|
|
خط ۴۲: |
خط ۴۲: |
| ممکن است زیارت، به خاطر عملکرد اشتباه برخی افراد دچار آسیبهایی شود که باید از آنها دوری کرد. برخی از آنها چنین است: | | ممکن است زیارت، به خاطر عملکرد اشتباه برخی افراد دچار آسیبهایی شود که باید از آنها دوری کرد. برخی از آنها چنین است: |
|
| |
|
| === زیارت و خرافات === | | === خرافات === |
| خرافه، به باورها و سخنان باطل یا کارهای دور از عقل گفته میشود، که ناشی از ترسهای بیاساس و پدیدههای مرموز است و به شکلهای گوناگونی در اجتماع بروز میکند. رونق و رکود خرافات، رابطه مستقیمی با پیشرفت فکری جوامع بشری دارد. | | خرافه، به باورها و سخنان باطل یا کارهای دور از عقل گفته میشود، که ناشی از ترسهای بیاساس و پدیدههای مرموز است و به شکلهای گوناگونی در اجتماع بروز میکند. رونق و رکود خرافات، رابطه مستقیمی با پیشرفت فکری جوامع بشری دارد. |
|
| |
|
| مهمترین عوامل پیدایش تفکر خرافی جهل آمیخته با ترس، تقلید بدون پشتوانه عقلی و سودجویی برخی افراد دانسته شده است. | | مهمترین عوامل پیدایش تفکر خرافی جهل آمیخته با ترس، تقلید بدون پشتوانه عقلی و سودجویی برخی افراد دانسته شده است. |
| === غلو در زیارت === | | === غلو === |
| غلوّ، به معنای مبالغه کردن در اوصاف پیامبران و اولیای الهی است که به اعتقاد الوهیت انسان منجر شود. در قرآن از غلو نهی شده است.<ref>مائده: ۷۷.</ref> | | غلوّ، به معنای مبالغه کردن در اوصاف پیامبران و اولیای الهی است که به اعتقاد الوهیت انسان منجر شود. در قرآن از غلو نهی شده است.<ref>مائده: ۷۷.</ref> |
|
| |
|
خط ۵۸: |
خط ۵۸: |
| [[عتبهبوسی]] و سجده هنگام ورود به [[حرم امامان(ع)]]، اگر برای شکر خدا باشد جایز است، در غیر این صورت حرام است.<ref>توضیح المسائل امام خمینی، ص١۴٧، مسئله١٠٩٠.</ref> | | [[عتبهبوسی]] و سجده هنگام ورود به [[حرم امامان(ع)]]، اگر برای شکر خدا باشد جایز است، در غیر این صورت حرام است.<ref>توضیح المسائل امام خمینی، ص١۴٧، مسئله١٠٩٠.</ref> |
|
| |
|
| === بدعتگذاری در زیارت === | | === بدعتگذاری === |
| بدعت به این معناست که آنچه در دین نیست، به نام دین، در آن وارد شود یا آنچه جزء دین است، از متن دین خارج شود. | | بدعت به این معناست که آنچه در دین نیست، به نام دین، در آن وارد شود یا آنچه جزء دین است، از متن دین خارج شود. |
|
| |
|
| یکی از موارد بدعت، افزودن یا کاستن عبارتهایی از زیارتنامه یا دعاهایی است که از امامان معصوم(ع) رسیده است. بر اساس روایتی، امام صادق(ع) کسی را که از خود دعایی افزوده بود، از این کار نهی کرد. <ref>کافی، ج٣، ص ۴٧۶.</ref> شیخ عباس قمی، محدث شیعه نیز، افزودن برخی عبارتها به زیارات و دعاها را زیادی و خودسرانه دانسته است.<ref>مفاتیح الجنان، ص٧٠٨.</ref> | | یکی از موارد بدعت، افزودن یا کاستن عبارتهایی از زیارتنامه یا دعاهایی است که از امامان معصوم(ع) رسیده است. بر اساس روایتی، امام صادق(ع) کسی را که از خود دعایی افزوده بود، از این کار نهی کرد. <ref>کافی، ج٣، ص ۴٧۶.</ref> شیخ عباس قمی، محدث شیعه نیز، افزودن برخی عبارتها به زیارات و دعاها را زیادی و خودسرانه دانسته است.<ref>مفاتیح الجنان، ص٧٠٨.</ref> |
|
| |
| === رعایت نکردن آداب تشرف ===
| |
| هدف از حضور در مکان زیارتی، عرض ادب و اظهار خاکساری در برابر ولی خداست؛ بنابراین، باید هنگام حضور در چنین مکانهایی آداب حضور رعایت شود. هجوم آوردن به طرف ضریح مطهر بدون اذن دخول و رعایت آداب تشرف، خلاف ادب و بیاحترامی بزرگی است. متأسفانه در بسیاری از مکانهای زیارتی همه تلاش زائران، رساندن دست خود به ضریح و تبرکجویی است، حال آنکه آیه شریفه میفرماید: یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاٰ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاّٰ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ (احزاب: ۵۳) ای کسانی که ایمان آوردهاید در خانههای پیامبر داخل نشوید مگر به شما اجازه داده شود.
