در حال ویرایش آمین

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
'''آمین،''' عبارت پس از دعا و به معنای درخواست اجابت دعا از خداست. فقیهان [[اهل سنت]] در نماز پس از قرائت حمد نیز، آمین را مستحب می‌دانند و در نمازهای جماعت [[حرمین]] با صدای بلند آمین می‌گویند. به باور مشهور فقیهان [[شیعه]]، این کار حرام و چنین نمازی باطل است. به باور [[مذهب حنفی|حنفی‌ها]]، آمین در نماز باید آهسته گفته شود. به باور بیشتر فقیهان اهل سنت جز نماز صبح، تنها پس از سوره حمد جایز است آمین گفته شود. 
{{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۶]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Hasaninasab  }}
'''آمین''' عبارت پس از قرائت حمد در نماز اهل سنت، از جمله نمازهای جماعت حرمین


فقیهان اهل سنت برای استحباب آمین گفتن، به روایات پرشمار در منابع روایی‌شان استناد جسته‌اند.مشهور فقیهان شیعه روایات مورد استناد اهل سنت را نقد کرده و به استناد دلایلی مانند روایات، سیره و اجماع، آمین گفتن در نماز را حرام و باعث بطلان نماز دانسته‌اند. اندکی از فقیهان شیعه، آمین گفتن در نماز را مکروه یا جایز شمرده‌اند.
واژه آمین از ریشه «ا م ن» به معنای اعتماد کردن، تصدیق نمودن، امین پنداشتن<ref>معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۱۳۳؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۱. </ref> و برطرف شدن ترس و نگرانی<ref>العین، ج۸، ص۳۸۸؛ الصحاح، ج۵، ص۲۰۷۱؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۱، «امن».</ref> آمده و در اصطلاح به معنای در خواست اجابت دعا از خداست.<ref>معانی الاخبار، ص۳۴۹؛ معجم لغة الفقهاء، ص۳۷.</ref> برخی واژه‌پژوهان آن را به صورت‌های اَمین و آمّین، با تشدید و بدون آن، به کار برده‌اند.<ref>لسان العرب، ج۱۳، ص۲۶-۲۷.</ref> روشن نیست که این واژه در اصل عربی بوده یا از واژه‌های دخیل است. شماری از مفسران آن را واژه‌ای بیگانه و اصل آن را عبری، سریانی<ref>تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۱۲۵؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۷.</ref> یا مُعرّب کلمه «همین» در زبان فارسی<ref>عمدة القاری، ج۶، ص۴۷؛ تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۰.</ref> دانسته‌اند. در برابر، برخی آن را عربی و اسم فعل به معنای «اجابت کن<ref>مفردات، ص۲۶؛ تاج العروس، ج۱۸، ص۲۶، «امن».</ref>» یا از اسمای الهی و اصل آن را «یا امین» دانسته‌اند.<ref>تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۱۲۵؛ زاد المسیر، ج۱، ص۱۲؛ عمدة القاری، ج۶، ص۴۷.</ref>


بر پایه روایتی در منابع شیعه، گفتن «الحمد لله رب العالمین» پس از حمد مستحب است. فقیهان شیعه، گفتن آمین در نماز، در حال [[تقیه]] را جایز و حتی واجب دانسته‌اند.  
گفتن آمین در بسیاری موارد مستحب<ref>الموطأ، ج۱، ص۸۷؛ المبسوط، ج۱، ص۳۲-۳۳؛ المجموع، ج۵، ص۲۳۳.</ref> و بر پایه دیدگاه فقیهان امامی، در مواردی حرام و موجب بطلان نماز است و از چالش‌های فراروی مذاهب اسلامی به شمار می‌رود.


استحباب آمین گفتن پس از دعا در غیر نماز، مورد اتفاق فرقه‌های اسلامی است، سفارش زیادی به آن شده و یکی از سبب‌های استجابت دعا شمرده شده است.
پیشینه موضوع: آمین گفتن پس از دعا و نیز برخی موارد دیگر، در میان پیروان شرایع و ملل رایج بوده است.<ref>فتح الباری، ج۱۱، ص۳.</ref> در حدیثی آمده که حضرت ابراهیم۷ هنگام دعای یکی از مؤمنان آمین گفت.<ref>الدعوات، ص۴۲؛ بحار الانوار، ج۶۶، ص۲۸۷.</ref> نیز نقل شده که هنگام نفرین‌کردن موسی۷ به فرعون، فرشتگان آمین گفتند.<ref>وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۰۵.</ref> آیات ۸۸-۸۹ یونس/۱۰ از نفرین حضرت موسی۷ و اجابت دعای دو نفر سخن گفته است: {رَبَّنَا اطمِس عَلَی أَموَالِهِم وَاشدُد عَلَی قُلُوبِهِم فَلا یؤمِنُوا حَتَّی یرَوُا العَذَابَ الألِیمَ قَالَ قَد أُجِیبَت دَعوَتُکمَا فَاستَقِیمَا}. برخی مفسران گفته‌اند که در این ماجرا موسی ۷ دعا کرد و برادرش هارون آمین ‌گفت.<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۲۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۴.</ref> این تفسیر در احادیث هم آمده است.<ref>وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۰۵؛ بحار الانوار، ج۱۳، ص۱۳۵.</ref> پاره‌ای منابع از کاربرد واژه «آمین» به معنایی مشابه مفهوم واژه عربی آن در کتاب مقدس و اناجیل پس از دعا یا نماز یا موارد دیگر گزارش داده‌اند.<ref>کتاب مقدس، تثنیه: ۲۷: ۱۵-۲۶؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۷.</ref> در حدیثی از امام صادق۷ آمده که مسیحیان در نمازشان آمین می‌گفته‌اند.<ref>دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۶۰؛ بحار الانوار، ج۸۲، ص۴۹؛ الحدائق الناضره، ج۸، ص۱۹۷.</ref>


==واژه==
از مواردی که گفتن آمین در متون اسلامی بسیار ترغیب شده، پس از دعاست و از این روی، فقیهان شیعه و اهل سنت گفتن آن را پس از دعا مستحب شمرده‌اند.<ref>المجموع، ج۳، ص۴۹۳؛ کشف الغطاء، ج۲، ص۳۰۹.</ref> به روایتی، پیامبر۹ پاداش دعا‌کننده و آمین‌گو را یکسان شمرده<ref>الکافی، ج۲، ص۴۸۷؛ مکارم الاخلاق، ص۲۷۴؛ کنز العمال، ج۲، ص۷۵.</ref> و در حدیثی دیگر، ایشان دعای مؤمنان را هرگاه گرد هم آیند و برخی دعا کنند و دیگران آمین گویند، مستجاب خوانده است.<ref>مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۱۷۰؛ المستدرک، ج۳، ص۳۴۷.</ref> نیز نقل شده که آن حضرت به دعا‌کننده‌ای توصیه فرمود که دعای خود را به آمین ختم کند.<ref>سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۳؛ فتح الباری، ج۱۱، ص۱۶۸؛ بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۹۴.</ref> در ماجرای مباهله با مسیحیان نجران نیز پیامبر اکرم۹ به حضرت علی۷، حضرت فاطمه۳ و امام حسن و امام حسین۸ سفارش فرمود که در پی دعای او آمین بگویند.<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۳۹؛ الصافی، ج۱، ص۳۴۳؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۲۸۱.</ref> در سیره امام صادق۷آمده که هرگاه‌اندوهگین می‌شد، زنان و کودکان را گرد آورده، از آنان می‌خواست پس از دعای او آمین بگویند.<ref>الکافی، ج۲، ص۴۸۷؛ مکارم الاخلاق، ص۲۷۴؛ وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۰۵.</ref> بر پایه برخی احادیث، پیامبر۹ و امامان: هنگام دعا‌کردن خود یا دیگران آمین می‌گفتند.<ref>مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۱۷۶؛ بحار الانوار، ج۴۰، ص۴۵؛ المستدرک، ج۱، ص۵۲۰.</ref> بنابر روایتی، پیامبر۹ روزی بر منبر چند بار آمین گفت و در جواب پرسش اصحاب، آن را در پاسخ به دعای جبرئیل دانست.<ref>وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۰۶؛ مستدرک الوسائل، ج۷، ص۴۲۶.</ref> بر پایه حدیثی دیگر، پس از آن که پیامبر اکرم۹ ستمکاران بر رسول خدا۹ و حضرت علی۷ را نفرین کرد، هم پیامبر۹ و هم علی۷ آمین گفتند.<ref>بحار الانوار، ج۴۰، ص۴۵؛ احقاق الحق، ج۵، ص۹۵؛ الانوار البهیه، ص۷۷.</ref>
واژه «آمین»، از ریشه «ا، م، ن» به معنای اعتماد کردن، تصدیق نمودن، امین پنداشتن<ref>معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۱۳۳؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۱.</ref> و برطرف شدن ترس و نگرانی<ref>العین، ج۸، ص۳۸۸؛ الصحاح، ج۵، ص۲۰۷۱؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۱، «امن».</ref> آمده و در اصطلاح به معنای در خواست اجابت دعا از خداست.<ref>معانی الاخبار، ص۳۴۹؛ معجم لغة الفقهاء، ص۳۷.</ref> برخی واژه‌پژوهان، آن را به صورت‌های «اَمین» و «آمّین»، با تشدید و بدون آن، به کار برده‌اند.<ref>لسان العرب، ج۱۳، ص۲۶–۲۷.</ref>  


