عبدالله بن عباس: تفاوت میان نسخهها
←جایگاه علمی
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==جایگاه علمی== | ==جایگاه علمی== | ||
===روایت از پیامبر(ص)=== | |||
بر پایه گزارشهای خود او، وی پس از رحلت رسول خدا(ص) در طلب علم و جمعآوری احادیث ایشان بسیار کوشیده است.<ref>الاصابه، ج۴، ص۱۲۵.</ref> او چگونگی عبادتهای فردی پیامبر(ص) و نماز شب ایشان را روایت کرده است.<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۴۱-۴۲، ۴۵-۴۶.</ref> این نشان میدهد که او میکوشید همواره همراه رسول خدا(ص) باشد. پیامبر(ص) نیز به او توجه داشت و از خدا خواست تا بدو علم دین و تأویل قرآن را بیاموزد.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۲۶۶، ۳۱۴، ۲۳۸، ۳۳۵؛ الطبقات، ج۲، ص۳۶۵.</ref> وجود این گزارشها با اسناد گوناگون که بیشتر خودش آنها را روایت کرده، بدین معناست که وی بارها این افتخار را در محافل مطرح میکرده است.<ref>نک: مسند احمد، ج۱، ص۲۶۶، ۳۱۴، ۲۳۸، ۳۳۵.</ref> | بر پایه گزارشهای خود او، وی پس از رحلت رسول خدا(ص) در طلب علم و جمعآوری احادیث ایشان بسیار کوشیده است.<ref>الاصابه، ج۴، ص۱۲۵.</ref> او چگونگی عبادتهای فردی پیامبر(ص) و نماز شب ایشان را روایت کرده است.<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۴۱-۴۲، ۴۵-۴۶.</ref> این نشان میدهد که او میکوشید همواره همراه رسول خدا(ص) باشد. پیامبر(ص) نیز به او توجه داشت و از خدا خواست تا بدو علم دین و تأویل قرآن را بیاموزد.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۲۶۶، ۳۱۴، ۲۳۸، ۳۳۵؛ الطبقات، ج۲، ص۳۶۵.</ref> وجود این گزارشها با اسناد گوناگون که بیشتر خودش آنها را روایت کرده، بدین معناست که وی بارها این افتخار را در محافل مطرح میکرده است.<ref>نک: مسند احمد، ج۱، ص۲۶۶، ۳۱۴، ۲۳۸، ۳۳۵.</ref> | ||
او با وجود سن کم، روایتهای فراوان از پیامبر(ص) نقل کرده است. مجموع روایتهای منقول از وی به حدود ۱۷۰۰ میرسد.<ref>نک: مسند احمد، ج۱، ص۲۱۴-۳۷۴.</ref> در دو صحیح بخاری و مسلم ۹۵ حدیث به صورت مشترک و ۱۲۰ حدیث در بخاری و ۴۹ حدیث در مسلم به صورت منفرد از او نقل شده است.<ref>نک: الجمع بین الصحیحین، ج۲، ص۱۰۶.</ref> نیز از علی(ع)، معاذ بن جبل، ابوذر، عمر بن خطاب، اُبی بن کعب، زید بن ثابت و دیگران روایت نقل کرده است.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۳۲.</ref> | او با وجود سن کم، روایتهای فراوان از پیامبر(ص) نقل کرده است. مجموع روایتهای منقول از وی به حدود ۱۷۰۰ میرسد.<ref>نک: مسند احمد، ج۱، ص۲۱۴-۳۷۴.</ref> در دو صحیح بخاری و مسلم ۹۵ حدیث به صورت مشترک و ۱۲۰ حدیث در بخاری و ۴۹ حدیث در مسلم به صورت منفرد از او نقل شده است.<ref>نک: الجمع بین الصحیحین، ج۲، ص۱۰۶.</ref> نیز از علی(ع)، معاذ بن جبل، ابوذر، عمر بن خطاب، اُبی بن کعب، زید بن ثابت و دیگران روایت نقل کرده است.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۳۲.</ref> | ||
===شاگردی حضرت علی(ع)=== | |||
