|
|
خط ۲۶: |
خط ۲۶: |
| مکانهای زیادی از حرمین شریفین مرتبط با اهل بیت پیامبر(ص) در منابع تاریخی آمده است که بسیاری از آن اماکن به دست [[آل سعود]] به خاطر دشمنی با اهل بیت(ع) ویران شده است. | | مکانهای زیادی از حرمین شریفین مرتبط با اهل بیت پیامبر(ص) در منابع تاریخی آمده است که بسیاری از آن اماکن به دست [[آل سعود]] به خاطر دشمنی با اهل بیت(ع) ویران شده است. |
| ==واژهشناسی== | | ==واژهشناسی== |
| اهل بیت ترکیبی اضافی از «اهل» و «بیت» است. «اهل» در جایی به کار میرود که گونهای وابستگی، اختصاص،<ref>معجم مقاییس اللغه، ج1، ص150، «اهل.</ref> انس و پیوند<ref>الصحاح، ج4، ص1629؛ التحقیق، ج1، ص169، «اهل.</ref> و قرابت<ref>المصباح، ج2، ص28، «اهل.</ref> با فرد یا چیزی وجود داشته باشد. گاه نیز معنای سزاوار و شایسته دارد.<ref>المصباح، ج2، ص28؛ اساس البلاغه، ج1، ص38؛ نک: الصحاح، ج4، ص1629.</ref> «اهل الرجل» همسر<ref>العین، ج4، ص89؛ الصحاح، ج4، ص1629؛ معجم مقاییس اللغه، ج1، ص150، «اهل.</ref> و دیگر افرادی هستند که در خانه مرد با او زندگی میکنند. | | ترکیب «اهل بیت» به معنای ساکنان خانه<ref>العین، ج4، ص89؛ معجم مقاییس اللغه، ج1، ص150؛ لسان العرب، ج11، ص29، «اهل.</ref> است. اهل بیت ترکیبی اضافی از «اهل» و «بیت» است. «اهل» در جایی به کار میرود که گونهای وابستگی، اختصاص،<ref>معجم مقاییس اللغه، ج1، ص150، «اهل.</ref> انس و پیوند<ref>الصحاح، ج4، ص1629؛ التحقیق، ج1، ص169، «اهل.</ref> و قرابت<ref>المصباح، ج2، ص28، «اهل.</ref> با فرد یا چیزی وجود داشته باشد. این واژه به گروهی اطلاق میشود که از لحاظ نسب یا [[دین]] به یک فرد بازگردند.<ref>التحقیق، ج1، ص177-178؛ نک: الصحاح، ج4، ص1627، «اول.</ref> «بیت» به خانه و محل سکونت گفته میشود.<ref>معجم مقاییس اللغه، ج1، ص324-325؛ النهایه، ج1، ص170؛ المصباح، ج2، ص68، «بات.</ref> |
|
| |
|
| این واژه مجازاً بر کسانی اطلاق میشود که بر پایه پیوند نسبی یا دینی کنار هم قرار گیرند.<ref>الکلیات، ج1، ص210؛ مفردات، ص96، «اهل.</ref> «[[آل]]» به سبب داشتن اسم مصغر یکسان با اهل (اُهَیل) از همان ریشه و دارای معنایی یکسان با آن<ref>معجم الفروق اللغویه، ص84؛ الفائق، ج1، ص61؛ لسان العرب، ج11، ص38، «اول.</ref> یا در اصل از ریشه «اـ وـ ل» به معنای بازگشتن است.<ref>لسان العرب، ج11، ص32، «اول.</ref> این واژه به گروهی اطلاق میشود که از لحاظ نسب یا [[دین]] به یک فرد بازگردند.<ref>التحقیق، ج1، ص177-178؛ نک: الصحاح، ج4، ص1627، «اول.</ref> برخی «آل» را اخص از «اهل» دانسته، بر این باورند که تنها در جایی به کار میرود که وابستگی از گونه قرابت و خویشاوندی باشد.<ref>معجم الفروق اللغویه، ص84.</ref> برخی نیز آن را صرفاً به معنای قرابتی میدانند که پیروی از فرد یا چیزی را در پی داشته باشد.<ref>الکلیات، ج1، ص210.</ref> «بیت» به خانه و محل سکونت گفته میشود.<ref>معجم مقاییس اللغه، ج1، ص324-325؛ النهایه، ج1، ص170؛ المصباح، ج2، ص68، «بات.</ref>
| | === در قرآن === |
| | اهل بیت در دو [[آیه]] مکی، یک بار به صورت «اهل البیت» بر اهل خانه [[ابراهیم(ع)]]<ref>تفسیر بغوی، ج2، ص393؛ الکشاف، ج2، ص281؛ التحریر و التنویر، ج11، ص298.</ref> و همسرش<ref>التحقیق، ج1، ص170، «اهل.</ref> اطلاق شده است: {{قلم رنگ|سبز|رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْت}} (سوره هود، آیه 73) بار دیگر به صورت «اهل بیتٍ» در اشاره مبهم خواهر [[موسی(ع)]] به خانواده خویش هنگام گفتوگو با فرعونیان: {{قلم رنگ|سبز|وَحَرَّمْنا عَلَیْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ اَدُلُّکُمْ عَلی اَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُم}} (سوره قصص، آیه 12) به کار رفته است. افزون بر این، در پارهای آیات، تعبیر «اهلَِک» به خانواده یا پیروان برخی پیامبران ([[سوره هود]]، آیه40 و 46؛ [[سوره مؤمنون]]، آیه27؛ [[سوره عنکبوت]]، آیه33)<ref>نک: جامع البیان، ج12، ص26؛ تفسیر بیضاوی، ج4، ص86؛ التفسیر الکبیر، ج18، ص357.</ref> و اهل خانه یا پیروان پیامبر در دوره مکی (سوره طه، آیه132)<ref>نک: مجمع البیان، ج7، ص59؛ تفسیر قرطبی، ج11، ص263؛ المیزان، ج14، ص239.</ref> اشاره میکند. |
|
| |
|
| ==معانی اهل بیت== | | === واژگان هممعنا === |
| | | از اهل بیت به ویژه در معنای خاندان معصوم پیامبر(ص) گاه با تعابیری دیگر مانند «آل البیت»،<ref>نک: اوائل المقالات، ص216؛ المیزان، ج7، ص111؛ احقاق الحق، ج9، ص291؛ ج12، ص181.</ref> «آل محمد»،<ref>نک: عیون اخبار الرضا، ج1، ص60؛ التبیان، ج2، ص441؛ صحیح مسلم، نووی، ج6، ص72.</ref> «آل الله»،<ref>نک: المناقب، ابن شهر آشوب، ج1، ص282؛ ج3، ص211؛ روح المعانی، ج3، ص189.</ref> «ذَوِی القُربَی» و «عترت»<ref>نک: مطالب السؤول، ص22-28؛ مجمع البحرین، ج3، ص395، «عتر.</ref> نیز یاد میشود. |
| ترکیب «اهل بیت» به معنای ساکنان خانه<ref>العین، ج4، ص89؛ معجم مقاییس اللغه، ج1، ص150؛ لسان العرب، ج11، ص29، «اهل.</ref> و مقصود از آن در نوشتههای اسلامی، اهل بیت [[پیامبر(ص)]] است که به شش معنا به کار رفته است:
| |
| | |
| 1. پنج تن: پیامبر(ص)، [[علی(ع)]]، [[فاطمه(س)]] و [[حسنین(ع)]] ([[اصحاب کساء]]).<ref>المستدرک، ج3، ص146-148؛ فرائد السمطین، ج2، ص10-23.</ref>
| |
| | |
| 2. افراد پیشین همراه با نه تن دیگر از خاندان پیامبر از نسل [[حسین بن علی(ع)]] که از دیدگاه شیعه معصوم به شمار میآیند.<ref>کمال الدین، ص264؛ شرح الاخبار، ج3، ص516؛ فرائد السمطین، ج1، ص315-316.</ref>
| |
| | |
| 3. [[همسران پیامبر]].<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص45؛ جامع البیان، ج22، ص7-8؛ المیزان، ج16، ص310.</ref>
| |
| | |
| 4. پنج تن و همسران پیامبر.<ref>السنن الکبری، ج2، ص150؛ التفسیر الکبیر، ج25، ص168؛ تفسیر بیضاوی، ج4، ص231.</ref>
| |
| | |
| 5. خویشاوندان نسبی پیامبر که [[صدقه]] بر آنان حرام شده است.<ref>مسند احمد، ج3، ص448؛ صحیح مسلم، ج3، ص118-119؛ تفسیر بغوی، ج3، ص529.</ref>
| |
| | |
| 6. پیروان راستین پیامبر و [[امامان]]:<ref>بصائر الدرجات، ص37-38؛ المعجم الکبیر، ج2، ص292؛ تفسیر ثعلبی، ج8، ص44.</ref>
| |
| | |
| اصطلاح «اهل بیت» در اشاره به خاندان پیامبر(ص)، در اصل با مضاف الیه مقدّر و به شکل «اهل بیت النبوّه»<ref>فیض القدیر، ج4، ص140؛ الصوارم المهرقه، ص146؛ نک: مجمع البیان، ج8، ص558.</ref> یا مانند آن بوده که در پی حذف مضاف الیه (النبوه) «ال» عهد بر سر «بیت» درآمده است.<ref>مجمع البیان، ج8، ص558؛ منهج الصادقین، ج7، ص284؛ التحریر و التنویر، ج21، ص246.</ref> ترکیب یاد شده، به طریق اولی شامل خود پیامبر نیز میشود.<ref>فیض القدیر، ج4، ص140؛ نک: التحریر و التنویر، ج21، ص246.</ref>
| |
| | |
| برخی بر پایه معنای «شایسته» برای «اهل»<ref>المصباح، ج2، ص28؛ اساس البلاغه، ج1، ص38؛ نک: الصحاح، ج4، ص1629، «اهل.</ref> و با لحاظ کردن جایگاه معنوی خانه پیامبر در [[نبوت]] و نزول [[وحی]]، اهل بیت را افرادی دانستهاند که شایسته مقام معنوی یاد شده باشند.<ref>شیعهشناسی، ش19، ص13، «شیعه و اهل بیت پیامبر. </ref> <ref>نک: اهل البیت فی آیة التطهیر، ص279.</ref> از اهل بیت به ویژه در معنای خاندان معصوم پیامبر(ص) گاه با تعابیری دیگر مانند «آل البیت»،<ref>نک: اوائل المقالات، ص216؛ المیزان، ج7، ص111؛ احقاق الحق، ج9، ص291؛ ج12، ص181.</ref> «آل محمد»،<ref>نک: عیون اخبار الرضا، ج1، ص60؛ التبیان، ج2، ص441؛ صحیح مسلم، نووی، ج6، ص72.</ref> «آل الله»،<ref>نک: المناقب، ابن شهر آشوب، ج1، ص282؛ ج3، ص211؛ روح المعانی، ج3، ص189.</ref> «ذَوِی القُربَی» و «عترت»<ref>نک: مطالب السؤول، ص22-28؛ مجمع البحرین، ج3، ص395، «عتر.</ref> نیز یاد میشود.