روشن نیست که این واژه در اصل عربی بوده یا از واژه‌های دخیل است. شماری از مفسران آن را واژه‌ای بیگانه و اصل آن را عبری، سریانی<ref>تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۱۲۵؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۷.</ref> یا مُعرّب کلمه «همین» در زبان فارسی<ref>عمدة القاری، ج۶، ص۴۷؛ تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۰.</ref> دانسته‌اند. در برابر، برخی آن را عربی و اسم فعل به معنای «اجابت کن»<ref>مفردات، ص۲۶؛ تاج العروس، ج۱۸، ص۲۶، «امن».</ref> یا از نام‌های الهی و اصل آن را «یا امین» دانسته‌اند.<ref>تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۱۲۵؛ زاد المسیر، ج۱، ص۱۲؛ عمدة القاری، ج۶، ص۴۷.</ref>
عموم فقیهان اهل سنت آمین گفتن پس از قرائت سوره حمد را در نماز مستحب شمرده‌اند.<ref>المجموع، ج۳، ص۳۷۱؛ المغنی، ج۱، ص۵۳۱؛ فتح العزیز، ج۳، ص۳۴۷.</ref> برخی از آنان گفتن آمین پس از تلاوت سوره حمد را خواه در نماز و خواه جز آن، مستحب شمرده و آن را در نماز مستحب مؤکّد دانسته‌اند.<ref>المغنی، ج۱، ص۵۲۸؛ المجموع، ج۳، ص۳۷۱؛ الاقناع، ج۱، ص۱۲۴.</ref> به نظر بسیاری از فقیهان اهل سنت، این کار بر همه نمازگزاران مستحب است، اعم از زن و مرد، امام و مأموم، در نماز جماعت یا فرادا و نماز مستحب یا واجب.<ref>المجموع، ج۳، ص۳۷۱.</ref> البته مالکیان آمین گفتن در نماز جماعتِ جهری را تنها برای مأموم، مشروط به شنیدن صدای امام، مستحب دانسته‌اند.<ref>رساله ابن ابی زید، ص۱۰۴؛ المغنی، ج۱، ص۵۲۸.</ref> اندکی از فقیهان اهل سنت، آمین گفتن در نماز جماعت را بر مأموم واجب شمرده‌اند.<ref>نیل الاوطار، ج۲، ص۲۴۵.</ref> بر اساس دیدگاه‌های یاد شده، جز حنفی‌ها که آمین را آهسته می‌گویند<ref>المبسوط، ج۱، ص۳۲.</ref>، پیروان دیگر مذاهب اهل سنت در نمازهای جهری از جمله نمازهای جماعت صبح، مغرب و عشاء مسجدالحرام و مسجدالنبی، در پی قرائت حمد امام، با صدای بلند و هماهنگ آمین می‌گویند.


==پیشینه==
مستند فقیهان اهل سنت برای استحباب این عمل، احادیث متعدد منقول از پیامبر۹ است. از جمله از امام علی۷ روایت کرده‌اند که از آمین گفتن پیامبر ۹ پس از تلاوت {وَلا الضالین} خبر داده است.<ref>سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۷.</ref> نیز ابوهریره نقل کرده که رسول خدا۹ مسلمانان را به آمین گفتن پس از سوره حمد امام جماعت فرمان داده<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۱۹۰؛ سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۲.</ref> و خود نیز این کار را انجام می‌داده است.<ref>سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۲؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸.</ref> عایشه<ref>سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۷.</ref> و ابن عباس<ref>کنز العمال، ج۷، ص۴۴۷؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۷.</ref> نیز از رسول خدا روایت کرده‌اند که آمین گفتن مسلمانان را مایه حسادت یهودیان به آنان شمرده است. در سیره پیامبر۹ نیز گفتن آمین با صدای بلند نقل شده است.<ref>سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۲؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸؛ سنن الترمذی، ج۱، ص۱۵۷.</ref> بنا بر حدیثی دیگر، بلال از پیامبر۹ خواست تا در آمین گفتن از او پیشی نگیرد.<ref>مسند احمد، ج۶، ص۲۱۲؛ سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۳.</ref> از ام حُصَین نقل شده که در صف اول زنان در نماز جماعت، صدای آمین گفتن پیامبر را شنیده است.<ref>المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۱۵۸؛ مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۱۳-۱۱۴.</ref>
آمین گفتن پس از دعا و نیز برخی موارد دیگر، در میان پیروان شریعت‌ها و ملت‌ها رایج بوده است.<ref>فتح الباری، ج۱۱، ص۳.</ref> در حدیثی آمده که [[حضرت ابراهیم(ع)]] هنگام دعای یکی از مؤمنان آمین گفت.<ref>الدعوات، ص۴۲؛ بحار الانوار، ج۶۶، ص۲۸۷.</ref> نقل شده که هنگام نفرین‌کردن [[حضرت موسی(ع)]] به فرعون، فرشتگان آمین گفتند.<ref>وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۰۵.</ref>  


قرآن،<ref group="یادداشت">{{آیه|رَبَّنَا اطمِس عَلَی أَموَالِهِم وَاشدُد عَلَی قُلُوبِهِم فَلا یؤمِنُوا حَتَّی یرَوُا العَذَابَ الألِیمَ. قَالَ قَد أُجِیبَت دَعوَتُکمَا}} پروردگارا! اموالشان را نابود كن و دل هايشان را سخت گردان كه ايمان نياورند تا آنكه عذاب دردناك را ببينند. [خدا] فرمود: دعاى شما دو نفر پذيرفته شد.</ref><ref>سوره یونس(۱۰)، آیه‌های ۸۸ و ۸۹؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۱۹.</ref> از نفرین حضرت موسی(ع) و اجابت دعای دو نفر سخن گفته است. به گفته برخی مفسران، در این ماجرا موسی(ع) دعا کرد و برادرش هارون آمین گفت.<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۲۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۴.</ref> این تفسیر در احادیث نیز آمده است.<ref>وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۰۵؛ بحار الانوار، ج۱۳، ص۱۳۵.</ref> پاره‌ای منابع از کاربرد واژه «آمین» به معنایی مشابه مفهوم واژه عربی آن، در کتاب مقدس و اناجیل پس از دعا یا نماز یا موارد دیگر گزارش داده‌اند.<ref>کتاب مقدس، تثنیه: ۲۷: ۱۵–۲۶؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۷.</ref> در حدیثی از [[امام صادق(ع)]] آمده که [[مسیحیت|مسیحیان]] در نمازشان آمین می‌گفته‌اند.<ref>دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۶۰؛ بحار الانوار، ج۸۲، ص۴۹؛ الحدائق الناضره، ج۸، ص۱۹۷.</ref>
در برابر، به نظر مشهور فقیهان امامی، تأمین (گفتن آمین) پس از حمد در نماز اعم از فُرادا و جماعت، برای امام و مأموم حرام است و چنین نمازی بدعت و باطل شمرده می‌شود.<ref>الانتصار، ص۱۴۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۶۲؛ ذکری الشیعه، ج۳، ص۳۴۵.</ref> برخی این مسئله را اجماعی میان فقیهان امامیه دانسته‌اند.<ref>الخلاف، ج۱، ص۳۳۴؛ نهایة الاحکام، ج۱، ص۴۶۵.</ref> با استناد به برخی روایات، سخنانی دیگر هم در فقه امامی یافت می‌شود؛ از جمله حرمت آمین گفتن در نماز، بدون باطل شدن نماز<ref>مدارک الاحکام، ج۳، ص۳۷۳، ۳۷۵.</ref>، کراهت<ref>المعتبر، ج۲، ص۱۸۶؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۶۶.</ref> این کار، و نیز جواز آن که به ابن جنید نسبت داده شده است.<ref>الدروس، ج۱، ص۱۷۴؛ الحبل المتین، ص۲۲۵.</ref> برخی، روایاتی را که بر جواز آمین گفتن دلالت دارد و مستند قائلان به جواز یا کراهت آن است، بر تقیه حمل کرده‌اند.<ref>الدروس، ج۱، ص۱۷۴؛ مدارک الاحکام، ج۳، ص۳۷۴.</ref>