| |
|
| |
| این آیه، اگرچه درباره پیامبر اکرم (ص) نازل شده است، ولی شامل معصومان دیگر هم میشود، حتی اگر این معصومان زنده نباشند. زیرا در اذن دخول حرم بعضی از ائمه همین آیه آورده شده است؛ بنابراین، رعایت نکردن آداب ورود و آزار رساندن و فشار آوردن به دیگران، با هدف رسیدن به ضریح و دست رساندن به آن، هرچند با هدف تبرکجویی، خلاف آداب زیارت است و اگر موجب صدمه دیگران و رنجش ایشان بشود، معصیت است.
| |
|
| |
| رفتار اولیای خدا، علما و اهل معرفت در اینباره، نشان میدهد که معرفت و شناخت زیارتشونده مهمترین عامل برقراری ارتباط با اوست هرچند دست به ضریح نرسد.
| |
|
| |
| در زندگینامه آیتالله بهاءالدینی آمده است: ایشان بسیار ساده و بدون تکلف به حرم (امام رضا) میرفت و گاهی وارد مسجد گوهرشاد میشد و روی زمین مینشست و میگفت: زیارت امینالله بخوانید و بعد از خواندن زیارت از حرم بیرون میرفت (داخل رواق نمیشد). اطرافیان به ایشان میگفتند: این زیارت خوشایند ما نیست و تا داخل نرویم و نزدیک ضریح نشویم، زیارت مطلوب انجام ندادهایم. ایشان میفرمود: زیارت، حضور (قلب) زائر نزد زیارتشونده است.
| |
|
| |
|
| == احکام == | | == احکام == |
| زیارت دارای احکامی است که گاه در آنها میان برخی از فرقههای اسلامی اختلاف نظر است. برخی از احکام زیارت چنین سات: | | زیارت دارای احکامی است که گاه در آنها میان برخی از فرقههای اسلامی اختلاف نظر است. برخی از احکام زیارت چنین است: |
|
| |
|
| === تبرک === | | === تبرک === |
| {{اصلی|تبرک}} | | {{اصلی|تبرک}} |
| تبرک در لغت به معنای طلب برکت است و برکت به معنای زیادی و رشد یا سعادت است.<ref>لسان العرب، ج١٠، ص٣٩٠؛ صحاح اللغه، ج۴، ص١٠٧۵.</ref> در اصطلاح به معنای طلب برکت از طریق چیزی یا حقیقتی که خداوند متعال برای آنها امتیاز و مقام خاصی قرار داده است؛ همانند لمس کردن یا بوسیدن دست پیامبر (ص) یا برخی از آثار آن حضرت بعد از وفاتش.
