پرش به محتوا

ام جمیل: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۶۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
| آثار =  
| آثار =  
}}
}}
'''اُمّ جَمیل'''، خواهر [[ابوسفیان]] و همسر [[ابولهب|ابولَهب]] است. وی از آزار دهندگان [[پیامبر(ص)]] و دشمنان ایشان بوده و در نقشه [[قتل]] پیامبر شرکت داشت. آیاتی از [[قرآن]] نیز در مورد او نازل شد. در [[سوره مسد]] از او به عنوان هیزم‌کش [[جهنم]] یاد شده و بر گردنش طنابی از لیف خرما است.


'''اُمّ جَمیل'''، دختر [[حرب بن امیة بن عبد شمس|حَرب بن اُمیّة بن عبد شمس]]، خواهر [[ابوسفیان]] و همسر [[ابولهب|ابولَهب]]، عوراء، فاخته، عجوز قریش برخی از نام‌ها و القاب او هستند. وی از آزار دهندگان [[پیامبر(ص)]] و دشمنان ایشان بوده و در نقشه [[قتل]] پیامبر شرکت داشته و آیاتی از [[قرآن]] در مورد او نازل شده است. در [[سوره مسد]] از او به عنوان هیزم‌کش [[جهنم]] یاد شده و این که در گردنش طنابی از لیف خرما است. برخی این را عذابی می‌دانند که گریبان‌گیر او می‌شود. وی پیامبر را ترک شده از طرف خدا خطاب می‌کرد که [[خداوند]] متعال با نزول آیه 3 [[سوره ضحی]] این شبهه را دفع کردند. ام جمیل و ابولهب همسایه پیامبر(ص) بودند و پیامبر آن دو و [[عقبة بن ابی معیط]] را از بدترین همسایگان به شمار آورده‌اند. برخی ازدواج ام جمیل با ابولهب را باعث دورشدن ابولهب از پیامبر(ص) قلمداد کرده‌اند. او در سال سوم‌ ق. پس از [[جنگ بدر]] در گذشت.
وی پیامبر را ترک شده از طرف خدا خطاب می‌کرد؛ اما [[خدا]] با نزول آیه 3 [[سوره ضحی]] این شبهه را از بین برد. ام جمیل و ابولهب همسایه پیامبر(ص) بودند و پیامبر آن دو و [[عقبة بن ابی معیط]] را از بدترین همسایگان به شمار آورده‌اند. برخی ازدواج ام جمیل با ابولهب را باعث دورشدن ابولهب از پیامبر(ص) قلمداد کرده‌اند. او پس از [[جنگ بدر]]، در سال سوم‌ قمری در گذشت.


==زندگینامه==
==زندگینامه==


‌ام جمیل دختر حَرب بن اُمیّة بن عبد شمس، خواهر [[ابوسفیان]] و همسر [[ابولهب]]<ref>الطبقات، ج8، ص50</ref> عموی پیامبر(ص) است. نام او را اَروی،<ref>غوامض الاسماء المبهمه، ج1، ص190</ref> فاخته<ref>من له روایة فی مسند احمد، ص621</ref> یا عَوراء<ref>اعلام الوری، ج1، ص87</ref> نوشته‌اند. برخی بر این باورند که عَوراء (زن یک چشم) لقب او است<ref>فتح الباری، ج8، ص567</ref> ؛ زیرا ابولهب وی را به سبب شرکت در توطئه قتل پیامبر(ص) سخت تنبیه کرد و بر اثر آن یک چشمش نابینا شد.<ref>ربیع الابرار، ج1، ص110</ref> از دیگر القاب او «عَجوز قُریش» است.<ref>ربیع الابرار، ج1، ص110</ref> ام جمیل از شاعران جاهلی به ‌شمار می‌رفت.<ref>بلاغات النساء، ص40</ref>  
‌ام جمیل دختر حَرب بن اُمیّة بن عبد شمس، خواهر [[ابوسفیان]] و همسر [[ابولهب]]،<ref>الطبقات، ج8، ص50</ref> عموی پیامبر(ص)، است. نام او را اَروی،<ref>غوامض الاسماء المبهمه، ج1، ص190</ref> فاخته<ref>من له روایة فی مسند احمد، ص621</ref> یا عَوراء<ref>اعلام الوری، ج1، ص87</ref> نوشته‌اند. برخی بر این باورند که عَوراء (زن یک چشم) لقب او است؛<ref>فتح الباری، ج8، ص567</ref> زیرا ابولهب وی را به سبب شرکت در توطئه قتل پیامبر(ص) سخت تنبیه کرد و بر اثر آن یک چشمش نابینا شد.<ref>ربیع الابرار، ج1، ص110</ref> از دیگر القاب او «عَجوز قُریش» است.<ref>ربیع الابرار، ج1، ص110</ref> برخی ام جمیل را از شاعران دوره جاهلیت (قبل از [[اسلام]]) می‌دانند.<ref>بلاغات النساء، ص40</ref>  