او از شاگردان برجسته علی(ع) بود. خود میگوید: برای آموختن آنچه نزد علی(ع) بود، به دیگران مراجعه نکردم.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۰۴؛ جامع بیان العلم، ج۲، ص۵۸.</ref> گفتهاند در کودکی همواره همراه علی(ع) بوده و ایشان مربی علمی او بوده است.<ref>اخبار الدولة العباسیه، ص۲۸.</ref> وی علم خود را در برابر علم علی(ع) قطرة بارانی در برابر اقیانوس دانسته است.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۹.</ref> او به عنوان مفسری برجسته هرگز مقام تفسیری خود را با علی(ع) مقایسهپذیر نمیدانست<ref>سعد السعود، ص۲۸۵.</ref> و دانش تفسیری خود را مدیون علی بن ابیطالب(ع) میشمرد.<ref>التفسیر و المفسرون، معرفت، ج۱، ص۲۲۵.</ref> از او روایتهای درخور توجه در شخصیت و فضیلت علی(ع) در منابع سنی<ref>خصائص امیر المؤمنین، ص۷۵-۷۶، ۹۴-۹۵؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۱۰-۲۱۱.</ref> و شیعه<ref>المناقب، کوفی، ج۲، ص۳۷۹، ۴۱۳، ۴۲۵، ۴۵۴، ۴۶۴، ۴۶۷؛ فضائل امیر المؤمنین، ص۱۵۰؛ مناقب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۸۸.</ref> رسیده است. وی را ترجمان القرآن<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۴۳.</ref>، حِبْر الامّه و امام التفسیر خواندهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۳۱.</ref> | او از شاگردان برجسته علی(ع) بود. خود میگوید: برای آموختن آنچه نزد علی(ع) بود، به دیگران مراجعه نکردم.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۰۴؛ جامع بیان العلم، ج۲، ص۵۸.</ref> گفتهاند در کودکی همواره همراه علی(ع) بوده و ایشان مربی علمی او بوده است.<ref>اخبار الدولة العباسیه، ص۲۸.</ref> وی علم خود را در برابر علم علی(ع) قطرة بارانی در برابر اقیانوس دانسته است.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۹.</ref> او به عنوان مفسری برجسته هرگز مقام تفسیری خود را با علی(ع) مقایسهپذیر نمیدانست<ref>سعد السعود، ص۲۸۵.</ref> و دانش تفسیری خود را مدیون علی بن ابیطالب(ع) میشمرد.<ref>التفسیر و المفسرون، معرفت، ج۱، ص۲۲۵.</ref> از او روایتهای درخور توجه در شخصیت و فضیلت علی(ع) در منابع سنی<ref>خصائص امیر المؤمنین، ص۷۵-۷۶، ۹۴-۹۵؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۱۰-۲۱۱.</ref> و شیعه<ref>المناقب، کوفی، ج۲، ص۳۷۹، ۴۱۳، ۴۲۵، ۴۵۴، ۴۶۴، ۴۶۷؛ فضائل امیر المؤمنین، ص۱۵۰؛ مناقب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۸۸.</ref> رسیده است. وی را ترجمان القرآن<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۴۳.</ref>، حِبْر الامّه و امام التفسیر خواندهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۳۱.</ref> | ||
توجه و علاقه او به فراگیری علوم باعث شد در بسیاری از دانشها تبحر یابد. افزون بر تفسیر و علوم قرآن، در فقه، تاریخ، انساب، ایام العرب، حساب و شعر عرب نیز استاد بود.<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۴۴-۴۵؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۹۳.</ref> برخی از شاگردانش او را به سبب گستردگی علمش «بحر» خواندهاند.<ref>الطبقات، ج۲، ص۳۶۶؛ الاستیعاب، ج۳، ص۶۸ | ===تخصص در علوم=== | ||
توجه و علاقه او به فراگیری علوم باعث شد در بسیاری از دانشها تبحر یابد. افزون بر تفسیر و علوم قرآن، در فقه، تاریخ، انساب، ایام العرب، حساب و شعر عرب نیز استاد بود.<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۴۴-۴۵؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۹۳.</ref> برخی از شاگردانش او را به سبب گستردگی علمش «بحر» خواندهاند.<ref>الطبقات، ج۲، ص۳۶۶؛ الاستیعاب، ج۳، ص۶۸.</ref> | |||