| |
|
| |
| مسئله تبرک یکی از مسائل اختلافی بین وهابیان و مسلمانان است. در عقاید فرقه وهابیت، تبرک به آثار صالحین و اولیای الهی و اماکن و مشاهد مقدسه و آثار وابسته به آنان به شدت انکار شده است؛ و آن را از مصادیق شرک میدانند و با کسانیکه این عقیده را دارند، مبارزه میکنند. آنها به حرمت تبرک فتوا دادهاند، چنانکه «صالح بن فوزان» -از مفتیان وهابیان - میگوید: سجدهکردن بر تربت اگر به قصد تبرک به این تربت و تقرب به ولی باشد، شرک اکبر است و اگر مقصود از آن تقرب به خدا با اعتقاد به فضیلت این تربت باشد، همانند فضیلت زمین مقدس در مسجد الحرام و مسجد نبوی و مسجد الأقصی، بدعت است.<ref>المنتقی من فتاوی الشیخ صالح بن فوزان، ج٢، ص٨۶.</ref>
| |
|
| |
| پاسخ این است که تبرک به آثار اولیای خدا، مسئلهای نیست که هماکنون در میان گروهی از مسلمانان پدید آمده باشد، بلکه ریشه این رفتار را در زندگانی رسول خدا (ص) و صحابه آن حضرت میتوان یافت.
| |
|
| |
| نه تنها پیامبر اکرم (ص) و یاران آن بزرگوار، بلکه در میان امت پیامبران پیشین نیز این امر وجود داشته است. علاوه بر این، دلایل فراوانی بر مشروع بودن تبرک به آثار اولیاء، در کتاب و سنت وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: یوسف صدیق هنگامیکه خود را به برادران خویش معرفی کرد و آنان را بخشید فرمود: اِذْهَبُوا بِقَمِیصِی هٰذٰا فَأَلْقُوهُ عَلیٰ وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیراً؛ «این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیندازید، بینا میشود». (یوسف:۹۳)
| |
|
| |
| سپس خداوند میفرماید: فَلَمّٰا أَنْ جٰاءَ الْبَشِیرُ أَلْقٰاهُ عَلیٰ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً (یوسف:۹۶) اما هنگامی که بشارتدهنده آمد آن (پیراهن) را بر صورت او افکند؛ ناگهان بینا شد.
| |
|
| |
| این سخن گویای قرآن، نه تنها گواه روشنی بر تبرک جستن پیامبر خدا (یعقوب) به پیراهن پیامبری دیگر (حضرت یوسف) است، بلکه بیانگر آن است که این پیراهن، موجب بازگشت بینایی حضرت یعقوب گردید.
| |
|
| |
| زمخشری میگوید: تابوت، صندوق تورات بوده است، و هرگاه حضرت موسی (ع) در صدد جنگ برمیآمد، آن را بیرون میآوردند و در منظر بنی اسرائیل قرار میدادند تا با دیدن آن آرام شوند و در جهاد سست نگردند.<ref>تفسیر کشاف، ج١، ص٢٩٣.</ref>
| |
|
| |
|
| === توسل === | | === توسل === |
| {{اصلی|توسل}} «توسل» در لغت به معنای چیزی است که انسان به سبب آن به مقصود خود رهنمون میشود.<ref>لسان العرب، ماده وسل.</ref> در اصطلاح به این معناست که بنده، چیزی یا شخصی را نزد خداوند واسطه قرار دهد تا او وسیله قرب و نزدیکیاش به خدا گردد.<ref>تفسیر روح المعانی، آلوسی، ج۶، صص١٢٨ - ١٢۴.</ref> | | {{اصلی|توسل}} |
| | |
| یکی دیگر از عقاید مسلّم اسلامی، که وهابیت آن را انکار میکند، توسل است.
| |
| | |
| «عبدالعزیز بن باز» مفتی سابق سعودی میگوید: توسل به جاه و برکت یا حقِ کسی، بدعت است، ولی شرک نیست؛ از همین رو هرگاه کسی بگوید: «اللّهم إنّی أسألک بجاه أنبیائک أو بجاه ولیک فلان أو بعبدک فلان أو بحقّ فلان أو برکه فلان» جایز نیست، بلکه بدعت و شرک آلود است.<ref>مجموع فتاوی و مقالات متنوّعة، بنباز، ج۴، ص٣١١.</ref>
| |
| | |
| «شیخ صالح بن فوزان» میگوید: هرکس به خالق و رازق بودن خداوند ایمان آورد، ولی در عبادت واسطههایی بین خود و خداوند قرار دهد، در دین خدا بدعت گذارده است… و اگر به وسائط متوسل شود (به جهت جاه و مقام آنان) بدون آنکه آنان را عبادت کند، این بدعت حرام و وسیلهای از وسائل شرک است…<ref>المنتقی من فتاوی الشیخ بن فوزان، ج٢، ص۵۴.</ref>
| |
| | |
| این در حالی است که آیات متعدد قرآن و شواهد تاریخی و همچنین فتاوای اهل سنت بر خلاف این نظریه نادرست است.
