|
|
خط ۸: |
خط ۸: |
| ==واژهشناسی== | | ==واژهشناسی== |
|
| |
|
| در باور شماری از محققان، مصدر تلبیه مشتق از «لبّیک» است.<ref>شرح الرضی، ج1، ص330.</ref> برخی واژهشناسان «لبّیک» را اضافه «لَبَّین» به کاف خطاب دانستهاند. در باور آنها، از جمله [[سیبویه]]، لبّین تثنیه «لَبّ» و متضمن معنای تکثیر، یعنی اقامتی پس از اقامت است. ولی بعضی آن را از ریشه «ل ـ ب ـ ی» و اضافه «لَبّی» به کاف خطاب میدانند.<ref>لسان العرب، ج1، ص731؛ شرح ابن عقیل، ج2، ص54-55.</ref> برخی نیز آن را کلمهای مستقل و جامد دانستهاند که در پاسخ ندا دهنده بهکار میرود.<ref>الصحاح، ج6، ص2479؛ مستمسک العروه، ج11، ص395.</ref> در اصطلاح فقیهان، «تلبیه» یعنی بر زبان راندن جملاتی ویژه شامل لبیک به [[خداوند]] که هنگام [[احرام]] [[حج]] و [[عمره]] یاد میشود. از جمله واژگان مرتبط با تلبیه، «اهلال» به معنای تلبیه با صدای بلند است.<ref>مستطرفات السرائر، ص590؛ العده، ج1، ص161؛ غایة المراد، ص392.</ref>
| | در اصطلاح فقیهان، «تلبیه» یعنی بر زبان راندن جملاتی ویژه، شامل لبیک به [[خداوند]] است که هنگام [[احرام]] [[حج]] و [[عمره]] یاد میشود.<ref>مستطرفات السرائر، ص590؛ العده، ج1، ص161؛ غایة المراد، ص392.</ref> |
|
| |
|
| ==تعریف لغوی و اصطلاحی==
| | «تلبیه» از ریشه «ل ـ ب ـ ی» یا «ل ـ ب ـ ب» به معنای ثابت بودن، مقیم شدن و ماندن در یک مکان است. این مصدر به معنای اجابت، پاسخ مثبت دادن، و لبّیک گفتن است.<ref>العین، ج8، ص341، «لبی. </ref> <ref>معجم مقاییس اللغه، ج5، ص199، «لب. </ref> <ref>الصحاح، ج6، ص2479، «لبی. </ref> افزون بر این، ماده «ل ـ ب ـ ب» به معنای خالص و چکیده یک چیز است.<ref>معجم مقاییس اللغه، ج5، ص200؛ لسان العرب، ج1، ص732، «لبب. </ref> |
|
| |
|
| «تلبیه» از ریشه «ل ـ ب ـ ی» یا «ل ـ ب ـ ب» به معنای ثابت بودن، مقیم شدن و ماندن در یک مکان است. این مصدر به معنای اجابت، پاسخ مثبت دادن، و لبّیک گفتن است.<ref>العین، ج8، ص341، «لبی. </ref> <ref>معجم مقاییس اللغه، ج5، ص199، «لب. </ref> <ref>الصحاح، ج6، ص2479، «لبی. </ref> افزون بر این، ماده «ل ـ ب ـ ب» به معنای خالص و چکیده یک چیز است. از اینرو، به عقل «لُبّ» و به فرد عاقل «لبیب» گفتهاند.<ref>معجم مقاییس اللغه، ج5، ص200؛ لسان العرب، ج1، ص732، «لبب. </ref>
| | بر این اساس، معنای واژه «لبّیک» در پاسخ هر ندا دهنده، این است: «اخلاص من برای تو است یا من مقیم بر طاعتِ تو هستم.»<ref>القاموس المحیط، ج1، ص127، «الب. </ref> |
| | ==عبارت تلبیه== |
|
| |
|
| بر این اساس، معنای واژه «لبّیک» در پاسخ هر ندا دهنده، این است: «اخلاص من برای تو است یا من مقیم بر طاعتِ تو هستم.»<ref>القاموس المحیط، ج1، ص127، «الب. </ref>
