پرش به محتوا

اسامه بن زید: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۵۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} ==اُسامة بن زيد== اُسامة بن زيد:صحابي و فرمانده سپاه اسامه در نبرد...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[اسفند]]|روز=[[۵]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=محمدسعيد نجاتي .گروه تاريخ  }}
{{در دست ویرایش|ماه=[[اسفند]]|روز=[[۵]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=محمدسعيد نجاتي .گروه تاريخ  }}


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
 
==اُسامة بن زيد==
==اُسامة بن زيد==


خط ۸: خط ۸:
اُسامة بن زيد
اُسامة بن زيد
اُسامة بن زيد:صحابي و فرمانده سپاه اسامه در نبرد با روم
اُسامة بن زيد:صحابي و فرمانده سپاه اسامه در نبرد با روم
اسامه از تيره كلب از قضاعه <1>با كنيه‌هايي همچون ابومحمد<2>، ابوزيد[3]، ابويزيد[4]، ابوخارجه و ابوحارثه[5]فرزند زيد و اُم ‌ايمن بود كه هر دو از بردگان آزاد شده بودند. پدرش زيد٭ آزاد شده رسول خدا(ص) و پسر خوانده آن حضرت(ص) و از نخستين مسلمانان بود[6]و مادرش بَرَكه نام‌آور به اُم ‌ايمن، دايه و آزاد شده رسول خدا(ص) بود.[7]از اين رو، اين سه تن را از موالي رسول خدا(ص)[8]يا موالي بني‌هاشم[9]به شمار آورده‌اند. او را مردي سيه‌چرده با بيني پهن و شكمي بزرگ دانسته‌اند. از او به ذوالبطن نيز ياد كرده‌اند.[10]وي در مكه زاده شد و همان جا پرورش يافت.[11]اما هنگام تولد او مشخص نيست. از آن‌جا كه سن او را در دوران رحلت رسول خدا(ص) 17[12]، 18[13]، 19[14]، 20[15]و 21[16]سال نوشته‌اند، بايد ميان سال‌هاي دوم تا پنجم بعثت زاده شده باشد. مرگ او را به اختلاف در سال‌هاي 54[17]، 58، 59 يا 60ق.[18]دانسته‌اند. برخي بر اين باورند كه هنگام مرگ 60 سال داشته است.[19]پس به احتمال مرگ او در سال‌هاي 62 تا 65ق. رخ داده است.
اسامه از تيره كلب از قضاعه<ref>جمهرة انساب العرب، ص459.</ref> با كنيه‌هايي همچون ابومحمد<ref>الطبقات، ج4، ص45.</ref>، ابوزيد<ref>معرفة الصحابه، ج1، ص224.</ref>، ابويزيد<ref>مشاهير علماء الامصار، ص30؛ اسد الغابه، ج1، ص64.</ref>، ابوخارجه و ابوحارثه<ref> سير اعلام النبلاء، ج2، ص496.</ref>فرزند زيد و اُم ‌ايمن بود كه هر دو از بردگان آزاد شده بودند. پدرش زيد٭ آزاد شده رسول خدا(ص) و پسر خوانده آن حضرت(ص) و از نخستين مسلمانان بود<ref>اسد الغابه، ج1، ص225؛ سير اعلام النبلاء، ج2، ص459.</ref>و مادرش بَرَكه نام‌آور به اُم ‌ايمن، دايه و آزاد شده رسول خدا(ص) بود.<ref>لسيرة النبويه، ج1، ص264؛ الطبقات، ج4، ص45؛ انساب الاشراف، ج2، ص112.</ref>از اين رو، اين سه تن را از موالي رسول خدا(ص)<ref> المحبر، ص128؛ الكامل، ج2، ص311.</ref>يا موالي بني‌هاشم<ref>الاخبار الطوال، ص144-145؛ الطبقات، خليفه، ص32.</ref>به شمار آورده‌اند. او را مردي سيه‌چرده با بيني پهن و شكمي بزرگ دانسته‌اند. از او به ذوالبطن نيز ياد كرده‌اند.<ref>اسد الغابه، ج1، ص64؛ الطبقات، ج3، ص44؛ ج4، ص69.</ref>وي در مكه زاده شد و همان جا پرورش يافت.[11]اما هنگام تولد او مشخص نيست. از آن‌جا كه سن او را در دوران رحلت رسول خدا(ص) 17[12]، 18[13]، 19[14]، 20[15]و 21[16]سال نوشته‌اند، بايد ميان سال‌هاي دوم تا پنجم بعثت زاده شده باشد. مرگ او را به اختلاف در سال‌هاي 54[17]، 58، 59 يا 60ق.[18]دانسته‌اند. برخي بر اين باورند كه هنگام مرگ 60 سال داشته است.[19]پس به احتمال مرگ او در سال‌هاي 62 تا 65ق. رخ داده است.
