آل ابینمی: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
Seyedjavad (بحث | مشارکتها) جز (←منابع) |
Seyedjavad (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Seyedjavad | {{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Seyedjavad }} | ||
'''آل اَبی نُمَی''' از اشراف و سادات حسنی حاکم بر مکه (حک: | '''آل اَبی نُمَی''' از اشراف و سادات حسنی حاکم بر مکه (حک: ۶۶۷-۱۰۷۹ق.) | ||
==خاندان ابی نمی== | ==خاندان ابی نمی== | ||
آل ابی نُمَی از نسل شریف ابونمی محمد بن ابی سعد حسن بن علی از زیر شاخههای آلقَتاده | آل ابی نُمَی از نسل شریف ابونمی محمد بن ابی سعد حسن بن علی از زیر شاخههای [[آل قتاده|آلقَتاده]] هستند<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۸-۱۲۹؛ الاصیلی، ص۱۰۲-۱۰۶؛ النجوم الزاهره، ج۸، ص۱۹۹.</ref> و با عنوان نُمَویین و نُمَوی شناخته میشوند.<ref>الضوء اللامع، ج۲، ص۱۷۶؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۰۹.</ref> آنان با ۱۸ واسطه به [[امام حسن مجتبی(ع)]] نسب میبرند.<ref>النجوم الزاهره، ج۸، ص۱۹۹-۲۰۰؛ اعیان الشیعه، ج۳، ص۱۷۶.</ref> حکومت این دسته از [[اشراف حسنی]] بر [[مکه]] از زمان حکمرانی مستقل ابونمی از نیمه دوم قرن هفتم (۶۶۷ق.) آغاز و سپس در خاندانی از نسل او با عنوانهای دیگر مانند [[آل عجلان|آلعِجلان]] و [[آل برکات|آلبَرَکات]] تا اواخر نیمه اول قرن ۱۴ق. و تسلط [[آل سعود|آلسعود]] بر مکه، ادامه یافت.<ref>نک: البدایة والنهایه، ج۱۴، ص۲۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۷؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹ به بعد.</ref> | ||
برخی منابع، آل ابینمی را طبقه چهارم اشراف<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، | برخی منابع، آل ابینمی را طبقه چهارم اشراف<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹.</ref> دانسته، آنان را به دو شاخه ابونمی اول و ابونمی دوم تقسیم و مدت حکمرانی هر یک را جداگانه بررسی کردهاند.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> دوران حکومت آلابینمی بر مکه، با تحولاتی مهم در جهان اسلام همزمان بود؛ از جمله سقوط سلسله ایوبیان در مصر و شام و روی کار آمدن دولت ممالیک (۶۴۸ق.)، سقوط دستگاه عباسی (۶۵۶ق.) با حمله مغولان به بغداد و نیز تسلط عثمانی بر حجاز. هر یک از این رخدادها در رویدادهای حرمین شریفین نیز اثرگذار بود. | ||
==آلابینمی اول== | ==آلابینمی اول== | ||
===ابونمی محمد=== | ===ابونمی محمد=== | ||
وی سرسلسله این خاندان و از برجستهترین امیران مکه بود که پدرش او را از اوان جوانی در حکمرانی شریک کرد، پس از آن که اشراف حسینی را که به دعوت راجِح بن قَتاده، از مدینه به مکه حمله کرده بودند، ناکام گذاشت.<ref>عمدة الطالب، | وی سرسلسله این خاندان و از برجستهترین امیران مکه بود که پدرش او را از اوان جوانی در حکمرانی شریک کرد، پس از آن که اشراف حسینی را که به دعوت راجِح بن قَتاده، از مدینه به مکه حمله کرده بودند، ناکام گذاشت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹.</ref> ابونمی پس از درگذشت پدرش، در پی نبردی که با غانم بن راجح بن قتاده از اشراف حسنی حاکم بر مکه داشتند، در سال ۶۵۲ق. به طور مشترک همراه با عمویش ادریس، حکمرانی این شهر را بر عهده گرفتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹.</ref> در سال بعد، ابن برطاس، فرمانده سپاهیان ملک مظفر (حاکم یمن)، با غلبه بر ایشان مدتی بر شهر چیره شد؛ اما دیگربار در محرم همان سال، ابونمی و ادریس به حکومت مکه دست یافتند. در این نبرد، خونهای بسیار در مسجدالحرام ریخته شد و ابن بَرطاس پس از اسارت و پرداخت فدیه به اتفاق همراهانش از مکه بیرون رفت.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۵؛ الجامع اللطیف، ص۲۷۴.</ref> از این پس حکمرانی ابونمی و ادریس فراز و فرودهایی داشت. | ||
ابونمی در سال | ابونمی در سال ۶۵۴ق. هنگامی که ادریس نزد برادرش راجح بن قتاده به مدینه رفت، به تنهایی والی مکه شد تا آنگاه که دیگربار ادریس بازگشت و با میانجیگری راجح در حکمرانی ابونمی شریک شد. در سال ۶۵۶ق. برادران ادریس چند روزی بر مکه مسلط شدند؛ اما دوباره ابونمی بر شهر تسلط یافت. او در بیشتر دوران حکومتش با عمویش ادریس در حکمرانی مکه شراکت داشت.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۶۴۰-۶۴۱.</ref> | ||
