پرش به محتوا

آیه انذار: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۹۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۷
جز
خط ۱۳: خط ۱۳:
== شرح واقعه ==
== شرح واقعه ==


بر پایه روایت‌ها، پیامبر پس از نزول این آیه به علی7 دستور داد که بنی‌عبدالمطلب<ref>نک: تاریخ طبری، ج2، ص63.</ref> را که در آن روز 40 نفر از جمله عموهای پیامبر همچون ابوطالب، حمزه، عباس و ابولهب بودند، به خانه ابوطالب<ref>الارشاد، ج1، ص49؛ الشافی، ج3، ص144.</ref> فراخواند. برخی نیز دعوت‌ شدگان را بنی‌هاشم<ref>تفسیر قمی، ج2، ص124؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص460.</ref> یا آل عبدمناف<ref>نک: تفسیر ابن کثیر، ج3، ص51. </ref> و محل دعوت را خانه خود پیامبر<ref>نک: الشیعة فی المیزان، ص429.</ref>، شعب ابی‌طالب<ref>مجمع البیان، ج7، ص356.</ref> یا کوه ابوقبیس<ref>نک: تفسیر ابن کثیر، ج3، ص51. </ref> دانسته‌اند. آن‌گاه همه مهمانان به گونه‌ای معجزه‌آسا، با یک صاع خوراک ران گوسفند و یک قدح شیر به دست پیامبر گرامی، سیر و سیراب شدند. سپس پیامبر9 پیام الهی را به آنان ابلاغ كرد. ابولهب با جادو خواندن این مراسم، جلسه را بر هم زد و از ابلاغ پیامبر9 جلوگیری کرد. روز بعد هم به همین ترتیب عمل شد و پیامبر9 خطاب به حاضران، از رسالت خویش سخن گفت و از آنان در این راه یاری خواست؛ ولی هیچ کس جز علی7 دعوت او را اجابت نکرد و وعده یاری نداد.
بر پایه روایت‌ها، [[محمد بن عبدالله(ص)|پیامبر]] پس از نزول این آیه به [[علی بن ابیطالب(ع)|علی]](ع) دستور داد که [[بنی عبدالمطلب|بنی‌عبدالمطلب]]<ref>نک: تاریخ طبری، ج2، ص63.</ref> را که در آن روز 40 نفر از جمله عموهای پیامبر همچون [[ابوطالب عموی پیامبر|ابوطالب]]، [[حمزه عموی پیامبر|حمزه]]، [[عباس عموی پیامبر|عباس]] و [[ابولهب عموی پیامبر|ابولهب]] بودند، به خانه ابوطالب<ref>الارشاد، ج1، ص49؛ الشافی، ج3، ص144.</ref> فراخواند. برخی نیز دعوت‌ شدگان را [[بنی هاشم|بنی‌هاشم]]<ref>تفسیر قمی، ج2، ص124؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص460.</ref> یا [[آل عبدمناف]]<ref>نک: تفسیر ابن کثیر، ج3، ص51. </ref> و محل دعوت را [[خانه پیامبر|خانه خود پیامبر]]<ref>نک: الشیعة فی المیزان، ص429.</ref>، [[شعب ابی‌طالب]]<ref>مجمع البیان، ج7، ص356.</ref> یا [[کوه ابوقبیس]]<ref>نک: تفسیر ابن کثیر، ج3، ص51. </ref> دانسته‌اند. آن‌گاه همه مهمانان به گونه‌ای [[معجزه|معجزه‌آسا]]، با یک صاع خوراک ران گوسفند و یک قدح شیر به دست پیامبر گرامی، سیر و سیراب شدند. سپس پیامبر(ص) پیام الهی را به آنان ابلاغ كرد. ابولهب با جادو خواندن این مراسم، جلسه را بر هم زد و از ابلاغ پیامبر(ص) جلوگیری کرد. روز بعد هم به همین ترتیب عمل شد و پیامبر(ص) خطاب به حاضران، از رسالت خویش سخن گفت و از آنان در این راه یاری خواست؛ ولی هیچ کس جز علی(ع) دعوت او را اجابت نکرد و وعده یاری نداد.