==در اسلام==
از نظر علمای شیعه<ref>المعتبر، ج۲، ص۱۸۷؛ نهایة الاحکام، ج۱، ص۴۶۵.</ref>، استناد به احادیث مورد استدلال اهل سنت، درست نیست؛ زیرا همه روایات منقول از طریق اهل سنت در این باره بر سه دسته‌اند: ۱. حدیث منقول از امام علی۷ در این زمینه. ۲. روایات ابوهریره. ۳. روایات دیگر. روایت منسوب به علی۷ از جهات گوناگون پذیرفتنی نیست؛ زیرا اولاً جز در سنن ابن ماجه، در هیچ یک از منابع شیعه و اهل سنت نیامده است. ثانیاً ابن ابی‌لیلی که در زمره راویان این حدیث است، ضعیف به شمار می‌رود.<ref>سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸.</ref> ثالثاً مضمون این روایت با دیدگاه امامان شیعه: تعارض دارد که به احادیث متعدد مستند است. (← ادامه مقاله)
فقیهان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] گفتن آمین را پس از دعا مستحب شمرده‌اند.<ref>المجموع، ج۳، ص۴۹۳؛ کشف الغطاء، ج۲، ص۳۰۹.</ref> به روایتی، [[حضرت محمد(ص)]] پاداش دعاکننده و آمین‌گو را یکسان شمرده<ref>الکافی، ج۲، ص۴۸۷؛ مکارم الاخلاق، ص۲۷۴؛ کنز العمال، ج۲، ص۷۵.</ref> و در حدیثی دیگر، ایشان دعای مؤمنان را هرگاه گرد هم آیند و برخی دعا کنند و دیگران آمین گویند، مستجاب خوانده است.<ref>مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۱۷۰؛ المستدرک، ج۳، ص۳۴۷.</ref> در سیره [[امام صادق(ع)]] نیز آمده که هرگاه اندوهگین می‌شد، زنان و کودکان را گرد آورده، از آنان می‌خواست پس از دعای او آمین بگویند.<ref>الکافی، ج۲، ص۴۸۷؛ مکارم الاخلاق، ص۲۷۴؛ وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۰۵.</ref>


نقل شده که حضرت محمد(ص) به دعاکننده‌ای سفارش کرد که دعای خود را با آمین پایان دهد.<ref>سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۳؛ فتح الباری، ج۱۱، ص۱۶۸؛ بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۹۴.</ref> در ماجرای مباهله با [[مسیحیت|مسیحیان]] نجران نیز پیامبر(ص) به [[امام علی(ع)]]، [[حضرت فاطمه(س)]] و [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] سفارش کرد که در پی دعای او آمین بگویند.<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۳۹؛ الصافی، ج۱، ص۳۴۳؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۲۸۱.</ref> بر پایه برخی احادیث، پیامبر(ص) و [[امامان(ع)]] هنگام دعاکردن خود یا دیگران آمین می‌گفتند.<ref>مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۱۷۶؛ بحار الانوار، ج۴۰، ص۴۵؛ المستدرک، ج۱، ص۵۲۰.</ref>
احادیث نقل شده از طریق ابوهریره نیز به جهت ضعف و غیر قابل اعتماد بودن او معتبر نیستند؛ زیرا بسیاری از اصحاب و فقیهان بزرگ او را طعن کرده‌اند. از جمله بنا بر حدیثی، امام علی۷ او را از دروغگوترین افراد شمرد.<ref>وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۱؛ شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۴۸.</ref> خلیفه دوم نیز او را به سبب مال‌اندوزی از راه حکمرانی نکوهید و دشمن خدا نامید.<ref>وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۲؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۶۵؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۲۱.</ref> عایشه او را دروغگو و جاعل حدیث خوانده است.<ref>نک: تأویل مختلف الحدیث، ص۴۱؛ نفحات الازهار، ج۳، ص۲۳۰.</ref> افزون بر این، بسیاری از فقیهان مانند ابوحنیفه احادیث او را مردود شمرده و فتوا دادن بر اساس آن‌ها را نپذیرفته‌اند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۸؛ اضواء علی السنة المحمدیه، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref>


بر پایه روایتی، پیامبر(ص) روزی بر منبر چند بار آمین گفت و در جواب پرسش اصحاب، آن را در پاسخ به دعای [[جبرئیل]] دانست.<ref>وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۰۶؛ مستدرک الوسائل، ج۷، ص۴۲۶.</ref> بر پایه حدیثی دیگر، پس از آن که حضرت محمد(ص) ستمکاران بر رسول خدا(ص) و امام علی(ع) را نفرین کرد، پیامبر(ص) و امام علی(ع) هر دو آمین گفتند.<ref>بحار الانوار، ج۴۰، ص۴۵؛ احقاق الحق، ج۵، ص۹۵؛ الانوار البهیه، ص۷۷.</ref>
روایات منقول از عایشه و ابن عباس نیز از چند جهت اشکال دارند؛ زیرا مضمون آن‌ها چنین است که آمین گفتن در شرایع پیشین از جمله دین یهود نبوده، در حالی که این با مسلمات تاریخی ناسازگار است. نیز سند آن‌ها مناقشه‌پذیر است؛ زیرا سهیل بن ابی‌صالح<ref>تهذیب التهذیب، ج۴، ص۲۳۲؛ فیض القدیر، ج۱، ص۵۴۴.</ref> در سلسله سند روایت عایشه، طلحة بن عمر<ref>سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸؛ فیض القدیر، ج۵، ص۵۶۲.</ref> آمده که تضعیف شده است. هر چند برخی روایت وائل بن حجر را صحیح شمرده‌اند، شماری از اهل سنت آن را ضعیف دانسته‌اند.<ref>عون المعبود، ج۳، ص۱۴۴.</ref> حدیث عبدالجبار به نقل از پدرش نیز مقطوع است؛ زیرا وی پس از مرگ پدر زاده شده و حدیث را از او نشنیده است.<ref>سنن الترمذی، ج۳، ص۷؛ عون المعبود، ج۲، ص۲۹۲.</ref> حدیث بلال نیز مناقشه پذیر است؛ هم به سبب مرسل بودن<ref>عمدة القاری، ج۶، ص۴۸؛ عون المعبود، ج۳، ص۱۴۹.</ref> و هم به دلیل وجود عاصم احول در سند آن که برخی محدثان اهل سنت او را ضعیف شمرده‌اند.<ref>میزان الاعتدال، ج۲، ص۳۵۰.</ref> همچنین در سند روایت ام حصین، اسماعیل بن مکی قرار دارد که او را ضعیف دانسته‌اند.<ref>مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۱۴؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۲۸۹.</ref> افزون بر این، بسیاری از احادیث مورد استناد، عام‌اند و به گفتن آمین در نماز تصریح ندارند.<ref>سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸؛ فیض القدیر، ج۵، ص۵۶۲.</ref>
==در باور اهل سنت==


