افاضه: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''افاضه''' اصطلاحی فقهی | '''افاضه''' اصطلاحی فقهی به معنای جابجاشدن حاجیان بین مکانهای مختلف برای انجام حج است. تعبیر افاضه در شمار مناسک حج، از آیات ۱۹۸-۱۹۹ [[سوره بقره]] گرفته شده است. افاضه دارای چهار مرحله است: رفتن از [[مکه]] به [[منا]] و به [[عرفات]]، انتقال از عرفات به [[مشعرالحرام]]، کوچ از مشعرالحرام به منا و مرحله آخر، برگشت از منا به مکه. | ||
== | ==تعریف== | ||
واژه افاضه از ریشه «ف ـ ی ـ ض» (فراوانی<ref>العین، ج7، ص65؛ مفردات، ص387، «فیض.</ref> و جاری شدن به آسانی<ref>معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض.</ref> به معنای پر کردن،<ref>الصحاح، ج3، ص1099؛ معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض. </ref> سرازیر و جاری شدن،<ref>العین، ج7، ص65؛ الصحاح، ج3، ص1099؛ معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض. </ref> دور شدن، جدا شدن،<ref>ترتیب اصلاح المنطق، ص47، «افاض. </ref> حرکت شتابان<ref>لسان العرب، ج7، ص212-213، «فیض. </ref> و بازگشت<ref>العین، ج7، ص65؛ المصباح، ج2، ص485، «فیض. </ref> است. | واژه افاضه از ریشه «ف ـ ی ـ ض» (فراوانی<ref>العین، ج7، ص65؛ مفردات، ص387، «فیض.</ref> و جاری شدن به آسانی<ref>معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض.</ref> به معنای پر کردن،<ref>الصحاح، ج3، ص1099؛ معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض. </ref> سرازیر و جاری شدن،<ref>العین، ج7، ص65؛ الصحاح، ج3، ص1099؛ معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض. </ref> دور شدن، جدا شدن،<ref>ترتیب اصلاح المنطق، ص47، «افاض. </ref> حرکت شتابان<ref>لسان العرب، ج7، ص212-213، «فیض. </ref> و بازگشت<ref>العین، ج7، ص65؛ المصباح، ج2، ص485، «فیض. </ref> است. شماری از واژگان هممعنای افاضه در منابع فقهی عبارتند از: نَفْر،<ref>الخلاف، ج1، ص667؛ المجموع، ج6، ص442؛ المغنی، ج3، ص476، 482.</ref> خروج<ref>المبسوط، سرخسی، ج2، ص130؛ صحیح ابن حبان، ج1، ص169؛ ج9، ص155؛ کشف اللثام، ج6، ص59.</ref> و دفع.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص20؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص211؛ روضة الطالبین، ج2، ص380.</ref> شماری از منابع تاریخی به جای افاضه واژه اجازه (← اجازه) را به کار بردهاند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص78-79؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص39.</ref>در [[قرآن کریم]]، به حرکت دستهجمعی از مکانی پس از گرد آمدن در آن، به جهت شباهت این حرکت، به سرازیر شدن نهر<ref>معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465-466؛ مفردات، ص387-388؛ نک: لسان العرب، ج7، ص212، «فیض. </ref> افاضه گفته میشود.<ref>النهایه، ابن اثیر، ج3، ص484-485؛ لسان العرب، ج7، ص212-213، «فیض. </ref> | ||
===فقه=== | |||
در | در اصطلاح [[فقه]]، واژه افاضه به کوچ دستهجمعی حجگزاران از عرفات به مشعرالحرام و از آنجا به منا و سپس به مکه اطلاق میشود.<ref>نک: المبسوط، سرخسی، ج4، ص18-20؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص211؛ فقه السنه، ج1، ص723.</ref> از اینرو گاه به طوافی که پس از بازگشت از منا به جا آورده میشود و از ارکان [[حج]] است، «[[طواف افاضه]]» میگویند.<ref>فتح العزیز، ج7، ص379؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص347.</ref> در منابع فقهی، این واژه گاه درباره حرکت از مکه به منا و از آنجا به عرفات نیز به کار میرود.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص167؛ المبسوط، سرخسی، ج2، ص130؛ کشف اللثام، ج6، ص59.</ref> | ||
== | ===تفسیر=== | ||
در اصطلاح [[فقه]]، واژه افاضه به کوچ دستهجمعی حجگزاران از عرفات به مشعرالحرام و از آنجا به منا و سپس به مکه اطلاق میشود.<ref>نک: المبسوط، سرخسی، ج4، ص18-20؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص211؛ فقه السنه، ج1، ص723.</ref> از اینرو گاه به طوافی که پس از بازگشت از منا به جا آورده میشود و از ارکان [[حج]] است، «[[طواف افاضه]]» میگویند.<ref>فتح العزیز، ج7، ص379؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص347.</ref> در منابع فقهی، این واژه گاه درباره حرکت از مکه به منا و از آنجا به عرفات نیز به کار میرود.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص167؛ المبسوط، سرخسی، ج2، ص130؛ کشف اللثام، ج6، ص59.