پرش به محتوا

آیه غار: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۴۴۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۴ اکتبر ۲۰۱۷
جز (←‏منابع: اصلاح الگوی تکمیل مقاله)
خط ۴۱: خط ۴۱:
اساسی‌ترین نکات مورد تمسک و نقد مفسران و دانشوران، عبارتند از:
اساسی‌ترین نکات مورد تمسک و نقد مفسران و دانشوران، عبارتند از:


* {ثَانِی اثنَینِ}: در این تعبیر، خداوند به «همراه پیامبر» اشاره می‌کند. مورخان <ref>الطبقات، ج۳، ص۱۳۵؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۰؛ تاریخ دمشق، ج۳۰، ص۱۴، ۲۲.</ref> و مفسران<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۵؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۷۲.</ref> همراه رسول خدا در غار ثور را ابوبکر دانسته‌اند. برخی از این تعبیر قرآن منزلتی بی‌نظیر برای ابوبکر برداشت کرده و او را هم‌ردیف و همسان پیامبر به شمار آورده‌اند.<ref>التفسیر الکبیر، ‌ج۱۶، ص۶۴؛ فتح الباری، ج۱۳، ص۱۸۰.</ref> مخالفان این استدلال گفته‌اند: این تعبیر تنها گزارشی درباره پیامبر و همراه او است و صرفا نشان می‌دهد هم‌زمان با حضور پیامبر در غار ثور، فردی دیگر هم با وی بوده است. چنین تعبیری فضیلت و ستایشی را برای همراه ایشان در بر ندارد؛‌ چنانکه ممکن است افراد مختلف در مقام شمارش کنار هم قرار گیرند.<ref>سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج۸، ص۲۷، ۲۸؛ التبیان، ج۵، ص۲۲۲.</ref>
* '''«ثَانِی اثنَینِ»'''<br />
در این تعبیر، خداوند به «همراه [[پیامبر(ص)]]» اشاره می‌کند. مورخان <ref>الطبقات، ج۳، ص۱۳۵؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۰؛ تاریخ دمشق، ج۳۰، ص۱۴، ۲۲.</ref> و [[تفسیر|مفسران]]<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۵؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۷۲.</ref> همراه پیامبر در [[غار ثور]] را [[ابوبکر]] دانسته‌اند. برخی از این تعبیر قرآن منزلتی بی‌نظیر برای ابوبکر برداشت کرده و او را هم‌ردیف پیامبر به شمار آورده‌اند.<ref>التفسیر الکبیر، ‌ج۱۶، ص۶۴؛ فتح الباری، ج۱۳، ص۱۸۰.</ref> مخالفان این استدلال گفته‌اند: این تعبیر تنها گزارشی درباره پیامبر و همراه او است و صرفا نشان می‌دهد هم‌زمان با حضور پیامبر در غار ثور، فردی دیگر هم با وی بوده است. چنین تعبیری فضیلت و ستایشی را برای همراه ایشان در بر ندارد؛‌ چنان‌که ممکن است افراد مختلف در مقام شمارش کنار هم قرار گیرند.<ref>سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج۸، ص۲۷، ۲۸؛ التبیان، ج۵، ص۲۲۲.</ref>


