پرش به محتوا

اردن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۸
خط ۶۴: خط ۶۴:
راه [[شام]] از مهم‌ترین و کهن‌ترین راه‌های هفت‌گانه است که کاروان‌های حج در رفت و برگشت آن را می‌پیمایند. [[اعراب]] پیش از [[اسلام]] از این راه بهره‌گیری تجاری می‌کردند. محمل شام همراه این کاروان و با عبور از مسیری که [[امیرالحاج]] عبور از آن را صلاح می‌دید، به مدینه می‌رسید. به سبب فراوانی راه‌های فرعی، منازل نیز تغییر می‌کرد.<ref>خطط الشام، ج۵، ص۱۶۹؛ راه حج، ص۱۳، ۲۲.</ref> برخی منازل واقع در مسیر تاریخی شام از سوی شمال که امروزه در قلمرو کشور اردن جای دارند، از این قرارند:
راه [[شام]] از مهم‌ترین و کهن‌ترین راه‌های هفت‌گانه است که کاروان‌های حج در رفت و برگشت آن را می‌پیمایند. [[اعراب]] پیش از [[اسلام]] از این راه بهره‌گیری تجاری می‌کردند. محمل شام همراه این کاروان و با عبور از مسیری که [[امیرالحاج]] عبور از آن را صلاح می‌دید، به مدینه می‌رسید. به سبب فراوانی راه‌های فرعی، منازل نیز تغییر می‌کرد.<ref>خطط الشام، ج۵، ص۱۶۹؛ راه حج، ص۱۳، ۲۲.</ref> برخی منازل واقع در مسیر تاریخی شام از سوی شمال که امروزه در قلمرو کشور اردن جای دارند، از این قرارند:


# مِیزِرِیب: این منزل شهری در شمال اردن است که قلعه‌ای برای استراحت داشته است.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۰؛ النفحة المسکیه، ص۲۸۶؛ سفرنامه منظوم حج، ص۵۷.</ref> اگر کسی زاد و راحله خویش را در شام تهیه نکرده بود، در این منزل فراهم می‌آورد.<ref>بیان الواقع، ص۱۳۸؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳.</ref> [[حاجی|حاجیان]] چند روز در این مکان می‌ماندند و به تنظیم کارهای کاروان خود و بستن قرارداد و تعیین کرایه می‌پرداختند.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۶۰؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳؛ خطط الشام، ج۵، ص۱۶۹.</ref> سلطان سلیم قانونی (حکومت ۹۲۶تا۹۷۴ق) برای استراحت حاجیان در این منزل قلعه‌ای ساخت.<ref>سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۰؛ راه حج، ص۲۳.</ref> پس از آن، رمثا قرار دارد که نخستین روستای اردن از سوی شمال است.<ref>خاطرات سفر حج، ص۱۹۷.</ref> سپس مَفرق شهری در شمال اردن و در فاصله ۵۳ کیلومتری عمان است. وجه نام‌گذاری مفرق این است که کاروان‌های حاجیان زرقاء، جرش، اربد، درعا، طریف و عراق در مسیر برگشت، در این ناحیه از هم جدا می‌شدند.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۵.</ref> مفرق بیابانی بی‌آب و آبادانی بود که حاجیان با برپایی چادر در این منزل به استراحت می‌پرداختند.<ref>النفحة المسکیه، ص۲۹۱؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۵.</ref>
* مِیزِرِیب: این منزل شهری در شمال اردن است که قلعه‌ای برای استراحت داشته است.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۰؛ النفحة المسکیه، ص۲۸۶؛ سفرنامه منظوم حج، ص۵۷.</ref> اگر کسی زاد و راحله خویش را در شام تهیه نکرده بود، در این منزل فراهم می‌آورد.<ref>بیان الواقع، ص۱۳۸؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳.</ref> [[حاجی|حاجیان]] چند روز در این مکان می‌ماندند و به تنظیم کارهای کاروان خود و بستن قرارداد و تعیین کرایه می‌پرداختند.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۶۰؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳؛ خطط الشام، ج۵، ص۱۶۹.</ref> سلطان سلیم قانونی (حکومت ۹۲۶تا۹۷۴ق) برای استراحت حاجیان در این منزل قلعه‌ای ساخت.<ref>سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۰؛ راه حج، ص۲۳.</ref> پس از آن، رمثا قرار دارد که نخستین روستای اردن از سوی شمال است.<ref>خاطرات سفر حج، ص۱۹۷.</ref> سپس مَفرق شهری در شمال اردن و در فاصله ۵۳ کیلومتری عمان است. وجه نام‌گذاری مفرق این است که کاروان‌های حاجیان زرقاء، جرش، اربد، درعا، طریف و عراق در مسیر برگشت، در این ناحیه از هم جدا می‌شدند.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۵.</ref> مفرق بیابانی بی‌آب و آبادانی بود که حاجیان با برپایی چادر در این منزل به استراحت می‌پرداختند.<ref>النفحة المسکیه، ص۲۹۱؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۵.</ref>