| |
| | |
| «زینی دحلان» میگوید: هرکس ذکرهای پیشینیان و دعاها و اوراد آنان را دنبال کند، در آنها مقدار زیادی از توسل به ذوات مقدسه مییابد. کسی بر آنان ایراد نگرفت، تا اینکه این منکران (وهابیان) آمدند. اگر قرار باشد که نمونههای توسل را جمع کنیم، کتابی عظیم میشود.<ref>توسل و رابطه آن با توحید، ص٢٧ به نقل از الدر السنیة، ص٣١.</ref>
| |
| | |
| «نووی» در برخی از کتابهایش قائل به استحباب توسل شده است.<ref>حاشیة الایضاح علی المناسک، صص۴۵٠ و ۴٩٨؛ توسل و رابطه آن با توحید، ص٢٧.</ref>
| |
| | |
| نورالدین سمهودی میگوید: استغاثه و شفاعت و توسل به پیامبر و جاه و برکت او نزد خداوند از کردار انبیا و سیره سلف صالح بوده و در هر زمانی انجام میگرفته است؛ چه قبل از خلقت و چه بعد از آن، حتی در حیات دنیوی و در برزخ. هرگاه توسل به اعمال صحیح باشد، همانگونه که در حدیث غار آمده، توسل به پیامبر اولی است.<ref>وفاءالوفاء، ج۴، ص١٣٧٢.</ref>
| |
| | |
| در قرآن و روایات نیز موارد زیادی از توسلات انبیا و اولیای خدا آمده است.
| |
| | |
| علامه امینی درباره توسل میگوید: توسل بیش از این نیست که شخصی با واسطه قراردادن ذوات مقدسه به خدا نزدیک شود و آنها را وسیله برآورده شدن حاجات خود قرار دهد؛ زیرا آنان نزد خدا آبرومندند؛ نه اینکه ذات مقدس آنان را بهطور مستقل در برآورده شدن حاجتهایش دخیل بداند، بلکه آنان را مجاری فیض، حلقههای وصول واسطههای بین مولی و بندگان میداند… با این عقیده که تنها مؤثر حقیقی در عالم وجود خداوند سبحان است و تمام کسانیکه متوسل به ذوات مقدسه میشوند، همین نیت را دارند، حال این چه ضدیتی با توحید دارد؟<ref>الغدیر، ج٣، ص۴٠٣.</ref>
| |
|
| |
|
| === شفاعت === | | === شفاعت === |
| {{اصلی|شفاعت}} | | {{اصلی|شفاعت}} |
| شفاعت واسطه قرار دادن پیامبران و اولیای الهی است تا در آخرت از خدا درخواست کنند عذاب از گنهکار برداشته یا بر درجات مؤمن افزوده شود. شیعیان و برخی از اهلسنت مانند اشاعره، شفاعت را فقط برای برداشته شدن عذاب از گناهکاران دانسته و در برابر، برخی از اهلسنت، مانند معتزله، شفاعت را فقط برای افزودن بر درجات مؤمن دانستهاند.
| |
|
| |
| وهابیت نیز، اصل شفاعت پیامبر (ص) در روز قیامت را پذیرفته است؛ ولی درخواست شفاعت به صورت مستقیم از پیامبر (ص) و اولیای الهی را جایز ندانسته و درخواست شفاعت از مردگان را شرک دانسته است. شیعیان و اهلسنت، دیدگاههای وهابیت درباره جایز نبودنِ درخواست شفاعت را رد کردهاند.
| |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |