کفشداری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | ||
[[پرونده:کفشداری.jpg|پیوند=https://wikihaj.com/view/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%DA%A9%D9%81%D8%B4%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C.jpg|بندانگشتی|یکی از کفشداریهای [[آستان مقدس امام رضا(ع)|آستان امام رضا(ع)]].]]'''کفشداری'''، یا به زبان عربی '''کشوانیه'''، محل نگهدارى كفش در مسجدها، حرمها، زيارتگاهها و خانههاى بزرگان است. | |||
[[پرونده:کفشداری.jpg|پیوند=https://wikihaj.com/view/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%DA%A9%D9%81%D8%B4%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C.jpg|بندانگشتی|یکی از کفشداریهای [[آستان مقدس امام رضا(ع)|آستان امام رضا(ع)]].]] | کفشدارها، کفش [[زائر]] را تا وقتی او به [[زیارت]] رفته و بازمیگردد نگه میدارند. هدف این کار را، احترام به زائر دانستهاند. در برخی از حرمها مانند [[آستان مقدس امام رضا(ع)|آستان امام رضا(ع)]]، کفشدارها وظایف گستردهتری دارند. | ||
==واژهشناسی== | ==واژهشناسی== | ||
واژه کفشداری، به عمل و شغل کفشدار معنا شده و کفشدار، به کسی که در مکانهای مقدس یا منزل بزرگان مواظب کفشها باشد، معنا شده است.<ref>فرهنگنامه دهخدا، ذیل واژه کفش، به نقل از فرهنگ فارسی معین.</ref> برخی از شخصيتها، خادمى به همراه داشتند، كه وظیفه او مواظبت از كفش آنها و جفت كردن كفش پيش پاى آنان بوده است و به او «كفش جفت كن» میگفتند. به كفشدار، واژههای دیگری مانند كفشبان، كفش بردار،<ref name=":0">فرهنگ نامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۸، ص36.</ref> باشماقچى و باشماقدار،<ref>لغتنامه دهخدا، ذیل واژههای باشماقچی و باشماقدار.</ref> نیز گفتهاند. به کفشداری، در زبان عربى «كشوانيه» گفته مىشود.<ref name=":1">راهنماى جامع اماكن متبركه، ص ۶٠.</ref> | واژه کفشداری، به عمل و شغل کفشدار معنا شده و کفشدار، به کسی که در مکانهای مقدس یا منزل بزرگان مواظب کفشها باشد، معنا شده است.<ref>فرهنگنامه دهخدا، ذیل واژه کفش، به نقل از فرهنگ فارسی معین.</ref> برخی از شخصيتها، خادمى به همراه داشتند، كه وظیفه او مواظبت از كفش آنها و جفت كردن كفش پيش پاى آنان بوده است و به او «كفش جفت كن» میگفتند. به كفشدار، واژههای دیگری مانند كفشبان، كفش بردار،<ref name=":0">فرهنگ نامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۸، ص36.</ref> باشماقچى و باشماقدار،<ref>لغتنامه دهخدا، ذیل واژههای باشماقچی و باشماقدار.</ref> نیز گفتهاند. به کفشداری، در زبان عربى «كشوانيه» گفته مىشود.<ref name=":1">راهنماى جامع اماكن متبركه، ص ۶٠.</ref> |