| | جملاتی که در تلبیه بیان میشود عبارت است از: «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، انَّ الحَمدَ وَالنِّعمَةَ لَکَ وَالمُلکَ، لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ.»<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص326-327؛ وسائل الشیعه، ج12، ص379.</ref> پیامبر اسلام در تلبیه خود همین جملات را ادا میکرد.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص250، 335؛ صحیح البخاری، ج2، ص147؛ صحیح مسلم، ج4، ص7.</ref> ایشان عبارت «لَبَّیکَ ذَا المَعارِجِ لَبَّیکَ» را نیز بسیار تکرار میکرد.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص250؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص325.</ref> آوردهاند که ایشان پس از سوار شدن بر مرکب، بر بالای بلندی رفتن، پایین رفتن از سرازیری، در پایان شب، و نیز پس از اقامه هر نماز، تلبیه میگفت.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص250؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص325.</ref> |
| | |
| ==نخستین لبیک گویان==
| |
| | |
| بر پایه منابع تاریخی<ref>اخبار مکه، ج1، ص39.</ref> و حدیثی،<ref>الدر المنثور، ج1، ص46؛ بحار الانوار، ج56، ص198؛ فتح القدیر، ج1، ص64.</ref> فرشتگان خداوند نخستین لبیک گویان در پیرامون [[عرش]] خداوند بودهاند. در منابع به تلبیه [[حضرت آدم(ع)]]،<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص125؛ وسائل الشیعه، ج11، ص236.</ref> [[حضرت ابراهیم(ع)]] و افراد و موجودهای دیگر همراه با ایشان،<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص206-207؛ علل الشرائع، ج2، ص419؛ جامع البیان، ج17، ص189-191.</ref> [[حضرت نوح]]، [[حضرت هود]]، [[حضرت صالح]]،<ref>تفسیر ابن کثیر، ج2، ص240؛ کنز العمال، ج12، ص229.</ref> [[حضرت موسی]]، [[حضرت عیسی]]، [[حضرت یونس]](ع) و شماری از [[پیامبران بنیاسرائیل]]<ref>صحیح مسلم، ج1، ص106؛ الکافی، کلینی، ج4، ص213؛ السیرة الحلبیه، ج2، ص433.</ref> تصریح شده است. در تلبیه همه آنها، تعبیر «لبیک» دیده میشود؛ هرچند عباراتشان در جزئیات تفاوتهایی دارند.
| |
| | |
| ==نحوه تلبیه در جاهلیت==
| |
| | |
| بر پایه منابع تاریخی<ref>المحبر، ص311؛ السیرة الحلبیه، ج3، ص232.</ref> و حدیثی<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص542.</ref> و تفسیری،<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص124-125؛ جامع البیان، ج9، ص310.</ref> در روزگار جاهلیت در میان اعراب، تلبیه پیامبران خداوند به صورت تحریف شده و شرکآلود درآمده بود و هر یک از قبایل گوناگون [[جزیرة العرب]] از جمله [[بنیتمیم|تمیم]]، [[قبیله ربیعه|ربیعه]]، [[بنیاسد|اسد]]، [[بنیغطفان|غطفان]] و [[قریش]] تلبیهای خاص داشت. برای نمونه، تلبیه قریش چنین بود: «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ؛ لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ الّا شَریکٌ هُوَ لَکَ تَملِکُهُ وَ ما مَلَکَ». نیز آنان برای هر یک از بتهای مشهور تلبیهای ویژه داشتند.<ref>المحبر، ص311-315.</ref>
| |
| | |
| ==نفی تلبیه مشرکان==
| |
| | |
