بعثت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
E ebrahimi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
E ebrahimi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
بعثت پیامبران از جانب [[خداوند]] حکمت و اهدافی را در پی دارد و بیهوده نیست.<ref>الاحتجاج، ج1، ص208.</ref>مهمترین اهداف بعثت انبیاء عبارتند از: از میان برداشتن ابهامهای پیش روی عقل برای شناخت درست خداوند، تبلیغ اوامر و نواهی او<ref>ارشاد الاذهان، ص558.</ref> ([[سوره بقره]]، آیه151) و آگاه نمودن بندگان از راه سعادت و کمال حقیقی و مایههای مصلحت و خیر دنیا و آخرت آنها.<ref>الکافی، ج1، ص168.</ref> | بعثت پیامبران از جانب [[خداوند]] حکمت و اهدافی را در پی دارد و بیهوده نیست.<ref>الاحتجاج، ج1، ص208.</ref>مهمترین اهداف بعثت انبیاء عبارتند از: از میان برداشتن ابهامهای پیش روی عقل برای شناخت درست خداوند، تبلیغ اوامر و نواهی او<ref>ارشاد الاذهان، ص558.</ref> ([[سوره بقره]]، آیه151) و آگاه نمودن بندگان از راه سعادت و کمال حقیقی و مایههای مصلحت و خیر دنیا و آخرت آنها.<ref>الکافی، ج1، ص168.</ref> | ||
قرآن کریم یکی از مهمترین اهداف بعثت انبیاء را اتمام حجت بر بندگان و بستن راه عذر جهل آنها به فرمانهای الهی و راه صحیح معرفی مینماید: {{قلم رنگ|سبز|﴿رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُل﴾}} (سوره نساء، آیه165). <ref>من هدی القرآن، ج2، ص257.</ref> تعلیم و تربیت بندگان (سوره جمعه، آیه2)، رفع اختلاف بندگان، <ref>المیزان، ج2، ص131-132.</ref> قضاوت عادلانه میان آنها<ref>المیزان، ج3، ص198.</ref> و آزادی انسانها از چنگ ظالمان<ref>الکافی، ج8، | قرآن کریم یکی از مهمترین اهداف بعثت انبیاء را اتمام حجت بر بندگان و بستن راه عذر جهل آنها به فرمانهای الهی و راه صحیح معرفی مینماید: {{قلم رنگ|سبز|﴿رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُل﴾}} (سوره نساء، آیه165). <ref>من هدی القرآن، ج2، ص257.</ref> تعلیم و تربیت بندگان (سوره جمعه، آیه2)، رفع اختلاف بندگان، <ref>المیزان، ج2، ص131-132.</ref> قضاوت عادلانه میان آنها<ref>المیزان، ج3، ص198.</ref> و آزادی انسانها از چنگ ظالمان<ref>الکافی، ج8، ص386؛ المیزان، ج12، ص243.</ref>از دیگر اهداف و حکمتهای بعثت انبیاء به شمار میرود. | ||
==رویدادهای بعثت پیامبر== | ==رویدادهای بعثت پیامبر== | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
پس از گذشت دوران [[فترت]] در ارسال [[پیامبران الهی]] و در روزگاری که پرستش خداوند یگانه با انحرافاتی پیوند خورده بود و بتپرستی و چندگانهپرستی و جهل و ناهنجاری اخلاقی<ref>المیزان، ج4، ص152-154.</ref> و باورهای متعارض [[اهل کتاب]] در حجاز گسترش یافته بود، رسولی از میان عرب برانگیخته شد و ندای [[توحید]] سرداد. در آیه 2 سوره جمعه رسالت پیامبر و فلسفه و اهداف آن بازگو شده است: {{قلم رنگ|سبز|﴿هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْاُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ اِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ﴾}}. | پس از گذشت دوران [[فترت]] در ارسال [[پیامبران الهی]] و در روزگاری که پرستش خداوند یگانه با انحرافاتی پیوند خورده بود و بتپرستی و چندگانهپرستی و جهل و ناهنجاری اخلاقی<ref>المیزان، ج4، ص152-154.</ref> و باورهای متعارض [[اهل کتاب]] در حجاز گسترش یافته بود، رسولی از میان عرب برانگیخته شد و ندای [[توحید]] سرداد. در آیه 2 سوره جمعه رسالت پیامبر و فلسفه و اهداف آن بازگو شده است: {{قلم رنگ|سبز|﴿هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْاُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ اِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ﴾}}. | ||
بر پایه گزارش سیرهنویسان، رویدادهای شگفتی همزمان با تولد پیامبر رخ دادند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، | بر پایه گزارش سیرهنویسان، رویدادهای شگفتی همزمان با تولد پیامبر رخ دادند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص103؛ الامالی، ص360-.</ref> قرآن کریم نیز به منع شیاطین از صعود به آسمانهای بالا برای استراق سمع، مقارن با بعثت پیامبر (سوره جنّ، آیه9) اشاره دارد.<ref>الامالی، ص360؛ کنز الدقائق، ج13، ص477-478؛ البرهان، ج3، ص334.</ref> بشارت تولد پیامبر و وقوع این رویداد مهم در کتابهای آسمانی وجود داشته است و اهل کتاب بر پایه بشارات و اخبار عهدین، بعثت پیامبری از نسل [[حضرت اسماعیل]] را در سرزمین حجاز انتظار میکشیدند.<ref>نک: محمد فی الکتب المقدسه، ص193، 243-351.</ref> | ||
==ویژگیهای پیامبر در عهدین== | ==ویژگیهای پیامبر در عهدین== | ||
بر پایه آیات قرآن کریم، ویژگیهای این پیامبر در [[عهدین]] یاد شده بود. ([[سوره صف]]، آیه6؛ سوره بقره، آیه142؛ [[سوره انعام]]، آیه20) از این روی، آنها در ضرورت شناخت و مشاهده این پیامبر الهی مصمم بودند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، | بر پایه آیات قرآن کریم، ویژگیهای این پیامبر در [[عهدین]] یاد شده بود. ([[سوره صف]]، آیه6؛ سوره بقره، آیه142؛ [[سوره انعام]]، آیه20) از این روی، آنها در ضرورت شناخت و مشاهده این پیامبر الهی مصمم بودند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص117؛ اتحاف الوری، ج1، ص187-190.</ref> کاهنان عرب نیز از بعثت پیامبری در حجاز گزارش میدادند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص123؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج1، ص286.</ref> | ||
از جمله منابع حاوی این گزارشها میتوان به [[قصة الاحبار]] [[ابناسحق]] اشاره کرد که به بازگویی پیشگوییهای اَحبار و دانشوران اهل کتاب درباره بعثت محمد امین(ص) پرداخته است. برخی اهل کتاب مانند مخیرق کاهن بزرگ <ref>شرح نهج البلاغه، ج14، ص260.</ref> نیز به سبب وجود دلیلهای روشن به رسول خدا ایمان آورده بودند.<ref>سیره ابن اسحق، ص62-65.</ref> | از جمله منابع حاوی این گزارشها میتوان به [[قصة الاحبار]] [[ابناسحق]] اشاره کرد که به بازگویی پیشگوییهای اَحبار و دانشوران اهل کتاب درباره بعثت محمد امین(ص) پرداخته است. برخی اهل کتاب مانند مخیرق کاهن بزرگ <ref>شرح نهج البلاغه، ج14، ص260.</ref> نیز به سبب وجود دلیلهای روشن به رسول خدا ایمان آورده بودند.<ref>سیره ابن اسحق، ص62-65.</ref> | ||
در حدود 40 سال پس از رخداد [[اصحاب فیل]]، پیامبر(ص) از سوی خداوند برای هدایت انسانها مبعوث شد.<ref>امتاع الاسماع، ج1، | در حدود 40 سال پس از رخداد [[اصحاب فیل]]، پیامبر(ص) از سوی خداوند برای هدایت انسانها مبعوث شد.<ref>امتاع الاسماع، ج1، ص32؛ تاریخ الاسلام، ج1، ص24؛ البدایة و النهایه، ج2، ص321.</ref>بر پایه گزارش مشهور، نخستین [[وحی]] و آغاز بعثت در 40 سالگی<ref>تاریخ الیعقوبی، ج2، ص22.</ref>و در نقلی دیگر، در 43 سالگی پیامبر بوده است.<ref>سیره ابن اسحق، ص114.</ref> | ||
==روز بعثت== | ==روز بعثت== | ||
[[پرونده:غار حراء.png|200px|thumb|غار حراء]] | [[پرونده:غار حراء.png|200px|thumb|غار حراء]] | ||
درباره روز بعثت نیز سخنان متفاوت یاد شده است. مشهور [[امامیه]]، 27 [[رجب]]<ref>بحار الانوار، ج18، | درباره روز بعثت نیز سخنان متفاوت یاد شده است. مشهور [[امامیه]]، 27 [[رجب]]<ref>بحار الانوار، ج18، ص190؛ الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص64-65.</ref> و [[اهل سنت]] 17 ماه مبارک [[رمضان]]<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص158؛ الطبقات، ج1، ص193-194.</ref> را روز مبعث میدانند. دیگر سخنان در این زمینه عبارتند از: دهم [[ربیع الاول]]، <ref>التنبیه و الاشراف، ص198.</ref> دوازدهم ربیع الاول، <ref>تاریخ طبری، ج2، ص44.</ref> هجدهم رمضان<ref>تاریخ طبری، ج2، ص44.</ref> و بیست و چهارم رمضان<ref>بحار الانوار، ج18، ص190.</ref> | ||
وجه مشترک همه این گزارشها آن است که هنگامی که پیامبر برای [[تحنّث]] و عبادت، مجاور [[غار حرا]] بود، نخستین وحی الهی با نزول آیاتی چند از قرآن کریم آغاز شد. | وجه مشترک همه این گزارشها آن است که هنگامی که پیامبر برای [[تحنّث]] و عبادت، مجاور [[غار حرا]] بود، نخستین وحی الهی با نزول آیاتی چند از قرآن کریم آغاز شد. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
==آمادگی برای تحمل وحی== | ==آمادگی برای تحمل وحی== | ||
آوردهاند که برای آسان شدن تحمل فرشته، خداوند از کودکی، فرشتهای را برای تربیت و آموزش فضیلتهای اخلاقی به ایشان قرار داد<ref>نک: نهج البلاغه، | آوردهاند که برای آسان شدن تحمل فرشته، خداوند از کودکی، فرشتهای را برای تربیت و آموزش فضیلتهای اخلاقی به ایشان قرار داد<ref>نک: نهج البلاغه، خطبه192؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص341-342.</ref> تا بسیاری از استعدادهای او را به فعلیت رساند و ایشان را برای دریافت وحی و ارتباط با جهان غیب آماده نماید. | ||
عبادتهای پیاپی در برخی ایام سال نیز به جان و روح او صفا بخشیده بود. با ترک محرمات و هوا و هوسها، راه اتصال به [[غیب]] برای او هموارتر شد و به تدریج آماده دریافت پیام الهی و ارتباط با [[فرشته وحی]] شد. در برخی روایتها گزارش شده که نخستین مرحله از این ارتباط با غیب، دیدن رویاهای صادق پیش از مبعوث شدن به پیامبری بود.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص3.</ref> | عبادتهای پیاپی در برخی ایام سال نیز به جان و روح او صفا بخشیده بود. با ترک محرمات و هوا و هوسها، راه اتصال به [[غیب]] برای او هموارتر شد و به تدریج آماده دریافت پیام الهی و ارتباط با [[فرشته وحی]] شد. در برخی روایتها گزارش شده که نخستین مرحله از این ارتباط با غیب، دیدن رویاهای صادق پیش از مبعوث شدن به پیامبری بود.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص3.</ref> | ||
مجموع روایاتی که درباره نخستین وحی به دست آمده، از برخی [[صحابه]] گزارش شده که میان منقولات آنها اشتراک و افتراق موضوعی وجود دارد. در روایت ابناسحق گزارش شده که [[عبدالله بن زبیر]] از [[عبید بن عمیر لیثی]] میخواهد حکایت بعثت را گزارش نماید.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، | مجموع روایاتی که درباره نخستین وحی به دست آمده، از برخی [[صحابه]] گزارش شده که میان منقولات آنها اشتراک و افتراق موضوعی وجود دارد. در روایت ابناسحق گزارش شده که [[عبدالله بن زبیر]] از [[عبید بن عمیر لیثی]] میخواهد حکایت بعثت را گزارش نماید.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص154؛ تاریخ طبری، ج2، ص48-49.</ref> | ||
روایتهای دیگر رویداد بعثت از [[عایشه]]،<ref>تاریخ طبری، ج2، ص47.</ref> [[ابنعباس]]<ref>انساب الاشراف، ج1، ص104-105.</ref> و برخی که شهرت کمتری دارند، گزارش شده است. حضور [[آل زبیر]] در این رخداد تا حدودی که مربوط به [[ورقة بن نوفل]] و [[خدیجه]] است که هر دو از طایفه [[بنیاسد]] هستند و نیز تاکید بر نقش ورقه، نمایان است.<ref>سیره رسول خدا، ج1، ص227-229.</ref> | روایتهای دیگر رویداد بعثت از [[عایشه]]،<ref>تاریخ طبری، ج2، ص47.</ref> [[ابنعباس]]<ref>انساب الاشراف، ج1، ص104-105.</ref> و برخی که شهرت کمتری دارند، گزارش شده است. حضور [[آل زبیر]] در این رخداد تا حدودی که مربوط به [[ورقة بن نوفل]] و [[خدیجه]] است که هر دو از طایفه [[بنیاسد]] هستند و نیز تاکید بر نقش ورقه، نمایان است.<ref>سیره رسول خدا، ج1، ص227-229.</ref> | ||
