پرش به محتوا

مزار قنبر‌ علی (بغداد): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} مزار قنبرعلی‌ این زیارتگاه در بازار یا محله قنبرعلی، در منطقه...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۲۷]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=Masoud67  }}
{{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۲۷]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=Masoud67  }}


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
 


مزار قنبرعلی‌
مزار قنبرعلی‌


این زیارتگاه در بازار یا محله قنبرعلی، در منطقه رصافه (در بخش شرقی [[بغداد]])، قرار دارد. درباره این زیارتگاه و شخصیت مدفون در آن، اختلاف‌ نظر وجود دارد. براساس باور متعارف و قول مشهور، این زیارتگاه، قبر غلام [[امام علی‌هادی(ع)]] ، به نام قنبر است؛ <ref>مراقد المعارف، ج2، ص206.</ref> در حالی‌که در منابع تراجم و رجال، برای آن حضرت، غلامی بدین نام یاد نشده است. اما نامگذاری زیارتگاه، به وضوح نشان‌ دهنده انتساب آن به قنبر، غلام [[امام علی(ع)]] است. ازاین‌رو در اینجا زندگی‌نامه مختصری از وی، ارائه می‌کنیم:
 
 
این زیارتگاه در بازار یا محله قنبرعلی، در منطقه رصافه (در بخش شرقی [[بغداد]])، قرار دارد. درباره این زیارتگاه و شخصیت مدفون در آن، اختلاف‌ نظر وجود دارد. براساس باور متعارف و قول مشهور، این زیارتگاه، قبر غلام [[امام علی‌هادی(ع)]] ، به نام قنبر است؛ <ref>مراقد المعارف، ج2، ص206.</ref> در حالی‌که در منابع تراجم و رجال، برای آن حضرت، غلامی بدین نام یاد نشده است. اما نامگذاری زیارتگاه، به وضوح نشان‌ دهنده انتساب آن به قنبر، غلام [[امام علی(ع)]] است.  
 
==معرفی قنبرعلی==


[[قنبر]]، کنیه ‌اش[[ابوهمدان]]بود و با توجه به قرائنی، می‌توان حدس زد که اصالتاً ایرانی بود. او امام علی(ع) را از دوران خلافت عمر همراهی کرد.<ref>الفضائل، ص64.</ref> او از پرورش ‌یافتگان و شاگردان امام(ع) بود<ref>الاختصاص، ص7.</ref> که از نوجوانی در خدمت امام(ع) زندگی می‌کرد و محبت شدیدی به ایشان داشت. این محبت، باعث شده بود که وی، حتی آن حضرت را در تاریکی شب، تعقیب کند و شبانه‌ روز مراقب ایشان باشد.<ref>التوحید، الشیخ الصدوق، ص338.</ref> ماجرای پیراهن خریدن امام(ع) برای قنبر و خودشان، در منابع قدیمی آمده است که امام، پیراهن ارزان‌تر را برای خود و پیراهن‌ گران‌تر را برای وی، خریداری کرد.<ref>الغارات، ابن‌هلال الثقفی، ص65 و 66.</ref>
[[قنبر]]، کنیه ‌اش[[ابوهمدان]]بود و با توجه به قرائنی، می‌توان حدس زد که اصالتاً ایرانی بود. او امام علی(ع) را از دوران خلافت عمر همراهی کرد.<ref>الفضائل، ص64.</ref> او از پرورش ‌یافتگان و شاگردان امام(ع) بود<ref>الاختصاص، ص7.</ref> که از نوجوانی در خدمت امام(ع) زندگی می‌کرد و محبت شدیدی به ایشان داشت. این محبت، باعث شده بود که وی، حتی آن حضرت را در تاریکی شب، تعقیب کند و شبانه‌ روز مراقب ایشان باشد.<ref>التوحید، الشیخ الصدوق، ص338.</ref> ماجرای پیراهن خریدن امام(ع) برای قنبر و خودشان، در منابع قدیمی آمده است که امام، پیراهن ارزان‌تر را برای خود و پیراهن‌ گران‌تر را برای وی، خریداری کرد.<ref>الغارات، ابن‌هلال الثقفی، ص65 و 66.</ref>


