پرش به محتوا

تکبیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۳۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


'''تکبیر''' گفتن ذکر مخصوص؛ از کارهای مستحب در مناسک و آداب حج و حرمین
'''تکبیر''' گفتن ذکر مخصوص؛ از کارهای مستحب در مناسک و آداب حج و حرمین
==واژه‌شناسی==


«تکبیر» از ریشه «ک ـ ب ـ ر» به معنای بزرگ شمردن<ref>العین، ج5، ص361؛ المحیط فی اللغه، ج6، ص257؛ الصحاح، ج2، ص802، «کبر. </ref> و در اصطلاح، به معنای جاری کردن جمله «الله اکبر» بر زبان است. در کاربردی عام‌تر، گاهی به بیان جملاتی حاوی عباراتی همچون: «اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ «لا اله الا الله»
«تکبیر» از ریشه «ک ـ ب ـ ر» به معنای بزرگ شمردن<ref>العین، ج5، ص361؛ المحیط فی اللغه، ج6، ص257؛ الصحاح، ج2، ص802، «کبر. </ref> و در اصطلاح، به معنای جاری کردن جمله «الله اکبر» بر زبان است. در کاربردی عام‌تر، گاهی به بیان جملاتی حاوی عباراتی همچون: «اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ «لا اله الا الله»
وَ اللهُ اَکْبَرُ وَ لله الحَمْدُ اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا هَدَانَا اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الْاَنْعَامِ»<ref>مسائل علی بن جعفر، ص141-142؛ الکافی، کلینی، ج4، ص516.</ref> و الفاظی مانند «الله الاکبر»، «الله الکبیر» و «الله کبیر» بر پایه نظر شماری از اهل سنت<ref>المبسوط، سرخسی، ج1، ص35-36؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص123-124.</ref> نیز تکبیر گفته شده است. جمله «الله اکبر» به چند‌گونه معنا شده است: خدا بزرگ است؛ خدا بزرگ‌تر از هر چیز است؛ خدا بزرگ‌تر از آن است که کُنه و ذات آن شناخته شود.<ref>تهذیب اللغه، ج10، ص122؛ لسان العرب، ج5، ص127؛ تاج العروس، ج7، ص430، «کبر. </ref> بر پایه آموزه‌های اهل بیت: مقصود از «الله اکبر» آن است که خداوند بزرگ‌تر از آن است که وصف شود.<ref>المحاسن، ج1، ص241؛ الکافی، کلینی، ج1، ص117؛ معانی الاخبار، ص11.</ref> آیات گوناگون در قرآن کریم به تکبیر فرمان داده‌اند؛ از جمله آیه 111 اسراء/17: (وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً). نیز در آیه 185 بقره/2 (لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلَی مَا هَدَاکُمْ) بزرگداشت خداوند به سبب هدایت مؤمنان، از حکمت‌های وجوب روزه به شمار رفته است؛ زیرا معنویت برآمده از روزه برای روزه‌دار، او را به درک بیشتر کبریا و عظمت خداوند توفیق می‌بخشد.<ref>بیان السعاده، ج1، ص173؛ المیزان، ج2، ص24؛ من وحی القرآن، ج4، ص30.</ref> برخی مقصود از این آیه را تکبیر گفتن پس از نمازها پس از شامگاه عید فطر یا در ضمن نماز عید فطر دانسته‌اند.<ref>مجمع البیان، ج2، ص499؛ زاد المسیر، ج1، ص144؛ مواهب علیه، ص57.</ref> در آیه 37 حج/22: (کَذلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلَی مَا هَدَاکُمْ وَ بَشّـِرِ الْمُحْسِنِینَ) تکبیر از حکمت‌های قربانی کردن شمرده شده است. شماری از مفسران، مقصود از این تکبیر را یاد کردن خداوند به عظمت<ref>التفسیر الکبیر، ج23، ص227؛ تفسیر شاهی، ج1، ص381؛ المیزان، ج14، ص376.</ref> یا شناخت بزرگی خداوند<ref>مجمع البیان، ج7، ص138؛ نک: المیزان، ج14، ص376.</ref> دانسته‌اند و شماری نیز مقصود از آن را تکبیر گفتن با عباراتی ویژه در ایام تشریق (یازدهم تا سیزدهم ذی‌حجه)<ref>تفسیر قمی، ج2، ص84؛ نک: مجمع البیان، ج7، ص138.</ref> یا هنگام ذبح قربانی<ref>احکام القرآن، ج3، ص1295؛ نک: التبیان، ج7، ص320؛ کشف الاسرار، ج6، ص369.</ref> دانسته‌اند. (← ادامه مقاله)
وَ اللهُ اَکْبَرُ وَ لله الحَمْدُ اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا هَدَانَا اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الْاَنْعَامِ»<ref>مسائل علی بن جعفر، ص141-142؛ الکافی، کلینی، ج4، ص516.</ref> و الفاظی مانند «الله الاکبر»، «الله الکبیر» و «الله کبیر» بر پایه نظر شماری از [[اهل سنت]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج1، ص35-36؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص123-124.</ref> نیز تکبیر گفته شده است.
 
جمله «الله اکبر» به چند‌گونه معنا شده است: خدا بزرگ است؛ خدا بزرگ‌تر از هر چیز است؛ خدا بزرگ‌تر از آن است که کُنه و ذات آن شناخته شود.<ref>تهذیب اللغه، ج10، ص122؛ لسان العرب، ج5، ص127؛ تاج العروس، ج7، ص430، «کبر. </ref> بر پایه آموزه‌های [[اهل بیت(ع)]] مقصود از «الله اکبر» آن است که [[خداوند]] بزرگ‌تر از آن است که وصف شود.<ref>المحاسن، ج1، ص241؛ الکافی، کلینی، ج1، ص117؛ معانی الاخبار، ص11.</ref>
 
==تکبیر در قرآن==
 
آیات گوناگون در [[قرآن کریم]] به تکبیر فرمان داده‌اند؛ از جمله آیه 111 [[سوره اسراء]]: {{قلم رنگ|سبز|وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً}} نیز در آیه 185 [[سوره بقره]] {{قلم رنگ|سبز|لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلَی مَا هَدَاکُمْ}} بزرگداشت خداوند به سبب هدایت [[مؤمنان]]، از حکمت‌های وجوب روزه به شمار رفته است؛ زیرا معنویت برآمده از [[روزه]] برای روزه‌دار، او را به درک بیشتر کبریا و عظمت خداوند توفیق می‌بخشد.<ref>بیان السعاده، ج1، ص173؛ المیزان، ج2، ص24؛ من وحی القرآن، ج4، ص30.</ref>
 
برخی مقصود از این آیه را تکبیر گفتن پس از نمازها پس از شامگاه [[عید فطر]] یا در ضمن نماز عید فطر دانسته‌اند.<ref>مجمع البیان، ج2، ص499؛ زاد المسیر، ج1، ص144؛ مواهب علیه، ص57.</ref> در آیه 37 [[سوره حج]]: {{قلم رنگ|سبز|کَذلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلَی مَا هَدَاکُمْ وَ بَشّـِرِ الْمُحْسِنِینَ}} تکبیر از حکمت‌های قربانی کردن شمرده شده است. شماری از مفسران، مقصود از این تکبیر را یاد کردن خداوند به عظمت<ref>التفسیر الکبیر، ج23، ص227؛ تفسیر شاهی، ج1، ص381؛ المیزان، ج14، ص376.</ref> یا شناخت بزرگی خداوند<ref>مجمع البیان، ج7، ص138؛ نک: المیزان، ج14، ص376.</ref> دانسته‌اند و شماری نیز مقصود از آن را تکبیر گفتن با عباراتی ویژه در [[ایام تشریق]] (یازدهم تا سیزدهم [[ذی‌حجه]])<ref>تفسیر قمی، ج2، ص84؛ نک: مجمع البیان، ج7، ص138.</ref> یا هنگام ذبح [[قربانی]]<ref>احکام القرآن، ج3، ص1295؛ نک: التبیان، ج7، ص320؛ کشف الاسرار، ج6، ص369.</ref> دانسته‌اند.
 