| پس از [[بعثت]] پیامبر(ص) و نزول [[قرآن]]، آیات متعدد در نفی [[شرک]] و ممنوعیت تلبیههای روزگار جاهلیت نازل شد؛ از جمله: {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً﴾}} ([[سوره اسراء]]، آیه 111)؛ {{قلم رنگ|سبز|﴿هَلْ لَکُمْ مِنْ مَا مَلَکَتْ اَیْمَانُکُمْ مِنْ شُرَکَاءَ فِی مَا رَزَقْنَاکُمْ﴾}} ([[سوره روم]]، آیه 28)؛ {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَیْرَ مُشْرِکِینَ بِهِ﴾}} ([[سوره حج]]، آیه 30-31) به باور مفسران، این آیات در نفی تلبیه مشرکان که در تلبیه برای خدا شریک برمیشمردند، نازل شده است.<ref>جامع البیان، ج15، ص235؛ تفسیر ابن کثیر، ج3، ص74.</ref>
| |
| | |
| برخی از مفسران نیز آیه 17 [[سوره توبه]] را که از گواهی مشرکان بر کفر خود سخن گفته، اشاره به تلبیه مشرکان دانستهاند:<ref>مجمع البیان، ج5، ص25؛ الکشاف، ج2، ص179؛ روح المعانی، ج10، ص64.</ref> {{قلم رنگ|سبز|﴿مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِینَ اَنْ یَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِینَ عَلَی اَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ﴾}}.
| |
| | |
| ==تلبیه پیامبر==
| |
| | |
| [[پیامبر اسلام(ص)]] تلبیه صحیح و توحیدی را به مسلمانان آموخت<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص326-327؛ وسائل الشیعه، ج12، ص379.</ref> که عبارت است از: «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، انَّ الحَمدَ وَالنِّعمَةَ لَکَ وَالمُلکَ، لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ.» ایشان در تلبیه خود همین جملات را ادا میکرد.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص250، 335؛ صحیح البخاری، ج2، ص147؛ صحیح مسلم، ج4، ص7.</ref> بر پایه منابع تاریخی<ref>البدایة و النهایه، ج5، ص110.</ref> و حدیثی،<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص334؛ التهذیب، ج5، ص84.</ref> هنگامی که پیامبر(ص) در [[حجة الوداع]] از [[منطقه شجره]] به [[بیداء]] رسید، تلبیه گفت. ایشان عبارت «لَبَّیکَ ذَا المَعارِجِ لَبَّیکَ» را نیز بسیار تکرار میکرد.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص250؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص325.</ref> آوردهاند که ایشان پس از سوار شدن بر مرکب، بر بالای بلندی رفتن، پایین رفتن از سرازیری، در پایان شب، و نیز پس از اقامه هر نماز، تلبیه میگفت.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص250؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص325.</ref>
| |
| | |
| بر پایه حدیثی از [[امام صادق(ع)]]، پیامبر(ص) در پی آغاز [[سفر حج]] از [[مدینه]] به سوی [[مکه]]، در [[منطقه ذی الحلیفه]] آنگاه که به بیداء رسید، تلبیه گفت. نیز هنگام غروب [[روز ترویه]] (هشتم [[ذیحجه]]) در مکه به مسلمانان امر فرمود که تلبیه گویند. سپس ایشان همراه اصحابش تلبیهگویان از مکه بیرون آمد و به سوی [[منا]] حرکت کرد و هنگام رفتن به مسجد در منا، تلبیه را قطع کرد.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص245؛ التهذیب، ج5، ص92.</ref> در احادیث [[اهلسنت]] آوردهاند که پیامبر(ص) گفتن تلبیه را هنگام [[رمی جمره عقبه]] در منا ادامه داد.<ref>صحیح البخاری، ج2، ص146، 179؛ صحیح مسلم، ج4، ص71؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1011.</ref>
| |
|
| |
|
| ==حکمتهای تلبیه== | | ==حکمتهای تلبیه== |