خمس: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) جز (added Category:احکام using HotCat) |
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:خمس.jpg|File.png|270px|thumb|left|خمس]] | [[پرونده:خمس.jpg|File.png|270px|thumb|left|خمس]] | ||
خمس | خمس، به معنای یک پنجم از مال است که مسلمانان ملزم پرداخت آن هستند. این مال سهم امام یا سهم سادات نیز نامیده میشود. | ||
خمس به غنائم جنگی، معادن، گنج، آنچه با غواصی از دريا بيرون بيايد، زمينی که کافر ذمّی از مسلمان خريده، مال حلال مخلوط به حرام و منفعت کسب تعلق میگیرد. | |||
سوره انفال محل رجوع احکام مربوط به خمس است و بنا بر این آیه، خدا، رسول الله و ذی القربی، یتیمان و در راهماندگان کسانی هستند که خمس به آنها تعلق میگیرد. | |||
در مورد ذیالقربی بین [[شیعه]] و [[سنی]] اختلاف نظر وجو دارد، شیعه منظور از آن را [[اهل بیت]] دانسته و سنی [[بنی هاشم]] و [[بنیمطلب|بنی مطلب]] را ذیالقربی دانستهاند. | |||
همچنین شیعه معتقد است که خمس فقط به یتیمان و درراهماندگانی تعلق میگیرد که از بنیهاشم باشند درحالیکه اهل سنت خمس را متعلق به همهی یتیمان و در راهماندگان مسلمان میداند. | |||
پرداخت خمس در سیره [[پیامبر]] نیز نمود داشت، از جمله پیامبر قبیله جهینه را ملزم نمود تا به شرط دادن خمس از زمین و آب وعلف آن استفاده کنند. | |||
در دوران ائمه، دادن خمس از زمان امامان صادقین(ع) که فشار کمتری از سوی حاکمیت بر ضد شیعه اعمال میشد برای مؤمنین راحتتر شد و میتوانستند خمس خود را به امام معصوم بپردازند. | |||
از زمان [[امام کاظم(ع)]] شبکه وکالت شکل گرفت که از طریق این وکلا، خمس به دست ائمه میرسید. | |||
در زمان حاضر نیز خمس به فقیه جامعالشرایط پرداخت میشود. | |||
دادن خمس از مواردی است که [[حجگزار]] باید نسبت به پرداخت آن اطمینان حاصل کند، چراکه اگر اعمال [[حج]] را با پولی که خمس آن پرداخت نشدهاست بهجای بیاورد، حج وی صحیح نیست. | |||
==خمس در لغت و فقه== | ==خمس در لغت و فقه== | ||
خمس در لغت به معناي يک پنجم از چيزي است<ref>كتاب العين، ج4، ص205؛ الصحاح، ج3، ص924؛ لسان العرب، ج6، ص70 (خمس)</ref> و در اصطلاح [[فقه شيعه]] به حقّ مالي ثابت و واجبي گفته مي شود که به [[بنی هاشم|بني هاشم]] اختصاص دارد<ref>مسالک الافهام، ج1، ص457؛ جواهر الکلام، ج16، ص2؛ کتاب الخمس، شيخ انصاري، ص21.</ref> يا حق مالي است که خدا آن را در اموالي خاص براي خود، پيامبر، امامان از اهل بيت(ع) و بني هاشم قرار داده است <ref>انوار الفقاهه، کتاب الخمس، ص12.</ref>که به فتواي بيشتر فقيهان شيعه نيمي از آن اختصاص به امام معصوم دارد که به آن «[[سهم الامام]]» گفته مي شود و | خمس در لغت به معناي يک پنجم از چيزي است<ref>كتاب العين، ج4، ص205؛ الصحاح، ج3، ص924؛ لسان العرب، ج6، ص70 (خمس)</ref> و در اصطلاح [[فقه شيعه]] به حقّ مالي ثابت و واجبي گفته مي شود که به [[بنی هاشم|بني هاشم]] اختصاص دارد<ref>مسالک الافهام، ج1، ص457؛ جواهر الکلام، ج16، ص2؛ کتاب الخمس، شيخ انصاري، ص21.