==ƒپیشینه==
 
تکبیر در منابع و متون اسلامی، دارای ارزشِ والا و پیشینه طولانی معرفی شده است. به روایتی، هنگام بنای [[کعبه]]، آن گاه که [[حضرت آدم(ع)]] از کنار [[کوه صفا]] به [[رکن حجر]] نگریست، تکبیر گفت<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص186؛ علل الشرائع، ج2، ص431.</ref> و در مناسکی که خداوند از طریق [[جبرئیل]] به او آموخت تا توبه وی را بپذیرد، در پی عبور از [[عرفات]] بر بالای هر یک از کوه‌های هفت‌‌گانه به دستور جبرئیل چهار تکبیر گفت و پس از انجام قربانی و [[حلق]] در [[منا]] در راه بازگشت به سوی مکه، هنگام ظاهر شدن [[شیطان]] در محل [[جمرات سه‌گانه]]، جبرئیل هر بار به او فرمان داد تا هفت سنگریزه به سوی شیطان پرتاب کند و با هر پرتاب تکبیر بگوید.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص191؛ علل الشرائع، ج2، ص401.</ref>


ƒپیشینه: تکبیر در منابع و متون اسلامی، دارای ارزشِ والا و پیشینه طولانی معرفی شده است. به روایتی، هنگام بنای کعبه، آن گاه که حضرت آدم7 از کنار کوه صفا به رکن حجر نگریست، تکبیر گفت<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص186؛ علل الشرائع، ج2، ص431.</ref> و در مناسکی که خداوند از طریق جبرئیل به او آموخت تا توبه وی را بپذیرد، در پی عبور از عرفات بر بالای هر یک از کوه‌های هفت‌‌گانه به دستور جبرئیل چهار تکبیر گفت و پس از انجام قربانی و حلق در منا در راه بازگشت به سوی مکه، هنگام ظاهر شدن شیطان در محل جمرات سه‌گانه، جبرئیل هر بار به او فرمان داد تا هفت سنگریزه به سوی شیطان پرتاب کند و با هر پرتاب تکبیر بگوید.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص191؛ علل الشرائع، ج2، ص401.</ref> نیز بر پایه روایات، هبةالله جانشین حضرت آدم در نماز بر جنازه او 30 تکبیر گفت.<ref>الکافی، کلینی، ج8، ص114؛ الوافی، ج2، ص284.</ref> در عهدین نیز به بزرگ‌تر بودن یهُوَه از همه خدایان دیگر، <ref>کتاب مقدس، خروج 18: 11.</ref> بزرگ‌تر بودن خدا از انسان<ref>کتاب مقدس، ایوب 33: 12.</ref> و از هر که در جهان است<ref>کتاب مقدس، رساله اول یوحنا 4: 4.</ref> و نیز بزرگ بودن خدا<ref>کتاب مقدس، ایوب 36: 22، 26.</ref> اشاره شده و به بزرگ شمردن کارهای وی سفارش گشته است.<ref>کتاب مقدس، ایوب، 36: 24.</ref>
نیز بر پایه روایات، [[هبةالله]] جانشین حضرت آدم در نماز بر جنازه او 30 تکبیر گفت.<ref>الکافی، کلینی، ج8، ص114؛ الوافی، ج2، ص284.</ref> در [[عهدین]] نیز به بزرگ‌تر بودن یهُوَه از همه خدایان دیگر، <ref>کتاب مقدس، خروج 18: 11.</ref> بزرگ‌تر بودن خدا از انسان<ref>کتاب مقدس، ایوب 33: 12.</ref> و از هر که در جهان است<ref>کتاب مقدس، رساله اول یوحنا 4: 4.</ref> و نیز بزرگ بودن خدا<ref>کتاب مقدس، ایوب 36: 22، 26.</ref> اشاره شده و به بزرگ شمردن کارهای وی سفارش گشته است.<ref>کتاب مقدس، ایوب، 36: 24.</ref>


پیش از اسلام، تکبیر شعار یکتاپرستان در امور مهم بود؛ چنان‌که به روایتی، هنگامی که عبدالمطلب توانست با حفر دیگر بار چاه زمزم، به آب و هدایای کعبه که در آن دفن شده بود، دست یابد، از خوشحالی تکبیر گفت و برخی قریشیان نیز با او همراهی کردند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص44؛ الکافی، کلینی، ج4، ص219-220؛ الوافی، ج12، ص74.</ref> در سیره پیامبر اسلام9 نیز این واقعیت بسیار دیده می‌شود. در نبرد‌های گوناگون، از جمله بدر (2ق.)، <ref>المغازی، ج1، ص92؛ دلائل النبوه، ج3، ص95؛ امتاع الاسماع، ج12، ص166.</ref> احد (3ق.)، <ref>تاریخ طبری، ج2، ص509؛ الکامل، ج2، ص152.</ref> بنی‌نضیر (4ق.) <ref>الطبقات، ج2، ص44؛ تاریخ طبری، ج2، ص553؛ المنتظم، ج3، ص204.</ref> و خندق (5ق.)  ایشان تکبیر گفت و مسلمانان نیز همراهی کردند.<ref>الطبقات، ج4، ص62؛ تاریخ طبری، ج2، ص569؛ الخصال، ج1، ص162؛ البدایة و النهایه، ج4، ص100.</ref> نیز ایشان با شنیدن تکبیر امام علی7 هنگام کشته شدن عمرو بن عبدود، تکبیر گفت.<ref>شرح نهج البلاغه، ج13، ص284؛ ارشاد القلوب، ج2، ص243.</ref> همچنین از تکبیر پیامبر9 هنگام استجابت دعای ایشان برای نزول باران در غزوه تبوک (9ق.) <ref>المغازی، ج2، ص1009؛ البدایة و النهایه، ج5، ص89؛ امتاع الاسماع، ج2، ص56.</ref> و نیز شب عروسی حضرت علی7 و حضرت فاطمه3 که به سنت شدن تکبیرگویی در شب ازدواج انجامید، <ref>الامالی، ص258؛ دلائل الامامه، ص101؛ مکارم الاخلاق، ص208.</ref> گزارش‌هایی در دست است.
پیش از [[اسلام]]، تکبیر شعار یکتاپرستان در امور مهم بود؛ چنان‌که به روایتی، هنگامی که [[عبدالمطلب]] توانست با حفر دیگر بار [[چاه زمزم]]، به آب و هدایای کعبه که در آن دفن شده بود، دست یابد، از خوشحالی تکبیر گفت و برخی قریشیان نیز با او همراهی کردند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص44؛ الکافی، کلینی، ج4، ص219-220؛ الوافی، ج12، ص74.</ref>


در دوره‌های بعد نیز مسلمانان هنگام دریافت گزارش پیروزی یا شادی، تکبیر می‌گفتند. بدین سان، این کار را «تکبیر فتح» نامیدند.<ref>الطبقات، ج4، ص62؛ تاریخ طبری، ج2، ص569؛ البدایة و النهایه، ج4، ص100.</ref> به سال 241ق. اسحق بن سلمه، سرپرست گروه اعزامی از سوی متوکل خلیفه عباسی برای بررسی گزارش خرابی دیوار کعبه، دیوار‌های آن را سالم یافت و پس از استفسار از حاجبان کعبه در باره جواز تکبیر گفتن درون کعبه، به نشانه سپاس برای سالم بودن کعبه تکبیر گفت و حاضران در مسجد نیز با او هم‌صدا شدند.<ref>اخبار مکه، ج1، ص302.</ref> نیز تکبیر و تهلیل مسلمانان در نبردها، از جمله هنگام فتح بیت المقدس به سال 492ق. در جنگ‌های صلیبی گزارش شده است.<ref>الکامل، ج11، ص551، 534؛ النجوم الزاهره، ج6، ص37.</ref> در روزگار فاطمیان (حک: 297-567ق.)  در ماه رمضان برای بیدارکردن مردم در سحرگاه و مراسم مناجات‌خوانی، تکبیر می‌گفتند.<ref>المواعظ و الاعتبار، ج2، ص438؛ النجوم الزاهره، ج4، ص223.</ref>
==تکبیر در سیره پیامبر==


