پرش به محتوا

آیه ۱۹۶ سوره بقره: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ نوامبر ۲۰۲۰
(ابرابزار)
خط ۱۱: خط ۱۱:


== محتوا ==
== محتوا ==
آیه ۱۹۶ سوره بقره را، جامعترین آیه [[قرآن]] درباره مناسک حج دانسته‌اند. این آیه مشتمل بر هر دو منسک حج و عمره است، به انواع حجّ تمتع و غیر تمتع پرداخته است، برخی از موانع انجام حج را برشمرده است، برخی از محرمات احرام و نیز قربانی بدل از هدی را نیز ذکر کرده است.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۰۵.</ref>
آیه ۱۹۶ سوره بقره را، جامعترین آیه [[قرآن]] درباره مناسک [[حج]] دانسته‌اند. این آیه مشتمل بر حج و [[عمره]] بوده و به [[انواع حج]] پرداخته است. در این آیه، برخی از موانع انجام حج ، برخی از [[محرمات احرام]] و نیز [[قربانی]] بدل از [[هدی]] ذکر شده است.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۰۵.</ref>


=== تمام کردن حجّ و عمره ===
=== تمام کردن حجّ و عمره ===
در نخستین بخش آیه، به اتمام حج و عمره پرداخته شده است. این را بدین معنا گرفته‌اند که اصل تشریع آنها مفروغ عنه بوده و آیه در صدد بیان احکام فرعی آنها است.<ref name=":0">درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۰۵.</ref> یکی از آن احکام این است که زائر خانه خدا وقتی حج و عمره‌ای را آغاز نمود باید آن را به انجام برساند و حق ندارد آن را به صورت ناقص رها کند.<ref name=":0"/>
در نخستین بخش آیه، به اتمام حج و عمره پرداخته شده است. این را بدین معنا گرفته‌اند که اصل تشریع آنها مفروغ عنه بوده و آیه در صدد بیان احکام فرعی آنها است.<ref name=":0">درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۰۵.</ref> یکی از آن احکام این است که زائر خانه خدا وقتی حج و عمره‌ای را آغاز نمود باید آن را به انجام برساند و حق ندارد آن را به صورت ناقص رها کند.<ref name=":0"/>


مفسران در تفسیر «اتمام» اختلاف نظر دارند. برخی مراد از آن را اتمام ظاهری به معنای انجام همه مناسک و حدود آن می‌دانند<ref>مجمع‌البیان، ج١، ص٢٩٠.</ref> و برخی، منظور از آن را اتمام معنوی به معنای انجام آن تنها برای خدا و نه برای تجارت دانسته‌اند.<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج٢، ص٣٣۶.</ref> بنا بر روایتی، امام صادق(ع) در تفسیر این آیه، به هر دو وجه ظاهری و معنوی آن اشاره کرده است.<ref>کافی، ج۴، ص٢۶۴.</ref>
مفسران در تفسیر «اتمام» اختلاف نظر دارند. برخی مراد از آن را اتمام ظاهری، به معنای انجام همه مناسک و حدود آن می‌دانند<ref>مجمع‌البیان، ج١، ص٢٩٠.</ref> و برخی، منظور از آن را اتمام معنوی، به معنای انجام آن تنها برای خدا و نه برای تجارت دانسته‌اند.<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج٢، ص٣٣۶.</ref> بنا بر روایتی، [[امام صادق(ع)]] در تفسیر این آیه، به هر دو وجه ظاهری و معنوی آن اشاره کرده است.<ref>کافی، ج۴، ص٢۶۴.</ref>


به گفته قرطبی، مفسر اهل سنت، اگرچه ممکن است حج و عمره از ابتدا واجب نباشد، ولی وقتی فرد آن را شروع کرد باید به انجام برساند.<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج٢، ص٣٣۵.</ref> برخی دیگر از عالمان نیز بر این باورند که حج و عمره وقتی شروع شد، باید به اتمام برسد، اگرچه بنا به دلیلی باطل و فاسد شده باشد.<ref>کنزالعرفان، ج١، ص٢١۶ و ٢٧٢.</ref>
به گفته قرطبی، مفسر [[اهل سنت]]، اگرچه ممکن است حج و عمره از ابتدا واجب نباشد، ولی وقتی فرد آن را شروع کرد باید به انجام برساند.<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج٢، ص٣٣۵.</ref> برخی دیگر از عالمان نیز بر این باورند که حج و عمره وقتی شروع شد، باید به اتمام برسد، اگرچه بنا به دلیلی باطل و فاسد شده باشد.<ref>کنزالعرفان، ج١، ص٢١۶ و ٢٧٢.</ref>


