پرش به محتوا

بغیبغه: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[مرداد]]|روز=[[۱]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=E ebrahimi  }}
'''بُغَیبِغَه''': از اقطاعات [[پیامبر(ص)]] و در زمره [[موقوفات مدینه]] از جانب [[حضرت علی(ع)]] می‌باشد. این واژه از آوازگونه‌ای از پرندگان گرفته شده و به چاه آب کم‌عمق اطلاق می‌شود.
بر اساس گزارشی، پیامبر(ص) این منطقه را به [[کسد الجهنی]] و بعد به برادرزاده او واگذار کرده و بعد [[عبدالرحمن بن سعد انصاری|عبدالرحمن]] بن [[سعد بن زراره انصاری]] خریده و به امام علی(ع) فروخته است. امام علی(ع) در آن‌جا چاه‌های فراوانی حفر نمود و در راه خدا [[وقف]] کرد و باعث رونق آن منطقه گردید.


[[امام حسین(ع)]] آن‌جا را از حالت وقف درآورده و به دختر [[عبدالله بن جعفر]] بخشید و مانع ازدواج او با [[یزید بن معاویه]] گردید.
بعدها این سرزمین بارها میان امویان و فرزندان [[ابوطالب]] رد و بدل شده و در آخر توسط [[مأمون عباسی]] با پرداخت عوض به صورت وقف برگردانده شده است.


'''بُغَیبِغَه''': از اقطاعات [[پیامبر(ص)]] و در زمره [[موقوفات مدینه]] از جانب [[حضرت علی(ع)]] می‌باشد. این واژه از آواز گونه‌ای از پرندگان گرفته شده و به چاه آب کم عمق اطلاق می‌شود. بر اساس گزارشی پیامبر(ص) این منطقه را به [[کسد الجهنی]] و بعد به برادرزاده او واگذار کرده و بعد [[عبدالرحمن بن سعد بن زراره انصاری]] خریده و به امام علی(ع) فروخته است. امام علی(ع) در آن‌جا چاه‌های فراوانی حفر نمود و در راه [[خدا]] [[وقف]] کرد و باعث رونق آن منطقه گردید.
[[امام حسین(ع)]] آن‌جا را از حالت وقف درآورده و به دختر [[عبدالله بن جعفر]] بخشید و مانع ازدواج او با [[یزید بن معاویه]] گردید. بعدها این سرزمین بارها میان امویان و فرزندان [[ابوطالب]] رد و بدل شده و در آخر توسط [[مأمون عباسی]] با پرداخت عوض به صورت وقف برگردانده شده است.
==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
بُغَیبِغَه تصغیر کلمه «بَغْبَغ» به معنای آواز گونه‌ای از پرندگان است.<ref>معجم ما استعجم، ج1، ص262؛ معجم البلدان، ج1، ص469؛ الروض المعطار، ص112.</ref> واژه «بُغَیْبِغ» به چاه‌های آبی اطلاق می‌شود که عمق بسیار نداشته باشند و زود به آب برسند.<ref>معجم ما استعجم، ج1، ص262؛ معجم البلدان، ج1، ص469.</ref> نیز گفته‌اند که بغیبغ چاه آبی است که عمق آن به‌اندازه قامت یک [[انسان]] باشد.<ref>نک: معجم البلدان، ج1، ص469.</ref>
بُغَیبِغَه تصغیر کلمه «بَغْبَغ» به معنای آواز گونه‌ای از پرندگان است.<ref>معجم ما استعجم، ج1، ص262؛ معجم البلدان، ج1، ص469؛ الروض المعطار، ص112.</ref> واژه «بُغَیْبِغ» به چاه‌های آبی اطلاق می‌شود که عمق بسیار نداشته باشند و زود به آب برسند.<ref>معجم ما استعجم، ج1، ص262؛ معجم البلدان، ج1، ص469.</ref> نیز گفته‌اند که بغیبغ چاه آبی است که عمق آن به‌اندازه قامت یک [[انسان]] باشد.<ref>نک: معجم البلدان، ج1، ص469.</ref>
خط ۱۲: خط ۱۲:
==خرید بغیبغه توسط امام علی==
==خرید بغیبغه توسط امام علی==


پیامبر(ص) در راه [[غزوه ذوالعشیره]] مدتی در این مکان اقامت کرد.<ref>الروض الانف، ج5، ص60؛ تاریخ الاسلام، ج2، ص47.</ref> او به عنوان [[اقطاع|اِقطاع]]، بخشی از این سرزمین را در اختیار شخصی به نام [[کسد الجهنی|کُسَد الجُهَنی]]<ref>تاریخ المدینه، ج5، ص441؛ معجم البلدان، ج4، ص127؛ الاصابه، ج5، ص441.</ref> (کشد)<ref>الطبقات، ج2، ص8؛ تاریخ المدینه، ج1، ص219.</ref> قرار داد. وی به دلیل کهولت از پیامبر خواست تا این سرزمین را به برادرزاده‌اش واگذارد و پیامبر موافقت فرمود.
[[پیامبر(ص)]] در راه [[غزوه ذوالعشیره]] مدتی در این مکان اقامت کرد.<ref>الروض الانف، ج5، ص60؛ تاریخ الاسلام، ج2، ص47.</ref> او به عنوان [[اقطاع|اِقطاع]]، بخشی از این سرزمین را در اختیار شخصی به نام [[کسد الجهنی|کُسَد الجُهَنی]]<ref>تاریخ المدینه، ج5، ص441؛ معجم البلدان، ج4، ص127؛ الاصابه، ج5، ص441.</ref> (کشد)<ref>الطبقات، ج2، ص8؛ تاریخ المدینه، ج1، ص219.</ref> قرار داد. وی به دلیل کهولت از پیامبر خواست تا این سرزمین را به برادرزاده‌اش واگذارد و پیامبر موافقت فرمود.


پس از چندی [[عبدالرحمن بن سعد بن زراره انصاری]] آن را به مبلغ 30000 درهم از برادرزاده کسد الجهنی خرید<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219؛ الاصابه، ج5، ص441.</ref>؛ اما در آن جا دچار مصیبت و بلا شد و از این رو، آن جا ماندگار نشد. در راه بازگشت، با امام علی(ع) دیدار کرد و از او خواست تا آن را از وی بخرد. امام نیز درخواست وی را پذیرفت.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219-220.</ref>
پس از چندی [[عبدالرحمن بن سعد انصاری|عبدالرحمن]] بن [[سعد بن زراره انصاری]] آن را به مبلغ 30000 درهم از برادرزاده کسد الجهنی خرید<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219؛ الاصابه، ج5، ص441.</ref>؛ اما در آن جا دچار مصیبت و بلا شد و از این رو، آن جا ماندگار نشد. در راه بازگشت، با امام علی(ع) دیدار کرد و از او خواست تا آن را از وی بخرد. امام نیز درخواست وی را پذیرفت.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219-220.</ref>


بر پایه گزارشی دیگر، پیامبر(ص) این سرزمین را به امام علی(ع) بخشید.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص221؛ الکافی، ج7، ص54.</ref>
بر پایه گزارشی دیگر، پیامبر(ص) این سرزمین را به [[امام علی(ع)]] بخشید.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص221؛ الکافی، ج7، ص54.</ref>
==حفر چاه آب==
==حفر چاه آب==
علی(ع) در نخستین گام همراه [[ابونیزر|ابونَیْزَر]]، پسر [[نجاشی]] پادشاه [[حبشه]] که پیش از [[بلوغ]] به [[اسلام]] گروید و تا هنگام رحلت پیامبر در خانه او بود و سپس به خانه [[حضرت فاطمه(س)]] رفت و با فرزندان آن بزرگوار به سر برد،<ref>معجم البلدان، ج4، ص175-176.</ref> به حفر چاهی کم‌عمق در آن جا پرداخت و امور آن جا را سامان داد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219-220.</ref>
علی(ع) در نخستین گام همراه [[ابونیزر|ابونَیْزَر]]، پسر [[نجاشی]] پادشاه [[حبشه]] که پیش از [[بلوغ]] به [[اسلام]] گروید و تا هنگام رحلت پیامبر در خانه او بود و سپس به خانه [[حضرت فاطمه(س)]] رفت و با فرزندان آن بزرگوار به سر برد،<ref>معجم البلدان، ج4، ص175-176.</ref> به حفر چاهی کم‌عمق در آن جا پرداخت و امور آن جا را سامان داد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219-220.</ref>


به گزارش ابونیزر، امام علی(ع) با دست خود در حفر چاه و بازسازی قنات این منطقه کوشید و پس از جوشیدن آب فراوان از آن، بی‌درنگ دو چشمه آن را برای فقیران [[مدینه]] و در راه ماندگان وقف کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص220؛ الکافی، ج7، ص54؛ السنن الکبری، ج6، ص160.</ref>
به گزارش [[ابونیزر]]، امام علی(ع) با دست خود در حفر چاه و بازسازی قنات این منطقه کوشید و پس از جوشیدن آب فراوان از آن، بی‌درنگ دو چشمه آن را برای فقیران [[مدینه]] و در راه ماندگان وقف کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص220؛ الکافی، ج7، ص54؛ السنن الکبری، ج6، ص160.</ref>


از منابع کهن برمی‌آید که چاه‌های آب گوناگون در آن جا حفر شد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص221؛ وفاء الوفاء، ج4، ص30.</ref> این کار باعث رونق کشاورزی و آبادانی فراوان آن منطقه برای سال‌‌های متمادی شد.<ref>نک: الروض المعطار، ص112-113.</ref> به مرور بعضی از مناطق این سرزمین به نام برخی کارگزاران او مشهور شد.
از منابع کهن برمی‌آید که چاه‌های آب گوناگون در آن جا حفر شد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص221؛ وفاء الوفاء، ج4، ص30.</ref> این کار باعث رونق کشاورزی و آبادانی فراوان آن منطقه برای سال‌‌های متمادی شد.<ref>نک: الروض المعطار، ص112-113.</ref> به مرور بعضی از مناطق این سرزمین به نام برخی کارگزاران او مشهور شد.
خط ۲۶: خط ۲۶:
برای نمونه می‌توان به «[[عین ابی‌نیزر|عین ابی‌نَیْزَر]]» اشاره کرد. شاید نام‌گذاری این چشمه به نام ابی‌نیزر، به سبب قدردانی از کوشش‌های مقدماتی او در حفر این چاه یا آبادانی و نگهداری وی از آن منطقه بوده است. در ماجرای اعتراض مردم به [[عثمان]] که به قتل وی انجامید، آورده‌‌اند که حضرت علی(ع) در مدینه حضور نداشت و در بغیبغه به سر می‌برد.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص206.</ref>
برای نمونه می‌توان به «[[عین ابی‌نیزر|عین ابی‌نَیْزَر]]» اشاره کرد. شاید نام‌گذاری این چشمه به نام ابی‌نیزر، به سبب قدردانی از کوشش‌های مقدماتی او در حفر این چاه یا آبادانی و نگهداری وی از آن منطقه بوده است. در ماجرای اعتراض مردم به [[عثمان]] که به قتل وی انجامید، آورده‌‌اند که حضرت علی(ع) در مدینه حضور نداشت و در بغیبغه به سر می‌برد.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص206.</ref>
==واگذاری بغیبغه==
==واگذاری بغیبغه==
این منطقه در طول زندگانی او و [[امام حسن(ع)]] به صورت [[وقف]] باقی ماند؛ اما در عهد [[امام حسین(ع)]] از حالت وقف بیرون شد؛ زیرا بر پایه وقف‌نامه آن، امام حسن و امام حسین(ع) در صورت نیاز می‌توانستند آن را بفروشند.<ref>معجم البلدان، ج4، ص176؛ الاصابه، ج7، ص343.</ref> بر پایه گزارش‌های [[بلاذری]] و [[ابن‌سعد]]، امام حسین(ع) این منطقه را به دختر [[عبدالله بن جعفر]] واگذاشت و وی به سفارش امام به جای ازدواج با [[یزید بن معاویه]]، با پسرعمویش [[قاسم]] ازدواج کرد.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص149-150؛ الطبقات، خامسه1، ص414-415؛ معجم البلدان، ج1، ص469.</ref>
این منطقه در طول زندگانی او و [[امام حسن(ع)]] به صورت [[وقف]] باقی ماند؛ اما در عهد [[امام حسین(ع)]] از حالت وقف بیرون شد؛ زیرا بر پایه وقف‌نامه آن، امام حسن و امام حسین(ع) در صورت نیاز می‌توانستند آن را بفروشند.<ref>معجم البلدان، ج4، ص176؛ الاصابه، ج7، ص343.</ref>  
بر پایه گزارش‌های [[بلاذری]] و [[ابن‌سعد]]، امام حسین(ع) این منطقه را به دختر [[عبدالله بن جعفر]] واگذاشت و وی به سفارش امام به جای ازدواج با [[یزید بن معاویه]]، با پسرعمویش [[قاسم]] ازدواج کرد.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص149-150؛ الطبقات، خامسه1، ص414-415؛ معجم البلدان، ج1، ص469.</ref>


به روایتی، امام علی(ع) محصولات این منطقه را [[صدقه]] می‌داد.<ref>نک: الکافی، ج4، ص22؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص71.</ref> ایشان در زمان قتل عثمان در آن جا ساکن بود.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص206؛ بحار الانوار، ج34، ص329.</ref>
به روایتی، امام علی(ع) محصولات این منطقه را [[صدقه]] می‌داد.<ref>نک: الکافی، ج4، ص22؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص71.</ref> ایشان در زمان قتل عثمان در آن جا ساکن بود.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص206؛ بحار الانوار، ج34، ص329.</ref>
==دست بدست شدن بغیبغه==
==دست بدست شدن بغیبغه==
پس از مرگ [[معاویه]] و شهادت امام حسین(ع)، یزید آن مزرعه را تصرف کرد. چون یزید هلاک شد، [[ابن‌زبیر]] (حک: 63-73ق.)  آن را به فرزندان [[ابوطالب]] بازگرداند. پس از کشته شدن ابن‌زبیر، [[عبدالملک بن مروان]] (حک: 73-86ق.)  آن را به خاندان معاویه رجعت داد. چون [[عمر بن عبدالعزیز]] (حک: 87-101ق.) حاکم شد، آن را به خاندان علی(ع) بازگرداند و آن گاه که یزید بن عبدالملک (حک: 102-105ق.) به حکومت رسید، آن را بازپس گرفت و به خاندان معاویه واگذاشت.
پس از مرگ [[معاویه]] و شهادت امام حسین(ع)، یزید آن مزرعه را تصرف کرد. چون یزید هلاک شد، [[ابن‌زبیر]] (حک: 63-73ق.)  آن را به فرزندان [[ابوطالب]] بازگرداند.  
پس از کشته شدن [[ابن‌زبیر]]، [[عبدالملک بن مروان]] (حک: 73-86ق.)  آن را به خاندان معاویه رجعت داد. چون [[عمر بن عبدالعزیز]] (حک: 87-101ق.) حاکم شد، آن را به خاندان علی(ع) بازگرداند و آن گاه که [[یزید بن عبدالملک]] (حک: 102-105ق.) به حکومت رسید، آن را بازپس گرفت و به خاندان معاویه واگذاشت.


[[ولید بن یزید بن عبدالملک]] نیز موضوع را به قاضی ارجاع داد.<ref>الطبقات، ج5، ص413.</ref> گزارش‌های تاریخی حکایت دارند که خاندان عبدالله بن جعفر به بازپس گرفتن این سرزمین موفق شدند و تا روزگار [[مامون عباسی]] از آن استفاده می‌کردند. هنگامی که مامون به قدرت رسید (حک: 198-218ق.) و ماجرای این سرزمین را شنید، عوض آن را به ایشان پرداخت و آن سرزمین را از دست نوادگان عبدالله بن جعفر بیرون آورد و به حالت وقف بازگرداند.<ref>معجم البلدان، ج1، ص469-470؛ الروض المعطار، ص112-113.</ref> امروز به این منطقه [[ینبع النخل]] می‌گویند. این نام بر سرزمین پهناور و بی‌ساکن آن جا اطلاق می‏شود.<ref>المعالم الاثیره، ص50.</ref>
[[ولید بن یزید]] بن عبدالملک نیز موضوع را به قاضی ارجاع داد.<ref>الطبقات، ج5، ص413.</ref> گزارش‌های تاریخی حکایت دارند که خاندان [[عبدالله بن جعفر]] به بازپس گرفتن این سرزمین موفق شدند و تا روزگار [[مامون عباسی]] از آن استفاده می‌کردند. هنگامی که مامون به قدرت رسید (حک: 198-218ق.) و ماجرای این سرزمین را شنید، عوض آن را به ایشان پرداخت و آن سرزمین را از دست نوادگان عبدالله بن جعفر بیرون آورد و به حالت وقف بازگرداند.<ref>معجم البلدان، ج1، ص469-470؛ الروض المعطار، ص112-113.</ref> امروز به این منطقه [[ینبع النخل]] می‌گویند. این نام بر سرزمین پهناور و بی‌ساکن آن جا اطلاق می‏‌شود.<ref>المعالم الاثیره، ص50.</ref>
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1090472/بررسی-و-توضیح-جایگاه-موقوفات-امام-علی-علیه-السلام عفت خوشنودی و اصغر منتظرالقائم، «بررسی و توضیح جایگاه موقوفات امام علی(ع)»، زمستان 1393 - شماره 48 علمی-پژوهشی/ISC (22 صفحه - از 227 تا 248).]
* [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1090472/بررسی-و-توضیح-جایگاه-موقوفات-امام-علی-علیه-السلام عفت خوشنودی و اصغر منتظرالقائم، «بررسی و توضیح جایگاه موقوفات امام علی(ع)»، زمستان 1393 - شماره 48 علمی-پژوهشی/ISC (22 صفحه - از 227 تا 248).]
خط ۶۵: خط ۶۷:
{{چاه‌ها و برکه‌های حرمین}}
{{چاه‌ها و برکه‌های حرمین}}
{{موقوفات امام علی}}
{{موقوفات امام علی}}
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
۱٬۰۷۹

ویرایش