احادیث متعدد از فضیلت و اهمیت تکبیرگویی نقل شده است. پیامبر9 100 بار تکبیر گفتن را بهتر از آزاد کردن 100 برده دانسته است.<ref>ثواب الاعمال، ص10؛ هدایة الامه، ج3، ص139.</ref> در روایات امامان شیعه:، تکبیر ذکری با پاداش بسیار زیاد، <ref>الکافی، کلینی، ج2، ص506؛ الوافی، ج9، ص1455.</ref> برترین ذکر<ref>الکافی، کلینی، ج2، ص506؛ ثواب الاعمال، ص4.</ref> و از ارکان چهار‌گانه اسلام<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص191؛ علل الشرائع، ج2، ص398؛ بحار الانوار، ج55، ص5.</ref> خوانده شده است. از جمله آداب سفر، بر پایه احادیث، تکبیر گفتن است.<ref>المزار، مفید، ص65؛ الدعوات، ص295؛ بحار الانوار، ج73، ص277.</ref> نیز تکبیر گفتن در اوقات گوناگون، از جمله پیش از طلوع آفتاب، <ref>الکافی، کلینی، ج2، ص526.</ref> هنگام زوال شمس، <ref>مصباح المتهجد، ص31-32؛ جمال الاسبوع، ص254؛ .</ref> پیش از غروب آفتاب، <ref>فلاح السائل، ص221-222.</ref> پیش از خواب، <ref>الدعوات، ص84.</ref> هنگام رؤیت هلال رمضان، <ref>الاقبال، ج1، ص67.</ref> پس از ورود به کوفه<ref>المزار، مشهدی، ص155.</ref> و مسجد آن، <ref>المزار، مشهدی، ص162، 164.</ref> هنگام دیدن جنازه، <ref>الدعوات، ص259.</ref> موقع خاک‌سپاری، <ref>الدعوات، ص268.</ref> و هنگام بالا رفتن از تپه‌ها و عبور از پل‌ها<ref>المزار، مفید، ص66؛ المزار، مشهدی، ص51.</ref> سفارش شده است. همچنین در ادعیه گوناگون، مانند دعای روزهای هفته، <ref>مصباح المتهجد، ص449، 460، 464، 478.</ref> دعای عشرات، <ref>مصباح المتهجد، ص84.</ref> ادعیه ماه رمضان<ref>الاقبال، ج1، ص134.</ref> و شب‌های قدر<ref>الاقبال، ج1، ص337.</ref> و دعاهای روز عرفه<ref>الاقبال، ج2، ص70.</ref> تکبیر به چشم می‌خورد.
در سیره [[پیامبر اسلام(ص)]] نیز این واقعیت بسیار دیده می‌شود. در نبرد‌های گوناگون، از جمله [[بدر]] (2ق.)، <ref>المغازی، ج1، ص92؛ دلائل النبوه، ج3، ص95؛ امتاع الاسماع، ج12، ص166.</ref> [[احد]] (3ق.)، <ref>تاریخ طبری، ج2، ص509؛ الکامل، ج2، ص152.</ref> [[بنی‌نضیر]] (4ق.) <ref>الطبقات، ج2، ص44؛ تاریخ طبری، ج2، ص553؛ المنتظم، ج3، ص204.</ref> و [[خندق]] (5ق.) ایشان تکبیر گفت و [[مسلمانان]] نیز همراهی کردند.<ref>الطبقات، ج4، ص62؛ تاریخ طبری، ج2، ص569؛ الخصال، ج1، ص162؛ البدایة و النهایه، ج4، ص100.</ref> نیز ایشان با شنیدن تکبیر [[امام علی(ع)]] هنگام کشته شدن [[عمرو بن عبدود]]، تکبیر گفت.<ref>شرح نهج البلاغه، ج13، ص284؛ ارشاد القلوب، ج2، ص243.</ref>
 
همچنین از تکبیر پیامبر(ص) هنگام استجابت دعای ایشان برای نزول باران در [[غزوه تبوک]] (9ق.) <ref>المغازی، ج2، ص1009؛ البدایة و النهایه، ج5، ص89؛ امتاع الاسماع، ج2، ص56.</ref> و نیز شب عروسی حضرت علی(ع) و [[حضرت فاطمه(س)]] که به سنت شدن تکبیرگویی در شب ازدواج انجامید، <ref>الامالی، ص258؛ دلائل الامامه، ص101؛ مکارم الاخلاق، ص208.</ref> گزارش‌هایی در دست است.
 
==تکبیر بعد از دوران پیامبر==
 
در دوره‌های بعد نیز مسلمانان هنگام دریافت گزارش پیروزی یا شادی، تکبیر می‌گفتند. بدین سان، این کار را «تکبیر فتح» نامیدند.<ref>الطبقات، ج4، ص62؛ تاریخ طبری، ج2، ص569؛ البدایة و النهایه، ج4، ص100.</ref> به سال 241ق. [[اسحق بن سلمه]]، سرپرست گروه اعزامی از سوی [[متوکل]] خلیفه عباسی برای بررسی گزارش خرابی دیوار کعبه، دیوار‌های آن را سالم یافت و پس از استفسار از [[حاجبان کعبه]] در باره جواز تکبیر گفتن درون [[کعبه]]، به نشانه سپاس برای سالم بودن کعبه تکبیر گفت و حاضران در مسجد نیز با او هم‌صدا شدند.<ref>اخبار مکه، ج1، ص302.</ref> نیز تکبیر و [[تهلیل]] مسلمانان در نبردها، از جمله هنگام [[فتح بیت‌المقدس]] به سال 492ق. در جنگ‌های صلیبی گزارش شده است.<ref>الکامل، ج11، ص551، 534؛ النجوم الزاهره، ج6، ص37.</ref>
 
در روزگار [[فاطمیان]] (حک: 297-567ق.) در [[ماه رمضان]] برای بیدارکردن مردم در سحرگاه و مراسم مناجات‌خوانی، تکبیر می‌گفتند.<ref>المواعظ و الاعتبار، ج2، ص438؛ النجوم الزاهره، ج4، ص223.</ref>
 
==فضیلت تکبیر در روایات==
 
احادیث متعدد از فضیلت و اهمیت تکبیرگویی نقل شده است. پیامبر(ص) 100 بار تکبیر گفتن را بهتر از آزاد کردن 100 برده دانسته است.<ref>ثواب الاعمال، ص10؛ هدایة الامه، ج3، ص139.</ref> در روایات [[امامان شیعه(ع)]]، تکبیر ذکری با پاداش بسیار زیاد، <ref>الکافی، کلینی، ج2، ص506؛ الوافی، ج9، ص1455.</ref> برترین ذکر<ref>الکافی، کلینی، ج2، ص506؛ ثواب الاعمال، ص4.</ref> و از ارکان چهار‌گانه اسلام<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص191؛ علل الشرائع، ج2، ص398؛ بحار الانوار، ج55، ص5.</ref> خوانده شده است. از جمله آداب سفر، بر پایه احادیث، تکبیر گفتن است.<ref>المزار، مفید، ص65؛ الدعوات، ص295؛ بحار الانوار، ج73، ص277.</ref> نیز تکبیر گفتن در اوقات گوناگون، از جمله پیش از طلوع آفتاب، <ref>الکافی، کلینی، ج2، ص526.</ref> هنگام زوال شمس، <ref>مصباح المتهجد، ص31-32؛ جمال الاسبوع، ص254؛ .</ref> پیش از غروب آفتاب، <ref>فلاح السائل، ص221-222.</ref> پیش از خواب، <ref>الدعوات، ص84.</ref> هنگام رؤیت هلال رمضان، <ref>الاقبال، ج1، ص67.</ref> پس از ورود به کوفه<ref>المزار، مشهدی، ص155.</ref> و مسجد آن، <ref>المزار، مشهدی، ص162، 164.</ref> هنگام دیدن جنازه، <ref>الدعوات، ص259.</ref> موقع خاک‌سپاری، <ref>الدعوات، ص268.</ref> و هنگام بالا رفتن از تپه‌ها و عبور از پل‌ها<ref>المزار، مفید، ص66؛ المزار، مشهدی، ص51.</ref> سفارش شده است. همچنین در ادعیه گوناگون، مانند دعای روزهای هفته، <ref>مصباح المتهجد، ص449، 460، 464، 478.</ref> دعای عشرات، <ref>مصباح المتهجد، ص84.</ref> ادعیه ماه رمضان<ref>الاقبال، ج1، ص134.</ref> و شب‌های قدر<ref>الاقبال، ج1، ص337.</ref> و دعاهای روز عرفه<ref>الاقبال، ج2، ص70.</ref> تکبیر به چشم می‌خورد.