ابونمی خطبه را گاه به نام ممالیک مصر و گاه به نام سلاطین یمن میخواند. با دعوت او بَیبَرَس، پادشاه مملوکی مصر و شام، درسال | ابونمی خطبه را گاه به نام ممالیک مصر و گاه به نام سلاطین یمن میخواند. با دعوت او بَیبَرَس، پادشاه مملوکی مصر و شام، درسال ۶۶۷ق. حج به جا آورد<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۰۶؛ سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref> و اموالی فراوان در حرمین پخش نمود و به امیران حجاز نیکی کرد. او هر سال برای ابونمی و عمویش ادریس مقداری پول و غله میفرستاد؛ زیرا آنان ورود به مسجدالحرام را رایگان کرده بودند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۰۶.</ref> براساس گزارشی، اختلاف میان ادریس و ابونمی با پادرمیانی بیبرس فروکش کرد؛ اما پس از چندی، باز اختلاف میان آن دو آغاز شد. ادریس به بادیه رفت و با دعوت برخی قبیلهها، همراه با جنگجویان فراوان به مكه بازگشت. نبرد این دو در وادی خُلَیص، نزدیك عُسفان در شمال جده، به كشته شدن ادریس و بازگشت ابونمی به مكه و حكومت او بر این شهر انجامید.<ref>تاریخ مكه، سباعی, ص۳۱۷.</ref> با گذشت مدتی از حکمرانی مستقل ابونمی، پسرعمویش غانم بن ادریس به خونخواهی پدرش برخاست و با کمک گرفتن از جماز بن شیحه، امیر مدینه، ابونمی را بیرون راند و بر مکه سلطه یافت. اما پس از ۴۰ روز دیگربار ابونمی روی کار آمد.<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۶۰-۱۶۱.</ref> جماز که قَلاوون، سلطان مصر، ولایت مکه را نیز در سال ۶۶۸ق. بدو داده بود، با یورش به مکه چند روزی بر آن سلطه یافت؛ اما پس از بازگشت او به مدینه، حکمرانی مکه همچنان در دست ابونمی ماند.<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۵۲۹.</ref> | ||
از رویدادهای زمان او، لشکرکشی حاکم یمن به مکه بود که به فرار ابونمی و ادریس از مکه انجامید<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، | از رویدادهای زمان او، لشکرکشی حاکم یمن به مکه بود که به فرار ابونمی و ادریس از مکه انجامید<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹.</ref>؛ اما آنان دیگربار بر مکه چیره شدند. حکومت مشترک ابونمی و ادریس در پی اختلاف آن دو و کشته شدن ادریس در سال ۶۶۹ق.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۶.</ref> به پایان رسید و از آن پس ابونمی به تنهایی امیر مکه شد. | ||
از دیگر رویدادهای دوران حکمرانی ابونمی میتوان به این موارد اشاره کرد: در سال | از دیگر رویدادهای دوران حکمرانی ابونمی میتوان به این موارد اشاره کرد: در سال ۶۷۴ق. حجگزاران مدت ۱۸ روز در مکه و ۱۰ روز در مدینه اقامت کردند که تا آن زمان بیسابقه بود.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۰۶-۴۰۷.</ref> اختلاف او با امیرالحاج مصریان و سربازان مصری، به درگیری میان ایشان میانجامید. به سال ۶۸۳ق. در یکی از این نبردها، ابونمی فرمانده مصریان را کشت و آنان متواری شدند. آنگاه که قلاوون، یکی از ممالیک مصر، به این ماجرا پی برد، بر آن شد که لشکری را به مکه گسیل کند؛ اما از این تصمیم بازگشت و در سال ۶۸۸ق. حکمرانی مکه را به امیر مدینه، جماز بن شیحه حسینی، واگذاشت. البته حکمرانی او دوام نیاورد و ابونمی وی را از مکه بیرون راند. در سال ۶۸۹ق. مصریان بر سر اسبی با هم درگیر شدند و فتنهای میان حاجیان و اهالی مکه بر پا شد و اموال مردم به غارت رفت و حدود ۴۰ نفر کشته شدند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۰۸.</ref> | ||
در سال | در سال ۶۹۷ق. ابوالعباس احمد بن امیر حسن بن علی، ملقب به الحاکم بامر الله از خلفای عباسی و خلیفه تشریفاتی از سوی ممالیک مصر، به حج رفت. در سال بعد، حاجیان در عرفات گرفتار آشوب شدند و در پی آن، گروهی کشته و مجروح گشتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۰.</ref> | ||
ابونمی که از سال | ابونمی که از سال ۶۶۷/۶۶۹ق. امیر مکه بود، در سال ۷۰۱ق.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۶؛ السلوک، ج۱، ص۳۲۲؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۶۴.</ref> به نفع فرزندانش رُمیثَه و حُمیضَه از حکمرانی کناره گرفت و در چهارم صفر همان سال در ۹۰ سالگی<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹.</ref> درگذشت. او را پس از طواف در المَعْلات (قبرستان ابوطالب) به خاک سپردند و بر مزارش قبهای ساختند.<ref>خلاصة الکلام، ص۲۸.</ref> حکمرانی وی در مجموع با احتساب شراکتش در حکومت مکه، حدود ۵۰ سال به درازا انجامید. وی را در شجاعت بینظیر دانستهاند.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹.</ref> | ||
===ابوالغیث=== | ===ابوالغیث=== | ||