| |
|
| |
|
| ==مصداقشناسی اهل بیت== | | ==مصداقشناسی اهل بیت== |
| | در نوشته های مسلمانان، درباره اینکه اهل بیت پیامبر(ص) چه کسانی هستند اختلاف نظر وجود دارد. برخی اهل بیت را پنجتن اصحاب کساء یعنی پیامبر(ص)، [[علی(ع)]]، [[فاطمه(س)]] و [[حسنین(ع)]] میدانند.<ref>المستدرک، ج3، ص146-148؛ فرائد السمطین، ج2، ص10-23.</ref> و گروهی دیگر همه دوازده امام شیعه، پیامبر و حضرت فاطمه را اهل بیت میدانند.<ref>کمال الدین، ص264؛ شرح الاخبار، ج3، ص516؛ فرائد السمطین، ج1، ص315-316.</ref> همچنین [[همسران پیامبر]]،<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص45؛ جامع البیان، ج22، ص7-8؛ المیزان، ج16، ص310.</ref>پنج تن و همسران پیامبر<ref>السنن الکبری، ج2، ص150؛ التفسیر الکبیر، ج25، ص168؛ تفسیر بیضاوی، ج4، ص231.</ref>، خویشاوندان نسبی پیامبر که [[صدقه]] بر آنان حرام شده است،<ref>مسند احمد، ج3، ص448؛ صحیح مسلم، ج3، ص118-119؛ تفسیر بغوی، ج3، ص529.</ref>پیروان راستین پیامبر و [[امامان]]<ref>بصائر الدرجات، ص37-38؛ المعجم الکبیر، ج2، ص292؛ تفسیر ثعلبی، ج8، ص44.</ref> نیز به نظر بخشی از مسلمانان مصداق اهل بیت پیامبر(ص) هستند. |
|
| |
|
| اهل بیت در دو [[آیه]] مکی، یک بار به صورت «اهل البیت» بر اهل خانه [[ابراهیم(ع)]]<ref>تفسیر بغوی، ج2، ص393؛ الکشاف، ج2، ص281؛ التحریر و التنویر، ج11، ص298.</ref> و همسرش<ref>التحقیق، ج1، ص170، «اهل.</ref> اطلاق شده است: {{قلم رنگ|سبز|رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْت}} (سوره هود، آیه 73) بار دیگر به صورت «اهل بیتٍ» در اشاره مبهم خواهر [[موسی(ع)]] به خانواده خویش هنگام گفتوگو با فرعونیان: {{قلم رنگ|سبز|وَحَرَّمْنا عَلَیْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ اَدُلُّکُمْ عَلی اَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُم}} (سوره قصص، آیه 12) به کار رفته است.
| | ===پنج تن=== |
| | |
| افزون بر این، در پارهای آیات، تعبیر «اهلَِک» به خانواده یا پیروان برخی پیامبران ([[سوره هود]]، آیه40 و 46؛ [[سوره مؤمنون]]، آیه27؛ [[سوره عنکبوت]]، آیه33)<ref>نک: جامع البیان، ج12، ص26؛ تفسیر بیضاوی، ج4، ص86؛ التفسیر الکبیر، ج18، ص357.</ref> و اهل خانه یا پیروان پیامبر در دوره مکی (سوره طه، آیه132)<ref>نک: مجمع البیان، ج7، ص59؛ تفسیر قرطبی، ج11، ص263؛ المیزان، ج14، ص239.</ref> اشاره میکند.
| |
| | |
| در آیهای مدنی خطاب به همسران پیامبر و شامل دستورهایی به آنان، عبارتی آمده است که متفاوت با پس و پیش آن، ترکیب «اهل البیت» با خطابی مذکر به کار رفته و بر پایه آن، خداوند اراده کرده است تا پلیدی را از مصداقهای آن بزداید: {{قلم رنگ|سبز|یا نِساءَ النَّبِیِّ... وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْاُولی وَاَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِینَ الزَّکاةَ وَاَطِعْنَ اللهَ وَرَسُولَهُ اِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً* وَاذْکُرْنَ ما یُتْلی فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیاتِ اللهِ وَ الْحِکْمَةِ...}} (سوره احزاب، آیه 32-34) اختلاف نظر مفسران، محدثان و متکلمان [[شیعه]] و [[سنی]] در تعیین مصداق اهل بیت در عبارت یاد شده، به ستیزهای فراوان میان ایشان انجامیده است.
| |
| | |
| ===دیدگاه پنج تن=== | |
| | |
| شیعیان<ref>المناقب، کوفی، ج1، ص132؛ الشافی، ج3، ص136؛ مجمع البیان، ج8، ص559-560.</ref> و برخی اهل سنت<ref>نک: جامع البیان، ج22، ص5-7؛ زاد المسیر، ج3، ص462؛ فتح القدیر، ج4، ص278-279.</ref> به پشتوانه روایتهای فراوان از منابع شیعه<ref>الکافی، ج1، ص287؛ البرهان، ج4، ص443؛ نک: المیزان، ج16، ص311.</ref> و اهل سنت،<ref>مسند احمد، ج3، ص285؛ جامع البیان، ج22، ص5-8؛ المستدرک، ج2، ص416؛ ج3، ص133، 146-148.</ref> مصداقهای اهل بیت را تنها پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و حسنین(ع) دانسته و همسران پیامبر را از شمول آن بیرون شمردهاند. روایتها با وجود اختلاف در جزئیات، همگی بر این نکته اتفاق نظر دارند که پیامبر(ص) افراد یاد شده را گردآورد و عبارت {{قلم رنگ|سبز|اِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً}} را تلاوت فرمود.
| |
| | |
| تنها بر پایه یک روایت، [[ام سلمه]] نیز اجازه یافت در پی دعای پیامبر درباره افراد یاد شده «اللَّهم اهلُ بَیتِی اذهِب عَنهم الرِّجسَ وَطَهِّرهم تَطهِیراً» به عنوان یکی از اهل بیت زیر عبا قرار گیرد.<ref>مسند احمد، ج6، ص298.</ref> روایاتی بیانگر آنند که پیامبر(ص) تا مدتی که از یک تا هفده ماه گزارش شده، این آیه را برابر خانه علی(ع) تلاوت میکرد.<ref>نک: جامع البیان، ج22، ص6؛ المستدرک، ج3، ص158؛ مجمع الزوائد، ج9، ص169.</ref> در برابر، بیشتر اهل سنت سیاق آیه را دلیل بر آن میدانند که اهل بیت پیامبر(ص) دست کم شامل همسران ایشان میشود.<ref>تفسیر بیضاوی، ج4، ص231؛ تفسیر قرطبی، ج14، ص183؛ تفسیر ابن کثیر، ج6، ص364-370.</ref> به [[عکرمه]]، [[عروة بن زبیر]]، [[مقاتل بن سلیمان]]،<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج9، ص3132؛ الدر المنثور، ج5، ص198؛ روح المعانی، ج11، ص194.</ref> [[ابنجبیر]]<ref>تفسیر بغوی، ج3، ص528؛ الدر المنثور، ج5، ص198.</ref> و [[ابنسائب]]<ref>البحر المحیط، ج8، ص479.</ref> نسبت داده شده که مصداقهای آیه را فقط همسران پیامبر میدانند.
