پرش به محتوا

غزوه احزاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ دسامبر ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''احزاب'''، از مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین غزوه‌های پیامبر در برابر مشرکان به...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''احزاب'''، از مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین غزوه‌های پیامبر در برابر مشرکان به سال پنجم قمری.
'''احزاب'''، از مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین غزوه‌های پیامبر در برابر مشرکان به سال پنجم قمری.


==مفهوم‌شناسی==
احزاب جمع حِزب به معنای گروه است<ref>النهایه، ج۱، ص۳۷۶، «حزب»؛ لسان العرب، ج۱، ص۳۰۸؛ تاج العروس ج۱، ص۴۱۶.</ref> و به نبردی گفته می‌شود که در آن قریش و هم‌پیمانانش از عرب و یهود به مدینه یورش بردند. در این نبرد، پیامبر۹ و مسلمانان برای رویارویی با مهاجمان، در بخشی از مدینه به حفر خندق پرداختند. از این روی، آن نبرد را خندق نیز نامیده‌اند.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۵۳۳؛ الکامل، ج۲، ص۱۷۸؛ فتح‌الباری، ج۷، ص۳۰۲.</ref>
احزاب جمع حِزب به معنای گروه است<ref>النهایه، ج۱، ص۳۷۶، «حزب»؛ لسان العرب، ج۱، ص۳۰۸؛ تاج العروس ج۱، ص۴۱۶.</ref> و به نبردی گفته می‌شود که در آن قریش و هم‌پیمانانش از عرب و یهود به مدینه یورش بردند. در این نبرد، پیامبر۹ و مسلمانان برای رویارویی با مهاجمان، در بخشی از مدینه به حفر خندق پرداختند. از این روی، آن نبرد را خندق نیز نامیده‌اند.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۵۳۳؛ الکامل، ج۲، ص۱۷۸؛ فتح‌الباری، ج۷، ص۳۰۲.</ref>


==اهمیت==
به سبب اهمیت این نبرد، سال رخ دادن آن را عام ‌الاحزاب نامیدند و سوره‌ای از قرآن به همین نام خوانده شده است. (سوره ۳۳) به استناد روایت‌های تفسیری، شماری از آیات قرآن، از جمله آیات ۹‌-۲۷ همین سوره و نیز آیات‌۲۱۴ بقره/۲، ۲۶-‌۲۷ آل عمران/۳ و ۶۲-‌۶۴ نور/۲۴ درباره این رویداد نازل شده است.<ref>جامع البیان، ج۲، ص۱۹۸-۱۹۹؛ مجمع البیان، ج۲، ص۵۴۶، ۷۲۶.</ref> اهمیت این نبرد از آن رو بود که دشمن همه توان خود را بسیج کرده بود تا کار مسلمانان را یکسره کند؛ اما شکست خورد و برای همیشه توانایی خویش را در حمله به مسلمانان از دست داد. پیامبر۹ در این زمینه فرمود: از این پس ما به آنان حمله می‌بریم، نه آنان به ما.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹۳؛ الکامل، ج۲، ص۱۸۴.</ref>
به سبب اهمیت این نبرد، سال رخ دادن آن را عام ‌الاحزاب نامیدند و سوره‌ای از قرآن به همین نام خوانده شده است. (سوره ۳۳) به استناد روایت‌های تفسیری، شماری از آیات قرآن، از جمله آیات ۹‌-۲۷ همین سوره و نیز آیات‌۲۱۴ بقره/۲، ۲۶-‌۲۷ آل عمران/۳ و ۶۲-‌۶۴ نور/۲۴ درباره این رویداد نازل شده است.<ref>جامع البیان، ج۲، ص۱۹۸-۱۹۹؛ مجمع البیان، ج۲، ص۵۴۶، ۷۲۶.</ref> اهمیت این نبرد از آن رو بود که دشمن همه توان خود را بسیج کرده بود تا کار مسلمانان را یکسره کند؛ اما شکست خورد و برای همیشه توانایی خویش را در حمله به مسلمانان از دست داد. پیامبر۹ در این زمینه فرمود: از این پس ما به آنان حمله می‌بریم، نه آنان به ما.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹۳؛ الکامل، ج۲، ص۱۸۴.</ref>


==زمان==
در تعیین زمان دقیق این نبرد اختلاف است. برخی آن را در شوال سال چهارم ق. یک سال پس از غزوه اُحُد دانسته‌اند.<ref>دلائل النبوه، ج۳، ص۳۹۳؛ اعلام الوری، ج۱، ص۱۹۰؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص‌۱۰۷.</ref> ابن حبیب پنج‌شنبه ۱۰ شوال همین سال را زمان آغاز نبرد و شنبه اول ذی‌قعده را پایان آن دانسته است.<ref>المحبّر، ص۱۰، ۱۱۳.</ref> دیگر مورخان زمان این نبرد را شوال<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۴؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج۳، ص‌۱۸۰.</ref> یا ذی‌قعده<ref>الطبقات، ج۲، ص‌۵۰؛ المنتظم، ج۳، ص۲۲۷.</ref> سال پنجم ق. و دو سال پس از اُحد می‌دانند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۰؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۰۷.</ref> یعقوبی این رویداد را ۵۵ ماه پس از هجرت گزارش کرده است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> با توجه به قراین، این دیدگاه مشهور، صحیح‌تر به‌ نظر می‌رسد.
در تعیین زمان دقیق این نبرد اختلاف است. برخی آن را در شوال سال چهارم ق. یک سال پس از غزوه اُحُد دانسته‌اند.<ref>دلائل النبوه، ج۳، ص۳۹۳؛ اعلام الوری، ج۱، ص۱۹۰؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص‌۱۰۷.</ref> ابن حبیب پنج‌شنبه ۱۰ شوال همین سال را زمان آغاز نبرد و شنبه اول ذی‌قعده را پایان آن دانسته است.<ref>المحبّر، ص۱۰، ۱۱۳.</ref> دیگر مورخان زمان این نبرد را شوال<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۴؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج۳، ص‌۱۸۰.</ref> یا ذی‌قعده<ref>الطبقات، ج۲، ص‌۵۰؛ المنتظم، ج۳، ص۲۲۷.</ref> سال پنجم ق. و دو سال پس از اُحد می‌دانند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۰؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۰۷.</ref> یعقوبی این رویداد را ۵۵ ماه پس از هجرت گزارش کرده است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> با توجه به قراین، این دیدگاه مشهور، صحیح‌تر به‌ نظر می‌رسد.