پس از در گذشت ابونمی اول (م. | پس از در گذشت ابونمی اول (م.۷۰۱ق.) به رغم آن که جانشین خود را در زمان حیاتش برگزیده بود، فرزندانش با یکدیگر درگیر شدند و سر انجام ابوالغیث با غلبه بر برادرانش رُمَیثه و حُمیضَه و با تأیید بیبرس، پادشاه مصر<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۷.</ref>، حکمرانی مکه را در دست گرفت. در دوران حکمرانی او، امیر سیفالدین سلار، نایبالسلطنه مصر، همراه ۲۵ شاهزاده به حج رفت. در سال ۷۰۵ق. در منا آشوبی میان مصریان و حجازیها رخ داد و خونهای بسیار ریخته شد و اهالی مکه به کوهها گریختند. نیز ناصر بن محمد قلاوون، پادشاه مصر، همراه۴۰ تن از شاهزادگان و ویژگان دربار خود در سال ۷۱۲ق. حج به جا آورد.<ref>سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref> سفر هیئتهای سیاسی مصر بیانگر امنیت مکه در این دوره است. | ||
ابوالغیث فرزندان بسیار داشت. ابنعنبه و فاسی تعداد پسران او را | ابوالغیث فرزندان بسیار داشت. ابنعنبه و فاسی تعداد پسران او را ۳۰ و برخی ۱۸ نفر برشمردهاند.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> نسل او از پسرانش رمیثه، سیف و راجح استمرار یافت. سرانجام در سال ۷۱۴ق. برادرش حمیضه بر او غلبه کرد و جانش را گرفت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۳۰؛ سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref> | ||
===حُمیضة بن ابی نمی=== | ===حُمیضة بن ابی نمی=== | ||
حُمیضة بن ابی نمی از سال ۷۱۴ق. امیر مکه بود. در سال ۷۱۸ق. رمیثه بر او غلبه کرد و حُمیضه از بیم جان از مکه گریخت و به ایلخانان مغول در ایران پناه آورد و پای دولت ایلخانی را به حوادث مکه باز کرد. سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) و فرزندش ابوسعید ایلخانی به دفاع از حمیضه در برابر دیگر برادرانش پرداختند. به دنبال آن، در سالهای ۷۱۶ تا ۷۱۷ق. شماری فراوان از مغولان راهی مکه شدند.<ref>نک: تاریخ اولجایتو، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> به گزارشی، اولجایتو سپاهی به فرماندهی امیرطالب دلقندی اَفْطَسی، در اختیار شریف حمیضه قرار داد تا به شام و حجاز لشکرکشی کند. حمیضه با دعوت قبایل در مسیرش، سپاهی بزرگ فراهم آورد؛ اما در پی مرگ اولجایتو این اقدام به نتیجه نرسید. خواجه رشیدالدین فضلالله وزیر که با امیرطالب دشمنی داشت، از او خواست سپاه را پراکنده کند و حمیضه پس از نبردی جانانه و غارت سپاهش به دست اعراب، ناچار به عراق رفت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۳۰.</ref> | |||
ابوسعید ایلخانی در سال | ابوسعید ایلخانی در سال ۷۱۸ق. دو حلقه طلای گرانبها برای آویختن بر در کعبه فرستاد.<ref>شفاء الغرام، ج۱، ص۱۱۸؛ تحصیل المرام، ج۱، ص۱۵۰.</ref> در سال ۷۲۰ق. موقعیت ابوسعید در مکه اوج گرفت و نامش را پس از نام سلطان مصر، در خطبه آوردند و برایش دعا خواندند.<ref>الدرر، ج۱، ص۳۹۳.</ref> به نظر میرسد روابط دوستانه ابوسعید با الملک الناصر، پادشاه مملوکی مصر، و نیز پیوند مثبت با شرفای مکه سبب شد تا در طول حکومت ایلخانان بهترین دوره در زمینه حج رقم بخورد. | ||
امیر چوپان، سردار ارغون خان از ایلخانان مغول نیز در دوران حکمرانی رمیثه، خدمات بسیار به حجاج داشت؛ از جمله: آب رساندن به مکه با لایروبی چشمه عرفه<ref>اتحاف الوری، | امیر چوپان، سردار ارغون خان از ایلخانان مغول نیز در دوران حکمرانی رمیثه، خدمات بسیار به حجاج داشت؛ از جمله: آب رساندن به مکه با لایروبی چشمه عرفه<ref>اتحاف الوری، ج۴، ص۵۲۷.</ref> و بازسازی چشمه بازان در سال ۷۲۶ق.<ref>العقد الثمین، ج۳، ص۴۴۷.</ref> | ||
در حکمرانی رمیثه، پسرش احمد نزد سلطان ابوسعید ایلخانی در ایران رفت و از اکرام او بهره برد. پس از مدتی، با مردان، سلاحها و پولهایی که به نام ابوسعید فراهم آورده بود، به مکه بازگشت. در عرفات محمل وی را بر محمل مصری مقدم داشتند که پس از انقراض بنیعباس سابقه نداشت. با سفر دوم او نزد ابوسعید، امارت عراق عرب به وی واگذار شد. شریف احمد در حله اقامت کرد و با بیرون راندن امیر علی بن امیر طالب در پی مرگ ابوسعید، چند سالی بر حله و پیرامون آن حکم راند. این مرد به حسن سیرت موصوف بود و عراقیان از او رضایت داشتند. بعدها شیخ حسن پادشاه عراق، احمد بن رمیثه را دستگیر و شكنجه کرد و پس از کشتن او داراییها و ذخائری را كه گرد آورده بود، به تصرف خود درآورد.<ref>سفرنامه ابن بطوطه، | در حکمرانی رمیثه، پسرش احمد نزد سلطان ابوسعید ایلخانی در ایران رفت و از اکرام او بهره برد. پس از مدتی، با مردان، سلاحها و پولهایی که به نام ابوسعید فراهم آورده بود، به مکه بازگشت. در عرفات محمل وی را بر محمل مصری مقدم داشتند که پس از انقراض بنیعباس سابقه نداشت. با سفر دوم او نزد ابوسعید، امارت عراق عرب به وی واگذار شد. شریف احمد در حله اقامت کرد و با بیرون راندن امیر علی بن امیر طالب در پی مرگ ابوسعید، چند سالی بر حله و پیرامون آن حکم راند. این مرد به حسن سیرت موصوف بود و عراقیان از او رضایت داشتند. بعدها شیخ حسن پادشاه عراق، احمد بن رمیثه را دستگیر و شكنجه کرد و پس از کشتن او داراییها و ذخائری را كه گرد آورده بود، به تصرف خود درآورد.<ref>سفرنامه ابن بطوطه، ج۲، ص۵۶.</ref> | ||
