پرش به محتوا

خمس: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۷۰۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


===خمس در آیات===
===خمس در آیات===
اولين و مهمترين مدرک مشروعيت خمس آيه 41 انفال/8 است که به صراحت از وجوب تعلق خمس غنايم به خدا و رسول و ذوي القربي و يتيمان و مساکين و در راه ماندگان سخن به ميان آورده است: « وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ» در اين آيه، خمس غنيمت واجب دانسته شده است و غنيمت که از "غُنم" گرفته شده به معناي به مطلق فائده است، اعم از اين که از راه جنگ يا غير جنگ به دست آيد.  "ما" در آيه نيز موصوله و عموميت دارد و "مِنْ شَيْ‏ءٍ"؛ يعني از هر شيئ و منفعت ، بنابراين آيه ياد شده هر چند در مورد غنايم جنگ بدر نازل شده است ؛ ولي"ما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ" اختصاص به غنائم جنگي ندارد و مطلق فائده را شامل مي شود.  
اولين و مهمترين مدرک مشروعيت خمس آيه 41 انفال/8 است که به صراحت از وجوب تعلق خمس غنايم به خدا و رسول و ذوي القربي و يتيمان و مساکين و در راه ماندگان سخن به ميان آورده است: « وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ» در اين آيه، خمس غنيمت واجب دانسته شده است و غنيمت که از "غُنم" گرفته شده به معناي به مطلق فائده است، اعم از اين که از راه جنگ يا غير جنگ به دست آيد.<ref>لسان العرب، ج12، ص445-446؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص615‌ (غنم)</ref> "ما" در آيه نيز موصوله و عموميت دارد و "مِنْ شَيْ‏ءٍ"؛ يعني از هر شيئ و منفعت<ref>فقه القرآن، راوندي، ج1، ص258.</ref> ، بنابراين آيه ياد شده هر چند در مورد غنايم جنگ بدر نازل شده است <ref>مجمع البيان، ج4، ص426؛ الدر المنثور، ج3، ص185.</ref>؛ ولي"ما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ" اختصاص به غنائم جنگي ندارد و مطلق فائده را شامل مي شود.  


مؤيد عموميت غنيمت ، آيات ديگري از قرآن کريم است که در آنها نيز اين واژه به معناي عموم منفعت به‌کار رفته است، مانند: «إِذَا انْطَلَقْتُم إِلى‏ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها»(فتح/48، 15) «وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها»»(فتح/48،19) ؛ در روايات متعددي از اهل بيت(ع) نيز «غنمتم» در آيه به مطلق فايده تفسير شده است.  
مؤيد عموميت غنيمت ، آيات ديگري از قرآن کريم است که در آنها نيز اين واژه به معناي عموم منفعت به‌کار رفته است، مانند: «إِذَا انْطَلَقْتُم إِلى‏ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها»(فتح/48، 15) «وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها»»(فتح/48،19) ؛ در روايات متعددي از اهل بيت(ع) نيز «غنمتم» در آيه به مطلق فايده تفسير شده است.<ref>الکافي، ج8، ص258؛ تهذيب الاحکام، ج4، ص142.</ref>


===خمس در روایات===
===خمس در روایات===
دليل ديگر مشروعيت خمس، روايات متعددي از پيامبر اکرم و اهل بيت(ع) است که خمس را در اموال خاصي واجب شمرده‌اند.
دليل ديگر مشروعيت خمس، روايات متعددي از پيامبر اکرم<ref>المبسوط، سرخسي، ج2، ص211، 215؛ المجموع، ج6، ص91.</ref> و اهل بيت(ع)<ref>مستند الشيعه، ج10، ص9-11؛ الحدائق الناضره، ج12، ص320.</ref> است که خمس را در اموال خاصي واجب شمرده‌اند.