در زیارت پیامبر(ص)، امامان(ع) و برخی اولیاء نیز تکبیر گفتن سفارش شده است؛ از جمله زیارت امیر مؤمنان علی(ع)، <ref>المزار، مفید، ص76؛ مصباح المتهجد، ص740؛ المزار، مشهدی، ص181، 252، 302.</ref> زیارت امام حسین(ع)، <ref>الکافی، کلینی، ج4، ص576؛ کامل الزیارات، ص255؛ المزار، مشهدی، ص421، 430، 462.</ref> زیارت سرداب مقدس<ref>المزار، مشهدی، ص657.</ref> و زیارت حضرت معصومه.<ref>بحار الانوار، ج99، ص266.</ref> نیز در زیارت جامعه کبیره، پس از ورود به حرم و دیدن قبر و پیش از خواندن زیارت، 100 بار تکبیر در سه مرحله جدا‌گانه با فاصله سفارش شده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص609؛ التهذیب، ج6، ص95-96؛ المزار، مشهدی، ص524.</ref> در حدیثی، تکبیر گفتن پیش روی امام(ع) همراه با ذکر «لا اِلَهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ» مایه دستیابی به رضوان خداوند دانسته شده است.<ref>بصائر الدرجات، ص332.</ref> از این رو، شماری از فقیهان امامی تکبیرگویی را هنگام دیدن قبر مطهر معصومان: پیش از آغاز زیارت، از آداب آن شمرده‌اند.<ref>مناسک حج و عمره، ص280.</ref> حکمت این همه تاکید بر تکبیر و ذکر خداوند در زیارت معصومان: را اموری از این قبیل دانسته‌اند: غافل نشدن از بزرگی خداوند و توجه به عظمت او که چنین چهره‌های برجسته‌ای آفریده است؛ توجه دادن به رسالت اصلی معصومان برای دعوت انسان‌ها به یکتاپرستی و پرهیز از غلوّ و افراط در باره آن‌ها تا مردم آنان را بندگان مخلص خداوند بدانند و کرامات آن‌ها و برکات قبرهای ایشان را از سوی خداوندگار بشمارند و از تعابیر این زیارات دچار غلوّ نشوند.<ref>لوامع صاحبقرانی، ج8، ص666-667؛ ره‌توشه حج، ج1، ص231-233؛ فرهنگ زیارت، ص344.</ref>
در زیارت پیامبر(ص)، امامان(ع) و برخی اولیاء نیز تکبیر گفتن سفارش شده است؛ از جمله زیارت امیر مؤمنان علی(ع)، <ref>المزار، مفید، ص76؛ مصباح المتهجد، ص740؛ المزار، مشهدی، ص181، 252، 302.</ref> زیارت امام حسین(ع)، <ref>الکافی، کلینی، ج4، ص576؛ کامل الزیارات، ص255؛ المزار، مشهدی، ص421، 430، 462.</ref> زیارت سرداب مقدس<ref>المزار، مشهدی، ص657.</ref> و زیارت حضرت معصومه.<ref>بحار الانوار، ج99، ص266.</ref> نیز در زیارت جامعه کبیره، پس از ورود به حرم و دیدن قبر و پیش از خواندن زیارت، 100 بار تکبیر در سه مرحله جدا‌گانه با فاصله سفارش شده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص609؛ التهذیب، ج6، ص95-96؛ المزار، مشهدی، ص524.</ref> در حدیثی، تکبیر گفتن پیش روی امام(ع) همراه با ذکر «لا اِلَهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ» مایه دستیابی به رضوان خداوند دانسته شده است.<ref>بصائر الدرجات، ص332.</ref> از این رو، شماری از فقیهان امامی تکبیرگویی را هنگام دیدن قبر مطهر معصومان: پیش از آغاز زیارت، از آداب آن شمرده‌اند.<ref>مناسک حج و عمره، ص280.</ref> حکمت این همه تاکید بر تکبیر و ذکر خداوند در زیارت معصومان: را اموری از این قبیل دانسته‌اند: غافل نشدن از بزرگی خداوند و توجه به عظمت او که چنین چهره‌های برجسته‌ای آفریده است؛ توجه دادن به رسالت اصلی معصومان برای دعوت انسان‌ها به یکتاپرستی و پرهیز از غلوّ و افراط در باره آن‌ها تا مردم آنان را بندگان مخلص خداوند بدانند و کرامات آن‌ها و برکات قبرهای ایشان را از سوی خداوندگار بشمارند و از تعابیر این زیارات دچار غلوّ نشوند.<ref>لوامع صاحبقرانی، ج8، ص666-667؛ ره‌توشه حج، ج1، ص231-233؛ فرهنگ زیارت، ص344.</ref>
خط ۱۹: خط ۴۵:
برخی دانشوران امامی بر حضور قلب هنگام تکبیرگویی و توجه به معنای آن تاکید کرده و با تذکر به آگاهی خداوند از اسرار درونی انسان، آثار بزرگداشت خداوند در ظاهر و باطن انسان و مطابقت رفتار و گفتار او در بزرگداشت خداوند را از آداب تکبیر دانسته‌اند.<ref>الاقبال، ج2، ص71.</ref>
برخی دانشوران امامی بر حضور قلب هنگام تکبیرگویی و توجه به معنای آن تاکید کرده و با تذکر به آگاهی خداوند از اسرار درونی انسان، آثار بزرگداشت خداوند در ظاهر و باطن انسان و مطابقت رفتار و گفتار او در بزرگداشت خداوند را از آداب تکبیر دانسته‌اند.<ref>الاقبال، ج2، ص71.</ref>