==علت نبرد==
برنامه‌ریزان نبرد، شماری از بزرگان یهود بنی‌نضیر همچون سلّام ‌بن ابیحُقیق، حُیی بن ‌اخطب، کنانة ‌بن ربیع‌ بن ابیحقیق و نیز برخی از مردان تیره بنیوائل اوس همچون هوذة‌ بن قیس و ابوعمار بودند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۱؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۵.</ref> اینان به‌ ویژه یهودیان بنی‌نضیر که پیش از هجرت پیامبر به یثرب، از جایگاهی والا در آن شهر بهره داشتند، پس از پیمان‌شکنی، از آن‌جا رانده شدند<ref>الطبقات، ج۲، ص۵۰؛ شرح الاخبار، ج۱، ص۲۸۸.</ref> و در خیبر پناه گرفتند. سپس بر آن شدند تا مسلمانان و پیامبر را یکسره از پای درآورند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۴؛ الطبقات، ج۲، ص‌۵۰؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۵.</ref> بدین منظور با سفر به مکه و ترجیح آیین مشرکان قریش بر رسالت پیامبر، آنان را به نبرد با مسلمانان فراخواندند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۲؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۵۶۲؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۵.</ref> برخی مفسران آیات ۵۱-‌۵۵ نساء/۴: {اَلَم‌تر اِلَی الَّذینَ اُوتوا نَصیبا مِنَ الکتابِ یؤمِنونَ بِالجِبتِ والطّاغوتِ وَ یقُولُونَ لِلَّذینَ کفَرُوا هؤُلاءِ اَهدی مِنَ الَّذینَ آمَنُوا سَبیلاً... و‌کفی بِجَهَنَّمَ سَعیراً} را در شأن این گروه از یهودیان دانسته‌اند که برخلاف باورهای کتاب آسمانی خود، از حقانیت مشرکان دم زدند.<ref>جامع البیان، ج۵، ص۸۴-۸۵؛ اسباب النزول، ص۱۶۰؛ لباب النقول، ص۵۹-۶۰.</ref>
برنامه‌ریزان نبرد، شماری از بزرگان یهود بنی‌نضیر همچون سلّام ‌بن ابیحُقیق، حُیی بن ‌اخطب، کنانة ‌بن ربیع‌ بن ابیحقیق و نیز برخی از مردان تیره بنیوائل اوس همچون هوذة‌ بن قیس و ابوعمار بودند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۱؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۵.</ref> اینان به‌ ویژه یهودیان بنی‌نضیر که پیش از هجرت پیامبر به یثرب، از جایگاهی والا در آن شهر بهره داشتند، پس از پیمان‌شکنی، از آن‌جا رانده شدند<ref>الطبقات، ج۲، ص۵۰؛ شرح الاخبار، ج۱، ص۲۸۸.</ref> و در خیبر پناه گرفتند. سپس بر آن شدند تا مسلمانان و پیامبر را یکسره از پای درآورند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۴؛ الطبقات، ج۲، ص‌۵۰؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۵.</ref> بدین منظور با سفر به مکه و ترجیح آیین مشرکان قریش بر رسالت پیامبر، آنان را به نبرد با مسلمانان فراخواندند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۲؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۵۶۲؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۵.</ref> برخی مفسران آیات ۵۱-‌۵۵ نساء/۴: {اَلَم‌تر اِلَی الَّذینَ اُوتوا نَصیبا مِنَ الکتابِ یؤمِنونَ بِالجِبتِ والطّاغوتِ وَ یقُولُونَ لِلَّذینَ کفَرُوا هؤُلاءِ اَهدی مِنَ الَّذینَ آمَنُوا سَبیلاً... و‌کفی بِجَهَنَّمَ سَعیراً} را در شأن این گروه از یهودیان دانسته‌اند که برخلاف باورهای کتاب آسمانی خود، از حقانیت مشرکان دم زدند.<ref>جامع البیان، ج۵، ص۸۴-۸۵؛ اسباب النزول، ص۱۶۰؛ لباب النقول، ص۵۹-۶۰.</ref>


==همکاری یهودیان با مشرکان==
یهودیان با یادآوری خاطرات تلخی که مسلمانان برای قریش رقم زده بودند، با اعلام همکاری با قریش، آنان را به شتاب ترغیب کردند<ref>الثقات، ج۲، ص۲۶۴-۲۶۵؛ الارشاد، ج۱، ص۹۴.</ref> و کنار کعبه با آن‌ها پیمان بسته، سوگند وفاداری یاد ‌کردند.<ref>المغازی، ج‌۲، ص۴۴۲.</ref> ابوسفیان با شنیدن این سخنان و در پی اطمینان یافتن از انگیزه نبرد‌افروزی یهودیان ضدّ مسلمانان، آمادگی خویش را اعلام کرد. سران بنی‌نضیر در بازگشت از مکه، بنی‌سُلیم را به همراهی با قریش دعوت کردند و غَطَفان را با وعده پرداخت محصول یک سال خرمای خیبر، به یاری فراخواندند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۲-۴۴۳.</ref> یعقوبی، به رغم گزارش مشهور، قریش را برنامه‌ریز نبرد دانسته و بر آن است که آنان سفیرانی به ‌سوی یهود و دیگر قبایل فرستادند و آنان را به نبرد ضدّ مسلمانان تشویق کردند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref>
یهودیان با یادآوری خاطرات تلخی که مسلمانان برای قریش رقم زده بودند، با اعلام همکاری با قریش، آنان را به شتاب ترغیب کردند<ref>الثقات، ج۲، ص۲۶۴-۲۶۵؛ الارشاد، ج۱، ص۹۴.</ref> و کنار کعبه با آن‌ها پیمان بسته، سوگند وفاداری یاد ‌کردند.<ref>المغازی، ج‌۲، ص۴۴۲.</ref> ابوسفیان با شنیدن این سخنان و در پی اطمینان یافتن از انگیزه نبرد‌افروزی یهودیان ضدّ مسلمانان، آمادگی خویش را اعلام کرد. سران بنی‌نضیر در بازگشت از مکه، بنی‌سُلیم را به همراهی با قریش دعوت کردند و غَطَفان را با وعده پرداخت محصول یک سال خرمای خیبر، به یاری فراخواندند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۲-۴۴۳.</ref> یعقوبی، به رغم گزارش مشهور، قریش را برنامه‌ریز نبرد دانسته و بر آن است که آنان سفیرانی به ‌سوی یهود و دیگر قبایل فرستادند و آنان را به نبرد ضدّ مسلمانان تشویق کردند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref>


==طوایف لشکر مشرکان==
به هر روی، ابوسفیان پرچم نبرد را در دارالندوه برپا کرد و آن را به عثمان ‌بن طلحه از بنی‌عبدالدار که صاحبان لواء بودند، سپرد و با ۴۰۰۰‌ جنگاور، ۳۰۰ اسب و ۱۵۰۰شتر از مکه حرکت کرد و در وادی مَرّ الظهران در ۲۲کیلومتری شمال مکه فرود آمد. با پیوستن قبایل و تیره‌های دیگر، سپاهی ۰۰۰/۱۰‌ نفری به فرماندهی ابوسفیان فراهم گشت. شمار برخی از قبایل حاضر در احزاب و نام فرماندهانشان با اندکی اختلاف چنین است: قریش با۴۰۰۰ تن به فرماندهی ابوسفیان، بنی‌سلیم با۷۰۰ تن به فرماندهی سفیان بن عبد شمس پدر ابوالاعور سلمی، بنیاسد به فرماندهی طلیحة ‌بن خُوَیلد اسدی، بنی‌فزاره با تمام مردان جنگی خود و ۱۰۰۰‌ شتر به فرماندهی عُیینَة بن حِصْن فَزاری، بنیاشجع با۴۰۰ تن به فرماندهی مسعود بن رُخَیله، و بنیمُرَّه با ۴۰۰ مرد جنگی به فرماندهی حارث بن عَوف.<ref>المغازی ج۲، ص۴۴۳؛ الطبقات، ج۲، ص۵۰-۵۱.</ref> مسعودی شمار سپاه احزاب را ۲۴۰۰۰ تن می‌داند<ref>التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.</ref> که با توجه به شمار تقریبی تیره‌های شرکت‌کننده، اغراق‌آمیز می‌نماید.
به هر روی، ابوسفیان پرچم نبرد را در دارالندوه برپا کرد و آن را به عثمان ‌بن طلحه از بنی‌عبدالدار که صاحبان لواء بودند، سپرد و با ۴۰۰۰‌ جنگاور، ۳۰۰ اسب و ۱۵۰۰شتر از مکه حرکت کرد و در وادی مَرّ الظهران در ۲۲کیلومتری شمال مکه فرود آمد. با پیوستن قبایل و تیره‌های دیگر، سپاهی ۰۰۰/۱۰‌ نفری به فرماندهی ابوسفیان فراهم گشت. شمار برخی از قبایل حاضر در احزاب و نام فرماندهانشان با اندکی اختلاف چنین است: قریش با۴۰۰۰ تن به فرماندهی ابوسفیان، بنی‌سلیم با۷۰۰ تن به فرماندهی سفیان بن عبد شمس پدر ابوالاعور سلمی، بنیاسد به فرماندهی طلیحة ‌بن خُوَیلد اسدی، بنی‌فزاره با تمام مردان جنگی خود و ۱۰۰۰‌ شتر به فرماندهی عُیینَة بن حِصْن فَزاری، بنیاشجع با۴۰۰ تن به فرماندهی مسعود بن رُخَیله، و بنیمُرَّه با ۴۰۰ مرد جنگی به فرماندهی حارث بن عَوف.<ref>المغازی ج۲، ص۴۴۳؛ الطبقات، ج۲، ص۵۰-۵۱.</ref> مسعودی شمار سپاه احزاب را ۲۴۰۰۰ تن می‌داند<ref>التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.</ref> که با توجه به شمار تقریبی تیره‌های شرکت‌کننده، اغراق‌آمیز می‌نماید.