</ref> يا حق مالي است که خدا آن را در اموالي خاص براي خود، پيامبر، امامان از اهل بيت(ع) و بني هاشم قرار داده است <ref>انوار الفقاهه، کتاب الخمس، ص12.</ref>که به فتواي بيشتر فقيهان شيعه نيمي از آن اختصاص به امام معصوم دارد که به آن «[[سهم الامام]]» گفته مي شود و نيمی ديگر به نيازمندان از بني هاشم تعلق دارد که به آن «[[سهم سادات]]» گفته مي شود<ref>کتاب البيع، ج2، ص655-660؛ القوائد الفقهيه، بجنوردي، ج7، ص281.</ref> و در اصطلاح فقه اهل سنت به يک پنجم مالی گفته میشود که از غنايم جنگی، معدن و ديگر اموال متعلق خمس گرفته مي شود.<ref>معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهيه، ج2، ص57.</ref> | ||
==وجوب خمس در آیات و روایات== | ==وجوب خمس در آیات و روایات== | ||
خط ۸: | خط ۲۷: | ||
===خمس در آیات=== | ===خمس در آیات=== | ||
اولين و مهمترين مدرک مشروعيت خمس آيه 41 انفال | اولين و مهمترين مدرک مشروعيت خمس آيه 41 انفال است که به صراحت از وجوب تعلق خمس غنايم به خدا و رسول و ذوي القربي و يتيمان و مساکين و در راه ماندگان سخن به ميان آورده است: « وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ» در اين آيه، خمس غنيمت واجب دانسته شده است و غنيمت که از "غُنم" گرفته شده به معناي به مطلق فائده است، اعم از اين که از راه جنگ يا غير جنگ به دست آيد.<ref>لسان العرب، ج12، ص445-446؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص615 (غنم)</ref> "ما" در آيه نيز موصوله و عموميت دارد و "مِنْ شَيْءٍ"؛ يعني از هر شيئ و منفعت<ref>فقه القرآن، راوندي، ج1، ص258.</ref> ، بنابراين آيه ياد شده هر چند در مورد غنايم جنگ بدر نازل شده است <ref>مجمع البيان، ج4، ص426؛ الدر المنثور، ج3، ص185.</ref>؛ ولي"ما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ" اختصاص به غنائم جنگي ندارد و مطلق فائده را شامل مي شود. | ||
مؤيد عموميت غنيمت ، آيات ديگري از قرآن کريم است که در آنها نيز اين واژه به معناي عموم منفعت بهکار رفته است، مانند: «إِذَا انْطَلَقْتُم إِلى مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها»(فتح/48، 15) «وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها»»(فتح/48،19) ؛ در روايات متعددي از اهل بيت(ع) نيز «غنمتم» در آيه به مطلق فايده تفسير شده است.<ref>الکافي، ج8، ص258؛ تهذيب الاحکام، ج4، ص142.</ref> | مؤيد عموميت غنيمت ، آيات ديگري از قرآن کريم است که در آنها نيز اين واژه به معناي عموم منفعت بهکار رفته است، مانند: «إِذَا انْطَلَقْتُم إِلى مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها»(فتح/48، 15) «وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها»»(فتح/48،19) ؛ در روايات متعددي از اهل بيت(ع) نيز «غنمتم» در آيه به مطلق فايده تفسير شده است.<ref>الکافي، ج8، ص258؛ تهذيب الاحکام، ج4، ص142.</ref> | ||
خط ۱۸: | خط ۳۷: | ||