===رمیثة بن ابیالغیث=== | ===رمیثة بن ابیالغیث=== | ||
وی هفت بار به طور ناپیوسته حکمرانی مکه را بر عهده گرفت. در حکومت او سپاهیان مصری با یورش به مکه، وی را دستگیر کردند و به پادشاه مصر، ملک ناصر، تحویل دادند. او شریف عطیة بن ابی نمی را امیر مکه کرد.<ref>سفرنامه حجاز، | وی هفت بار به طور ناپیوسته حکمرانی مکه را بر عهده گرفت. در حکومت او سپاهیان مصری با یورش به مکه، وی را دستگیر کردند و به پادشاه مصر، ملک ناصر، تحویل دادند. او شریف عطیة بن ابی نمی را امیر مکه کرد.<ref>سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref> در سال ۷۲۲ق. رمیثه آزاد و در حکمرانی با برادرش شریک شد. پس از مرگ عطیه که هنگام حضورش در مصر رخ داد، رمیثه به تنهایی امیر مکه گشت تا آنگاه که ملک صالح، سلطان یمن، در سال ۷۴۶ق. ولایت مکه را در اختیار فرزند رمیثه، عجلان، قرار داد. سر انجام رمیثه در سال ۷۴۶ق. درگذشت. دنباله او به ذوی رمیثه شناخته میشوند. | ||
رمیثه شش پسر از خود برجای گذاشت که چهار تن از ایشان به حکمرانی مکه رسیدند. ثقبة بن رمیثه در سال | رمیثه شش پسر از خود برجای گذاشت که چهار تن از ایشان به حکمرانی مکه رسیدند. ثقبة بن رمیثه در سال ۷۵۴ق. به حکمرانی مکه رسید. وی ابتدا با عمویش عجلان مدتی حکمرانی مشترک داشتند؛ اما اختلافهای آنها موجب آزار حجاج شد تا این که ثقبه در موسم حج ۷۵۴ق. به دست برادرش دستگیر و روانه زندان مصر شد؛ اما با شفاعت فیاض بن مهنا در سال ۷۵۶ق. آزاد گشت. او در سال ۷۶۱ق. پس از بازگشت حجگزاران از منا به مکه هجوم آورد و مصریان را غارت و امیرالحاج مملوکان مصر را اسیر کرد و حکمرانی مکه را مستقلاً در اختیار گرفت. وی در سال ۷۶۲ق. درگذشت و در قبرستان مَعْلات به خاک سپرده شد.<ref>سمط النجوم، ج۲، ص۲۴۹-۲۵۱.</ref> ثقبه تعصب مذهبی فراوان از خود نشان میداد و به غلامانش دستور داده بود که اگر خطیبی نام شیخین را در خطبه ذکر کند، وی را سنگباران کنند.<ref>سمط النجوم، ج۲، ص۲۵۱.</ref> برخی از فرزندانش نیز به حکمرانی رسیدند و نسل او به ذوی ثقبه مشهورند. برخی فرزندان مبارک بن رمیثه، حاکم مکه شدند و نسل او تا قرن دهم ادامه یافت که به ذوی مبارک شناخته میشوند. | ||
===مغامس بن رمیثه=== | ===مغامس بن رمیثه=== | ||
وی به سال | وی به سال ۷۶۴ق. به حکمرانی مکه رسید و نسلش از عنان امیر مکه تا سال ۷۷۸ق. استمرار یافت که به ذوو عنان مشهورند و در روزگار کنونی در شمال مکه، در وادی خوار ساکناند.<ref>معجم قبائل الحجاز، ص۳۵۷؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۱۰.</ref> | ||
===عجلان بن رمیثه=== | ===عجلان بن رمیثه=== | ||
او که از سال | او که از سال ۷۴۵ق. حدود ۳۰ سال حکمرانی مکه را بر عهده داشت، در سال ۷۷۷ق. درگذشت و در قبرستان مَعْلات به خاک سپرده شد.<ref>النجوم الزاهره، ج۳، ص۲۹۰؛ السلوک، ج۲، ص۳۹۳.</ref> وی را عادل و خوش سیرت وصف کردهاند و مجاوران مکه سپاسگزارش بودند.<ref>النجوم الزاهره، ج۳، ص۲۹۰.</ref> برخی از فرزندانش نیز به حکمرانی رسیدند؛ از جمله احمد بن عجلان که پس از پدر حکمران شد<ref>الاعلام، ج۱، ص۱۶۸.</ref> و نیز حسن بن عجلان که در سال ۷۹۸ق. امیر مکه گشت. فرزندانش، ابوالقاسم، ابراهیم و علی و برکات، همگی از حاکمان مکه بودند. تبار سه نفر نخست به ذوی حسن شناخته میشوند. | ||
===راجح بن ابی نمی=== | ===راجح بن ابی نمی=== | ||
وی یک ماه به طور مستقل حکمرانی مکه را بر عهده داشت. پس از آن در سال | وی یک ماه به طور مستقل حکمرانی مکه را بر عهده داشت. پس از آن در سال ۷۳۳ق. برای دیدار سلطان قلاوون به مصر رفت. نسل او به ذوی راجح شناخته میشوند که در مکه و خیف بنیشدید حضور دارند.آنان در رخدادهای سیاسی، نظامی و اجتماعی تا قرن دهم نقشی برجسته داشتند.<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۳۶۹، ۳۸۵، ۳۹۴، ۵۱۲.</ref> | ||
===سیف بن ابینمی=== | ===سیف بن ابینمی=== | ||