به اعتقاد برخی، ازدواج‌ ام جمیل با ابولهب که از موارد کم‌شمار پیوند دو خاندان اُموی و‌ هاشمی به شمار می‌رود،<ref>شرح نهج البلاغه، ج15، ص195</ref> عاملی مهم در فاصله گرفتن ابولهب از پیامبر(ص) و قرار گرفتن او در جبهه دشمنان ایشان بوده است تا جایی که ابولهب قوانین قبیله‌ای را نیز زیر پا گذاشت و با این‌که از [[بنی‌هاشم]] بود، از حضور در [[شعب ابیطالب|شِعب ابوطالب]] همراه خاندان خود، خواه مسلمان و خواه مشرک، سَر باز زد و حتی دیگر افراد بنی‌هاشم را به حمایت نکردن از پیامبر(ص) در این رویداد تشویق می‌کرد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص246</ref>
===فرزندان===
===فرزندان===
نام فرزندان وی عُتبه، مُعتب،<ref>اسد الغابه، ج3، ص366</ref> عُتَیبه،<ref>تاریخ دمشق، ج38، ص303</ref> خالده،<ref>الطبقات، ج8، ص51</ref> عزّه و درّه<ref>الطبقات، ج8، ص50</ref> است.
نام فرزندان وی عُتبه، مُعتب،<ref>اسد الغابه، ج3، ص366</ref> عُتَیبه،<ref>تاریخ دمشق، ج38، ص303</ref> خالده،<ref>الطبقات، ج8، ص51</ref> عزّه و درّه<ref>الطبقات، ج8، ص50</ref> است.


==دشمنی با پیامبر و نزول آیات==
==دشمنی با پیامبر و نزول آیات==
او از دشمنان پیامبر(ص) بود و دو [[آیه]] درباره کار‌های او ضدّ پیامبر(ص) نازل شده است. در آیه نخست، از وی با عنوان {{قلم رنگ|سبز|حَمَّالَةَ الْحَطَبِ}} (سوره مسد، آیه4) یعنی زن هیزم‌کش یاد شده است. معنای ظاهری این لقب، حمل هیزم و خاشاک و قرار دادن آن بر سر راه [[مسلمانان]] و خانه پیامبر(ص)<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476</ref> است. شاید نیز نوعی مجاز به معنای سخن‌چینی باشد؛ زیرا او همسایه [[رسول خدا(ص)]] بود<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص316</ref> و پیوسته ‌گزارش‌های پیامبر(ص) را به سران [[قریش]] می‌رساند<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476</ref> و با هدف آسیب رساندن به شخصیت رسول خدا(ص) به سخن‌چینی می‌پرداخت.<ref>تفسیر قمی، ج2، ص448؛ جوامع الجامع، ج3، ص87</ref> برخی نیز این عنوان را کنایه از حمل بار گناهان و خطاها<ref>بحار الانوار، ج8، ص279</ref> یا بُخل او به سبب گردآوری هیزم به رغم ثروتمند بودنش دانسته‌اند.<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص326</ref>
‌ام جمیل از دشمنان حضرت محمد(ص) بود و در آیاتی از سوره‌های مسد و ضحی به این دشمنی اشاره شده است. نزول این آیات، دشمنی او را دو چندان کرد. وی در حالی‌که در یک دست سنگ و در دست دیگر احشای گوسفند داشت،<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص532؛ اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص251</ref> با خواندن سروده‌هایی به قصد توهین به پیامبر وارد [[مسجدالحرام]] شد.{{یادداشت|سروده‌هایی هم‌چون: «مُذمَّماً ابینا و دینَه قَلینا و امره عَصینا»<ref>مسند الحمیدی، ج1، ص154؛ مجمع البیان، ج10، ص477</ref> (پیامبر(ص) نکوهش شده‌ای است که از پذیرفتن سخنانش سر باززدیم و دینش را دشمن شمردیم و از فرمانش سر پیچیدیم).}}