===حکم===
از مهم‌ترین ادله نظر مشهور در فقه امامی، روایات منقول از پیامبر۹ است<ref>الخلاف، ج۱، ص۳۳۴؛ المعتبر، ج۲، ص۱۸۵؛ نهایة الاحکام، ج۱، ص۴۶۵.</ref>؛ از جمله آن که ایشان از ذکر کلام آدمی در نماز نهی کرده است.<ref>صحیح مسلم، ج۲، ص۷۰؛ سنن النسائی، ج۳، ص۱۷؛ مستدرک الوسائل، ج۵، ص۴۲۷.</ref> نیز حدیثی که نماز را شامل سه عنصر تکبیر، تسبیح و قرائت قرآن شمرده است<ref>السنن الکبری، ج۲، ص۳۴۵؛ بحار الانوار، ج۸۲، ص۲۷۹.</ref>؛ و گفتن آمین مصداق هیچ یک از این سه نیست. افزون بر این، پیامبر۹ خود به مسلمانان فرمان داده تا نماز را همانند آن حضرت بگزارند.<ref>السنن الکبری، ج۲، ص۳۴۵؛ بحار الانوار، ج۸۲، ص۲۷۹.</ref> در حدیث ابوحمید ساعدی که اهل سنت نقل کرده‌اند و در آن، وی چگونگی نماز پیامبر را در حضور ۱۰ تن از صحابه تشریح کرده، سخنی از آمین گفتن به میان نیامده است.<ref>مسند احمد، ج۵، ص۴۲۴؛ سنن الدارمی، ج۱، ص۳۱۳.</ref> اگر آمین جزء نماز بود، باید در شمار اذکار واجب یا مستحب آن ذکر می‌شد. به نظر فقیهان شیعه، آمین پس از تلاوت سوره حمد را نمی‌توان درخواست اجابت خواسته‌های نمازگزار هنگام قرائت آن سوره به شمار آورد؛ زیرا وی این جمله را به قصد تلاوت سوره تلاوت می‌کند، نه به قصد دعا.<ref>الانتصار، ص۱۴۵.</ref> احتیاط هم اقتضا دارد آمین که احتمالاً قطع‌کننده نماز است، بر زبان جاری نشود.<ref>الانتصار، ص۱۴۴؛ جامع الخلاف و الوفاق، ص۷۲.</ref>
عموم فقیهان [[اهل سنت]]، آمین گفتن پس از خواندن سوره حمد را در نماز، مستحب شمرده‌اند.<ref>المجموع، ج۳، ص۳۷۱؛ المغنی، ج۱، ص۵۳۱؛ فتح العزیز، ج۳، ص۳۴۷.</ref> برخی از آنان، گفتن آمین پس از خواندن سوره حمد را خواه در نماز و خواه جز آن، مستحب شمرده و آن را در نماز مستحب مؤکّد دانسته‌اند.<ref>المغنی، ج۱، ص۵۲۸؛ المجموع، ج۳، ص۳۷۱؛ الاقناع، ج۱، ص۱۲۴.</ref> به باور بسیاری از فقیهان اهل سنت، این کار بر همه نمازگزاران، مستحب بوده و شامل زن و مرد، امام و مأموم، نماز جماعت یا فرادا و نماز مستحب یا واجب می‌شود.<ref>المجموع، ج۳، ص۳۷۱.</ref> البته [[مذهب مالکی|مالکیان]]، آمین گفتن در نماز جماعتِ جهری را تنها برای مأموم، مشروط به شنیدن صدای امام، مستحب دانسته‌اند.<ref>رساله ابن ابی زید، ص۱۰۴؛ المغنی، ج۱، ص۵۲۸.</ref> اندکی از فقیهان اهل سنت، آمین گفتن در نماز جماعت را بر مأموم واجب شمرده‌اند.<ref>نیل الاوطار، ج۲، ص۲۴۵.</ref> بر پایه دیدگاه‌های یاد شده، جز [[مذهب حنفی‌|حنفی‌ها]] که آمین را آهسته می‌گویند،<ref>المبسوط، ج۱، ص۳۲.</ref> پیروان دیگر مذاهب اهل سنت در نمازهای جهری از جمله نمازهای جماعت صبح، مغرب و عشاء [[مسجدالحرام]] و [[مسجدالنبی(ص)]]، در پی قرائت حمد امام، با صدای بلند و هماهنگ آمین می‌گویند.


===دلایل===
سخنان و سیره امامان شیعه: نیز مستند دیگر فقیهان امامی در این زمینه است. از جمله در حدیثی از امام صادق۷ آمده که پیامبر اکرم۹ از گفتن آمین نهی فرموده است.<ref>دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۶۰؛ بحار الانوار، ج۸۲، ص۴۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج۵، ص۱۱۲.</ref> بنا بر روایتی دیگر، آن حضرت ضمن نهی از گفتن آمین، نمازگزاران را به گفتن {اَلحمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ} پس از حمد سفارش کرد.<ref>الکافی، ج۳، ص۳۱۳؛ تهذیب الاحکام، ج۲، ص۷۱؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص۶۷.</ref> در حدیثی دیگر، گفتن آمین از کارهای مسیحیان شمرده شده است.<ref>تهذیب الاحکام، ج۲، ص۷۱؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص۶۷.</ref> افزون بر این، در روایات گزارشگر چگونگی نماز گزاردن امامان:، گفتن «آمین» به عنوان ذکر واجب یا مستحب مطرح نشده است؛ مانند روایت زراره از امام باقر۷<ref>الکافی، ج۳، ص۳۳۴؛ تهذیب الاحکام، ج۲، ص۸۳.</ref> و روایت معاویة بن عمار از امام صادق۷.<ref>الکافی، ج۳، ص۳۱۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۰۰.</ref>
مستند فقیهان اهل سنت برای استحباب این عمل، احادیث پرشمار از پیامبر(ص) در منابع روایی اهل سنت است. از جمله از [[امام علی(ع)]] روایت کرده‌اند که از آمین گفتن پیامبر(ص) پس از تلاوت {{آیه|وَلا الضالین}} خبر داده است.<ref>سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۷.</ref> نیز [[ابوهریره]] نقل کرده که پیامبر(ص) مسلمانان را به آمین گفتن پس از سوره حمد امام جماعت فرمان داده<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۱۹۰؛ سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۲.</ref> و خود نیز این کار را انجام می‌داده است.<ref>سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۲؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸.</ref> [[عایشه]]<ref>سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۷.</ref> و [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]]<ref>کنز العمال، ج۷، ص۴۴۷؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۷.</ref> نیز از پیامبر(ص) روایت کرده‌اند که آمین گفتن مسلمانان را مایه حسادت [[یهودیت|یهودیان]] به آنان شمرده است. در سیره پیامبر(ص) نیز گفتن آمین با صدای بلند نقل شده است.<ref>سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۲؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸؛ سنن الترمذی، ج۱، ص۱۵۷.</ref> بر پایه حدیثی دیگر، [[بلال بن رباح|بلال]] از پیامبر(ص) خواست تا در آمین گفتن از او پیشی نگیرد.<ref>مسند احمد، ج۶، ص۲۱۲؛ سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۳.</ref> از [[امهات المؤمنین|ام حُصَین]] نقل شده که در صف اول زنان در نماز جماعت، صدای آمین گفتن پیامبر را شنیده است.<ref>المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۱۵۸؛ مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۱۳–۱۱۴.</ref>


==در باور شیعیان==
برخی از فقیهان یکی از مستندات حرمت آمین در نماز را اجماع فقیهان شیعه دانسته‌اند<ref>الخلاف، ج۱، ص۳۳۴؛ روض الجنان، ص۲۶۷.</ref>؛ ولی استناد به اجماع، مناقشه‌پذیر است؛ زیرا در میان فقیهان امامی، برخی مخالف نظر مشهور را پذیرفته‌اند و نیز ممکن است این اجماع به احادیث منقول درباره‌ نهی از گفتن آمین مستند باشد و از این رو مستقلاً کاشف از رأی معصوم نیست.<ref>نک: مجمع الفائده، ج۲، ص۲۳۴؛ مستمسک العروه، ج۶، ص۵۹۱.</ref>