وی به سال | وی به سال ۷۷۶ق. درگذشت. برخی از فرزندان او در قرن نهم به خراسان و هرات مهاجرت کردند. نسل او در مکه از طریق شریف محمد المجاشی بن حسن بن سیف، جد اشراف مجایشه، ادامه یافت. در روزگار کنونی برخی از آنان در قریه بلهاء در جنوب لیث ساکناند.<ref>معجم قبائل الحجاز، ص۴۶۷؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۱۰.</ref> | ||
===برکات بن حسن=== | ===برکات بن حسن=== | ||
وی در سال | وی در سال ۸۱۰ق. حکمرانی مکه را برعهده گرفت و امارت اشراف از طریق فرزندش شریف محمد ابی نمی دوم، در نسل او استمرار یافت. اینان به آلابی نمی ثانی مشهورند. | ||
ابودعیج بن ابینمی هرگز به حکمرانی نرسید و نسلش از دو پسرش ابوسوید و عاطف ادامه یافت که دودمانش در وادی فاطمه و مکه به ذوی ابیسوید شناخته میشدند و نقشی برجسته در رویدادهای نظامی مکه تا قرن هشتم داشتند.<ref>الضوء اللامع، | ابودعیج بن ابینمی هرگز به حکمرانی نرسید و نسلش از دو پسرش ابوسوید و عاطف ادامه یافت که دودمانش در وادی فاطمه و مکه به ذوی ابیسوید شناخته میشدند و نقشی برجسته در رویدادهای نظامی مکه تا قرن هشتم داشتند.<ref>الضوء اللامع، ج۵، ص۲۳۰؛ ج۶، ص۱۴۹.</ref> دانسته نیست که نسل اینان ادامه یافته باشد؛ اما عاطف بن ابیدعیج داماد عمویش رمیثه بود و دو تن از نسلش به نامهای عمید بن عاطف و محمد بن عاطف به حکومت رسیدند.<ref>الضوء اللامع، ج۶، ص۱۴۹.</ref> | ||
در این روزگار اشراف آل ابینمی اول به شاخههای بسیاری تقسیم شدهاند و در مکه مکرمه و نواحی و وادیهای آن، به ویژه وادی فاطمه، و برخی نیز در طائف و وادیهای آن، به ویژه وادی لیه، ساکناند. لیث و اودیه، منطقه جازان و شهرهای بالا دست نَجد و مخصوصا تُرْبَه و برخی دیگر از مناطق آن، سکونتگاههای ایشاناند. شمار کمی از ایشان هم در مدینه، مصر، اردن و یمن ساکن هستند.<ref>معجم قبائل الحجاز، | در این روزگار اشراف آل ابینمی اول به شاخههای بسیاری تقسیم شدهاند و در مکه مکرمه و نواحی و وادیهای آن، به ویژه وادی فاطمه، و برخی نیز در طائف و وادیهای آن، به ویژه وادی لیه، ساکناند. لیث و اودیه، منطقه جازان و شهرهای بالا دست نَجد و مخصوصا تُرْبَه و برخی دیگر از مناطق آن، سکونتگاههای ایشاناند. شمار کمی از ایشان هم در مدینه، مصر، اردن و یمن ساکن هستند.<ref>معجم قبائل الحجاز، ص۴۷۰؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۱۲.</ref> | ||
در فاصله میان حکمرانی آل ابینمی اول و دوم، کسانی چون سید علی بن عنان بن مغامس از جانب برسبای، پادشاه مصر، عهدهدار حکومت شدند و پس از او حسن بن عجلان در سال | در فاصله میان حکمرانی آل ابینمی اول و دوم، کسانی چون سید علی بن عنان بن مغامس از جانب برسبای، پادشاه مصر، عهدهدار حکومت شدند و پس از او حسن بن عجلان در سال ۸۲۸ق. به حکومت رسید.<ref>الضوء اللامع، ج۵، ص۲۷۲؛ سمط النجوم، ج۴، ص۲۷۴-۲۷۵.</ref> | ||
==آل ابینمی دوم== | ==آل ابینمی دوم== | ||
آنان فرزندان شریف محمد ابینمی ثانی بن برکات و از زیرمجموعههای اشراف آل ابینمی اول هستند. به آنان ذوو نمی و آل ابینمی بن برکات گفته میشود و افراد این خاندان را نُمَوی میخوانند.<ref>الضوء اللامع، | آنان فرزندان شریف محمد ابینمی ثانی بن برکات و از زیرمجموعههای اشراف آل ابینمی اول هستند. به آنان ذوو نمی و آل ابینمی بن برکات گفته میشود و افراد این خاندان را نُمَوی میخوانند.<ref>الضوء اللامع، ج۳، ص۱۶۴، ۲۲۳؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۱۵.</ref> حکومت آل ابینمی ثانی از نیمه اول قرن دهم تا اواخر نیمه اول قرن چهاردهم ادامه داشت. بنیبرکات و بنیثقبه همه از نسل اویند.<ref>سفرنامه حجاز، ص۱۸۳.</ref> | ||
ابونمی دوم در سال | ابونمی دوم در سال ۹۱۱ق. زاده شد. مادرش غبیه بنت حمیدان بن شامان حسینی بود. او به سال ۹۱۸ق. در سنین کودکی با پدرش برکات در حکمرانی مکه، از سوی سلطان غوری شریک بود<ref>سمط النجوم، ج۲، ص۴۵۵.</ref> و پس از درگذشت پدر، مستقلا به حکمرانی پرداخت.<ref>اشراف الحجاز، ص۳۶.</ref> عثمانیان نیز که در این زمان با فتح شام و مصر و برانداختن ممالیک مصر (۹۲۳ق.) بر حجاز سلطه یافته بودند، ابونمی را در حکمرانیاش باقی نهادند.<ref>سمط النجوم، ج۲، ص۴۵۵.</ref> وی پیش از این، ازسوی پدرش برای تبعیت از عثمانی با کلیدهای مکه و هدایای قیمتی به قاهره فرستاده شده بود و سلطان سلیم از وی استقبال کرده، او را بسیار گرامی داشته و مبالغی برای توزیع میان اهالی حرمین در اختیار او نهاده بود.<ref>اشراف الحجاز، ص۳۰.