پیامبر9 پس از اتمام حجت بر قوم خود، علی بن ابی‌طالب7 را برادر، وصی و خلیفه خود در میان مردم خواند: «إنّ هذا أﺧﻰ و وﺻﻴﻰ و ﺧﻠﻴﻔﺘﻰ فیکم فاسمعوا له و أطیعوا».<ref>تاریخ طبری، ج2، ص63؛ قس: جامع البیان، ج19، ص146.</ref> جمع حاضر با طعنه زدن بر ابوطالب که اطاعت از پسرش بر او واجب شده بود، پراکنده شدند.<ref>نک: تاریخ طبری، ج2، ص63؛ تفسیر ثعلبی، ج7، ص182؛ الکامل، ج2، ص63.</ref> این ماجرا که شمار فراوانی از اصحاب مشهور پیامبر چون امام علی7<ref>تاریخ طبری، ج2، ص63.</ref>، ابورافع<ref>مجمع البیان، ج7، ص356.</ref>، براء بن عازب<ref>تفسیر ثعلبی، ج7، ص182.</ref> و ابن عباس<ref>الکامل، ج2، ص63.</ref> آن را روایت کرده‌اند، با اندکی اختلاف در منابع شیعه و سنی گزارش آمده است.<ref>برای نمونه نک: السیرة النبویه، ج‌1، ص‌262؛ مجمع البیان، ج‌7، ص‌352-353.</ref>
پیامبر(ص) پس از اتمام حجت بر قوم خود، علی بن ابی‌طالب(ع) را برادر، وصی و خلیفه خود در میان مردم خواند: «إنّ هذا أﺧﻰ و وﺻﻴﻰ و ﺧﻠﻴﻔﺘﻰ فیکم فاسمعوا له و أطیعوا».<ref>تاریخ طبری، ج2، ص63؛ قس: جامع البیان، ج19، ص146.</ref> جمع حاضر با طعنه زدن بر ابوطالب که اطاعت از پسرش بر او واجب شده بود، پراکنده شدند.<ref>نک: تاریخ طبری، ج2، ص63؛ تفسیر ثعلبی، ج7، ص182؛ الکامل، ج2، ص63.</ref> این ماجرا که شمار فراوانی از اصحاب مشهور پیامبر چون امام علی(ع)<ref>تاریخ طبری، ج2، ص63.</ref>، [[ابورافع]]<ref>مجمع البیان، ج7، ص356.</ref>، [[براء بن عازب]]<ref>تفسیر ثعلبی، ج7، ص182.</ref> و [[ابن عباس]]<ref>الکامل، ج2، ص63.</ref> آن را روایت کرده‌اند، با اندکی اختلاف در منابع [[شیعه]] و [[اهل تسنن|سنی]] گزارش آمده است.<ref>برای نمونه نک: السیرة النبویه، ج‌1، ص‌262؛ مجمع البیان، ج‌7، ص‌352-353.</ref>


=== نظر متکلمان شیعه و دلیلشان ===
=== نظر متکلمان شیعه و دلیلشان ===


متکلمان شیعه با متواتر خواندن گزارش حادثه آیه انذار که به «حدیث دار» و «حدیث عشیره» معروف است<ref>نهج الایمان، ص233؛ الطرائف، ص20؛ الغدیر، ج2، ص278.</ref>، از این رخداد برای اثبات خلافت بلا فصل امام علی7 استدلال كرده‌اند.<ref>الشافی، ج2، ص77؛ منهاج الكرامه، ص148؛ غایة المرام، ج2، ص245.</ref> بر پایه روایتی، خود امام علی7 در دوران خلافتش با این آیه بر حقانیت خلافت و وصایت خویشتن استدلال کرده است. ابن كَوَّاء، یکی از خوارج، از وی پرسید: «چرا در میان فرزندان عبدالمطلب، تو وصی پیامبر شدی؟» امام با تمسک به آیه انذار، ماجرای آن روز را شرح داد.<ref>الخرائج، ص84.</ref> همچنین بر پایه گزارش ربیعة بن ناجد، علی7 در پاسخ این پرسش که چگونه وی با وجود عموی پیامبر از ایشان ارث برد، ماجرای روز انذار را شرح داد و به آن استناد کرد.<ref>نهج الایمان، ص235-236.</ref>
[[متکلم|متکلمان]] شیعه با متواتر خواندن گزارش حادثه آیه انذار که به «[[حدیث دار]]» و «[[حدیث عشیره]]» معروف است<ref>نهج الایمان، ص233؛ الطرائف، ص20؛ الغدیر، ج2، ص278.</ref>، از این رخداد برای اثبات خلافت بلا فصل امام علی(ع) استدلال كرده‌اند.<ref>الشافی، ج2، ص77؛ منهاج الكرامه، ص148؛ غایة المرام، ج2، ص245.</ref> بر پایه روایتی، خود امام علی(ع) در دوران [[خلافت|خلافتش]] با این آیه بر حقانیت خلافت و وصایت خویشتن استدلال کرده است. [[ابن کواء|ابن كَوَّاء]]، یکی از [[خوارج]]، از وی پرسید: «چرا در میان فرزندان عبدالمطلب، تو وصی پیامبر شدی؟» امام با تمسک به آیه انذار، ماجرای آن روز را شرح داد.<ref>الخرائج، ص84.</ref> همچنین بر پایه گزارش [[ربیعة بن ناجد]]، علی(ع) در پاسخ این پرسش که چگونه وی با وجود عموی پیامبر از ایشان ارث برد، ماجرای روز انذار را شرح داد و به آن استناد کرد.<ref>نهج الایمان، ص235-236.</ref>