==سیره پیامبر در پرداخت خمس== | ==سیره پیامبر در پرداخت خمس== | ||
دستور پرداخت خمس در نامه | دستور پرداخت خمس در نامه های متعددي از پيامبر به افراد و قبال مختلف نيز منعکس شده است <ref>اسد الغابة, ج4، ص175؛ طبقات الکبری، ج1، ص279</ref>که نشان دهنده مشروعيت اين واجب مالی در اسلام است. | ||
پس از تشريع خمس پيامبر اسلام(ص) در مواردی اين حکم الهي را اجرا و به دريافت خمس اقدام نمود. از جمله در روايتی نقل شده است که پيامبر از خمس غنايم [[غزوه بدر|جنگ بدر]] شتری به [[علی (ع)]] داد.<ref>صحيح البخاري، ج4، ص243؛ صحيح مسلم، ج6، ص86.</ref> در رواياتي ديگر آمده است که آن حضرت خمس را از گنج و معدن نيز دريافت کرده است.<ref>مسند احمد، ج3، ص128؛ مجمع الزوائد، ج3، ص77.</ref> در گزارش هاي ديگری نقل شده است که پيامبر با نوشتن نامه های متعدد به روسای قبايل آنان را به پرداخت خمس فرمان مي داد. از جمله در نامهای به [[قبيله جهينه]] بهره برداری از زمين ها و آب و علف خويش را مشروط به دادن خمس کرد.<ref>البدايه و النهايه، ج2، ص391؛ کنز العمال، ج13، ص501؛ مکاتيب الرسول، ج3، ص226.</ref> در نامه اي ديگر به قبايل [[قضاعه]] و [[جذام]] آنان را به پرداخت خمس خود سفارش کرد.<ref>الطبقات الکبری، ج1، ص270؛ معالم المدرستين، ج2، ص112و113.</ref> در نامه هايي ديگر به قبايل [[عبد القيس]]<ref>صحيح بخاري، ج1، ص30؛ سنن ابي داود، ج2، ص408.</ref> اهل [[یمن|يمن]]<ref>مجمع الزوائد، ج3، ص71؛ المستدرک علي الصحيحين، ج1، ص 395 .</ref> و قبايلی ديگر<ref>مکاتيب الرسول، ج2و3؛ الصحيح من سيرة النبي الاعظم، ج5، ص204.</ref> آنان را به عمل کردن به اين حکم الهي فرمان داد. همچنين آن حضرت مامورانی را براي جمع آوري خمس ارسال کرد.<ref>صحيح البخاري، ج5، ص110؛ الصحيح من سيره النبي الاعظم، ج5، ص211.</ref> | |||
==خمس پس از رحلت پیامبر== | ==خمس پس از رحلت پیامبر== | ||
خط ۲۷: | خط ۴۸: | ||
===خمس در زمان عمر=== | ===خمس در زمان عمر=== | ||
در زمان [[عمربن خطاب|عمر]] نيز که غنايم بسياري نصيب حکومت اسلامي شد، خليفه به اميرالمؤمنين علي (ع) و [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] پيشنهاد گرفتن | در زمان [[عمربن خطاب|عمر]] نيز که غنايم بسياري نصيب حکومت اسلامي شد، خليفه به اميرالمؤمنين علي (ع) و [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] پيشنهاد گرفتن مقداری اندکي از خمس را داد که هيچ يک از آن دو آن را نپذيرفتند و خواستار کل خمس شدند.<ref>مسند احمد بن حنبل، ج1، ص320؛ سنن النسائي، ج7، ص128-130 ؛ بحار الأنوار، ج29، ص385. </ref> | ||
===خمس در زمان عثمان=== | ===خمس در زمان عثمان=== | ||
خط ۳۶: | خط ۵۷: | ||