از جمله در رواياتي از پيامبر(ص)، پرداخت خمس در معادن، گنج، منفعت کسب، واجب شمرده شده است. همچنين دستور پرداخت خمس در نامه هاي متعددي از پيامبر به افراد و قبال مختلف نيز منعکس شده است که نشان دهنده مشروعيت اين واجب مالي در اسلام است. پس از تشريع خمس پيامبر اسلام(ص) در مواردي اين حکم الهي را اجرا و به دريافت خمس اقدام نمود. از جمله در روايتي نقل شده است که پيامبر از خمس غنايم جنگ بدر شتري به علي (ع) داد. در رواياتي ديگر آمده است که آن حضرت خمس را از گنج و معدن نيز دريافت کرده است. در گزارش هاي ديگري نقل شده است که پيامبر با نوشتن نامه هاي متعدد به روساي قبايل آنان را به پرداخت خمس فرمان مي داد. از جمله در نامه اي به قبيله جهينه بهره برداري از زمين ها و آب و علف خويش را مشروط به دادن خمس کرد. در نامه اي ديگر به قبايل قضاعه و جذام آنان را به پرداخت خمس خود سفارش کرد. در نامه هايي ديگر به قبايل عبد القيس اهل يمن و قبايلي ديگر آنان را به عمل کردن به اين حکم الهي فرمان داد. همچنين آن حضرت ماموراني را براي جمع آوري خمس ارسال کرد.
از جمله در رواياتي از پيامبر(ص)، پرداخت خمس در معادن، گنج<ref>صحيح البخاري، ج1، ص182؛ صحيح مسلم، ج1، ص35 ، مسند احمد، ج1، ص314 ، ج5، ص326. </ref>، منفعت کسب<ref>صحيح البخاري، ج1، ص133 ، ج4، ص250 ؛ صحيح مسلم، ج1، ص36 ـ 35؛ سنن النسائي، ج7، ص132-134.</ref>، واجب شمرده شده است. همچنين دستور پرداخت خمس در نامه هاي متعددي از پيامبر به افراد و قبال مختلف نيز منعکس شده است <ref>اسد الغابة, ج4، ص175؛ طبقات الکبری، ج1، ص279</ref>که نشان دهنده مشروعيت اين واجب مالي در اسلام است. پس از تشريع خمس پيامبر اسلام(ص) در مواردي اين حکم الهي را اجرا و به دريافت خمس اقدام نمود. از جمله در روايتي نقل شده است که پيامبر از خمس غنايم جنگ بدر شتري به علي (ع) داد.<ref>صحيح البخاري، ج4، ص243؛ صحيح مسلم، ج6، ص86.</ref> در رواياتي ديگر آمده است که آن حضرت خمس را از گنج و معدن نيز دريافت کرده است.<ref>مسند احمد، ج3، ص128؛ مجمع الزوائد، ج3، ص77.</ref> در گزارش هاي ديگري نقل شده است که پيامبر با نوشتن نامه هاي متعدد به روساي قبايل آنان را به پرداخت خمس فرمان مي داد. از جمله در نامه اي به قبيله جهينه بهره برداري از زمين ها و آب و علف خويش را مشروط به دادن خمس کرد.<ref>البدايه و النهايه، ج2، ص391؛ کنز العمال، ج13، ص501؛ مکاتيب الرسول، ج3، ص226.</ref> در نامه اي ديگر به قبايل قضاعه و جذام آنان را به پرداخت خمس خود سفارش کرد.<ref>الطبقات الکبری، ج1، ص270؛ معالم المدرستين، ج2، ص112و113.</ref> در نامه هايي ديگر به قبايل عبد القيس<ref>صحيح بخاري، ج1، ص30؛ سنن ابي داود، ج2، ص408.</ref> اهل يمن<ref>مجمع الزوائد، ج3، ص71؛ المستدرک علي الصحيحين، ج1، ص 395 .</ref> و قبايلي ديگر<ref>مکاتيب الرسول، ج2و3؛ الصحيح من سيرة النبي الاعظم، ج5، ص204.</ref> آنان را به عمل کردن به اين حکم الهي فرمان داد. همچنين آن حضرت ماموراني را براي جمع آوري خمس ارسال کرد.<ref>صحيح البخاري، ج5، ص110؛ الصحيح من سيره النبي الاعظم، ج5، ص211.</ref>


==خمس پس از رحلت پیامبر==
==خمس پس از رحلت پیامبر==