قنبر، روایات زیادی را از امام علی(ع) نقل کرده است که نشان‌ دهنده اهتمام امام(ع) به تربیت معنوی تعدادی از یاران خاصش، از جمله قنبر، بوده است. روایت تمثل ابلیس برای امام و قنبر و عده ‌ای دیگر از یاران خاصش‌<ref>الاختصاص، ص108.</ref> و روایت بیان وضعیت ارواح مؤمنان در برزخ، از جمله این روایات است.<ref>بحار الانوار، ج6؛ ص242.</ref>
قنبر، روایات زیادی را از امام علی(ع) نقل کرده است که نشان‌ دهنده اهتمام امام(ع) به تربیت معنوی تعدادی از یاران خاصش، از جمله قنبر، بوده است. روایت تمثل ابلیس برای امام و قنبر و عده ‌ای دیگر از یاران خاصش‌<ref>الاختصاص، ص108.</ref> و روایت بیان وضعیت ارواح مؤمنان در برزخ، از جمله این روایات است.<ref>بحار الانوار، ج6؛ ص242.</ref>
===جایگاه قنبر در میان شیعیان عصر خودش===


از برخی گزارش‌های موجود از دوران امیرمؤمنان(ع)، می‌توان دریافت که قنبر میان شیعیان همان زمان، جایگاه برجسته‌ ای داشت و مورد احترام آنان بود. این احترام و جایگاه قنبر که برده ‌ای آزاد شده بود، باعث تحریک اشراف عرب، ضد او می‌شد؛ به‌ طوری‌که وقتی به [[اشعث بن قیس]] ، اجازه ورود به مجلس امام(ع) را نداد، اشعث با وی درگیر شد و خون بینی‌ اش را جاری ساخت و امام(ع) پس از آگاهی از ماجرا، از قنبر، دفاع نمود و به اشعث اعتراض کرد.<ref>البدایة والنهایة، ج9، ص132؛ مقاتل الطالبیین، ص47.</ref>
از برخی گزارش‌های موجود از دوران امیرمؤمنان(ع)، می‌توان دریافت که قنبر میان شیعیان همان زمان، جایگاه برجسته‌ ای داشت و مورد احترام آنان بود. این احترام و جایگاه قنبر که برده ‌ای آزاد شده بود، باعث تحریک اشراف عرب، ضد او می‌شد؛ به‌ طوری‌که وقتی به [[اشعث بن قیس]] ، اجازه ورود به مجلس امام(ع) را نداد، اشعث با وی درگیر شد و خون بینی‌ اش را جاری ساخت و امام(ع) پس از آگاهی از ماجرا، از قنبر، دفاع نمود و به اشعث اعتراض کرد.<ref>البدایة والنهایة، ج9، ص132؛ مقاتل الطالبیین، ص47.</ref>
خط ۲۱: خط ۲۷:
بنابه گزارش [[علی بن زید بیهقی]]، قنبر به نیشابور رفت و در آنجا ازدواج کرد و نسل بسیاری از وی باقی ماند که به قنبری یا آل‌ قنبر معروف بودند.<ref>تاریخ نیشابور، ص91.</ref> با توجه به جایگاه ویژه قنبر نزد امام (ع)، بسیاری افراد، نام فرزندانشان را قنبر گذاشتند.
بنابه گزارش [[علی بن زید بیهقی]]، قنبر به نیشابور رفت و در آنجا ازدواج کرد و نسل بسیاری از وی باقی ماند که به قنبری یا آل‌ قنبر معروف بودند.<ref>تاریخ نیشابور، ص91.</ref> با توجه به جایگاه ویژه قنبر نزد امام (ع)، بسیاری افراد، نام فرزندانشان را قنبر گذاشتند.


