پرش به محتوا

حجاز: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۸: خط ۹۸:
به باور برخی، ویژگی‌های حجاز پتانسیل لازم برای ظهور یک امپراتوری عظیم را فراهم می‌کرد. بخشی از آن ویژگی‌ها عبارتند از: دربرداشتن کعبه، گذر راه‌های تجاری مهم از آن، عدم برخورداری از حاکمیت منسجم و قدرتمند، دلاوری و شجاعت ساکنان ناشی از زندگی در محیطی خشک و بی‌آب و علف، روحیه ساده و آسان پذیر به جهت دوری از مراکز دینی با پشتوانه‌های سیاسی، و قرار نداشتن در کانون توجه قدرت‌های بزرگ روز.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۶.</ref>
به باور برخی، ویژگی‌های حجاز پتانسیل لازم برای ظهور یک امپراتوری عظیم را فراهم می‌کرد. بخشی از آن ویژگی‌ها عبارتند از: دربرداشتن کعبه، گذر راه‌های تجاری مهم از آن، عدم برخورداری از حاکمیت منسجم و قدرتمند، دلاوری و شجاعت ساکنان ناشی از زندگی در محیطی خشک و بی‌آب و علف، روحیه ساده و آسان پذیر به جهت دوری از مراکز دینی با پشتوانه‌های سیاسی، و قرار نداشتن در کانون توجه قدرت‌های بزرگ روز.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۶.</ref>


=== شگل‌گیری حکومت ===
===شگل‌گیری حکومت===
[[بعثت]] [[حضرت محمد(ص)]] در سال ۶۱۰م. و آیین اسلام تغییراتی شگرف در ابعاد مختلف تاریخ حجاز به وجود آورد. پیش از اسلام، حجاز هیچ‌گاه دارای حکومت یکپارچه‌ای نبود. با هجرت حضرت محمد(ص) به [[مدینه]] در طی ده‌سال جامعه مدنی در این شهر ایجاد شده و مناطق مختلف حجاز به تدریج به اسلام روی آوردند. نامه‌نگاری پیامبر به سران کشورهای مختلف بویژه [[ايران|ایران]] و روم نشان از جهان‌شمولی آیین جدید داشته و دقت در برخی از عبارت‌های این نامه‌ها پیش‌بینی توسعه حکومت حجاز و شکست امپراتوری‌های بزرگ را نمایان می‌سازد.<ref>نک: تاریخ الیعقوبی، ج2، 77- 78.</ref>  
[[بعثت]] [[حضرت محمد(ص)]] در سال ۶۱۰م. و آیین اسلام تغییراتی شگرف در ابعاد مختلف تاریخ حجاز به وجود آورد. پیش از اسلام، حجاز هیچ‌گاه دارای حکومت یکپارچه‌ای نبود. با هجرت حضرت محمد(ص) به [[مدینه]] در طی ده‌سال جامعه مدنی در این شهر ایجاد شده و مناطق مختلف حجاز به تدریج به اسلام روی آوردند. نامه‌نگاری پیامبر به سران کشورهای مختلف بویژه [[ايران|ایران]] و روم نشان از جهان‌شمولی آیین جدید داشته و دقت در برخی از عبارت‌های این نامه‌ها پیش‌بینی توسعه حکومت حجاز و شکست امپراتوری‌های بزرگ را نمایان می‌سازد.<ref>نک: تاریخ الیعقوبی، ج2، 77- 78.</ref>  


خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
[[بنی‌امیه|امویان]] نیز، به جهت سابقه طولانی حکومت در [[شام]] و عدم برخورداری از جایگاه مشروعیتی مناسب در حجاز، انگیزه‌ای برای انتقال مرکز به آن نداشتند.<ref name=":0" /> [[بنی‌عباس|عباسیان]] نیز به دلایل راهبُردی مرکز حکومت خویش را در شهرهای [[عراق]] قرار دادند و به تعیین والیانی برای حجاز بسنده می‌کردند.<ref name=":1">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۷.</ref>
[[بنی‌امیه|امویان]] نیز، به جهت سابقه طولانی حکومت در [[شام]] و عدم برخورداری از جایگاه مشروعیتی مناسب در حجاز، انگیزه‌ای برای انتقال مرکز به آن نداشتند.<ref name=":0" /> [[بنی‌عباس|عباسیان]] نیز به دلایل راهبُردی مرکز حکومت خویش را در شهرهای [[عراق]] قرار دادند و به تعیین والیانی برای حجاز بسنده می‌کردند.<ref name=":1">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۷.</ref>


=== جنبش‌ها ===
===جنبش‌ها===
در دوره امویان،‌ تلاش‌های چندی که از سوی حجازیان برای برگرداندن مرکزیت قدرت به حجاز صورت گرفت سرکوب شد. قیام [[عبدالله بن زبیر]] (حک:۶۳–۷۳هـ) مهم‌ترین حرکتی بود که توانست برای مدتی مرکزیت سیاسی حجاز را برگرداند؛ ولی این قیام نیز در سال ۷۳ق. به دستور عبدالملک بن مروان (حک:۶۵–۸۶هـ) و توسط حجاج بن یوسف سرکوب شد.<ref name=":0">. اتحاف الوری، ج2، ص96- 99.</ref>  
در دوره امویان،‌ تلاش‌های چندی که از سوی حجازیان برای برگرداندن مرکزیت قدرت به حجاز صورت گرفت سرکوب شد. قیام [[عبدالله بن زبیر]] (حک:۶۳–۷۳هـ) مهم‌ترین حرکتی بود که توانست برای مدتی مرکزیت سیاسی حجاز را برگرداند؛ ولی این قیام نیز در سال ۷۳ق. به دستور عبدالملک بن مروان (حک:۶۵–۸۶هـ) و توسط حجاج بن یوسف سرکوب شد.<ref name=":0">. اتحاف الوری، ج2، ص96- 99.</ref>  


خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:


===مورد توجه حکومت‌ها===
===مورد توجه حکومت‌ها===
قرار داشتن خانه کعبه، [[مسجدالنبی(ص)]]، مزار حضرت محمد(ص)، [[اهل بیت(ع)]]، خلفا و صحابه در حجاز و پتانسیل بالای حج برای مانور سیاسی، باعث می‌شد حکومت‌ها به حجاز و بویژه [[حرمین]] توجه داشته باشند. به باور برخی، کارهای عمرانی بسیاری که در دوره‌های مختلف در مکه و مدینه و راه‌های حج انجام می‌گرفت برای بهبود وجهه دینی حکومت بود.
قرار داشتن خانه کعبه، [[مسجدالنبی(ص)]]، مزارهای حضرت محمد(ص)، [[اهل بیت(ع)]]، خلفا و صحابه در حجاز و پتانسیل بالای حج برای مانور سیاسی، باعث می‌شد حکومت‌ها به حجاز و بویژه [[حرمین]] توجه داشته باشند. به باور برخی، کارهای عمرانی بسیاری که در دوره‌های مختلف در مکه و مدینه و راه‌های حج انجام می‌گرفت برای بهبود وجهه دینی حکومت بود.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۷.</ref>


