شاهرخ تیموری
اطلاعات شخصی | |
---|---|
نام | سلطان محمود معینالدین شاهرخ |
تولد | ۶ ربیعالثانی ۷۷۹ |
مرگ | ۱۶ ذیالحجه ۸۵۰ |
پدر | تیمور گورکانی |
دین | مذهب تسنن |
حکومت | |
سمت | سلطان تیموری |
سلسله | تیموریان |
گستره حکمرانی | ایران |
آغاز حکومت | 716ق. |
پایان حکومت | 736ق. |
مرکز حکومت | ایران و عراق |
پیش از | الغ بيک بن شاهرخ |
پس از | ميرزا خليل سلطان بن ميرانشاه بن تيمور |
شاهرخ تیموری (۸۰۷ – ۸۵۰ ه) چهارمین پسر تیمور گورکانی و یکی از جانشینان او بود. بنابه گفته مورخان، او از دیندارترین سلاطین تیموری بود؛ بهگونهای که نمازش را ترک نمیکرد، روزهای اول ماه را روزه میگرفت و به سلطانی عادل و صلحطلب معروف بود.
از آنجا که در بین فرائض عبادی، حج از ویژگی اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی خاصی برخوردار بود، شاهرخ نیز درصدد بهرهگیری سیاسی از آن برآمد؛ بههمین دلیل، وی به تسهیل انجام فریضه حج توجه زیادی داشت و خدمات و اقداماتی را برای حرمین و حجاج انجام داد. ارسال جامه کعبه، ارسال صدقات برای ساکنان مکه و مدینه، جاری کردن آب برای مکه، مکاتبه با سلطان مصر برای مجازات راهزنان از جمله اقدامات وی برای حرمین شریفین است.
معرفی اجمالی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شاهرخ نام چهارمین پسر تیمور گورکانی (771 – 807 ه. ق/1370–1405 م) و یکی از جانشینان او و از بزرگترین پادشاهان تیموری است. شاهرخ، فرزند تیمور، تمایلات تبلیغگرایانه پدر را نداشت. اما گرایش مذهبی جدی او، آوازه یک فرمانروا را برای وی به ارمغان آورد که خود را وقف دین کرده و اداره حکومت را به کارگزاران و اطرافیانش وانهاده است.[۱] بنابه گفته مورخان، او از دیندارترین سلاطین تیموری بود؛ بهگونهایکه نمازش را ترک نمیکرد، روزهای اول ماه را روزه میگرفت و به سلطانی عادل و صلحطلب معروف بود.[۲] وی مجالسی ترتیب میداد تا حافظان و قاریان قرآن در حضورش ختم قرآن کنند؛ برای مثال، پیش از جنگ با قرایوسف ترکمان، از حافظان خواست دوازده هزار بار سوره فتح را قرائت کنند.[۳] وی همچنین پیش از شروع جنگ، سجاده میانداخت و به مناجات و دعا مشغول میشد.[۴]
بهرهگیری سیاسی از فریضه حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از آنجا که در بین فرائض عبادی، حج از ویژگی اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی خاصی برخوردار بود، شاهرخ نیز درصدد بهرهگیری سیاسی از آن برآمد؛ بههمین دلیل، وی به تسهیل انجام فریضه حج توجه زیادی داشت. کمک به رجال سرشناس برای انجام فریضه حج، صدور فرامین و احکام واجب الاطاعه برای رفاه حال حجاج،[۵] ارسال وجوهات و تعیین اوقاف برای حرمین شریفین[۶] مکاتبه با سلاطین مصر برای دادخواهی گروهی از حجاج و تجار ایرانی غارت شده در سفر حج که به شکایات آنها رسیدگی نشده بود و درخواست برای تامین امنیت راههای حج[۷] از جمله اقدامات او در پیوند با حج بود. حتی علت لشکرکشی او به آذربایجان و جنگ با قرایوسف ترکمان را این دانستهاند که وی، راه عراق عرب را به حجاز مسدود کرده بود و باعث تعطیلی حج شده بود.[۸]