=== نحوه ی فوت===
قنبر تا زمان حکومت [[حجاج بن یوسف ثقفی]] (75- 95 ه. ق) زنده ماند.<ref>انساب الاشراف، ج13، ص375.</ref> حجاج پس از جست‌وجو از یاران امام علی (ع)، به قنبر دست یافت و هنگامی که از او خواست تا از دین علی(ع) بیزاری جوید، قنبر نپذیرفت و به حجاج گفت که آیا می‌توانی برای من، دینی بالاتر از دین علی(ع) بیابی؟ حجاج از قنبر پرسید که چه خدمتی برای‌ امام(ع) انجام می‌داده است؟! قنبر گفت که برای آن حضرت، آب وضو فراهم می‌کرد. همچنین بیان کرد که وقتی امام، وضویش به پایان می‌رسید، این آیه را تلاوت می‌کرد: (فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ اَبْوابَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ حَتَّی اِذا فَرِحُوا بِما اُوتُوا اَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَاِذا هُمْ مُبْلِسُونَ، فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ). <ref>الانعام: 44 و 45.</ref> وقتی حجاج از او پرسید که چگونه می‌خواهد کشته شود؟ قنبر به نقل از امام، کشته شدن خود را با سر بریدن دانست. وقتی حجاج او را سر برید، یکی دیگر از اخبارهای غیبی امام، محقق شد.<ref>الارشاد، ج1، ص328.</ref>
قنبر تا زمان حکومت [[حجاج بن یوسف ثقفی]] (75- 95 ه. ق) زنده ماند.<ref>انساب الاشراف، ج13، ص375.</ref> حجاج پس از جست‌وجو از یاران امام علی (ع)، به قنبر دست یافت و هنگامی که از او خواست تا از دین علی(ع) بیزاری جوید، قنبر نپذیرفت و به حجاج گفت که آیا می‌توانی برای من، دینی بالاتر از دین علی(ع) بیابی؟ حجاج از قنبر پرسید که چه خدمتی برای‌ امام(ع) انجام می‌داده است؟! قنبر گفت که برای آن حضرت، آب وضو فراهم می‌کرد. همچنین بیان کرد که وقتی امام، وضویش به پایان می‌رسید، این آیه را تلاوت می‌کرد: (فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ اَبْوابَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ حَتَّی اِذا فَرِحُوا بِما اُوتُوا اَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَاِذا هُمْ مُبْلِسُونَ، فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ). <ref>الانعام: 44 و 45.</ref> وقتی حجاج از او پرسید که چگونه می‌خواهد کشته شود؟ قنبر به نقل از امام، کشته شدن خود را با سر بریدن دانست. وقتی حجاج او را سر برید، یکی دیگر از اخبارهای غیبی امام، محقق شد.<ref>الارشاد، ج1، ص328.</ref>


جایگاه قنبر تا سال‌ها بعد، در ذهن شیعیان و محبان علی (ع)، باقی ماند؛ چنان‌که می‌گویند [[ابویوسف یعقوب بن اسحاق دورقی]]، معروف به [[ابن‌سکّیت]]، دانشمند بزرگ قرن سوم و معلم فرزندان [[متوکل عباسی]]، زمانی که با سؤال متوکل مواجه شد که آیا او و پسرش را بیشتر دوست دارد یا علی و فرزندانش را؟ ابن سکّیت پاسخ داد که یک تار مو از قنبر غلام علی را بالاتر از خلیفه و فرزندانش می‌داند و با این کلام، خشم متوکل را برانگیخت؛ به‌گونه‌ای که فرمان داد تا غلامانش، او را آنچنان زدند تا جان باخت و به شهادت رسید.<ref>النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج2، ص318؛ تاریخ الاسلام، ج18، ص552.</ref>
جایگاه قنبر تا سال‌ها بعد، در ذهن شیعیان و محبان علی (ع)، باقی ماند؛ چنان‌که می‌گویند [[ابویوسف یعقوب بن اسحاق دورقی]]، معروف به [[ابن‌سکّیت]]، دانشمند بزرگ قرن سوم و معلم فرزندان [[متوکل عباسی]]، زمانی که با سؤال متوکل مواجه شد که آیا او و پسرش را بیشتر دوست دارد یا علی و فرزندانش را؟ ابن سکّیت پاسخ داد که یک تار مو از قنبر غلام علی را بالاتر از خلیفه و فرزندانش می‌داند و با این کلام، خشم متوکل را برانگیخت؛ به‌گونه‌ای که فرمان داد تا غلامانش، او را آنچنان زدند تا جان باخت و به شهادت رسید.<ref>النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج2، ص318؛ تاریخ الاسلام، ج18، ص552.</ref>
== محل مزار قنبر==