درباره شان نزول آیه بعد: در گردنش طنابی از لیف خرما است: {{قلم رنگ|سبز|فِی جِیدِهَا حَبلٌ مِن مَسَدٍ}} (سوره مسد، آیه5) آورده‌اند که دشمنی را به آن‌جا رساند که از هیچ گونه بذل مال دریغ نداشت و گردن‌بند گرانبهای خود را فروخت تا هزینه این دشمنی کند.<ref>مجمع البیان، ج10، ص477؛ بحار الانوار، ج18، ص176</ref> همچنین برخی گردن‌بندی از لیف خرما را کنایه از زنجیر<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج10، ص3473؛ بحارالانوار، ج8، ص279</ref> و عذابی می‌دانند که گردن‌گیر وی خواهد شد.<ref>مجمع البیان، ج10، ص477</ref>  
با این‌که پیامبر(ص) در [[حجر اسماعیل]] حضور داشت؛ اما ام جمیل نتوانست او را ببیند و در سخنانی که با یکی از همنشینان پیامبر(ص) داشت، به تهدید پرداخت.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص238؛ اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص251</ref> گفته شده علت ندیدن پیامبر، اموری مانند حایل شدن [[جبرئیل(ع)]] میان او و رسول خدا(ص)،<ref>الدر المنثور، ج4، ص186</ref> پدید آمدن حجابی زرد رنگ،<ref>بحار الانوار، ج18، ص59</ref> تصرف در بینایی‌ ام ‌جمیل<ref>انساب الاشراف، ج1، ص139</ref> یا تلاوت آیه {{قلم رنگ|سبز|وَاِذَا قَرَاْتَ القُرآنَ جَعَلنَا بَینَکَ وَبَینَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَستُورًا}} ([[سوره اسراء]]، آیه45) - و هنگامی که قرآن می‌خوانی، میان تو و آنها که به آخرت ایمان نمی‌آورند، حجاب ناپیدایی قرارمی‌دهیم- از جانب پیامبر(ص)<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج10، ص3472؛ مجمع البیان، ج10، ص477</ref> بوده است.
 
=== همسایگی با پیامبر ===
‌ام جمیل همسایه پیامبر(ص)<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص316؛ شرح نهج البلاغه، ج13، ص250</ref> و سبب آزار او از جهت زبانی و عملی (مانند ریختن خار و خاشاک<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476</ref> و شکمبه گوسفند<ref>الطبقات، ج1، ص201</ref> در برابر منزل پیامبر و مسیرش) بود. حضرت محمد(ص) از آزارهای ‌ام جمیل و همسرش [[ابولهب]] به فرزندان [[بنی عبد مناف|بنی‌عبد مَناف]] شکایت برد<ref>الطبقات، ج1، ص201</ref> و در روایتی او و عُقبة بن ابی ‌مُعیط، یکی از بزرگان قریش در جاهلیت، را بد‌ترین همسایگان خود می‌دانست.<ref>الطبقات، ج1، ص201؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص508</ref> همچنین از قطعه سنگی با عنوان «[[مختبی|مُخْتَبی]]» به معنای پناهگاه در خانه پیامبر یاد کرده‌اند که در ابعاد یک ذراع در یک ذراع و یک وجب و ارتفاع آن از زمین به گونه‌ای بوده که یک انسان می‌توانسته زیر آن پناه بگیرد.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص36؛ بحار الانوار، ج19، ص17</ref> کاربرد این سنگ، محافظت در برابر سنگ‌پرانی‌های این همسایگان بوده است؛<ref>تاریخ طبری، ج2، ص36؛ بحار الانوار، ج19، ص17</ref> هر چند برخی چنین کاربردی را مردود دانسته‌اند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص192</ref>