=== روایات غیرمشهور و نقدهای حدیث دار ===
=== روایات غیرمشهور و نقدهای حدیث دار ===


ماجرای آیه انذار به گونه‌هایی دیگر نیز گزارش شده است. با توجه به فضای زمانی و مکانی طرح این گزارش‌ها به نظر می‌رسد که مربوط به دوره دعوت عمومی و پس از دعوت خویشاوندان هستند و به اشتباه با موضوع آیه انذار که مربوط به دعوت خویشاوندان است، یکی انگاشته شده‌اند. برای نمونه در گزارشی آمده است که رسول خدا بر فراز كوه صفا رفت و با اعلان آن که می‌خواهد خبری مهم را به مردم برساند، قریش را پیرامون خود گرد آورد. نخست از کافران درباره صداقت خود و اعتماد و اطمینان آنان به خویشتن اقرار گرفت و آن‌گاه ایشان را از عذاب سخت خداوند بیم داد. در این میان، ابولهب به پیامبر اعتراض و توهین می‌کند و در پی آن، در نکوهش او سوره مسد نازل می‌شود.<ref>نک: جامع البیان، ج19، ص147.</ref> این گزارش از جهت مخالفت با ظاهر آیه که انذار را برای خویشاوندان و نه همه قریش می‌شمرد و نیز استبعاد نزول سوره مسد/111 با لحن شدید آن در این دوره آغازین، قابل نقد و تردید است.
ماجرای آیه انذار به گونه‌هایی دیگر نیز گزارش شده است. با توجه به فضای زمانی و مکانی طرح این گزارش‌ها به نظر می‌رسد که مربوط به دوره [[دعوت عمومی]] و پس از دعوت خویشاوندان هستند و به اشتباه با موضوع آیه انذار که مربوط به [[دعوت خویشاوندان]] است، یکی انگاشته شده‌اند. برای نمونه در گزارشی آمده است که رسول خدا بر فراز [[كوه صفا]] رفت و با اعلان آن که می‌خواهد خبری مهم را به مردم برساند، [[قریش]] را پیرامون خود گرد آورد. نخست از کافران درباره صداقت خود و اعتماد و اطمینان آنان به خویشتن اقرار گرفت و آن‌گاه ایشان را از عذاب سخت [[خداوند]] بیم داد. در این میان، ابولهب به پیامبر اعتراض و توهین می‌کند و در پی آن، در نکوهش او [[سوره مسد]] نازل می‌شود.<ref>نک: جامع البیان، ج19، ص147.</ref> این گزارش از جهت مخالفت با ظاهر آیه که انذار را برای خویشاوندان و نه همه قریش می‌شمرد و نیز استبعاد نزول سوره مسد/111 با لحن شدید آن در این دوره آغازین، قابل نقد و تردید است.