گفتنی است، [[علی بن ابی‌بکر هروی]]، به وجود قبری منسوب به قنبر در شهر [[حمص]]، اشاره کرده است‌<ref>الاشارات الی معرفة الزیارات، ص9.</ref> که البته امروزه، به احتمال زیاد، اثری از آن باقی نمانده است. اما به هر حال، انتساب آن به قنبر، پذیرفتنی نیست؛ زیرا حجاج بن یوسف، او را در [[عراق]] به شهادت رساند و حتی برخی، مدفن او را شهر [[واسط]]، تعیین کرده‌اند.<ref>جامع الانوار فی مناقب الاخیار، ص590؛ العقد اللامع بآثار بغداد والمساجد والجوامع، ص216؛ مراقد المعارف، ج2، ص202.</ref>
گفتنی است، [[علی بن ابی‌بکر هروی]]، به وجود قبری منسوب به قنبر در شهر [[حمص]]، اشاره کرده است‌<ref>الاشارات الی معرفة الزیارات، ص9.</ref> که البته امروزه، به احتمال زیاد، اثری از آن باقی نمانده است. اما به هر حال، انتساب آن به قنبر، پذیرفتنی نیست؛ زیرا حجاج بن یوسف، او را در [[عراق]] به شهادت رساند و حتی برخی، مدفن او را شهر [[واسط]]، تعیین کرده‌اند.<ref>جامع الانوار فی مناقب الاخیار، ص590؛ العقد اللامع بآثار بغداد والمساجد والجوامع، ص216؛ مراقد المعارف، ج2، ص202.</ref>


مرحوم [[مصطفی جواد]]، انتساب زیارگاه قنبر علی در بغداد را به وی، رد کرده است؛ زیرا قنبر، سال‌ها پیش از ساخته شدن شهر بغداد، به شهادت رسیده است‌<ref>دلیل خارطة بغداد المفصل، ص208.</ref> و از نظر تاریخی، امکان دفن وی در این نقطه وجود ندارد.
مرحوم [[مصطفی جواد]]، انتساب زیارگاه قنبر علی در بغداد را به وی، رد کرده است؛ زیرا قنبر، سال‌ها پیش از ساخته شدن شهر بغداد، به شهادت رسیده است‌<ref>دلیل خارطة بغداد المفصل، ص208.</ref> و از نظر تاریخی، امکان دفن وی در این نقطه وجود ندارد.
==اقوال در مورد شخص مدفون در مزار قنبر==