ƒتکبیر در نماز: تکبیر در مهم‌ترین عبادت مسلمانان یعنی نماز، جایگاهی ویژه دارد. همه مذاهب اسلامی تکبیر را از اجزای اذان و اقامه می‌دانند که دو بند از آن‌ها را تشکیل می‌دهد.<ref>الخلاف، ج1، ص278-279؛ بدایة المجتهد ج1، ص88.</ref> امامیان شش تکبیر را در اذان و چهار تکبیر را در اقامه واجب شمرده‌اند.<ref>المهذب، ج1، ص88؛ السرائر، ج1، ص213؛ جواهر الکلام، ج9، ص81-82.</ref> در باره تعداد آن در بندهای اذان و اقامه، میان فقیهان اهل سنت اختلاف دیده می‌شود.<ref>الخلاف، ج1، ص278-279؛ الکافی، ابن عبدالبر، ج1، ص197؛ بدایة المجتهد، ج1، ص91.</ref> (← اذان و اقامه) در باور مشهور فقهی، تکبیرة الاحرام از ارکان نماز به شمار می‌رود؛ یعنی ذکر نشدن سهوی یا عمدی آن، مایه بطلان نماز است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج1، ص11؛ بدائع الصنائع، ج1، ص114؛ منتهی المطلب ج5، ص25؛ الاقناع، ج1، ص120.</ref> نیز تکبیر از ذکرهای تسبیحات چهار‌گانه در رکعت‌های سوم و چهارم نماز است.<ref>تحریر الاحکام، ج1، ص342؛ مدارک الاحکام، ج3، ص379؛ جواهر الکلام، ج10، ص26.</ref> در باور فقیهان امامی، تکبیرگویی پیش و پس از تکبیرة الاحرام، <ref>ریاض المسائل، ج3، ص259؛ الحدائق، ج8، ص54-55؛ جواهر الکلام، ج10، ص345.</ref> پیش از هر سجده و رکوع و پس از هر سجده، <ref>الاشراف، ص23؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص111؛ مستند الشیعه، ج5، ص217.</ref> پیش از قنوت، <ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص111؛ الحدائق، ج8، ص384؛ کشف الغطاء، ص245.</ref> در تعقیبات نماز<ref>السرائر، ج1، ص232-233؛ نهایة الاحکام، ج1، ص510؛ الدروس، ج1، ص184.</ref> از جمله سه تکبیر پس از سلام<ref>فلاح السائل، ص163؛ تحریر الاحکام، ج1، ص263؛ الروضة البهیه، ج1، ص634.</ref> و نیز 34 تکبیر در تسبیحات حضرت زهرا3<ref>المقنعه، ص109-110؛ الدروس، ج1، ص184؛ المصباح، ص18.</ref> مستحب به شمار می‌رود. نیز در برخی احادیث، مجموع تکبیرهای نمازهای پنج‌‌گانه در شبانه‌روز 95 تکبیر دانسته شده<ref>الکافی، کلینی، ج3، ص310؛ التهذیب، ج2، ص87.</ref> که از این میان، پنج تکبیر مربوط به تکبیرة الاحرام، پنج تکبیر مربوط به قنوت، و 85 تکبیر مربوط به رکوع و سجده است. بدین سان، در هر رکعت پنج تکبیر گفته می‌شود: 1. پیش از رکوع. 2. پیش از سجده اول. 3. پس از سجده اول. 4. پیش از سجده دوم. 5. پس از سجده دوم. بر این اساس، نماز صبح دارای 12 تکبیر، هریک از نمازهای ظهر و عصر و عشا شامل 22 تکبیر، و نماز مغرب حاوی 17 تکبیر است.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص111؛ نزهة الناظر، ص32-33.</ref> در نماز آیات نیز پس از هر رکوع، جز رکوع پنجم و دهم، تکبیرگویی استحباب دارد.<ref>روض الجنان، ص305؛ الدروس، ج1، ص196؛ الحدائق، ج10، ص338.</ref> در برخی نمازهای مستحب هم گفتن تکبیر سفارش شده است؛ از جمله در نماز حضرت علی7، <ref>مصباح المتهجد، ص298-299؛ جمال الاسبوع، ص170.</ref> نماز امام صادق7، <ref>الدعوات، ص88.</ref> نماز جعفر طیار، <ref>مصباح المتهجد، ص304؛ مسالک الافهام، شهید، ج1، ص279-280؛ الدروس، ج1، ص198.</ref> پس از نافله‌های رجب و شعبان و رمضان، <ref>مصباح المتهجد، ص548، 575، 806، 813، 831؛ المزار، مشهدی، ص194، 196، 199، 405.</ref> و پس از نماز باران.<ref>الدروس، ج1، ص196.</ref>
==ƒتکبیر در نماز==
 
تکبیر در مهم‌ترین عبادت مسلمانان یعنی نماز، جایگاهی ویژه دارد. همه مذاهب اسلامی تکبیر را از اجزای اذان و اقامه می‌دانند که دو بند از آن‌ها را تشکیل می‌دهد.<ref>الخلاف، ج1، ص278-279؛ بدایة المجتهد ج1، ص88.</ref> امامیان شش تکبیر را در اذان و چهار تکبیر را در اقامه واجب شمرده‌اند.<ref>المهذب، ج1، ص88؛ السرائر، ج1، ص213؛ جواهر الکلام، ج9، ص81-82.</ref> در باره تعداد آن در بندهای اذان و اقامه، میان فقیهان اهل سنت اختلاف دیده می‌شود.<ref>الخلاف، ج1، ص278-279؛ الکافی، ابن عبدالبر، ج1، ص197؛ بدایة المجتهد، ج1، ص91.</ref> (← اذان و اقامه) در باور مشهور فقهی، تکبیرة الاحرام از ارکان نماز به شمار می‌رود؛ یعنی ذکر نشدن سهوی یا عمدی آن، مایه بطلان نماز است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج1، ص11؛ بدائع الصنائع، ج1، ص114؛ منتهی المطلب ج5، ص25؛ الاقناع، ج1، ص120.</ref> نیز تکبیر از ذکرهای تسبیحات چهار‌گانه در رکعت‌های سوم و چهارم نماز است.<ref>تحریر الاحکام، ج1، ص342؛ مدارک الاحکام، ج3، ص379؛ جواهر الکلام، ج10، ص26.</ref> در باور فقیهان امامی، تکبیرگویی پیش و پس از تکبیرة الاحرام، <ref>ریاض المسائل، ج3، ص259؛ الحدائق، ج8، ص54-55؛ جواهر الکلام، ج10، ص345.</ref> پیش از هر سجده و رکوع و پس از هر سجده، <ref>الاشراف، ص23؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص111؛ مستند الشیعه، ج5، ص217.</ref> پیش از قنوت، <ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص111؛ الحدائق، ج8، ص384؛ کشف الغطاء، ص245.</ref> در تعقیبات نماز<ref>السرائر، ج1، ص232-233؛ نهایة الاحکام، ج1، ص510؛ الدروس، ج1، ص184.</ref> از جمله سه تکبیر پس از سلام<ref>فلاح السائل، ص163؛ تحریر الاحکام، ج1، ص263؛ الروضة البهیه، ج1، ص634.</ref> و نیز 34 تکبیر در تسبیحات حضرت زهرا3<ref>المقنعه، ص109-110؛ الدروس، ج1، ص184؛ المصباح، ص18.</ref> مستحب به شمار می‌رود. نیز در برخی احادیث، مجموع تکبیرهای نمازهای پنج‌‌گانه در شبانه‌روز 95 تکبیر دانسته شده<ref>الکافی، کلینی، ج3، ص310؛ التهذیب، ج2، ص87.</ref> که از این میان، پنج تکبیر مربوط به تکبیرة الاحرام، پنج تکبیر مربوط به قنوت، و 85 تکبیر مربوط به رکوع و سجده است. بدین سان، در هر رکعت پنج تکبیر گفته می‌شود: 1. پیش از رکوع. 2. پیش از سجده اول. 3. پس از سجده اول. 4. پیش از سجده دوم. 5. پس از سجده دوم. بر این اساس، نماز صبح دارای 12 تکبیر، هریک از نمازهای ظهر و عصر و عشا شامل 22 تکبیر، و نماز مغرب حاوی 17 تکبیر است.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص111؛ نزهة الناظر، ص32-33.</ref> در نماز آیات نیز پس از هر رکوع، جز رکوع پنجم و دهم، تکبیرگویی استحباب دارد.<ref>روض الجنان، ص305؛ الدروس، ج1، ص196؛ الحدائق، ج10، ص338.</ref> در برخی نمازهای مستحب هم گفتن تکبیر سفارش شده است؛ از جمله در نماز حضرت علی7، <ref>مصباح المتهجد، ص298-299؛ جمال الاسبوع، ص170.</ref> نماز امام صادق7، <ref>الدعوات، ص88.</ref> نماز جعفر طیار، <ref>مصباح المتهجد، ص304؛ مسالک الافهام، شهید، ج1، ص279-280؛ الدروس، ج1، ص198.</ref> پس از نافله‌های رجب و شعبان و رمضان، <ref>مصباح المتهجد، ص548، 575، 806، 813، 831؛ المزار، مشهدی، ص194، 196، 199، 405.</ref> و پس از نماز باران.<ref>الدروس، ج1، ص196.</ref>