بر پایه گزارشی دیگر، پیامبر بر كوه مروه ایستاد و ابتدا آل ‌فهر را دعوت کرد و در پی آن همه قریش حضور یافتند. آن‌گاه با ندا دادن آل لؤی، آل کعب، آل مره، آل کلاب، آل قصی، آل عبدمناف و آل هاشم، تیره‌های مختلف قریش را به ترتیب استثنا کرد و تنها هاشمیان را نگاه داشت. سپس آنان را در منزل بزرگ‌ترین عموی خود حارث بن عبدالمطلب گرد آورد و اطعام کرد. سپس انذار را به آنان ابلاغ نمود. ابولهب حاضران را به اطاعت از وی تشویق کرد و ابوطالب نیز وعده یاری داد و بسیاری از جمله جعفر بن ابی‌طالب و عتبة بن حارث در همین روز ایمان آوردند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص27.</ref> این گزارش که تنها یعقوبی با روایتی مرسل آن را یاد کرده، افزون بر برخی نکات ناهمگون با سیر حوادث صدر اسلام مانند حمایت ابولهب، سبک و ساختاری داستانی دارد که نشان از برساخته بودن آن است.
بر پایه گزارشی دیگر، پیامبر بر [[كوه مروه]] ایستاد و ابتدا [[آل ‌فهر]] را دعوت کرد و در پی آن همه قریش حضور یافتند. آن‌گاه با ندا دادن [[آل لؤی]]، [[آل کعب]]، [[آل مره]]، [[آل کلاب]]، [[آل قصی]]، [[آل عبدمناف]] و [[آل هاشم]]، تیره‌های مختلف قریش را به ترتیب استثنا کرد و تنها هاشمیان را نگاه داشت. سپس آنان را در منزل بزرگ‌ترین عموی خود [[حارث بن عبدالمطلب]] گرد آورد و اطعام کرد. سپس انذار را به آنان ابلاغ نمود. ابولهب حاضران را به اطاعت از وی تشویق کرد و ابوطالب نیز وعده یاری داد و بسیاری از جمله [[جعفر بن ابی‌طالب]] و [[عتبة بن حارث]] در همین روز ایمان آوردند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص27.</ref> این گزارش که تنها یعقوبی با [[روایت مرسل|روایتی مرسل]] آن را یاد کرده، افزون بر برخی نکات ناهمگون با سیر حوادث صدر [[اسلام]] مانند حمایت ابولهب، سبک و ساختاری داستانی دارد که نشان از برساخته بودن آن است.


روایت‌هایی دیگر نیز در شرح ماجرای آیه انذار گزارش شده که ناسازگاری‌های فراوان آن‌ها با دوره زمانی آغاز دعوت، مانند حضور افرادی چون حضرت فاطمه3 و عایشه که آن هنگام هنوز زاده نشده بودند<ref>جامع البیان، ج19، ص150.</ref>، گویای آن است که احتمالاً شرح دعوت‌های بعدی پیامبر، به اشتباه با دعوت آیه انذار ارتباط داده شده است.<ref>نک: الدر المنثور، ج5، ص95-96؛ المیزان، ج15، ص335.</ref>
[[روایت|روایت‌هایی]] دیگر نیز در شرح ماجرای آیه انذار گزارش شده که ناسازگاری‌های فراوان آن‌ها با دوره زمانی آغاز دعوت، مانند حضور افرادی چون [[حضرت فاطمه(س)]] و [[عایشه]] که آن هنگام هنوز زاده نشده بودند<ref>جامع البیان، ج19، ص150.</ref>، گویای آن است که احتمالاً شرح دعوت‌های بعدی پیامبر، به اشتباه با دعوت آیه انذار ارتباط داده شده است.<ref>نک: الدر المنثور، ج5، ص95-96؛ المیزان، ج15، ص335.</ref>




دانشمندان اهل‌ سنت در واکنش‌های گوناگون، به نقد یا توجیه این روایت پرداخته‌اند. ابن تیمیه، حدیث دار را برساخته شمرده، اشکال‌های فراوان بر آن وارد ساخته و بر ترک آن ادعای اجماع کرده است.<ref>منهاج السنه، ج7، ص445؛ الصحیح من سیرة النبی، ج3، ص63.</ref> اما این روایت در منابع معتبر حدیثی بسیاری از اهل‌ سنت آمده و از اشکال‌های سندی یا محتوایی پیراسته است.<ref>نک: الغدیر، ج2، ص278؛ الصحیح من سیرة النبی، ج3، ص64-65.</ref>
دانشمندان اهل‌ سنت در واکنش‌های گوناگون، به نقد یا توجیه این روایت پرداخته‌اند. [[ابن تیمیه]]، حدیث دار را برساخته شمرده، اشکال‌های فراوان بر آن وارد ساخته و بر ترک آن ادعای [[اجماع]] کرده است.<ref>منهاج السنه، ج7، ص445؛ الصحیح من سیرة النبی، ج3، ص63.</ref> اما این روایت در منابع معتبر حدیثی بسیاری از اهل‌ سنت آمده و از اشکال‌های سندی یا محتوایی پیراسته است.<ref>نک: الغدیر، ج2، ص278؛ الصحیح من سیرة النبی، ج3، ص64-65.</ref>


== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==
۱٬۲۰۴

ویرایش