# زَرقاء: زرقاء شهری در شمال اردن و در فاصله ۴۱ کیلومتری عمان است که چشمه‌های پر آب و زمین‌های سبز و خرم دارد<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۶۷؛ راه حج، ص۲۳.</ref> و رودخانه ازرق در میان آن جاری است.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۶؛ رحلة المکناسی، ص۲۵۱؛ النفحة المسکیه، ص۲۹۱.</ref> این منزلگاه، قلعه و ساختمان و سایبانی برای استراحت حاجیان نداشته است.<ref>آثار الاردن، ص۴۶؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۴.</ref> زرقاء از منازل حج‌گزاری اردن بوده و [[حربی]] در سده دوم قمری از آن یاد کرده است.<ref>المناسک، ص۶۵۳.</ref>
* زَرقاء: زرقاء شهری در شمال اردن و در فاصله ۴۱ کیلومتری عمان است که چشمه‌های پر آب و زمین‌های سبز و خرم دارد<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۶۷؛ راه حج، ص۲۳.</ref> و رودخانه ازرق در میان آن جاری است.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۶؛ رحلة المکناسی، ص۲۵۱؛ النفحة المسکیه، ص۲۹۱.</ref> این منزلگاه، قلعه و ساختمان و سایبانی برای استراحت حاجیان نداشته است.<ref>آثار الاردن، ص۴۶؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۴.</ref> زرقاء از منازل حج‌گزاری اردن بوده و [[حربی]] در سده دوم قمری از آن یاد کرده است.<ref>المناسک، ص۶۵۳.</ref>


# خان زَبیب: این شهر را به سبب داشتن محصول فراوان انگور و کشمش که در عربی زبیب نام دارد، به این نام خوانده‌اند. به گفته مکناسی، هرگاه [[حاجی|حاجیان]] در بیابان گم می‌شدند، اهل شام آن‌ها را به این منزل راهنمایی می‌کردند و به آن‌ها میوه و خوراک می‌فروختند. امروزه چیزی ازآن بازار نمانده است.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۱.</ref> فاصله این شهر تا قطرانه در هشت کیلومتری جنوب [[عمان]] ۳۱ کیلومتر است.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۹.</ref>
* خان زَبیب: این شهر را به سبب داشتن محصول فراوان انگور و کشمش که در عربی زبیب نام دارد، به این نام خوانده‌اند. به گفته مکناسی، هرگاه [[حاجی|حاجیان]] در بیابان گم می‌شدند، اهل شام آن‌ها را به این منزل راهنمایی می‌کردند و به آن‌ها میوه و خوراک می‌فروختند. امروزه چیزی ازآن بازار نمانده است.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۱.</ref> فاصله این شهر تا قطرانه در هشت کیلومتری جنوب [[عمان]] ۳۱ کیلومتر است.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۹.</ref>


# بَلقاء: زمین این منزل از سنگ‌های سیاه و سفید پوشیده شده بود. از این رو، آن را بلقاء نامیدند. این مکان زمینی حاصلخیز داشته و محل کشت حبوبات و گندم بوده است.<ref>احسن التقاسیم، ص۱۷۵؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۴.</ref> سلطان سلیمان قانونی در آن‌جا قلعه‌ای برای استراحت حاجیان و گردآوری آب ساخت؛<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ ترجمانة الکبری، ص۱۸۶؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳.</ref> اما بعدها بلقاء به ویرانه‌ای بدون آب تبدیل شد.<ref>النفحة المسکیه، ص۲۹۱.</ref>
* بَلقاء: زمین این منزل از سنگ‌های سیاه و سفید پوشیده شده بود. از این رو، آن را بلقاء نامیدند. این مکان زمینی حاصلخیز داشته و محل کشت حبوبات و گندم بوده است.<ref>احسن التقاسیم، ص۱۷۵؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۴.</ref> سلطان سلیمان قانونی در آن‌جا قلعه‌ای برای استراحت حاجیان و گردآوری آب ساخت؛<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ ترجمانة الکبری، ص۱۸۶؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳.</ref> اما بعدها بلقاء به ویرانه‌ای بدون آب تبدیل شد.<ref>النفحة المسکیه، ص۲۹۱.</ref>


