۵٬۱۲۵
ویرایش
(-رده:راویان; -رده:راویان از پیامبر(ص); -رده:راویان حدیث using HotCat) |
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==نام و نسب== | ==نام و نسب== | ||
انس بن مالک بن نضر از [[بنینجار]]، تیرهای از [[خزرج]] است.<ref>الاستیعاب، ج1، ص109.</ref> نسب مادرش [[ام سلیم|اُمسُلَیم]] با نامهای احتمالی سهله، رمیله، غمیساء و..<ref>الاستیعاب، ج4، ص1940؛ اسد الغابه، ج6، ص345.</ref> دختر [[ملحان بن خالد|مِلحان بن خالد]] نیز به بنینجار میرسد.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1940؛ البدایة و النهایه، ج5، ص331.</ref> روایاتی از دعای خیر [[پیامبر (ص)]] درباره او در برخی کتابهای روایی آمده است.<ref>نک: صحیح مسلم، ج8، ص26؛ مسند الحمیدی، ج2، ص504.</ref> ام سُلیم راوی حدیث از رسول خدا است.<ref>الاستبصار، ج1، ص207؛ التهذیب، ج1، ص302.</ref> از انس به کنیه ابوحمزه<ref>الطبقات، ج1، ص109؛ الطبقات، ج7، ص207؛ الاستیعاب، ج2، ص54؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> و لقب «خادم الرسول»<ref>الاستیعاب، ج1، ص110؛ اسد الغابه، ج5، ص406.</ref> و «ذوالاذنین» که پیامبر از روی مزاح او را چنین خطاب کرد<ref>اسد الغابه، ج1، ص151؛ اسد الغابه، ج2، ص18؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> و نیز انصاری<ref>الطبقات، ج1، ص194.</ref> یاد شده است. | انس بن مالک بن نضر از [[بنینجار]]، تیرهای از [[خزرج]] است.<ref>الاستیعاب، ج1، ص109.</ref> نسب مادرش [[ام سلیم|اُمسُلَیم]] با نامهای احتمالی سهله، رمیله، غمیساء و..<ref>الاستیعاب، ج4، ص1940؛ اسد الغابه، ج6، ص345.</ref> دختر [[ملحان بن خالد|مِلحان بن خالد]] نیز به بنینجار میرسد.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1940؛ البدایة و النهایه، ج5، ص331.</ref> روایاتی از دعای خیر [[پیامبر(ص)]] درباره او در برخی کتابهای روایی آمده است.<ref>نک: صحیح مسلم، ج8، ص26؛ مسند الحمیدی، ج2، ص504.</ref> ام سُلیم راوی حدیث از رسول خدا است.<ref>الاستبصار، ج1، ص207؛ التهذیب، ج1، ص302.</ref> از انس به کنیه ابوحمزه<ref>الطبقات، ج1، ص109؛ الطبقات، ج7، ص207؛ الاستیعاب، ج2، ص54؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> و لقب «خادم الرسول»<ref>الاستیعاب، ج1، ص110؛ اسد الغابه، ج5، ص406.</ref> و «ذوالاذنین» که پیامبر از روی مزاح او را چنین خطاب کرد<ref>اسد الغابه، ج1، ص151؛ اسد الغابه، ج2، ص18؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> و نیز انصاری<ref>الطبقات، ج1، ص194.</ref> یاد شده است. | ||
==همراهی با پیامبر== | ==همراهی با پیامبر== | ||
انس تنها کسی است که از کودکی به خدمت پیامبر درآمد. در هشت یا 10 سالگی، هنگامی که [[انصار]] به پیشگاه پیامبر هدیه و تحفه میآوردند، به خواست مادرش و به جای تحفه به خدمت پیامبر (ص) درآمد<ref>الاستیعاب، ج1، ص109؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> و نُه<ref>انساب الاشراف، ج1، ص506؛ اسد الغابه، ج1، ص152.</ref> یا 10<ref>اسد الغابه، ج1، ص151؛ البدایة و النهایه، ج5، ص331.</ref> سال در خدمت ایشان بود. انس با فن نویسندگی آشنایی داشت<ref>انساب الاشراف، ج1، ص506؛ اسد الغابه، ج1، ص152.</ref> ؛ اما از کتابت او در منابع سخنی به میان نیامده است. وی در بسیاری از غزوهها پیامبر (ص) را همراهی کرد. شرکت او در [[نبرد بدر]] به سبب خردسالی مورد تردید است.