| |
| | |
| اما پارهای منابع رجالی اهل سنت سه راوی نخست را تضعیف<ref>نک: الکامل، ابن عدی، ج6، ص435-438؛ تهذیب الکمال، ج28، ص437-450؛ الجرح و التعدیل، ج8، ص354-355.</ref> و به دشمنی با علی(ع) متهم کردهاند.<ref>ضعفاء العقیلی، ج3، ص373-376؛ تهذیب الکمال، ج20، ص264؛ شرح نهج البلاغه، ج4، ص63-64، 102.</ref> مفسران نیز کاربرد ضمیر مذکر «کُم» در آیه را شاهدی بر عدم اختصاص آیه به همسران دانستهاند.<ref>التبیان، ج8، ص341؛ روض الجنان، ج15، ص417؛ البحر المحیط، ج8، ص479.</ref>
| |
| | |
| مفسران شیعه در توجیه ناسازگاری سیاق آیات با روایات، عبارت یاد شده در آیه را جمله معترضه<ref>مجمع البیان، ج8، ص560؛ منهج الصادقین، ج7، ص286.</ref> یا دارای نزولی جدا از پس و پیش آن دانسته، بر این باورند که به دستور پیامبر و یا در مرحله جمع [[قرآن]]، در جای کنونی قرار گرفته است.<ref>المیزان، ج16، ص312؛ الفرقان، ج24، ص112-113.</ref> ستیزهای کلامی بر سر تعیین مصداق اهل بیت در این آیه سبب شد تا برخی مفسران اهل سنت در تلاش برای اثبات شمول اهل بیت درباره همسران پیامبر به آیه 73 هود/11 استناد کنند که «اهل بیت» همسر ابراهیم(ع) را شامل شده است.<ref>کشف الاسرار، ج8، ص45؛ البحر المحیط، ج6، ص184-185؛ نک: التبیان، ج6، ص34.</ref>
| |
| | |
| در برابر، برخی مفسران پیشین شیعه کوشیدهاند کاربردهای قرآنی «اهل بیت» را از شمول درباره همسران فرد بیرون کنند و به همین روی، اطلاق آن بر [[ساره]] همسر ابراهیم را بدان سبب دانستهاند که وی دختر عموی ابراهیم بود.<ref>التبیان، ج6، ص34.</ref> برخی پژوهشگران شیعی همنوا با واژهشناسان<ref>نک: العین، ج4، ص89؛ الصحاح، ج4، ص1629؛ معجم مقاییس اللغه، ج1، ص150، «اهل.</ref> با پذیرش ضمنی شمول عرفی «اهل بیت» درباره همسران، رفتار پیامبر در تکرار تلاوت آیه در برابر خانه علی(ع) را سبب تعین یافتن کاربرد اهل بیت درباره افراد ویژه و نشانه انحصار مصداقهای آن در ایشان دانستهاند.<ref>شیعهشناسی، ش19، ص20، «شیعه و اهل بیت پیامبر.</ref> سخن پیامبر(ص) در روایت ام سلمه را که او را از اهل بیت میشمارد، اما مشمول دعای ویژه پیامبر(ص) نمیداند،<ref>نک: مسند احمد، ج6، ص298.</ref> میتوان مؤید دیدگاه اخیر دانست.
| |
| | |
| با وجود آنکه عرب جاهلی فرزندان دختر را فرزند خود نمیدانست،<ref>نک: امتاع الاسماع، ج6، ص12.</ref> روایات همراه شواهدی که علی(ع) را اهل پیامبر(ص) شمردهاند،<ref>نک: المعجم الکبیر، ج12، ص77؛ عمدة القاری، ج9، ص265؛ المیزان، ج14، ص239.</ref> بر شمول اهل بیت درباره حسنین(ع) دلالت میکنند. برخی نیز برشمردن [[عیسی]] در زمره ذریه ابراهیم در آیات 84-85 [[سوره انعام]] را دلیل دانستهاند که فرزندان دختری نیز از اهل بیت محسوب میشوند.<ref>مطالب السؤول، ص26.</ref> از مجموع [[آیه تطهیر]]، روایتها و سخنان دانشوران مسلمان میتوان فهمید که اصطلاح اهل بیت به معنای ویژه آن نخستین بار در دوره مدنی و در پی نزول این آیه شکل گرفته است.
| |
| | |
| ===دیدگاه دوازده امام===
| |
| | |
| شیعیان دوازده امامی بر پایه احادیثی، اهل بیت را افزون بر پنج تن، شامل نه تن دیگر از نوادگان پیامبر(ص) از نسل امام حسین(ع) میدانند؛ یعنی امامان [[علی بن الحسین سجاد]] (95ق.)، [[محمد بن علی باقر]] (114ق.)، [[جعفر بن محمد صادق]] (148ق.)، [[موسی بن جعفر کاظم]] (183ق.)، [[علی بن موسی الرضا]] (203ق.)، [[محمد بن علی الجواد]] (220ق.)، [[علی بن محمدهادی]] (254ق.)، [[حسن بن علی عسکری]] (260ق.) و [[محمد بن حسن المهدی]] که به باور آنان دارای [[عصمت]] و دانش ویژهاند.
| |
|
| |
|
| بدین ترتیب، شیعیان در مجموع شمار آنان را چهارده تن شمردهاند.<ref>الکافی، ج1، ص525-534؛ کمال الدین، ج1، ص274؛ فرائد السمطین، ج1، ص315-316.</ref> متکلمان شیعه لزوم وجود همیشگی امام معصوم را دلیل گسترش مصداقی اهل بیت به امامانی از نسل حسین بن علی(ع) دانستهاند.<ref>المقالات و الفرق، ص17-19؛ رسائل المرتضی، ج1، ص309، 314-315؛ الاستنصار، ص3.</ref> آنان و برخی اهل سنت لازمه تمسک به اهل بیت را که در [[حدیث ثقلین]] به آن اشاره شده است، وجود فردی از ایشان در هر زمان دانستهاند.<ref>فیض القدیر، ج3، ص20؛ عبقات الانوار، ج20، ص290.</ref> برخی نیز در توجیه ناسازگاری ظاهری میان این سخن با روایاتی که اهل بیت را در پنج تن منحصر کرده است، گفتهاند اطلاق اهل بیت بر پنج تن از باب حصر نیست و تنها بر افراد موجود از اهل بیت در دوران نزول آیه اطلاق شده است.<ref>آموزههای فقهی، ش18، ص11، «مفهومشناسی و مصداقیابی اهل بیت.</ref> در روایاتی از اهل سنت نیز به [[خلفا]] یا امیران دوازدهگانه قرشی در پی پیامبر اشاره شده است<ref>مسند احمد، ج5، ص86؛ صحیح البخاری، ج8، ص127؛ صحیح مسلم، ج6، ص3-4.</ref> که میتواند بر امامان [[شیعه اثنا عشری]] از علی(ع) تا امام زمان تطبیق شود.
| | شیعیان<ref>المناقب، کوفی، ج1، ص132؛ الشافی، ج3، ص136؛ مجمع البیان، ج8، ص559-560.</ref> و برخی اهل سنت<ref>نک: جامع البیان، ج22، ص5-7؛ زاد المسیر، ج3، ص462؛ فتح القدیر، ج4، ص278-279.</ref> به پشتوانه روایتهای فراوان از منابع شیعه<ref>الکافی، ج1، ص287؛ البرهان، ج4، ص443؛ نک: المیزان، ج16، ص311.</ref> و اهل سنت،<ref>مسند احمد، ج3، ص285؛ جامع البیان، ج22، ص5-8؛ المستدرک، ج2، ص416؛ ج3، ص133، 146-148.</ref> مصداقهای اهل بیت را تنها پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و حسنین(ع) دانسته و همسران پیامبر را از شمول آن بیرون شمردهاند. روایتها با وجود اختلاف در جزئیات، همگی بر این نکته اتفاق نظر دارند که پیامبر(ص) افراد یاد شده را گردآورد و عبارت {{قلم رنگ|سبز|اِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً}} را تلاوت فرمود. تنها بر پایه یک روایت، [[ام سلمه]] نیز اجازه یافت در پی دعای پیامبر درباره افراد یاد شده «اللَّهم اهلُ بَیتِی اذهِب عَنهم الرِّجسَ وَطَهِّرهم تَطهِیراً» به عنوان یکی از اهل بیت زیر عبا قرار گیرد.<ref>مسند احمد، ج6، ص298.</ref> |
|
| |
|
| ===تکریم برخی پیروان===
| | روایاتی بیانگر آنند که پیامبر(ص) تا مدتی که از یک تا هفده ماه گزارش شده، این آیه را برابر خانه علی(ع) تلاوت میکرد.<ref>نک: جامع البیان، ج22، ص6؛ المستدرک، ج3، ص158؛ مجمع الزوائد، ج9، ص169.</ref> در برابر، بیشتر اهل سنت سیاق آیه را دلیل بر آن میدانند که اهل بیت پیامبر(ص) دست کم شامل همسران ایشان میشود.<ref>تفسیر بیضاوی، ج4، ص231؛ تفسیر قرطبی، ج14، ص183؛ تفسیر ابن کثیر، ج6، ص364-370.</ref> از برخی صحابه نقل شده که مصداقهای آیه را فقط همسران پیامبر میدانند.<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج9، ص3132؛ الدر المنثور، ج5، ص198؛ روح المعانی، ج11، ص194.</ref><ref>تفسیر بغوی، ج3، ص528؛ الدر المنثور، ج5، ص198.</ref><ref>البحر المحیط، ج8، ص479.</ref> |
|
| |
|
| بر پایه احادیث، پیامبر(ص) و امامان با تکریم برخی پیروان خویش، آنها را به منزله «اهل بیت» شمردهاند. این کاربرد به معنای وجود ویژگیهای ممتاز اهل بیت مانند عصمت در آنان نیست. روایتهای یاد شده، تقوا و نیکوکاری،<ref>دعائم الاسلام، ج1، ص62؛ کنز العمال، ج3، ص89.</ref> پیروی از دستورهای خداوند،<ref>عیون اخبار الرضا، ج1، ص258؛ معانی الاخبار، ص106.</ref> محبت معصومان و پیروی از آنان<ref>نزهة الناظر، ص85؛ مستدرک سفینة البحار، ج1، ص470.</ref> را ملاک دانستهاند تا فردی به منزله اهل بیت شمرده شود. برخی روایتها که آفرینش طینت اهل بیت را از علیین و شیعیانشان را از مرتبهای پایینتر از آن بیان کردهاند، آنان را نیز به همین سبب از اهل بیت شمردهاند.<ref>بصائر الدرجات، ص37-38.</ref> در نمونههایی از کاربرد یاد شده، [[سلمان]] (34 یا 35ق.)،<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج7، ص536؛ بصائر الدرجات، ص37-38، 45؛ الکافی، ج1، ص401.</ref> ابوذر غفاری (31 یا 32ق.)<ref>مکارم الاخلاق، ص459.</ref> و شماری دیگر از اصحاب امامان<ref>نک: النوادر، ص5؛ من لا یحضره الفقیه، ج4، ص441؛ الآحاد و المثانی، ج4، ص470-471.</ref> از اهل بیت شمرده شدهاند.