# عَمّان: [[عمان]] از شهرهای این مسیر<ref>الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۳؛ معجم البلدان، ج۴، ص۱۵۱.</ref> و امروزه بزرگ‌ترین شهر و پایتخت کشور اردن است. نخستین استراحتگاه مسافران و حاجیان در شام به نام‌دار الضیافه زبیده در این شهر ساخته شد.<ref>المسالک، اصطخری، ص۶۵.</ref> عمان در سال ۱۸۷۵م روستایی بر خرابه‌های شهر باستانی فیلادلفیا بود که رومیان ساخته بودند.<ref>نخبة الدهر، ص۳۳۳؛ جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۷۵.</ref> این شهر به سال ۱۸۸۰م به دست چرکسیان مهاجر بنا شد و راه‌ آهن [[حجاز]] به رشد پیشرفت آن شتاب بخشید. [[امیر عبدالله]] این شهر را به سبب نزدیکی به راه‌ آهن، در سال ۱۹۲۱م پایتخت خود قرار داد.<ref>رحلة الی المدینه، ص۳۷.</ref> به سال ۱۹۴۸م [[فلسطین|فلسطینیان]] رانده شده به این شهر مهاجرت کردند و در آن سکنا گزیدند. در سال‌های پس از ساخت راه‌ آهن عمان-[[بندر عقبه|عَقَبه]]، چندین شهرک نزدیک راه‌ آهن ساخته شدند.
* عَمّان: [[عمان]] از شهرهای این مسیر<ref>الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۳؛ معجم البلدان، ج۴، ص۱۵۱.</ref> و امروزه بزرگ‌ترین شهر و پایتخت کشور اردن است. نخستین استراحتگاه مسافران و حاجیان در شام به نام‌دار الضیافه زبیده در این شهر ساخته شد.<ref>المسالک، اصطخری، ص۶۵.</ref> عمان در سال ۱۸۷۵م روستایی بر خرابه‌های شهر باستانی فیلادلفیا بود که رومیان ساخته بودند.<ref>نخبة الدهر، ص۳۳۳؛ جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۷۵.</ref> این شهر به سال ۱۸۸۰م به دست چرکسیان مهاجر بنا شد و راه‌ آهن [[حجاز]] به رشد پیشرفت آن شتاب بخشید. [[امیر عبدالله]] این شهر را به سبب نزدیکی به راه‌ آهن، در سال ۱۹۲۱م پایتخت خود قرار داد.<ref>رحلة الی المدینه، ص۳۷.</ref> به سال ۱۹۴۸م [[فلسطین|فلسطینیان]] رانده شده به این شهر مهاجرت کردند و در آن سکنا گزیدند. در سال‌های پس از ساخت راه‌ آهن عمان-[[بندر عقبه|عَقَبه]]، چندین شهرک نزدیک راه‌ آهن ساخته شدند.


# رَبَّه عَمُّون: ربه عمون نام نخست عمان است که پایتخت حکومت قبیله بنی‌عمون بود و این نام از همان قبیله گرفته شده است.<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> [[تورات]] و [[انجیل]] از این شهر چندین بار نام برده<ref>کتاب مقدس، تثنیه۳: ۱۱؛ دوم سموئیل ۱۲: ۲۷-۳۱؛ ارمیا ۴۹: ۲؛ جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۷۵.</ref> و به داستان فتح آن به‌ دست [[حضرت داود]] در حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد اشاره کرده‌اند.<ref>آثار الاردن، ص۳۲-۳۳.</ref> این شهر پیش از اسلام ویران شد.<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref>
* رَبَّه عَمُّون: ربه عمون نام نخست عمان است که پایتخت حکومت قبیله بنی‌عمون بود و این نام از همان قبیله گرفته شده است.<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> [[تورات]] و [[انجیل]] از این شهر چندین بار نام برده<ref>کتاب مقدس، تثنیه۳: ۱۱؛ دوم سموئیل ۱۲: ۲۷-۳۱؛ ارمیا ۴۹: ۲؛ جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۷۵.</ref> و به داستان فتح آن به‌ دست [[حضرت داود]] در حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد اشاره کرده‌اند.<ref>آثار الاردن، ص۳۲-۳۳.</ref> این شهر پیش از اسلام ویران شد.<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref>


۷. قَطرانه: این منزل قلعه‌ای بزرگ و برکه‌هایی پر آب داشت که به دستور سلیمان قانونی ساخته شده بود.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۸-۱۸۹؛ راه حج، ص۲۳.</ref> در آن‌جا سدی برای گردآوری آب باران ساخته شد تا آب آشامیدنی [[حاجی|حاجیان]] را تأمین کند.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۴.</ref> از رسوم مردم این شهر، نگاهبانی از وسایل حاجیان بود. حاجیان اسباب خود را در این مکان می‌گذاشتند و در بازگشت از حج آن‌ها را برمی‌داشتند و مردم نیز با امانتداری از وسایل آنان نگهداری می‌کردند.<ref>الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۳؛ ترجمانة الکبری، ص۱۸۶.</ref>
* قَطرانه: این منزل قلعه‌ای بزرگ و برکه‌هایی پر آب داشت که به دستور سلیمان قانونی ساخته شده بود.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۸-۱۸۹؛ راه حج، ص۲۳.</ref> در آن‌جا سدی برای گردآوری آب باران ساخته شد تا آب آشامیدنی [[حاجی|حاجیان]] را تأمین کند.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۴.</ref> از رسوم مردم این شهر، نگاهبانی از وسایل حاجیان بود. حاجیان اسباب خود را در این مکان می‌گذاشتند و در بازگشت از حج آن‌ها را برمی‌داشتند و مردم نیز با امانتداری از وسایل آنان نگهداری می‌کردند.<ref>الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۳؛ ترجمانة الکبری، ص۱۸۶.</ref>