<ref>البدایة و النهایه، ج5، ص332.</ref> به گفته خودش در غزوه بدر همراه پیامبر (ص) بوده<ref>اسد الغابه، ج1، ص151؛ الاستیعاب، ج1، ص110.</ref> و شاید به سبب خردسالی نامش در شمار جنگجویان بدر نیامده است.<ref>الاستیعاب، ج1، ص110؛ اسد الغابه، ج1، ص151؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> با توجه به سن او، این گزارش بعید است. به نقل پسرش [[موسی بن انس]]، او در غزوههایی<ref>دلائل النبوه، ج5، ص426؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> چون [[جنگ احزاب| احزاب]]، [[جنگ حدیبیه|حدیبیه]]، [[جنگ خیبر|خیبر]]، [[عمرة القضاء]]، [[فتح مکه]]، [[جنگ حنین|حنین]]، [[جنگ طائف|طائف]] و [[جنگ تبوک|تبوک]] حضور داشته است.<ref>الطبقات، ج2، ص127؛ البدایة و النهایه، ج5، ص332.</ref> نقشآفرینی چشمگیری برای وی در این غزوهها یاد نشده است. | انس تنها کسی است که از کودکی به خدمت پیامبر درآمد. در هشت یا 10 سالگی، هنگامی که [[انصار]] به پیشگاه پیامبر هدیه و تحفه میآوردند، به خواست مادرش و به جای تحفه به خدمت پیامبر(ص) درآمد<ref>الاستیعاب، ج1، ص109؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> و نُه<ref>انساب الاشراف، ج1، ص506؛ اسد الغابه، ج1، ص152.</ref> یا 10<ref>اسد الغابه، ج1، ص151؛ البدایة و النهایه، ج5، ص331.</ref> سال در خدمت ایشان بود. انس با فن نویسندگی آشنایی داشت<ref>انساب الاشراف، ج1، ص506؛ اسد الغابه، ج1، ص152.</ref> ؛ اما از کتابت او در منابع سخنی به میان نیامده است. وی در بسیاری از غزوهها پیامبر(ص) را همراهی کرد. شرکت او در [[نبرد بدر]] به سبب خردسالی مورد تردید است.<ref>البدایة و النهایه، ج5، ص332.</ref> به گفته خودش در غزوه بدر همراه پیامبر(ص) بوده<ref>اسد الغابه، ج1، ص151؛ الاستیعاب، ج1، ص110.</ref> و شاید به سبب خردسالی نامش در شمار جنگجویان بدر نیامده است.<ref>الاستیعاب، ج1، ص110؛ اسد الغابه، ج1، ص151؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> با توجه به سن او، این گزارش بعید است. به نقل پسرش [[موسی بن انس]]، او در غزوههایی<ref>دلائل النبوه، ج5، ص426؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> چون [[جنگ احزاب| احزاب]]، [[جنگ حدیبیه|حدیبیه]]، [[جنگ خیبر|خیبر]]، [[عمرة القضاء]]، [[فتح مکه]]، [[جنگ حنین|حنین]]، [[جنگ طائف|طائف]] و [[جنگ تبوک|تبوک]] حضور داشته است.<ref>الطبقات، ج2، ص127؛ البدایة و النهایه، ج5، ص332.</ref> نقشآفرینی چشمگیری برای وی در این غزوهها یاد نشده است. | ||
==انس در دوران خلفا== | ==انس در دوران خلفا== | ||
وی در پی رحلت پیامبر (ص) با [[خلفا]] همکاری کرد. همراه برادرش [[براء بن انس|براء]] در سرکوبی اهل ردّه [[یمامه]] به سال 12ق. شرکت داشت<ref>تاریخ خلیفه، ص55؛ الرده، ص122؛ دلائل النبوه، ج6، ص354.</ref> و بعدها از سوی [[ابوبکر]] با مشورت [[عمر]] و به سبب بهرهوری از سواد نوشتن و خردمندیاش، مامور گردآوری [[زکات]] [[بحرین]] شد.<ref>الاستیعاب، ج3، ص1086؛ الاصابه، ج1، ص278؛ تاریخ الاسلام، ج6، ص293.</ref> وی یکی از 10 تن انصاری بود که به سال 19ق. از [[مدینه]] با حاکم جدید [[بصره]]، [[ابوموسی اشعری]]، همراه شد.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص71؛ الاخبار الطوال، ص118؛ انساب الاشراف، ج1، ص491.