| | ===دوازده امام=== |
|
| |
|
| در ادامه این مقاله، اهل بیت به معنای شیعی امامی آن جز پیامبر(ص)، از جنبههای فضیلتها، گرامیداشت، زندگی در حرمین، آثار حرمینی، توجه مسلمانان و روایتهای مرتبط با حج و حرمین بررسی خواهد شد.
| | شیعیان دوازده امامی بر پایه احادیثی، اهل بیت را افزون بر پنج تن، شامل نه تن دیگر از نوادگان پیامبر(ص) از نسل امام حسین(ع) میدانند؛ یعنی امامان [[علی بن الحسین سجاد]] (95ق.)، [[محمد بن علی باقر]] (114ق.)، [[جعفر بن محمد صادق]] (148ق.)، [[موسی بن جعفر کاظم]] (183ق.)، [[علی بن موسی الرضا]] (203ق.)، [[محمد بن علی الجواد]] (220ق.)، [[علی بن محمدهادی]] (254ق.)، [[حسن بن علی عسکری]] (260ق.) و [[محمد بن حسن المهدی]] که به باور آنان دارای [[عصمت]] و دانش ویژهاند. بدین ترتیب، شیعیان در مجموع شمار اهل بیت را چهارده تن شمردهاند.<ref>الکافی، ج1، ص525-534؛ کمال الدین، ج1، ص274؛ فرائد السمطین، ج1، ص315-316.</ref> |
|
| |
|
| ==فضیلتهای اهل بیت== | | ==فضیلتهای اهل بیت== |
|
| |
|
| دانشوران مسلمان به ویژه شیعیان، بر پایه آیات قرآن و [[روایات]]، فضیلتهای بسیاری برای اهل بیت به شکل پراکنده در کتابهای حدیثی و کلامی یا در فصلهایی از کتابهای یاد شده بیان کردهاند.<ref>نک: المصنف، ابن ابیشیبه، ج7، ص496-507؛ الذریة الطاهره، ص167-168؛ شرح الاخبار، ج2، ص479.</ref> کتابهایی با عنوان [[فضائل الصحابه]] نوشته [[ابنحنبل]] (م. 241ق.) و [[نسائی]] (م. 303ق.) و [[دارقطنی]] (م. 385ق.) و نیز ابوابی ویژه فضائل آنان در جوامع روایی<ref>نک: المصنف، ابن ابی شیبه، ج7، ص409 به بعد؛ المستدرک، ج3، ص107 به بعد؛ صحیح مسلم، ج7، ص119-144.</ref> شامل فضائل پنج تن از اهل بیت نیز میشود. افزون بر این، تالیفات مستقل فراوان به تبیین فضیلتهای اهل بیت به طور کلی یا یکی از آنها به ویژه علی(ع) اختصاص یافته که از آن جمله است: مائة منقبة من مناقب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و الائمة من ولده(ع) از [[محمد بن احمد قمی]] (م. 412ق.)، [[الثاقب فی المناقب]] از [[ابنحمزه طوسی]] (م. 560ق.)، [[مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول]] از [[محمد بن طلحه شافعی]] (م. 652ق.)، [[فضل آل البیت]] از [[مقریزی]] (م. 845ق.)، [[مناقب اهل البیت]] از [[شیروانی]] (ق 12)، [[ینابیع الموده]] از [[قندوزی]] (م. 1294ق.)، [[فضائل الخمسه]] از [[سیدمرتضی حسینی فیروزآبادی]]، و [[فضائل اهل البیت]] از [[محمد حیات انصاری]]، دانشور پاکستانی معاصر که برخی از آنها بر پایه منابع روایی اهل سنت نگارش یافتهاند.
| | ===در قرآن=== |
| | |
| افزون بر اخبار پذیرش فضیلت اهل بیت از سوی مخالفان ایشان،<ref>العقد الفرید، ج4، ص99.</ref> عموم دانشوران مسلمان آیات و روایات فراوان را گویای فضیلتهای اهل بیت دانستهاند که بخشی از آنها همه ایشان را شامل میشود و بخشی دیگر تنها به یک یا چند تن اختصاص مییابد.
| |
| | |
| ===فضیلتهای قرآنی=== | |
| | |
| روایاتی ثلث<ref>الکافی، ج2، ص627؛ تفسیر فرات الکوفی، ص138؛ البرهان، ج1، ص49.</ref> یا ربع<ref>الکافی، ج2، ص629؛ شرح الاخبار، ج2، ص353؛ شواهد التنزیل، ج1، ص57.</ref> قرآن را درباره اهل بیت و به هماناندازه را درباره دشمنان آنان دانستهاند. همین آموزه همراه پارهای روایتهای شان نزول، بُنمایه باور شیعیان و گروهی از اهل سنت درباره نزول برخی آیات قرآن در شان اهل بیت و نیز تطبیق بسیاری از آیات قرآن بر آنها<ref>نک: المیزان، ج1، ص42.</ref> در منابع روایی است؛ همچون: [[الکافی]] از [[کلینی]] (م. 329ق.)،<ref>نک: الکافی، ج1، ص143، 144، 186، 191، 205، 207، 210، 212، 217-218، 539.</ref> [[مناقب آل ابی طالب]] از [[ابنشهرآشوب]] (م. 588ق.)،<ref>نک: المناقب، ج1، ص372؛ ج2، ص288، 311؛ ج3، ص171، 314، 443.</ref> [[تفسیر عیاشی]] (م. 320ق.)،<ref>نک: تفسیر عیاشی، ج1، ص42، 45، 51، 136، 139، 168، 194؛ ج2، ص242، 248، 326.</ref> [[تفسیر قمی]] (م. 329ق.)،<ref>نک: تفسیر قمی، ج2، ص277، 352.</ref> [[تفسیر فرات کوفی]] (م. 352ق.)،<ref>نک: تفسیر فرات، ص151، 194، 195، 274، 298، 313.</ref> [[تاویل الآیات الظاهره]] از [[حسینی استرآبادی]] (م. 940ق.)،<ref>نک: تاویل الآیات الظاهره، ص260، 332، 335، 338-339، 353، 360، 383، 386، 424، 516، 611، 636، 741.</ref> [[الصافی]] از [[فیض کاشانی]] (م. 1091ق.)<ref>نک: تفسیر صافی، ج1، ص462، 520؛ ج2، ص39؛ ج3، ص381؛ ج4، ص181، 239، 373، 387.</ref> و [[البرهان]] از [[سیدهاشم بحرانی]] (م. 1107ق.) .<ref>نک: البرهان، ج1، ص733؛ ج2، ص102، 198، 306؛ ج3، ص149، 231، 436، 844، 888، 892؛ ج4، ص38، 168، 179، 330، 415، 548، 746، 815، 822، 827، 856؛ ج5، ص230، 286، 299، 335، 594.</ref> در مآخذ کلامی شیعه مانند [[منهاج الکرامة]]<ref>نک: منهاج الکرامه، ص50-51، 116-147.</ref> و [[نهج الحق]] [[علامه حلی]] (م. 726ق.)<ref>نک: نهج الحق، ص132-146.</ref> نیز چنین تطبیقهایی فراوان به چشم میخورد.
| |
| | |
| در نمونههایی مهم از این فضائل، مفسران شیعه<ref>التبیان، ج2، ص484؛ مجمع البیان، ج2، ص763-764؛ الصافی، ج1، ص343-344.</ref> و بیشتر اهل سنت<ref>جامع البیان، ج3، ص211؛ تفسیر بغوی، ج1، ص450-451؛ روح المعانی، ج2، ص180-182.</ref> بر پایه روایات،<ref>مسند احمد، ج1، ص185؛ تاریخ المدینه، ج2، ص581-583؛ المستدرک، ج3، ص150.</ref> دستور [[قرآن]] به [[پیامبر(ص)]] برای انتخاب فرزندان، زنان و مردانی از دو طرف برای [[مباهله]] با مخالفان را که در آیه 61 [[سوره آل عمران]] بدان اشاره شده است، به رویداد مباهله پیامبر(ص) با نصرانیهای [[نجران]] برای اثبات حقانیت دعوت خویش ناظر دانستهاند که در آن، رسول خدا(ص)، علی(ع) و فاطمه(س) و حسنین(ع) را برگزید و اهل خویش خواند. مفسران شیعه<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص520-529؛ التبیان، ج10، ص211؛ مجمع البیان، ج10، ص616.</ref> و بسیاری از اهل سنت<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص98-102؛ الکشاف، ج4، ص670؛ روح المعانی، ج15، ص173-174.</ref> شان نزول آیات اطعام {{قلم رنگ|سبز|... یُوفُونَ بِالنَّذْرِ... وَیُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَاَسِیراً اِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَلا شُکُوراً... }} (سوره انسان، آیه 5-22) را نیز روزه نذری خانواده امام علی(ع) برای شفای حسنین(ع) و بخشیدن افطاری خود در سه روز پیاپی به مسکین و یتیم و اسیر دانستهاند.