پیامبر9 هنگام بیرون رفتن از خانه برای اقامه نماز عید فطر تا پایان نماز تکبیر می‌گفت.<ref>امتاع الاسماع، ج14، ص304.</ref> تکبیرگویی از شب عید فطر پس از چهار نماز واجب، نزد امامیان<ref>الانتصار، ص171-172.</ref> و هنگام بیرون آمدن برای اقامه نماز نزد اهل سنت<ref>المدونة الکبری، ج1، ص245؛ الشرح الکبیر، ج2، ص231؛ الاختیار، ج1، ص93.</ref> مستحب به شمار می‌رود و در عید قربان نیز تکبیرهایی مشابه، مستحب است.<ref>المقنع، صدوق، ص150؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص171؛ جواهر الکلام، ج11، ص387-388.</ref> (← ادامه مقاله) نیز از تکبیر گفتن پیامبر9 هنگام اقامه نماز بر مردگان گزارش شده است؛ چنان‌که پس از مرگ نجاشی پادشاه حبشه، از راه دور بر او نماز خواند و تکبیر گفت.<ref>دلائل النبوه، ج4، ص410؛ عیون الاثر، ج2، ص330؛ سبل الهدی، ج8، ص372.</ref> بر این اساس، تکبیرهای پنج‌‌گانه نماز میت در فقه امامی<ref>تذکرة الفقهاء، ج2، ص68-69؛ مجمع الفائده، ج2، ص434-435؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج1، ص272.</ref> و تکبیرهای چهار‌گانه در فقه اهل سنت واجب شده است.<ref>البیان و التحصیل، ج2، ص215؛ بدایة المجتهد، ج1، ص188؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج2، ص69.</ref>
پیامبر9 هنگام بیرون رفتن از خانه برای اقامه نماز عید فطر تا پایان نماز تکبیر می‌گفت.<ref>امتاع الاسماع، ج14، ص304.</ref> تکبیرگویی از شب عید فطر پس از چهار نماز واجب، نزد امامیان<ref>الانتصار، ص171-172.</ref> و هنگام بیرون آمدن برای اقامه نماز نزد اهل سنت<ref>المدونة الکبری، ج1، ص245؛ الشرح الکبیر، ج2، ص231؛ الاختیار، ج1، ص93.</ref> مستحب به شمار می‌رود و در عید قربان نیز تکبیرهایی مشابه، مستحب است.<ref>المقنع، صدوق، ص150؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص171؛ جواهر الکلام، ج11، ص387-388.</ref> (← ادامه مقاله) نیز از تکبیر گفتن پیامبر9 هنگام اقامه نماز بر مردگان گزارش شده است؛ چنان‌که پس از مرگ نجاشی پادشاه حبشه، از راه دور بر او نماز خواند و تکبیر گفت.<ref>دلائل النبوه، ج4، ص410؛ عیون الاثر، ج2، ص330؛ سبل الهدی، ج8، ص372.</ref> بر این اساس، تکبیرهای پنج‌‌گانه نماز میت در فقه امامی<ref>تذکرة الفقهاء، ج2، ص68-69؛ مجمع الفائده، ج2، ص434-435؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج1، ص272.</ref> و تکبیرهای چهار‌گانه در فقه اهل سنت واجب شده است.<ref>البیان و التحصیل، ج2، ص215؛ بدایة المجتهد، ج1، ص188؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج2، ص69.</ref>


ƒتکبیر در حج و عمره: در حدیثی، تکبیرگویی حج‌‌گزار و عمره‌‌گزار، مایه اوج‌یابی شرف و بزرگی او خوانده شده است.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص421.</ref> به روایت سعید بن جبیر، از آن جا که امیر مؤمنان علی7 در روز عرفه تکبیر می‌گفت، معاویه برای مخالفت با او، این تکبیر را ترک کرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص6.</ref> بر پایه گزارشی دیگر، تکبیرگویی مردم در ایام حج در بازارهای مکه تا هنگامی که حجاج بن یوسف ثقفی (حک: 73-75ق.)  به حکومت مکه رسید، رایج بوده است. بر پایه این گزارش، حجاج این کار را ممنوع کرد؛ اما پس از او این سنت دیگر بار تداوم یافت.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص373.</ref> خالد بن عبدالله قسری، حاکم اموی مکه (حک: 87-96ق.)  برای شمارش تعداد طواف‌ها و نیز ایجاد آمادگی برای خواندن نماز تراویح در ماه‌های رمضان، شماری از خدمتکاران کعبه را موظف کرده بود که در هر شوط طواف، در پیرامون کعبه تکبیر گویند.<ref>اخبارمکه، فاکهی، ج2، ص101؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص65-66؛ تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص150.</ref>
==ƒتکبیر در حج و عمره==
 
در حدیثی، تکبیرگویی حج‌‌گزار و عمره‌‌گزار، مایه اوج‌یابی شرف و بزرگی او خوانده شده است.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص421.</ref> به روایت سعید بن جبیر، از آن جا که امیر مؤمنان علی7 در روز عرفه تکبیر می‌گفت، معاویه برای مخالفت با او، این تکبیر را ترک کرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص6.</ref> بر پایه گزارشی دیگر، تکبیرگویی مردم در ایام حج در بازارهای مکه تا هنگامی که حجاج بن یوسف ثقفی (حک: 73-75ق.)  به حکومت مکه رسید، رایج بوده است. بر پایه این گزارش، حجاج این کار را ممنوع کرد؛ اما پس از او این سنت دیگر بار تداوم یافت.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص373.</ref> خالد بن عبدالله قسری، حاکم اموی مکه (حک: 87-96ق.)  برای شمارش تعداد طواف‌ها و نیز ایجاد آمادگی برای خواندن نماز تراویح در ماه‌های رمضان، شماری از خدمتکاران کعبه را موظف کرده بود که در هر شوط طواف، در پیرامون کعبه تکبیر گویند.<ref>اخبارمکه، فاکهی، ج2، ص101؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص65-66؛ تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص150.</ref>


در منابع حدیثی و فقهی، ذکر «الله اکبر» در بسیاری از مناسک حج و عمره و پاره‌ای اعمال دیگر مستحب به شمار رفته است؛ از جمله:
در منابع حدیثی و فقهی، ذکر «الله اکبر» در بسیاری از مناسک حج و عمره و پاره‌ای اعمال دیگر مستحب به شمار رفته است؛ از جمله:
خط ۵۸: خط ۸۸:
11. هنگام وقوف در عرفات: بر پایه روایتی، امام صادق7 100 بار تکبیر را همراه با ذکرهای دیگر هنگام وقوف در عرفات سفارش فرموده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص542؛ وسائل الشیعه، ج13، ص540-541.</ref> فقیهان امامی<ref>المقنعه، ص409؛ ذخیرة المعاد، ج2، ص652.</ref> و اهل سنت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص153؛ الاستذکار، ج4، ص74؛ مواهب الجلیل، ج4، ص128.</ref> نیز تکبیرگویی را هنگام وقوف مستحب شمرده‌اند.
11. هنگام وقوف در عرفات: بر پایه روایتی، امام صادق7 100 بار تکبیر را همراه با ذکرهای دیگر هنگام وقوف در عرفات سفارش فرموده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص542؛ وسائل الشیعه، ج13، ص540-541.</ref> فقیهان امامی<ref>المقنعه، ص409؛ ذخیرة المعاد، ج2، ص652.</ref> و اهل سنت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص153؛ الاستذکار، ج4، ص74؛ مواهب الجلیل، ج4، ص128.</ref> نیز تکبیرگویی را هنگام وقوف مستحب شمرده‌اند.


12. هنگام وقوف در مزدلفه: فقیهان امامی<ref>زبدة البیان، ص271؛ انوار الفقاهه، ص161.</ref> و اهل سنت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص151؛ حاشیة الجمل، ج2، ص463.</ref> به پشتوانه آیه 198 بقره/2 که به ذکر خدا در مشعر الحرام فرمان داده: (فَاذْکُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ) و نیز روایتی از پیامبر9<ref>صحیح البخاری، ج5، ص159.</ref> ذکر خدا از جمله تکبیر را هنگام وقوف در مشعر الحرام در شب عید قربان مستحب دانسته‌اند.
12. هنگام وقوف در مزدلفه: فقیهان امامی<ref>زبدة البیان، ص271؛ انوار الفقاهه، ص161.</ref> و اهل سنت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص151؛ حاشیة الجمل، ج2، ص463.</ref> به پشتوانه آیه 198 بقره/2 که به ذکر خدا در مشعر الحرام فرمان داده: {{قلم رنگ|سبز|فَاذْکُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ}} و نیز روایتی از پیامبر9<ref>صحیح البخاری، ج5، ص159.</ref> ذکر خدا از جمله تکبیر را هنگام وقوف در مشعر الحرام در شب عید قربان مستحب دانسته‌اند.