واکنش پیامبر و مسلمانان: پیامبر۹ که از طریق مردانی از خزاعه، از هم‌پیمانان بنی‌هاشم، به برنامه دشمن پی برد، مسلمانان را در زمینه مکان و شیوه رویارویی با دشمن به مشورت فراخواند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴-۴۴۵؛ السیرة الحلبیه، ج۲، ص۶۳۱-۶۳۲.</ref> سرانجام پیشنهاد سلمان درباره حفر خندق که از روش‌های پدافندی رایج در ایران بود<ref>الروض الانف، ج۶، ص۳۰۶؛ البدایة و النهایه، ج‌۴، ص۱۰۹.</ref>، پذیرفته شد.<ref>المغازی، ج‌۲، ص۴۴۵.</ref> برخی بر آنند که پیشنهاد حفر خندق از سوی پیامبر۹ بوده است؛ چنان‌که از پاسخ نامه ایشان به ابوسفیان برمی‌آید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۹۲-۴۹۳.</ref> سپس پیامبر۹ به شناسایی محل حفر خندق پرداخت و منطقه عوالی در شمال مدینه را که فراخ و زراعی و مهم‌ترین نقطه آسیب‌پذیر شهر بود، مناسب‌ترین مکان برای حفر خندق دانست. در شمال غربی مدینه میان کوه سلع و پایین سنگلاخ وَبْره (حَرّه غربی) و در شمال شرقی شهر میان کوه سلع و سنگلاخ واقِم (حرّه شرقی) مناطقی نفوذپذیر قرار داشتند<ref>المعالم الاثیره، ص۱۰۹.</ref>؛ اما دیگر نواحی مدینه در آن زمان با نخلستان‌ها، بناهای به هم ‌پیوسته، حرّه‌ها و کوه عسیر احاطه شده بود و ورود مهاجمان از آن نواحی دشوار بود.<ref>پیامبر و آیین نبرد، ص۳۸۱.</ref> پیامبر خندق را از حصار شیخین، از سمت محله بنیحارثه تا مَذاد، خط‌کشی کرد. سپس مهاجران از ناحیه راتج تا کوه ذُباب، انصار از ناحیه ذُباب تا جبل بنی‌عبید، طایفه بنیعبدالاشهل اوس از ناحیه راتج تا پشت مسجد در پشت کوه سلع، و بنی‌دینار خزرج از ناحیه جُرْبا تا محل خانه ابن ابی‌الجَنوب به حفر آن پرداختند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص‌۵۶۷-۵۶۸.</ref> امروزه باید مسیر این خندق را از نزدیک مسجد المستراح در شارع سیدالشهداء تا کوه سلع در برابر مساجد سبعه در شارع السیح پی‌گرفت. حی (محله) الخندق در کنار کوه سلع در همین مسیر قرار دارد.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref> (تصویر شماره ۱۹)
==حفر خندق==
پیامبر۹ که از طریق مردانی از خزاعه، از هم‌پیمانان بنی‌هاشم، به برنامه دشمن پی برد، مسلمانان را در زمینه مکان و شیوه رویارویی با دشمن به مشورت فراخواند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴-۴۴۵؛ السیرة الحلبیه، ج۲، ص۶۳۱-۶۳۲.</ref> سرانجام پیشنهاد سلمان درباره حفر خندق که از روش‌های پدافندی رایج در ایران بود<ref>الروض الانف، ج۶، ص۳۰۶؛ البدایة و النهایه، ج‌۴، ص۱۰۹.</ref>، پذیرفته شد.<ref>المغازی، ج‌۲، ص۴۴۵.</ref> برخی بر آنند که پیشنهاد حفر خندق از سوی پیامبر۹ بوده است؛ چنان‌که از پاسخ نامه ایشان به ابوسفیان برمی‌آید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۹۲-۴۹۳.</ref> سپس پیامبر۹ به شناسایی محل حفر خندق پرداخت و منطقه عوالی در شمال مدینه را که فراخ و زراعی و مهم‌ترین نقطه آسیب‌پذیر شهر بود، مناسب‌ترین مکان برای حفر خندق دانست. در شمال غربی مدینه میان کوه سلع و پایین سنگلاخ وَبْره (حَرّه غربی) و در شمال شرقی شهر میان کوه سلع و سنگلاخ واقِم (حرّه شرقی) مناطقی نفوذپذیر قرار داشتند<ref>المعالم الاثیره، ص۱۰۹.</ref>؛ اما دیگر نواحی مدینه در آن زمان با نخلستان‌ها، بناهای به هم ‌پیوسته، حرّه‌ها و کوه عسیر احاطه شده بود و ورود مهاجمان از آن نواحی دشوار بود.<ref>پیامبر و آیین نبرد، ص۳۸۱.</ref> پیامبر خندق را از حصار شیخین، از سمت محله بنیحارثه تا مَذاد، خط‌کشی کرد. سپس مهاجران از ناحیه راتج تا کوه ذُباب، انصار از ناحیه ذُباب تا جبل بنی‌عبید، طایفه بنیعبدالاشهل اوس از ناحیه راتج تا پشت مسجد در پشت کوه سلع، و بنی‌دینار خزرج از ناحیه جُرْبا تا محل خانه ابن ابی‌الجَنوب به حفر آن پرداختند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص‌۵۶۷-۵۶۸.</ref> امروزه باید مسیر این خندق را از نزدیک مسجد المستراح در شارع سیدالشهداء تا کوه سلع در برابر مساجد سبعه در شارع السیح پی‌گرفت. حی (محله) الخندق در کنار کوه سلع در همین مسیر قرار دارد.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref> (تصویر شماره ۱۹)