۸. کرْک: کرک شهری است در جنوب [[عمان|عَمّان]] که قدمت آن به ۱۲۰۰سال پیش از میلاد می‌رسد.<ref>آثار الاردن، ص۱۰۴.</ref> این شهر بیشتر با قلعه‌اش شناخته می‌شود که الغراب نام دارد<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۸.</ref> و به گفته ابن بطوطه، از بزرگ‌ترین و شگفت‌آور‌ترین قلعه‌های ساخته شده به دست [[مسیحیت|مسیحیان]] است.<ref>سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۳۴۵؛ مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۷.</ref> در دوران نبرد‌های صلیبی، اردن به سال ۴۲۹ق به اشغال صلیبیان درآمد و شاهزاده‌نشین ماورای اردن با مرکزیت شهر کرک تأسیس شد.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج۳، ص۳۱۰.</ref> صلاح الدین ایوبی این سرزمین را به سال ۵۸۴ق پس از محاصره‌ای طولانی فتح کرد.<ref>التاریخ الشامل، ج۲، ص۱۸۳-۱۸۴؛ جهان اسلام، ج۱، ص۱۱.</ref> کرک که در مسیر [[حجاز]] بوده<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷؛ مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۸.</ref> و تا [[قدس]] فاصله‌ای اندک دارد، چندین بار میان [[مسلمان|مسلمانان]] و مسیحیان دست به دست شده است. هنگامی که این شهر در دست مسیحیان بود، [[حاجی|حاجیان]] و مسلمانان مسافر با حمله و غارت روبه‌رو می‌شدند.<ref>الروض المعطار، ص۲۰۳.</ref> حکمرانان همواره به این شهر دلبستگی داشته‌اند.<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷؛ الاعلام، ج۷، ص۱۱.</ref> از این رو، آن را مُلْک الاُمراء می‌خواندند. سبب این دلبستگی آن بود که کرک قلعه‌ای استوار<ref>نخبة الدهر، ص۳۳۳.</ref> و زمین‌هایی حاصلخیز و پر آب داشت<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> و محل تلاقی برخی از کاروان‌های حج بود. نیز از آن‌جا که مرز میان مسلمانان و مسیحیان بود، اهمیتی استراتژیک داشت.<ref>مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۷-۵۵۰.</ref>
* کَرْک: کرک شهری است در جنوب [[عمان|عَمّان]] که قدمت آن به ۱۲۰۰سال پیش از میلاد می‌رسد.<ref>آثار الاردن، ص۱۰۴.</ref> این شهر بیشتر با قلعه‌اش شناخته می‌شود که الغراب نام دارد<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۸.</ref> و به گفته ابن بطوطه، از بزرگ‌ترین و شگفت‌آور‌ترین قلعه‌های ساخته شده به دست [[مسیحیت|مسیحیان]] است.<ref>سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۳۴۵؛ مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۷.</ref> در دوران نبرد‌های صلیبی، اردن به سال ۴۲۹ق به اشغال صلیبیان درآمد و شاهزاده‌نشین ماورای اردن با مرکزیت شهر کرک تأسیس شد.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج۳، ص۳۱۰.</ref> صلاح الدین ایوبی این سرزمین را به سال ۵۸۴ق پس از محاصره‌ای طولانی فتح کرد.<ref>التاریخ الشامل، ج۲، ص۱۸۳-۱۸۴؛ جهان اسلام، ج۱، ص۱۱.</ref> کرک که در مسیر [[حجاز]] بوده<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷؛ مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۸.</ref> و تا [[قدس]] فاصله‌ای اندک دارد، چندین بار میان [[مسلمان|مسلمانان]] و مسیحیان دست به دست شده است. هنگامی که این شهر در دست مسیحیان بود، [[حاجی|حاجیان]] و مسلمانان مسافر با حمله و غارت روبه‌رو می‌شدند.<ref>الروض المعطار، ص۲۰۳.</ref> حکمرانان همواره به این شهر دلبستگی داشته‌اند.<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷؛ الاعلام، ج۷، ص۱۱.</ref> از این رو، آن را مُلْک الاُمراء می‌خواندند. سبب این دلبستگی آن بود که کرک قلعه‌ای استوار<ref>نخبة الدهر، ص۳۳۳.</ref> و زمین‌هایی حاصلخیز و پر آب داشت<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> و محل تلاقی برخی از کاروان‌های حج بود. نیز از آن‌جا که مرز میان مسلمانان و مسیحیان بود، اهمیتی استراتژیک داشت.<ref>مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۷-۵۵۰.</ref>