| |
| | |
| روایتهای فراوان<ref>الکافی، ج8، ص93؛ مجمع الزوائد، ج7، ص103؛ ج9، ص168؛ نک: المستدرک، ج3، ص172.</ref> مفسران شیعه<ref>مجمع البیان، ج9، ص43؛ روض الجنان، ج17، ص122-123؛ الصافی، ج4، ص373-374.</ref> و برخی اهل سنت<ref>الکشاف، ج4، ص219-220؛ تفسیر بیضاوی، ج5، ص80؛ نک: روح المعانی، ج13، ص31-33.</ref> را بر آن داشته تا واژه {{قلم رنگ|سبز|القُربَی}} در آیه {{قلم رنگ|سبز|قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی}} (سوره شوری، آیه 23) را بر پنج تن تطبیق کنند. «[[اولوا الامر]]» (سوره نساء، آیه59) نیز در روایات<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص247-254؛ الکافی، ج1، ص286-287؛ ج2، ص21؛ دعائم الاسلام، ج1، ص25.</ref> و تفاسیر<ref>التبیان، ج3، ص236؛ مجمع البیان، ج3، ص101.</ref> شیعه تنها بر اهل بیت تطبیق شده است.
| |
| | |
| در نمونههای مهم دیگر، واژگان یا عبارات {{قلم رنگ|سبز|الصِّـراطَ المُستَقیم}} (سوره فاتحه، آیه 6)،<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص285؛ معانی الاخبار، ص32-33؛ مناقب آل ابی طالب، ج2، ص271.</ref> {{قلم رنگ|سبز|کلماتٍ}} (سوره بقره، آیه 37)،<ref>الکافی، ج8، ص305؛ تفسیر فرات، ص57-58؛ البرهان، ج1، ص192.</ref> {{قلم رنگ|سبز|الرّاسِخونَ فِی العِلم}} (سوره آل عمران، آیه 7)،<ref>بصائر الدرجات، ص223؛ الکافی، ج1، ص186، 213، 415؛ البرهان، ج1، ص599-600.</ref> {{قلم رنگ|سبز|الَّذِینَ اَنْعَمَ اللهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ و الصِّدِّیقِینَ و الشُّهَداءِ و الصَّالِحِینَ وَحَسُنَ اُولئِکَ رَفِیقاً}} (سوره نساء، آیه 69)،<ref>تفسیر قمی، ج1، ص142-143؛ تفسیر فرات، ص113-114؛ البرهان، ج2، ص125.</ref> {{قلم رنگ|سبز|اهلَ الذِّکر}} (سوره نحل، آیه 43. سوره انبیاء، آیه7)،<ref>الکافی، ج1، ص210-211؛ تفسیر فرات، ص235؛ نک: جامع البیان، ج14، ص75.</ref> {{قلم رنگ|سبز|عِبادِهِ الَّذینَ اصطَفَی}} (سوره نحل، آیه 59)،<ref>تفسیر قمی، ج2، ص129؛ مناقب آل ابی طالب، ج3، ص152.</ref> {{قلم رنگ|سبز|الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الارضِ وَنَجعَلَهُم ائِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثین}} (سوره قصص، آیه 5)<ref>تفسیر فرات، ج1، ص313-314؛ معانی الاخبار، ص79؛ الامالی، ص566.</ref> بر اهل بیت تطبیق شدهاند.
| |
|
| |
|
| ===فضیلتهای حدیثی===
| | روایاتی ثلث<ref>الکافی، ج2، ص627؛ تفسیر فرات الکوفی، ص138؛ البرهان، ج1، ص49.</ref> یا ربع<ref>الکافی، ج2، ص629؛ شرح الاخبار، ج2، ص353؛ شواهد التنزیل، ج1، ص57.</ref> قرآن را درباره اهل بیت و به هماناندازه را درباره دشمنان آنان دانستهاند. همین آموزه همراه پارهای روایتهای شان نزول، بُنمایه باور شیعیان و گروهی از اهل سنت درباره نزول برخی آیات قرآن در شان اهل بیت و نیز تطبیق بسیاری از آیات قرآن بر آنها<ref>نک: المیزان، ج1، ص42.</ref> در منابع روایی است؛<ref>برای نمونه نک: الکافی، ج1، ص143، 144، 186، 191، 205، 207، 210، 212، 217-218، 539؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص372؛ ج2، ص288، 311؛ ج3، ص171، 314، 443.</ref> آیات مباهله (61 سوره آل عمران)،<ref>التبیان، ج2، ص484؛ مجمع البیان، ج2، ص763-764؛ الصافی، ج1، ص343-344.</ref><ref>جامع البیان، ج3، ص211؛ تفسیر بغوی، ج1، ص450-451؛ روح المعانی، ج2، ص180-182.</ref> آیات اطعام (آیه 5 تا 22 سوره انسان)،<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص520-529؛ التبیان، ج10، ص211؛ مجمع البیان، ج10، ص616.</ref> <ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص98-102؛ الکشاف، ج4، ص670؛ روح المعانی، ج15، ص173-174.</ref>واژه قربی در آیه 23 سوره شوری<ref>مجمع البیان، ج9، ص43؛ روض الجنان، ج17، ص122-123؛ الصافی، ج4، ص373-374.</ref> <ref>الکشاف، ج4، ص219-220؛ تفسیر بیضاوی، ج5، ص80؛ نک: روح المعانی، ج13، ص31-33.</ref>از و واژه اولوا الامر در آیه 59 سوره نساء<ref>التبیان، ج3، ص236؛ مجمع البیان، ج3، ص101.</ref> از سوی مفسران درباره اهلبیت دانسته شده است. |
|
| |
|
| بر پایه روایتهای فراوان از منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، اهل بیت در سخنان پیامبر و سیره ایشان جایگاهی ویژه دارند. [[حدیث ثقلین]] که برخی آن را با اسناد بسیار به سی و چهار [[صحابه]] رساندهاند،<ref>عبقات الانوار، ج20، ص327.</ref> در هر دو گزارش شیعی<ref>نک: الکافی، ج1، ص294؛ ج2، ص415؛ الامالی، ص616؛ کمال الدین، ص234-240.</ref> و سنی<ref>نک: مسند احمد، ج3، ص14، 17، 26، 59؛ سنن الدارمی، ج2، ص433؛ المستدرک، ج3، ص148.</ref> آن، اهل بیت را به عنوان میراث پیامبر(ص) و در ردیف قرآن میشمارد. در [[حدیث امان]]، بر پایه برخی نقلها، پیامبر(ص) اهل بیت خویش را امان امت [[اسلام]]<ref>مجمع الزوائد، ج9، ص174؛ نظم درر السمطین، ص234.</ref> و در نقلهایی دیگر، امان از آتش<ref>الامالی، ص560.</ref> یا امان از اختلاف امت و محور وحدت و مخالفان ایشان را حزب [[ابلیس]]<ref>المستدرک، ج3، ص149.</ref> میشمرد. مضمون همانند همین روایت از [[امامان معصوم]] نیز اهل بیت را امان زمینیان معرفی میکند.<ref>کامل الزیارات، ص86؛ الامالی، ص253.</ref> در [[حدیث سفینه]]، آنان همچون کشتی [[نوح]] خوانده شدهاند که سوار شدگان برآن نجات مییابند و دیگران در دریای گمراهی غرق خواهند شد.<ref>دعائم الاسلام، ج1، ص80؛ کمال الدین، ص239؛ المستدرک، ج3، ص151.</ref>
| | ===در کلام پیامبر=== |
|
| |
|
| در روایاتی نیز علی(ع) و فرزندانش هدایتگرانی خوانده شدهاند که هیچگاه کسی را گمراه نمیسازند<ref>کنز العمال، ج11، ص611ـ 612.</ref> و آنان و شیعیانشان نخستین کسانیاند که وارد [[بهشت]] میشوند.<ref>مجمع الزوائد، ج9، ص174.</ref> در روایتی معروف به [[سد الابواب]]، پیامبر(ص) به فرمان خدا دستور داد تا همه درهای خانههای صحابه به مسجد، جز درِ خانه علی(ع) بسته شود.<ref>مسند احمد، ج1، ص175، 331؛ ج4، ص369؛ شرح الاخبار، ج2، ص203-205؛ مجمع الزوائد، ج9، ص120.</ref> | | بر پایه روایتهای فراوان از منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، اهل بیت در سخنان پیامبر و سیره ایشان جایگاهی ویژه دارند. [[حدیث ثقلین]] که برخی آن را با اسناد بسیار به سی و چهار [[صحابه]] رساندهاند،<ref>عبقات الانوار، ج20، ص327.</ref> در هر دو گزارش شیعی<ref>نک: الکافی، ج1، ص294؛ ج2، ص415؛ الامالی، ص616؛ کمال الدین، ص234-240.</ref> و سنی<ref>نک: مسند احمد، ج3، ص14، 17، 26، 59؛ سنن الدارمی، ج2، ص433؛ المستدرک، ج3، ص148.</ref> آن، اهل بیت را به عنوان میراث پیامبر(ص) و در ردیف قرآن میشمارد. در [[حدیث امان]]، بر پایه برخی نقلها، پیامبر(ص) اهل بیت خویش را امان امت [[اسلام]]<ref>مجمع الزوائد، ج9، ص174؛ نظم درر السمطین، ص234.</ref> میشمرد. در [[حدیث سفینه]]، آنان همچون کشتی [[نوح]] خوانده شدهاند که سوار شدگان برآن نجات مییابند و دیگران در دریای گمراهی غرق خواهند شد.<ref>دعائم الاسلام، ج1، ص80؛ کمال الدین، ص239؛ المستدرک، ج3، ص151.</ref> |