پیامبر۹ در آغاز حفر ‌خندق، مسلمانان را به کوشش فراخواند و به آنان وعده داد که اگر پایداری ورزند، پیروز می‌شوند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴.</ref> خود ایشان نیز برای ترغیب مسلمانان، با ‌تمام توان در حفر خندق تلاش کرد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۹؛ سبل الهدی، ج۴، ص۳۶۵.</ref> مؤمنان تا آن‌گاه که پیامبر از کار دست نمی‌کشید، کار می‌کردند<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۶.</ref> و جز به ضرورت و با اجازه ایشان محل کار را ترک نمی‌گفتند.<ref>جامع البیان، ج‌۱۸، ص۱۳۴؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۹.</ref> برخی مفسران نزول آیه۱۸۷ بقره/۲ را مربوط به هنگامی می‌دانند که یکی از اصحاب پس از یک روز روزه‌داری و مشارکت در حفر خندق، آن‌گاه که برای افطار به منزل رفت، از فرط خستگی خوابید و چون بیدار شد، به رسم روزه‌داری دیگر اجازه خوردن غذا نداشت. از این رو، آن‌گاه که فردای آن روز به حفر خندق مشغول شد، در حال کار از هوش رفت.<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۸۳؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۱۰۶؛ المیزان، ج۲، ص۴۹-۵۱.</ref> خداوند در این آیه، خوردن و آشامیدن را پیش از طلوع فجر جایز شمرد: {وَکلُوا وَاشرَبُوا حَتَّی یتَبَینَ لَکمُ الخَیطُ الأبیضُ مِنَ الخَیطِ الأسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللَّیلِ...}.
پیامبر۹ در آغاز حفر ‌خندق، مسلمانان را به کوشش فراخواند و به آنان وعده داد که اگر پایداری ورزند، پیروز می‌شوند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴.</ref> خود ایشان نیز برای ترغیب مسلمانان، با ‌تمام توان در حفر خندق تلاش کرد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۹؛ سبل الهدی، ج۴، ص۳۶۵.</ref> مؤمنان تا آن‌گاه که پیامبر از کار دست نمی‌کشید، کار می‌کردند<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۶.</ref> و جز به ضرورت و با اجازه ایشان محل کار را ترک نمی‌گفتند.<ref>جامع البیان، ج‌۱۸، ص۱۳۴؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۹.</ref> برخی مفسران نزول آیه۱۸۷ بقره/۲ را مربوط به هنگامی می‌دانند که یکی از اصحاب پس از یک روز روزه‌داری و مشارکت در حفر خندق، آن‌گاه که برای افطار به منزل رفت، از فرط خستگی خوابید و چون بیدار شد، به رسم روزه‌داری دیگر اجازه خوردن غذا نداشت. از این رو، آن‌گاه که فردای آن روز به حفر خندق مشغول شد، در حال کار از هوش رفت.<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۸۳؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۱۰۶؛ المیزان، ج۲، ص۴۹-۵۱.</ref> خداوند در این آیه، خوردن و آشامیدن را پیش از طلوع فجر جایز شمرد: {وَکلُوا وَاشرَبُوا حَتَّی یتَبَینَ لَکمُ الخَیطُ الأبیضُ مِنَ الخَیطِ الأسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللَّیلِ...}.
خط ۲۳: خط ۳۱:
سرانجام حفر خندق با تلاش شبانه‌روزی مسلمانان در شش روز به پایان رسید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶، ۴۵۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱.</ref> از طول، عرض و عمق خندق گزارشی دقیق در دست نیست. واقدی عمق آن را به‌اندازه قامت یک انسان دانسته است.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶.</ref> پس از حفر خندق، گذرگاه‌هایی برای آن نهادند و بر هر یک نگهبانانی گماشتند و فرماندهی آنان را به زبیر بن عوام سپردند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> مسلمانان در هشتم ذی‌قعده کنار خندق مستقر شدند. شمار رزمندگان مسلمان را ۳۰۰۰<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۲۲۰؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.</ref> و به گزارشی۷۰۰ نفر<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> دانسته‌اند. پیامبر۹ پرچم مهاجران را به ‌دست زید ‌بن حارثه و پرچم انصار را به‌ دست سعد بن عباده داد و عبدالله ‌بن ام ‌مکتوم را به جای خویش در مدینه گماشت<ref>المنتظم، ج‌۲، ص۲۲۹.</ref> و سپس به ‌سوی خندق رفت. سه ‌تن از همسران پیامبر۹ به نوبت در کنار خندق بودند و دیگر همسرانش همانند زنان و فرزندان مسلمانان در کوشک‌ها و برج‌های استوار مدینه همچون کوشک بنیحارثه، برج مُسیر در محله بنیزریق، و برج فارع ساکن شدند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۰-۴۵۴.</ref> پیامبر۹ خیمه‌گاه خویش را بر فراز کوه ذُباب در شرق کوه سلع برپا کرد و آن‌جا نماز می‌گزارد و بر کارها نظارت می‌کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۶۲.</ref> از این رو، این کوه نزد حاجیان از احترام برخوردار شد و قرن‌ها پیش مسجدی به نام ذُباب بر آن بنا نهادند<ref>مدینه‌شناسی، ص۱۵۹.</ref> که بعدها «مسجد الرایه» خوانده شد. این مسجد اکنون در شارع سلطانه (ابوبکر) بر دامنه کوه الرایه در سمت راست کسی است که رو به شمال قرار گیرد.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۸-۲۶۹.</ref>
سرانجام حفر خندق با تلاش شبانه‌روزی مسلمانان در شش روز به پایان رسید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶، ۴۵۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱.</ref> از طول، عرض و عمق خندق گزارشی دقیق در دست نیست. واقدی عمق آن را به‌اندازه قامت یک انسان دانسته است.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶.</ref> پس از حفر خندق، گذرگاه‌هایی برای آن نهادند و بر هر یک نگهبانانی گماشتند و فرماندهی آنان را به زبیر بن عوام سپردند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> مسلمانان در هشتم ذی‌قعده کنار خندق مستقر شدند. شمار رزمندگان مسلمان را ۳۰۰۰<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۲۲۰؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.</ref> و به گزارشی۷۰۰ نفر<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> دانسته‌اند. پیامبر۹ پرچم مهاجران را به ‌دست زید ‌بن حارثه و پرچم انصار را به‌ دست سعد بن عباده داد و عبدالله ‌بن ام ‌مکتوم را به جای خویش در مدینه گماشت<ref>المنتظم، ج‌۲، ص۲۲۹.</ref> و سپس به ‌سوی خندق رفت. سه ‌تن از همسران پیامبر۹ به نوبت در کنار خندق بودند و دیگر همسرانش همانند زنان و فرزندان مسلمانان در کوشک‌ها و برج‌های استوار مدینه همچون کوشک بنیحارثه، برج مُسیر در محله بنیزریق، و برج فارع ساکن شدند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۰-۴۵۴.</ref> پیامبر۹ خیمه‌گاه خویش را بر فراز کوه ذُباب در شرق کوه سلع برپا کرد و آن‌جا نماز می‌گزارد و بر کارها نظارت می‌کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۶۲.</ref> از این رو، این کوه نزد حاجیان از احترام برخوردار شد و قرن‌ها پیش مسجدی به نام ذُباب بر آن بنا نهادند<ref>مدینه‌شناسی، ص۱۵۹.</ref> که بعدها «مسجد الرایه» خوانده شد. این مسجد اکنون در شارع سلطانه (ابوبکر) بر دامنه کوه الرایه در سمت راست کسی است که رو به شمال قرار گیرد.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۸-۲۶۹.</ref>