</ref> ابونمی در سال ۹۴۵ق. پسرش احمد را با تأیید سلطان سلیم عثمانی* شریک حکمرانی خود کرد؛ اما وی در روزگار حیات پدر به سال ۹۶۱ق. از دنیا رفت. از این رو پسر دیگر خود حسن بن محمد را که بزرگترین فرزندش بود، در حکومت مکه شریک ساخت. دولت عثمانی در سال ۹۷۴ق. افزون بر مکه، حکومت جده، مدینه، ینبع و تمام حجاز از خیبر تا حَلْی و نجد را به ابونمی تفویض کرد. مدت حکومت وی اعم از مشترک و مستقل حدود ۷۳ سال به درازا انجامید.<ref>سمط النجوم، ج۲، ص۲۵۲؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۱۷.</ref> وی نزد اهل مکه به صاحب قانون معروف بود؛ زیرا انساب را گرد آورده و برای آن قانون وضع کرده بود.<ref>الاعلام، ج۶، ص۵۲.</ref> او در میان اشراف از نظر عقل، فضل، دانش و تدبیر امور در مقامی بس نیکو قرار داشت.<ref>سفرنامه حجاز، ص۱۸۳.</ref> مردم از وی حساب میبردند و صاحب منصبان عثمانی نیز منزلتش را پاس میداشتند و تدبیر او را در رفع فتنهها و پایین نگاه داشتن قیمتها تأیید میکردند. در روزگار حکومت او، مکه در آرامش کامل به سر میبرد و هیچگونه آشوب و هیجانی را شاهد نبود.<ref>اتحاف فضلاء الزمن، ج۲، ص۵۶۰، ۵۶۵.</ref> از رویدادهای مهم زمان او، حمله سپاهیان پرتغال به جده بود که ابونمی با اعلان جهاد، لشکری انبوه فراهم آورد و مانع ورود آنان شد که نزدیک جده موضع گرفته بودند. گزارش کردهاند که | ||
ابونمی، خود، در صفوف نخست مدافعان جای داشت.<ref>تاریخ مکه، سباعی، | ابونمی، خود، در صفوف نخست مدافعان جای داشت.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۱۷.</ref> | ||
عزالدین جماز بن شیحه حسینی، امیر مدینه، با ابونمی دشمنی داشت و میان ایشان درگیریهای فراوان رخ داد. در این درگیریها عزالدین بسیاری از بنیحسن و بنیحسین را کشت.<ref>عقد الجمان، | عزالدین جماز بن شیحه حسینی، امیر مدینه، با ابونمی دشمنی داشت و میان ایشان درگیریهای فراوان رخ داد. در این درگیریها عزالدین بسیاری از بنیحسن و بنیحسین را کشت.<ref>عقد الجمان، ج۱، ص۲۸۰.</ref> از دیگر رویدادهای عصر او، کشته شدن دانشمند ایرانی حسین استرآبادی است که در پی گفتوگویی علمی با ملا عارف و ابوالمعین سمرقندی در مدرسه کلبرجه در مجاورت باب صفا رخ داد. با اوج گرفتن گفتوگو، او را نزد قاضی بردند و شهادت دادند که ضدّ خلیفه دوم سخن گفته است. از این رو به رغم میل قاضی، با تحریک آن دو، عوام حسین استرآبادی را کشتند و بر پایه برخی گزارشها جنازهاش را سوزاندند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۱۶-۴۱۷.</ref> از واکنش ابونمی در این ماجرا گزارشی در دست نیست. | ||
سرانجام ابونمی در نهم محرم | سرانجام ابونمی در نهم محرم ۹۹۲ق. درگذشت و در مکه به خاک سپرده شد. محدوده حکومت او در سایر مناطق حجاز و نیز بخشی از نجد امتداد داشت.<ref>منائح الکرم، ج۳، ص۳۴۶-۳۴۹؛ تاریخ مکه، طبری، ج۱، ص۵۵۹.</ref> وی فرزندانی بسیار داشت. بنیحسن، بنیزید، بنیبرکات و بنیثقبه همه از نسل اویند.<ref>سفرنامه حجاز، ص۱۸۳.</ref> | ||
پس از ابونمی دوم، فرزندش شریف حسن در سال | پس از ابونمی دوم، فرزندش شریف حسن در سال ۹۹۲ق. حکمرانی را به دست گرفت. او را به علم و ادب و اجرای عدالت در کارهای خود و صفات برجسته اخلاقی ستودهاند.<ref>سمط النجوم، ج۲، ص۴۶۲؛ تاریخ امراء مکه، ص۲۱۸؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۱۷.</ref> او سرسلسله اشراف حسنی حکومتگر پس از خود است.<ref>سفرنامه حجاز، ص۱۸۳.</ref> از خدمات او بنای دارالسعاده مکه است که آن را جایگاهی برای حکمرانی خویش و جانشینان پس از خود قرار داد.<ref>سفرنامه حجاز، ص۱۸۴.</ref> در زمان او ساکنان مکه چند برابر شدند و کاروانهای حج و مهاجران و مجاوران مکه رو به فزونی نهادند.<ref>فی رحاب البیت العتیق، ج۱، ص۴۳.</ref> | ||
پس از درگذشت شریف حسن در سال | پس از درگذشت شریف حسن در سال ۱۰۱۰ق. فرزندش ابوطالب در همان سال به حکومت مکه رسید و تا سال ۱۰۱۲ق. حکمرانی کرد. اختلاف او با شریف ادریس بن حسن موجب شد تا از سال ۱۰۱۰ق. حکومت مکه به تناوب میان او، ادریس، محسن بن حسین و احمد بن عبدالمطلب بن حسن دست به دست شود. با وجود این، ادریس ۲۲ سال حکومت کرد و پس از برکناری در ۱۰۳۴ق. درگذشت. برادرش فهید بن حسن مدتی در حکمرانی با او شریک بود. در سال ۱۰۳۴ق. اشراف بر حکمرانی محسن که پیش از آن نیز با ادریس شراکت داشت، سازش کردند و سلطان عثمانی نیز حکومتش را پذیرفت. او تا سال ۱۰۳۷ق. بر مکه حکومت کرد و سال بعد در یمن درگذشت و در صنعا به خاک سپرده شد. | ||