سرکوب شورشهای شیعی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در بین شاهان تیموری، شاهرخ شورشهای شیعی را بهشدت سرکوب میکرد؛ چنانکه در سبزوار، مازندران و فارس، شورشها را بهگونهای فرونشاند که شیعیان تا مدتها نتوانستند آن شکست را جبران کنند. این اقدامات، با مواضع و اعتقادات مذهبی وی در انجام وظیفهای که برای احیای مذهب اهلسنت و حمایت از فقهای سنی برعهده گرفته بود، ارتباط نزدیک داشت.[۹]
اقدامات شاهرخ برای حرمین[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از میان امیران تیموری، شاهرخ به حرمین و حجاج توجه بیشتری داشت که از دلایل آن میتوان به آرامش نسبی در حکومت وی، قدرتمندی و مناسبات حسنه با دولت ممالیک مصر در برههای از آن اشاره کرد. اقدامات شاهرخ در حرمین عبارتند از:
مکاتبه با سلطان مصر برای مجازات راهزنان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شاهرخ در نامهای که در سال 843 ه. ق برای سلطان مصر، ملک اشرف نوشت، ضمن انعکاس دادخواهی جمعی از تاجران و حاجیان نواحی اردبیل و گیلان که در مسیر حج شام به حمله راهزنان دچار شده بودند، از دولت مصر خواست تا پس از تحقیق، در صورت صحت موضوع یاد شده، شخص سلطان مصر به این موضوع رسیدگی کند و ضمن استرداد اموال حاجیان، راهزنان را به عقوبت برساند.[۱۰] قابل یادآوری است که شاهرخ برای تحقیق درباره صحت و سقم غارت کاروان حجاج ایرانی، برخی معتمدان خود از جمله نظامالدین برلاس، غیاثالدین شیخ ابوالفضل کوکلتاش، نظامالدین احمد فیروزشاه و کمالالدین میرم را نزد پادشاه مصر فرستاد.
این گزارش، مؤید عزیمت برخی از کاروان حاجیان ایرانی از طریق شام است. البته در برخی از سالهای حکومت شاهرخ که او در شمال غرب ایران به نبرد با ترکمانان مشغول بود، حج تعطیل شد.[۱۱]
تهیه و فرستادن جامه کعبه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شاید مهمترین اقدام شاهرخ درباره حرمین همین مورد باشد؛ زیرا وی برای محقق ساختن این آرزو یا نذر تلاشهای بسیاری انجام و صبر و حوصله فراوانی نشان داد.
ممانعت از ارسال پرده از ایران[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تهیه و ارسال پرده کعبه تا آن زمان در انحصار سلاطین مصر بود. آنها نمیخواستند این افتخار را که موجب مشروعیت و محبوبیت نزد مسلمانان است، نصیب دولت دیگری کنند و افتخار تهیه پوشش کعبه را که بهطور سنتی برعهده مصریان بود، از دست بدهند.
بنابر برخی گزارشها، شاهرخ در این راستا چند بار بهمکاتبه با سلطان مصر، ملک اشرف برسبای (825 - 842 ه. ق) پرداخت[۱۲] تا اجازه و نظر او را برای فرستادن جامه کعبه جلب کند، اما سلطان مصر، هر بار در پاسخ، انحصار این امر به مصریان را یادآور میشد و تهیه جامه کعبه را مختص آنان میدانست. منابع از مکاتبات این دو سلطان یاد کردهاند. وی حتی یکبار نمایندگان شاهرخ را از مصر اخراج کرد.[۱۳] به نقل منابع، سلطان مصر پس از رسیدن نامه شاهرخ، نظر قاضیان را درباره نذر شاهرخ جویا شد که نظر قاضی القضات، مخالفت با آن بود.[۱۴]
شاهرخ در نامهای دیگر ضمن نکوهش و اعتراض به سلطان مصر، برسبای مملوکی برای رشوهگیری از قضات و مالیات گرفتن (عشور) از بازرگانان بندر جده[۱۵] او را تهدید کرد و از سفرش برای زیارت بیت المقدس خبر داد که سلطان مصر به نامه شاهرخ اعتنایی نکرد.[۱۶] از این گزارشها برمیآید تا زمانی که ملک اشرف در قید حیات بود، با درخواست شاهرخ برای ارسال جامه کعبه موافقت صورت نگرفته بود.