==شرایط دو سپاه==
احزاب سه روز پس از پایان کندن خندق، به مدینه رسیدند و در منطقه رومه، میان جُرُف و زَغابه، فرود آمدند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۹.</ref> قریش و همراهانشان همانند یهود در رومه و وادی عقیق و غطفان؛ و نَجدیان در دامنه احد مستقر شدند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۰.</ref> کاهش بارش در آن سال و نیز برداشت زود هنگام محصولات کشاورزی، دشمن را با مشکل تأمین علوفه برای چارپایان روبه‌رو کرد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴.</ref> وجود خندق باعث شد تا درگیری مشرکان با سپاه اسلام از پرتاب سنگ و تیراندازی فراتر نرود.<ref>الطبقات، ج۲، ص۵۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰؛ الارشاد، ج۱، ص۹۶.</ref> آنان ۱۵<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۰؛ الطبقات، ج۲، ص۵۴.</ref> یا ۲۰ روز<ref>وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۳۳.</ref> و یا بیش از آن<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۳؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۷.</ref> مدینه را در محاصره داشتند و در پی یافتن راهی برای عبور از خندق بودند. در این مدت، سختی‌ها و مشکلات، هر دو طرف را در وضعی ناگوار قرار داد. مسلمانان در سرما و گرسنگی، شبانه‌روز از خندق نگاهبانی می‌کردند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۶۵، ۴۷۴.</ref>
احزاب سه روز پس از پایان کندن خندق، به مدینه رسیدند و در منطقه رومه، میان جُرُف و زَغابه، فرود آمدند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۹.</ref> قریش و همراهانشان همانند یهود در رومه و وادی عقیق و غطفان؛ و نَجدیان در دامنه احد مستقر شدند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۰.</ref> کاهش بارش در آن سال و نیز برداشت زود هنگام محصولات کشاورزی، دشمن را با مشکل تأمین علوفه برای چارپایان روبه‌رو کرد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴.</ref> وجود خندق باعث شد تا درگیری مشرکان با سپاه اسلام از پرتاب سنگ و تیراندازی فراتر نرود.<ref>الطبقات، ج۲، ص۵۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰؛ الارشاد، ج۱، ص۹۶.</ref> آنان ۱۵<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۰؛ الطبقات، ج۲، ص۵۴.</ref> یا ۲۰ روز<ref>وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۳۳.</ref> و یا بیش از آن<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۳؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۷.</ref> مدینه را در محاصره داشتند و در پی یافتن راهی برای عبور از خندق بودند. در این مدت، سختی‌ها و مشکلات، هر دو طرف را در وضعی ناگوار قرار داد. مسلمانان در سرما و گرسنگی، شبانه‌روز از خندق نگاهبانی می‌کردند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۶۵، ۴۷۴.</ref>


خیانت بنی‌قریظه و بحرانی‌شدن نبرد: حیی بن اخطب، از بزرگان بنی‌نضیر که پیش از این وعده همراهی بنی‌قریظه را به قریش داده بود<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۴.</ref>، به درخواست ابوسفیان، نزد بنی‌قریظه رفت و از آنان خواست تا با نقض پیمان خود با پیامبر۹ به آنان بپیوندند. بنی‌قریظه نخست وی را به قلعه خود راه ندادند<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۰-۵۷۱.</ref>؛ اما سرانجام همراهی خود را با او اعلان کردند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۲؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۱-۴۰۲.</ref> و حیی پیمان‌نامه آنان با مسلمانان را درید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۶.</ref>خداوند ذیل آیات ۲۶-‌۲۷ احزاب/۳۳ از آنان یاد کرده است: {وَأَنزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُم مِن أَهلِ الکتَابِ...}. در این آیات، خداوند از هراس‌افکنی در دل آنان و چیرگی مسلمانان بر ایشان خبر می‌دهد.<ref>جامع البیان، ج۲۱، ص۹۶؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۱؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج۳، ص۴۸۶.</ref>
==خیانت بنی‌قریظه==
حیی بن اخطب، از بزرگان بنی‌نضیر که پیش از این وعده همراهی بنی‌قریظه را به قریش داده بود<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۴.</ref>، به درخواست ابوسفیان، نزد بنی‌قریظه رفت و از آنان خواست تا با نقض پیمان خود با پیامبر۹ به آنان بپیوندند. بنی‌قریظه نخست وی را به قلعه خود راه ندادند<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۰-۵۷۱.</ref>؛ اما سرانجام همراهی خود را با او اعلان کردند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۲؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۱-۴۰۲.</ref> و حیی پیمان‌نامه آنان با مسلمانان را درید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۶.</ref>خداوند ذیل آیات ۲۶-‌۲۷ احزاب/۳۳ از آنان یاد کرده است: {وَأَنزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُم مِن أَهلِ الکتَابِ...}. در این آیات، خداوند از هراس‌افکنی در دل آنان و چیرگی مسلمانان بر ایشان خبر می‌دهد.<ref>جامع البیان، ج۲۱، ص۹۶؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۱؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج۳، ص۴۸۶.</ref>