===سوره مسد===
===سوره مسد===
نزول این آیات، دشمنی او را دو چندان کرد. در حالی‌که در یک دست سنگ و در دست دیگر احشای گوسفند داشت،<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص532؛ اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص251</ref> با خواندن سروده‌هایی به قصد جسارت وارد [[مسجدالحرام]] شد؛ سروده‌هایی هم‌چون: «مُذمَّماً ابینا و دینَه قَلینا و امره عَصینا»<ref>مسند الحمیدی، ج1، ص154؛ مجمع البیان، ج10، ص477</ref> (پیامبر(ص) نکوهش شده‌ای است که از پذیرفتن سخنانش سر باززدیم و دینش را دشمن شمردیم و از فرمانش سر پیچیدیم). با این‌که پیامبر(ص) در [[حجر اسماعیل]] حضور داشت، وی نتوانست ایشان را ببیند و در سخنانی که با یکی از همنشینان پیامبر(ص) داشت، به تهدید و پرخاش پرداخت.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص238؛ اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص251</ref> آورده‌اند که علت این ندیدن، اموری از این دست بوده است: حایل شدن [[جبرئیل(ع)]] میان او و رسول خدا(ص)،<ref>الدر المنثور، ج4، ص186</ref> پدید آمدن حجابی زرد رنگ،<ref>بحار الانوار، ج18، ص59</ref> تصرف در بینایی‌ ام ‌جمیل<ref>انساب الاشراف، ج1، ص139</ref> یا تلاوت آیه {{قلم رنگ|سبز|وَاِذَا قَرَاْتَ القُرآنَ جَعَلنَا بَینَکَ وَبَینَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَستُورًا}} ([[سوره اسراء]]، آیه45) از جانب پیامبر(ص).<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج10، ص3472؛ مجمع البیان، ج10، ص477</ref> برخی این رخداد را در خانه‌ای نزدیک کوه صفا<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص532</ref> دانسته‌اند. این رویداد مورد توجه دلایل‌نگاران نیز قرار دارد.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص195</ref> نه تنها‌ ام جمیل، بلکه [[مشرکان]] قریش، پیامبر(ص) را مُذَمَّم خطاب می‌کردند. رسول خدا(ص) در این زمینه فرمود: [[خداوند]] نام مرا از ذهن آن‌ها پاک کرده است. از این‌رو، آن‌ها مرا چنین می‌نامند؛ در حالی که نام من محمّد است.<ref>بحار الانوار، ج18، ص59</ref>  
در آیه چهارم سوره مسد، از ‌ام جمیل با عنوان {{قلم رنگ|سبز|حَمَّالَةَ الْحَطَبِ}}؛ یعنی زن هیزم‌کش یاد شده است. معنای ظاهری این لقب، حمل هیزم و خاشاک و قرار دادن آن بر سر راه [[مسلمانان]] و خانه پیامبر(ص)<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476</ref> است. شاید نیز نوعی مجاز به معنای سخن‌چینی باشد؛ زیرا او همسایه [[رسول خدا(ص)]] بود<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص316</ref> و پیوسته ‌گزارش‌های پیامبر(ص) را به سران [[قریش]] می‌رساند<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476</ref> و با هدف آسیب رساندن به شخصیت رسول خدا(ص) به سخن‌چینی می‌پرداخت.<ref>تفسیر قمی، ج2، ص448؛ جوامع الجامع، ج3، ص87</ref> برخی نیز این عنوان را کنایه از حمل بار گناهان و خطاها<ref>بحار الانوار، ج8، ص279</ref> یا بُخل او به سبب گردآوری هیزم به رغم ثروتمند بودنش دانسته‌اند.<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص326</ref>  


