بنینضیر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Gholamzadeh (بحث | مشارکتها) |
Gholamzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
==غزوه بنی نضیر== | ==غزوه بنی نضیر== | ||
پیمان شکنی و اقدام به ترور رسول خدا(ص) از سوی بنینضیر سبب بروز کارزاری شد که به غزوه بنینضیر معروف است. روایات تاریخی در خصوص | پیمان شکنی و اقدام به ترور رسول خدا(ص) از سوی بنینضیر سبب بروز کارزاری شد که به غزوه بنینضیر معروف است. روایات تاریخی در خصوص جزيیات این واقعه متفاوت است. برخی روایتها تصمیم بنینضیر برای ترور پیامبر اسلام(ص) را مربوط به سال سوم هجری | ||
در ماههای پایانی سال دوم ق. [[ابوسفیان]] که در نبرد بدر شرکت نکرده بود، با سپاهی اندک نزدیک مدینه آمد. برخی سران بنینضیر با آگاهی از تصمیم وی برای حمله به مسلمانان، به یاری او شتافتند و شبانه او را جای دادند و آگاهیهای مورد نیاز را در اختیارش نهادند.<ref>الاغانی، ج6، ص373-375؛تاریخ طبری، ج2، ص175؛بحارالانوار، ج20، ص2.</ref> برخی خاورشناسان برای ردّ معاونت بنینضیر با قریش، جانبدارنه در روایت مذکور تردید کرده و آن را یک مهمانی ساده دانستهاند.<ref>Muhammad at Medina، P20.</ref> | در ماههای پایانی سال دوم ق. [[ابوسفیان]] که در نبرد بدر شرکت نکرده بود، با سپاهی اندک نزدیک مدینه آمد. برخی سران بنینضیر با آگاهی از تصمیم وی برای حمله به مسلمانان، به یاری او شتافتند و شبانه او را جای دادند و آگاهیهای مورد نیاز را در اختیارش نهادند.<ref>الاغانی، ج6، ص373-375؛تاریخ طبری، ج2، ص175؛بحارالانوار، ج20، ص2.</ref> برخی خاورشناسان برای ردّ معاونت بنینضیر با قریش، جانبدارنه در روایت مذکور تردید کرده و آن را یک مهمانی ساده دانستهاند.<ref>Muhammad at Medina، P20.</ref> | ||
علت اصلی درگیری مسلمانان با بنینضیر، به پیمانشکنی و یاری آنها به ابوسفیان و تصمیمشان برای کشتن پیامبر بازمیگردد. تفاوت بیشتر منابع درباره علت و هنگام نبرد، به سبب تفاوت گزارش ابناسحق و زهری است؛ هر چند هر دو از [[عروة بن زبیر]] روایت کردهاند.<ref>نک: تاریخ الاسلام، ج2، ص148، 151.</ref> | علت اصلی درگیری مسلمانان با بنینضیر، به پیمانشکنی و یاری آنها به ابوسفیان و تصمیمشان برای کشتن پیامبر بازمیگردد. تفاوت بیشتر منابع درباره علت و هنگام نبرد، به سبب تفاوت گزارش ابناسحق و زهری است؛ هر چند هر دو از [[عروة بن زبیر]] روایت کردهاند.<ref>نک: تاریخ الاسلام، ج2، ص148، 151.</ref> |