پیامبر۹ با آگاهی از پیمان‌شکنی بنی‌قریظه، سعد بن عباده و عبدالله بن رواحه از خزرج و سعد بن‌ معاذ و خوات بن جبیر از اوس را نزد آنان فرستاد تا آنان را از پیمان شکنی بازدارد. اما اینان با تندی و خشم بنی‌قریظه روبه‌رو شدند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۲۹.</ref> سپس این خیانتگران هجوم‌های آزارگرانه به مسلمانان را آغاز کردند. این هجوم‌های گهگاهی مسلمانان را به هراس افکند و رفت‌ و آمدشان را دشوار ساخت؛ چنان‌که مسلمانان منطقه عوالی که نزدیک بنی‌قریظه می‌زیستند، چون می‌خواستند نزد خانواده خویش بروند، به دستور پیامبر سلاح برمی‌گرفتند و گاه از بیراهه می‌رفتند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۱، ۴۷۴.</ref>
پیامبر۹ با آگاهی از پیمان‌شکنی بنی‌قریظه، سعد بن عباده و عبدالله بن رواحه از خزرج و سعد بن‌ معاذ و خوات بن جبیر از اوس را نزد آنان فرستاد تا آنان را از پیمان شکنی بازدارد. اما اینان با تندی و خشم بنی‌قریظه روبه‌رو شدند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۲۹.</ref> سپس این خیانتگران هجوم‌های آزارگرانه به مسلمانان را آغاز کردند. این هجوم‌های گهگاهی مسلمانان را به هراس افکند و رفت‌ و آمدشان را دشوار ساخت؛ چنان‌که مسلمانان منطقه عوالی که نزدیک بنی‌قریظه می‌زیستند، چون می‌خواستند نزد خانواده خویش بروند، به دستور پیامبر سلاح برمی‌گرفتند و گاه از بیراهه می‌رفتند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۱، ۴۷۴.</ref>
خط ۳۳: خط ۴۳:
طولانی‌شدن محاصره و کمبود مواد غذایی، بحران مدینه را سخت کرد<ref>الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۷.</ref>؛ گر چه گاه پیامبر۹ بخشی از مشکلات را با معجزه هموار می‌نمود.<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۱۹۱.</ref> روزی دختر بشیر ‌بن سعد برای پدر و دایی خود، عبدالله ‌بن رواحه، مقداری غذا برد و رسول‌ خدا ۹ اصحاب را به خوردن آن دعوت کرد و بی‌آن که چیزی از آن کاسته شود، همگان از آن خوردند و سیر شدند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۸.</ref> از این نمونه‌ها در رویداد احزاب فراوان یاد شده است.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۲ به بعد؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۷؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۴۲۲-۴۲۷.</ref> خداوند در آیات ۱۰-۱۱ احزاب/۳۳ از وضع بحرانی مسلمانان یاد نموده و از امتحان مؤمنان و لغزش سست ایمان‌ها سخن به میان آورده است: {إِذ جَاءُوکم مِن فَوْقِکم وَمِن أَسفَلَ مِنکم وَإِذ زَاغَتِ الأبصَارُ وَبَلَغَتِ القُلُوبُ الحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا هُنَالِک ابتُلِی المُؤمِنُونَ وَزُلزِلُوا زِلزَالا شدیدا}. بر اثر این فشارها، برخی از منافقان در راستی وعده‌های پیامبر تردید کردند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۹-۵۷۰.</ref> آنان سوگند خوردند که همه آن وعده‌ها فریب بوده و گفتند: در حالی‌که جرئت قضای حاجت نداریم، چگونه محمد به ما وعده طواف کعبه و دستیابی به گنج‌های فارس و روم را می‌دهد؟<ref>دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۲.</ref> مفسران نزول آیه۱۲ احزاب/۳۳ را درباره این گروه از منافقان دانسته‌اند<ref>تفسیر ثعالبی، ج۴، ص۳۳۹؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۴۵؛ زاد المسیر، ج۳، ص۴۵۱.</ref>: {وَإِذ یقُولُ المُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلا غُرُورًا}. خداوند درآیه‌۲۰ احزاب/۳۳ از آرزوی درونی منافقان در احزاب خبر می‌دهد که دوست داشتند کنار صحرانشینان و دور از نبرد بودند و از آن‌جا گزارش‌های نبرد را پی می‌گرفتند<ref>التبیان، ج۸، ص۳۲۴، ۳۲۹؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۵۴-۱۵۵؛ تفسیر ثعالبی، ج۴، ص۳۴۰.</ref>: {یحسَبُونَ الأحزَابَ لَم یذهَبُوا وَإِن یأْتِ الأحزَابُ یوَدُّوا لَو أَنَّهُم بَادُونَ فِی الأعرَابِ یسأَلُونَ عَن أَنبَائِکم وَلَو کانُوا فِیکم مَا قَاتَلُوا إِلا قَلِیلاً}.
طولانی‌شدن محاصره و کمبود مواد غذایی، بحران مدینه را سخت کرد<ref>الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۷.</ref>؛ گر چه گاه پیامبر۹ بخشی از مشکلات را با معجزه هموار می‌نمود.<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۱۹۱.</ref> روزی دختر بشیر ‌بن سعد برای پدر و دایی خود، عبدالله ‌بن رواحه، مقداری غذا برد و رسول‌ خدا ۹ اصحاب را به خوردن آن دعوت کرد و بی‌آن که چیزی از آن کاسته شود، همگان از آن خوردند و سیر شدند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۸.</ref> از این نمونه‌ها در رویداد احزاب فراوان یاد شده است.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۲ به بعد؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۷؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۴۲۲-۴۲۷.</ref> خداوند در آیات ۱۰-۱۱ احزاب/۳۳ از وضع بحرانی مسلمانان یاد نموده و از امتحان مؤمنان و لغزش سست ایمان‌ها سخن به میان آورده است: {إِذ جَاءُوکم مِن فَوْقِکم وَمِن أَسفَلَ مِنکم وَإِذ زَاغَتِ الأبصَارُ وَبَلَغَتِ القُلُوبُ الحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا هُنَالِک ابتُلِی المُؤمِنُونَ وَزُلزِلُوا زِلزَالا شدیدا}. بر اثر این فشارها، برخی از منافقان در راستی وعده‌های پیامبر تردید کردند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۹-۵۷۰.</ref> آنان سوگند خوردند که همه آن وعده‌ها فریب بوده و گفتند: در حالی‌که جرئت قضای حاجت نداریم، چگونه محمد به ما وعده طواف کعبه و دستیابی به گنج‌های فارس و روم را می‌دهد؟<ref>دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۲.</ref> مفسران نزول آیه۱۲ احزاب/۳۳ را درباره این گروه از منافقان دانسته‌اند<ref>تفسیر ثعالبی، ج۴، ص۳۳۹؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۴۵؛ زاد المسیر، ج۳، ص۴۵۱.</ref>: {وَإِذ یقُولُ المُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلا غُرُورًا}. خداوند درآیه‌۲۰ احزاب/۳۳ از آرزوی درونی منافقان در احزاب خبر می‌دهد که دوست داشتند کنار صحرانشینان و دور از نبرد بودند و از آن‌جا گزارش‌های نبرد را پی می‌گرفتند<ref>التبیان، ج۸، ص۳۲۴، ۳۲۹؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۵۴-۱۵۵؛ تفسیر ثعالبی، ج۴، ص۳۴۰.</ref>: {یحسَبُونَ الأحزَابَ لَم یذهَبُوا وَإِن یأْتِ الأحزَابُ یوَدُّوا لَو أَنَّهُم بَادُونَ فِی الأعرَابِ یسأَلُونَ عَن أَنبَائِکم وَلَو کانُوا فِیکم مَا قَاتَلُوا إِلا قَلِیلاً}.


عبور از خندق: با عبور پنج تن از نام‌آوران سپاه دشمن، عمرو بن ‌عبدود از بنی‌عامر بن لؤی، ضرار بن خطاب از بنیفهر، عکرمة بن ابی‌جهل، نوفل ‌بن ‌عبدالله ‌بن مغیره و هُبَیرة‌ بن ابی‌وهب از بنی‌مخزوم، از باریکه‌ای در طول خندق، نبرد احزاب به مرحله‌ای تازه پای نهاد.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۲۴-۲۲۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> عمرو که به تک‌سوار یلْیل شهرت داشت و جراحت نبرد بدر را بر تن داشت، با خود عهد کرده بود که تا از محمد و یارانش انتقام نگیرد، خود را نیاراید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۰.</ref> او با عبور از خندق، در برابر سپاه مسلمانان آن قدر رجز خواند و مبارز طلبید که صدایش گرفت.<ref>المسترشد، ص۲۹۸؛ المنتظم، ج۲، ص۲۳۲؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۲۰.</ref> اما کسی را توان رویارویی با او نبود.<ref>الافصاح، ص۱۵۷.</ref> پیامبر سه بار در میان یارانش ندا داد و خواست تا کسی داوطلب نبرد با او شود. هر بار کسی جز علی به درخواست ایشان پاسخ مثبت نداد. سرانجام علی۷ پس از سه بار اجازه خواستن از ایشان، اذن یافت و راهی میدان شد.<ref>کنز الفوائد، ص۱۳۷؛ عیون الاثر، ج۲، ص۴۰-۴۱.</ref> پیامبر شمشیر خود، ذوالفقار، را به او داد و عمامه خویش را بر سرش بست و برایش دعا کرد<ref>شرح الاخبار، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۴؛ المنتظم، ج۲، ص۲۳۲؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۸۶-۴۸۷.</ref> و مبارزه او با عمرو را به مثابه رویارویی تمام ایمان با تمام کفر دانست.<ref>الارشاد، ج۱، ص۱۳۰؛ کنز الفوائد، ص۱۳۷.</ref>
==عبور از خندق==
با عبور پنج تن از نام‌آوران سپاه دشمن، عمرو بن ‌عبدود از بنی‌عامر بن لؤی، ضرار بن خطاب از بنیفهر، عکرمة بن ابی‌جهل، نوفل ‌بن ‌عبدالله ‌بن مغیره و هُبَیرة‌ بن ابی‌وهب از بنی‌مخزوم، از باریکه‌ای در طول خندق، نبرد احزاب به مرحله‌ای تازه پای نهاد.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۲۴-۲۲۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> عمرو که به تک‌سوار یلْیل شهرت داشت و جراحت نبرد بدر را بر تن داشت، با خود عهد کرده بود که تا از محمد و یارانش انتقام نگیرد، خود را نیاراید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۰.</ref> او با عبور از خندق، در برابر سپاه مسلمانان آن قدر رجز خواند و مبارز طلبید که صدایش گرفت.<ref>المسترشد، ص۲۹۸؛ المنتظم، ج۲، ص۲۳۲؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۲۰.</ref> اما کسی را توان رویارویی با او نبود.<ref>الافصاح، ص۱۵۷.</ref> پیامبر سه بار در میان یارانش ندا داد و خواست تا کسی داوطلب نبرد با او شود. هر بار کسی جز علی به درخواست ایشان پاسخ مثبت نداد. سرانجام علی۷ پس از سه بار اجازه خواستن از ایشان، اذن یافت و راهی میدان شد.<ref>کنز الفوائد، ص۱۳۷؛ عیون الاثر، ج۲، ص۴۰-۴۱.</ref> پیامبر شمشیر خود، ذوالفقار، را به او داد و عمامه خویش را بر سرش بست و برایش دعا کرد<ref>شرح الاخبار، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۴؛ المنتظم، ج۲، ص۲۳۲؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۸۶-۴۸۷.</ref> و مبارزه او با عمرو را به مثابه رویارویی تمام ایمان با تمام کفر دانست.<ref>الارشاد، ج۱، ص۱۳۰؛ کنز الفوائد، ص۱۳۷.</ref>