هر چند از زمان خلافت امير مؤمنان علي (ع) قضايايي مبني بر امر به پرداخت خمس گزارش شده،<ref>الكافي، ج5، ص315،416؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص225؛ وسائل الشيعة، ص507 ـ 505.</ref> اما آن حضرت براي جلوگيري از بروز اختلاف در ميان مسلمانان<ref>الکافي، ج8، ص63؛ الصحيح من سيرة النبي الاعظم، ج5، ص218.</ref> و فرار از اتهام دنيا طلبي<ref>نهج البلاغة، ص416، نامه 45.</ref> از مطالبه آن امتناع ورزيد. | هر چند از زمان خلافت امير مؤمنان علي (ع) قضايايي مبني بر امر به پرداخت خمس گزارش شده،<ref>الكافي، ج5، ص315،416؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص225؛ وسائل الشيعة، ص507 ـ 505.</ref> اما آن حضرت براي جلوگيري از بروز اختلاف در ميان مسلمانان<ref>الکافي، ج8، ص63؛ الصحيح من سيرة النبي الاعظم، ج5، ص218.</ref> و فرار از اتهام دنيا طلبي<ref>نهج البلاغة، ص416، نامه 45.</ref> از مطالبه آن امتناع ورزيد. | ||
===خمس در زمان امامین صادقین=== | ===خمس در زمان امامین صادقین=== | ||
خمس تا زمان [[امامين صادقين(ع)]] به خاطر شدت تقيه امامان و شناخته نشدن شيعيان، به طور | خمس تا زمان [[امامين صادقين(ع)]] به خاطر شدت تقيه امامان و شناخته نشدن شيعيان، به طور علنی پرداخت نمی شد؛ اما در عصر [[امام باقر]] و [[امام صادق(ع)|صادق(ع)]] زمينه بيان احکام خمس و دريافت آن تا حدودي مهياتر شد؛ مؤيد اين امر روايات فراواني از امام باقر و امام صادق ع در مورد وجوب خمس و احکام آن و دريافت خمس توسط ايشان است.<ref>وسائل الشيعة، ج9، ص483-554.</ref> | ||
===شکل گیری وکالت دریافت خمس از زمان امام کاظم=== | ===شکل گیری وکالت دریافت خمس از زمان امام کاظم=== | ||
خط ۴۵: | خط ۶۶: | ||
==خمس به چه مواردی تعلق میگیرد؟== | ==خمس به چه مواردی تعلق میگیرد؟== | ||
به نظر مشهور فقيهان شيعه، خمس در هفت مورد: غنائم | به نظر مشهور فقيهان شيعه، خمس در هفت مورد: غنائم جنگی، معادن، گنج، آنچه با غواصي از دريا بيرون بيايد، زميني که کافر ذمّي از مسلمان خريده، مال حلال مخلوط به حرام و منفعت کسب واجب است.<ref>الانتصار، ص225؛ الحدائق الناضره، ج12، ص320؛ تحرير الوسيلة، ج1، ص352.</ref> | ||
==متعلقات خمس از منظر اهل سنت== | ==متعلقات خمس از منظر اهل سنت== | ||
===مذهب حنفی=== | ===مذهب حنفی=== | ||
[[حنفيه]] با استناد به آيه | [[حنفيه]] با استناد به آيه 41انفال و برخی روايات، خمس را تنها در غنيمت جنگي، گنج و برخي از اقسام معدن واجب مي دانند.<ref>المبسوط،السرخسی، ج2، ص211 ، ج10، ص 94، ج14، ص42؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص330؛ بدائع الصنائع، ج2، ص65.</ref> «[[ابو يوسف قاضی|ابو يوسف قاضي]]» شاگرد ابوحنيفه بر اين اعتقاد است که خمس مطلق معادن، گنج و غوص واجب است.<ref>الخراج، ابويوسف قاضي، ص30-33؛ المبسوط، السرخسی، ج2، ص212- 213.</ref> | ||
===مذهب مالکی=== | ===مذهب مالکی=== | ||
خط ۵۵: | خط ۷۶: | ||
===مذهب شافعی و حنبلی=== | ===مذهب شافعی و حنبلی=== | ||