مرگ او در جُرْف در فاصلة سه ميلي[20]يا سه فرسخي[21]مدينه اتفاق افتاد. جسد او را به مدينه منتقل كردند و همان جا به خاك سپردند.[22]بر پايه ‌روايات شيعي، امام حسن(ع)[23]يا امام حسين(ع) [24]متولي كفن و دفن او شد و او را در بُردي سرخ‌رنگ كفن كردند و بدهي‌هاي او را نيز امام حسن(ع) پرداخت.[25]
مرگ او در جُرْف در فاصلة سه ميلي[20]يا سه فرسخي[21]مدينه اتفاق افتاد. جسد او را به مدينه منتقل كردند و همان جا به خاك سپردند.[22]بر پايه ‌روايات شيعي، امام حسن(ع)[23]يا امام حسين(ع) [24]متولي كفن و دفن او شد و او را در بُردي سرخ‌رنگ كفن كردند و بدهي‌هاي او را نيز امام حسن(ع) پرداخت.[25]
بازماندگان نسل او را تا اوايل سده سوم بيش از 20 تن ياد نكرده‌اند.[26]كساني را كه در طول تاريخ از نسل وي پديد آمده‌اند، «اُسامي» ناميده‌اند.[27]
بازماندگان نسل او را تا اوايل سده سوم بيش از 20 تن ياد نكرده‌اند.[26]كساني را كه در طول تاريخ از نسل وي پديد آمده‌اند، «اُسامي» ناميده‌اند.[27]
خط ۳۵: خط ۳۵:
با وجود همه اين رويكرد‌‌ها، برخي منابع شيعي با او برخوردي مهربانانه دارند. به نقل از اسامه، امام علي(ع) را گرامي‌ترين مردم نزد او مي‌دانند[94]و در روايتي به گزارش از امام باقر(ع)، ميان او و ديگر افراد اهل وقوف، مانند ابن عمر و ابن مسلمه، جدايي افكنده، وي را از توبه‌گران دانسته‌ و از شيعيان مي‌خواهند تا درباره او جز به نيكويي سخن نگويند.[95]همچنين در روايتي منسوب به امام صادق(ع) آمده كه امام علي(ع) در نامه‌اي به فرماندار خود در مدينه، سهل بن حنيف، از او مي‌خواهد تا سهم اسامه را از بيت‌ المال قطع نكند و علت آن را پذيرش عذر و سوگند وي از سوي امام(ع) ياد مي‌كند.[96]نيز از اسامه در دوران پس از امام علي(ع) تا هنگام مرگ وي، چهره يك شيعي معتقد را ترسيم مي‌كنند و رويكردهاي او را در كنار بني‌هاشم و ضدّ خاندان اموي، به ويژه معاويه بيان مي‌نمايند. در روايتي او را از باورمندان به حديث نص بر امامت امامان دوازده‌گانه از سوي پيامبرر دانسته‌اند كه هنگام مناظره عبدالله بن جعفر با معاويه، همراه بزرگاني همچون امام حسن(ع)، امام حسين(ع)، عبدالله بن عباس و فضل بن عباس، ادعاي عبدالله بن جعفر را در اين زمينه تأييد كرد.[97]همچنين اختلاف او را با عمرو بن عثمان بر سر يكي از باغ‌هاي مدينه گزارش مي‌كنند كه چون اين دعوا نزد معاويه، هنگام حضورش در مدينه، برده شد، بزرگاني همچون امام حسن(ع) و عبدالله بن جعفر در برابر امويان صف‌آرايي كردند و معاويه ناچار شد تأييد نمايد كه آن باغ را پيامبر(ص) به اسامه بخشيده است.[98]