</ref> | وی در پی رحلت پیامبر(ص) با [[خلفا]] همکاری کرد. همراه برادرش [[براء بن انس|براء]] در سرکوبی اهل ردّه [[یمامه]] به سال 12ق. شرکت داشت<ref>تاریخ خلیفه، ص55؛ الرده، ص122؛ دلائل النبوه، ج6، ص354.</ref> و بعدها از سوی [[ابوبکر]] با مشورت [[عمر]] و به سبب بهرهوری از سواد نوشتن و خردمندیاش، مامور گردآوری [[زکات]] [[بحرین]] شد.<ref>الاستیعاب، ج3، ص1086؛ الاصابه، ج1، ص278؛ تاریخ الاسلام، ج6، ص293.</ref> وی یکی از 10 تن انصاری بود که به سال 19ق. از [[مدینه]] با حاکم جدید [[بصره]]، [[ابوموسی اشعری]]، همراه شد.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص71؛ الاخبار الطوال، ص118؛ انساب الاشراف، ج1، ص491.</ref> | ||
به سال 20ق. در نبرد شوشتر شرکت کرد<ref>الفتوح، ج2، ص276؛ تاریخ خلیفه، ص82.</ref> و برپایه گزارشهایی، فرماندهی بخشی از نیروها را برعهده داشت.<ref>فتوح البلدان، ص369؛ الاخبار الطوال، ص130.</ref> در پی تسلیم شدن هُرمُزان، حاکم شوشتر، ابوموسی او و همراهانش را با 300 تن به فرماندهی انس بن مالک به مدینه فرستاد.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص86؛ تجارب الامم، ج1، ص371؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص552.</ref> گویا از آن پس، او ساکن [[بصره]] شد. به سال 35ق. در ماجرای قیام مسلمانان در برابر [[بنیامیه]] و اعتراضشان به [[عثمان بن عفان|عثمان]]، همراه [[عمران بن حصین|عُمران بن حُصین]] و [[هشام بن عامر|هِشام بن عامر]] در بصره، مردم را به حمایت از عثمان ترغیب میکرد.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص352؛ تجارب الامم، ج1، ص442؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص596.</ref> | به سال 20ق. در نبرد شوشتر شرکت کرد<ref>الفتوح، ج2، ص276؛ تاریخ خلیفه، ص82.</ref> و برپایه گزارشهایی، فرماندهی بخشی از نیروها را برعهده داشت.<ref>فتوح البلدان، ص369؛ الاخبار الطوال، ص130.</ref> در پی تسلیم شدن هُرمُزان، حاکم شوشتر، ابوموسی او و همراهانش را با 300 تن به فرماندهی انس بن مالک به مدینه فرستاد.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص86؛ تجارب الامم، ج1، ص371؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص552.</ref> گویا از آن پس، او ساکن [[بصره]] شد. به سال 35ق. در ماجرای قیام مسلمانان در برابر [[بنیامیه]] و اعتراضشان به [[عثمان بن عفان|عثمان]]، همراه [[عمران بن حصین|عُمران بن حُصین]] و [[هشام بن عامر|هِشام بن عامر]] در بصره، مردم را به حمایت از عثمان ترغیب میکرد.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص352؛ تجارب الامم، ج1، ص442؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص596.</ref> | ||
==مواضع انس در دوران خلافت امام علی== | ==مواضع انس در دوران خلافت امام علی== | ||
از مواضع انس در دوران خلافت [[امام علی(ع)]] آگاهی چندانی در دست نیست، مگر گزارشی از [[ابن ابی الحدید]] که وی را از کسانی میداند که امام علی(ع) را در جنگهایش تخطئه میکردند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج20، ص20.</ref> مطابق گزارشهایی، هنگامی که امام علی(ع) در کوفه، از [[صحابه]] حاضر در مجلس به صورت ضمنی خواست تا سخنان پیامبر (ص) در [[غدیر خم]] درباره او را اذعان کنند، خودداری نمود<ref>انساب الاشراف، ج1، ص156-157.</ref> و از همین رو، امام وی را نفرین کرد و بر اثر آن به بیماری پیسی دچار شد.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص157؛ رجال کشی، ص45؛ المناقب، ج2، ص283.