[[شافعی|شافعي]] ها و [[حنبلی|حنابله]] نيز با استناد به آيه | [[شافعی|شافعي]] ها و [[حنبلی|حنابله]] نيز با استناد به آيه 41انفال و برخي روايات بر اين باورند که در غنايم جنگی<ref>کتاب الام، ج4، ص146؛ المغني، ج7، ص298.</ref>، گنج و رکاز(معادن خام، معادن طلا و نقره<ref>معجم الفاظ الفقه الجعفري، ص211.</ref> ، هر آنچه در زمين مدفون است اعم از معدن يا گنج<ref>معجم المصطلحات والالفاظ الفقهيه، ج2، ص176، (رکز).</ref> )خمس واجب است.<ref>الرسالة، ص195؛ مختصر المزني، ص162؛ المجموع، ج6، ص92.</ref> | ||
==خمس به چه کسانی تعلق میگیرد؟== | ==خمس به چه کسانی تعلق میگیرد؟== | ||
خط ۷۹: | خط ۱۰۰: | ||
به نظر فقيهان شيعه مقصود از سه گروه ديگر، ايتام، فقرا و در راه ماندگان از بني هاشم هستند که به نظر مشهور فقهاي شيعه بايد از طريق پدر به هاشم منتهي شوند؛ ولي برخي از فقهاي اماميه برآنند که به کساني که از طريق مادر به هاشم منتهي شوند نيز خمس تعلق مي گيرد.<ref>تذكرة الفقهاء، ج5، ص433؛ الحدائق الناضره، ج12، ص390؛ جواهر الكلام، ج16، ص 87</ref> دليل ديدگاه فقهاي اماميه، افزون بر روايات متعددي از اهل بيت(ع)، آن است که خمس براي رفع نياز [[سادات]] -به جاي [[زکات]] که بر آنان حرام است- تشريع شده است، از اين رو سهم اين افراد تنها به خويشاوندان پيامبر داده مي شود.<ref>مختلف الشيعه، ج3، ص330؛ تذکرة الفقهاء، ج1، ص254.</ref> | به نظر فقيهان شيعه مقصود از سه گروه ديگر، ايتام، فقرا و در راه ماندگان از بني هاشم هستند که به نظر مشهور فقهاي شيعه بايد از طريق پدر به هاشم منتهي شوند؛ ولي برخي از فقهاي اماميه برآنند که به کساني که از طريق مادر به هاشم منتهي شوند نيز خمس تعلق مي گيرد.<ref>تذكرة الفقهاء، ج5، ص433؛ الحدائق الناضره، ج12، ص390؛ جواهر الكلام، ج16، ص 87</ref> دليل ديدگاه فقهاي اماميه، افزون بر روايات متعددي از اهل بيت(ع)، آن است که خمس براي رفع نياز [[سادات]] -به جاي [[زکات]] که بر آنان حرام است- تشريع شده است، از اين رو سهم اين افراد تنها به خويشاوندان پيامبر داده مي شود.<ref>مختلف الشيعه، ج3، ص330؛ تذکرة الفقهاء، ج1، ص254.</ref> | ||
'''دیدگاه اهل سنت''' | '''دیدگاه اهل سنت''' | ||
فقهای اهل سنت -همچنین ابن جنيد از فقيهان اماميه- برآنند که خمس اين سه گروه به همه ايتام، فقرا و در راه ماندگان مسلمان تعلق دارد.<ref>مختلف الشيعه، ج3، ص330؛ المجموع، ج19، ص370؛ المغني، ج7، ص 306 -307.</ref> ابوحنيفه بر آن است که خمس در زمان رسول خدا (ص) به پنج قسمت تقسيم مي شد، ولي بعد از آن حضرت، سهم رسول خدا و سهم ذي | فقهای اهل سنت -همچنین ابن جنيد از فقيهان اماميه- برآنند که خمس اين سه گروه به همه ايتام، فقرا و در راه ماندگان مسلمان تعلق دارد.<ref>مختلف الشيعه، ج3، ص330؛ المجموع، ج19، ص370؛ المغني، ج7، ص 306 -307.</ref> ابوحنيفه بر آن است که خمس در زمان رسول خدا (ص) به پنج قسمت تقسيم مي شد، ولي بعد از آن حضرت، سهم رسول خدا و سهم ذي القربی حذف و خمس ميان سه گروه يتيمان، مساکين و درراه ماندگان تقسيم مي شود.<ref>المبسوط، سرخسي، ج3، ص 17؛ بدائع الصنائع، ج7، ص 125؛ المغني، ج7، ص301. | ||
[1] . المبسوط، سرخسي، ج10، ص10؛ المغني، ج7، ص301.</ref> | [1] . المبسوط، سرخسي، ج10، ص10؛ المغني، ج7، ص301.</ref> |