از ايامي که حرکت پياده براي زيارت حضرت اباعبدالله الحسين(ع) فضيلت دارد، ايام اربعين حسيني است. مي‌دانيم که اولين زائران اربعين امام حسين (ع)، جابر بن عبدالله انصاري، صحابي جليل القدر پيامبر اکرم (ص) و عطيه عوفي هستند که براي زيارت قبر مطهر آن حضرت و ديگر شهدا به سرزمين کربلا آمدند. عطيه عوفي قضيه زيارت جابر را چنين بيان کرده است:


به همراه جابر بن عبدالله انصاري، به منظور زيارت قبر امام حسين7، وارد کربلا شديم. جابر نزديک شريعه فرات رفت. غسل کرد و لباس‌هاي نيکو پوشيد... . سپس [با پاي پياده] به طرف قبر مطهر، حرکت کرديم. جابر هيچ قدمي را برنمي‌داشت، مگر اينکه ذکر خدا مي‌گفت تا به نزديک قبر رسيديم. سپس به من گفت: «مرا به قبر برسان». من دست او را روي قبر گذاشتم. جابر روي قبر افتاد و غش کرد. من مقداري آب به صورتش پاشيدم. وقتي به هوش آمد، سه بار گفت: «يا حسين». سپس گفت: «حَبِيبٌ لَا يُجِيبُ حَبِيبَه»؛ «اي دوست، چرا جواب دوستت را نمي‌دهي؟» بعد به خودش گفت: «چگونه مي‌تواني جواب دهي، درحالي‌که رگ‌هاي گلوي تو را بريده‌اند و بين سر و بدنت جدايي افتاده است. شهادت مي‌دهم که تو فرزند خاتم النبيين و سيدالمؤمنين... و پنجمين فرد از اصحاب کساء هستي... درود و سلام و رضوان الهي بر تو باد...».[1]
به همراه جابر بن عبدالله انصاري، به منظور زيارت قبر امام حسين (ع)، وارد کربلا شديم. جابر نزديک شريعه فرات رفت. غسل کرد و لباس‌هاي نيکو پوشيد... . سپس [با پاي پياده] به طرف قبر مطهر، حرکت کرديم. جابر هيچ قدمي را برنمي‌داشت، مگر اينکه ذکر خدا مي‌گفت تا به نزديک قبر رسيديم. سپس به من گفت: «مرا به قبر برسان». من دست او را روي قبر گذاشتم. جابر روي قبر افتاد و غش کرد. من مقداري آب به صورتش پاشيدم. وقتي به هوش آمد، سه بار گفت: «يا حسين». سپس گفت: «حَبِيبٌ لَا يُجِيبُ حَبِيبَه»؛ «اي دوست، چرا جواب دوستت را نمي‌دهي؟» بعد به خودش گفت: «چگونه مي‌تواني جواب دهي، درحالي‌که رگ‌هاي گلوي تو را بريده‌اند و بين سر و بدنت جدايي افتاده است. شهادت مي‌دهم که تو فرزند خاتم النبيين و سيدالمؤمنين... و پنجمين فرد از اصحاب کساء هستي... درود و سلام و رضوان الهي بر تو باد...».<ref>''مصباح المتهجد،'' ج2، ص787،  ''بشارة المصطفي''، ص74؛  ''بحار الانوار''، ج65، ص130. </ref>


ورود جابر به کربلا در بسياري از کتب تاريخي و منابع روايي، که بحث زيارت امام حسين7 مطرح شده، آمده است؛ از جمله سيد بن طاووس (علي بن موسي بن جعفر، 668ق). در کتاب لهوف، بازگشت اهل بيت: به کربلا و همچنين دفن سر مطهر در کربلا را نقل کرده است'''.'''[2]
ورود جابر به کربلا در بسياري از کتب تاريخي و منابع روايي، که بحث زيارت امام حسين (ع) مطرح شده، آمده است؛ از جمله سيد بن طاووس (علي بن موسي بن جعفر، 668ق). در کتاب لهوف، بازگشت اهل بيت: به کربلا و همچنين دفن سر مطهر در کربلا را نقل کرده است'''.'''<ref>''اللهوف''، ترجمه فهري، ص195 و 196. </ref>