===آیه 3 ضحی===
درباره شان نزول آیه پنجم؛{{قلم رنگ|سبز|فِی جِیدِهَا حَبلٌ مِن مَسَدٍ}} (در گردنش طنابی از لیف خرما است) آورده‌اند که در دشمنی با پیامبر، گردن‌بند گران‌بهای خود را فروخت تا هزینه این دشمنی کند.<ref>مجمع البیان، ج10، ص477؛ بحار الانوار، ج18، ص176</ref> همچنین برخی گردن‌بندی از لیف خرما را کنایه از زنجیر<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج10، ص3473؛ بحارالانوار، ج8، ص279</ref> و عذابی می‌دانند که گردن‌گیر وی خواهد شد.<ref>مجمع البیان، ج10، ص477</ref>  
وی پیامبر(ص) را ترک شده به دست خداوند دانست. نزول آیه 3 [[سوره ضحی]] که می‌گوید: پروردگارت [[وحی]] را از تو قطع نکرده و به خشم او گرفتار نشده‌ای: {{قلم رنگ|سبز|ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی}} (سوره ضحی، آیه3) پاسخی به سخن وی دانسته شده است.<ref>جامع البیان، ج30، ص443</ref> دشمنی‌ ام جمیل و همسرش برای پیامبر ناگوارتر جلوه می‌کرد، به عللی هم‌چون: خویشاوندی خانوادگی، همسایگی با پیامبر(ص)<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص316؛ شرح نهج البلاغه، ج13، ص250</ref> و نیز تندروی آن‌ها در این دشمنی، خواه از جهت زبانی و خواه از جنبه عملی، مانند ریختن خار و خاشاک<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476</ref> و شکمبه گوسفند<ref>الطبقات، ج1، ص201</ref> در برابر منزل پیامبر و مسیر ایشان. خود پیامبر درباره همسایگی او و نیز عُقبة بن ابی ‌مُعیط می‌فرمود: دو همسایه من بد‌ترین همسایگان بودند.<ref>الطبقات، ج1، ص201؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص508</ref> نیز ایشان(ص) از آزارهای این دو به فرزندان [[بنی عبد مناف|بنی‌عبد مَناف]] شکایت برد.<ref>الطبقات، ج1، ص201</ref> در تایید تاریخی آزارهای این دو همسایه به پیامبر(ص)، از قطعه سنگی با عنوان «[[مختبی|مُخْتَبی]]» به معنای پناهگاه در خانه پیامبر یاد کرده‌اند که در ابعاد یک ذراع در یک ذراع و یک وجب و ارتفاع آن از زمین به گونه‌ای بوده که یک انسان می‌توانسته زیر آن پناه بگیرد.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص36؛ بحار الانوار، ج19، ص17</ref> کاربرد این سنگ، محافظت در برابر سنگ‌پرانی‌های این همسایگان بوده است<ref>تاریخ طبری، ج2، ص36؛ بحار الانوار، ج19، ص17</ref> ؛ هر چند برخی چنین کاربردی را مردود دانسته‌اند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص192</ref>  
===آیه 3 سوره ضحی===
 
ام جمیل پیامبر(ص) را ترک شده به دست خداوند دانست. نزول آیه سوم [[سوره ضحی]] -{{قلم رنگ|سبز|ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی}} (پروردگارت [[وحی]] را از تو قطع نکرده و به خشم او گرفتار نشده‌ای) - پاسخی به سخن وی دانسته شده است.<ref>جامع البیان، ج30، ص443</ref>
==دوری ابولهب از پیامبر==
 