# مُؤتَه: مؤته که اکنون در شرق اردن<ref>المعالم الاثیره، ص۲۳۷.</ref> قرار دارد، از آبادی‌های کرک به حساب می‌آمده<ref>المعالم الاثیره، ص۲۳۷.</ref> و نبرد سال هشتم قمری مشهور به همین نام در این شهر رخ داد.<ref>المعالم الاثیره، ص۲۳۸؛ معجم البلدان، ج۵، ص۲۲۰.</ref> [[پیامبر(ص)]] ابتدا با فرستادن نمایندگانی، اعراب آن منطقه را به [[اسلام]] فراخواند. از جمله در سال هشتم قمری کعب بن عمیر این مأموریت را بر عهده گرفت؛ اما ساکنان آن مناطق دعوت او را رد کردند و در نبرد مؤته همه نمایندگان پیامبر را کشتند.<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۳۷۴؛ البدء و التاریخ، ج۴، ص۲۲۹-۲۳۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۵-۶۶.</ref> از جمله کشته‌شدگان می‌توان [[زید بن حارثه]]، [[جعفر بن ابی‌طالب]] و [[عبدالله بن رواحه]] را نام برد که قبرهای آنان در همین سرزمین قرار دارد.<ref>مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۳۳۰؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> مؤته در موسم [[حج]] محل عبور کاروان‌های [[شام|شامی]] بوده<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> و حاجیان با عبور از این شهر، قبر جعفر بن ابی‌طالب را زیارت می‌کردند. امروزه نیز حاجیانی که از این مسیر می‌گذرند، مزار او را زیارت می‌کنند.<ref>المسالک الکبری، ج۱، ص۴۱۹-۴۲۰.</ref> مؤته از شهرهای مسیر قدس به [[مدینه]] نیز هست. حاجیان فلسطینی در قدس گرد هم می‌آمدند و از این مسیر و جنوب اردن به سوی [[مکه]] و مدینه می‌رفتند.<ref>الحج و العمره، ذی‌حجه ۱۴۲۳، ص۱۷.</ref>
* مُؤتَه: مؤته که اکنون در شرق اردن<ref>المعالم الاثیره، ص۲۳۷.</ref> قرار دارد، از آبادی‌های کرک به حساب می‌آمده<ref>المعالم الاثیره، ص۲۳۷.</ref> و نبرد سال هشتم قمری مشهور به همین نام در این شهر رخ داد.<ref>المعالم الاثیره، ص۲۳۸؛ معجم البلدان، ج۵، ص۲۲۰.</ref> [[پیامبر(ص)]] ابتدا با فرستادن نمایندگانی، اعراب آن منطقه را به [[اسلام]] فراخواند. از جمله در سال هشتم قمری کعب بن عمیر این مأموریت را بر عهده گرفت؛ اما ساکنان آن مناطق دعوت او را رد کردند و در نبرد مؤته همه نمایندگان پیامبر را کشتند.<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۳۷۴؛ البدء و التاریخ، ج۴، ص۲۲۹-۲۳۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۵-۶۶.</ref> از جمله کشته‌شدگان می‌توان [[زید بن حارثه]]، [[جعفر بن ابی‌طالب]] و [[عبدالله بن رواحه]] را نام برد که قبرهای آنان در همین سرزمین قرار دارد.<ref>مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۳۳۰؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> مؤته در موسم [[حج]] محل عبور کاروان‌های [[شام|شامی]] بوده<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> و حاجیان با عبور از این شهر، قبر جعفر بن ابی‌طالب را زیارت می‌کردند. امروزه نیز حاجیانی که از این مسیر می‌گذرند، مزار او را زیارت می‌کنند.<ref>المسالک الکبری، ج۱، ص۴۱۹-۴۲۰.</ref> مؤته از شهرهای مسیر قدس به [[مدینه]] نیز هست. حاجیان فلسطینی در قدس گرد هم می‌آمدند و از این مسیر و جنوب اردن به سوی [[مکه]] و مدینه می‌رفتند.<ref>الحج و العمره، ذی‌حجه ۱۴۲۳، ص۱۷.</ref>