===نقل مشهور=== | ===نقل مشهور=== | ||
نقل مشهور درباره این رویداد، مستند به گزارشی از عایشه است که در جوامع حدیثی اهل سنت گزارش شده است.<ref>صحیح البخاری، ج8، | نقل مشهور درباره این رویداد، مستند به گزارشی از عایشه است که در جوامع حدیثی اهل سنت گزارش شده است.<ref>صحیح البخاری، ج8، ص67؛ صحیح مسلم، ج1، ص97.</ref> بر پایه این نقل، هنگامی که حضرت در حال عبادت بود، حالت ویژه به ایشان دست داد و در آن وضع، فرشتهای را دید که با پارچهای دیبا نزد وی آمد و به او عرضه داشت: بخوان! حضرت پاسخ داد که نمیتواند بخواند. فرشته او را سخت فشرد و سپس درخواست خواندن نمود و همان جواب را شنید. در فشار سوم، ناگهان وی احساس کرد میتواند لوحی را که در دست فرشته است، بخواند.<ref>صحیح البخاری، ج8، ص67؛ سیره ابن اسحق، ص101-102.</ref> | ||
با وجود شهرت زیاد، این روایت از چند جهت ایراد دارد. راوی اصلی این حدیث [[عایشه بنت ابیبکر]] در روزگار بعثت یا هنوز به دنیا نیامده بود و یا سه یا هفت ساله بود.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج3، ص286-287.</ref> بر پایه قواعد دانش حدیث، او نمیتواند راوی این حدیث باشد.<ref>الرعایة فی علم الدرایه، ص182.</ref> | با وجود شهرت زیاد، این روایت از چند جهت ایراد دارد. راوی اصلی این حدیث [[عایشه بنت ابیبکر]] در روزگار بعثت یا هنوز به دنیا نیامده بود و یا سه یا هفت ساله بود.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج3، ص286-287.</ref> بر پایه قواعد دانش حدیث، او نمیتواند راوی این حدیث باشد.<ref>الرعایة فی علم الدرایه، ص182.</ref> | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
==نخستین آیات نازل شده== | ==نخستین آیات نازل شده== | ||
آوردهاند که پنج آیه نخست [[سوره علق]]، نخستین آیاتی بوده که بر پیامبر نازل شده است.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، | آوردهاند که پنج آیه نخست [[سوره علق]]، نخستین آیاتی بوده که بر پیامبر نازل شده است.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص155؛ تفسیر قمی، ج2، ص428.</ref> برخی دیگر آیات [[سوره مدثر]]<ref>صحیح البخاری، ج6، ص74؛ الاوائل، ص43.</ref>یا [[سوره فاتحة الکتاب]]<ref>الکشاف، ج4، ص270؛ مجمع البیان، ج10، ص398؛ الاتقان، ج1، ص77.</ref> را نخستین آیات نازل شده بر پیامبر دانستهاند. مدتی نزول [[وحی]] بر ایشان قطع شد که به دوران [[فترت]] معروف است.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج8، ص271؛ الدر المنثور، ج6، ص368.</ref> | ||
درباره مقدار این زمان اختلاف نظر وجود دارد. این مدت سه روز، 12 روز، <ref>تفسیر قرطبی، ج20، ص92.</ref> 15 روز، <ref>التفسیر الکبیر، ج31، ص211.</ref> 40 روز، دو سال و نیم، و سه سال گزارش شده است.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص108- | درباره مقدار این زمان اختلاف نظر وجود دارد. این مدت سه روز، 12 روز، <ref>تفسیر قرطبی، ج20، ص92.</ref> 15 روز، <ref>التفسیر الکبیر، ج31، ص211.</ref> 40 روز، دو سال و نیم، و سه سال گزارش شده است.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص108-109؛ امتاع الاسماع، ج3، ص14؛ سبل الهدی، ج2، ص271.</ref>پس از این ایام، [[سوره والضحی]]<ref>تفسیر قمی، ج2، ص427.</ref> یا سوره مدثر<ref>تاریخ طبری، ج2، ص52؛ تفسیر قرطبی، ج19، ص60.</ref> بر ایشان نازل گشت و دیگر بار نزول وحی از سر گرفته شد.<ref>جامع البیان، ج29، ص180.</ref> | ||
==نخستین ایمانآورندگان== | ==نخستین ایمانآورندگان== | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
با نزول نخستین آیات از پیام وحی، پیامبر رسالت خویش را آغاز نمود. همسر رسول خدا، [[خدیجه بنت خویلد اسدی]]، نخستین فرد از زنان است که در پی آگاهی از بعثت، [[مسلمان]] شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص23.</ref> در این زمینه، اختلاف نظری میان تاریخنویسان نیست؛<ref>السیرة الحلبیه، ج1، ص382.</ref> ولی درباره اشخاص دیگر اختلاف نظرهایی وجود دارد. | با نزول نخستین آیات از پیام وحی، پیامبر رسالت خویش را آغاز نمود. همسر رسول خدا، [[خدیجه بنت خویلد اسدی]]، نخستین فرد از زنان است که در پی آگاهی از بعثت، [[مسلمان]] شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص23.</ref> در این زمینه، اختلاف نظری میان تاریخنویسان نیست؛<ref>السیرة الحلبیه، ج1، ص382.</ref> ولی درباره اشخاص دیگر اختلاف نظرهایی وجود دارد. | ||
بر پایه دیدگاه مشهور شیعیان و اهل سنت، نخستین مرد مسلمان [[حضرت علی(ع)]]<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص162.</ref> بود که از دوران کودکی تحت سرپرستی حضرت رسول قرار داشت و در همه کارها پیرو وی بود و لحظهای به خداوند [[شرک]] نورزید.<ref>مروج الذهب، ج2، | بر پایه دیدگاه مشهور شیعیان و اهل سنت، نخستین مرد مسلمان [[حضرت علی(ع)]]<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص162.</ref> بود که از دوران کودکی تحت سرپرستی حضرت رسول قرار داشت و در همه کارها پیرو وی بود و لحظهای به خداوند [[شرک]] نورزید.<ref>مروج الذهب، ج2، ص276؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص435.</ref> البته بر پایه روایتهای معتبر، وی نخستین شخصی است که اسلام آورده یا نماز خوانده و یا ایمان آورده است<ref>الغدیر، ج3، ص95.</ref> و تعبیر «نخستین مرد» منافاتی با «نخستین مسلمان» بودن ایشان ندارد.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص324.</ref> پس از ایشان نیز [[زید بن حارثه]]<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص23.</ref> به دعوت پیامبر ایمان آورد.<ref>امتاع الاسماع، ج1، ص32.</ref> | ||
پس از نزول نخستین آیات از قرآن کریم، در روز دوم بعثت، [[جبرئیل]] نزد حضرت آمد و طریقه وضو گرفتن و نماز خواندن را به وی آموخت. حضرت علی(ع)نیز آن را از پیامبر(ص) فراگرفت و نخستین نماز بر پایه آموزش جبرئیل در ظهر این روز به پای داشته شد.<ref>تاریخ طبری، ج2، | پس از نزول نخستین آیات از قرآن کریم، در روز دوم بعثت، [[جبرئیل]] نزد حضرت آمد و طریقه وضو گرفتن و نماز خواندن را به وی آموخت. حضرت علی(ع)نیز آن را از پیامبر(ص) فراگرفت و نخستین نماز بر پایه آموزش جبرئیل در ظهر این روز به پای داشته شد.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص57؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص23.</ref> | ||
در پی گذشت مدتی از دعوت پنهانی، مسلمانان برای انجام فرایض خویش به درههای پیرامون [[مکه]] میرفتند. پیامبر(ص) نیز در خانه [[ارقم مخزومی]] که در دامنه [[کوه صفا]] قرار داشت، مردم را به [[اسلام]] دعوت میکرد<ref>المستدرک، ج3، ص574.</ref> که ثمره آن اسلام آوردن 40 تن بود.<ref>الاصابه، ج1، ص197.</ref> | در پی گذشت مدتی از دعوت پنهانی، مسلمانان برای انجام فرایض خویش به درههای پیرامون [[مکه]] میرفتند. پیامبر(ص) نیز در خانه [[ارقم مخزومی]] که در دامنه [[کوه صفا]] قرار داشت، مردم را به [[اسلام]] دعوت میکرد<ref>المستدرک، ج3، ص574.</ref> که ثمره آن اسلام آوردن 40 تن بود.<ref>الاصابه، ج1، ص197.</ref> | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
پس از سپری شدن دوران دعوت پنهانی، آیاتی بر حضرت نازل شد که بر پایه آن، رسول خدا مامور شد مردم را آشکارا به دین اسلام دعوت نماید.<ref>الطبقات، ج1، ص157.</ref> بر همین اساس، ایشان نخست سران و بزرگان [[قریش]] اعم از [[بنیهاشم]]، [[بنیعبدالمطلب]]، [[بنیعبدالشمس]] و فرزندان [[عبدمناف]] را به مهمانی دعوت نمود تا موضوع رسالت را به آنها اعلام نماید و آنها را به آیین اسلام و یکتاپرستی فراخواند. | پس از سپری شدن دوران دعوت پنهانی، آیاتی بر حضرت نازل شد که بر پایه آن، رسول خدا مامور شد مردم را آشکارا به دین اسلام دعوت نماید.<ref>الطبقات، ج1، ص157.</ref> بر همین اساس، ایشان نخست سران و بزرگان [[قریش]] اعم از [[بنیهاشم]]، [[بنیعبدالمطلب]]، [[بنیعبدالشمس]] و فرزندان [[عبدمناف]] را به مهمانی دعوت نمود تا موضوع رسالت را به آنها اعلام نماید و آنها را به آیین اسلام و یکتاپرستی فراخواند. | ||
در آن همایش که به رخداد [[یوم الدار]] شهرت یافت، حضرت پس از بیان رسالت و ماموریت خویش برای هدایت انسانها، از آنها خواست تا دعوت او را بپذیرند؛ ولی هیچ کس جز حضرت علی(ع) به دعوت او پاسخ نداد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، | در آن همایش که به رخداد [[یوم الدار]] شهرت یافت، حضرت پس از بیان رسالت و ماموریت خویش برای هدایت انسانها، از آنها خواست تا دعوت او را بپذیرند؛ ولی هیچ کس جز حضرت علی(ع) به دعوت او پاسخ نداد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص27؛ الارشاد، ص34.</ref> سپس پیامبر دعوت آشکار خویش را آغاز نمود و مردم را به سوی خدا دعوت کرد<ref>تاریخ طبری، ج2، ص62.</ref> و با واکنش قریش روبهرو شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص24.</ref> | ||
==آیین پیامبر پیش از بعثت== | ==آیین پیامبر پیش از بعثت== | ||
درباره دین و [[شریعت]] حضرت پیش از بعثت، نظریههای گوناگون ارائه شده است؛ | درباره دین و [[شریعت]] حضرت پیش از بعثت، نظریههای گوناگون ارائه شده است؛ | ||
شماری مانند [[ابوالحسن بصری]]،<ref>المعتمد فی اصول الفقه، ج1، ص276.</ref> [[قاضی ابوبکر]]<ref>سبل الهدی، ج8، ص70-71.</ref> و [[قاضی عیاض]]<ref>الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج2، ص148.</ref> بر این باورند که ایشان به هیچ شریعتی پایبند نبوده است. شماری دیگر مانند [[ابوالمعالی]]، <ref>الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج2، ص148.</ref> [[غزالی]]،<ref>المنخول، ص319.</ref> [[قاضی عبدالجبار]]،<ref>الاحکام، ج4، ص137.</ref> [[سیدمرتضی]]<ref>الذریعه، ج2، ص597.</ref> و [[عبدالوهاب سبکی]]<ref>الابهاج، ج2، ص275.</ref> موضع توقف برگزیده و نظری مشخص ندادهاند. برخی نیز بر این باورند که حضرت متعبد به شریعت [[نوح]]،<ref>المنخول، ص318.</ref> [[ابراهیم]]،<ref>مجمع البیان، ج6، ص209.</ref> [[موسی]]،<ref>تفسیر قرطبی، ج16، | شماری مانند [[ابوالحسن بصری]]،<ref>المعتمد فی اصول الفقه، ج1، ص276.</ref> [[قاضی ابوبکر]]<ref>سبل الهدی، ج8، ص70-71.</ref> و [[قاضی عیاض]]<ref>الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج2، ص148.</ref> بر این باورند که ایشان به هیچ شریعتی پایبند نبوده است. شماری دیگر مانند [[ابوالمعالی]]، <ref>الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج2، ص148.</ref> [[غزالی]]،<ref>المنخول، ص319.</ref> [[قاضی عبدالجبار]]،<ref>الاحکام، ج4، ص137.</ref> [[سیدمرتضی]]<ref>الذریعه، ج2، ص597.</ref> و [[عبدالوهاب سبکی]]<ref>الابهاج، ج2، ص275.</ref> موضع توقف برگزیده و نظری مشخص ندادهاند. برخی نیز بر این باورند که حضرت متعبد به شریعت [[نوح]]،<ref>المنخول، ص318.</ref> [[ابراهیم]]،<ref>مجمع البیان، ج6، ص209.</ref> [[موسی]]،<ref>تفسیر قرطبی، ج16، ص57؛ المستصفی، ج1، ص165.</ref>[[عیسی]] <ref>تفسیر قرطبی، ج16، ص57؛ المنخول، ص319.</ref>یا گروهی از پیامبران <ref>روح المعانی، ج7، ص217.</ref>و یا شریعتی درست اما غیر مشخص بوده است. <ref>تفسیر قرطبی، ج16، ص57.</ref>گروهی باور دارند که پیامبر از شریعت خود بهره میجسته است. <ref>عدة الاصول، ج2، ص590؛ بحار الانوار، ج18، ص277؛ حق الیقین، ج1، ص178.</ref> | ||
نظر همانند دیگر این است که حضرت پیش از بعثت از جانب [[روح القدس]] تایید میگشته<ref>حق الیقین، ج1، ص179.</ref> و فرشته با حضرت سخن میگفته است. ایشان تا چهل سالگی دارای مقام [[نبوت]] بود<ref>بحار الانوار، ج26، | نظر همانند دیگر این است که حضرت پیش از بعثت از جانب [[روح القدس]] تایید میگشته<ref>حق الیقین، ج1، ص179.</ref> و فرشته با حضرت سخن میگفته است. ایشان تا چهل سالگی دارای مقام [[نبوت]] بود<ref>بحار الانوار، ج26، ص75؛ ج18، ص278.</ref> و احکام شرعی به او وحی میشد و به همان صورت [[خداوند]] را عبادت مینمود.<ref>بحار الانوار، ج18، ص278.</ref> هنگامی که در چهل سالگی فرشته وحی را دید، به تبلیغ شریعت جدید موظف شد.<ref>تاریخ الخمیس، ج1، ص254.</ref> | ||
روایاتی در تایید این دیدگاه وجود دارد؛<ref>بحار الانوار، ج18، ص278.</ref> از جمله روایاتی که بیان میدارد [[اسرافیل]] حدود سه سال پیش از جبرئیل نزد پیامبر میآمده است.<ref>البدایة و النهایه، ج3، | روایاتی در تایید این دیدگاه وجود دارد؛<ref>بحار الانوار، ج18، ص278.</ref> از جمله روایاتی که بیان میدارد [[اسرافیل]] حدود سه سال پیش از جبرئیل نزد پیامبر میآمده است.<ref>البدایة و النهایه، ج3، ص254؛ التاریخ القویم، ج1، ص157.</ref> حضرت علی نیز به وجود فرشته بزرگ الهی برای مراقبت از اعمال و رفتار حضرت از آغاز کودکی اشاره دارد.<ref>نهج البلاغه، خطبه192.</ref> بر پایه این شواهد، پیامبر در دوران پیش از بعثت، موحد و مؤمن بود و خدا را عبادت میکرد و با احکامی که از سوی خدا بر وی الهام میشد، آشنا بود<ref>المیزان، ج18، ص77.</ref> و در پارهای موارد بر پایه شناخت قطعی حاصل از [[عقل سلیم]] و [[فطرت]]، رفتار مینمود.<ref>نک: الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص198-202.</ref> | ||
==شبهات پیرامون بعثت نبوی== | ==شبهات پیرامون بعثت نبوی== | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
ثانیا قرآن معجزه عینی پیامبر است و آوردن [[سوره]] و قطعاتی فصیح همانند آن ناممکن است. این پاسخگر چه دروندینی است، اعتبار و ارزش آن فرادینی و عینی است؛ زیرا قرآن با عنصر [[تحدی]] و مطالبه پاسخ، از ادعاهای خود دفاع میکند و این نکته ربطی به معارف و تعالیم ویژه اسلام ندارد.<ref>نک: راز بزرگ رسالت، ص219-222.</ref> | ثانیا قرآن معجزه عینی پیامبر است و آوردن [[سوره]] و قطعاتی فصیح همانند آن ناممکن است. این پاسخگر چه دروندینی است، اعتبار و ارزش آن فرادینی و عینی است؛ زیرا قرآن با عنصر [[تحدی]] و مطالبه پاسخ، از ادعاهای خود دفاع میکند و این نکته ربطی به معارف و تعالیم ویژه اسلام ندارد.<ref>نک: راز بزرگ رسالت، ص219-222.</ref> | ||
===شبهه دریافت دین از آیین گذشتگان=== | ===شبهه دریافت دین از آیین گذشتگان=== | ||
شبهه دیگر آن است که حضرت رسول تعالیم و معارف قرآن و تاریخ اقوام و ملل گذشته را از دانشمندان یهودی و مسیحی گرفت<ref>نک: المستشرقون، | شبهه دیگر آن است که حضرت رسول تعالیم و معارف قرآن و تاریخ اقوام و ملل گذشته را از دانشمندان یهودی و مسیحی گرفت<ref>نک: المستشرقون، ص225؛ و اَنَّ محمداً رسول الله، ص24.</ref> و آنها را به گونهای که با مبانی عقلی سازگار باشد، گزارش نمود. در آیه 103 [[سوره نحل]] به یکی از این شبهات اشاره شده است. | ||