به اعتقاد برخی، ازدواج‌ ام جمیل با ابولهب که از موارد کم‌شمار پیوند دو خاندان اُموی و‌ هاشمی به شمار می‌رود،<ref>شرح نهج البلاغه، ج15، ص195</ref> عاملی مهم در فاصله گرفتن ابولهب از پیامبر(ص) و قرار گرفتن او در جبهه دشمنان ایشان بوده است تا جایی که ابولهب قوانین قبیله‌ای را نیز زیر پا گذاشت و با این‌که از [[بنی‌هاشم]] بود، از حضور در [[شعب ابیطالب|شِعب ابوطالب]] همراه خاندان خود، خواه مسلمان و خواه مشرک، سَر باز زد و حتی دیگر افراد بنی‌هاشم را به حمایت نکردن از پیامبر(ص) در این رویداد تشویق می‌کرد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص246</ref>  


==افراط در دشمنی با پیامبر==
==افراط در دشمنی با پیامبر==
افراط‌های‌ ام جمیل، گاه واکنش ابولهب را نیز در برداشت. برای نمونه، ‌ام جمیل همراه دیگر سران قریش در توطئه قتل پیامبر دور از چشم ابولهب شرکت داشت. از سویی ابولهب عموی پیامبر(ص) و از قبیله بنی‌هاشم بود و کشته شدن برادرزاده‌اش در همسایگی وی، مایه عار و ننگ ابدی او به شمار می‌رفت. در این توطئه، وظیفه‌ ام جمیل خوراندن [[شراب]] به ابولهب در روز موعود بود<ref>الکافی، ج8، ص276-277</ref> تا نتواند به حمایت از پیامبر(ص) برخاسته، توطئه را خنثا کند. این توطئه با هوشیاری [[ابوطالب]] ناکام ماند<ref>الکافی، ج8، ص276-277؛ بحار الانوار، ج22، ص265-266</ref> و ابولهب در پی آگاهی از نقش همسرش، چنان ضربه‌ای به او زد که یک چشمش کور شد.<ref>الکافی، ج8، ص276-277؛ بحار الانوار، ج22، ص265-266</ref> او در راه مبارزه با پیامبر(ص) حتی از دخالت‌های خانوادگی خودداری نکرد و دو فرزند خود، عُتبه و مُعتَب را که شوهران دو دختر پیامبر یعنی [[رقیه|رُقیه]] و [[ام کلثوم|اُم کُلثوم]] بودند، با سوگند خوردن وادارکرد تا آن‌ها را طلاق دهند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص49؛ المحبر، ص53</ref>  
افراط‌های‌ ام جمیل، گاه واکنش ابولهب را نیز در برداشت. برای نمونه، ‌ام جمیل همراه دیگر سران قریش در توطئه قتل پیامبر دور از چشم ابولهب شرکت داشت. از سویی ابولهب عموی پیامبر(ص) و از قبیله بنی‌هاشم بود و کشته شدن برادرزاده‌اش در همسایگی وی، مایه عار و ننگ ابدی او به شمار می‌رفت. در این توطئه، وظیفه‌ ام جمیل خوراندن [[شراب]] به ابولهب در روز موعود بود<ref>الکافی، ج8، ص276-277</ref> تا نتواند به حمایت از پیامبر(ص) برخاسته، توطئه را خنثا کند. این توطئه با هوشیاری [[ابوطالب]] ناکام ماند<ref>الکافی، ج8، ص276-277؛ بحار الانوار، ج22، ص265-266</ref> و ابولهب در پی آگاهی از نقش همسرش، چنان ضربه‌ای به او زد که یک چشمش کور شد.<ref>الکافی، ج8، ص276-277؛ بحار الانوار، ج22، ص265-266</ref> او در راه مبارزه با پیامبر(ص) حتی از دخالت‌های خانوادگی خودداری نکرد و دو فرزند خود، عُتبه و مُعتَب را که شوهران دو دختر پیامبر یعنی [[رقیه|رُقیه]] و [[ام کلثوم|اُم کُلثوم]] بودند، با سوگند خوردن وادارکرد تا آن‌ها را طلاق دهند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص49؛ المحبر، ص53</ref>  


۳٬۲۴۱

ویرایش