تعبیر {{آیه|لِلّٰه}} را بیانگر این دانسته‌اند که همه اعمال حج و عمره باید با قصد قربت و تنها برای خدا باشد.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۰۹.</ref>
تعبیر {{آیه|لِلّٰه}} را بیانگر این دانسته‌اند که همه اعمال حج و عمره باید با قصد قربت و تنها برای خدا باشد.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۰۹.</ref>


در برخی از روایات شیعه، تمام الحج به ملاقات با امام(ع) تفسیر شده است.<ref>کافی، ج ۴، ص ۵۴٩؛ من لایحضره‌الفقیه، ج٢، ص ۵٧٨.</ref> در توضیح آن گفته شده در حضور امام(ع) حاجی باید پس از انجام مناسک حج، به دیدار امام رفته و با او تجدید عهد نماید. در زمان غیبت امام نیز، به زیارت امامان(ع) برود.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۳۳.</ref>
در برخی از روایات [[شیعه]]، تمام الحج به ملاقات با امام(ع) تفسیر شده است.<ref>کافی، ج ۴، ص ۵۴٩؛ من لایحضره‌الفقیه، ج٢، ص ۵٧٨.</ref> در توضیح آن گفته شده در حضور امام(ع)، حاجی باید پس از انجام مناسک حج، به دیدار امام رفته و با او تجدید عهد نماید. در زمان غیبت امام نیز، به [[زیارت]] امامان(ع) برود.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۳۳.</ref>


=== احصار ===
=== احصار ===
خط ۲۸: خط ۲۸:
در عبارت {{آیه|فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْی}} به[[احصار و صد|احصار]] پرداخته شده است.
در عبارت {{آیه|فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْی}} به[[احصار و صد|احصار]] پرداخته شده است.


منظور از احصار، حبس و ممنوعیت از انجام حج یا عمره به خاطر ترس، وجود دشمن یا بیماری است.<ref>مجمع‌البیان، ج١، ص٢٩٠؛ المیزان، ج٢، ص٧۶؛ نمونه، ج٢، ص٢۶؛ الجامع لاحکام القرآن، ج٢، ص٣٧٢.</ref> برخی از مفسران آن را به وجود دشمن معنا نموده و برخی دیگر آن را به بیماری تنها تفسیر کرده‌اند.<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج٢، ص٣٧٢.</ref>
منظور از احصار، حبس و ممنوعیت از انجام حج یا عمره به خاطر ترس، وجود دشمن یا بیماری است.<ref>مجمع‌البیان، ج١، ص٢٩٠؛ المیزان، ج٢، ص٧۶؛ نمونه، ج٢، ص٢۶؛ الجامع لاحکام القرآن، ج٢، ص٣٧٢.</ref> برخی از مفسران، آن را به وجود دشمن معنا نموده و برخی دیگر آن را به بیماری تنها، تفسیر نموده‌اند.<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج٢، ص٣٧٢.</ref>


مفسران و فقیهان شیعه، از مانع بیرونی مانند دشمن و راهزن، به «[[صد|صدّ]]» تعبیر کرده، و از مانع درونی مانند بیماری به «[[حصر]]» تعبیر می‌کنند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۱۱؛ نگاه کنید به کنز العرفان، ج١، ص٢٨٧، و جواهرالکلام، ج٢٠، ص١١١.</ref> در میان اهل سنت، درباره عبارت {{آیه|فَإنْ أُحْصِرتُم}} سه نظر وجود دارد: «منحصر به منع دشمن است»؛ «منحصر به مرض است» و «احصار شامل منع و بیماری است.»<ref>تفسیر کبیر، ج۵، ص١۵٩.</ref>
مفسران و فقیهان [[شیعه]]، از مانع بیرونی مانند دشمن و راهزن، به «[[صد|صدّ]]» تعبیر کرده، و از مانع درونی مانند بیماری به «[[حصر]]» تعبیر می‌کنند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۱۱؛ نگاه کنید به کنز العرفان، ج١، ص٢٨٧، و جواهرالکلام، ج٢٠، ص١١١.</ref>  


درباره عبارت {{آیه|فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْی}} دو نظر وجود دارد. یکی اینکه استیسار به «به اندازه توانایی و قدر امکان» باشد؛ دوم این‌که به معنای «سهولت» و «انتخاب آسان» باشد، یعنی از میان انواع [[هدی]]‌ها آسان‌ترین آن را انجام دهید.<ref name=":1">درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۱۴.</ref> برخی، معنای اول را مناسب‌تر دانسته‌اند، چراکه تخییر بین حیوانات سه‌گانه (شتر، گاو و گوسفند) معنا ندارد؛ زیرا تردیدی نیست که ذبح گوسفند آسان‌ترین است.<ref name=":1"/>
در میان اهل سنت، درباره عبارت {{آیه|فَإنْ أُحْصِرتُم
}} سه نظر وجود دارد: «منحصر به منع دشمن است»؛ «منحصر به مرض است» و «احصار شامل منع و بیماری است.»<ref>تفسیر کبیر، ج۵، ص١۵٩.</ref>
 
درباره عبارت {{آیه|فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْی}} دو نظر وجود دارد. یکی اینکه استیسار به «به اندازه توانایی و قدر امکان» باشد؛ دوم این‌که به معنای «سهولت و انتخاب آسان» باشد، یعنی از میان انواع [[هدی]]‌ها آسان‌ترین آن را انجام دهید.<ref name=":1">درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۱۴.</ref> برخی، معنای اول را مناسب‌تر دانسته‌اند، چراکه تخییر بین حیوانات سه‌گانه (شتر، گاو و گوسفند) معنا ندارد؛ زیرا تردیدی نیست که ذبح گوسفند آسان‌ترین است.<ref name=":1" />


=== منع تراشیدن سر ===
=== منع تراشیدن سر ===
خط ۳۹: خط ۴۲:
تراشیدن سر یکی از مناسک حج است، و باید پس از [[قربانی]] انجام شود، و حاجی حق ندارد قبل از رسیدن قربانی به محل مورد نظر (قربانگاه) سر بتراشد.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۱۴.</ref>
تراشیدن سر یکی از مناسک حج است، و باید پس از [[قربانی]] انجام شود، و حاجی حق ندارد قبل از رسیدن قربانی به محل مورد نظر (قربانگاه) سر بتراشد.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۱۴.</ref>


در بخش بعدی آیه ۱۹۶ سوره بقره موارد استثناء از منع تراشیدن سر ذکر شده است، که بر اساس آن بیمار می‌تواند حلق کند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۱۵.</ref> بیماری که در آیه ذکر شده را مقید به دو قید دانسته‌اند؛ یکی اینکه بیماری در ناحیه سر باشد، که این قید از سیاق آیه فهمیده شده است، و دیگری اینکه بیماری به حدی باشد که نتوان آن را تحمل کرد،<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۱۵.</ref> که این قید از روایت استفاده شده است.<ref>وسایل الشیعه، ج٩، ابواب الاحصار و الصد.</ref>
در بخش بعدی آیه ۱۹۶ سوره بقره، موارد استثناء از منع تراشیدن سر ذکر شده است، که بر اساس آن بیمار می‌تواند حلق کند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۱۵.</ref> بیماری که در آیه ذکر شده را مقید به دو قید دانسته‌اند؛ یکی اینکه بیماری در ناحیه سر باشد، که این قید از سیاق آیه فهمیده شده است، و دیگری اینکه بیماری به حدی باشد که نتوان آن را تحمل کرد،<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۱۵.</ref> که این قید از روایت استفاده شده است.<ref>وسایل الشیعه، ج٩، ابواب الاحصار و الصد.</ref>


مورد دیگر استثناء از منع تراشیدن سر، کسی است که در صورت نتراشیدن سر به او آزاری برسد؛ مانند اینکه به خاطر دُمَل یا زخم یا حشره‌های آزار دهنده به او ناراحتی و درد برسد.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۱۶.</ref>
مورد دیگر استثناء از منع تراشیدن سر، کسی است که در صورت نتراشیدن سر به او آزاری برسد؛ مانند اینکه به خاطر دُمَل یا زخم یا حشره‌های آزار دهنده به او ناراحتی و درد برسد.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۱۶.</ref>


در عبارت {{آیه|فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیٰامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ}}، حلق در حال احرام را باعث واجب شدن [[فدیه]] دانسته شده است. به باور برخی، با توجه به سیاق آیه کسی که فدیه بر او واجب شده، میان روزه، صدقه و نُسُک اختیار دارد.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۱۶.</ref> بر اساس روایتی از امام صادق(ع)، مقدار روزه سه روز، میزان صدقه، اطعام ده مسکین و مراد از نسک ذبح گوسفند است.<ref>جواهر الکلام، ج٢٠، ص۴٠٧.</ref>
در عبارت {{آیه|فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیٰامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ}}، حلق در حال احرام، باعث واجب شدن [[فدیه]] دانسته شده است. به باور برخی، با توجه به سیاق آیه، کسی که فدیه بر او واجب شده، میان [[روزه]]، صدقه و نُسُک اختیار دارد.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۱۶.</ref> بر اساس روایتی از [[امام صادق(ع)]]، مقدار روزه سه روز، میزان صدقه، اطعام ده مسکین و مراد از نسک ذبح گوسفند است.<ref>جواهر الکلام، ج٢٠، ص۴٠٧.</ref>


=== انواع حج ===
=== انواع حج ===
خط ۵۳: خط ۵۶:
=== مراد از «فمن تمتع بالعمرة الی الحج» ===
=== مراد از «فمن تمتع بالعمرة الی الحج» ===
درباره مراد از «تمتع به عمره در حج»، بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد. برخی از وجوه ذکر شده چنین است:
درباره مراد از «تمتع به عمره در حج»، بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد. برخی از وجوه ذکر شده چنین است:
* به باور مفسران و فقیهان شیعه<ref>تفسیر تبیان، ج٢، ص١۵٩. و مجمع البیان، ج١، ص٢٩١. تفسیر المیزان، ج٢، ص٧۶. و جواهر الکلام، ج١٨، ص٣.</ref> و برخی از مفسران اهل سنت،<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج٢، ص٣٩٠؛ تفسیر القرآن الحکیم (المنار)، ج٢، ص٢٢٢.</ref> این عبارت بدین معنا است که شخص ابتدا با [[احرام]] عمره، [[اعمال عمره تمتع|مناسک عمره تمتع]] را انجام داده و پس از تمام شدن [[عمره]]، از احرام خارج و محرمات احرام از او برداشته می‌شود (فرد به همه تمتعات قبل از احرام حج، متمتع می‌شود)؛ سپس با فرا رسیدن احرام حج، دوباره محرم به احرام حج شده و اعمال آن را انجام می‌دهد.
* به باور مفسران و فقیهان [[شیعه]]<ref>تفسیر تبیان، ج٢، ص١۵٩. و مجمع البیان، ج١، ص٢٩١. تفسیر المیزان، ج٢، ص٧۶. و جواهر الکلام، ج١٨، ص٣.</ref> و برخی از مفسران [[اهل سنت]]،<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج٢، ص٣٩٠؛ تفسیر القرآن الحکیم (المنار)، ج٢، ص٢٢٢.</ref> این عبارت بدین معنا است که شخص ابتدا با [[احرام]]ِ عمره، [[اعمال عمره تمتع|مناسک عمره تمتع]] را انجام داده و پس از تمام شدن [[عمره]]، از احرام خارج شده و [[محرمات احرام]] از او برداشته می‌شود (فرد به همه تمتعات قبل از احرام حج، متمتع می‌شود)؛ سپس با فرا رسیدن احرامِ حج، دوباره محرم به احرام حج شده و اعمال آن را انجام می‌دهد.
* به باور قرطبی، مفسر اهل سنت، این عبارت به این معنا است که منظور از [[حج تمتع]] خودِ [[حج قران]] است، زیرا با انجام چنین حجی در واقع بین حج و عمره جمع کرده و به جای دو سفر مشقت‌آور یک سفر انجام می‌دهد.<ref>تفسیر قرطبی، ج٢، ص٣٩۵.</ref>
* به باور قرطبی، مفسر اهل سنت، این عبارت به این معنا است که منظور از [[حج تمتع]]، خودِ [[حج قران]] است، زیرا با انجام چنین حجی در واقع بین حج و عمره جمع کرده و به جای دو سفر مشقت‌آور یک سفر انجام داده است.<ref>تفسیر قرطبی، ج٢، ص٣٩۵.</ref>
* بر اساس یکی از دیدگاه‌های اهل سنت، معنای عبارت این است که شخص با احرام حجِ [افراد]، وارد مکه شود، و قبل از انجام مناسک، حج خود را به عمره تبدیل کند، و سپس در روز [[ترویه]] برای حج، مُحرم شود. این همان عملی است که [[عمر بن خطاب|عمر]]، خلیفه دوم اهل سنت، آن را حرام اعلام کرده است.<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج٢، ص٣٩٠.</ref> طبق دیدگاه شیعه، این عمل تنها در حج مستحبی ممکن است.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۲۱.</ref>
* بر اساس یکی از دیدگاه‌های اهل سنت، معنای عبارت این است که شخص با احرام حجِ [افراد]، وارد [[مکه]] شود، و قبل از انجام مناسک، حج خود را به عمره تبدیل کند، و سپس در روز [[ترویه]] برای حج، مُحرم شود. این همان عملی است که [[عمر بن خطاب|عمر]]، خلیفه دوم اهل سنت، آن را حرام اعلام کرده است.<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج٢، ص٣٩٠.</ref> طبق دیدگاه شیعه، این عمل تنها در حج مستحبی ممکن است.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۲۱.</ref>
* بر پایه دیدگاهی از اهل سنت، معنای عبارت این است که مُحرمی که [[محصر|مُحصَر]] یا محصور شد و تا پایان زمان حج در احصار باقی ماند، پس از آن وارد [[مکه]] می‌شود و طواف و سعی را به جای می‌آورد، و تا حج آینده از احرام بیرون آمده و از آنچه برای او حرام شده بود بهره‌مند (مُتِمَتّع) باشد.<ref>تفسیر قرطبی، ج٢، ص٣٩١- ٣٩۵.</ref> برخی، این دیدگاه را مخالف فقره {{آیه|فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ …}} دانسته‌اند؛ زیرا بر اساس آن، محصر با انجام [[هدی]] از احرام خارج می‌شود.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۲۱.</ref>
* بر پایه دیدگاهی از اهل سنت، معنای عبارت این است که مُحرمی که [[محصر|مُحصَر]] یا محصور شد و تا پایان زمان حج در احصار باقی ماند، پس از آن وارد [[مکه]] شده و [[طواف]] و [[سعی]] را به‌جا می‌آورد، و تا حج آینده از احرام بیرون آمده و از آنچه برای او حرام شده بود بهره‌مند (مُتِمَتّع) می‌شود.<ref>تفسیر قرطبی، ج٢، ص٣٩١- ٣٩۵.</ref> برخی، این دیدگاه را مخالف فقره {{آیه|فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ …}} دانسته‌اند؛ زیرا بر اساس آن، محصر با انجام [[هدی]] از احرام خارج می‌شود.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۲۱.</ref>


=== قربانی در حج تمتع ===
=== قربانی در حج تمتع ===
{{اصلی|قربانی}}
{{اصلی|قربانی}}
با توجه به عبارت {{آیه|فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْی}} یکی از اعمال واجب حج تمتع [[قربانی]] کردن است. بر پایه روایات شیعه، مراد از [[هدی]] در این آیه یکی از حیوانات سه‌گانه (شتر، گاو و گوسفند) است.<ref>وسائل الشیع، ج٩، ص٩٨.</ref> گرچه ظاهر آیه، شامل حیوان معیوب و سالم می‌شود؛ ولی روایات این حیوان را مقید به حیوان سالم کرده‌اند.<ref>وسائل الشیع، ج٩، ص١١٠.</ref> بر پایه اطلاق آیه، چند نفر می‌توانند در یک حیوان برای قربانی کردن شریک شوند؛ ولی روایات بیان کرده‌اند که هر کسی باید حیوانی را خریداری و قربانی کند.<ref>وسائل الشیع، ج٩، ص١١٣.</ref>
با توجه به عبارت {{آیه|فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْی}}، یکی از اعمال واجب حج تمتع، [[قربانی]] کردن است. بر پایه روایات شیعه، مراد از [[هدی]] در این آیه یکی از حیوانات سه‌گانه (شتر، گاو و گوسفند) است.<ref>وسائل الشیع، ج٩، ص٩٨.</ref> گرچه ظاهر آیه، شامل حیوان معیوب و سالم می‌شود؛ ولی روایات این حیوان را مقید به حیوان سالم کرده‌اند.<ref>وسائل الشیع، ج٩، ص١١٠.</ref> بر پایه اطلاق آیه، چند نفر می‌توانند در یک حیوان برای قربانی کردن شریک شوند؛ ولی روایات این قید را بیان کرده‌اند که هر کسی باید حیوانی را خریداری و قربانی کند.<ref>وسائل الشیع، ج٩، ص١١٣.</ref>


در ادامه آیه، موارد استثناء از وجوب قربانی بیان شده‌اند. کسانی که قادر به انجام قربانی نیستند، ده روز را به عنوان جایگزین آن روزه بگیرند، که باید سه روز آن در [[ایام الحج|ایام حج]] و بقیه پس از بازگشت در وطن انجام شود. سه روز ایام حج روزهای هفتم، هشتم (ترویه) و نهم (عرفه) ذی‌الحجه است، که در حقیقت بین دو احرام عمره و حج قرار می‌گیرد.<ref>تفسیر کشاف، ج١، ص٢۴١. تفسیر (المنار)، ج٢، ص٢٢٢.</ref> اگر پیش از این سه روز نیز روزه بگیرد اشکالی ندارد، و اگر روز ترویه و عرفه روزه گرفت، سومین آن را بعد از روز عید قربان بگیرد.<ref>تفسیر تبیان، ج٢، ص١۵٩. مجمع‌البیان، ج١، ص٢٩١. تفسیر قرطبی، ج٢، ص۴٠١. تفسیر المیزان، ج٢، ص٧٧.</ref>
در ادامه آیه، موارد استثناء از وجوب قربانی بیان شده‌اند. کسانی که قادر به انجام قربانی نیستند، ده روز را به عنوان جایگزین آن [[روزه]] بگیرند، که باید سه روز آن در [[ایام الحج|ایام حج]] و بقیه را پس از بازگشت در وطن انجام دهند. سه روز ایام حج، روزهای هفتم، هشتم ([[ترویه]]) و نهم ([[عرفه]]) [[ذی‌الحجه]] است، که در حقیقت بین دو احرامِ عمره و حج قرار می‌گیرد.<ref>تفسیر کشاف، ج١، ص٢۴١. تفسیر (المنار)، ج٢، ص٢٢٢.</ref> اگر پیش از این سه روز نیز روزه بگیرد اشکالی ندارد، و اگر روز ترویه و عرفه روزه گرفت، سومین آن را بعد از روز [[عید قربان]] روزه بگیرد.<ref>تفسیر تبیان، ج٢، ص١۵٩. مجمع‌البیان، ج١، ص٢٩١. تفسیر قرطبی، ج٢، ص۴٠١. تفسیر المیزان، ج٢، ص٧٧.</ref>


تعبیر به‌{{آیه|لَمْ یَجِدْ}}، اگرچه ظهور در نبود قربانی دارد، ولی شامل عدم قدرت بر خرید آن نیز دانسته‌اند؛ بنابراین، شامل پیدا نشدن قربانی، و نیز بودن قربانی و نداشتن وجه آن، و نیز داشتن وجه و کافی نبودن آن نیز می‌شود.<ref>تفسیر کبیر، ج۵، ص١۶٩.</ref>
تعبیر به ‌{{آیه|لَمْ یَجِدْ}}، اگرچه ظهور در نبود قربانی دارد، ولی شامل عدم قدرت بر خرید آن نیز دانسته‌اند؛ بنابراین، شامل پیدا نشدن قربانی، و نیز بودن قربانی و نداشتن وجه آن، و نیز داشتن وجه و کافی نبودن آن نیز می‌شود.<ref>تفسیر کبیر، ج۵، ص١۶٩.</ref>