|
| |
|
| ==ویژگیهای اهل بیت== | | ==ویژگیهای اهل بیت== |
|
| |
|
| از نگاه شیعه شیعیان که اهل بیت را برترین انسانها میدانند،<ref>الشافی، ج2، ص7؛ ج3، ص173؛ کشف المراد، ص495.</ref> بر این ویژگیها برای ایشان تاکید میکنند:
| | شیعیان که اهل بیت را برترین انسانها میدانند،<ref>الشافی، ج2، ص7؛ ج3، ص173؛ کشف المراد، ص495.</ref> بر این ویژگیها برای ایشان تاکید میکنند: |
|
| |
|
| ===عصمت=== | | ===عصمت=== |
|
| |
|
| امامیه به پشتوانه پارهای دلیلهای عقلی یا آمیخته به مقدمهای نقلی، اهل بیت را معصوم از [[گناه]]، اشتباه و عیب میشمارند.<ref>نک: فرق الشیعه، ص19؛ نهج الحق، ص164.</ref> دلیلهای آنان گاه به اثبات جنبهای از عصمت و گاه همه وجوه آن نظر دارد. مهمترین پشتوانه نقلی شیعه برای اثبات عصمت از گناه، [[آیه تطهیر]] (سوره احزاب، آیه 33) است. استدلال آنان به آیه تطهیر روندی تکاملی داشته است.<ref>نک: الشافی، ج3، ص133-137؛ تقریب المعارف، ص336-337؛ العمده، ص45-46.</ref> متاخران چنین دلیل میآورند که اراده یاد شده در آیه، تکوینی است نه تشریعی؛ زیرا اولاً سیاق مدحگونه آیه با اراده تکوینی سازگار است و ثانیاً گونه دوم اختصاص به اهل بیت ندارد و همه مکلفان را شامل میشود. نیز «[[رجس]]» به ویژه با «ال» جنس، به معنای همه گناهان است. پس [[خداوند]] با اراده تکوینی خویش به اهل بیت، عصمت در اعتقاد و رفتار بخشیده است.<ref>المیزان، ج16، ص312؛ آیة التطهیر، ص25-27؛ العصمه، ص35-37.</ref> | | امامیه به پشتوانه پارهای دلیلهای عقلی یا آمیخته به مقدمهای نقلی، اهل بیت را معصوم از [[گناه]]، اشتباه و عیب میشمارند.<ref>نک: فرق الشیعه، ص19؛ نهج الحق، ص164.</ref> دلیلهای آنان گاه به اثبات جنبهای از عصمت و گاه همه وجوه آن نظر دارد. مهمترین پشتوانه نقلی شیعه برای اثبات عصمت از گناه، [[آیه تطهیر]] (سوره احزاب، آیه 33) است. <ref>نک: الشافی، ج3، ص133-137؛ تقریب المعارف، ص336-337؛ العمده، ص45-46.</ref> دیگر پشتوانه قرآنی شیعه برای اثبات عصمت اهل بیت آیه مشهور به «[[آیه اولوا الامر|اولوا الامر]]» است که در آن، به پیروی از خدا و رسول و اولوا الامر دستور داده شده است. شیعیان که «اولوا الامر» را تنها بر اهل بیت تطبیق میکنند،<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص247-254؛ الکافی، ج1، ص286-287؛ ج2، ص21؛ التبیان، ج3، ص236.</ref> لازمه دستور به اطاعت را عصمت ایشان از خطا دانستهاند.<ref>الشافی، ج2، ص257-258؛ الخصال، ص139؛ کشف المراد، ص492-494.</ref> |
| | |
| دیگر پشتوانه قرآنی شیعه برای اثبات عصمت اهل بیت آیه مشهور به «اولوا الامر» است که در آن، به پیروی از خدا و رسول و اولوا الامر دستور داده شده است: {{قلم رنگ|سبز|اطیعوا اللهَ وَاطیعوا الرَّسولَ وَاُولی الاَمرِ مِنکُم}} (سوره نساء، آیه 59). شیعیان که «اولوا الامر» را تنها بر اهل بیت تطبیق میکنند،<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص247-254؛ الکافی، ج1، ص286-287؛ ج2، ص21؛ التبیان، ج3، ص236.</ref> لازمه دستور به اطاعت را عصمت ایشان از خطا دانستهاند.<ref>الشافی، ج2، ص257-258؛ الخصال، ص139؛ کشف المراد، ص492-494.</ref> | |
| | |
| همچنین به پشتوانه [[آیه ابتلا]] و تاکید قرآن بر قرار گرفتن منصب امامت در آن دسته از ذریه ابراهیم(ع) که ظلمی مرتکب نشدهاند: {{قلم رنگ|سبز|وَاِذِ ابْتَلی اِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَاَتَمَّهُنَّ قالَ اِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً قالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِین}} (سوره بقره، آیه 124) بر لزوم عصمت امامان اهل بیت استدلال کردهاند.<ref>مجمع البیان، ج1، ص380-381؛ المیزان، ج1، ص267-276.</ref>
| |
| | |
| افزون بر این، برخی لازمه قرار گرفتن قرآن و اهل بیت را به عنوان قرین یکدیگر در حدیث ثقلین، افزون بر راه نیافتن هرگونه باطل در قرآن (سوره فصلت، آیه 42) دوری اهل بیت از هر گونه باطل و عصمت ایشان دانستهاند.<ref>العصمه، ص41؛ نک: کتاب الاربعین، ص133، 362؛ فیض القدیر، ج3، ص18-19.</ref> به روایتهایی دیگر نیز میتوان برای اثبات عصمت اهل بیت استناد کرد.<ref>الکافی، ج1، ص200؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص197.</ref>
| |
| | |
| برخی متکلمان شیعی از پارهای تحلیلهای عقلی برای اثبات عصمت بهره میگیرند. برای نمونه، آنان استدلال میکنند که امکان خطای عامه مردم در مقام بیان و اجرای شریعت<ref>الشافی، ج1، ص43.</ref> مقتضی وجوب نصب امامی معصوم و پیراسته از خطا است تا دیگران را از خطا بازدارد.<ref>النکت الاعتقادیه، ص40؛ رسائل المرتضی، ج1، ص395-398؛ کشف المراد، ص492-494.</ref> همچنین با این پیش فرض که منشا عصمت عقل و معرفت ویژه امام است، پذیرش گناه و خطا با وجود ویژگی یاد شده را مستلزم قرار گرفتن در رتبهای پایینتر از دیگر مردمان میدانند.<ref>کشف المراد، ص492-494.</ref> عصمت امامان از هر گونه گناه و خطا<ref>الاعتقادات، ص96؛ تصحیح اعتقادات الامامیه، ص129؛ عقائد الامامیه، ص67.</ref> از سوی عموم شیعیان امامی پذیرفته شده است؛ اما در برخی جزئیات، همچون چگونگی حصول عصمت، تبیین ماهیت و تعیین محدوده زمانی آن بر یک نظر نیستند.<ref>نک: تصحیح اعتقادات الامامیه، ص128-129؛ کشف المراد، ص494؛ بدایة المعارف، ج2، ص39-40.</ref>
| |
| | |
| دیگر فرقههای شیعه مانند [[اسماعیلیه]] نیز عصمت اهل بیت را با پارهای تفاوتها پذیرفتهاند.<ref>نک: اربعة کتب اسماعیلیه، ص32-33؛ قس: کشف المراد، ص492.</ref> شماری از پژوهشگران، گویا به تبع پارهای گزارشها،<ref>کمال الدین، ص368؛ الامالی، ص731-732.</ref> [[هشام بن حکم]] (179 یا 199ق.) متکلم شیعی دوران [[امام صادق(ع)]] را نظریهپرداز عصمت اهل بیت دانستهاند.<ref>نک: مکتب در فرایند تکامل، ص39.</ref> علامه حلی (م. 726ق.) در کتاب الالفین چنانکه تا حدودی از نام آن پیدا است، کوشیده است برای اثبات عصمت امامان، دو هزار دلیل عقلی و قرآنی گردآورد.