</ref> بر پایه گزارشی، در پی این بیماری، سوگند یاد کرد که دیگر هیچ یک از فضیلتهای علی(ع) را کتمان نکند.<ref>رجال کشی، ص45.</ref> | از مواضع انس در دوران خلافت [[امام علی(ع)]] آگاهی چندانی در دست نیست، مگر گزارشی از [[ابن ابی الحدید]] که وی را از کسانی میداند که امام علی(ع) را در جنگهایش تخطئه میکردند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج20، ص20.</ref> مطابق گزارشهایی، هنگامی که امام علی(ع) در کوفه، از [[صحابه]] حاضر در مجلس به صورت ضمنی خواست تا سخنان پیامبر(ص) در [[غدیر خم]] درباره او را اذعان کنند، خودداری نمود<ref>انساب الاشراف، ج1، ص156-157.</ref> و از همین رو، امام وی را نفرین کرد و بر اثر آن به بیماری پیسی دچار شد.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص157؛ رجال کشی، ص45؛ المناقب، ج2، ص283.</ref> بر پایه گزارشی، در پی این بیماری، سوگند یاد کرد که دیگر هیچ یک از فضیلتهای علی(ع) را کتمان نکند.<ref>رجال کشی، ص45.</ref> | ||
==در دوران حکومت معاویه== | ==در دوران حکومت معاویه== | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==انس و امام حسین== | ==انس و امام حسین== | ||
[[امام حسین(ع)]] هنگام محاجّه با سپاهیان [[عراق]] در کربلا، درباره جایگاه خودش نزد [[رسول خدا (ص)]] آنان را به صحابه زنده، همچون انس بن مالک ارجاع داد.<ref>الطبقات، ج1، ص469؛ تاریخ طبری، ج5، ص425؛ البدایة و النهایه، ج8، ص179.</ref> هنگامی که سر مبارک حسین بن علی(ع) در تشتی برابر [[عبیدالله بن زیاد]] در کوفه بود، او در برابر اهانتهای عبیدالله به سر مبارک امام، اعتراض کرد و با یادآوری شباهت امام حسین(ع) به پیامبر (ص) گفت که رسول خدا همان لب و دندانی را پیاپی میبوسیده که عبیدالله آن را با چوبدستی میزند.<ref>الطبقات، ج1، ص482؛ انساب الاشراف، ج3، ص222-223؛ البدایة و النهایه، ج6، ص232.</ref> | [[امام حسین(ع)]] هنگام محاجّه با سپاهیان [[عراق]] در کربلا، درباره جایگاه خودش نزد [[رسول خدا(ص)]] آنان را به صحابه زنده، همچون انس بن مالک ارجاع داد.<ref>الطبقات، ج1، ص469؛ تاریخ طبری، ج5، ص425؛ البدایة و النهایه، ج8، ص179.</ref> هنگامی که سر مبارک حسین بن علی(ع) در تشتی برابر [[عبیدالله بن زیاد]] در کوفه بود، او در برابر اهانتهای عبیدالله به سر مبارک امام، اعتراض کرد و با یادآوری شباهت امام حسین(ع) به پیامبر(ص) گفت که رسول خدا همان لب و دندانی را پیاپی میبوسیده که عبیدالله آن را با چوبدستی میزند.<ref>الطبقات، ج1، ص482؛ انساب الاشراف، ج3، ص222-223؛ البدایة و النهایه، ج6، ص232.</ref> | ||
==همسویی با عراقیان== | ==همسویی با عراقیان== | ||
با مرگ یزید و آشوب در عراق به ویژه بصره، انس با عراقیان همسو شد. به سال 64ق. در پی اخراج کارگزاران اموی از بصره و گرایش اهل آن شهر به ابن زبیر، در نامهای از سوی ابن زبیر، امامت جماعت بصریان به مدت 40 روز یا دو ماه به او سپرده شد.<ref>تاریخ طبری، ج5، ص528؛ تاریخ خلیفه، ص161؛ انساب الاشراف، ج5، ص407؛ انساب الاشراف، ج6، ص342؛ انساب الاشراف، ج7، ص155.</ref> انس به سال 66ق. در نهضت [[مختار]] با عراقیان همراهی کرد و گویا به همین سبب، [[مصعب بن زبیر|مُصعب بن زبیر]] در پی پیروزی بر مختار، او را همراه چند تن از بزرگان بصره احضار کرد.<ref>انساب الاشراف، ج7، ص15-16.