با وجود همه اين رويكرد‌‌ها، برخي منابع شيعي با او برخوردي مهربانانه دارند. به نقل از اسامه، امام علي(ع) را گرامي‌ترين مردم نزد او مي‌دانند[94]و در روايتي به گزارش از امام باقر(ع)، ميان او و ديگر افراد اهل وقوف، مانند ابن عمر و ابن مسلمه، جدايي افكنده، وي را از توبه‌گران دانسته‌ و از شيعيان مي‌خواهند تا درباره او جز به نيكويي سخن نگويند.[95]همچنين در روايتي منسوب به امام صادق(ع) آمده كه امام علي(ع) در نامه‌اي به فرماندار خود در مدينه، سهل بن حنيف، از او مي‌خواهد تا سهم اسامه را از بيت‌ المال قطع نكند و علت آن را پذيرش عذر و سوگند وي از سوي امام(ع) ياد مي‌كند.[96]نيز از اسامه در دوران پس از امام علي(ع) تا هنگام مرگ وي، چهره يك شيعي معتقد را ترسيم مي‌كنند و رويكردهاي او را در كنار بني‌هاشم و ضدّ خاندان اموي، به ويژه معاويه بيان مي‌نمايند. در روايتي او را از باورمندان به حديث نص بر امامت امامان دوازده‌گانه از سوي پيامبرر دانسته‌اند كه هنگام مناظره عبدالله بن جعفر با معاويه، همراه بزرگاني همچون امام حسن(ع)، امام حسين(ع)، عبدالله بن عباس و فضل بن عباس، ادعاي عبدالله بن جعفر را در اين زمينه تأييد كرد.[97]همچنين اختلاف او را با عمرو بن عثمان بر سر يكي از باغ‌هاي مدينه گزارش مي‌كنند كه چون اين دعوا نزد معاويه، هنگام حضورش در مدينه، برده شد، بزرگاني همچون امام حسن(ع) و عبدالله بن جعفر در برابر امويان صف‌آرايي كردند و معاويه ناچار شد تأييد نمايد كه آن باغ را پيامبر(ص) به اسامه بخشيده است.[98]
در منابع حديثي اهل سنت، اسامه يكي از راويان حديث‌هاي نبوي شمرده شده است. در برخي از منابع، حديث‌هاي وي با عنوان مسند اسامه گردآوري شده[99]و بعضي شمار حديث‌هاي او را 118 دانسته‌اند.[100]او بي‌‌واسطه و نيز از طريق پدرش زيد، از رسول خدا(ص) روايت كرده است. از اسامه نيز ابوعثمان نهدي، عروة بن زبير و برخي ديگر از تابعين حديث روايت كرده‌اند.[101]همچنين 26 تن از راويان، شاگردان روايي او معرفي شده‌اند.[102]درباره وي مسند اُسامة بن زيد به قلم عبدالله بن محمد بغوي (م.317ق.) ‌نگارش يافته كه بخشي از آن بر جاي مانده و چاپ شده است. يكي از محققان معاصر نيز روايت‌هاي او را در اثري به نام مسند اُسامة بن زيد گرد آورده است.[103]
در منابع حديثي اهل سنت، اسامه يكي از راويان حديث‌هاي نبوي شمرده شده است. در برخي از منابع، حديث‌هاي وي با عنوان مسند اسامه گردآوري شده[99]و بعضي شمار حديث‌هاي او را 118 دانسته‌اند.[100]او بي‌‌واسطه و نيز از طريق پدرش زيد، از رسول خدا(ص) روايت كرده است. از اسامه نيز ابوعثمان نهدي، عروة بن زبير و برخي ديگر از تابعين حديث روايت كرده‌اند.[101]همچنين 26 تن از راويان، شاگردان روايي او معرفي شده‌اند.[102]درباره وي مسند اُسامة بن زيد به قلم عبدالله بن محمد بغوي (م.317ق.) ‌نگارش يافته كه بخشي از آن بر جاي مانده و چاپ شده است. يكي از محققان معاصر نيز روايت‌هاي او را در اثري به نام مسند اُسامة بن زيد گرد آورده است.[103]
==پانویس==
 
{{جمهرة انساب العرب، ص459.}}
{{الطبقات، ج4، ص45.}}
==منابع==
==منابع==
*الاحتجاج:ابومنصور الطبرسي (م.520ق.)، به كوشش سيد محمد باقر، دار النعمان، 1386ق؛
*الاحتجاج:ابومنصور الطبرسي (م.520ق.)، به كوشش سيد محمد باقر، دار النعمان، 1386ق؛
خط ۹۸: خط ۹۶:


قاسم خانجانی
قاسم خانجانی
==پانویس==
{{پانویس}}
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]