# بغاز الحِساء: این منزل که قلعه‌ای در آن‌جای دارد، نزدیک کرک است.<ref>معجم البلدان، ج۲، ص۲۵۷؛ مراصد الاطلاع، ج۱، ص۴۰۲؛ الروض المعطار، ص۲۰۶.</ref> آب آشامیدنی نیز داشته است.<ref>سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.</ref> دزدان این منطقه زبانزد بودند و [[حاجی|حاجیان]] تا آنان را راضی نمی‌کردند، اجازه عبور نمی‌یافتند.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ دروب الحجیج، ص۱۹۰-۱۸۹؛ تاریخ اربل، ج۲، ص۵۵۸.</ref> در زمان عبور قطار نیز حاجیان از این قلعه بهره می‌بردند.<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۴.</ref> این شهر با قطرانه ۵۲ و با عقبه ۱۷۰ کیلومتر فاصله دارد و در ۱۲۴ کیلومتری جنوب عمان قرار گرفته است.<ref>دروب الحجیج، ص۱۹۰.</ref>
* بغاز الحِساء: این منزل که قلعه‌ای در آن‌جای دارد، نزدیک کرک است.<ref>معجم البلدان، ج۲، ص۲۵۷؛ مراصد الاطلاع، ج۱، ص۴۰۲؛ الروض المعطار، ص۲۰۶.</ref> آب آشامیدنی نیز داشته است.<ref>سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.</ref> دزدان این منطقه زبانزد بودند و [[حاجی|حاجیان]] تا آنان را راضی نمی‌کردند، اجازه عبور نمی‌یافتند.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ دروب الحجیج، ص۱۹۰-۱۸۹؛ تاریخ اربل، ج۲، ص۵۵۸.</ref> در زمان عبور قطار نیز حاجیان از این قلعه بهره می‌بردند.<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۴.</ref> این شهر با قطرانه ۵۲ و با عقبه ۱۷۰ کیلومتر فاصله دارد و در ۱۲۴ کیلومتری جنوب عمان قرار گرفته است.<ref>دروب الحجیج، ص۱۹۰.</ref>


۱۱. عُنَیزَه: عنیزه منزلی دارای برکه‌ای برای ذخیره کردن آب آشامیدنی حاجیان از باران بوده<ref>ترجمانة الکبری، ص۱۸۶؛ رحلة المکناسی، ص۲۵۳؛ النفحة المسکیه، ص۲۹۳-۲۹۴.</ref> و قلعه‌ای استوار برای استراحت و منزل کردن حاجیان داشته است.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۷۴؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.</ref> این منزل در جنوب حسا به فاصله ۴۵ کیلومتر قرار دارد.<ref>دروب الحجیج، ص۱۹۰.</ref>
* عُنَیزَه: عنیزه منزلی دارای برکه‌ای برای ذخیره کردن آب آشامیدنی حاجیان از باران بوده<ref>ترجمانة الکبری، ص۱۸۶؛ رحلة المکناسی، ص۲۵۳؛ النفحة المسکیه، ص۲۹۳-۲۹۴.</ref> و قلعه‌ای استوار برای استراحت و منزل کردن حاجیان داشته است.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۷۴؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.</ref> این منزل در جنوب حسا به فاصله ۴۵ کیلومتر قرار دارد.<ref>دروب الحجیج، ص۱۹۰.</ref>


۱۲. مُعان: [[معان]] از شهرهای کنونی و در شمار نام‌آور‌ترین منازل اردن است که نام آن در همه سفرنامه‌ها<ref>الروض المعطار، ص۵۱۷؛ کنوز الذهب، ج۱، ص۴۷۶-۴۷۷.</ref>، کتاب‌های [[مناسک حج|مناسک]]<ref>المسالک، اصطخری، ص۶۵؛ المناسک، ص۶۵۳.</ref> و جغرافیای تاریخی<ref>صورة الارض، ج۱، ص۱۸۶؛ احسن التقاسیم، ص۲۵۰؛ مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۲۸۷.</ref> آمده است. معان در گذر تاریخ تغییرات بسیار یافته است.<ref>مسالک الابصار، ج۳، ص۵۵۱؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۹؛ حدود العالم، ص۱۷۶.</ref> پس از اسلام، [[بنی‌امیه|امویان]] رونق فراوان به آن دادند<ref>نخبة الدهر، ص۳۳۲.</ref> و سپس‌ [[بنی‌عباس|عباسیان]] آن را ویران و ساکنانش را قتل عام کردند.<ref>سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.</ref> به گفته [[ابن بطوطه]] در سده هفتم قمری جز بیابان در این منزل چیزی دیده نمی‌شد و عبور از آن خطرناک بود.<ref>سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۳۴۵.</ref> بعدها در سده ۱۶م قلعه این شهر بازسازی شد و به فرمان سلطان سلیمان قانونی<ref>سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.</ref> در کنار قلعه پیشین که قدمت آن به پیش از میلاد می‌رسید،<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۹.</ref> قلعه‌ای استوار بنا کردند و به سبب آب و هوای مناسب،<ref>النفحة المسکیه، ص۴۵؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.</ref> لشکریان [[حکومت عثمانی|عثمانی]] برای پاسداری از امنیت راه و افراد در آن ساکن شدند.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۷۶؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.</ref>
* مُعان: [[معان]] از شهرهای کنونی و در شمار نام‌آور‌ترین منازل اردن است که نام آن در همه سفرنامه‌ها<ref>الروض المعطار، ص۵۱۷؛ کنوز الذهب، ج۱، ص۴۷۶-۴۷۷.</ref>، کتاب‌های [[مناسک حج|مناسک]]<ref>المسالک، اصطخری، ص۶۵؛ المناسک، ص۶۵۳.</ref> و جغرافیای تاریخی<ref>صورة الارض، ج۱، ص۱۸۶؛ احسن التقاسیم، ص۲۵۰؛ مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۲۸۷.</ref> آمده است. معان در گذر تاریخ تغییرات بسیار یافته است.<ref>مسالک الابصار، ج۳، ص۵۵۱؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۹؛ حدود العالم، ص۱۷۶.</ref> پس از اسلام، [[بنی‌امیه|امویان]] رونق فراوان به آن دادند<ref>نخبة الدهر، ص۳۳۲.</ref> و سپس‌ [[بنی‌عباس|عباسیان]] آن را ویران و ساکنانش را قتل عام کردند.<ref>سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.</ref> به گفته [[ابن بطوطه]] در سده هفتم قمری جز بیابان در این منزل چیزی دیده نمی‌شد و عبور از آن خطرناک بود.<ref>سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۳۴۵.</ref> بعدها در سده ۱۶م قلعه این شهر بازسازی شد و به فرمان سلطان سلیمان قانونی<ref>سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.</ref> در کنار قلعه پیشین که قدمت آن به پیش از میلاد می‌رسید،<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۹.</ref> قلعه‌ای استوار بنا کردند و به سبب آب و هوای مناسب،<ref>النفحة المسکیه، ص۴۵؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.</ref> لشکریان [[حکومت عثمانی|عثمانی]] برای پاسداری از امنیت راه و افراد در آن ساکن شدند.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۷۶؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.</ref>