تلاشهای علمی او هنگام حضورش در مکه در زمینه بیان احادیث پیامبر(ص) و تفسیر قرآن، به پایهگذاری مکتب تفسیری مکه انجامید.<ref>التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج۱، ص۱۰۷.</ref> از میان تابعین نامآور، کسانی چون سعید بن جبیر (م.۹۵ق.)، مجاهد بن جبر (م.۱۰۴ق.)، عکرمة بن عبدالله البربری (م.۱۰۴ق.)، طاووس بن کیسان الیمانی (م.۱۰۶ق.) وعطاء بن ابیرباح (م.۱۱۴ق.)<ref>التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج۱، ص۱۰۷.</ref> از شاگردان سرشناس او هستند که از برجستهترین دانشوران مسلمان به شمار میآیند. از این میان، عطاء بن ابیرباح در مناسک حج داناترین به شمار میرفت.<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۶۱.</ref> | تلاشهای علمی او هنگام حضورش در مکه در زمینه بیان احادیث پیامبر(ص) و تفسیر قرآن، به پایهگذاری مکتب تفسیری مکه انجامید.<ref>التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج۱، ص۱۰۷.</ref> از میان تابعین نامآور، کسانی چون سعید بن جبیر (م.۹۵ق.)، مجاهد بن جبر (م.۱۰۴ق.)، عکرمة بن عبدالله البربری (م.۱۰۴ق.)، طاووس بن کیسان الیمانی (م.۱۰۶ق.) وعطاء بن ابیرباح (م.۱۱۴ق.)<ref>التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج۱، ص۱۰۷.</ref> از شاگردان سرشناس او هستند که از برجستهترین دانشوران مسلمان به شمار میآیند. از این میان، عطاء بن ابیرباح در مناسک حج داناترین به شمار میرفت.<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۶۱.</ref> | ||
ابن عباس در مکه افزون بر تعلیم مسائل فقهی، به تفسیر و گاه تأویل کلام خدا میپرداخت. وی در تفسیر آیات از تسلطش بر زبان و شعر طوایف مختلف عرب سود میجست. سیوطی درکتاب الاتقان فی علوم القرآن بخشی از تفاسیر وی را آورده<ref>الاتقان، ج۱، ص۳۴۷-۳۷۷؛ الاصابه، ج۴، ص۱۲۷-۱۲۸.</ref> و برخی از تأویلاتش را جداگانه نقل کرده است.<ref>الاتقان، ج۱، ص۴۱۰-۴۱۷.</ref> در میان صحابه و تابعین، آرای تفسیری او جایگاهی مهم دارد. آوردهاند که صحابه هنگام اختلاف در تفسیر قرآن سخن وی را مقدم میداشتند.<ref>التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج۱، ص۱۰۷.</ref> مرجعیت علمی او در میان صحابه مربوط به دوره حضور وی در مکه است<ref>نک: اسد الغابه، ج۳، ص۱۸۷؛ الاصابه، ج۴، ص۱۲۷.</ref>؛ دورهای که عبدالله بن عمر او را اعلم میدانست.<ref>الاصابه، ج۴، ص۱۲۷.</ref> | ابن عباس در مکه افزون بر تعلیم مسائل فقهی، به تفسیر و گاه تأویل کلام خدا میپرداخت. وی در تفسیر آیات از تسلطش بر زبان و شعر طوایف مختلف عرب سود میجست. سیوطی درکتاب الاتقان فی علوم القرآن بخشی از تفاسیر وی را آورده<ref>الاتقان، ج۱، ص۳۴۷-۳۷۷؛ الاصابه، ج۴، ص۱۲۷-۱۲۸.</ref> و برخی از تأویلاتش را جداگانه نقل کرده است.<ref>الاتقان، ج۱، ص۴۱۰-۴۱۷.</ref> در میان صحابه و تابعین، آرای تفسیری او جایگاهی مهم دارد. آوردهاند که صحابه هنگام اختلاف در تفسیر قرآن سخن وی را مقدم میداشتند.<ref>التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج۱، ص۱۰۷.</ref> مرجعیت علمی او در میان صحابه مربوط به دوره حضور وی در مکه است<ref>نک: اسد الغابه، ج۳، ص۱۸۷؛ الاصابه، ج۴، ص۱۲۷.</ref>؛ دورهای که عبدالله بن عمر او را اعلم میدانست.<ref>الاصابه، ج۴، ص۱۲۷.</ref> | ||