با روی کار آمدن [[فاطمیان]] مصر از نیمه دوم قرن چهارم و منازعات مشروعیتی آن‌ها با عباسیان، رقابت بر سر سیادت بر حجاز و حرمین شریفین شدت گرفت و فاطمیان با بکار بردن لقب شریف برای جعفربن محمد بن حسن، و پس از او به فرزندش حسن‌ بن جعفر که برای تهنیت به دربار المعز خلیفه فاطمی به مصر رفته بود، آن‌ها را به امارت مکه گماردند و همین کار را در مورد حسینی‌های حاکم بر مکه نیز صورت دادند.<ref>غایة المرام، ج1، ص483- 485؛ موسوعه مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref> حکومت اَشراف از سال ۳۵۸ تا ۱۳۴۳ق بر حرمین شریفین جز در مواردی نادر مستمر بود.<ref>تاریخ مکه، ص417.</ref>
با روی کار آمدن [[فاطمیان]] مصر از نیمه دوم قرن چهارم و منازعات مشروعیتی آن‌ها با عباسیان، رقابت بر سر سیادت بر حجاز و حرمین شدید شد و فاطمیان با بکار بردن لقب شریف برای جعفر بن محمد بن حسن، و پس از او به فرزندش حسن‌ بن جعفر که برای تهنیت به دربار المعز خلیفه فاطمی به مصر رفته بود، آن‌ها را به امارت مکه گماردند و همین کار را در مورد حسینی‌های حاکم بر مکه نیز صورت دادند.<ref>غایة المرام، ج1، ص483- 485؛ موسوعه مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref> حکومت اَشراف از سال ۳۵۸ تا ۱۳۴۳ق بر حرمین جز در مواردی نادر ادامه داشت.<ref>تاریخ مکه، ص417.</ref>


صلاح‌الدین ایوبی پس از تسلط بر مصر و برانداختن فاطمیان، نفوذ خود را به حجاز و حرمین شریفین گسترش داد و اوضاع کمی به سود عباسیان پیش رفت.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص231- 232؛ تاریخ مکه، ص221.</ref> در برخی از برهه‌ها حاکمان یمن نیز سودای سیادت بر حجاز را داشته و در همین راستا حملاتی به مکه تدارک می‌دیدند.<ref>. نک: اتحاف الوری، ج3، ص34؛ تاریخ مکه، ص231- 233؛ تنضید العقود، ج1، ص50.</ref>
صلاح‌الدین ایوبی پس از تسلط بر مصر و برانداختن فاطمیان، نفوذ خود را به حجاز و حرمین گسترش داد و اوضاع کمی به سود عباسیان پیش رفت.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص231- 232؛ تاریخ مکه، ص221.</ref> در برخی از برهه‌ها حاکمان یمن نیز سودای سیادت بر حجاز را داشته و در همین راستا حملاتی به مکه تدارک می‌دیدند.<ref>. نک: اتحاف الوری، ج3، ص34؛ تاریخ مکه، ص231- 233؛ تنضید العقود، ج1، ص50.</ref>


با از بین رفتن عباسیان در قرن هفتم زمینه برای سیادت [[ممالیک]] (حک: ۶۴۸–۹۲۳ق) بر حجاز فراهم آمد و نصب و عزل اشراف به دست حاکمان مملوکی صورت می‌گرفت. اقدامات فراوان ممالیک در حرمین شریفین و تلاش برای تأمین امنیت راه‌های حج در منابع انعکاس یافته است.<ref>خلاصة الکلام، ص46؛ نک: تاریخ عمارت مسجد الحرام، ص58- 162؛ عماره المسجدالنبوی منذ انشائه، ص185 به بعد.</ref> تلاش سلطان محمد خدابنده ایلخانی برای تسلط بر حرمین شریفین با مرگ وی ناکام ماند.<ref>نک: العقد الثمین، ج4، ص239.</ref>
با از میان رفتن عباسیان در سده هفتم قمری، زمینه برای سیادت [[ممالیک]] (حک: ۶۴۸–۹۲۳ق) بر حجاز فراهم شد و نصب و عزل اشراف به دست آنها صورت می‌گرفت. اقدامات فراوان ممالیک در حرمین و تلاش برای تأمین امنیت راه‌های حج در منابع انعکاس یافته است.<ref>خلاصة الکلام، ص46؛ نک: تاریخ عمارت مسجد الحرام، ص58- 162؛ عماره المسجدالنبوی منذ انشائه، ص185 به بعد.</ref> تلاش سلطان محمد خدابنده ایلخانی برای تسلط بر حرمین شریفین با مرگ وی ناکام ماند.<ref>نک: العقد الثمین، ج4، ص239.</ref>