13. هنگام عبور از منطقه مازمین (منطقه‌ای میان دو کوه که از یک سو به مشعر الحرام و از دیگر سو به عرفات می‌رسد): <ref>موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص896.</ref>  مستحب است حاجیان هنگام عبور از مازمین، اگر دچار ازدحام جمعیت شوند، تکبیر گویند؛ زیرا بر پایه احادیث، این کار، شیاطینی را که بر حاجیان راه تنگ می‌کنند، دور می‌سازد و فرشتگان را به یاری آنان می‌فرستد.<ref>علل الشرائع، ج2، ص450؛ هدایة الامه، ج5، ص370.</ref>
13. هنگام عبور از منطقه مازمین (منطقه‌ای میان دو کوه که از یک سو به مشعر الحرام و از دیگر سو به عرفات می‌رسد): <ref>موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص896.</ref>  مستحب است حاجیان هنگام عبور از مازمین، اگر دچار ازدحام جمعیت شوند، تکبیر گویند؛ زیرا بر پایه احادیث، این کار، شیاطینی را که بر حاجیان راه تنگ می‌کنند، دور می‌سازد و فرشتگان را به یاری آنان می‌فرستد.<ref>علل الشرائع، ج2، ص450؛ هدایة الامه، ج5، ص370.</ref>


14. ایام تشریق: در باور مشهور فقیهان امامی، <ref>الهدایه، صدوق، ص209-210؛ السرائر، ج1، ص319؛ جواهر الکلام، ج20، ص34-35.</ref> تکبیرگویی در ایام تشریق* در منا برای حج‌گزاران، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز سیزدهم ذی‌حجه (15 نماز) و در دیگر مکان‌ها، جز منا، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز دوازدهم (10 نماز) مستحب است. پشتوانه آنان، آیات قرآن (بقره/2، 203) است که به ذکر خدا در «ایام معدودات» فرمان داده و نیز آیه 37 حج/22 که تکبیر را حکمت مناسک حج شمرده است. پشتوانه دیگر آنان، احادیث<ref>الکافی، ج4، ص517.</ref> است.<ref>نهایة الاحکام، ج2، ص66؛ ذکری، ج4، ص178.</ref> از فقیهان شیعه، تنها سید مرتضی<ref>جمل العلم، ص75؛ الانتصار، ص172.</ref> و ابن حمزه طوسی<ref>الوسیله، ص189-190.</ref> به پشتوانه احادیثی<ref>الاستبصار، ج2، ص299؛ التهذیب، ج5، ص270.</ref> این تکبیرها را برای حاجیان واجب دانسته‌اند. ذکر این تکبیر بر پایه برخی روایات شیعه<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص517.</ref> چنین است: «اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ «لا اله الا الله» وَ اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ وَ لِلهِ الْحَمْدُ اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا هَدَانَا اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الْاَنْعَام.» <ref>تحریر الاحکام، ج2، ص12؛ جواهر الکلام، ج20، ص36؛ مهذب الاحکام، ج14، ص386.</ref> در برخی روایات، عبارت «وَ الْحَمْدُ لِلهِ عَلَی مَا اَبْلَانَا» یا «و الحمدُ لله علی ما اولانا» به ذکر پیشین افزوده شده است.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص431، 517؛ فقه الرضا، ص209.</ref> بر پایه حدیثی از امام صادق7 گفتن این تکبیرها، پیروی از فرمان خداوند در آیات 198 و 200 بقره/2 است که پس از گزاردن مناسک در عرفات و منا به ذکر خدا به جای فخرفروشی به نیاکان که در میان مشرکان رایج بوده، فرمان داده است.<ref>نک: الکافی، کلینی، ص517؛ هدایة الامه، ج5، ص434.</ref> شماری از فقیهان امامی، تکبیر را برای حاضران در منا واجب و برای دیگران مستحب شمرده‌اند.<ref>الوسیله، ص189-190؛ نک: جواهر الکلام، ج11، ص382.</ref> شافعیان<ref>المجموع، ج5، ص33-34.</ref> و مالکیان<ref>المدونة الکبری، ج1، ص171-172؛ الثمر الدانی، ص252.</ref> و حنبلیان<ref>المغنی، ج2، ص227؛ ج3، ص483؛ کشاف القناع، ج2، ص64-65.</ref> به پشتوانه آیاتی، از جمله آیه 37 حج/22 و روایات، <ref>السنن الکبری، ج3، ص315.</ref> تکبیرگویی را در ایام تشریق مستحب دانسته‌اند؛ ولی در باور مشهور حنفیان، به پشتوانه آیه 203 بقره/2: (وَاذْکُرُوا اللهَ فِی اَیَّامٍ مَعْدُودَاتٍ) و روایات حاکی از سنت نبوی9<ref>السنن الکبری، ج3، ص395.</ref> این تکبیر واجب است. در باور فقیهان اهل سنت، هنگام گفتن تکبیر پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح واپسین روز ایام تشریق است.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص172؛ المبسوط، سرخسی، ج2، ص43-44؛ المغنی، ج3، ص483؛ المجموع، ج5، ص33-34.</ref> البته برخی از آنان آغاز این تکبیرها را پس از نماز صبح روز عرفه دانسته‌اند<ref>بدائع الصنائع، ج1، ص195؛ اخصر المختصرات، ج1، ص130؛ المجموع، ج5، ص34.</ref> و شماری از حنبلیان بر آغاز آن از روز عرفه، ادعای اجماع کرده‌اند.<ref>الشرح الکبیر، ج2، ص252؛ الکافی، ابن قدامه، ج1، ص343.</ref> در باره هنگام پایان این تکبیرها، در فقه اهل سنت، سه دیدگاه یافت می‌شود: پس از نماز صبح روز آخر ایام تشریق، پس از نماز ظهر، و پس از نماز عصر این روز.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص172؛ بدائع الصنائع، ج1، ص195-196؛ المغنی، ج3، ص255؛ المجموع، ج5، ص33-34.</ref> عبارت این تکبیر در باور شافعیان و مالکیان چنین است: «الله اکبر الله اکبر الله اکبر «لا اله الا الله» و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد.» <ref>المجموع، ج5، ص40؛ الثمر الدانی، ص252-253.</ref> در باور حنفیان و حنبلیان، جمله «الله اکبر» در آغاز تکبیر، به جای سه بار، دو بار تکرار می‌شود.<ref>بدائع الصنائع، ج1، ص195؛ المغنی، ج3، ص483؛ کشاف القناع، ج2، ص65.</ref>
14. ایام تشریق: در باور مشهور فقیهان امامی، <ref>الهدایه، صدوق، ص209-210؛ السرائر، ج1، ص319؛ جواهر الکلام، ج20، ص34-35.</ref> تکبیرگویی در ایام تشریق* در منا برای حج‌گزاران، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز سیزدهم ذی‌حجه (15 نماز) و در دیگر مکان‌ها، جز منا، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز دوازدهم (10 نماز) مستحب است. پشتوانه آنان، آیات قرآن (بقره/2، 203) است که به ذکر خدا در «ایام معدودات» فرمان داده و نیز آیه 37 حج/22 که تکبیر را حکمت مناسک حج شمرده است. پشتوانه دیگر آنان، احادیث<ref>الکافی، ج4، ص517.</ref> است.<ref>نهایة الاحکام، ج2، ص66؛ ذکری، ج4، ص178.</ref> از فقیهان شیعه، تنها سید مرتضی<ref>جمل العلم، ص75؛ الانتصار، ص172.</ref> و ابن حمزه طوسی<ref>الوسیله، ص189-190.</ref> به پشتوانه احادیثی<ref>الاستبصار، ج2، ص299؛ التهذیب، ج5، ص270.</ref> این تکبیرها را برای حاجیان واجب دانسته‌اند. ذکر این تکبیر بر پایه برخی روایات شیعه<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص517.</ref> چنین است: «اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ «لا اله الا الله» وَ اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ وَ لِلهِ الْحَمْدُ اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا هَدَانَا اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الْاَنْعَام.» <ref>تحریر الاحکام، ج2، ص12؛ جواهر الکلام، ج20، ص36؛ مهذب الاحکام، ج14، ص386.</ref> در برخی روایات، عبارت «وَ الْحَمْدُ لِلهِ عَلَی مَا اَبْلَانَا» یا «و الحمدُ لله علی ما اولانا» به ذکر پیشین افزوده شده است.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص431، 517؛ فقه الرضا، ص209.</ref> بر پایه حدیثی از امام صادق7 گفتن این تکبیرها، پیروی از فرمان خداوند در آیات 198 و 200 بقره/2 است که پس از گزاردن مناسک در عرفات و منا به ذکر خدا به جای فخرفروشی به نیاکان که در میان مشرکان رایج بوده، فرمان داده است.<ref>نک: الکافی، کلینی، ص517؛ هدایة الامه، ج5، ص434.</ref> شماری از فقیهان امامی، تکبیر را برای حاضران در منا واجب و برای دیگران مستحب شمرده‌اند.<ref>الوسیله، ص189-190؛ نک: جواهر الکلام، ج11، ص382.</ref> شافعیان<ref>المجموع، ج5، ص33-34.</ref> و مالکیان<ref>المدونة الکبری، ج1، ص171-172؛ الثمر الدانی، ص252.</ref> و حنبلیان<ref>المغنی، ج2، ص227؛ ج3، ص483؛ کشاف القناع، ج2، ص64-65.</ref> به پشتوانه آیاتی، از جمله آیه 37 حج/22 و روایات، <ref>السنن الکبری، ج3، ص315.</ref> تکبیرگویی را در ایام تشریق مستحب دانسته‌اند؛ ولی در باور مشهور حنفیان، به پشتوانه آیه 203 بقره/2: {{قلم رنگ|سبز|وَاذْکُرُوا اللهَ فِی اَیَّامٍ مَعْدُودَاتٍ}} و روایات حاکی از سنت نبوی9<ref>السنن الکبری، ج3، ص395.</ref> این تکبیر واجب است. در باور فقیهان اهل سنت، هنگام گفتن تکبیر پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح واپسین روز ایام تشریق است.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص172؛ المبسوط، سرخسی، ج2، ص43-44؛ المغنی، ج3، ص483؛ المجموع، ج5، ص33-34.</ref> البته برخی از آنان آغاز این تکبیرها را پس از نماز صبح روز عرفه دانسته‌اند<ref>بدائع الصنائع، ج1، ص195؛ اخصر المختصرات، ج1، ص130؛ المجموع، ج5، ص34.</ref> و شماری از حنبلیان بر آغاز آن از روز عرفه، ادعای اجماع کرده‌اند.<ref>الشرح الکبیر، ج2، ص252؛ الکافی، ابن قدامه، ج1، ص343.</ref> در باره هنگام پایان این تکبیرها، در فقه اهل سنت، سه دیدگاه یافت می‌شود: پس از نماز صبح روز آخر ایام تشریق، پس از نماز ظهر، و پس از نماز عصر این روز.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص172؛ بدائع الصنائع، ج1، ص195-196؛ المغنی، ج3، ص255؛ المجموع، ج5، ص33-34.</ref> عبارت این تکبیر در باور شافعیان و مالکیان چنین است: «الله اکبر الله اکبر الله اکبر «لا اله الا الله» و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد.» <ref>المجموع، ج5، ص40؛ الثمر الدانی، ص252-253.</ref> در باور حنفیان و حنبلیان، جمله «الله اکبر» در آغاز تکبیر، به جای سه بار، دو بار تکرار می‌شود.<ref>بدائع الصنائع، ج1، ص195؛ المغنی، ج3، ص483؛ کشاف القناع، ج2، ص65.</ref>