===برخی نظریات علمی=== | |||
پژوهشهای جدیدی درباره نظریههای تفسیری ابن عباس صورت گرفته است؛ مانند صحیفه علی بن ابیطلحه عن ابن عباس فی تفسیر القرآن الکریم که در یک مجلد به دست راشد عبدالمنعم الرجال گرد آمده است<ref>نک: صحیفة علی بن ابی طلحه عن ابن عباس فی تفسیر القرآن الکریم.</ref> و تفسیر ابن عباس و مرویاته فی التفسیر من کتب السنه اثر عبدالعزیز بن عبدالله الحمیدی که روایتهای تفسیری او را از کتبی مانند صحیح بخاری، صحیح مسلم، موطأ مالک، و سنن ابیداود، نسائی، ترمذی، ابن ماجه، دارمی، دارقطنی، و مسند احمد و شافعی گرد آورده که شامل ۳۸۲ گزارش تفسیری است.<ref>نک: تفسیر ابن عباس و مرویاته.</ref> | پژوهشهای جدیدی درباره نظریههای تفسیری ابن عباس صورت گرفته است؛ مانند صحیفه علی بن ابیطلحه عن ابن عباس فی تفسیر القرآن الکریم که در یک مجلد به دست راشد عبدالمنعم الرجال گرد آمده است<ref>نک: صحیفة علی بن ابی طلحه عن ابن عباس فی تفسیر القرآن الکریم.</ref> و تفسیر ابن عباس و مرویاته فی التفسیر من کتب السنه اثر عبدالعزیز بن عبدالله الحمیدی که روایتهای تفسیری او را از کتبی مانند صحیح بخاری، صحیح مسلم، موطأ مالک، و سنن ابیداود، نسائی، ترمذی، ابن ماجه، دارمی، دارقطنی، و مسند احمد و شافعی گرد آورده که شامل ۳۸۲ گزارش تفسیری است.<ref>نک: تفسیر ابن عباس و مرویاته.</ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۷: | ||
در مباحث فقهی، دیدگاه او به عنوان یک صحابی معتبر، قرابتی فراوان با دیدگاه اهل بیت: دارد. در وضو قائل به مسح سر و پا طبق روش اهل بیت: بود و سرپیچی از آن را خلاف کتاب خدا میدانست.<ref>المصنف، ج۱، ص۳۲؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۱۵۶.</ref> او در زمره مخالفان با تحریم ازدواج موقت از جانب عمر بود و بر پایداری این سنت پیامبر تأکید داشت.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳۳۷؛ انساب الاشراف، ج۴، ص۵۵؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۰.</ref> نیز قیاس را در فقه حجت نمیدانست و مدعی بود نخستین قیاس کننده، شیطان بوده است و کسی که در دین بر پایه رأی خود قیاس کند، با شیطان همراه است.<ref>روض الجنان، ج۸، ص۱۳۹؛ التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۲۰۹.</ref> | در مباحث فقهی، دیدگاه او به عنوان یک صحابی معتبر، قرابتی فراوان با دیدگاه اهل بیت: دارد. در وضو قائل به مسح سر و پا طبق روش اهل بیت: بود و سرپیچی از آن را خلاف کتاب خدا میدانست.<ref>المصنف، ج۱، ص۳۲؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۱۵۶.</ref> او در زمره مخالفان با تحریم ازدواج موقت از جانب عمر بود و بر پایداری این سنت پیامبر تأکید داشت.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳۳۷؛ انساب الاشراف، ج۴، ص۵۵؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۰.</ref> نیز قیاس را در فقه حجت نمیدانست و مدعی بود نخستین قیاس کننده، شیطان بوده است و کسی که در دین بر پایه رأی خود قیاس کند، با شیطان همراه است.<ref>روض الجنان، ج۸، ص۱۳۹؛ التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۲۰۹.</ref> | ||
===شاگردان=== | |||