* {إِذ هُمَا فِی الغَارِ}: این بخش آیه به پناه‌بردن رسول خدا و همراهش به غار ثور اشاره دارد.<ref>تفسیر عبدالرزاق، ج۲، ص۲۷۶؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۷.</ref> برخی با استناد به این تعبیر نیز منقبتی ویژه برای ابوبکر برداشت کرده‌اند.<ref>روح المعانی، ج۵، ص۲۸۸.</ref> مخالفان این برداشت گفته‌اند: این تعبیر تنها از حضور پیامبر با همراهش در غار ثور حکایت دارد<ref>التبیان، ج۵، ص۲۸۸؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۶.</ref> و صرف اجتماع در مکان، موجب مدح یا ذم افراد نمی‌گردد؛ چنانکه مسجد پیامبر که شریف‌تر از غار ثور است، مؤمن و منافق را در خویش جای داده است و در قرآن کریم بارها از اجتماع مؤمن و کافر در یک مکان گزارش شده است.<ref>برای مثال سوره ‌اعراف آیه ۱۲۰، سروه هود، آیه ۴۰، سوره مؤمنون، آیه ۲۸، سوره شعراء، آیه ۱۲۰، سوره معارج، آیه ۳۷.</ref><ref>الافصاح، ص۱۸۹، ۱۹۰؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۶.</ref>
* '''«إِنَّ اللهَ مَعَنَا»'''<br />
در این قسمت از [[آیه]]، پیامبر همراهی خداوند را با خود و همراه خویش‌ یادآوری می‌کند. به گفته [[آلوسی]]، این همراهی خداوند با پیامبر و همراه وی، ویژه ابوبکر است و برای هیچ یک از صحابه ثابت نشده است. این ویژگی، ابوبکر را نه تنها از [[اصحاب پیامبر]] بلکه از صحابه همه پیامبران ممتاز و جدا می‌سازد.<ref>روح المعانی، ج۱۰، ص۱۰۰.</ref>
برخی دیگر بر این باورند که مقصود از {مَعَنا} در آیه، تنها پیامبر است و ایشان با لفظ جمع از خود تعبیر کرده است؛ همچون این سخن خداوند: {إِنَّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}.<ref>سوره حِجر، آیه ۹.</ref>


* {إِذ یقُولُ لِصَاحِبِهِ}؛ در این جمله از یار و همراه پیامبر در غار ثور به «صاحب» تعبیر شده است. به گفته فخر رازی برترین امتیاز برای ابوبکر این است که خداوند او را صاحب پیامبرش به شمار آورده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۶۵.</ref> بر پایه روایتی، مصاحبت ابوبکر با رسول خدا به امر جبرئیل بوده است.<ref>البحر المحیط، ج۵، ص۴۲۱.</ref> مخالفان این برداشت با استناد به معنای کلمه صاحب (ملازم و همراه<ref>مفردات، ص۴۷۵، «صحب».</ref>) که می‌تواند مصداق‌های فراوانی داشته باشد و همچنین آیاتی از قرآن<ref>همچون آیه ۲۲ سوره تکویر و آیه ۳۷ سوره کهف.</ref> که بر مصاحبت پیامبر و مؤمنان با کافران دلالت می‌کند، صرف مصاحبت با پیامبر را فضیلت ندانسته‌‌اند.<ref>التبیان، ج۵، ص۲۲۲؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۷.</ref> به گفته علامه طباطبایی، در فرهنگ قرآن همراهی با پیامبر به‌تنهایی از فضیلت و ارزش برخوردار نیست. و در قرآن عبادت و تقوا ملاک برتری‌اند.<ref>اشاره به آیه ۱۳ سوره حجرات.</ref><ref>المیزان، ج۱۷، ص۷۹.</ref>
* '''«فَأَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَیهِ»'''<br />
 