شریف برکات بن محمد در پی شکست ممالیک از سلطان سلیم عثمانی در ۹۲۳ق؛ و تسلط عثمانیان بر مصر و شام، فرزند خود ابونُمَی دوم را با هدایایی نزد سلطان عثمانی فرستاد و پیروی خود را از او اعلان کرد. او هم حاکمیت اشراف را بر مکه به رسمیت شناخت و حکمرانی برکات و فرزندش محمد را تأیید کرد. از آن پس تا حدود ۴ قرن حجاز زیر نظر عثمانی اداره می‌شد.<ref>حسن الصفاء و الابتهاج، ص150.</ref>  
در سال ۹۲۳ق. ممالیک از سلطان سلیم عثمانی شکست خورده و عثمانیان بر مصر و شام تسلط یافتند. شریف برکات بن محمد که حاکم مکه بود، سلطه عثمانیان را پذیرفت، آنها نیز حاکمیت اشراف را بر مکه به رسمیت شناختند. از آن پس تا حدود چهار قرن حجاز زیر نظر عثمانی اداره می‌شد.<ref>حسن الصفاء و الابتهاج، ص150.</ref>  


به سال ۱۱۵۷ق محمد بن عبدالوهاب با دعوی اصلاحات دینی به احیای تفکر ابن تیمیه اقدام کرد و با حمایت محمد بن [[آل سعود|سعود]] حاکم شهر دِرعیه توانست به نشر آیین ابداعی که بعدها به نام خود وی به [[وهابیت]] شهره گشت، بپردازد. حمایت سیاسی و نظامی خاندان سعود منازعات بسیاری بین آن‌ها و عثمانی را در پی داشت و سرانجام پس از کش و قوس‌های فراوان به سال ۱۳۴۳ق کشور مستقل عربستان شکل گرفت و حجاز به عنوان بخش مهمی از آن شناخته شد.<ref>نک :تاریخ آل سعود، ج1، ص34- 35؛ کشتار مکه، ص67.</ref>
در سال ۱۱۵۷ق. محمد بن عبدالوهاب با ادعای اصلاحات دینی، به احیای تفکر ابن تیمیه اقدام کرد و با حمایت محمد بن سعود حاکم شهر دِرعیه، توانست به نشر آیین ابداعی که بعدها به نام خود وی به [[وهابیت]] مشهور شد، بپردازد. حمایت سیاسی و نظامی [[آل سعود|خاندان سعود]]، منازعات بسیاری را بین آن‌ها و عثمانی در پی داشت و سرانجام پس از کش و قوس‌های فراوان در سال ۱۳۴۳ق. کشور مستقل [[عربستان]] شکل گرفت و حجاز به عنوان بخش مهمی از آن شناخته شد.<ref>نک :تاریخ آل سعود، ج1، ص34- 35؛ کشتار مکه، ص67.</ref>


از آن زمان تاکنون حجاز به عنوان بخشی از عربستان در حاکمیت سعودی‌ها به سر می‌برد و بر حسب تقسیمات اداری در سال ۱۹۹۲م. نام حجاز بر ۵ منطقه از ۱۳منطقه عربستان اطلاق می‌شود.<ref>اطلس المملکة العربیة السعودیه، ص14- 15.</ref>
از آن زمان تاکنون، حجاز به عنوان بخشی از عربستان در حاکمیت سعودی‌ها به سر می‌برد و بر حسب تقسیمات اداری در سال ۱۹۹۲م. نام حجاز بر ۵ منطقه از ۱۳منطقه عربستان اطلاق می‌شود.<ref>اطلس المملکة العربیة السعودیه، ص14- 15.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
۱۵٬۶۱۴

ویرایش