مردم قبایل این شهر تنومند بودند و در گرفتن [[خاوه|خوّه]] هیچ مدارا نمی‌کردند. از توانگران به فراخور سرمایه آن‌ها و از تهیدستان نیز مبلغی دریافت می‌کردند. در معان لباس‌های گرانبها به عنوان خوّه به رئیس قبیله پیشکش می‌شد.<ref>رحلات قالین، ص۳۰-۳۱.</ref> البته شیخ در برابر این خوّه، ۲۰۰ تن را برای حمایت از کاروان حاجیان می‌فرستاد؛ اما دیگر شهرها در برابر دریافت خوّه، افرادی کمتر را برای حمایت می‌فرستادند.<ref>رحلات قالین، ص۲۲۰.</ref> در دوران عثمانی، پاشایی که با حاجیان همسفر بود، به بزرگ قلعه هدایایی می‌داد که در واقع گونه‌ای باج بود.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۷۶.</ref>
مردم قبایل این شهر تنومند بودند و در گرفتن [[خاوه|خوّه]] هیچ مدارا نمی‌کردند. از توانگران به فراخور سرمایه آن‌ها و از تهیدستان نیز مبلغی دریافت می‌کردند. در معان لباس‌های گرانبها به عنوان خوّه به رئیس قبیله پیشکش می‌شد.<ref>رحلات قالین، ص۳۰-۳۱.</ref> البته شیخ در برابر این خوّه، ۲۰۰ تن را برای حمایت از کاروان حاجیان می‌فرستاد؛ اما دیگر شهرها در برابر دریافت خوّه، افرادی کمتر را برای حمایت می‌فرستادند.<ref>رحلات قالین، ص۲۲۰.</ref> در دوران عثمانی، پاشایی که با حاجیان همسفر بود، به بزرگ قلعه هدایایی می‌داد که در واقع گونه‌ای باج بود.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۷۶.</ref>
خط ۹۴: خط ۹۴:
شکوفایی معان از هنگامی آغاز شد که این شهر، قرارگاه مدیریت اجرای طرح راه‌ آهن شد و پس از راه‌اندازی آن به یکی از مهم‌ترین ایستگاه‌ها بدل گشت.<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۵؛ نهر الذهب، ج۳، ص۴۷۱.</ref> این سرزمین به دو قسمت [[شام|شامی]] و [[مصر|مصری]] تقسیم شد و پس از عبور راه‌ آهن، مهاجرانی بسیار به آن آمدند و همان جا ساکن شدند.<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۶.</ref>
شکوفایی معان از هنگامی آغاز شد که این شهر، قرارگاه مدیریت اجرای طرح راه‌ آهن شد و پس از راه‌اندازی آن به یکی از مهم‌ترین ایستگاه‌ها بدل گشت.<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۵؛ نهر الذهب، ج۳، ص۴۷۱.</ref> این سرزمین به دو قسمت [[شام|شامی]] و [[مصر|مصری]] تقسیم شد و پس از عبور راه‌ آهن، مهاجرانی بسیار به آن آمدند و همان جا ساکن شدند.<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۶.</ref>