===حکم===
آرای فقیهان در جواز گفتن آمین در دیگر مواضع نماز مختلف است. بیشتر فقیهان اهل سنت گفتن آمین را جز در نماز صبح، تنها پس از قرائت سوره حمد جایز می‌دانند و برآنند که در صورت فراموشی نمازگزار و گذشتن از محل، گفتن آن جایز نیست.<ref>المغنی، ج۱، ص۵۳۰؛ کشاف القناع، ج۱، ص۴۰۷؛ المجموع، ج۳، ص۳۷۳.</ref> برخی دیگر در صورت فراموشی، گفتن آمین را تا قبل از رفتن به رکوع جایز شمرده‌اند.<ref>روضة الطالبین، ج۱، ص۳۵۲.</ref> برخی از فقیهان اهل سنت نیز در قنوت نماز صبح، آمین گفتن مأموم را واجب شمرده و شماری دیگر او را میان خواندن قنوت یا آمین گفتن در پاسخ به دعای امام مخیر دانسته‌اند.<ref>المجموع، ج۳، ص۵۰۱.</ref> مستند استحباب آمین در قنوت، روایتی از ابن عباس است که پیامبر۹ در یک ماه در همه نمازها قنوت خواند و مأمومان آمین ‌گفتند.<ref>المجموع، ج۳، ص۵۰۲.</ref> بیشتر فقیهان امامی گفتن آمین را به طور مطلق، خواه پس از خواندن حمد و خواه در مواضع دیگر نماز، جایز ندانسته‌اند.<ref>جامع المقاصد، ج۲، ص۲۴۸؛ مسالک الافهام، ج۱، ص۲۱۰.</ref> مهم‌ترین مستند این دیدگاه آن است که آمین سخن آدمیان است نه ذکر نماز؛ و از این‌رو، گفتن آن در هیچ جای نماز جایز نیست.<ref>غنائم الایام، ج۲، ص۵۰۸؛ مستمسک العروه، ج۶، ص۵۹۲.</ref> دیدگاه دیگر آن است که آمین گفتن تنها پس از قرائت حمد جایز نیست<ref>مستند الشیعه، ج۵، ص۱۹۰؛ جواهر الکلام، ج۱۰، ص۳.</ref>؛ زیرا احادیث مورد استناد تنها گفتن آن را پس از حمد ممنوع کرده‌اند.<ref>مصباح الفقیه، ج۲، ص۳۱۳.</ref>
به باور مشهور فقیهان [[شیعه]]، تأمین<ref group="یادداشت">گفتن آمین.</ref> پس از حمد در نماز اعم از فُرادا و جماعت، برای امام و مأموم حرام است و چنین نمازی بدعت و باطل شمرده می‌شود.<ref>الانتصار، ص۱۴۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۶۲؛ ذکری الشیعه، ج۳، ص۳۴۵.</ref> برخی، این مسئله را اجماعی میان فقیهان شیعه دانسته‌اند.<ref>الخلاف، ج۱، ص۳۳۴؛ نهایة الاحکام، ج۱، ص۴۶۵.</ref> با استناد به برخی روایات، سخنانی دیگر هم در فقه شیعه یافت می‌شود؛ از جمله حرمت آمین گفتن در نماز، بدون باطل شدن نماز،<ref>مدارک الاحکام، ج۳، ص۳۷۳، ۳۷۵.</ref> کراهت این کار،<ref>المعتبر، ج۲، ص۱۸۶؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۶۶.</ref> و نیز جواز آن که به ابن جنید اسکافی (ت.حدود ۲۹۰ق) نسبت داده شده است.<ref>الدروس، ج۱، ص۱۷۴؛ الحبل المتین، ص۲۲۵.</ref> برخی، روایاتی را که بر جواز آمین گفتن دلالت دارد و مستند قائلان به جواز یا کراهت آن است، بر تقیه حمل کرده‌اند.<ref>الدروس، ج۱، ص۱۷۴؛ مدارک الاحکام، ج۳، ص۳۷۴.</ref>


===دلایل===
به نظر فقیهان امامی، گفتن آمین در حال تقیه جایز<ref>تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۶۳؛ نهایة الاحکام، ج۱، ص۴۶۶.</ref> و حتی واجب<ref>مجمع الفائده، ج۲، ص۲۳۷؛ جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۰-۱۱.</ref> است. مستند این حکم، ادله عام جواز یا وجوب تقیه است که شامل آمین گفتن در نماز هم می‌شود.<ref>جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۰-۱۱.</ref> با وجود این، اگر کسی آمین گفتن را در حالت تقیه ترک کند، هر چند مرتکب گناه شده، نمازش صحیح است<ref>غنائم الایام، ج۲، ص۴۵۳.</ref>؛ زیرا آمین گفتن حتی نزد اهل سنت از اجزای نماز به شمار نمی‌رود و واجب نیست.<ref>جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۱.</ref> برخی نماز را در این حال، از آن رو صحیح دانسته‌اند که نماز طبق وظیفه واقعی به جا آورده شده است.<ref>التنقیح، ج۴، ص۳۲۴، «کتاب الطهاره».</ref>


====احادیث نبوی(ص)====
منابع
از مهم‌ترین ادله باور مشهور در فقه شیعه، روایات منقول از پیامبر(ص) است؛<ref>الخلاف، ج۱، ص۳۳۴؛ المعتبر، ج۲، ص۱۸۵؛ نهایة الاحکام، ج۱، ص۴۶۵.</ref> از جمله آن که وی از ذکر کلام آدمی در نماز نهی کرده است.<ref>صحیح مسلم، ج۲، ص۷۰؛ سنن النسائی، ج۳، ص۱۷؛ مستدرک الوسائل، ج۵، ص۴۲۷.</ref> نیز حدیثی که نماز را شامل سه عنصر تکبیر، تسبیح و قرائت قرآن شمرده است؛<ref>السنن الکبری، ج۲، ص۳۴۵؛ بحار الانوار، ج۸۲، ص۲۷۹.</ref> و گفتن آمین مصداق هیچ‌یک از این سه نیست. افزون بر این، پیامبر(ص) خود به مسلمانان فرمان داده تا نماز را همانند آن حضرت بگزارند.<ref>السنن الکبری، ج۲، ص۳۴۵؛ بحار الانوار، ج۸۲، ص۲۷۹.</ref> در حدیث ابوحمید ساعدی که اهل سنت نقل کرده‌اند و در آن، وی چگونگی نماز پیامبر را در حضور ۱۰ تن از [[صحابه]] تشریح کرده، سخنی از آمین گفتن به میان نیامده است.<ref>مسند احمد، ج۵، ص۴۲۴؛ سنن الدارمی، ج۱، ص۳۱۳.</ref> اگر آمین جزء نماز بود، باید در شمار اذکار واجب یا مستحب آن ذکر می‌شد.


