زیارت: تفاوت میان نسخهها
←احکام
(←احکام) |
|||
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۶: | ||
== احکام == | == احکام == | ||
=== تبرک === | |||
{{اصلی|تبرک}} | |||
تبرك در لغت به معناى طلب بركت است و بركت به معناى زيادى و رشد يا سعادت است.<ref>لسان العرب، ج١٠، ص٣٩٠؛ صحاح اللغه، ج۴، ص١٠٧۵.</ref> | |||
در اصطلاح به معناى طلب بركت از طريق چيزى يا حقيقتى كه خداوند متعال براى آنها امتياز و مقام خاصى قرار داده است؛ همانند لمس كردن يا بوسيدن دست پيامبر(ص) يا برخى از آثار آن حضرت بعد از وفاتش. | |||
مسئله تبرك يكى از مسائل اختلافى بين وهابيان و مسلمانان است. در عقايد فرقه وهابيت، تبرك به آثار صالحين و اولياى الهى و اماكن و مشاهد مقدسه و آثار وابسته به آنان به شدت انكار شده است؛ و آن را از مصاديق شرك مىدانند و با كسانىكه اين عقيده را دارند، مبارزه مىكنند. آنها به حرمت تبرك فتوا دادهاند، چنانكه «صالح بن فوزان» -از مفتيان وهابيان - مىگويد: سجدهكردن بر تربت اگر به قصد تبرك به اين تربت و تقرب به ولى باشد، شرك اكبر است و اگر مقصود از آن تقرب به خدا با اعتقاد به فضيلت اين تربت باشد، همانند فضيلت زمين مقدس در مسجد الحرام و مسجد نبوى و مسجد الأقصى، بدعت است.<ref>المنتقى من فتاوى الشيخ صالح بن فوزان، ج٢، ص٨۶.</ref> | |||
پاسخ اين است كه تبرك به آثار اولياى خدا، مسئلهاى نيست كه هماكنون در ميان گروهى از مسلمانان پديد آمده باشد، بلكه ريشه اين رفتار را در زندگانى رسول خدا(ص) و صحابه آن حضرت مىتوان يافت. | |||
نه تنها پيامبر اكرم(ص) و ياران آن بزرگوار، بلكه در ميان امت پيامبران پيشين نيز اين امر وجود داشته است. علاوه بر اين، دلايل فراوانى بر مشروع بودن تبرك به آثار اولياء، در كتاب و سنت وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره مىكنيم: | |||
يوسف صديق هنگامىكه خود را به برادران خويش معرفى كرد و آنان را بخشيد فرمود: اِذْهَبُوا بِقَمِيصِي هٰذٰا فَأَلْقُوهُ عَلىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيراً ؛ «اين پيراهن مرا ببريد و بر صورت پدرم بيندازيد، بينا مىشود». (يوسف:٩٣) | |||
سپس خداوند مىفرمايد: فَلَمّٰا أَنْ جٰاءَ الْبَشِيرُ أَلْقٰاهُ عَلىٰ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً (يوسف:٩۶) اما هنگامى كه بشارتدهنده آمد آن (پيراهن) را بر صورت او افكند؛ ناگهان بينا شد. | |||
اين سخن گوياى قرآن، نه تنها گواه روشنى بر تبرك جستن پيامبر خدا (يعقوب) به پيراهن پيامبرى ديگر (حضرت يوسف) است، بلكه بيانگر آن است كه اين پيراهن، موجب بازگشت بينايى حضرت يعقوب گرديد. | |||
زمخشرى مىگويد: تابوت، صندوق تورات بوده است، و هرگاه حضرت موسى(ع) در صدد جنگ برمىآمد، آن را بيرون مىآوردند و در منظر بنى اسرائيل قرار مىدادند تا با ديدن آن آرام شوند و در جهاد سست نگردند.<ref>تفسير كشاف، ج١، ص٢٩٣.</ref> | |||
=== توسل === | |||
{{اصلی|توسل}}«توسل» در لغت به معناى چيزى است كه انسان به سبب آن به مقصود خود رهنمون مىشود.<ref>لسان العرب، ماده وسل.</ref> در اصطلاح به اين معناست كه بنده، چيزى يا شخصى را نزد خداوند واسطه قرار دهد تا او وسيله قرب و نزديكىاش به خدا گردد.<ref>تفسير روح المعانى، آلوسى، ج۶، صص١٢٨ - ١٢۴.</ref> | |||
يكى ديگر از عقايد مسلّم اسلامى، كه وهابيت آن را انكار مىكند، توسل است. | |||