با عزل محسن، احمد بن عبد المطلب از سوی احمد پاشا، والی یمن، به حکومت مکه رسید؛ اما در سال | با عزل محسن، احمد بن عبد المطلب از سوی احمد پاشا، والی یمن، به حکومت مکه رسید؛ اما در سال ۱۰۳۹ق. بهدست قناصوه کشته شد. آنگاه مسعود بن ادریس به حکمرانی رسید که وی نیز بیش از یک سال و اندی حکومت نکرد. پس از درگذشت او، عبدالله بن حسن به حکومت رسید و نُه ماه بعد، به نفع فرزندانش محمد و زید بن محسن که آن زمان در یمن بود، کنارهگیری کرد.آن دو برای مدتی کوتاه به صورت مشترک بر مکه حکم راندند<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۲۲۷-۲۳۳.</ref>؛ اما اختلافهایی که از سوی خویشاوندان آن دو دامن زده میشد، موجب قتل محمد و فرار زید از مکه شد. در پی این ماجرا، در سال ۱۰۴۱ق. نامی بن عبدالمطلب به حکمرانی رسید. اما زید دیگربار در سال ۱۰۴۳ق. بر حکومت مکه دست یافت و تا ۱۰۷۷ق. که درگذشت، ۳۶ سال به حکومت پرداخت.<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۲۴۰.</ref> او شخصی بلند همت و شجاع بود و در اداره امور از خود شایستگی نشان داد. از رویدادهای زمان حکومت او، وقوع سیلی مهیب در عرفه بود که از ظهر تا شب ادامه یافت و مانع ورود حاجیان به حرم شد و سبب شد که حجگزاران به ناچار بخشی از شب را در آنجا بمانند. از دیگر رویدادهای زمان او، منع ایرانیان از ادای حج بود که از سوی عثمانی در موسم ۱۰۴۳ق. ابلاغ شد. شاید علت این اقدام آن بود که صفویان میخواستند بغداد را از عثمانی بازپس گیرند و عثمانی میکوشید تا بدین طریق بر ایران فشار وارد کند.<ref>خلاصة الکلام، ص۷۵؛ تاریخ مکه، سباعی، ص۴۴۴.</ref> مجلس او سرشار از عالمان بود و در موسم حج با علمای بزرگ مباحثه داشت. او توانست عثمانیها را قانع کند تا واردات جده که به خزانه عثمانی سرازیر میشد، به امارت مکه بازگردانده شود. وی مانند خاندانش زیدی بود؛ اما به مذهب حنفی گروید.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۴۶.</ref> در سال ۱۰۷۷ق. پس از حدود ۵۳ سال حکومت درگذشت و فرزندش شریف سعد عهدهدار ولایت شد. آغاز حکمرانی او با اختلافهای اشراف بر سر حکومت مکه همراه گشت. غارتگران و راهزنان از این فرصت استفاده کردند تا آنگاه که تأیید حکمرانی سعد از عثمانی رسید.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۴۶-۴۴۷.</ref> در سال ۱۰۸۰ق. سعد برادرش احمد بن زید را به مشارکت در حکومت مکه فراخواند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۵۰، ۴۵۳.</ref> در همین سال، چون آنان از تصمیم امیرالحاج عثمانی برای دستگیری خود آگاه شدند، مکه را ترک گفته، پس از مدتی به استانبول رفتند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۵۲-۴۵۳.</ref> | ||
از آن پس حکمرانی مکه از آلزید به برکات بن محمد بن ابراهیم بن ابی نمی انتقال یافت. حکمرانی او به همت محمد بن سلیمان رودانی که از نزدیکان صدر اعظم عثمانی، احمد کوپریلی، بود و با ذوو زید دشمنی داشت، تحقق یافت. برکات به تشویق محمد رودانی اصلاحاتی به سود مهاجران ساکن مکه و طبقات فقیر صورت داد.<ref>تاریخ مکه، سباعی، | از آن پس حکمرانی مکه از آلزید به برکات بن محمد بن ابراهیم بن ابی نمی انتقال یافت. حکمرانی او به همت محمد بن سلیمان رودانی که از نزدیکان صدر اعظم عثمانی، احمد کوپریلی، بود و با ذوو زید دشمنی داشت، تحقق یافت. برکات به تشویق محمد رودانی اصلاحاتی به سود مهاجران ساکن مکه و طبقات فقیر صورت داد.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۴۶، ۴۵۳؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۲۴۸.</ref> | ||
از آن هنگام، یعنی از نیمه اول قرن یازدهم، تا قرن چهاردهم نوادگان ابونمی دوم بر سر مقام شریفی مکه با یکدیگر رقابت داشتند و با هویتی جز آل ابینمی شناخته میشدند. | از آن هنگام، یعنی از نیمه اول قرن یازدهم، تا قرن چهاردهم نوادگان ابونمی دوم بر سر مقام شریفی مکه با یکدیگر رقابت داشتند و با هویتی جز آل ابینمی شناخته میشدند. | ||
از زیر مجموعهها و شاخههای آل ابینمی دوم میتوان به آلبشیر بن محمد ابینمی اشاره کرد. خانه او مقابل باب ام هانی بود و به «باب مولانا السید بشیر بن ابینمی» شناخته میشود.<ref>الارج المسکی، | از زیر مجموعهها و شاخههای آل ابینمی دوم میتوان به آلبشیر بن محمد ابینمی اشاره کرد. خانه او مقابل باب ام هانی بود و به «باب مولانا السید بشیر بن ابینمی» شناخته میشود.<ref>الارج المسکی، ص۱۸۲.</ref> آلبشیر در قرن دهم نقشی برجسته در رخدادهای مکه داشتند. شریف خیرات، یکی از همین خاندان، در سال ۱۰۳۷ق. به مِخْلاف (روستا) سلیمانی در یمن رفت و نسلش از محمد بن خیرات استمرار یافت. حکمرانی ایشان در همین مخلاف از ۱۱۴۱ق. آغاز شد و ۱۲ نفر از امیران مشهور این خاندان بر شهر ابیعریش در شرق جازان حکومت کردند و به شاخههایی قسمت شدند. اکنون باقی ماندگان این خاندان در یمن به اشراف آل خیرات مشهورند.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۳۳.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۸۶: | خط ۸۵: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