====احادیث امامان(ع)====
احقاق الحق: نور الله الحسینی الشوشتری (م.۱۰۱۹ق.)، تعلیقات شهاب الدین نجفی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۶ق؛ اضواء علی السنة المحمدیه: محمود ابوریة (م.۱۳۸۵ق.)، قم، البطحا؛ الاقناع: الشربینی (م.۹۷۷ق.)، بیروت،‌دار المعرفه؛ الانتصار: السید المرتضی (م.۴۳۶ق.)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق؛ الانوار البهیه: شیخ عباس القمی (م.۱۳۵۹ق.)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق؛ بحار الانوار: المجلسی (م.۱۱۱۰ق.)، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ البدایة والنهایه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق؛ تاج العروس: الزبیدی (م.۱۲۰۵ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۱۴ق؛ تأویل مختلف الحدیث: ابن قتیبه (م.۲۷۶ق.)، به کوشش اسماعیل اسعردی، بیروت،‌دار الکتب العلمیه؛ تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، قم، آل‌البیت:، ۱۴۱۴ق؛ تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۴۰۹ق؛ تفسیر ثعلبی (الکشف والبیان): الثعلبی (م.۴۲۷ق.)، به کوشش ابن عاشور، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق؛ تفسیر سید مصطفی خمینی (تفسیر القرآن الکریم): سید مصطفی خمینی (م.۱۳۵۶ش.)، نشر آثار الامام۱، ۱۴۱۸ق؛ التنقیح فی شرح العروة الوثقی: تقریر بحث الخوئی (م.۱۴۱۳ق.)، میرزا علی تبریزی، قم، انصاریان، ۱۴۱۷ق؛ تهذیب الاحکام: الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش؛ تهذیب التهذیب: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.) بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۰۴ق؛ جامع احادیث الشیعه: اسماعیل معزی ملایری، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۹۹ق؛ جامع الخلاف و الوفاق: علی بن محمد القمی السبزواری (م.قرن ۷)، به کوشش حسنی، قم، زمینه سازان ظهور امام عصر، ۱۳۷۹ش؛ جامع المقاصد: الکرکی (م.۹۴۰ق.)، قم، آل‌البیت:، ۱۴۱۱ق؛ جواهر الکلام: النجفی (م.۱۲۶۶ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی؛ الحبل المتین: البهائی (م.۱۰۳۱ق.)، قم، مکتبة بصیرتی، ۱۳۹۸ق؛ الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م.۱۱۸۶ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش؛ الخلاف: الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق؛ الدر المنثور: السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۳۶۵ق؛ الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م.۷۸۶ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛ دعائم الاسلام: النعمان المغربی (م.۳۶۳ق.)، به کوشش فیضی، قاهره،‌دار المعارف، ۱۳۸۳ق؛ الدعوات: الراوندی (م.۵۷۳ق.)، قم، مدرسة الامام المهدی، ۱۴۰۷ق؛ ذکری: الشهید الاول (م.۷۸۶ق.)، قم، آل‌البیت:، ۱۴۱۹ق؛ رسالة ابن ابی‌زید: القیروانی (م.۳۸۹ق.) بیروت، المکتبة الثقافیه؛ روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان: الشهید الثانی (م.۹۶۵ق.)، قم، آل‌البیت:؛ روضة الطالبین: النووی (م.۶۷۶ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت،‌دار الکتب العلمیه؛ زاد المسیر: ابن الجوزی (م.۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۰۷ق؛ سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م.۲۷۵ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق؛ سنن ابی‌داود: السجستانی (م.۲۷۵ق.)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۱۰ق؛ سنن الترمذی: الترمذی (م.۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۰۲ق؛ سنن الدارمی: الدارمی (م.۲۵۵ق.)، احیاء السنة النبویه؛ السنن الکبری: البیهقی (م.۴۵۸ق.)، بیروت،‌دار الفکر؛ سنن النسائی: النسائی (م.۳۰۳ق.)، بیروت،‌دار الفکر، ۱۳۴۸ق؛ شرائع الاسلام: المحقق الحلی (م.۶۷۶ق.)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق؛ شرح نهج البلاغه: ابن ابی‌الحدید (م.۶۵۶ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل،‌دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق؛ الصافی: الفیض الکاشانی (م.۱۰۹۱ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ق؛ الصحاح: الجوهری (م.۳۹۳ق.)، به کوشش احمد العطار، بیروت،‌دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق؛ صحیح البخاری: البخاری (م.۲۵۶ق.)بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۰۱ق؛ صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م.۶۷۶ق.)، بیروت،‌دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق؛ صحیح مسلم: مسلم (م.۲۶۱ق.)، بیروت،‌دار الفکر؛ عمدة القاری: العینی (م.۸۵۵ق.)، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی؛ عون المعبود: العظیم آبادی (م.۱۳۲۹ق.)، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ العین: خلیل (م.۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی،‌دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛ غنائم الایام: میرزا ابوالقاسم القمی (م.۱۲۲۱ق.)، به کوشش تبریزیان، الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۷ق؛ فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، بیروت،‌دار المعرفه؛ فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م.۶۲۳ق.)،‌دار الفکر؛ فیض القدیر: المناوی (م.۱۰۳۱ق.)، به کوشش احمد عبدالسلام، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ قاموس الکتاب المقدس: بطرس عبدالملک و دیگران، القاهره،‌دار الثقافه، ۱۹۹۴م؛ الکافی: الکلینی (م.۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ کتاب الطهاره: الانصاری (م.۱۲۸۱ق.)، لجنة تحقیق تراث الشیخ، المؤتمر العالمی لمیلاد الشیخ الانصاری، قم، ۱۴۱۵ق؛ کتاب مقدس: ترجمه: فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران، اساطیر، ۱۳۸۰ش؛ کشاف القناع: منصور البهوتی (م.۱۰۵۱ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ کشف الغطاء: کاشف الغطاء (م.۱۲۲۷ق.)، اصفهان، مهدوی؛ کنزالعمال: المتقی الهندی (م.۹۷۵ق.)، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق؛ لسان العرب: ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛ المبسوط: السرخسی (م.۴۸۳ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ مجمع البیان: الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق؛ مجمع الزوائد: الهیثمی (م.۸۰۷ق.)، بیروت،‌دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق؛ مجمع الفائدة والبرهان: المحقق الاردبیلی (م.۹۹۳ق.)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق؛ المجموع شرح المهذب: النووی (م.۶۷۶ق.)،‌دار الفکر؛ مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م.۱۰۰۹ق.)، قم، آل‌البیت:، ۱۴۱۰ق؛ مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (م.۹۶۵ق.)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق؛ مستدرک الوسائل: النوری (م.۱۳۲۰ق.)، بیروت، آل‌البیت:، ۱۴۰۸ق؛ مستمسک العروة الوثقی: سید محسن حکیم (م.۱۳۹۰ق.)، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۴ق؛ مستند الشیعه: احمد النراقی (م.۱۲۴۵ق.)، قم، آل‌البیت:، ۱۴۱۵ق؛ مسند احمد: احمدبن حنبل (م.۲۴۱ق.)، بیروت،‌دار صادر؛ مصباح الفقیه: رضا الهمدانی (م.۱۳۲۲ق.)، تهران، مکتبة الصدر؛ معانی الاخبار: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش؛ المعتبر: المحقق الحلی (م.۶۷۶ق.)، مؤسسة سید الشهداء، ۱۳۶۳ش؛ المعجم الکبیر: الطبرانی (م.۳۶۰ق.)، به کوشش حمدی عبدالمجید،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛ معجم لغة الفقهاء: محمد قلعه‌جی، بیروت،‌دار النفائس، ۱۴۰۸ق؛ معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م.۳۹۵ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق؛ المغنی و الشرح الکبیر: عبدالله بن قدامة (م.۶۲۰ق.) و عبدالرحمن بن قدامة (م.۶۸۲ق.)، بیروت،‌دار الکتب العلمیه؛ مفردات: الراغب (م.۴۲۵ق.)، نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق؛ مکارم الاخلاق: الطبرسی (م.قرن ۵۴۸)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۲ق؛ من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛ الموطّأ: مالک بن انس (م.۱۷۹ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق؛ میزان الاعتدال فی نقد الرجال: الذهبی (م.۷۴۸ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۳۸۲ق؛ نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار: سید علی الحسینی المیلانی، قم، ۱۳۷۸ش؛ نهایة الاحکام: العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، به کوشش رجائی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق؛ نیل الاوطار: الشوکانی (م.۱۲۵۵ق.)، بیروت،‌دار الجیل، ۱۹۷۳م؛ وسائل الشیعه: الحر العاملی (م.۱۱۰۴ق.)، قم، آل‌البیت:، ۱۴۱۲ق.
در حدیثی از [[امام صادق(ع)]] آمده که [[حضرت محمد(ص)]] از گفتن آمین نهی کرده است.<ref>دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۶۰؛ بحار الانوار، ج۸۲، ص۴۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج۵، ص۱۱۲.</ref> در حدیثی دیگر، گفتن آمین از کارهای [[مسیحیت|مسیحیان]] شمرده شده است.<ref>تهذیب الاحکام، ج۲، ص۷۱؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص۶۷.</ref> افزون بر این، در روایات گزارشگرِ چگونگی نماز گزاردن [[امامان(ع)]]، گفتن «آمین» به عنوان ذکر واجب یا مستحب مطرح نشده است؛ مانند روایت زراره از [[امام باقر(ع)]] <ref>الکافی، ج۳، ص۳۳۴؛ تهذیب الاحکام، ج۲، ص۸۳.</ref> و روایت [[معاویة بن عمار]] از امام صادق(ع).<ref>الکافی، ج۳، ص۳۱۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۰۰.</ref>


====اجماع====
سید جعفر صادقی فدکی
برخی از فقیهان، یکی از مستندات حرمت آمین در نماز را اجماع فقیهان شیعه دانسته‌اند؛<ref>الخلاف، ج۱، ص۳۳۴؛ روض الجنان، ص۲۶۷.</ref> ولی برخی این دلیل مناقشه‌پذیر دانسته‌اند.<ref group="یادداشت">استناد به اجماع، مناقشه‌پذیر است؛ زیرا در میان فقیهان شیعه، برخی مخالف نظر مشهور را پذیرفته‌اند و نیز ممکن است این اجماع به احادیث منقول درباره نهی از گفتن آمین مستند باشد و از این رو مستقلاً کاشف از رأی [[معصوم(ع)]] نیست.</ref><ref>نک: مجمع الفائده، ج۲، ص۲۳۴؛ مستمسک العروه، ج۶، ص۵۹۱.</ref>
 
====دیگر دلایل====
به باور فقیهان شیعه، آمین پس از تلاوت سوره حمد را نمی‌توان درخواست اجابت خواسته‌های نمازگزار هنگام قرائت آن سوره به شمار آورد؛ زیرا وی این جمله را به قصد تلاوت سوره تلاوت می‌کند، نه به قصد دعا.<ref>الانتصار، ص۱۴۵.</ref> احتیاط هم اقتضا دارد آمین که احتمالاً قطع‌کننده نماز است، بر زبان جاری نشود.<ref>الانتصار، ص۱۴۴؛ جامع الخلاف و الوفاق، ص۷۲.</ref>
 