در این قسمت آیه، به نزول آرامش الهی تنها بر یک نفر اشاره شده است. درباره مرجع ضمیر {عَلَیهِ} دو احتمال وجود دارد: مفسران [[شیعه]]<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۵۸؛ روض الجنان، ج۹، ص۲۵۳؛ المیزان، ج۹، ص۲۷۹.</ref> و برخی مفسران [[اهل‌ سنت]]<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۷؛ المحرر الوجیز، ج۳، ص۳۶؛ البحر المحیط، ج۵، ص۴۵.</ref> برآن‌ند که این ضمیر به پیامبر باز می‌گردد. برخی از مفسران اهل سنت بازگشت این ضمیر به ابوبکر را منطقی‌تر پنداشته‌اند؛<ref>تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۴۷.</ref> با این استدلال که پیامبر به تسکین و آرامش نیاز نداشت؛ زیرا طمأنینه و آرامش الهی همواره همراه او بود و تنها ابوبکر که در آن موقعیت، مضطرب و اندوهگین بود، به آرامش نیاز داشت.<ref>تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۵۹؛ تفسیر بغوی، ج۲، ص۲۵۰؛ الوسیط، ج۶، ص۲۹۲.</ref>
* {لا تَحزَن}؛ مفسران اهل‌ سنت بر این باورند که حُزن و اندوهی که ابوبکر را در [[غار ثور]] فراگرفت، بر اثر ترس از جان خویش نبود؛ بلکه او نگران حال پیامبر(ص) و آینده اسلام بود. ایشان این را نشانه ایمان، اخلاص و دلسوزی او برای پیامبر شمرده‌اند.<ref>تفسیر ثعلبی، ج۵، ص۴۷؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۴۶.</ref> برخی دیگر بر این باورند که اثبات اینکه حزن ابوبکر برای خود یا رسول خدا بوده، به دلیلی دیگر نیاز دارد و جمله «لا تَحزَن» اگر مایه نکوهش نباشد، بیانگر هیچ‌‌گونه مدح و ستایشی نیز نیست؛ بلکه تنها نهی از خوف و ترس است.<ref>التبیان، ج۵، ص۲۲۳؛ کنز الفوائد، ص۲۰۳.</ref>
علامه طباطبایی در اشکال به این استدلال،  نمونه‌هایی از آیات [[قرآن]] را ذکر کرده است که در آنها خداوند از نزول آرامش بر پیامبرش و مؤمنان سخن گفته است.<ref>المیزان، ج۹، ص۲۸۱.</ref>؛ همانند {ثُمَّ أَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى المُؤمِنِینَ} (آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد).<ref>سوره توبه، آیه ۲۶.</ref>
 
* {إِنَّ اللهَ مَعَنَا}؛ در این قسمت از آیه، رسول خدا همراهی خداوند را با خود و همراه خویش‌ یادآوری می‌کند. برخی بر این باورند که مقصود معیت و همراهی خاص و ویژه الهی است؛ زیرا معیت و همراهی را خداوند با همه موجودات دارد.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۶۵؛ روح المعانی، ج۱۰، ص۹۷.</ref> به گفته آلوسی، این همراهی خداوند با پیامبر و همراه وی، ویژه ابوبکر است و برای هیچ یک از صحابه ثابت نشده است. حتی هیچ پیامبری معیت و همراهی خداوند را افزون بر خویش به یکی از صحابه خود نسبت نداده است. این ویژگی، ابوبکر را نه تنها از اصحاب پیامبر بلکه از صحابه همه پیامبران ممتاز و جدا می‌سازد.<ref>روح المعانی، ج۱۰، ص۱۰۰.</ref>
 
برخی دیگر بر این باورند که مقصود از {مَعَنا} در آیه تنها پیامبر است و ایشان با لفظ جمع از خود تعبیر کرده است، همچون این سخن خداوند: {إِنَّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}.<ref>سوره حِجر، آیه ۹.</ref> افزون بر این، برخی گفته‌اند که ابوبکر به پیامبر گفت: نگرانی من درباره برادرت علی بن ابی‌طالب است. رسول خدا فرمود: «لاتَحزَن» نگران مباش؛ خداوند با من و برادرم علی بن ابی‌طالب است.<ref>سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج۸، ص۲۸؛ الاحتجاج، ج۲، ص۶۱۱.</ref> به گفته برخی دیگر، با توجه به نگرانی همراه پیامبر ایشان برای رفع اضطراب وی گفت: {اِنّ اللهَ مَعَنا}. نیز گفته‌اند این جمله شاید گویای سرزنش باشد؛<ref>الافصاح، ص190؛ بحار الانوار، ج۲۷، ص۳۲۰.</ref> چنانکه به انجام‌دهنده کار ناپسند گفته می‌شود: «لا تَفعَل اِنّ اللهَ مَعَنا»؛ یعنی خداوند از کردار ما آگاه است. از این رو، نمی‌توان از این سخن برداشت مدح و فضیلت کرد.<ref>الافصاح، ص۱۹۰؛ التبیان، ج۵، ص۲۲۳.</ref>
 