اتحاف الوری: عمر بن محمد فهد (م. | * '''اتحاف الوری''': عمر بن محمد فهد (م.۸۸۵ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة ام القری، ۱۴۰۸ق | ||
* '''الارج المسکی''': علی بن عبدالقادر الطبری(م.۱۰۷۰ق.)، مکه، المکتبة التجاریه، ۱۴۱۶ق | |||
* '''اشراف الحجاز فی القرن الثانی عشر''': صبری صالح الحمدی، به کوشش طارق نافع الحمدانی، المختار، قاهره، ۱۴۳۰ق | |||
* '''الاصیلی فی انساب العلویین''': ابن الطقطقی (م.۷۰۹ق.)، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۱۸ق | |||
* '''الاعلام''': الزركلی (م.۱۳۹۶ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م | |||
* '''اعیان الشیعه''': سید محسن الامین (م.۱۳۷۱ق.)، به كوشش حسن الامین، بیروت، دار التعارف | |||
* '''البدایة والنهایه''': ابن كثیر (م.۷۷۴ق.)، بیروت، مكتبة المعارف | |||
* '''تاریخ ابن خلدون''': ابن خلدون (م.۸۰۸ق.)، به كوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق | |||
* '''تاریخ امراء البلد الحرام عبر عصور الاسلام''': عبدالفتاح حسین راوه، الطائف، مکتبة المعارف | |||
* '''تاریخ امراء مکه''': عارف عبدالغنی، دار البشائر | |||
* '''تاریخ اولجایتو''': عبدالله بن محمد الشاشاتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۸ش | |||
* '''تاریخ مکة المشرفة و المسجدالحرام''': محمد بن احمد بن ضیاء، به کوشش علاء بن ابراهیم و الازهری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق | |||
* '''تاریخ مکه (اتحاف فضلاء الزمن):''' محمد بن علی الطبری (م.۱۱۷۳ق.)، به کوشش محسن محمد، قاهره، دار الکتاب الجامعی | |||
* '''تاریخ مکه از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه''': احمد السباعی (م.۱۴۰۴ق.)، ترجمه: جعفریان، مشعر، تهران، ۱۳۸۵ش | |||
* '''تحصیل المرام''': محمد بن احمد الصباغ (م.۱۳۲۱ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، ۱۴۲۴ق | |||
* '''الجامع اللطیف''': ابن ظهیره، به کوشش علی عمر، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۳ق | |||
* '''خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام''': احمد بن زینی دحلان (م.۱۳۰۴ق.)، مصر، المطبعة الخیریه، ۱۳۰۵ق | |||
* '''الدرر الفرائد المنظمة فی اخبار الحاج''': عبدالقادر بن محمد عبدالقادر انصاری (م.۹۷۷ق.) | |||
* '''سفرنامه ابن بطوطه (رحلة ابن بطوطه):''' ترجمه: موحد، آگاه، ۱۳۷۰ش | |||
* '''سفرنامه حجاز''': محمد لبیب البتونی، ترجمه: انصاری، تهران، مشعر، ۱۳۸۱ش | |||
* '''السلوک''': احمد بن علی بن عبدالقادر، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق | |||
* '''سمط النجوم العوالی''': عبدالملک بن حسین العصامی (م.۱۱۱۱ق.)، به کوشش عادل احمد و معوض، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق | |||
* '''شفاء الغرام''': محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.)، به كوشش گروهی از علما، بیروت، دار الكتب العلمیه، ۱۴۲۱ق | |||
* '''الضوء اللامع''': شمس الدین السخاوی (م.۹۰۲ق.)، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق | |||
* '''العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین''': محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.) به كوشش فؤاد سیر، مصر، الرساله، ۱۴۰۶ق | |||
* '''عقد الجمان فی تاریخ الزمان''': محمود بن احمد بدرالدین العینی (م.۸۵۵ق.) | |||
* '''عمدة الطالب''': ابن عتبه (م.۸۲۸ق.)، قم، انصاریان، ۱۴۱۷ق | |||
* '''غایة المرام باخبار سلطنة البلد الحرام''': عبدالعزیز بن فهد المکی (م.۹۲۰ق.)، به کوشش شلتوت، ۱۴۰۶ق | |||
* '''فی رحاب البیت العتیق''': محییالدین احمد امام، اندلس، دار القرطبه | |||
* '''معجم قبائل الحجاز''': عاتق بن غیث البلادی، دار مکه، ۱۴۰۳ق | |||
* '''منائح الکرم فی اخبار مکه''': علی بن تاج الدین السنجاری (م.۱۱۲۵ق.)، مکه، جامعة ام القری، ۱۴۱۹ق | |||
* '''موسوعة مكة المكرمة والمدینة المنوره''': احمد زكی یمانی، مؤسسة الفرقان، ۱۴۲۹ق | |||
* '''النجوم الزاهره''': ابن تغری بردی الاتابکی (م.۸۷۴ق.)، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومی. | |||
سید محمود سامانی | سید محمود سامانی |