===در حال تقیه===
به نظر فقیهان شیعه، گفتن آمین در حال [[تقیه]] جایز<ref>تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۶۳؛ نهایة الاحکام، ج۱، ص۴۶۶.</ref> و حتی واجب<ref>مجمع الفائده، ج۲، ص۲۳۷؛ جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۰–۱۱.</ref> است.<ref group="یادداشت">مستند این حکم، ادله عام جواز یا وجوب تقیه است که شامل آمین گفتن در نماز هم می‌شود.</ref><ref>جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۰–۱۱.</ref> با وجود این، اگر کسی آمین گفتن را در حالت تقیه ترک کند، هر چند مرتکب گناه شده، نمازش صحیح است؛<ref>غنائم الایام، ج۲، ص۴۵۳.</ref> زیرا آمین گفتن حتی نزد اهل سنت از اجزای نماز به شمار نمی‌رود و واجب نیست.<ref>جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۱.</ref> برخی، نماز را در این حال، از آن رو صحیح دانسته‌اند که نماز طبق وظیفه واقعی به جا آورده شده است.<ref>التنقیح، ج۴، ص۳۲۴، «کتاب الطهاره».</ref>
 
===گفتن الحمدلله رب العالمین===
بر پایه روایتی در منابع شیعه، امام صادق(ع) ضمن نهی از گفتن آمین، نمازگزاران را به گفتن {{آیه|اَلحمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ}} پس از حمد سفارش کرد.<ref>الکافی، ج۳، ص۳۱۳؛ تهذیب الاحکام، ج۲، ص۷۱؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص۶۷.</ref>
 
===نقد روایات مورد استناد اهل سنت===
از نظر عالمان شیعه،<ref>المعتبر، ج۲، ص۱۸۷؛ نهایة الاحکام، ج۱، ص۴۶۵.</ref> استناد به احادیث مورد استدلال اهل سنت، درست نیست؛ زیرا همه روایات منقول از طریق اهل سنت در این باره بر سه دسته‌اند:
 
'''حدیث منقول از امام علی(ع)'''
 
روایت منسوب به [[امام علی(ع)]] از جهات گوناگون پذیرفتنی نیست؛ زیرا اولاً جز در سنن ابن ماجه، در هیچ‌یک از منابع شیعه و اهل سنت نیامده است. ثانیاً ابن ابی‌لیلی که در زمره راویان این حدیث است، ضعیف به شمار می‌رود.<ref>سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸.</ref> ثالثاً مضمون این روایت با دیدگاه [[امامان(ع)|امامان]] شیعه(ع) تعارض دارد که به احادیث متعدد مستند است.
 
'''روایات ابوهریره'''
 
احادیث نقل شده از طریق [[ابوهریره]] به جهت ضعف و غیرقابل اعتماد بودن او معتبر نیستند؛ زیرا بسیاری از [[صحابه|اصحاب]] و فقیهان بزرگ او را طعن کرده‌اند. برای نمونه، بر پایه حدیثی، امام علی(ع)  او را از دروغگوترین افراد شمرده است.<ref>وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۱؛ شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۴۸.</ref> [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] نیز، او را به سبب مال‌اندوزی از راه حکمرانی نکوهید و دشمن خدا نامید.<ref>وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۲؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۶۵؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۲۱.</ref> [[عایشه]] او را دروغگو و جاعل حدیث خوانده است.<ref>نک: تأویل مختلف الحدیث، ص۴۱؛ نفحات الازهار، ج۳، ص۲۳۰.</ref> افزون بر این، بسیاری از فقیهان، مانند [[ابوحنیفه]] احادیث او را مردود شمرده و فتوا دادن بر اساس آن‌ها را نپذیرفته‌اند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۸؛ اضواء علی السنة المحمدیه، ص۲۰۴–۲۰۵.</ref>
 
'''دیگر روایات'''
 
دیگر روایات مورد استناد اهل سنت نیز مورد نقد قرار گرفته است. ناسازگاری با مسلمات تاریخی،<ref group="یادداشت">روایات منقول از [[عایشه]] و [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نیز از چند جهت اشکال دارند؛ زیرا مضمون آن‌ها چنین است که آمین گفتن در شرایع پیشین، از جمله دین [[یهودیت|یهود]] نبوده، در حالی که این با مسلمات تاریخی ناسازگار است. نیز سند آن‌ها مناقشه‌پذیر است؛ زیرا سهیل بن ابی‌صالح</ref> ضعف برخی از روایات به علت ضعف راوی،<ref group="یادداشت">مانند طلحة بن عمر؛ وائل بن حجر و عاصم احول که شماری از اهل سنت آن دو را ضعیف دانسته‌اند؛ اسماعیل بن مکی.</ref><ref>تهذیب التهذیب، ج۴، ص۲۳۲؛ فیض القدیر، ج۱، ص۵۴۴ و ۵۶۲؛  سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸؛ میزان الاعتدال، ج۲، ص۳۵۰؛ مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۱۴؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۲۸۹.</ref> مقطوع بودن<ref group="یادداشت">حدیث عبدالجبار به نقل از پدرش مقطوع است؛ زیرا وی پس از مرگ پدر زاده شده و حدیث را از او نشنیده است.</ref><ref>سنن الترمذی، ج۳، ص۷؛ عون المعبود، ج۲، ص۲۹۲.</ref> و ارسال<ref group="یادداشت">حدیث [[بلال بن رباح|بلال]] به سبب مرسل بودن نقد شده است.</ref><ref>عمدة القاری، ج۶، ص۴۸؛ عون المعبود، ج۳، ص۱۴۹.</ref> و عدم تصریح به گفتن آمین در نماز<ref group="یادداشت">بسیاری از احادیث مورد استناد، عام‌اند و به گفتن آمین در نماز تصریح ندارند.</ref><ref>عمدة القاری، ج۶، ص۴۸؛ عون المعبود، ج۳، ص۱۴۹.</ref> نقد شده است.
 
==در دیگر مواضع نماز==
 
===در باور اهل سنت===
آرای فقیهان در جواز گفتن آمین در دیگر مواضع نماز مختلف است. بیشتر فقیهان [[اهل سنت]]، گفتن آمین را جز در نماز صبح، تنها پس از قرائت سوره حمد جایز می‌دانند و برآنند که در صورت فراموشی نمازگزار و گذشتن از محل، گفتن آن جایز نیست.<ref>المغنی، ج۱، ص۵۳۰؛ کشاف القناع، ج۱، ص۴۰۷؛ المجموع، ج۳، ص۳۷۳.</ref> برخی دیگر در صورت فراموشی، گفتن آمین را تا پیش از رفتن به رکوع جایز شمرده‌اند.<ref>روضة الطالبین، ج۱، ص۳۵۲.</ref> برخی از فقیهان اهل سنت نیز، در قنوت نماز صبح، آمین گفتن مأموم را واجب شمرده و شماری دیگر او را میان خواندن قنوت یا آمین گفتن در پاسخ به دعای امام مخیر دانسته‌اند.<ref>المجموع، ج۳، ص۵۰۱.</ref> مستند استحباب آمین در قنوت، روایتی از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] است که [[حضرت محمد(ص)|پیامبر(ص)]] در یک ماه در همه نمازها قنوت خواند و مأمومان آمین گفتند.<ref>المجموع، ج۳، ص۵۰۲.</ref>
 
===در باور شیعیان===
بیشتر فقیهان [[شیعه]]، گفتن آمین را به‌طور مطلق، خواه پس از خواندن حمد و خواه در مواضع دیگر نماز، جایز ندانسته‌اند.<ref>جامع المقاصد، ج۲، ص۲۴۸؛ مسالک الافهام، ج۱، ص۲۱۰.</ref> مهم‌ترین مستند این دیدگاه آن است که آمین سخن آدمیان است نه ذکر نماز؛ و از این‌رو، گفتن آن در هیچ جای نماز جایز نیست.<ref>غنائم الایام، ج۲، ص۵۰۸؛ مستمسک العروه، ج۶، ص۵۹۲.</ref> دیدگاه دیگر آن است که آمین گفتن تنها پس از قرائت حمد، جایز نیست؛<ref>مستند الشیعه، ج۵، ص۱۹۰؛ جواهر الکلام، ج۱۰، ص۳.</ref> زیرا احادیث مورد استناد تنها گفتن آن را پس از حمد ممنوع کرده‌اند.<ref>مصباح الفقیه، ج۲، ص۳۱۳.</ref>
 