| |
|
| |
|
| | برخی متکلمان شیعی از پارهای تحلیلهای عقلی برای اثبات عصمت بهره میگیرند. برای نمونه، آنان استدلال میکنند که امکان خطای عامه مردم در مقام بیان و اجرای شریعت<ref>الشافی، ج1، ص43.</ref> مقتضی وجوب نصب امامی معصوم و پیراسته از خطا است تا دیگران را از خطا بازدارد.<ref>النکت الاعتقادیه، ص40؛ رسائل المرتضی، ج1، ص395-398؛ کشف المراد، ص492-494.</ref> |
| ===علم=== | | ===علم=== |
|
| |
|
| متکلمان شیعه متاثر از دو گونه روایات، درباره دانش اهل بیت دو دیدگاه بیان کردهاند. گروهی ایشان را عالم به همه احکام و معارف کلی میدانند؛ اما دانش به امور جزئی مانند دانستن هنگام مرگ افراد را ضروری نمیدانند.<ref>الکافی، ج1، ص256-257؛ نک: اوائل المقالات، ص46، 67؛ رسائل المرتضی، ج1، ص394-395؛ ج3، ص130-131.</ref> در برابر، دستهای دانش امام را شامل همه احکام و امور کلی و جزئی میدانند.<ref>الکافی، ج1، ص260-262؛ نک: علم الامام، ص18 به بعد.</ref> با وجود این، آنان در دانش امام به همه احکام و معارف اتفاق نظر دارند و منشا آن را نقل از پیامبر<ref>الایضاح، ص459-468؛ الارشاد، ج2، ص186-187؛ منهاج الکرامه، ص37.</ref> یا الهام،<ref>الارشاد، ج2، ص186؛ عقائد الامامیه، ص67-69.</ref> کلام فرشته، رؤیای صادق و مانند آن<ref>نک: فرق الشیعه، ص89-90.</ref> و اندکی نیز قیاس و استنباط معصومانه<ref>نک: فرق الشیعه، ص90.</ref> دانستهاند. ضرورت وجود مفسری جامع برای [[قرآن]] را که در برخی روایتها به آن اشاره شده است،<ref>الکافی، ج1، ص169، 189؛ علل الشرایع، ج1، ص192.</ref> میتوان دستمایه متکلمان شیعه<ref>الشافی، ج2، ص15.</ref> برای استدلال به دانش همه جانبه امامان به احکام دین دانست. | | متکلمان شیعه متاثر از دو گونه روایات، درباره دانش اهل بیت دو دیدگاه بیان کردهاند. گروهی ایشان را عالم به همه احکام و معارف کلی میدانند؛ اما دانش به امور جزئی مانند دانستن هنگام مرگ افراد را ضروری نمیدانند.<ref>الکافی، ج1، ص256-257؛ نک: اوائل المقالات، ص46، 67؛ رسائل المرتضی، ج1، ص394-395؛ ج3، ص130-131.</ref> در برابر، دستهای دانش امام را شامل همه احکام و امور کلی و جزئی میدانند.<ref>الکافی، ج1، ص260-262؛ نک: علم الامام، ص18 به بعد.</ref> با وجود این، آنان در دانش امام به همه احکام و معارف اتفاق نظر دارند و منشا آن را نقل از پیامبر<ref>الایضاح، ص459-468؛ الارشاد، ج2، ص186-187؛ منهاج الکرامه، ص37.</ref> یا الهام،<ref>الارشاد، ج2، ص186؛ عقائد الامامیه، ص67-69.</ref> کلام فرشته، رؤیای صادق و مانند آن<ref>نک: فرق الشیعه، ص89-90.</ref> و اندکی نیز قیاس و استنباط معصومانه<ref>نک: فرق الشیعه، ص90.</ref> دانستهاند. |
|
| |
|
| ===امامت=== | | ===امامت=== |
|
| |
|
| شیعیان<ref>الشافی، ج1، ص5؛ النکت الاعتقادیه، ص39-40؛ النجاة فی القیامه، ص41، 66.</ref> با وجود پذیرش تعریف عموم مسلمانان<ref>المواقف، ج3، ص574؛ شرح المقاصد، ج2، ص272؛ نک: الشافی، ج1، ص5-8.</ref> از امامت به معنای ریاست عام در امور دین و دنیا، تنها اهل بیت: را به سبب داشتن دانش و عصمت، شایسته این مقام و مرجع دینی در پی پیامبر(ص) میدانند.<ref>الشافی، ج3، ص163؛ منهاج الکرامه، ص37؛ مرجعیة اهل البیت، ص32.</ref> متکلمان امامیه افزون بر ویژگیهای امام مانند اسلام، حریت و [[عدالت]] که از سوی اهل سنت پذیرفته شده است،<ref>نک: تقریب المعارف، ص172.</ref> سه ویژگی عصمت، دانش ویژه و نص را از شرایط سهگانه امام میشمرند.<ref>نقض، ص53-54؛ نک: الشافی، ج1، ص179-181، 205-206؛ ج2، ص207؛ ج4، ص142-148.</ref> آنان به پشتوانه پارهای دلیلهای نقلی همچون حدیث ثقلین<ref>نهج الحق، ص225-228؛ عبقات الانوار، ج20، ص121؛ عقائد الامامیه، ص67-71.</ref> و عقلی مانند [[قاعده لطف]]،<ref>النکت الاعتقادیه، ص39؛ کشف المراد، ص490-492.</ref> ضرورت وجود جانشینی برای پیامبر در همه زمانها برای حفظ شریعت<ref>الشافی، ج1، ص179-180؛ تقریب المعارف، ص171؛ قواعد المرام، ص175-177.</ref> و لزوم نزدیک ساختن مکلفان به انجام طاعت و دور ساختن از معصیت،<ref>رسائل المرتضی، ج3، ص20؛ قواعد المرام، ص177.</ref> بر اندیشه امامت شیعی استدلال کرده و امام را بافضیلتترین و دانشمندترین عضو خاندان پیامبر میدانند.<ref>کمال الدین، ص60-61؛ الشافی، ج2، ص7-8؛ رسائل المرتضی، ج3، ص20.</ref> از این رو، در برابر ادعای امامت از سوی برخی منسوبان به امامان پیشین، تاکید میکردند امامت منصبی است که بر پایه شایستگی و صلاحیت به فردی میرسد، نه نسب.<ref>کمال الدین، ص60؛ مکتب در فرایند تکامل، ص224-226؛ نک: الارشاد، ج2، ص182.</ref> شیعیان که وجود نص برای شناسایی امام را لازم میشمرند، بر این باورند که امام معصوم و اعلم از جانب خدا تعیین و از سوی پیامبر(ص) و سپس امام پیشین به مردم معرفی میشود.<ref>بصائر الدرجات، ص490-494؛ الکافی، ج1، ص277-278؛ الغیبه، ص59-66.</ref> بر پایه شماری از منابع، معرفی آشکار امام پسین تا هنگام امام صادق(ع) با محدودیت چندان روبهرو نبود؛<ref>نک: تاریخ یعقوبی، ج2، ص320؛ الکافی، ج1، ص304-306.</ref> اما از آن هنگام به سبب وضعیت سیاسی و اجتماعی، امام به صورت پنهانی و تنها به گروهی ویژه از پیروان معرفی میشد.<ref>نک: الکافی، ج1، ص307-311.</ref> [[کاشف الغطاء]] (1373ق.) از هفده کتاب در سه سده نخست ق. با عنوان الوصیة یاد میکند که در اثبات منصوص بودن امامت نگارش یافتهاند.<ref>اصل الشیعه واصولها، ص223-224.</ref> بر پایه گزارشی<ref>نک: الکافی، ج1، ص285، 484، 356؛ الارشاد، ج2، ص223-224؛ دلائل الامامه، ص314، 330.</ref> هر گاه شناسایی امام مشکل میشد یا اختلافی پدید میآمد، نشانهای از سوی وی دلالتگر بر درستی ادعایش ارائه میگشت. کهنترین نمونه آن، گزارش معجزهوارِ سخن گفتن [[حجرالاسود]] به عربی فصیح در تایید [[امام سجاد(ع)]] در محاجه با [[محمد بن حنفیه]] بر سر امامت خویش است.<ref>الهدایة الکبری، ص220-221؛ عیون المعجزات، ص62-63؛ روضة الواعظین، ص197-198.</ref> بسیاری از متکلمان نیز گزارشهای یاد شده را دستمایه ساختند تا افزون بر نص، ادعای امام همراه با ارائه نشانهای بر درستی ادعایش را از راههای شناسایی امام برشمارند.<ref>الشافی، ج1، ص180-185، 196؛ النکت الاعتقادیه، ص43-44؛ تقریب المعارف، ص174.</ref> افزون بر این، در برخی روایتها اموری مانند فرزند ارشد بودن و در اختیار داشتن سلاح موروثی پیامبر(ص) از نشانههای امام راستین دانسته شده است.<ref>الکافی، ج1، ص284، 305؛ الخصال، ص116-117؛ الامامة و التبصره، ص137.</ref> | | شیعیان<ref>الشافی، ج1، ص5؛ النکت الاعتقادیه، ص39-40؛ النجاة فی القیامه، ص41، 66.</ref> با وجود پذیرش تعریف عموم مسلمانان<ref>المواقف، ج3، ص574؛ شرح المقاصد، ج2، ص272؛ نک: الشافی، ج1، ص5-8.</ref> از امامت به معنای ریاست عام در امور دین و دنیا، تنها اهل بیت: را به سبب داشتن دانش و عصمت، شایسته این مقام و مرجع دینی در پی پیامبر(ص) میدانند.<ref>الشافی، ج3، ص163؛ منهاج الکرامه، ص37؛ مرجعیة اهل البیت، ص32.</ref> متکلمان امامیه سه ویژگی عصمت، دانش ویژه و نص را از شرایط سهگانه امام میشمرند.<ref>نقض، ص53-54؛ نک: الشافی، ج1، ص179-181، 205-206؛ ج2، ص207؛ ج4، ص142-148.</ref> آنان به پشتوانه پارهای دلیلهای نقلی همچون حدیث ثقلین<ref>نهج الحق، ص225-228؛ عبقات الانوار، ج20، ص121؛ عقائد الامامیه، ص67-71.</ref> و عقلی مانند [[قاعده لطف]]،<ref>النکت الاعتقادیه، ص39؛ کشف المراد، ص490-492.</ref> ضرورت وجود جانشینی برای پیامبر در همه زمانها برای حفظ شریعت<ref>الشافی، ج1، ص179-180؛ تقریب المعارف، ص171؛ قواعد المرام، ص175-177.</ref> و لزوم نزدیک ساختن مکلفان به انجام طاعت و دور ساختن از معصیت،<ref>رسائل المرتضی، ج3، ص20؛ قواعد المرام، ص177.</ref> بر اندیشه امامت شیعی استدلال کرده و امام را بافضیلتترین و دانشمندترین عضو خاندان پیامبر میدانند.<ref>کمال الدین، ص60-61؛ الشافی، ج2، ص7-8؛ رسائل المرتضی، ج3، ص20.</ref> |