ارسال پرده برای نخستینبار از ایران[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شاهرخ با مرگ ملک برسبای در سال 841 ه. ق و روی کار آمدن سلطان جدید مصر، درصدد بهبود روابط با مصر بر آمد و ملک ظاهرچقمق (٨4٢ - ٨5٧ ه. ق) نیز از آن استقبال کرد.[۱۷] بدینترتیب، زمینه برای ارسال پرده کعبه از جانب شاهرخ فراهم گردید.[۱۸] مطابق اخباری، شاهرخ در سال843 ه. ق، سفیری به نام سید شمسالدین محمد زمزمی را به مصر اعزام کرد تا درخواست خود را برای زیارت خانه خدا و تهیه جامه کعبه با سلطان مصر، ملک ظاهر در میان بگذارد.
ملک ظاهر در پاسخ شاهرخ، ضمن فرستادن هدایایی، او را مخیر کرد تا هر زمان که مایل باشد، حج انجام دهد. برخی درخواست شاهرخ و موافقت سلطان مصر را در سال 845 ه. ق دانستهاند.[۱۹] در پی آن، شاهرخ در سال 847 ه. ق قصد سفر حج کرد و شیخ نورالدین محمد مرشدی و مولانا شمسالدین محمد ابهری را برای همراهی با خود انتخاب کرد. البته شاهرخ بهدلیل بیماری نتوانست سفر حج انجام دهد، اما به دستور او جامه کعبه را که در شهر یزد تهیه شده بود، از دست هیئتی از بزرگان دولت تیموری به مصر فرستاد. سلطان مصر در حدود مرز شام با مصر به استقبال جامه و سفیران شاهرخ رفت. برخی منابع، از دستگیری هیئت اعزامی از سوی شاهرخ در مصر خبر دادهاند که به دنبال شایعهای مبنی بر نارضایتی سلطان مصر از آنان صورت گرفت.
این موضوع سبب شد همه اموال و داراییهای فرستادگان شاهرخ به جز صندوق جامه کعبه غارت شود. سلطان مصر ضمن عذرخواهی از سفیران، مبلغی در اختیارشان قرار داد تا وسایل سفر تهیه کنند و آنان را به مکه فرستاد. سرانجام نمایندگان شاهرخ ضمن بهجا آوردن مناسک حج، جامه کعبه را برقامت آن پوشاندند و به خراسان برگشتند. بدینترتیب، برای نخستین بار، جامهای بافته شده در ایران بر خانه خدا پوشانده شد.[۲۰] این اقدام شاهرخ که در سال 848 ه. ق و در شب عید قربان انجام و جامه بر قامت کعبه پوشانده شد[۲۱] در تاریخ بازتاب زیادی داشته است.
خدمات دیگر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شاهرخ در کنار ارسال جامه کعبه، صدقات بسیاری نیز برای توزیع در میان ساکنان مکه و مدینه فرستاد.[۲۲] شاهرخ از ممالیک خواستار جاری کردن آب در مکه شد، اما سلطان مصر با وجود احتیاج مردم مکه به آب موافقت نکرد.[۲۳]
در عصر شاهرخ از عزیمت کاروانهای دیگر حج نیز یاد شده است که اعزام کاروان در سالهای ٨١٣ و ٨١5 ه. ق از آن جملهاند.[۲۴] این گزارش بیانگر مناسبات حسنه تیموریان با دولت مملوکی مصر است. البته منابع بهطور مستقیم از روابط اشراف حاکم بر مکه سخنی نگفتهاند.
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ قدرت، سیاست و مذهب در ایران عهد تیموری، ص٣٧.
- ↑ روضات الجنات، ج٢، ص٩٧؛ زینت المجالس، ص٩45.
- ↑ زبدة التواریخ، ج٢، ص٧٢٣؛ تاریخ جهانآرا، ص٢4٨.
- ↑ زبدة التواریخ، ج٢، ص ٧٩6 و ٧٩٧.
- ↑ مقامات جامی، ص١٨4 و ١٨5.
- ↑ مطلع السعدین، ج٢، ص٨6٨؛ احسن التواریخ، ج١، ص4١٨.
- ↑ اسناد و مکاتبات تاریخی ایران از تیمور شاه تا اسماعیل شاه، ص١46 - ١4٩.
- ↑ همان، ص٢٠٩ و ٢١٠.
- ↑ حج از سقوط حکومت ایلخانان تا پایان حکومت تیموریان، ص127-128.
- ↑ اسناد و مکاتبات تاریخی ایران از مرگ تیمور تا شاه اسماعیل، ص١46-١4٩؛ اسناد و مکاتبات تاریخی ایران از تیمور تا شاه عباس، ص٨4٣.
- ↑ درر الفوائد المنظمه، ص٣٢١.
- ↑ حبیب السیر، ج4، ص٣64.
- ↑ همان.
- ↑ النجوم الزاهره، ج١5، ص5٠.
- ↑ درر الفوائد المنظمة، ص454.
- ↑ النجوم الزاهره، ج١5، ص5٠.
- ↑ تاریخ حبیب السیر، ج٣، ص6٣٢؛ جامع مفیدی، ج٣، ص١56؛ النجوم الزاهره، ج١5، ص5٢ و ٣64-٣65.
- ↑ خلد برین، ص4٨5 و 4٨6؛ جامع مفیدی، ص١56؛ اتحاف الوری، ج4، ص٢٣٩.
- ↑ اتحاف الوری، ج4، ص١٣.
- ↑ روضة الصفاء، ص١١6٩و١١٧٠ و ص٧٢١- ٧٢5 و ج٢ ص6٣٢؛ مجمع البحرین و مطلع السعدین، ج٢، ص٧٩١-٧٩٣ و ص٨٣4 -٨٣٧.
- ↑ اتحاف الوری، ج4، ص٢٣٨.
- ↑ التاریخ القویم، ج٢، ص56٠.
- ↑ بدایع الزهور، ج٢، ص١٢٧؛ السلوک، لمعرفة دول الملوک، ج٧، ص٢٠١.
- ↑ ر. ک: دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج5، ص553.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- اتحاف الوری: عمر بن محمد بن فهد (م. 885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعةام القری، 1408ق.
- جامع مفیدی، محمد مفید مستوفی بافقی، ایران، اساطير، 1385 ش.
- قدرت، سیاست و مذهب در ایران عهد تیموری، بئاتریس فوربز منز، ترجمه جواد عباسی.
- بدائع الزهور، محمد بن أياس (م٩٣٠ه .ق)، به كوشش: محمد مصطفى، قاهره، الهيئة المصريه، ١۴٠٢ه .ق.
- التاريخ القويم، محمد طاهر الكردى، به كوشش: ابن دهيش، بيروت، دار خضر، ١۴٢٠ه.ق.
- مطلع السعدين و مجمع البحرين، عبدالرزاق السمرقندى (م٨٨٧ه .ق)، به كوشش: نوايى، تهران، كتابخانه طهورى، ١٣۵٣ه.ش.
- روضة الصفاء، ميرخواند، محمد بن خواند، ج۶، به تصحيح: عباس زرياب خويى، تهران، كتابفروشى خيام، ١٣٣٩ه. ش.
- درر الفوائد المنظم، عبدالقادر بنمحمدبن الجزيرى، قاهره، المطبعة السلفيه، ١٣٨۴ه.ق.
- تاریخ حبیب السیر: غیاث الدین خواند امیر (م. 942ق.)، به کوشش سیاقی، خیام، 1380ش.
- السلوک لمعرفة دول الملوک: المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش محمد مصطفی، قاهره.
- مطلع السعدین و مجمع البحرین: عبدالرزاق السمرقندی (م. 887ق.)، به کوشش نوایی، تهران، کتابخانه طهوری، 1353ش.
- النجوم الزاهره: یوسف بن تغری بردی (م. 874ق.)، قاهره، به کوشش شلتوت ودیگران، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، 1392ق.