به عقیده [[شیخ محمد صالح سهروردی]]، قنبرعلی، صورت تحریف یافته نام [[ابوطالب نصر]]، ملقب به قنبر، فرزند [[علی ناقد]] (از رجال نیمه دوم سده ششم) است؛ بدین ترتیب که نام این شخصیت، یعنی قنبر بن علی، به مرور زمان، به عبارت قنبرعلی تحریف شده است.<ref>ر. ک: خیرالزاد فی تاریخ مساجد وجوامع بغداد، ص303. یونس السامرائی نیز در کتاب خود این نظریه را پذیرفته و تکرار کرده است. ر. ک: مراقد بغداد، ص46.</ref> او حاجب [[مستضی‌ء بامرالله عباسی]] بود که به [[ابن‌ناقد]] نیز شناخته می‌شد.
به عقیده [[شیخ محمد صالح سهروردی]]، قنبرعلی، صورت تحریف یافته نام [[ابوطالب نصر]]، ملقب به قنبر، فرزند [[علی ناقد]] (از رجال نیمه دوم سده ششم) است؛ بدین ترتیب که نام این شخصیت، یعنی قنبر بن علی، به مرور زمان، به عبارت قنبرعلی تحریف شده است.<ref>ر. ک: خیرالزاد فی تاریخ مساجد وجوامع بغداد، ص303. یونس السامرائی نیز در کتاب خود این نظریه را پذیرفته و تکرار کرده است. ر. ک: مراقد بغداد، ص46.</ref> او حاجب [[مستضی‌ء بامرالله عباسی]] بود که به [[ابن‌ناقد]] نیز شناخته می‌شد.
خط ۳۳: خط ۴۴:
مردم در کودکی، نام قنبر را بر وی گذاشته بودند و او را به این اسم، صدا می‌زدند. خلیفه عباسی در سال (571 ه. ق)، او را به عنوان حاجب خود، تعیین کرد. اما به علت اینکه مردم او را مسخره می‌کردند، ناچار او را عزل نمود و شخصی به نام ابن‌معوّج را به‌جای وی، تعیین کرد.<ref>الکامل فی التاریخ، ج11، ص433.</ref> پس از درگذشت، او را در قبرستان «[[باب ابرز]]» بغداد، به خاک سپردند و برایش مقبره‌ای ساختند.<ref>خیرالزاد فی تاریخ مساجد و جوامع بغداد، ص303.</ref>
مردم در کودکی، نام قنبر را بر وی گذاشته بودند و او را به این اسم، صدا می‌زدند. خلیفه عباسی در سال (571 ه. ق)، او را به عنوان حاجب خود، تعیین کرد. اما به علت اینکه مردم او را مسخره می‌کردند، ناچار او را عزل نمود و شخصی به نام ابن‌معوّج را به‌جای وی، تعیین کرد.<ref>الکامل فی التاریخ، ج11، ص433.</ref> پس از درگذشت، او را در قبرستان «[[باب ابرز]]» بغداد، به خاک سپردند و برایش مقبره‌ای ساختند.<ref>خیرالزاد فی تاریخ مساجد و جوامع بغداد، ص303.</ref>


برخلاف نظر محمد صالح سهروردی، [[عبدالحمید عباده]]معتقد است صاحب این قبر،[[علی بن احمد درینی]] بوده که او هم در قبرستان باب ابرز، دفن شده است. اما [[عماد عبدالسلام رؤوف]]، با بیان اینکه میان محله قنبرعلی امروزی و محل قبرستان باب ابرز، مسافت درخور توجهی وجود داشته است، انتساب این زیارتگاه را به هر یک از این دو شخصیت، رد کرده است.<ref>ر. ک: همان.</ref>
برخلاف نظر محمد صالح سهروردی، [[عبدالحمید عباده]] معتقد است صاحب این قبر،[[علی بن احمد درینی]] بوده که او هم در قبرستان باب ابرز، دفن شده است. اما [[عماد عبدالسلام رؤوف]]، با بیان اینکه میان محله قنبرعلی امروزی و محل قبرستان باب ابرز، مسافت درخور توجهی وجود داشته است، انتساب این زیارتگاه را به هر یک از این دو شخصیت، رد کرده است.<ref>ر. ک: همان.</ref>


گویا نخستین کسی که به نام قنبرعلی در بغداد اشاره کرده، [[غیاث بغدادی]] در کتاب خود به نام [[تاریخ غیاثی]] است. اما وی به‌طور واضح، از هویت این بنا (مقبره، مسجد یا تکیه)، سخن نگفته است. اما محمد صالح سهروردی، آن را منطبق بر مسجد غصن که آن را غصن، مادر مستکفی بالله خلیفه عباسی (حکومت: 333- 334 ه. ق) بنا کرد، دانسته است.<ref>ر. ک: خیرالزاد فی تاریخ مساجد و جوامع بغداد، ص303.</ref>
گویا نخستین کسی که به نام قنبرعلی در بغداد اشاره کرده، [[غیاث بغدادی]] در کتاب خود به نام [[تاریخ غیاثی]] است. اما وی به‌طور واضح، از هویت این بنا (مقبره، مسجد یا تکیه)، سخن نگفته است. اما محمد صالح سهروردی، آن را منطبق بر مسجد غصن که آن را غصن، مادر مستکفی بالله خلیفه عباسی (حکومت: 333- 334 ه. ق) بنا کرد، دانسته است.<ref>ر. ک: خیرالزاد فی تاریخ مساجد و جوامع بغداد، ص303.</ref>
خط ۱۱۸: خط ۱۲۹:


{{پایان}}
{{پایان}}
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
۴۴۷

ویرایش