از امتیازاتش این است که شاگردانش مانند عکرمه (م.۱۰۴ق.)، کریب، مجاهد بن جبر (م.۱۰۴ق.)، ابومعبد، عطاء بن ابیرباح (م.۱۱۴ق.)، عروة بن زبیر (م.۹۳ق.) و سعید بن جبیر (م.۹۵ق.)<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۳۲-۳۳۳.</ref> بسیاری از روایتهای وی را برای آیندگان ضبط کردهاند. این مهم باعث حفظ و تثبیت جایگاه علمی ابن عباس در حافظه تاریخ شده است. در مجموع حدود ۲۰۰ نفر از وی روایت کردهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۳۳.</ref> | |||
===اثر علمی=== | |||
از ابن عباس اثر علمی مکتوب بر جای نمانده است. تفسیری را به ابن عباس نسبت دادهاند که با عنوان تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس بارها در مصر چاپ شده است. این اثر به دست محمد بن یعقوب فیروز آبادی شافعی (م.۸۱۷ق.) صاحب القاموس المحیط از تفسیر طبری استخراج شده است.<ref>التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج۱، ص۸۵.</ref> در نسبت این تفسیر به ابن عباس تردیدهایی ابراز شده است.<ref>التفسیر و المفسرون، ذهبی، ص۸۵-۸۶.</ref> از جمله طرق این تفسیر، طریق محمد بن مروان از کلبی از ابوصالح از ابن عباس است که برخی آن را ضعیف دانستهاند.<ref>الاتقان، ج۲، ص۴۹۷.</ref> | |||
==ابن عباس و حج== | |||
از او روایتهای بسیار درباره مناسک حج و چگونگی حجگزاری رسول خدا(ص) در مسند احمد نقل شده است.<ref>نک: مسند احمد، ج۱، ص۲۱۴-۳۷۴.</ref> وی در آگاهی از مناسک حج، در میان صحابه و دانشوران، کارشناس به شمار میرفت. بر پایه روایتی، عایشه در موسم حج در پاسخ کسانی که از احکام و مناسک آن میپرسیدند، ابن عباس را در این موضوع اعلم میدانست.<ref>الطبقات، ج۲، ص۳۶۹؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۱؛ الاصابه، ج۴، ص۱۲۷.</ref> | |||
در سال ۳۵ق. که عثمان بن عفان، خلیفه سوم، در محاصره معترضان بود، ابن عباس از سوی وی امیر الحاج شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۶؛ انساب الاشراف، ج۴، ص۳۹.</ref> عثمان نخست میخواست خالد بن عاص، والی مکه، را امیر الحاج کند؛ اما با پیشبینی عدم مقبولیت خالد نزد مسلمانان، از ابن عباس خواست که در صورت امتناع خالد، او با مردم حج بگزارد. وی در این سال با مردم حج گزارد<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۶۸۴.</ref> و در مراسم حج، بیانیه عثمان را برای مردم خواند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۷۰۳.</ref> آنگاه که او از سفر حج بازگشت، معترضان، عثمان را در مدینه کشته بودند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۶۸۴.</ref> | در سال ۳۵ق. که عثمان بن عفان، خلیفه سوم، در محاصره معترضان بود، ابن عباس از سوی وی امیر الحاج شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۶؛ انساب الاشراف، ج۴، ص۳۹.</ref> عثمان نخست میخواست خالد بن عاص، والی مکه، را امیر الحاج کند؛ اما با پیشبینی عدم مقبولیت خالد نزد مسلمانان، از ابن عباس خواست که در صورت امتناع خالد، او با مردم حج بگزارد. وی در این سال با مردم حج گزارد<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۶۸۴.</ref> و در مراسم حج، بیانیه عثمان را برای مردم خواند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۷۰۳.</ref> آنگاه که او از سفر حج بازگشت، معترضان، عثمان را در مدینه کشته بودند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۶۸۴.</ref> |