به گزارشی تردیدآمیز<ref>نک: الصحیح من سیرة النبی، ج۹، ص۳۴۸-۳۴۹.</ref>، عمرو پس از شناختن علی، جوانی وی و دوستی خود با ابوطالب را مانع نبرد دانست<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۱؛ الارشاد، ج۱، ص۹۸-۹۹؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۸۷.</ref> و خواهان جنگ با کسانی چون ابوبکر و عمر شد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۱.</ref> اما برخی وحشت عمرو از نبرد با علی۷ را به ‌سبب دلیری او در بدر و احد و کشته شدن بزرگان قریش به دست او دانسته‌اند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۶۴.</ref> علی با اصرار بر نبرد، از عمرو خواست تا یا اسلام بیاورد و یا برای مبارزه، از اسب پیاده شود. عمرو با خود عهد بسته بود که هرگاه مردی از قریش از او دو خواسته داشته باشد، یکی را بپذیرد. از این روی، با رد پذیرش اسلام، از اسب پیاده شد.<ref>الارشاد، ج۱، ص۹۸.</ref> در این نبرد تن به تن، علی۷ جراحت برداشت؛ اما توانست عمرو را به قتل برساند<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۱؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج۳، ص۲۰۳؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۶۴.</ref> و سرش را جدا کند و برای پیامبر۹ بیاورد. ابوبکر و عمر برخاستند و سر علی۷ را بوسیدند.<ref>الارشاد، ج۱، ص۱۰۴؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۳۹؛ شرح نهج‌البلاغه، ج۱۹، ص۶۲.</ref> پیامبر ضربه او در آن روز را برتر از اعمال همه امت خود تا روز قیامت دانست.<ref>المستدرک، ج۳، ص۳۲؛ تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۹؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۲، ۱۴.</ref> به‌ رغم آن‌که مشرکان می‌خواستند جنازه عمرو را به ۰۰۰/۱۰ درهم بخرند، پیامبر بدون دریافت مبلغی، جنازه وی را به آنان تحویل داد.<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج۷، ص۶۷۲.</ref>
به گزارشی تردیدآمیز<ref>نک: الصحیح من سیرة النبی، ج۹، ص۳۴۸-۳۴۹.</ref>، عمرو پس از شناختن علی، جوانی وی و دوستی خود با ابوطالب را مانع نبرد دانست<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۱؛ الارشاد، ج۱، ص۹۸-۹۹؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۸۷.</ref> و خواهان جنگ با کسانی چون ابوبکر و عمر شد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۱.</ref> اما برخی وحشت عمرو از نبرد با علی۷ را به ‌سبب دلیری او در بدر و احد و کشته شدن بزرگان قریش به دست او دانسته‌اند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۶۴.</ref> علی با اصرار بر نبرد، از عمرو خواست تا یا اسلام بیاورد و یا برای مبارزه، از اسب پیاده شود. عمرو با خود عهد بسته بود که هرگاه مردی از قریش از او دو خواسته داشته باشد، یکی را بپذیرد. از این روی، با رد پذیرش اسلام، از اسب پیاده شد.<ref>الارشاد، ج۱، ص۹۸.</ref> در این نبرد تن به تن، علی۷ جراحت برداشت؛ اما توانست عمرو را به قتل برساند<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۱؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج۳، ص۲۰۳؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۶۴.</ref> و سرش را جدا کند و برای پیامبر۹ بیاورد. ابوبکر و عمر برخاستند و سر علی۷ را بوسیدند.<ref>الارشاد، ج۱، ص۱۰۴؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۳۹؛ شرح نهج‌البلاغه، ج۱۹، ص۶۲.</ref> پیامبر ضربه او در آن روز را برتر از اعمال همه امت خود تا روز قیامت دانست.<ref>المستدرک، ج۳، ص۳۲؛ تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۹؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۲، ۱۴.</ref> به‌ رغم آن‌که مشرکان می‌خواستند جنازه عمرو را به ۰۰۰/۱۰ درهم بخرند، پیامبر بدون دریافت مبلغی، جنازه وی را به آنان تحویل داد.<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج۷، ص۶۷۲.</ref>
خط ۳۹: خط ۵۰:
با کشته شدن عمرو، همراهان او پا به فرار نهادند. در این گریز، نوفل‌ بن عبدالله درون خندق افتاد و به‌ دست علی۷کشته شد.<ref>الارشاد، ج۱، ص۹۹، ۱۰۲؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۸۷.</ref> فردای آن روز نیروهای دشمن به فرماندهی خالد بن ولید برای عبور از خندق و پیروزی بر مسلمانان بسیار کوشیدند؛ ولی به‌ رغم یک روز مبارزه با مسلمانان، هیچ توفیقی نیافتند. از آن پس احزاب حرکتی همگانی انجام ندادند و تنها هر شب گروهی از آنان به مسلمانان شبیخون ‌زدند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۲، ۴۷۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۲-۵۳.</ref>
با کشته شدن عمرو، همراهان او پا به فرار نهادند. در این گریز، نوفل‌ بن عبدالله درون خندق افتاد و به‌ دست علی۷کشته شد.<ref>الارشاد، ج۱، ص۹۹، ۱۰۲؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۸۷.</ref> فردای آن روز نیروهای دشمن به فرماندهی خالد بن ولید برای عبور از خندق و پیروزی بر مسلمانان بسیار کوشیدند؛ ولی به‌ رغم یک روز مبارزه با مسلمانان، هیچ توفیقی نیافتند. از آن پس احزاب حرکتی همگانی انجام ندادند و تنها هر شب گروهی از آنان به مسلمانان شبیخون ‌زدند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۲، ۴۷۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۲-۵۳.</ref>