</ref> | تعبیر افاضه در شمار [[مناسک حج]]، برگرفته از [[آیات]] 198-199 [[بقره]]/2 است: {{قلم رنگ|سبز|فَاِذَا اَفَضتُم مِن عَرَفَاتٍ فَاذکُرُوا اللهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرَامِ* ثُمَّ اَفِیضُوا مِن حَیثُ اَفَاضَ النَّاسُ وَاستَغفِرُوا اللهَ اِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ}}. در [[آیه]] نخست، به افاضه از عرفات تصریح شده است. به باور شماری از مفسران<ref>مجمع البیان، ج2، ص528؛ کنز العرفان، ج1، ص306؛ مواهب الرحمن، ج3، ص172.</ref> در آیه دوم نیز مقصود از {اَفِیضُوا} افاضه از مشعرالحرام و به باور شماری دیگر<ref>جامع البیان، ج2، ص169-172؛ مجمع البیان، ج2، ص527-528؛ المیزان، ج2، ص80.</ref> افاضه از عرفات است. بر پایه سخن دوم، این آیه در ردّ رفتار [[قریش]] و همپیمانانشان نازل شده است. آنان به ممنوعیت [[وقوف در عرفات]] باور داشتند. بدین استناد که عرفات از حرم بیرون است و اهل حرم نباید از [[حرم]] بیرون شوند. با نزول دو آیه بالا، آنان موظف شدند که مانند دیگر مردم در عرفات، توقف کنند و از آنجا به مشعرالحرام کوچ کنند. | ||
== | |||
افاضه از عرفات به مشعرالحرام و از آنجا به منا، در شمار [[مناسک حج ابراهیمی]] بوده است. بر پایه روایتی،<ref>جامع البیان، ج1، ص415؛ التبیان، ج1، ص446؛ الدر المنثور، ج1، ص112.</ref> افاضه از عرفات به مشعرالحرام از موارد آزمایش و ابتلای [[حضرت ابراهیم(ع)]] بوده که در آیه124 بقره/2 به آن اشاره شده است: {{قلم رنگ|سبز|وَاِذِ ابتَلَی اِبرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ...}}. شماری از مفسران، افاضه از عرفات و مشعرالحرام را از مصادیق مناسکی دانستهاند که حضرت ابراهیم و [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل]] به نص آیه 128 بقره/2 آموزش آنها را از [[خداوند]] خواستند.<ref>جامع البیان، ج1، ص433-436؛ التبیان، ج1، ص464؛ الدر المنثور، ج1، ص139.</ref> همچنین به باور شماری از مفسران<ref>التبیان، ج2، ص169؛ مجمع البیان، ج2، ص528؛ تفسیر ابن کثیر، ج1، ص350.</ref> مقصود از «ناس» در آیه 199 بقره/2 حضرت ابراهیم(ع) و به باور شماری دیگر<ref>الکشاف، ج1، ص247؛ مجمع البیان، ج2، ص528.</ref> [[حضرت آدم(ع)]] است. بر پایه دیدگاه اخیر، میتوان پیشینه افاضه را به هنگام حضرت آدم(ع) بازگرداند. البته درباره مقصود از واژه یاد شده، دیدگاههای مهم دیگری نیز مطرح شدهاند.<ref>نک: جامع البیان، ج2، ص171؛ مجمع البیان، ج2، ص528.</ref> بر پایه منابع روایی و تاریخی، در دوران جاهلی، بیشتر مردم جز قریش و همپیمانانشان از عرفات افاضه میکردند.<ref>صحیح البخاری، ج2، ص175؛ صحیح مسلم، ج4، ص43؛ سنن الترمذی، ج2، ص184.</ref> در آن هنگام، عهدهدار حرکت حاجیان از عرفات به سوی مزدلفه که اجازه خوانده میشد، صوفه ([[غوث بن مرّ]]) و فرزندان او بودند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص78-79؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص39؛ تاریخ طبری، ج2، ص38-39.</ref> (← اجازه) | افاضه از عرفات به مشعرالحرام و از آنجا به منا، در شمار [[مناسک حج ابراهیمی]] بوده است. بر پایه روایتی،<ref>جامع البیان، ج1، ص415؛ التبیان، ج1، ص446؛ الدر المنثور، ج1، ص112.</ref> افاضه از عرفات به مشعرالحرام از موارد آزمایش و ابتلای [[حضرت ابراهیم(ع)]] بوده که در آیه124 بقره/2 به آن اشاره شده است: {{قلم رنگ|سبز|وَاِذِ ابتَلَی اِبرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ...}}. شماری از مفسران، افاضه از عرفات و مشعرالحرام را از مصادیق مناسکی دانستهاند که حضرت ابراهیم و [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل]] به نص آیه 128 بقره/2 آموزش آنها را از [[خداوند]] خواستند.<ref>جامع البیان، ج1، ص433-436؛ التبیان، ج1، ص464؛ الدر المنثور، ج1، ص139.</ref> همچنین به باور شماری از مفسران<ref>التبیان، ج2، ص169؛ مجمع البیان، ج2، ص528؛ تفسیر ابن کثیر، ج1، ص350.</ref> مقصود از «ناس» در آیه 199 بقره/2 حضرت ابراهیم(ع) و به باور شماری دیگر<ref>الکشاف، ج1، ص247؛ مجمع البیان، ج2، ص528.</ref> [[حضرت آدم(ع)]] است. بر پایه دیدگاه اخیر، میتوان پیشینه افاضه را به هنگام حضرت آدم(ع) بازگرداند. البته درباره مقصود از واژه یاد شده، دیدگاههای مهم دیگری نیز مطرح شدهاند.<ref>نک: جامع البیان، ج2، ص171؛ مجمع البیان، ج2، ص528.</ref> بر پایه منابع روایی و تاریخی، در دوران جاهلی، بیشتر مردم جز قریش و همپیمانانشان از عرفات افاضه میکردند.<ref>صحیح البخاری، ج2، ص175؛ صحیح مسلم، ج4، ص43؛ سنن الترمذی، ج2، ص184.</ref> در آن هنگام، عهدهدار حرکت حاجیان از عرفات به سوی مزدلفه که اجازه خوانده میشد، صوفه ([[غوث بن مرّ]]) و فرزندان او بودند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص78-79؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص39؛ تاریخ طبری، ج2، ص38-39.</ref> (← اجازه) | ||