۱۳. عَقَبه: [[بندر عقبه|عقبه]] بندری است که [[حاجی|حاجیان]]<ref>مراصد الاطلاع، ج۲، ص۹۴۸.</ref> و مسافران مصری<ref>رحلة العیاشی، ص۲۲-۲۳؛ دروب الحجیج، ص۷۵-۷۸، ۱۱۷.</ref> و [[مغرب|مغربی]]<ref>الروض المعطار، ص۱۴۲.</ref> از آن بهره می‌بردند<ref>حسن المحاضره، ج۲، ص۱۲۲، ۲۶۶.</ref> و نام قدیم آن «اِیلِه» بوده است.<ref>المواعظ و الاعتبار، ج۱، ص۳۴۳؛ المعالم الاثیره، ص۴۱.</ref> در این شهر، حج‌گزاران مناطق گوناگون گرد می‌آمدند و سفر را ادامه می‌دادند.<ref>مرشد الزوار، ج۱، ص۱۸۲.</ref> عقبه دارای قلعه و برکه‌ای برای تهیه نیازمندی‌های حاجیان و گردآوری آب بود.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۴؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۰.</ref> آب برکه از باران تهیه می‌شد و در سالی که باران نمی‌بارید، آب یافت نمی‌شد.<ref>سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۲.</ref> این بندر در جابه‌جایی مسافران و کالا نقش فراوان داشته و دارد.<ref>الروض المعطار، ص۷۰؛ رحلات فی الجزیرة العربیه، ج۲، ص۶۵-۷۵؛ دروب الحجیج، ص۱۱۷.</ref>
* عَقَبه: [[بندر عقبه|عقبه]] بندری است که [[حاجی|حاجیان]]<ref>مراصد الاطلاع، ج۲، ص۹۴۸.</ref> و مسافران مصری<ref>رحلة العیاشی، ص۲۲-۲۳؛ دروب الحجیج، ص۷۵-۷۸، ۱۱۷.</ref> و [[مغرب|مغربی]]<ref>الروض المعطار، ص۱۴۲.</ref> از آن بهره می‌بردند<ref>حسن المحاضره، ج۲، ص۱۲۲، ۲۶۶.</ref> و نام قدیم آن «اِیلِه» بوده است.<ref>المواعظ و الاعتبار، ج۱، ص۳۴۳؛ المعالم الاثیره، ص۴۱.</ref> در این شهر، حج‌گزاران مناطق گوناگون گرد می‌آمدند و سفر را ادامه می‌دادند.<ref>مرشد الزوار، ج۱، ص۱۸۲.</ref> عقبه دارای قلعه و برکه‌ای برای تهیه نیازمندی‌های حاجیان و گردآوری آب بود.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۴؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۰.</ref> آب برکه از باران تهیه می‌شد و در سالی که باران نمی‌بارید، آب یافت نمی‌شد.<ref>سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۲.</ref> این بندر در جابه‌جایی مسافران و کالا نقش فراوان داشته و دارد.<ref>الروض المعطار، ص۷۰؛ رحلات فی الجزیرة العربیه، ج۲، ص۶۵-۷۵؛ دروب الحجیج، ص۱۱۷.</ref>


۱۴. مُدَوّره: این مکان آخرین منزل [[شام]]  بود و پیشتر سَرْغ<ref>المعالم الاثیره، ص۱۳۹.</ref> و جُغَیمان خوانده می‌شد.<ref>معجم البلدان، ج۳، ص۲۱۲؛ مراصد الاطلاع، ج۲، ص۷۰۶؛ المناسک، ص۶۵۳.</ref> قلعه‌ای برای استراحت و چاهی کم آب داشت که فقط نیاز حاجیان را پاسخ می‌داد. عبدالله پاشا در این منزل قلعه‌ای ساخت تا حاجیان وسایل خود را در آن بگذارند و در بازگشت بردارند.<ref>النفحة المسکیه، ص۲۹۴-۲۹۵؛ دروب الحجیج، ص۱۹۳.</ref> پس از ساختن قلعه، شماری برای محافظت از قلعه در آن ساکن شدند.<ref>سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۲.</ref> امروزه این شهر در جنوب اردن و مرز این کشور با [[عربستان]] قرار دارد.<ref>دروب الحجیج، ص۱۹۳.</ref>
* مُدَوّره: این مکان آخرین منزل [[شام]]  بود و پیشتر سَرْغ<ref>المعالم الاثیره، ص۱۳۹.</ref> و جُغَیمان خوانده می‌شد.<ref>معجم البلدان، ج۳، ص۲۱۲؛ مراصد الاطلاع، ج۲، ص۷۰۶؛ المناسک، ص۶۵۳.</ref> قلعه‌ای برای استراحت و چاهی کم آب داشت که فقط نیاز حاجیان را پاسخ می‌داد. عبدالله پاشا در این منزل قلعه‌ای ساخت تا حاجیان وسایل خود را در آن بگذارند و در بازگشت بردارند.<ref>النفحة المسکیه، ص۲۹۴-۲۹۵؛ دروب الحجیج، ص۱۹۳.</ref> پس از ساختن قلعه، شماری برای محافظت از قلعه در آن ساکن شدند.<ref>سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۲.</ref> امروزه این شهر در جنوب اردن و مرز این کشور با [[عربستان]] قرار دارد.<ref>دروب الحجیج، ص۱۹۳.</ref>


==حج‌گزاری ساکنان اردن قدیم و امروز==
==حج‌گزاری ساکنان اردن قدیم و امروز==
۱٬۷۸۰

ویرایش