زيارت امام حسين7 (که در برخي موارد به صورت پياده‌روي بود) از قرون و اعصار گذشته توسط مردم، به ويژه علماي بزرگ دين، تا زمان کنوني ادامه داشته است. حسين، نوه دختري ابوحمزه ثمالي، در آخرين روزهاي دولت بني‌اميه، به منظور زيارت امام حسين7، با پاي پياده از کوفه به غاضريه آمد.[3] پس از زيارت امام حسين7 و اقامه نماز صبح، در کنار قبر مطهر آن حضرت، به سوي کوفه بازگشت.[4]
زيارت امام حسين (ع) (که در برخي موارد به صورت پياده‌روي بود) از قرون و اعصار گذشته توسط مردم، به ويژه علماي بزرگ دين، تا زمان کنوني ادامه داشته است. حسين، نوه دختري ابوحمزه ثمالي، در آخرين روزهاي دولت بني‌اميه، به منظور زيارت امام حسين (ع)، با پاي پياده از کوفه به غاضريه آمد.<ref>'''وَ قَدْ جِئْتُ أَمْشِي مِنَ الْكُوفَةِ وَ هِيَ لَيْلَةُ الْجُمُعَة'''. </ref> پس از زيارت امام حسين (ع) و اقامه نماز صبح، در کنار قبر مطهر آن حضرت، به سوي کوفه بازگشت.<ref>''اقبال الاعمال''، ج2، ص568؛  ''كامل الزيارات''، ص111 و 112؛ ''بحار الانوار''، ج98، ص57؛ امين، ''اعيان الشيعة''، ج4، ص303. </ref>


همچنين پس از آنکه قبر امام حسين7 با امر متوکل خراب شد[5] و اين خبر به گوش زيد مجنون[6] رسيد، وي که عالمي بزرگوار و ساکن مصر بود، هنگامي که  
همچنين پس از آنکه قبر امام حسين (ع) با امر متوکل خراب شد<ref>''بحار الانوار''، ج45، ص401.  ''تتمة المنتهي''، ص241؛ </ref> و اين خبر به گوش زيد مجنون<ref>وي را زيد مجنون مي‌گفتند. ولي او صاحب عقلي كامل و نظريه‌اي عالي بود. وي بدين لحاظ به مجنون لقب يافت كه هر شخص عاقلي را مجاب مي‌نمود و حجت هر شخص اديب را در هم مي‌شكست و هيچ وقت از جواب خسته، و از خطابه ملول نمي‌شد ( ''بحار الانوار''، ج45، ص404). </ref> رسيد، وي که عالمي بزرگوار و ساکن مصر بود، هنگامي که  


شنيد ساختمان قبر امام حسين7 تخريب، و محل آن را کشت و زرع کرده‌اند، بسيار غمگين شد و مصيبت امام حسين7 برايش تجديد گرديد. آن‌گاه درحالي‌که پياده و حيران بود، از مصر خارج شد[7] و با طي مسافت طولاني وارد کوفه گرديد و با بهلول، که آن وقت در کوفه بود، ملاقات نمود و به وي سلام کرد. پس از آنکه همديگر را شناختند، بهلول علت بيرون آمدن زيد را از مصر پرسيد. وي علتش را جنايت متوکل اعلام کرد. آن‌گاه وي، همراه بهلول، به کربلا آمدند و قبر شريف حضرت امام حسين7 را زيارت کردند.[8]
شنيد ساختمان قبر امام حسين (ع) تخريب، و محل آن را کشت و زرع کرده‌اند، بسيار غمگين شد و مصيبت امام حسين (ع) برايش تجديد گرديد. آن‌گاه درحالي‌که پياده و حيران بود، از مصر خارج شد<ref>خَرَجَ مِنْ مِصْرَ مَاشِيا.</ref> و با طي مسافت طولاني وارد کوفه گرديد و با بهلول، که آن وقت در کوفه بود، ملاقات نمود و به وي سلام کرد. پس از آنکه همديگر را شناختند، بهلول علت بيرون آمدن زيد را از مصر پرسيد. وي علتش را جنايت متوکل اعلام کرد. آن‌گاه وي، همراه بهلول، به کربلا آمدند و قبر شريف حضرت امام حسين (ع) را زيارت کردند.<ref>''بحار الانوار''، ج45، ص404. </ref>
----[1]. طوسي، ''مصباح المتهجد،'' ج2، ص787، عمادالدين طبري، ''بشارة المصطفي''، ص74؛ مجلسي، ''بحار الانوار''، ج65، ص130.  