| | |
| بسیاری از شیعیان، امام را در همه فضیلتهای نفسانی و جسمانی از دیگران برتر میدانند.<ref>کشف المراد، ص495؛ قواعد المرام، ص179-180؛ عقائد الامامیه، ص67.</ref> با این حال، میانهروان شیعه برتری همه جانبه را به امور مرتبط با دین محدود کرده<ref>الشافی، ج2، ص41؛ النجاة فی القیامه، ص66؛ نک: الشافی، ج3، ص165-166.</ref> و با تاکید بر ماهیت بشری اهل بیت کوشیدهاند باورهای غالیان را که به ایشان نسبتهای فرابشری میدادند، تکذیب کنند.<ref>اوائل المقالات، ص67؛ الاعتقادات، ص97؛ نک: مکتب در فرایند تکامل، ص57-107.</ref> برخی متکلمان مرتبه امامان معصوم(ع) را پس از پیامبر(ص) و به ترتیب هر یک را برتر از امام پسین میدانند.<ref>نقض، ص530.</ref>
| |
|
| |
|
| ==تکریم اهل بیت== | | ==تکریم اهل بیت== |
خط ۱۵۰: |
خط ۹۰: |
| در طول دوره حکومت [[اشراف]] در مکه و [[مدینه]]، در قالب برپایی جشنهای ویژه مولد برخی ایشان مانند [[پیامبر(ص)]]، [[علی(ع)]] و [[فاطمه(س)]]، و نیز در [[عید غدیر]] و مراسم [[عاشورا]] و آخر صفر انجام میگرفت که به گفته تاریخ پژوهان از سوی [[فاطمیان]] (297-567ق.) و به سبب تشیع و محبتی که به اهل بیت داشتند، رواج یافته بود.<ref>تاریخ مکه، ص274؛ التاریخ الشامل، ج2، ص144.</ref> | | در طول دوره حکومت [[اشراف]] در مکه و [[مدینه]]، در قالب برپایی جشنهای ویژه مولد برخی ایشان مانند [[پیامبر(ص)]]، [[علی(ع)]] و [[فاطمه(س)]]، و نیز در [[عید غدیر]] و مراسم [[عاشورا]] و آخر صفر انجام میگرفت که به گفته تاریخ پژوهان از سوی [[فاطمیان]] (297-567ق.) و به سبب تشیع و محبتی که به اهل بیت داشتند، رواج یافته بود.<ref>تاریخ مکه، ص274؛ التاریخ الشامل، ج2، ص144.</ref> |
|
| |
|
| [[صلوات]] و درود فرستادن بر اهل بیت از جلوههای تکریم ایشان به شمار میآید. بر پایه دستهای از روایتهای منقول از پیامبر(ص)، ایشان در آموزش شیوه صلوات، در کنار نام خود، درود بر خاندان خویش را نیز یاد کرده: «اللهم صل علی محمد وعلی آل محمد کما صلیت علی آل ابراهیم....»<ref>صحیح البخاری، ج6، ص27؛ صحیح مسلم، ج2، ص16؛ قس: الامالی، ص470.</ref> و صلوات بدون نام بردن از آنان را ناقص شمردهاند.<ref>الصواعق المحرقه، ص146؛ وسائل الشیعه، ج4، ص1222؛ الصلاة علی محمد و آله، ص20-21.</ref> در عموم روایتهای امامان معصوم درباره صلوات نیز درود بر خاندان و اهل بیت پیامبر کنار درود بر ایشان آمده: «اللهم صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و آل مُحَمَّد.» گر چه گاه عبارتی در انتهای آن افزوده شده است.<ref>قرب الاسناد، ص310؛ الکافی، ج2، ص495؛ الامالی، ص484.</ref> فقیهان شیعه و برخی اهل سنت به پشتوانه روایاتی<ref>المستدرک، ج1، ص269؛ السنن الکبری، ج2، ص146-148.</ref> به وجوب<ref>غنیة النزوع، ص80؛ الرسائل العشر، ص158؛ الاقناع، ج1، ص127.</ref> و شماری دیگر از اهل سنت به استحباب<ref>فتح الوهاب، ج1، ص82؛ فتح المعین، ج1، ص200؛ فقه السنه، ج1، ص172-173.</ref> صلوات بر اهل بیت در تشهد نماز حکم کردهاند. در شعر معروف منسوب به شافعی، کسی که در نماز خود بر اهل بیت صلوات نفرستد، گویا نماز نگزارده است<ref>دیوان الامام الشافعی، ج1، ص21؛ مواعظ الامام الشافعی، ج1، ص24؛ نک: وسیلة الاسلام بالنبی، ج1، ص143.</ref> که مضمون آن را بر عدم صحت یا عدم کمال نماز حمل کردهاند.<ref>الصواعق المحرقه، ج2، ص435؛ اعانة الطالبین، ج1، ص200؛ نک: منتهی السؤول، ج1، ص61.</ref> در برخی ادعیه مربوط به [[مناسک حج]] نیز بر صلوات بر اهل بیت تاکید شده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص530-537.</ref> | | [[صلوات]] و درود فرستادن بر اهل بیت از جلوههای تکریم ایشان به شمار میآید. بر پایه دستهای از روایتهای منقول از پیامبر(ص)، ایشان در آموزش شیوه صلوات، در کنار نام خود، درود بر خاندان خویش را نیز یاد کرده: «اللهم صل علی محمد وعلی آل محمد کما صلیت علی آل ابراهیم....»<ref>صحیح البخاری، ج6، ص27؛ صحیح مسلم، ج2، ص16؛ قس: الامالی، ص470.</ref> و صلوات بدون نام بردن از آنان را ناقص شمردهاند.<ref>الصواعق المحرقه، ص146؛ وسائل الشیعه، ج4، ص1222؛ الصلاة علی محمد و آله، ص20-21.</ref> در عموم روایتهای امامان معصوم درباره صلوات نیز درود بر خاندان و اهل بیت پیامبر کنار درود بر ایشان آمده: «اللهم صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و آل مُحَمَّد.» گر چه گاه عبارتی در انتهای آن افزوده شده است.<ref>قرب الاسناد، ص310؛ الکافی، ج2، ص495؛ الامالی، ص484.</ref> فقیهان شیعه و برخی اهل سنت به پشتوانه روایاتی<ref>المستدرک، ج1، ص269؛ السنن الکبری، ج2، ص146-148.</ref> به وجوب<ref>غنیة النزوع، ص80؛ الرسائل العشر، ص158؛ الاقناع، ج1، ص127.</ref> و شماری دیگر از اهل سنت به استحباب<ref>فتح الوهاب، ج1، ص82؛ فتح المعین، ج1، ص200؛ فقه السنه، ج1، ص172-173.</ref> صلوات بر اهل بیت در تشهد نماز حکم کردهاند. در شعر معروف منسوب به شافعی، کسی که در نماز خود بر اهل بیت صلوات نفرستد، گویا نماز نگزارده است<ref>دیوان الامام الشافعی، ج1، ص21؛ مواعظ الامام الشافعی، ج1، ص24؛ نک: وسیلة الاسلام بالنبی، ج1، ص143.</ref> که مضمون آن را بر عدم صحت یا عدم کمال نماز حمل کردهاند.<ref>الصواعق المحرقه، ج2، ص435؛ اعانة الطالبین، ج1، ص200؛ نک: منتهی السؤول، ج1، ص61.</ref> در برخی ادعیه مربوط به [[مناسک حج]] نیز بر صلوات بر اهل بیت تاکید شده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص530-537.</ref> |
|
| |
|
| ==زندگی در حرمین== | | == اهل بیت و حرمین == |
|
| |
|
| | === زندگی در حرمین === |
| از میان اهل بیت، پیامبر(ص)، امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) در مکه و بقیه جز [[امام مهدی(ع)]] در [[مدینه]] یا پیرامون آن زاده شدند و افزون بر پیامبر(ص) و فاطمه(س) که در مدینه مدفون هستند، چهار تن از امامان، [[امام مجتبی(ع)]] و امام سجاد(ع) و [[امام باقر(ع)]] و امام صادق(ع) نیز در [[قبرستان بقیع]] مدینه دفن شدهاند.<ref>نک: الارشاد؛ تاج الموالید؛ التاریخ الامین، ص300-304.</ref> اهل بیت جز [[امام عسکری(ع)]] و امام مهدی(ع) بیشتر دوران زندگی خویش را در مدینه گذراندهاند. | | از میان اهل بیت، پیامبر(ص)، امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) در مکه و بقیه جز [[امام مهدی(ع)]] در [[مدینه]] یا پیرامون آن زاده شدند و افزون بر پیامبر(ص) و فاطمه(س) که در مدینه مدفون هستند، چهار تن از امامان، [[امام مجتبی(ع)]] و امام سجاد(ع) و [[امام باقر(ع)]] و امام صادق(ع) نیز در [[قبرستان بقیع]] مدینه دفن شدهاند.<ref>نک: الارشاد؛ تاج الموالید؛ التاریخ الامین، ص300-304.</ref> اهل بیت جز [[امام عسکری(ع)]] و امام مهدی(ع) بیشتر دوران زندگی خویش را در مدینه گذراندهاند. |
|
| |
|