هنگامی که پیامبر در [[مروه]] کنار جوانی مسیحی که غلام [[بنیخضرم]] بود، مینشست تا او را به دین اسلام دعوت نماید، مشرکان به او تهمت زدند که مطالب قرآن را از وی فراگرفته است.<ref>الکشاف، ج2، | هنگامی که پیامبر در [[مروه]] کنار جوانی مسیحی که غلام [[بنیخضرم]] بود، مینشست تا او را به دین اسلام دعوت نماید، مشرکان به او تهمت زدند که مطالب قرآن را از وی فراگرفته است.<ref>الکشاف، ج2، ص429؛ المفصل، ج7، ص121.</ref> همچنین در آیه 103 سوره نحل به ایرادی دیگر از سوی مشرکان اشاره شده است: | ||
هنگامی که پیامبر اسلام در صفا کنار جوانی غیر عرب مینشست و با او سخن میگفت، مشرکان گفتند که او قرآن را از وی فراگرفته است. نام این شخص را [[ابیفکیهه]] مولی ابنحضرمی، <ref>تفسیر قمی، ج1، | هنگامی که پیامبر اسلام در صفا کنار جوانی غیر عرب مینشست و با او سخن میگفت، مشرکان گفتند که او قرآن را از وی فراگرفته است. نام این شخص را [[ابیفکیهه]] مولی ابنحضرمی، <ref>تفسیر قمی، ج1، ص390؛ بحار الانوار، ج9، ص221؛ الاصفی، ج1، ص663.</ref> یسار [[مولی علاء حضرمی]]،<ref>اسباب النزول، ص193.</ref> [[عداس مولی حویطب]]<ref>نک: التبیان، ج6، ص422.</ref> یا [[جبر]]<ref>تفسیر قرطبی، ج10، ص177.</ref> مولی عامر که از موالی معتقد به [[مسیحیت]] بود و در [[مکه]] به خواندن کتابهای مقدس و نوشتن آن میپرداخت، ثبت کردهاند.<ref>المفصل، ج7، ص121.</ref> | ||
در گزارشی دیگر، این جوان را [[سلمان فارسی]] دانستهاند.<ref>نک: جامع البیان، ج14، | در گزارشی دیگر، این جوان را [[سلمان فارسی]] دانستهاند.<ref>نک: جامع البیان، ج14، ص234؛ التبیان، ج6، ص222.</ref>این سخن نمیتواند درست باشد؛ زیرا سلمان در [[مدینه]] با رسول خدا آشنا شد و اسلام آورد؛ اما نحل، سورهای مکی است.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج2، ص608؛ نک: سیره رسول خدا، ج1، ص281.</ref> بیشتر قرآن در مکه نازل شده است. در مدینه چه بخشهایی از معارف باقی مانده بود تا سلمان آن را به پیامبر آموزش دهد؟<ref>المیزان، ج1، ص64.</ref> | ||
===پاسخ شبهه=== | ===پاسخ شبهه=== | ||
مضمون پاسخ [[قرآن کریم]] به این شبهه چنین است: اگر مراد شما این است که آن شخص الفاظ قرآن را به صورت املاء بر پیامبر تلقین نموده، چگونه ممکن است یک غیر عرب سخنی به فصاحت و بلاغت قرآن و یا مطالبی به گستردگی موضوعات و مباحث آن بگوید یا بنویسد؟<ref>راز بزرگ رسالت، ص189- | مضمون پاسخ [[قرآن کریم]] به این شبهه چنین است: اگر مراد شما این است که آن شخص الفاظ قرآن را به صورت املاء بر پیامبر تلقین نموده، چگونه ممکن است یک غیر عرب سخنی به فصاحت و بلاغت قرآن و یا مطالبی به گستردگی موضوعات و مباحث آن بگوید یا بنویسد؟<ref>راز بزرگ رسالت، ص189-190؛ سیره رسول خدا، ج1، ص281.</ref> | ||
اگر مقصود شما این است که آن شخص غیر عرب معانی را به پیامبر آموخته و او با فصاحتی که داشته، آن معانی را در قالب جملههای فصیح و بلیغ بیان نموده و سپس آن را به [[افترا]] و [[دروغ]] به خداوند اسناد داده، باید گفت که آیات قرآن کریم در برگیرنده معارف حقی است که شکی در صحت آن وجود ندارد. پیامبر نیز مانند دیگران به آن ایمان دارد و به همین روی، خداوند وی را هدایت نموده است. | اگر مقصود شما این است که آن شخص غیر عرب معانی را به پیامبر آموخته و او با فصاحتی که داشته، آن معانی را در قالب جملههای فصیح و بلیغ بیان نموده و سپس آن را به [[افترا]] و [[دروغ]] به خداوند اسناد داده، باید گفت که آیات قرآن کریم در برگیرنده معارف حقی است که شکی در صحت آن وجود ندارد. پیامبر نیز مانند دیگران به آن ایمان دارد و به همین روی، خداوند وی را هدایت نموده است. |