باب السلام (درب مسجدالنبی)
باب السلام: از درهای اصلی مسجدالنبی و نخستین باب دیوار غربی مسجد میباشد. این باب در گسترش دوران عمر بن خطاب ساخته شد. برای این باب نامهایی چون باب مروان، باب الخشوع، باب الخشیه، باب سویقه، یاد شده است. یکی از اقدامات عمر بن عبدالعزیز بستن زنجیر بر باب السلام بود تا از ورود حیوانات جلوگیری شود ولی باعث شد در حج سال ۸۸۵ق. به علت انبوهیِ جمعیت پشت آن، شماری کشته شوند. از دیگر اقدامات عمر بن عبدالعزیز ساخت مناره کنار این باب بود که چندین بار ویران و دوباره بازسازی شد. این باب از اندک درهایی بود که در دوره مقتدر عباسی بعد از بسته شدن بسیاری از درهای مسجدالنبی، باز ماند. دو بار مسجدالنبی در آتش سوخت که این در هم در آن آتشسوزی از بین رفت ولی به دستور فرماندهان روزگار تعمیر شد. در دوره عبدالمجید عثمانی، ساخت در جدیدی برای باب السلام آغاز شد و در زمان پسرش عبدالعزیز تمام شد. این در زمان سعودیها بازسازی و تزیین شد و در را با بهترین مواد خام در کشور اسپانیا ساختند.
تاریخ ساخت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
باب السلام[۱] یکی از درهایی بود که به سال 17ق. در گسترش دوران عمر بن خطاب (حک: 13-23ق.) در انتهای دیوار غربی مسجدالنبی ساخته شد.[۲]
نامهای دیگر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این باب کنار باب الرحمه قرار گرفت و از آنجا که بعدها خانه مروان بن حکم (حک: 64-65ق.) نزدیک آن بنا گشت، مدتها با نام باب مروان شناخته میشد.[۳] خانه مروان به سال 686ق. ویران گشت و به جای آن وضوخانهای به دست سیفالدین قلاوون (حک: 678-689ق.) از حاکمان مملوکی مصر بنا گشت.[۴] ابنزباله (م. 199ق.) باب الخشوع را نام دیگر این در دانسته؛ ولی به سبب نامگذاری آن اشاره نکرده است.[۵] ابنجبیر نیز بدون اشاره به وجه تسمیه، از این در با عنوان باب الخشیه یاد کرده است.[۶] باب سویقه نیز از نامهای دیگر این باب خوانده شده[۷] که شاید نزدیک بودنش به منطقه سویقه در غرب مسجدالنبی یا همسو بودن با باب السویقه شهر مدینه، دلیل این نامگذاری باشد. به علت روبهرو بودن باب السلام با دروازه اصلی شهر مدینه (باب السویقه) در دوره عثمانی و نیز فاصله اندک آن با حجره شریف، بیشتر زائران مدینه برای سلامدادن به ساحت مقدس پیامبر از این در وارد مسجد میشدند و از اینرو، باب السلام بر نامهای دیگر غلبه یافت.[۸]
اعمال عمر بن عبدالعزیز بر باب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
عمر بن عبدالعزیز (حک: 99-101ق.) به سال 88ق. هنگامی که والی مدینه بود، زنجیری بر باب السلام آویخت تا از ورود حیوانات به مسجد جلوگیری شود.[۹] این زنجیر همچنان بر در بود تا آنکه به سال 885ق. به علت انبوهیِ جمعیت پشت آن، شماری کشته شدند. از آن پس، در ایام حج این زنجیر برداشته میشد.[۱۰]
همچنین به دستور عمر بن عبدالعزیز، کنار این باب، منارهای ساخته بودند که بر خانه مروان اشراف داشت. از اینرو، سلیمان بن عبدالملک (حک: 96-99ق.) دستور ویرانی آن را صادر کرد.[۱۱] این مناره به سال 706ق. به دستور شبلالدوله کافور، بزرگ خادمان حرم، به سالهای 700-711ق. بازسازی گشت.[۱۲] این مناره به سال 970ق. ویران شد؛ اما به دست سلطان مراد عثمانی به سال 983ق. تجدید بنا گشت. همچنین در دوران سلطان عبدالمجید اول، بار دیگر این مناره تعمیر و دو کنگره به کنگرههای آن افزوده شد.[۱۳] این مناره در دوره سعودی با تغییراتی همچنان باقی ماند.[۱۴]
نقوش باب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از بازسازی مسجدالنبی به دست منصور عباسی (حک: 136-158ق.) بر قسمت بیرونی باب السلام، پس از بسمله، این آیه: اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً (سوره احزاب، 56) و عباراتی شامل دعا در حق پیامبر و خاندانش و نیز تاریخ گسترش مسجد به دست خلیفه و دعا در حق او نقش بسته بود. در قسمت داخلی در، نیز جملههایی مشتمل بر گواهی به یکتایی خداوند و دعا در حق پیامبر و تاریخ بازسازی مسجد نوشته شده بود.[۱۵]
باز بودن باب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
با وجود بسته شدن بسیاری از درهای مسجدالنبی در دوره مقتدر عباسی (حک: 295-320ق.) یا پیش از آن، باب السلام از اندک درهایی بود که همچنان باز ماند.[۱۶] در این هنگام، لنگههای این باب از جنس ساج بود.[۱۷]
وجه تمایز این باب آن بود که نزدیک دارالقضاء (خانهای از آنِ عمر بن خطاب که برای قضاء دَین فروخته شد و بعدها به تصرف مروان بن حکم درآمد) و دارالاماره دوران اموی[۱۸] قرار داشت و نیز با مدرسه اشرفیه سلطان قایتبای مملوکی در اواخر قرن 9ق.[۱۹] که به دست سلطان محمود عثمانی به سال 1273ق. بازسازی شد و به مدرسه محمودیه شهرت یافت،[۲۰] همجوار بود.
تعمیر باب بعد از آتشسوزی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
هر دو لنگه این باب در آتشسوزی اول مسجد نبوی در سال 654ق. آسیب دید؛ اما در بازسازی به فرمان ملک ظاهر بیبرس مملوکی (حک: 658-676ق.) به سال 668ق. تعمیر شد.[۲۱]
دری دیگر به فرمان ملک ناصر محمد بن قلاوون مملوکی (حک: 693-741ق.) از چوب ساج برای باب السلام ساخته شد[۲۲] که در آتشسوزی دوم مسجدالنبی به سال 886ق. سوخت. سلطان قایتبای دستور داد دری را که به سفارش وی در مصر برای مدرسه اشرفیه ساخته بودند، بر باب السلام قرار دهند. این در را که از چوبی گرانبها ساخته شده بود، با قطعههایی از مس و نوشتههایی بر آن، آراسته بودند.[۲۳]
در سال 941ق. به دستور سلیمان قانونی (حک: 926-974ق.) درگاه باب السلام که از دوران مملوکی بر جای مانده بود، ویران شد و بنایی بهتر جایگزین آن گشت که قبهای بر بالای آن قرار داشت. پیرامون در با مرمری بسیار زیبا تزیین شد و بر سمت چپ و راست آن، پس از بسمله، آیه40 سوره احزاب: ماکانَ مُحَمَّدٌ اَبا اَحَد ٍمِنْ رِجالِکُمْ وَلکِنْ رَسُولَ اللهِ وَخاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکانَ اللهُ بِکُلّ ِشَیْءٍ عَلیماً و 24 سوره رعد: سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِماصَبَرْتُم ْفَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ و 56 سوره احزاب: اِنَّ الله َوَمَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلیما همراه حدیث «من زارنی بعد موتی فکانما زارنی فی حیاتی» و عبارتهایی در مدح سلطان و تاریخ ساخت آن در، نقش بست.[۲۴]
ساخت در جدید برای باب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ساخت در جدید برای باب السلام، در دوره عبدالمجید عثمانی (حک: 1255-1277ق.) آغاز شد و در دوره فرزندش عبدالعزیز (حک: 1277-1293ق.) به پایان رسید. این در به رنگ سبز مایل به لاجوردی بود که گاه سفید مینمود. خطوطی بسیار زیبا بر این در نقش بسته بود که آن را به باغی زیبا شبیه میساخت. از سمت بیرونی باب السلام، بر روی کنارههای چوبی در، نوشتهای در چهار سطر با خط ثلث بسیار زیبا به چشم میخورد که در سطر اول، آیه87 سوره نساء: وَمَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِیثاً و در سمت راست هنگام وارد شدن، آیات 80-83 سوره اسراء: وَ قُلْ رَبِّ اَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ اَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ... وَ اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ کانَ یَؤُسا و در سطر دوم، پس از بسمله آیات21-25 سوره احزاب: لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ... وَ کانَ اللهُ قَوِیًّا عَزِیزا نوشته شده بود. در سطر سوم، چند بیت در مدح پیامبر 9 و توسل به ایشان نقش بسته بود که از آن شمار است:
| ||||||
ای رسول خدا! من به جاه و مقام تو پناه آوردهام، در حالی که روزگار سختی است.
و چه نزدیک است که تو غمهای مرا بزدایی؛ و چه بسیار غم که تو آن را زدودهای! |
در سطر چهارم نیز کلماتی در ستایش عبدالعزیز بن عبدالمجید عثمانی و دعای برای وی نگاشته شده بود. بر لنگه راست در، آیه 45 سوره حجر: اِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ و بر لنگه چپ، آیه46 همان سوره: ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِینَ نقش بسته بود.[۲۵]
بازسازی در زمان سعودیها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سعودیها این باب را به سال 1375ق. بازسازی و تزیین کردند.[۲۶] در گسترش دوم مسجدالنبی، لنگههای چوبی درهای اصلی مسجد تعویض شد. برای ساختن درها از بهترین مواد خام استفاده کردند. چوبهای ساج را که گرد آورده بودند، با بهرهوری از فنون پیشرفته خشک کردند و به بارسلون در کشور اسپانیا فرستادند تا همانجا در را بسازند. در آنجا با بهرهوری از ابزارهای جدید، درها را با کیفیت عالی ساختند و برای ساخت آنها از میخ چوبی استفاده کردند. تزیینات مسی درها نیز در کشور فرانسه ساخته و در بارسلون بر روی درها کار گذاشته شد. وزن 5/2 تنی درها سبب شد که زمانی فراوان برای تراز کردن آنها صرف شود. این کار در نهایت دقت انجام گرفت.[۲۷]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ التعریف بما آنست الهجره، ص108؛ وفاء الوفاء، ج2، ص85.
- ↑ معجم البلدان، ج5، ص87؛ وفاء الوفاء، ج2، ص85؛ مرآة الحرمین، ج1، ص462؛ عمارة المسجد النبوی، ص87.
- ↑ اخبار المدینه، ص110؛ الدرة الثمینه، ص108؛ وفاء الوفاء، ج2، ص225، 227.
- ↑ التحفة اللطیفه، ج2، ص386؛ مرآة الحرمین، ج1، ص477؛ موسوعة مرآة الحرمین، ج4، ص632-633.
- ↑ اخبار المدینه، ص110؛ وفاء الوفاء، ج2، ص225.
- ↑ رحلة ابن جبیر، ص154.
- ↑ عمدة الاخبار، ص115.
- ↑ وفاء الوفاء، ج2، ص225-226.
- ↑ الدرة الثمینه، ص116.
- ↑ وفاء الوفاء، ج2، ص226.
- ↑ تاریخ المسجد النبوی، ص153؛ مدینهشناسی، ص122.
- ↑ التحفة اللطیفه، ج1، ص94؛ مرآة الحرمین، ج1، ص479.
- ↑ عمارة المسجد النبوی، ص250.
- ↑ تاریخ المسجد النبوی، ص153-154.
- ↑ المناسک، ص394-395.
- ↑ رحلة ابن جبیر، ص154؛ عمارة المسجد النبوی، ص177.
- ↑ عمارة المسجد النبوی، ص152-153، 177.
- ↑ المغانم المطابه، ج2، ص788؛ وفاء الوفاء، ج2، ص222-224.
- ↑ تاریخ المدارس الوقفیه، ص491-492.
- ↑ رسائل فی تاریخ المدینه، ص44؛ تاریخ معالم المدینه، ص100؛ تاریخ المدارس الوقفیه، ص491-492.
- ↑ عمارة المسجد النبوی، ص199، 219، 234.
- ↑ تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص293.
- ↑ سفرنامه حجاز، ص386، 388.
- ↑ موسوعة مرآة الحرمین، ج4، ص493-494.
- ↑ رسائل فی تاریخ المدینه، ص79-80؛ مرآة الحرمین، ج1، ص477؛ موسوعة مرآة الحرمین، ج4، ص632-635.
- ↑ مدینهشناسی، ص113.
- ↑ قصة التوسعة الکبری، ص385-386.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- اخبار المدینه: محمد ابن زباله (م. 199ق.)، به کوشش ابن سلامه، مرکز بحوث و دراسات المدینه، 1424ق؛
- تاریخ المدارس الوقفیة فی المدینة المنوره: طارق بن عبدالله حجار، الجامعة الاسلامیة بالمدینة المنوره، 1423ق؛
- تاریخ المسجد النبوی الشریف: محمد الیاس عبدالغنی، المدینه، مکتبة الملک فهد، 1416ق؛
- تاریخ معالم المدینة المنوره: احمد یاسین الخیاری، به کوشش کردی، السعودیه، دار العلم، 1419ق؛
- تاریخ مکة المشرفه: محمد ابن الضیاء (م. 854ق.)، به کوشش علاء و ایمن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1424ق؛
- التحفة اللطیفه: شمس الدین السخاوی (م. 902ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛
- التعریف بما آنست الهجره: محمد المطری (م. 741ق.)، به کوشش الرحیلی، ریاض، دار الملک عبدالعزیز، 1426ق؛
- الدرة الثمینة فی اخبار المدینه: محمد بن محمود النجار (م. 643ق.)، به کوشش صلاح الدین، مرکز بحوث و دراسات المدینه، 1427ق؛
- رحلة ابن جبیر: محمد بن احمد (م. 614ق.)، بیروت، دار مکتبة الهلال، 1986م؛
- رسائل فی تاریخ المدینة المنوره: احمد علی، به کوشش حمد الجاسر، ریاض، دار الیمامه، 1392ق؛
- سفرنامه حجاز: محمد لبیب البتنونی، ترجمه: انصاری، تهران، مشعر، 1381ش؛
- عمارة المسجد النبوی: محمد هزاع الشهری، دار القاهره، 2001م؛
- عمدة الاخبار فی مدینة المختار: احمد بن عبدالحمید عباسی (م. قرن10ق.)، به کوشش انصاری، مدینه، المکتبة العلمیه؛
- قصة التوسعة الکبری: حامد عباس، جده، المملکة العربیة السعودیه، 1416ق؛
- مدینهشناسی: سید محمد باقر نجفی، تهران، شرکت قلم، 1364ش؛
- مرآة الحرمین: ابراهیم رفعت پاشا (م. 1353ق.)، قم، المطبعة العلمیه، 1344ق؛
- معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. 626ق.)، بیروت، دار صادر، 1995م؛
- المغانم المطابه: محمد الفیروزآبادی (م. 817ق.)، مدینه، مرکز بحوث و دراسات المدینه، 1423ق؛
- المناسک و اماکن طرق الحج: ابواسحق الحربی (م. 285ق.)، به کوشش حمد الجاسر، ریاض، دار الیمامه، 1401ق؛
- موسوعة مرآة الحرمین الشریفین: ایوب صبری پاشا (م. 1290ق.)، قاهره، دار الآفاق العربیه، 1424ق؛
- وفاء الوفاء: السمهودی (م. 911ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 2006م.