</ref> انس در مجلس مصعب به جایگاه انصار نزد پیامبر (ص) اشاره کرد و او را به خداوند و خدمتی که به رسول خدا کرده بود، سوگند داد که از وی درگذرد. مصعب بر اثر سخنان او، با دادن هدایایی آزادش کرد.<ref>نک: تاریخ طبری، ج6، ص195؛ اسد الغابه، ج1، ص152.</ref> | با مرگ یزید و آشوب در عراق به ویژه بصره، انس با عراقیان همسو شد. به سال 64ق. در پی اخراج کارگزاران اموی از بصره و گرایش اهل آن شهر به ابن زبیر، در نامهای از سوی ابن زبیر، امامت جماعت بصریان به مدت 40 روز یا دو ماه به او سپرده شد.<ref>تاریخ طبری، ج5، ص528؛ تاریخ خلیفه، ص161؛ انساب الاشراف، ج5، ص407؛ انساب الاشراف، ج6، ص342؛ انساب الاشراف، ج7، ص155.</ref> انس به سال 66ق. در نهضت [[مختار]] با عراقیان همراهی کرد و گویا به همین سبب، [[مصعب بن زبیر|مُصعب بن زبیر]] در پی پیروزی بر مختار، او را همراه چند تن از بزرگان بصره احضار کرد.<ref>انساب الاشراف، ج7، ص15-16.</ref> انس در مجلس مصعب به جایگاه انصار نزد پیامبر(ص) اشاره کرد و او را به خداوند و خدمتی که به رسول خدا کرده بود، سوگند داد که از وی درگذرد. مصعب بر اثر سخنان او، با دادن هدایایی آزادش کرد.<ref>نک: تاریخ طبری، ج6، ص195؛ اسد الغابه، ج1، ص152.</ref> | ||
==انس و حجاج== | ==انس و حجاج== | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
==مخالفت با بدعتهای امویان== | ==مخالفت با بدعتهای امویان== | ||
انس از مخالفت با بدعتهای امویان پروا نداشت. برپایه گزارشی، او در حال گریه گفت که از آیین و سنت پیامبر (ص)، تنها [[نماز]] باقی مانده بود که آن نیز تباه شد.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص134؛ جامع بیان العلم، ج2، ص200؛ فتح الباری، ج2، ص11.</ref> انس فتوای حجاج را که دستور داده بود هنگام [[وضو]] بیرون و کف و مچ دستها و پاها را بشویند، مخالف آیه وضو (سوره مائده، آیه6) میدانست که به مسح کردن و نه شستن پاها فرمان میدهد.<ref>السنن الکبری، ج1، ص71؛ الصراط المستقیم، ج3، ص265.</ref> | انس از مخالفت با بدعتهای امویان پروا نداشت. برپایه گزارشی، او در حال گریه گفت که از آیین و سنت پیامبر(ص)، تنها [[نماز]] باقی مانده بود که آن نیز تباه شد.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص134؛ جامع بیان العلم، ج2، ص200؛ فتح الباری، ج2، ص11.</ref> انس فتوای حجاج را که دستور داده بود هنگام [[وضو]] بیرون و کف و مچ دستها و پاها را بشویند، مخالف آیه وضو (سوره مائده، آیه6) میدانست که به مسح کردن و نه شستن پاها فرمان میدهد.<ref>السنن الکبری، ج1، ص71؛ الصراط المستقیم، ج3، ص265.</ref> | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
==نقل حدیث== | ==نقل حدیث== | ||
انس در شمار شش محدثی است که احادیثشان افزون بر 1000 حدیث گزارش شده است.<ref>الاصابه، ج1، ص88.</ref> [[ابن حزم]] شمار حدیثهای او را 2286 گزارش کرده است.<ref>جوامع السیره، ص276.</ref> از این میان، 168 حدیث را [[بخاری]] و [[مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری|مسلم]] و 83 حدیث را تنها بخاری و 71 حدیث را تنها مسلم گزارش کرده است.<ref>صحیح مسلم، نووی، ج1، ص127.</ref> بر پایه گفته خود انس، همه روایتهایی که به پیامبر (ص) نسبت داده، از خود ایشان نشنیده، بلکه برخی را به اعتماد راوی خبر، بدون ذکر نام راوی، به پیامبر نسبت داده است.<ref>الطبقات، ج7، ص15؛ المعرفة و التاریخ، ج2، ص634؛ الاصابه، ج1، ص67-68.</ref> | انس در شمار شش محدثی است که احادیثشان افزون بر 1000 حدیث گزارش شده است.