==پانویس==
{{پانویس}}
 
==منابع==
{{منابع}}
{{دانشنامه
| آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9538/%d8%a2%d9%85%d9%8a%d9%86
| عنوان = آمین
| نویسنده = سید جعفر صادقی فدکی
}}
*'''اضواء علی السنة المحمدیه''': محمود ابوریة (م. ۱۳۸۵ق)، قم، البطحا؛
*'''الاقناع''': الشربینی (م. ۹۷۷ق)، بیروت، دار المعرفه؛
*'''الانتصار''': السید المرتضی (م. ۴۳۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق؛
*'''بحار الانوار''': المجلسی (م. ۱۱۱۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛
*'''البدایة والنهایه''': ابن کثیر (م. ۷۷۴ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق؛
*'''تاج العروس''': الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق؛
*'''تأویل مختلف الحدیث''': ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق)، به کوشش اسماعیل اسعردی، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
*'''تذکرة الفقهاء''': العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، قم، آل‌البیت:، ۱۴۱۴ق؛
*'''ترجمه قرآن (انصاریان)'''، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.
*'''تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم)''': ابن کثیر (م. ۷۷۴ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۹ق؛
*'''تفسیر ثعلبی (الکشف والبیان)''': الثعلبی (م. ۴۲۷ق)، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق؛
*'''تفسیر سید مصطفی خمینی (تفسیر القرآن الکریم)''': سید مصطفی خمینی (م. ۱۳۵۶ش)، نشر آثار الامام۱، ۱۴۱۸ق؛
*'''التنقیح فی شرح العروة الوثقی''': تقریر بحث الخوئی (م. ۱۴۱۳ق)، میرزا علی تبریزی، قم، انصاریان، ۱۴۱۷ق؛
*'''تهذیب الاحکام''': الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش؛
*'''تهذیب التهذیب''': ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق) بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۴ق؛
*'''جامع احادیث الشیعه''': اسماعیل معزی ملایری، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۹۹ق؛
*'''جامع الخلاف و الوفاق''': علی بن محمد القمی السبزواری (م. قرن ۷)، به کوشش حسنی، قم، زمینه سازان ظهور امام عصر، ۱۳۷۹ش؛
*'''جامع المقاصد''': الکرکی (م. ۹۴۰ق)، قم، آل‌البیت:، ۱۴۱۱ق؛
*'''جواهر الکلام''': النجفی (م. ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
*'''الحبل المتین''': البهائی (م. ۱۰۳۱ق)، قم، مکتبة بصیرتی، ۱۳۹۸ق؛
*'''الحدائق الناضره''': یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش؛
*'''الخلاف''': الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق؛
*'''الدر المنثور''': السیوطی (م. ۹۱۱ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق؛
*'''الدروس الشرعیه''': الشهید الاول (م. ۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛
*'''دعائم الاسلام''': النعمان المغربی (م. ۳۶۳ق)، به کوشش فیضی، قاهره، دار المعارف، ۱۳۸۳ق؛
*'''الدعوات''': الراوندی (م. ۵۷۳ق)، قم، مدرسة الامام المهدی، ۱۴۰۷ق؛
*'''ذکری''': الشهید الاول (م. ۷۸۶ق)، قم، آل‌البیت:، ۱۴۱۹ق؛
*'''رسالة ابن ابی‌زید''': القیروانی (م. ۳۸۹ق) بیروت، المکتبة الثقافیه؛
*'''روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان''': الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق)، قم، آل‌البیت:؛
*'''روضة الطالبین''': النووی (م. ۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
*'''زاد المسیر''': ابن الجوزی (م. ۵۹۷ق)، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق؛
*'''سنن ابن ماجه''': ابن ماجه (م. ۲۷۵ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق؛
*'''سنن ابی‌داود''': السجستانی (م. ۲۷۵ق)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق؛
*'''سنن الترمذی''': الترمذی (م. ۲۷۹ق)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق؛
*'''سنن الدارمی''': الدارمی (م. ۲۵۵ق)، احیاء السنة النبویه؛
*'''السنن الکبری''': البیهقی (م. ۴۵۸ق)، بیروت، دار الفکر؛
*'''سنن النسائی''': النسائی (م. ۳۰۳ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۳۴۸ق؛
*'''شرائع الاسلام''': المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق؛
*'''شرح نهج البلاغه''': ابن ابی‌الحدید (م. ۶۵۶ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق؛
*'''الصافی''': الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ق)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ق؛
*'''الصحاح''': الجوهری (م. ۳۹۳ق)، به کوشش احمد العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق؛
*'''صحیح البخاری''': البخاری (م. ۲۵۶ق)بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق؛
*'''صحیح مسلم بشرح النووی''': النووی (م. ۶۷۶ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق؛
*'''صحیح مسلم''': مسلم (م. ۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر؛
*'''عمدة القاری''': العینی (م. ۸۵۵ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
*'''عون المعبود''': العظیم آبادی (م. ۱۳۲۹ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛
*'''العین''': خلیل (م. ۱۷۵ق)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛
*'''غنائم الایام''': میرزا ابوالقاسم القمی (م. ۱۲۲۱ق)، به کوشش تبریزیان، الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۷ق؛
*'''فتح الباری''': ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه؛
*'''فتح العزیز''': عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق)، دار الفکر؛
*'''فیض القدیر''': المناوی (م. ۱۰۳۱ق)، به کوشش احمد عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛
*'''قاموس الکتاب المقدس''': بطرس عبدالملک و دیگران، القاهره، دار الثقافه، ۱۹۹۴م؛
*'''الکافی''': الکلینی (م. ۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛
*'''کتاب الطهاره''': الانصاری (م. ۱۲۸۱ق)، لجنة تحقیق تراث الشیخ، المؤتمر العالمی لمیلاد الشیخ الانصاری، قم، ۱۴۱۵ق؛
*'''کتاب مقدس''': ترجمه: فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران، اساطیر، ۱۳۸۰ش؛
*'''کشاف القناع''': منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
*'''کشف الغطاء''': کاشف الغطاء (م. ۱۲۲۷ق)، اصفهان، مهدوی؛
*'''کنزالعمال''': المتقی الهندی (م. ۹۷۵ق)، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق؛
*'''لسان العرب''': ابن منظور (م. ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛
*'''المبسوط''': السرخسی (م. ۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛
*'''مجمع البیان''': الطبرسی (م. ۵۴۸ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق؛
*'''مجمع الزوائد''': الهیثمی (م. ۸۰۷ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق؛
*'''مجمع الفائدة والبرهان''': المحقق الاردبیلی (م. ۹۹۳ق)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق؛
*'''المجموع شرح المهذب''': النووی (م. ۶۷۶ق)، دار الفکر؛
*'''مدارک الاحکام''': سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق)، قم، آل‌البیت:، ۱۴۱۰ق؛
*'''مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام''': الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق؛
*'''مستدرک الوسائل''': النوری (م. ۱۳۲۰ق)، بیروت، آل‌البیت:، ۱۴۰۸ق؛
*'''مستمسک العروة الوثقی''': سید محسن حکیم (م. ۱۳۹۰ق)، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۴ق؛
*'''مستند الشیعه''': احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق)، قم، آل‌البیت:، ۱۴۱۵ق؛
*'''مسند احمد''': احمدبن حنبل (م. ۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر؛
*'''مصباح الفقیه''': رضا الهمدانی (م. ۱۳۲۲ق)، تهران، مکتبة الصدر؛
*'''معانی الاخبار''': الصدوق (م. ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش؛
*'''المعتبر''': المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق)، مؤسسة سید الشهداء، ۱۳۶۳ش؛
*'''المعجم الکبیر''': الطبرانی (م. ۳۶۰ق)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛
*'''معجم لغة الفقهاء''': محمد قلعه‌جی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۰۸ق؛
*'''معجم مقاییس اللغه''': ابن فارس (م. ۳۹۵ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق؛
*'''المغنی و الشرح الکبیر''': عبدالله بن قدامة (م. ۶۲۰ق) و عبدالرحمن بن قدامة (م. ۶۸۲ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
*'''مفردات''': الراغب (م. ۴۲۵ق)، نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق؛
*'''مکارم الاخلاق''': الطبرسی (م. قرن ۵۴۸)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۲ق؛
*'''من لا یحضره الفقیه''': الصدوق (م. ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛
*'''میزان الاعتدال فی نقد الرجال''': الذهبی (م. ۷۴۸ق)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۸۲ق؛
*'''نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار''': سید علی الحسینی المیلانی، قم، ۱۳۷۸ش؛
*'''نهایة الاحکام''': العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، به کوشش رجائی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق؛
*'''نیل الاوطار''': الشوکانی (م. ۱۲۵۵ق)، بیروت، دار الجیل، ۱۹۷۳م؛
*'''وسائل الشیعه''': الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق)، قم، آل‌البیت:، ۱۴۱۲ق.
{{پایان}}
 
[[رده:احکام نماز]]
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)

این صفحه عضوی از یک ردهٔ پنهان است:

برگرفته از «https://wikihaj.com/view/آمین»