تدابیر پیامبر برای گسستن اتحاد دشمن: با طولانی شدن محاصره و ادامه فشار بر مسلمانان، رسول‌ خدا۹ کوشید با بهره‌گیری از ناهمگونی سپاه دشمن، در صفوف آنان رخنه پدید آورد. بدین منظور در نخستین گام، با توجه به انگیزه‌های اقتصادی غطفان<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۳.</ref> به آنان پیشنهاد کرد که با دریافت یک ‌سوم محصول خرمای مدینه، از همراهی با احزاب دست کشند. غطفان نخست به طمع بهایی بیشتر، از پذیرش این پیشنهاد سر باز زدند<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۷-۴۷۸؛ شرح الاخبار، ج۱، ص۲۹۳؛ الارشاد، ج۱، ص۹۶.</ref> و چون پس از قدری درنگ بدان رضایت دادند<ref>الطبقات، ج‌۲، ص‌۵۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۳.</ref>، پیامبر۹ پس از مشورت با بزرگان مدینه و مخالفت آنان، از پیشنهاد خویش چشم پوشید.<ref>المصنف، صنعانی، ج۵، ص۳۶۷-۳۶۸؛ الطبقات، ج۲، ص۵۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۲-۵۷۳.</ref>
==تدابیر پیامبر برای گسستن اتحاد دشمن==
با طولانی شدن محاصره و ادامه فشار بر مسلمانان، رسول‌ خدا۹ کوشید با بهره‌گیری از ناهمگونی سپاه دشمن، در صفوف آنان رخنه پدید آورد. بدین منظور در نخستین گام، با توجه به انگیزه‌های اقتصادی غطفان<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۳.</ref> به آنان پیشنهاد کرد که با دریافت یک ‌سوم محصول خرمای مدینه، از همراهی با احزاب دست کشند. غطفان نخست به طمع بهایی بیشتر، از پذیرش این پیشنهاد سر باز زدند<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۷-۴۷۸؛ شرح الاخبار، ج۱، ص۲۹۳؛ الارشاد، ج۱، ص۹۶.</ref> و چون پس از قدری درنگ بدان رضایت دادند<ref>الطبقات، ج‌۲، ص‌۵۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۳.</ref>، پیامبر۹ پس از مشورت با بزرگان مدینه و مخالفت آنان، از پیشنهاد خویش چشم پوشید.<ref>المصنف، صنعانی، ج۵، ص۳۶۷-۳۶۸؛ الطبقات، ج۲، ص۵۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۲-۵۷۳.</ref>


نیز پیامبر از نعیم ‌بن مسعود از تیره بنی‌اشجع که با دشمن ارتباط داشت، برای تفرقه‌افکنی میان یهود و مشرکان بهره برد. به گزارش موسی بن عقبه، ایشان که می‌دانست نعیم برای احزاب خبر می‌برد، کارهای بنی‌قریظه را هماهنگ با نقشه مسلمانان ضدّ قریش و انگیزه آنان از این کارها را دستیابی به غنیمت‌های بنی‌نضیر دانست.<ref>دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۴-۴۰۵؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج۳، ص۲۱۴.</ref> نعیم با انتقال این سخن به قریش، مشرکان را در اعتماد به بنی‌قریظه دچار تردید کرد؛ به‌ ویژه آن که بنی‌قریظه از پیشنهاد قریش برای حمله به مسلمانان در روز شنبه، به بهانه تقدس آن روز، سر باززده بودند. مشرکان این کار آنان را نشانه همدل نبودنشان دانستند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۸۶-۴۸۷.</ref>
نیز پیامبر از نعیم ‌بن مسعود از تیره بنی‌اشجع که با دشمن ارتباط داشت، برای تفرقه‌افکنی میان یهود و مشرکان بهره برد. به گزارش موسی بن عقبه، ایشان که می‌دانست نعیم برای احزاب خبر می‌برد، کارهای بنی‌قریظه را هماهنگ با نقشه مسلمانان ضدّ قریش و انگیزه آنان از این کارها را دستیابی به غنیمت‌های بنی‌نضیر دانست.<ref>دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۴-۴۰۵؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج۳، ص۲۱۴.</ref> نعیم با انتقال این سخن به قریش، مشرکان را در اعتماد به بنی‌قریظه دچار تردید کرد؛ به‌ ویژه آن که بنی‌قریظه از پیشنهاد قریش برای حمله به مسلمانان در روز شنبه، به بهانه تقدس آن روز، سر باززده بودند. مشرکان این کار آنان را نشانه همدل نبودنشان دانستند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۸۶-۴۸۷.</ref>
خط ۵۱: خط ۶۳:
انس بن اوس و عبدالله بن سهل از بنی‌عبدالاشهل اوس، طفیل بن نعمان از بنیسلمه، کعب بن زید از بنیدینار و ثعلبة بن عنمه از بنی‌جُشم خزرج را در شمار شهیدان خندق نام برده‌اند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۹۵-۴۹۶؛ الطبقات، ج۲، ص۵۳؛ تاریخ الاسلام، ج۲، ص۳۰۴-۳۰۵.</ref> سعد بن معاذ از بنی‌عبدالاشهل نیز که ریاست اوس را بر عهده داشت، در این نبرد مجروح و پس از اندک زمانی بر اثر آن جراحت شهید شد. از سپاه مشرکان نیز عثمان بن منبه از بنی‌عبدالدار، عمرو بن عبدود عامری و نوفل بن عبدالله مخزومی کشته شدند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۵۰، ۲۵۲-۲۵۳؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۲۵.</ref> یعقوبی آمار شهیدان مسلمان را هشت و کشتگان مشرک را شش تن دانسته است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref>
انس بن اوس و عبدالله بن سهل از بنی‌عبدالاشهل اوس، طفیل بن نعمان از بنیسلمه، کعب بن زید از بنیدینار و ثعلبة بن عنمه از بنی‌جُشم خزرج را در شمار شهیدان خندق نام برده‌اند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۹۵-۴۹۶؛ الطبقات، ج۲، ص۵۳؛ تاریخ الاسلام، ج۲، ص۳۰۴-۳۰۵.</ref> سعد بن معاذ از بنی‌عبدالاشهل نیز که ریاست اوس را بر عهده داشت، در این نبرد مجروح و پس از اندک زمانی بر اثر آن جراحت شهید شد. از سپاه مشرکان نیز عثمان بن منبه از بنی‌عبدالدار، عمرو بن عبدود عامری و نوفل بن عبدالله مخزومی کشته شدند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۵۰، ۲۵۲-۲۵۳؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۲۵.</ref> یعقوبی آمار شهیدان مسلمان را هشت و کشتگان مشرک را شش تن دانسته است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref>


پیامدهای غزوه احزاب: با شکست مشرکان در دستیابی به اهداف خود به‌ رغم بسیج نیرویی بی‌نظیر، ابهت قریش در هم شکست و هجوم‌های آنان به مدینه پایان یافت. پیامبر در سخنانی به همین پیامد تصریح کرد.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹۳؛ الکامل، ج۲، ص۱۸۴.</ref> نیز با پیمان‌شکنی یهود بنی‌قریظه و شکست آنان در نبرد با مسلمانان، مدینه از حضور یهودیان تهی شد. (← بنی‌قریظه) همچنین با توفیق مسلمانان در این نبرد، زمینه پذیرش حکومت مدینه از سوی قریش فراهم شد و روحیه اعتماد و خودباوری در مسلمانان تقویت گشت. سفر حج پیامبر و مسلمانان یک سال پس از نبرد احزاب و انعقاد پیمان حدیبیه به سال ششم ق. گواه این ادعاست.
==پیامدهای غزوه احزاب==
با شکست مشرکان در دستیابی به اهداف خود به‌ رغم بسیج نیرویی بی‌نظیر، ابهت قریش در هم شکست و هجوم‌های آنان به مدینه پایان یافت. پیامبر در سخنانی به همین پیامد تصریح کرد.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹۳؛ الکامل، ج۲، ص۱۸۴.</ref> نیز با پیمان‌شکنی یهود بنی‌قریظه و شکست آنان در نبرد با مسلمانان، مدینه از حضور یهودیان تهی شد. (← بنی‌قریظه) همچنین با توفیق مسلمانان در این نبرد، زمینه پذیرش حکومت مدینه از سوی قریش فراهم شد و روحیه اعتماد و خودباوری در مسلمانان تقویت گشت. سفر حج پیامبر و مسلمانان یک سال پس از نبرد احزاب و انعقاد پیمان حدیبیه به سال ششم ق. گواه این ادعاست.


==پانویس==
==پانویس==
۱٬۷۸۰

ویرایش