15. هنگام رمی جمرات: فقیهان امامی گفتن تکبیر را هنگام پرتاب هر سنگ در رمی جمرات، به پشتوانه احادیث<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص191، 481؛ التهذیب، ج5، ص261-262.</ref> مستحب دانسته‌اند.<ref>غنیة النزوع، ص188؛ جامع الخلاف، ص214؛ منتهی المطلب، ج11، ص394.</ref> حنفیان تکبیر را در ضمن عباراتی چون: «بسم الله و الله اکبر»،  «بسم الله و الله اکبر رغماً للشیطان و حزبه»،  «بسم الله و الله اکبر اللهم اجعله حجا مبرورا و ذنبا مغفورا و سعیا مشکورا» مستحب شمرده‌اند؛ هر چند در باور آنان، گفتن تسبیح و ذکرهای دیگر هم به جای آن کافی است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص20؛ البنایه، ج4، ص240-241؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص565.</ref> مالکیان تنها تکبیرگویی را ماثور شمرده‌اند و آن را هنگام رَمی، مستحب می‌دانند.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص421؛ التاج و الاکلیل، ج3، ص126؛ الذخیره، ج3، ص279.</ref> نظر شافعیان<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص195؛ حواشی الشروانی، ج4، ص118؛ المجموع، ج8، ص170.</ref> و حنبلیان<ref>الموطا، ج2، ص378؛ اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص228؛ کشاف القناع، ج2، ص500.</ref> نیز همین است. اذکاری چون «لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد» از شافعی گزارش شده است.<ref>المجموع، ج8، ص170؛ حواشی الشروانی، ج4، ص118.</ref> پشتوانه فقیهان اهل سنت، سیره پیامبر9 در تکبیرگویی با هر پرتاب است که روایات متعدد از عایشه، <ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص195؛ المجموع، ج8، ص235.</ref> ابن عمر<ref>المغنی، ج3، ص448؛ العده، ج1، ص178؛ المبدع، ج3، ص229.</ref> جابر بن عبدالله و ابن عباس<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص228، 262.</ref> از آن حکایت دارد.
15. هنگام رمی جمرات: فقیهان امامی گفتن تکبیر را هنگام پرتاب هر سنگ در رمی جمرات، به پشتوانه احادیث<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص191، 481؛ التهذیب، ج5، ص261-262.</ref> مستحب دانسته‌اند.<ref>غنیة النزوع، ص188؛ جامع الخلاف، ص214؛ منتهی المطلب، ج11، ص394.</ref> حنفیان تکبیر را در ضمن عباراتی چون: «بسم الله و الله اکبر»،  «بسم الله و الله اکبر رغماً للشیطان و حزبه»،  «بسم الله و الله اکبر اللهم اجعله حجا مبرورا و ذنبا مغفورا و سعیا مشکورا» مستحب شمرده‌اند؛ هر چند در باور آنان، گفتن تسبیح و ذکرهای دیگر هم به جای آن کافی است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص20؛ البنایه، ج4، ص240-241؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص565.</ref> مالکیان تنها تکبیرگویی را ماثور شمرده‌اند و آن را هنگام رَمی، مستحب می‌دانند.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص421؛ التاج و الاکلیل، ج3، ص126؛ الذخیره، ج3، ص279.</ref> نظر شافعیان<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص195؛ حواشی الشروانی، ج4، ص118؛ المجموع، ج8، ص170.</ref> و حنبلیان<ref>الموطا، ج2، ص378؛ اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص228؛ کشاف القناع، ج2، ص500.</ref> نیز همین است. اذکاری چون «لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد» از شافعی گزارش شده است.<ref>المجموع، ج8، ص170؛ حواشی الشروانی، ج4، ص118.</ref> پشتوانه فقیهان اهل سنت، سیره پیامبر9 در تکبیرگویی با هر پرتاب است که روایات متعدد از عایشه، <ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص195؛ المجموع، ج8، ص235.</ref> ابن عمر<ref>المغنی، ج3، ص448؛ العده، ج1، ص178؛ المبدع، ج3، ص229.</ref> جابر بن عبدالله و ابن عباس<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص228، 262.</ref> از آن حکایت دارد.
۱٬۲۴۴

ویرایش