<ref>الاصابه، ج1، ص88.</ref> [[ابن حزم]] شمار حدیثهای او را 2286 گزارش کرده است.<ref>جوامع السیره، ص276.</ref> از این میان، 168 حدیث را [[بخاری]] و [[مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری|مسلم]] و 83 حدیث را تنها بخاری و 71 حدیث را تنها مسلم گزارش کرده است.<ref>صحیح مسلم، نووی، ج1، ص127.</ref> بر پایه گفته خود انس، همه روایتهایی که به پیامبر(ص) نسبت داده، از خود ایشان نشنیده، بلکه برخی را به اعتماد راوی خبر، بدون ذکر نام راوی، به پیامبر نسبت داده است.<ref>الطبقات، ج7، ص15؛ المعرفة و التاریخ، ج2، ص634؛ الاصابه، ج1، ص67-68.</ref> | ||
===در مناقب اهل بیت=== | ===در مناقب اهل بیت=== | ||
روایتهای فراوانی به نقل از انس در آثار شیعی یافت میشود که بسیاری از آنها در مناقب [[اهل بیت(ع)]] است؛ از جمله حدیث متواتر مرغ بریان (طیر مَشْویّ) که در کتابهای شیعی و سنی گزارش شده و دانشمندان بزرگی چون [[طبری]]، [[ابن عقده|ابن عُقْده]]، [[ابونعیم|ابونُعیم]]، [[حاکم نیشابوری]]، و [[ذهبی]] کتابهایی درباره سند آن نوشتهاند. بر پایه آن حدیث، هنگامی که برای پیامبر مرغ بریانی هدیه آوردند، ایشان (ص) از خدا خواست تا محبوبترین خلقش را نزد او بفرستد که در خوردن آن با او همسفره شود که در این هنگام [[علی بن ابی طالب]] آمد. اما انس که دوست داشت این افتخار نصیب یکی از انصار شود، به علی گفت که پیامبر (ص) مشغول است و این حادثه سه بار تکرار شد. بار سوم پیامبر(ص) به انس فرمان داد تا علی(ع) را به درون فراخواند و به انس فرمود: تو نخستین کسی نیستی که قومت را دوست داری.<ref>المستدرک، ج3، ص130-131؛ السنن الکبری، ج5، ص107؛ البدایة و النهایه، ج7، ص351.</ref> | روایتهای فراوانی به نقل از انس در آثار شیعی یافت میشود که بسیاری از آنها در مناقب [[اهل بیت(ع)]] است؛ از جمله حدیث متواتر مرغ بریان (طیر مَشْویّ) که در کتابهای شیعی و سنی گزارش شده و دانشمندان بزرگی چون [[طبری]]، [[ابن عقده|ابن عُقْده]]، [[ابونعیم|ابونُعیم]]، [[حاکم نیشابوری]]، و [[ذهبی]] کتابهایی درباره سند آن نوشتهاند. بر پایه آن حدیث، هنگامی که برای پیامبر مرغ بریانی هدیه آوردند، ایشان(ص) از خدا خواست تا محبوبترین خلقش را نزد او بفرستد که در خوردن آن با او همسفره شود که در این هنگام [[علی بن ابی طالب]] آمد. اما انس که دوست داشت این افتخار نصیب یکی از انصار شود، به علی گفت که پیامبر(ص) مشغول است و این حادثه سه بار تکرار شد. بار سوم پیامبر(ص) به انس فرمان داد تا علی(ع) را به درون فراخواند و به انس فرمود: تو نخستین کسی نیستی که قومت را دوست داری.<ref>المستدرک، ج3، ص130-131؛ السنن الکبری، ج5، ص107؛ البدایة و النهایه، ج7، ص351.</ref> | ||
از روایتهای وی درباره اهلبیت(ع) حدیثی بدین مضمون است: تا شش ماه در پی نزول [[آیه تطهیر]]، هنگامی که پیامبر(ص) برای نماز صبح از برابر خانه فاطمه(س) میگذشت، اهل خانه را با عنوان «اهلبیت» به نماز فرامیخواند و آن آیه را تلاوت میکرد.<ref>مسند احمد، ج3، ص259، 285؛ المستدرک، ج3، ص158.</ref> | از روایتهای وی درباره اهلبیت(ع) حدیثی بدین مضمون است: تا شش ماه در پی نزول [[آیه تطهیر]]، هنگامی که پیامبر(ص) برای نماز صبح از برابر خانه فاطمه(س) میگذشت، اهل خانه را با عنوان «اهلبیت» به نماز فرامیخواند و آن آیه را تلاوت میکرد.<ref>مسند احمد، ج3، ص259، 285؛ المستدرک، ج3، ص158.</ref> |
ویرایش