«عبدالعزيز بن باز» مفتى سابق سعودى مىگويد: توسل به جاه و بركت يا حقِ كسى، بدعت است، ولى شرك نيست؛ از همين رو هرگاه كسى بگويد: «اللّهم إنّي أسألك بجاه أنبيائك أو بجاه وليك فلان أو بعبدك فلان أو بحقّ فلان أو بركة فلان» جايز نيست، بلكه بدعت و شرك آلود است.<ref>مجموع فتاوى و مقالات متنوّعة، بنباز، ج۴، ص٣١١.</ref> | |||
«شيخ صالح بن فوزان» مىگويد: هركس به خالق و رازق بودن خداوند ايمان آورد، ولى در عبادت واسطههايى بين خود و خداوند قرار دهد، در دين خدا بدعت گذارده است... و اگر به وسائط متوسل شود (به جهت جاه و مقام آنان) بدون آنكه آنان را عبادت كند، اين بدعت حرام و وسيلهاى از وسائل شرك است...<ref>المنتقى من فتاوى الشيخ بن فوزان، ج٢، ص۵۴.</ref> | |||
اين در حالى است كه آيات متعدد قرآن و شواهد تاريخى و همچنين فتاواى اهل سنت بر خلاف اين نظريه نادرست است. | |||
«زينى دحلان» مىگويد: هركس ذكرهاى پيشينيان و دعاها و اوراد آنان را دنبال كند، در آنها مقدار زيادى از توسل به ذوات مقدسه مىيابد. كسى بر آنان ايراد نگرفت، تا اينكه اين منكران (وهابيان) آمدند. اگر قرار باشد كه نمونههاى توسل را جمع كنيم، كتابى عظيم مىشود.<ref>توسل و رابطه آن با توحيد، ص٢٧ به نقل از الدر السنية، ص٣١.</ref> | |||
«نووى» در برخى از كتابهايش قائل به استحباب توسل شده است.<ref>حاشية الايضاح على المناسك، صص۴۵٠ و ۴٩٨؛ توسل و رابطه آن با توحيد، ص٢٧.</ref> | |||
نورالدين سمهودى مىگويد: استغاثه و شفاعت و توسل به پيامبر و جاه و بركت او نزد خداوند از كردار انبيا و سيره سلف صالح بوده و در هر زمانى انجام مىگرفته است؛ چه قبل از خلقت و چه بعد از آن، حتى در حيات دنيوى و در برزخ. هرگاه توسل به اعمال صحيح باشد، همانگونه كه در حديث غار آمده، توسل به پيامبر اولى است.<ref>وفاءالوفاء، ج۴، ص١٣٧٢.</ref> | |||
در قرآن و روايات نيز موارد زيادى از توسلات انبيا و اولياى خدا آمده است. | |||
علامه امينى درباره توسل میگوید: توسل بيش از اين نيست كه شخصى با واسطه قراردادن ذوات مقدسه به خدا نزديك شود و آنها را وسيله برآورده شدن حاجات خود قرار دهد؛ زيرا آنان نزد خدا آبرومندند؛ نه اينكه ذات مقدس آنان را به طور مستقل در برآورده شدن حاجتهايش دخيل بداند، بلكه آنان را مجارى فيض، حلقههاى وصول واسطههاى بين مولى و بندگان مىداند... با اين عقيده كه تنها مؤثر حقيقى در عالم وجود خداوند سبحان است و تمام كسانىكه متوسل به ذوات مقدسه مىشوند، همين نيت را دارند، حال اين چه ضديتى با توحيد دارد؟<ref>الغدير، ج٣، ص۴٠٣.</ref> | |||
=== شفاعت === | |||
{{اصلی|شفاعت}} | |||
شفاعت واسطه قرار دادن پیامبران و اولیای الهی است تا در آخرت از خدا درخواست کنند عذاب از گنهکار برداشته یا بر درجات مؤمن افزوده شود. شیعیان و برخی از اهلسنت مانند اشاعره، شفاعت را فقط برای برداشته شدن عذاب از گناهکاران دانسته و در برابر، برخی از اهلسنت، مانند معتزله، شفاعت را فقط برای افزودن بر درجات مؤمن دانستهاند. | |||
وهابیت نیز، اصل شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت را پذیرفته است؛ ولی درخواست شفاعت به صورت مستقیم از پیامبر(ص) و اولیای الهی را جایز ندانسته و درخواست شفاعت از مردگان را شرک دانسته است. شیعیان و اهلسنت، دیدگاههای وهابیت درباره جایز نبودنِ درخواست شفاعت را رد کردهاند. | |||
==پانویس== | ==پانویس== |