* {فَأَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَیهِ}؛ در این قسمت آیه، به نزول آرامش الهی تنها بر یک نفر اشاره شده است. درباره مرجع ضمیر {عَلَیهِ} دو احتمال وجود دارد: مفسران شیعه<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۵۸؛ روض الجنان، ج۹، ص۲۵۳؛ المیزان، ج۹، ص۲۷۹.</ref> و مفسران مشهور اهل‌ سنت<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۷؛ المحرر الوجیز، ج۳، ص۳۶؛ البحر المحیط، ج۵، ص۴۵.</ref> برآنند که این ضمیر به پیامبر باز می‌گردد. برخی از مفسران اهل سنت بازگشت این ضمیر به ابوبکر را منطقی‌تر پنداشته‌اند؛<ref>تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۴۷.</ref>؛ با این استدلال که پیامبر به تسکین و آرامش نیاز نداشت، زیرا طمأنینه و آرامش الهی همواره همراه او بود<ref>تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۵۹؛ تفسیر بغوی، ج۲، ص۲۵۰؛ الوسیط، ج۶، ص۲۹۲.</ref> و تنها ابوبکر که در آن موقعیت، مضطرب و اندوهگین بود، به آرامش نیاز داشت. فخر رازی با بیان ادله‌ای، بر نادرستی بازگشت ضمیر «علیه» به رسول خدا اصرار دارد.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۶۶.</ref> عده‌ای نیز گفته‌اند که بازگشت این ضمیر به پیامبر به معنای وجود کمال اتحاد و پیوستگی میان ابوبکر و پیامبر است؛ یعنی در جایی که ابوبکر محزون و نگران بود ، سکینه و آرامش بر پیامبر نازل شد و این نشان از آن دارد که آن دو همچون یک شخص در دو قالب جسمانی بوده‌اند.<ref>روح المعانی، ج۱۰، ص۹۶.</ref>
 
علامه طباطبایی بر لزوم برگشت ضمیر {عَلَیهِ} به پیامبر استدلال‌های زیر را مطرح کرده است:
#همه ضمیرهای قبل و بعد در کلماتی همانند {تَنصـُروُه}، {نَصَـره}، {صاحبه}، {اَخرجه} و {اَیده} به پیامبر بازمی‌گردد و بازگشت ضمیر «عَلَیهِ» به ابوبکر در این میان، بدون قرینه قطعی توجیه علمی ندارد.
#اگر {أَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیه} مربوط به ابوبکر باشد، باید جمله {أَیدَهُ بِجُنُودٍ لَم تَرَوهَا} نیز به وی ربط یابد؛ زیرا این دو جمله از سیاق واحدی برخوردارند و تفکیک میان آن دو صحیح نیست.
#در این آیه، محور سخن، نصرت ویژه خداوند برای پیامبر در موقعیتی است که کسی دیگر توان یاری او را نداشته است؛ چنانکه بخش‌های مختلف آیه به آن اشاره دارند.<ref>المیزان، ج۹، ص۲۷۹.</ref>
 
وی در اشکال به استدلالی که می‌گوید: پیامبر همواره از آرامش الهی برخوردار بوده و در غار به آن نیاز نداشته است، نمونه‌هایی از آیات قرآن را ذکر کرده است که در آنها خداوند از نزول آرامش بر پیامبرش و مؤمنان سخن گفته است.<ref>المیزان، ج۹، ص۲۸۱.</ref>؛ همانند {ثُمَّ أَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى المُؤمِنِینَ}(آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد).<ref>سوره توبه، آیه ۲۶.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
۱٬۷۸۰

ویرایش