[2]. ابن طاووس، ''اللهوف''، ترجمه فهري، ص195 و 196.
<br />


[3]. '''وَ قَدْ جِئْتُ أَمْشِي مِنَ الْكُوفَةِ وَ هِيَ لَيْلَةُ الْجُمُعَة'''.
== سیره علما و بزرگان در زیارت اربعین و پیاده روی برای آن ==
 
[4]. ابن طاووس، ''اقبال الاعمال''، ج2، ص568؛ ابن قولويه، ''كامل الزيارات''، ص111 و 112؛ ''بحار الانوار''، ج98، ص57؛ امين، ''اعيان الشيعة''، ج4، ص303.
 
[5]. قمي، ''تتمة المنتهي''، ص241؛ ''بحار الانوار''، ج45، ص401.
 
[6]. وي را زيد مجنون مي‌گفتند. ولي او صاحب عقلي كامل و نظريه‌اي عالي بود. وي بدين لحاظ به مجنون لقب يافت كه هر شخص عاقلي را مجاب مي‌نمود و حجت هر شخص اديب را در هم مي‌شكست و هيچ وقت از جواب خسته، و از خطابه ملول نمي‌شد (مجلسي، ''بحار الانوار''، ج45، ص404).
 
[7]. خَرَجَ مِنْ مِصْرَ مَاشِيا.
 
[8]. ''بحار الانوار''، ج45، ص404.
 
==سیره علما و بزرگان در زیارت اربعین و پیاده روی برای آن==
 
 
زيارت کربلا با پاي پياده، کم و بيش تا زمان مرحوم شيخ انصاري1  (1214- 1298ق). مرسوم بود.[1] ولي پس از درگذشت مرحوم شيخ مرتضي انصاري= زماني فرارسيد که پياده‌روي نشانه‌اي از فقر بود و هر که پياده مي‏رفت، شخصي دني و فقير به چشم مي‏آمد. اما با وجود چنين تفکري، مرحوم محدث نوري=، مؤلف کتاب ''مستدرک الوسايل'' (1254-1320ق). ، به آن اهتمام ورزيد. به ويژه عيد قربان به همراه اصحابش پياده به طرف کربلا حرکت مي‏کرد. در دومين سال، رغبت مردم و صالحان نسبت به زيارت پياده حرم امام حسين7 بيشتر شد؛ به گونه‌اي که در بعضي از سال‏ها تا سي خيمه در راه برپا مي‏شد. شيخ آقابزرگ تهراني نقل مي‌کند:


==  زيارت کربلا با پاي پياده، کم و بيش تا زمان مرحوم شيخ انصاري1  (1214- 1298ق). مرسوم بود.[1] ولي پس از درگذشت مرحوم شيخ مرتضي انصاري= زماني فرارسيد که پياده‌روي نشانه‌اي از فقر بود و هر که پياده مي‏رفت، شخصي دني و فقير به چشم مي‏آمد. اما با وجود چنين تفکري، مرحوم محدث نوري=، مؤلف کتاب ''مستدرک الوسايل'' (1254-1320ق). ، به آن اهتمام ورزيد. به ويژه عيد قربان به همراه اصحابش پياده به طرف کربلا حرکت مي‏کرد. در دومين سال، رغبت مردم و صالحان نسبت به زيارت پياده حرم امام حسين7 بيشتر شد؛ به گونه‌اي که در بعضي از سال‏ها تا سي خيمه در راه برپا مي‏شد. شيخ آقابزرگ تهراني نقل مي‌کند: ==
من در آخرين سال عمر با بركت آن جناب، در خدمت وي، پياده به كربلا مشرّف شدم و در بازگشت، مرحوم نوري= بر خلاف طبيعت هميشگي كه پياده مشرف مي‏شد و سواره باز مي‏گشت، پياده به نجف بازگشت و اين بدان دليل بود كه مرحوم ميرزا محمدمهدي بن مولي محمد صالح مازندراني كه نذر كرده بود، پياده به نجف مشرّف شود، از شيخ خواهش نمود كه در خدمت آن مرحوم باشد.[2]
من در آخرين سال عمر با بركت آن جناب، در خدمت وي، پياده به كربلا مشرّف شدم و در بازگشت، مرحوم نوري= بر خلاف طبيعت هميشگي كه پياده مشرف مي‏شد و سواره باز مي‏گشت، پياده به نجف بازگشت و اين بدان دليل بود كه مرحوم ميرزا محمدمهدي بن مولي محمد صالح مازندراني كه نذر كرده بود، پياده به نجف مشرّف شود، از شيخ خواهش نمود كه در خدمت آن مرحوم باشد.[2]


۸۷

ویرایش