=== مرز بین حج تمتع و دو نوع دیگر ===
=== مرز بین حج تمتع و دو نوع دیگر ===
عبارت {{آیه|ذٰلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حٰاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرٰام}} را بیانگر مرز بین حج تمتع و غیر تمتع دانسته‌اند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۲۹.</ref> برخی از مفسران، {{آیه|ذٰلِک}} را اشاره به حج تمتع دانسته‌اند، که در نتیجه حج تمتع مخصوص غیر [[اهل حرم|حرمیان]] خواهد بود.<ref>کشاف، ج١، ص٢۴٢. و مجمع البیان، ج١، ص٢٩١. تفسیر المیزان، ج٢، ص٧۶. تفسیر نمونه، ج٢، ص٢٧.</ref> البته فخر رازی، مفسر اهل سنت، معتقد است ذلک اشاره به هدی و بدل آن دارد، که در نتیجه هدی و بدل آن مخصوص متمتّع خواهد بود و چون جمله {{آیه|فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجّ}} عام است، شامل [[اهل حرم|حرمی]] و غیر حرمی می‌شود.<ref>تفسیر کبیر، ج۵، ص١٧٣.</ref>
عبارت {{آیه|ذٰلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حٰاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرٰام}} را بیانگر مرز بین حج تمتع و غیر تمتع دانسته‌اند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۲۹.</ref> برخی از مفسران، {{آیه|ذٰلِک}} را اشاره به [[حج تمتع]] دانسته‌اند، که در نتیجه حج تمتع مخصوص غیر [[اهل حرم|حرمیان]] خواهد بود.<ref>کشاف، ج١، ص٢۴٢. و مجمع البیان، ج١، ص٢٩١. تفسیر المیزان، ج٢، ص٧۶. تفسیر نمونه، ج٢، ص٢٧.</ref> البته فخر رازی، مفسر اهل سنت، معتقد است «ذلک» اشاره به [[هدی]] و بدل آن دارد، که در نتیجه هدی و بدل آن مخصوص متمتّع خواهد بود و چون جمله {{آیه|فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجّ}} عام است، شامل [[اهل حرم|حرمی]] و غیر حرمی می‌شود.<ref>تفسیر کبیر، ج۵، ص١٧٣.</ref>


درباره اینکه حاضرانِ [[مسجدالحرام]] چه کسانی هستند اختلاف نظر وجود دارد. در میان مفسران و فقیهان شیعه، دو دیدگاه دوازده میل (چهار فرسخ)<ref>تفسیر المیزان، ج٢، ص٧٨. و شرایع الاسلام، ج١، ص٢٣٧</ref> و چهل و هشت میل (شانزده فرسخ)<ref>تفسیرنمونه، ج٢، ص٢٧. تهذیب الاحکام، ج۵، ص٣٩، اللمعة الدمشقی، ج٢، ص٢٠۴.</ref> وجود دارد. برخی از مفسران اهل سنت، مراد از آن را محدوده [[حرم مکی|حرم]]<ref>تفسیر (المنار)، ج٢، ص٢٢۴.</ref> و برخی مانند فخر رازی، منظور از آن را، اهالی مکه و نواحی متصل به آن دانسته‌اند.<ref>تفسیر کبیر، ج۵، ص١٧٣.</ref> ابوحنیفه نیز، اهل [[میقات]]‌ها را از حاضران مسجدالحرام دانسته است.<ref>تفسیر قرطبی، ج٢، ص۴٠۴. الفقه علی المذاهب الاربعه، ج١، مبحث القران و التمتع و الافراد.</ref>
درباره اینکه حاضرانِ [[مسجدالحرام]] چه کسانی هستند اختلاف نظر وجود دارد. در میان مفسران و فقیهان شیعه، دو دیدگاه ۱۲ میل (چهار فرسخ)<ref>تفسیر المیزان، ج٢، ص٧٨. و شرایع الاسلام، ج١، ص٢٣٧</ref> و ۴۸ میل (شانزده فرسخ)<ref>تفسیرنمونه، ج٢، ص٢٧. تهذیب الاحکام، ج۵، ص٣٩، اللمعة الدمشقی، ج٢، ص٢٠۴.</ref> وجود دارد. برخی از مفسران اهل سنت، مراد از آن را محدوده [[حرم مکی|حرم]]<ref>تفسیر (المنار)، ج٢، ص٢٢۴.</ref> و برخی مانند فخر رازی، منظور از آن را، اهالی [[مکه]] و نواحی متصل به آن دانسته‌اند.<ref>تفسیر کبیر، ج۵، ص١٧٣.</ref> [[ابوحنیفه]] نیز، اهل [[میقات]]‌ها را از حاضران مسجدالحرام دانسته است.<ref>تفسیر قرطبی، ج٢، ص۴٠۴. الفقه علی المذاهب الاربعه، ج١، مبحث القران و التمتع و الافراد.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۵٬۶۱۴

ویرایش